شکار در شكارگاه

سلام.باز هم خاطرات شکار بهانه ای شد تا خدمت شما دوستان عزیز برسم.

چند روزی بود هوای شکار در منطقه شکار ممنوع ... تمام فکرم را مشغول کرده بود.با یکی از دوستانم به نام مستعار سید که همکار واز رفقای دوران کودکیم نیز بود هماهنگ کردیم که یک روز تعطیل و دو روز مرخصی  را به شکار برویم.بعداز سه روز برنامه ریزی زمان حرکت فرا رسید.ساعت ۱۸ آماده حرکت شدیم که یکی از دوستانم با نام مستعار حاجی که علاقه بسیار زیادی به شکار داردرا دیدیم با در میان گذاشتن برنامه با او سعی کرد که ما را قانع کند تا شب ساعت ۲۳باهم حرکت کنیم.ولی با مخالفت ما برنامه بطوری شد که ما حرکت کنیم واو هم شب به ما ملحق شود.با حرکت کردن ما با ماشین بعد از ۱ ساعت به مزرعه یکی از دوستانم در نزدیکی منطقه مورد نظر رسیدیم با هماهنگی قبلی او اتاق داخل مزرعه را برایمان گرم کرده بود وبعد از خوردن شام وچند ساعتی استراحت حاجی هم با تفنگ ۷.۹۲کوتاهش رسید.شب را همانجا خوابیدیم و صبح ساعت ۵ راه کوه را پیش گرفتیم.برف بسیار خوبی باریده بود و هوا بسیار سرد بود.با روشن شدن هوا رد ۱۰تا ۱۲ قوچ بدون میش را پیدا کردیم.دنبال ردها چند ساعتی کوهها را پیمودیم ولی انگار این قوچها قصد رفتن به منطقه ای را داشتن که چند کیلومتری با ما فاصله داشت وبیشترین حفاظت را از آنجا به عمل میارن جای که همیشه شاهد گله های بسیار خوب قوچ و میش میباشد.با در نظر گرفتن شرایط جوی و منطقه ای راه احتمالات خود را که منتهی میشد به منطقه یاد شده در پیش گرفتیم.ساعت ۱۵ شده بود که هنوز نهار نخورده بودیم و تقریبا به مکان مورد نظر رسیده بودیم حاجی نظرش برآن بود که به مزرعه برگردیم تا غذایی بخوریم واستراحتی داشته باشیم وفردا به همین کوه برگردیم ولی من و سید شرایط را مهیای ادامه میدیدیم که بلاخره حاجی هم موافقت کرد.با آنکه بسیار گرسنه وخسته بودیم و حاجی هم سردرد بسیار شدیدی داشت به راهمان ادامه دادیم.رد قوچ ومیشها در برف آنقدر زیاد بود که انگار گوسفندان روستا را بیرون آورده اند.ساعت ۱۵:۳۰بود که به دره کوچکی رسیدیم به حاجی وسید گفتم که همینجا بنشینید تا من دره را دوربین بکشم.تا سرکی داخل دره کشیدم متوجه ۱قوچ و۲ میش شدم که فورا برگشتم ودوستان را با خبر کردم.شرایط کوههای این منطقه به گونه سنگلاخی میباشد که سخره های آنچنانی ندارد.حاجی را به ۲۰متر پایین تر از خودم و سید فرستادم چون احتمال وجود قوچ و میشهای دیگری نیز زیر پایمان بود که زاویه دید کافی برای دیدنشان وجود نداشت.خودم را به سنگ بزرگی رساندم برف بیشتراز ۲۰سانتیمتر روی سنگ بود روزنه دیدی به اندازه لول تفنگ ودوربینم را روی سنگ از برف خالی کردم تفنگ ۷.۹۲ لول بلند خودا را به طرف قوچ نشانه رفتم در دوربینم قوچ در فاصله تقریبی۱۳۰متری به خوبی دیده میشد.زاویه تیراندازی تقریبا ۳۵درجه بود که من بالاتر از قوچ مستقر بودم وپشت شکار به من بود .با گرفتن خلاصی ماشه  وچکاندن ماشه صدای گلوله در کوه پیچید که سید فورا سرکی کشید و  گفت دست خوش.

