خلاصه قسمت 21 افسانه بادها

موهيول براي بررسي مرز رفت و مي خواست برگرده به گوگيرو که براش خبر اوردن جنگ بين بويو و گوگوريو داره روع ميشه حالا ادامه ي ماجرا ....

 

 

موهيول پيش يوري ميره و يوري افرين بهش ميگه و هائه اپ هم ميگه موهيول همه چيز رو تو مرز روبه راه كرده و موهيول هم ميگه بايد سريع به بويو حمله كنيم
موهيول براي يوري توضيح ميده كه اونا از مسير صاف و هموار ميان و بايد بهشون حمله كنيم و اينطوري مي تونيم شكستشون بدهيم و بعد نقشه ي حمله به بويو رو به يوري ميده كه يوري هم تاييد ميكنه

مارو بعد از اينکه موهيول مياد بيرون بمياد پيشش و بهش ميگه بانو يون تو قصر نيست و موهيول هم ميره پيش ماهوانگ و از  ماهوانگ مي پرسه بانو يون كو كه ماهوانگ مي گه وقتي اينجا نبودي اون خيلي زجر كشيد
ماهوانگ همه چيز رو به موهيول ميگه و اونم ازش مي پرسه چرا ملكه يون رو دستگير كرد كه ماهوانگ ميگه شايد به هويتش شك كرده و الان هم به خاطر سانگا تو خونه ي اونه كه ماهوانگ از رفتن پيش يون منعش ميكنه و ميگه اينطوري براي يون هم بهتره

 

دوجين كه حالا قيافه اش عوض شده و اين طوري شده مياد پيش يون و به يون ميگه تسو جنگ رو شروع كرده براي همين  بايد برگرديم بويو كه يون ميگه نميام و از مرگ هم نمي ترسم

سانگا داره با ارابه فرار مي كنه كه چند نفر بهش حمله مي كنند كه معلوم ميشه كار موهيول بوده و موهيول به سانگا ميگه شاه يوري مي خواد شما رو ببينه

 

دوجين مياد باگيوک و بهش ميگه نمي خواي به تسو كمك كني كه باگيوك ميگه چرا ولي نمي خوام جلوي چشم همه بهش كمك كنم و مشاورش ميگه سانگا ناپديد شده كه باگيوك ميگه هر چقدر هم كه باهاش اختلاف داشته باشم اين كار رو نمي كنم

 

يوري تو خفا با سانگا حرف ميزنه و بعد جلسه مي گذارند و موهيول به همه ي رئيسها ميگه بايد تو زمينهاي بويو با اونها روبرو شويم كه باگيوك ميگه اين كار خطرناكيه و ممكنه همه كشته بشن
يوري هم ميگه كشورهاي همسايه ي ما اماده شدن به ما كمك كنند و ارتش گيسان هم تحت نظر سريو اماده ي جنگ شده كه باگيوك ميگه بايد به رئيسها وقت بدين تا تصميم شما رو سبك و سنگين كنند
يوري هم به سانگا ميگه تو به عنوان رئيس مشاورها بايد نظرت رو بدي و سانگا هم ميگه ما كمكتون مي كنيم

 

 

 

بعد از جلسه باگيوک ميره يش سانگانيم و بهش ميگه چرا كمكش مي كني كه سانگا ميگه اگه همسايه ها به اون كمك كنند تو جنگ پيروز ميشه و باگيوك ميگه براي همين نبايد بهش كمك كني كه سانگا ميگه نظر من به عنوان رئيس بيريو عوض نميشه

 

 

دوجين به بويو بر مي گرده و به تسو ميگه باگيوك گفت به يوري كمك نميكنه كه تسو ميگه همين؟و دوجين ميگه اون به فكر خودشه و دلش مي خواد بويو و گوگوريو به جون هم بيافتند كه تسو ميگه خودم مي دونم و همين براي اذيت يوري بسه

 

دوجين ميره بويو و به تسو ميگه بگذاريد من تو اين حمله به گوگوريو شركت كنم كه تسو ميگه تو گوگوريو كارهاي مهمتري داري كه دوجين ميگه من بايد تو اين جنگ حتما شركت كنم

گويو ميره پيش موهيول و بقيه و به موهيول ميگه ارتش بويو سه روز پيش روي كرده و اگه همين طور پيش بيان پنج روزه به مرز مي رسند كه موهيول ميگه يه گروه بفرستيد گروه تداركاتشون رو پيدا كنند

هائه اپ و چوبالسو به مرز مي روند و پايگاه تداركاتي بويو رو پيدا مي كنند كه هائه اپ ميگه بايد جايگاه نيروهاي پشتيبانيشون رو هم پيدا كنيم

 

كاهن معبد براي يوري و موهيول مراسم بدرقه ترتيب ميده و موهيول با خودش ميگه از امروز از هيچ چيز نمي ترسم و خونم رو قرباني مردم كشورم مي كنم

