تحلیل و بررسی سیمرغ

یکی از با اهمیت ترین و زیباترین اثر عرفانی جهان،منطق الطیر است که توانسته بسیاری از حقایق ومسائل دشوار عرفان را به زبان ساده وبی پیرایه بیان کند؛که قهرمان اصلی آن«سیمرغ» است.

سیمرغ،معادل عربی آن عنقاست و مرغی مقدس است که درشاهنامه،اوستا وآثارپهلوی ازآن نام برده شده است؛وسابقۀ آن درفرهنگ ایرانی به پیش ازاسلام میرسد.مرغی ست فراخ بال برروی درختی به نام ویسپوبیش یا هرویسپ تخمک که دربر دارندۀ تخمۀ همۀ گیاهان است آشیان دارد؛این درخت،دردریای نورکش یا دریای فراخکرت وجود دارد.همانگونه که اشاره شد سیمرغ،درشاهنامه هم وارد شده است و درسرنوشت قهرمانان و حوادث اساطیری دخالت داشته است.

دکترپورنامداریان،درکتاب«دیداربا سیمرغ» اشاره دارد به اینکه سیمرغ بعدازاسلام هم درحماسه های پهلوانی وقهرمانی وهم درحماسه های عرفانی،حضورپیدا میکند.شاهنامه، سیمرغ  را دارای دوچهرۀ یزدانی و اهریمنی میداند که حالت اول؛مربوط به داستان زال است و حالت دوم؛مربوط به داستان اسفندیارمیباشد.دکترپورنامداریان،حضورسیمرغ درگرشاسپ نامۀ اسدی طوسی را نسبت به شاهنامه،محسوس و ظاهری میداند و جنبۀ روحانی و مابعدالطبیعه ای که درشاهنامه وجود دارد،درگرشاسپ نامه رنگ می بازد.او معتقد است که درسام نامۀ خواجوی کرمانی،سیمرغ همۀ نیرومندی وبزرگی خود را ازدست میدهد و به خواری و ذلت تبدیل میشود؛تا جایی که به حمد و ثنای سام می پردازد و سیمرغ با آن همه بزرگی و دلیری، از سام درخواست میکند دیوی که نام او«ارقم» است را بکشد و جان بچه هایش را از شر آن دیو برهاند؛سپس سام را برگردن خود سوار میکند و به جنگ آن دیو می رود و سام اورا میکشد و فرزندان سیمرغ به آسودگی خاطر میرسند؛ ودرمقابل هم سام،از سیمرغ میخواهد که یار و یاور فرزندان او(سام) باشد. دکترپورنامداریان براین باوراست که سیمرغ،درسام نامۀ خواجوی کرمانی،یکسره ظرفیت اساطیری خود را ازدست میدهد.او بیان میکند که سیمرغ،درهیچ متون پهلوانی و اساطیری جزشاهنامه نتوانسته است چهرۀ اساطیری به معنی حقیقی کلمه را پیدا کند. او دربارۀ ارتباط و شباهت میان سیمرغ و جبرئیل چنین بیان میدارد که:

«تقریباً تمام صفت ها و قابلیت های سیمرغ،درفرهنگ اسلامی به جبرئیل ازفرشتگان مقرب،تفویض شده است یا می توان گفت دروجود جبرئیل جمع است.»(دیداربا سیمرغ؛دکترتقی پورنامداریان،ص70)

شباهت میان سیمرغ و جبرئیل ازلحاظ ظاهری و صوری را میتوان همان بزرگ پیکری و شکوه و جمال و پرو بالداربودن هم سیمرغ و هم جبرئیل دانست؛شباهت های دیگری که بیان شده است به صورت مختصر از این جمله اند:

1-      ارتباط میان زال با سیمرغ را میتوان به ارتباط میان پیامبر و جبرئیل اشاره کردکه درشاهنامه، زال سیمای پیامبرگونه به خود گرفته است و همچنین حمایت جبرئیل از پیامبران؛ دخالت آنها که موجودی ماورای طبیعی هستند درعالم خاکی، درواقع میتوان همان حمایت سیمرغ را از زال دانست.

2-ارتباط دوم میان سیمرغ و جبرئیل،سرپرستی کودکان بی پناه و دورافتاده از والدین است؛که این ارتباط اشاره به داستان فرعون و موسی دارد؛همانگونه که سیمرغ، زال را که بوسیلۀ پدرش سام درصحرا افکنده شده بود پرورش میدهد و به آشیان خود می برد؛ جبرئیل هم در زمان حضرت موسی که فرعون به دنبال خوابی که میبیند، دستورمیدهد همۀ کودکان مذکر را بکشند؛ و درمقابل مادران هم برای نجات فرزندانشان آنها را درغاری پنهان میکردند و سامری که بعدها قوم حضرت موسی را با گوسالۀ زرین فریب میدهد یکی ازکودکان درون غار است که بوسیلۀ جبرئیل حمایت میشودو پرورش می یابد؛ بنابراین زال توسط سیمرغ پرورش یافته است و سامری هم بوسیلۀ جبرئیل رشد پیدا کرده است.