                                        tuq6qfklcxcqnjbtaad.jpg

من که انتطار داشتم بعد از تیراندازی شکارهای احتمالی زیر پایمان ازبین من و حاجی بیرون بیایند درست همانطور شد اما فقط همان ۲ میش بودند که در فاصله ۱۰ متریمان بیرون آمدند نه شکارهای دیگری و آنها هم بعد از چند ثانیه ای پا به فرار گذاشتن.دراین زمان با نگاه کردن به سمت پایین در فاصله۷۰۰یا۸۰۰متری ۲گله قوچ ومیش که یکی از آن گله ها همان ۱۲ قوچی بود که صبح ردشان را گرفته بودیم و دیگری هم ۲۵ راس قوچ ومیش دیگر بودندکه بعد ۱۰۰متری با هم قاطی شدند وبا سرعت به طرف ما می آمدند به فاصله ۵۰۰متری ما که رسیدند چند دقیقه ای را مکس کردند و بعد مسیر دیگری را انتخاب کردن وپا به فرار گذاشتن.حاجی به دنبال آنها راه افتاد و من وسید هم سراغ قوچ تیر خورده رفتیم با نزدیک شدن از قوچ متوجه شدیم که هنوز قوچ زنده است.گلوله تجاری به ستون فقراتش اثابت کرده بود سید قوچ را زنده گرفت وسرش را بریدیم.قوچ را به زیر سنگ بزرگی بردیم که بعد از گذشت نیم ساعت صدای ۲گلوله سکوت کوه را بر هم شکست فورا با حاجی تماس گرفتم که گفت او هم ۱ قوچ را زده با حاجی داشتم صحبت میکردم که سید گفت مامورها امدن.راست میگفت مامورین با ماشین به جاده ای آمده بودن که به ما خیلی نزدیک میشد و با دوربین کوهی را که ما آنجا مخفی شده بودیم نگاه میکردن اما با پیدا نکردن قوچ ومیشها یا وجود چیز مشکوکی بعداز جند دقیقهای رفتن.ما هم تصمیم گرفتیم تا تاریک شدن هوا همانجا بمانیم.هوا بسیار سرد بود شرایطی ایجاد شده بود که تحملش بسیار سخت بود ولی عشق به شکار بر همه آنها غالب بود.شب ساعت۲۰با حاجی به هم رسیدیم.شکار سخت ولی خوبی بود.

 IMG4UP

IMG4UP                                      u7r5ji4k235bbqpxl72.jpg

تصویر اول شکار خودم و تصویر دوم شکار حاجی میباشد.

به امید شکاری با شما دوست عزیز در این منطقه


مطالب مشابه :


شكوه البرز .

هنگامي‌كه پروانه شكار قوچ البرز مركزي را در دست داشتم، فقط و فقط به يك قوچ خالص، زيبا و




شكار قوچ ماركوپلو

دوست داران شكار و طبيعت دامغان - شكار قوچ ماركوپلو - بياد همه ي كبوتران سفر کرده كه عاشق




به‌دنبال قوچ البرز

در فاصله تقريبا 1500 متري ما يك گله شكار مي‌چريد، دقيق نگاه كردم و ديدمشان، شش تا قوچ خوب داخل




شکار کل و قوچ در 50سال پیش

سرو آزاد - شکار کل و قوچ در 50سال پیش - عادل چون درخت خرما خواهد شکفت و چون سرو آزاد لبنان نمو




قوچ ارمنی.

شکار در ایران - قوچ ارمنی. پدر و عموهايم شكارچي بودند. همراه آنها به شكار مي رفتم.




قوچ کوهی

شکار و طبیعت - قوچ کوهی كانون شكار ، تير اندازي و دوستداران طبيعت ايران:: ::




ايران ركورد جهاني شكار قوج البرز را شكست

دوست داران شكار و يك شكارچي ايراني در ارتفاعات ورجين در شمال تهران ركورد قوچ البرز




قوچ وحشي

Hidden-see - قوچ وحشي - Four Angles of Science & Art




شکار در شكارگاه

خاطرات شكار قوچ - شکار در شكارگاه - www.zkk600.blogfa.com




عكس قوچ اوريال (1)

دوست داران شكار و طبيعت دامغان - عكس قوچ اوريال (1) - بياد همه ي كبوتران سفر کرده كه عاشق طبيعت




برچسب :