يوجين و ملكه و بقيه براي بدرقه ي يوري ميان كه يوجين ميگه بگذاريد من هم تو جنگ شركت كنم كه يوري ميگه تو بايد مواظب پايتخت و مردم باشي و به ملكه ميگه قصر رو دست تو مي سپارم

دوجين به پايگاه بويو تو مرز ملحق ميشه و رئيس بايگاني بهش ميگه از اينكه تو جنگ شركت مي كني تعجب مي كنم كه دوجين ميگه مي خوام برم خط مقدم

يوري با موهيول به خط مقدم ميرند و مشاورش ميگه چيز ديگه اي نمونده كه خشم جومونگ پدرتون كامل بشه و يوري ياد تعظيمش در مقابل تسو مي افته و خشمش بيشتر ميشه

يوري وسط راه يه گردنبند بيرون مياره و به موهيول نشون ميده و ميگه اين يه تير سوت زنه و ميگه تو اولين جنگ هاميونگ بهش نشون داد چطورازش استفاده كنه
موهيول ميگه من خودم يه تير سوت زن دارم هاميونگ بهم داده و گفت اگه زنده بموني يادت ميدم چطور ازش استفاده كني ولي اخرش اينطور نشد

يوري هم ميگه خودم نشونت ميدم و اون گردنبدند رو به يه تير مي بنده و به موهيول ميگه با صداي اين سوت مي تونيم ارتشمون رو رهبري كنيم و اگه درست ازش استفاده كني موجب پيروزي خودمون ميشه

يوري مياد پيش هائه اپ و بهش ميگه اوضاع چطوره كه هائه اپ ميگه 30000نفر پياده و 5000نفر سواره تازه چند تا ارابه عجيب تو ارتششون ديديم
موهيول هم  به يوري ميگه اونا مي دونن كشورهاي همسايه مي خوان به ما كمك كنند و اگه به اونها حمله كنند ضربه ي بدي مي خوريم و ميگه يه دسته به من بديد تا خطوط تداركاتيشون رو از بين ببرم

 

موهيول به مرز ميره تا خطوط تداركاتي بويو رو بررسي كنه كه هائه اپ ميگه تعدادشون بيشتر از اونيه كه فكرشو مي كرديم

 

مارو و چوبالسو لباس سربازاي بويو رو مي پوشن و جلوي تداركات بويو سبز ميشن و ميگن ما سايه سياه هستيم و  ما خودمون با تداركات ميريم

 

 

وسط راه موهيول و افرادش با تير سربازا رو ميزنن و مارو و چوبالسو هم با شمشير حساب همشون رو ميرسن و تداركاتشون رو با خودشون مي برند

 

رئيس بايگاني داره دستورات حمله رو ميده كه براش خبر ميارن خط تداركات از بين رفته كه دوجين ميگه نبايد احساساتي شد و بايد خط تداركاتمون رو قوي كنيم

سريو و رئيس گيسان ميان اردوگاه گوگيرو و يوري بهشون خوش امد ميگه و به مشاورش ميگه به همه ي ارتش خبر بدين تا روحيه اشون بالا بره

 

يوجين داره اوضاع رو كنترل مي كنه و برادر ملكه ميگه بايد به جنگ مي فرستاديش كه ملكه ميگه تو اصلا احساسات يه مادر رو درك نمي كني و به بردارش ميگه اگه موهيول پيروز بشه وليعهد ميشه كه برادرش ميگه من نمي گذارم

يوري داره نقشه ها رو مي گه كه مشاورش مياد و ميگه ارتش ‍ژين داره بر مي گرده و تازه داره با بويو متحد ميشه

 


رئيسها خبر دار ميشن و به يوري ميگن چطور مي خواين تو يه جنگي شركت كنيد كه مي دونيد مي بازيد؟ و باگيوك هم ميگه بياييد صلح كنيم كه يوري ميگه دهنتو ببند
باگيوك ميگه موهيول باعث اين جنگ شده و بايد اونو به تسو تحويل بدهيم و اگه كاري كه مي گم رو نكنيد مشاورها و رئيسها نيروهاشون رو بر مي گردونند

 

 

بويو حمله رو شروع ميكنه و موهيول به يوري ميگه بگذاريد من برم به خط حمله كه يوري ميگه نه و موهيول ميگه مي خوام ببينم لياقت شاهزاده بودن رو دارم يا نه

موهيول به مارو گويو هائه اپ و چوبالسو ميگه بايد از سه سمت حمله كنيم و به گويو ميگه تو در مركز هستي و بايد خوب حواستو جمع كني و بعدش هم رهسپار ميدان جنگ ميشن

 

جنگ شروع ميشه كه يكدفعه ارابه هايي كه معلوم نبود چيه وارد ميدون ميشن -ارابه ها چرخهاي ميخي و سوارهاي تير اندازه دارند كه شروع به قلع و قمع سربازاي گوگوريو مي كنند

 