3-ارتباط دیگری که دکتر پورنامداریان میان سیمرغ و جبرئیل بیان میکند؛ التیام و جراحت زخم ها که هم بوسیلۀ سیمرغ انجام شده و هم بوسیلۀ جبرئیل این کارصورت گرفته است.سیمرغ توانست جراحات و زخم های رستم و رخش او را در جنگ با اسفندیار التیام بخشد؛ و همین عمل را جبرئیل درواقعۀ عشق صدر رسول خدا(صلّی الله علیه و آله) انجام میدهد که با واقعۀ معراج او ارتباط دارد؛بنابر روایت هایی،هرچند مضمون یکی است اما به صورت های مختلفی بیان شده است؛مثلاً درکتاب کشف الاسرار رشیدالدین میبدی اشاره دارد به زمانیکه پیامبرخواب بوده،جبرئیل او را ازخواب بیدار میکند و به سمت آب زمزم میبرد ودرآنجا شکم پیامبر را می شکافد و با آب زمزم شستشو میدهد و همراهی میکائیل با جبرئیل که طشتی زرین دردست داشته است را بیان میکند که درون آن طشت،پر از ایمان و حکمت بوده است؛که جبرئیل همۀ آنرا درشکم پیامبر وارد میکند و سپس بدون اینکه به پیامبر رنجی وارد شود به حالت اولیه بازمیگرداند؛اما همین داستان درقصص الانبیاء به صورت دیگری بیان شده است،درآن اشاره به دوران کودکی پیامبر دارد؛زمانیکه با بچه های حلیمه که دایۀ پیامبربوده به دشت میروند و حلیمه به دنبال بچه ها می آید،پسران او می گویند که چند تن آمدند و محمد را ازمیان کودکان بردند و وقتی که حلیمه پیامبر را پیدا میکند از او ماجرا را می پرسد؛پیامبر در پاسخ میگوید که:

«دوسه تن بیامدند و دست مرا بگرفتند و بربالایی بردند؛مرا بخوابانیدند و سینۀ مرا تا به ناف بشکافتند و دل مرا بیرون آوردند...و پرازحکمت و علم و پرنورکردند،وباز جای بنهادند و بدوختند چنانکه مرا هیچ رنج نرسید ازشکافتن و دوختن...»(قصص الانبیاء؛ابواسحق بن خلف نیشابوری،تصحیح حبیب یغمایی،ص405)

دکتر پورنامداریان،ارتباط و شباهت های بسیاری میان سیمرغ و جبرئیل بیان کرده است؛ازجمله جایگاه آنها که هردو بر روی درخت سکنی دارند و... که دراینجا مجال بازگو کردن همۀ آنها وجود ندارد.

درکتاب مصطلحات عرفانی دکتر سهیلا صارمی،علت قرارگرفتن سیمرغ درکوه قاف را یگانگی و غربت میداند و ازسالک راه طریقت هم میخواهد که همانند سیمرغ،عزلت و دوری ازمردم بی وفای زمانه را گزیند.

صفاتی که عطاربه سیمرغ نسبت میدهد و درمنطق الطیرهم به آن اشاره شده است ازجمله:

1-      نزدیک بودن او به ما و دوربودن ما ازاو.2- آرام و مستقرگرفتن درحریم عزت و در ورای کوه قاف.3- پربودن همه از او و تهی بودن او ازهمه.4 - نفس ناطقه ای که دروجود همۀ انسانها است، سایه ای از اوست که برعالمیان نثارکرده است. 5-همۀ موجودات درفعلیت یافتن به او نیازدارند و عالم محسوسات یا ماده از پرتو نوراو پر هستند که به جهان افاضه شده است.

درکتاب منطق الطیرعطار،با توجه به این بیت:

ابتدای کار،سیمرغ ای عجب    جلوه گربگذشت پرچین نیم شب

که عبدالعلی غفوری براساس نسخۀ دکترشفیعی کدکنی به بازنویسی آن پرداخته است؛ دربیت به بیان آغازآفرینش و اینکه سیمرغ،شبی ازچین گذشته است، اشاره دارد ودراین باره به حدیث شریف«اِنّ الله خَلقَ الخَلقَ في ظُلمةٍ» استناد کرده است تا مقصود خود را از نیم شب که آفرینش انسان را درظلمت و تاریکی و همچنین چین را که دورترین نقطۀ نفوذ فکری ماست،بیان کند.