موهيول خودش وارد عمل ميشه اما سربازاي گوگوريو همين طور دارند كشته ميشن كه مارو به موهيول ميگه بايد برگرديم كه موهيول با تير سوت زن فرمان عقب نشيني مي دهد

براي يوري خبر ميارن كه شكست خورديم و بدجوري هم شكست خورديم و شكستمون هم به خاطر ارابه هاي بويو بود


مشاور يوري بهش ميگه حال موهيول خوبه اما به عقب بر نمي گرده و اگه همين طور ادامه بده كشته ميشه و سريو ميگه بهش دستور بدين برگرده

مشاور باگيوك براش خبر مياره كه موهيول شكست خورده و باگيوك ميگه بايد از اين فرصت به خوبي استفاده كنيم

همه ي سربازاي موهيول زخمي هستند و چوبالسو و هائه اپ هم بهشون ملحق ميشن و چوبالسو ميگه دارند همه جا رو دنبال شما مي گردند
موهيول هم به هائه اپ ميگه بايد دوباره حمله كنيم و من به خاطر جون خودم به سربازام خيانت كردم و همين طوري كوتاه نميام كه گويو ميگه اگه الان برنگرديم جون سربازايي كه زنده هستند به خطر مي افته

موهيول به سربازاش سر مي زنه و يكشون رو مي بينه زخمي هسته و با بانداژ پاشو مي بنده كه هائه اپ بهش ميگه هر فرمانده اي بايد ياد بگيره كه موقعي بايد عقب نشيني كنه و بهش ميگه الان بايد عقب نشيني كنيم

تو اردوگاه بويو همه ي سربازا جشن گرفتن و دوجين و رئيس بايگاني به اردوگاه بر مي گردند

 

يكي از فرمانده ها براي دوجين يه هديه اماده كرده كه به يه سربازا ميگه بيا تو و دوجين وقتي اون سرباز رو ميبينه خيلي شوكه ميشهو يکي از دو.ستاي قديمي اش ور ميبينه

 

رئيس بايگاني از فرمانده مي پرسه اين يارو كي بود كه اونم ميگه قبل از اينكه خانواده اش از بين بره دوست دوجين بوده و به همين خاطر دوجين خوشحال شد
رئيس بايگاني هم ميگه خودمونو كوچيك كرديم و فعلا زوده كه از اين كارها براي دوجين كنيم چون اون هنوزم پسر يه خائنه
فرمانده هم به رئيس بايگاني ميگه مي ترسي وارث تسو بشه و چيزي به تو نرسه كه رئيس بايگاني ميگه خيالاتي شدي

 

موهيول بر مي گرده و معذرت خواهي ميکنه و يوري ازش مي پرسه چند نفر زنده اند كه ميگه از 1000تا 300نفر و ميگه منو تنبيه كنيد چون تقصير منه چون از اون ارابه هاشون خبري نداشتم و اين طوري موهيول قهرمان ما شکست مي خوره ...


 



 


مطالب مشابه :


خلاصه قسمت نهم(9) سرزمین بادها

سایت مرکزی سریال سرزمین بادها - خلاصه قسمت نهم(9) سرزمین بادها - سرزمین بادها - امپراطوری




عکس هایی زیبا از سریال امپراطور بادها

سایت رسمی افسانه جومونگ - عکس هایی زیبا از سریال امپراطور بادها -




خلاصه قسمت اول تا آخر سرزمین بادها - افسانه بادها

افسانه جومونگ 1-2-3-4 سرزمین بادها - خلاصه قسمت اول تا آخر سرزمین بادها - افسانه بادها - افسانه




این پست فقط ویژه آپاراتی ها و دنبال کنندگان کانالم است

سکانس امپراطوری بادها (که در آپارات حذف میکسی از سه سریال لابیست-امپراطوری بادها و




چند عکس دلخراش از مرگ شاهزاده یوجین (امپراطوری بادها )

تگ های راهنمایی موتور جستجو : عکس های سریال های کره ای - امپراطوری بادها - افسانه جومونگ




خلاصه قسمت 21 افسانه بادها

ஜجومونگ وی - خلاصه قسمت 21 افسانه بادها - خلاصه قسمت اخر افسانه جومونگ , قسمتهای شاه دایه




کلیپ پشت صحنه ی سریال افسانه جومونگ

حدفیات سریال امپراطور بادها کلیپ ها و آهنگ ها امپراطور عکس های بازیگران امپراطوری بادها




سانسوریهای قسمت چهل و هفتم امپراطور دريا

حدفیات سریال امپراطور بادها کلیپ ها و آهنگ ها امپراطور افسانه جومونگ و امپراطوری بادها




دانلود سریال سرزمین بادها (آپدیت هفتگی)، قسمت اول 1 تا قسمت آخر

دانلودستان - دانلود سریال سرزمین بادها (آپدیت هفتگی)، قسمت اول 1 تا قسمت آخر - ثبت شده در




برچسب :