درمیان چین فتاد ازوی پری    لاجرم پرشورشد هرکشوری

دربیت فوق، مقصود ازپر، همان«نمودارجلوۀ حق» است که همگان برای دیدارآن به وجد آمده اند.

شخصی ازابوالحسن نوری،چگونگی راه وصول به حق را پرسید،او درپاسخ گفت:

«چون هفت دریای دور از نار و نور پشت سرنهی،به کام ماهیی عظیم درافتی،آن که به یک دم کل هستی به کام خویش کشد و او را جای به دریای استغنا باشد.»(منطق الطیر؛بازنویسی عبدالعلی غفوری،ص205)

سرانجام پس ازاینکه مرغان به جایگاه رسیدند و درطلب سیمرغ برآمدند؛پس، ازآن درگاه(عزت حق) ندا برخاست که شما را با او چه کاراست؛زیرا که همۀ عالم بردرگاه او همچون موری ناتوان هستند و وقتی که مرغان این ندا را شنیدند؛ ناامید شدند و خود را برای وصول به درگاه سیمرغ ناتوان دیدند؛همچون برادران یوسف سربه زیرافکندند و ازگناهانشان شرمسارشدند و دانستند که یوسفِ خود را به چاه غفلت افکنده اند و با بهایی ناچیز فروخته اند و پس ازشرمساری خود را درخاک افکندند و ازخود بیخود شدند و با این پشیمانی به حیاتی تازه دست یافتند؛توانستند به نورحق آراسته شوند و به درگاه حق نایل آمدند.سپس ازآن پیشگاه ندا برخاست که:

«این درگاه،چون آیینه ای است که هرکس بدان بنگرد،خویشتن درآن بیند که شما همان«سی مرغ»اید که درآیینۀ سیمرغ پدید آمده اید و جز«سی مرغ»نیستید.»(منطق الطیر؛بازنویسی عبدالعلی غفوری،ص214)

 

با توجه به مطالبی که به آن اشاره شد ، سیمرغِ درآثارعطار،همان جلوۀ ذات مقدس حق است که هرکس برای وصول به آن باید خود را همچون دریایی زلال،پاک سازد.پیمودن راه پرفرازو نشیب،بدون پاکسازی و توبه به درگاه حق و حقیقت،کاری ست عبث؛بنابراین کسی که بخواهد وجود خود را با نورحق بیاراید و زینت بخشد،لازم است که به تصفیۀ روح و جان خویش بپردازد. پیام دیگر اینکه ،یکی دیگر از راههای وصول به سیمرغ،عزلت پیش گرفتن ودورماندن ازدسترس انسانهایی که زندگیشان را با دروغ و تزویر و ریا آراسته اند و خوشی اندک دنیایی را با لذت ابدی اخروی مبادله کرده اند، است.

محو او گشتند آخر بر دوام       سایه درخورشید گم شد والسّلام

 

منابع، موجود درمتن است.

 

پی نوشت : ماجرای من و حضرت عطار که به درازا میکشد اما این مطلب از آن نوبرهایش است. وقتی که نمیدانی سبزی بپاکی یا عطار را تورق کنی! بعدش هم که به بدبختی با سیمرغ و هفت وادی و تربچه و گشنیز و اسفناج و دکترپورنامداریان بالاخره کنار آمده و مطلب جمع و جور میشود با تغزلات بزرگان روبرو میشوی و بعد هم دستور مدیریت که : مطلبت میمونه واسه هفته ی بعد چون فعلا مطلب خوب رو وبلاگه! هرچند توفیق اجباری شد برای بیشتر کارکردن روی این مقوله ... باقی حرفها باشد برای سال نود.  زمستان نیز رفت اما ...

فهیمه ریاحی زاده


مطالب مشابه :


معرفی آثار علمی وفرهنگی و...

سیمرغ - معرفی آثار علمی وفرهنگی و - آموزش و پژوهش زبان و ادبیات فارسی [ علیرضا خواجوی ] [ ]




ادبیات فارسی و اخلاق و انسانیت

سیمرغ - ادبیات فارسی و اخلاق و انسانیت - آموزش و پژوهش زبان و ادبیات فارسی علیرضا خواجوی.




بانک سؤالات مفهومی زبان وادبیات فارسی

سیمرغ - بانک سؤالات مفهومی زبان وادبیات فارسی [ سیزدهم آبان ۱۳۹۲ ] [ ] [ علیرضا خواجوی ] [ ]




تحلیل و بررسی سیمرغ

· حُله · - تحلیل و بررسی سیمرغ - · دانشجویان زبان و ادبیات پارسیِ دانشگاه قم ·




تبار شناسی وازگان

سیمرغ - تبار شناسی وازگان - آموزش و پژوهش زبان و ادبیات فارسی [ ] [ علیرضا خواجوی ] [ ]




برچسب :