بیوگرافی استاد هوشنگ ظریف

هوشنگ ظريف، متولد تهران ـ ۱۳۱۷ نوازنده و مدرس تار، رديف شناس.

ـ شاگرد على اكبر شهنازى، حسين تهرانى و جواد معروفى در هنرستان موسيقى ملى.

ـ فارغ التحصيل هنرستان و هنركده موسيقى ملى؛ داراى بيش از ۴۵ سال سابقه كار حرفه اى.

ـ داراى اجراهاى فراوان در صحنه هاى داخل و خارج از ايران؛ همراه اركسترها و خوانندگان مختلف. همكار دائم گروه همنوازان سازهاى ملى به سرپرستى استاد فرامرز پايور

ـ همكار استاد حسين تهرانى در تدوين كتاب آموزش تنبك؛ و دكتر محمدتقى مسعوديه در بازبينى نت هاى كتاب رديف موسيقى آوازى ايران (روايت محمود كريمى).

از تك نوازى ها: نوار «اصفهان ـ دشتى» و اجراى قطعاتى از استاد علينقى وزيرى.

مدرس رديف و تار نوازى در هنرستان، گروه موسيقى دانشگاههاى مختلف و …

اگر موسيقى پنجاه سال گذشته مان را در مقولاتى تفكيك شده بررسى كنيم، و اگر براى بررسى هركدام از آنها (تك نوازى، بداهه سرايى خلاق، آهنگسازى، آموزش، ساختن ساز، تحقيق، مديريت و …) شاخص هايى مجزا در نظر بگيريم،  آنگاه مى توانيم ارزشها و فضايل چهره هاى نامدار موسيقى مان را بهتر بشناسيم. در جامعه موسيقى ايران، كمتر كسى است كه انحصاراً متعلق به يك حوزه و فقط متعلق به يك مقوله از موسيقى باشد. معمولاً يك موسيقيدان نامدار، در حوزه هاى مجاور هم فعاليت دارد ولى با يكى از آن مقولات، بيش از ساير آنها، موجب شهرت او مى شود.

هوشنگ ظريف، نوازنده تواناى «تار» و يكى از برجسته ترين هنرآموختگان هنرستان موسيقى ملى در دوره  رياست استاد روح الله خالقى، گذشته از اعتبارى كه در تك نوازى و نيز در همنوازى با گروههاى معتبر موسيقى دارد، آموزگارى درجه اول و تأثير گذار بوده است. نقش او در آموزش تكنيك هاى صحيح تارنوازى و تربيت هنرجويانش به حدى است كه مى توان درباره آن يك مجموعه مقاله فراهم كرد. درحالى كه شخصيت هنرى و مقام اخلاقى او در هنر، در هيچ زمانى، به طرز شايسته اى معرفى و شرح نشده است. علت اصلى آن، فروتنى او و حجب و حيايى است كه در هنرمندانى اصيل ديده مى شود، و نيز گريزان بدون ايشان از هر فضايى كه رنگى از سطحى گرى و يا جنجال دارد. اما علت ديگرى هم هست، هوشنگ ظريف، به خاطر خصوصيات فطرى و محيط هاى آموزشى اصيلى كه در سالهاى شكل گيرى شخصيت وى نقش حياتى و تعيين كننده داشته اند، از اين كه خود را به هر قيمتى مطرح كند و مانند برخى ستارگان سينما و فوتبال، با انتخاب نوع زندگى غيرعادى، امثال جنجال آفرين و يا هنجارشكنى، بخواهد نوعى «مغناطيس شخصيتى» و يا «كاريزما» را براى خود ايجاد كند، گريزان و بيزار است. اين نوع شخصيت و زندگى پيش هنرمندان كمياب است و علت آن، بيشتر به ريشه هاى تربيت خانوادگى برمى گردد. هوشنگ ظريف نه تنها در زندگى بلكه در تارنوازى نيز چنين عمل كرده است. نواختن او بى تكلف، سليس، دقيق، مقيد به آموزشهاى كلاسيك و داراى روحيه اى سالم و عقلانى است. فضاهاى نامتعارف، هنجارگريزى در ملودى ها و ريتم ها و تزئين ها و جمله بندى ها، آنچنان كه در ساز عده اى ديگر هست، در ساز او شنيده نمى شود. تكنيك او نيز ظاهراً سهل و باطناً ممتنع است و از چنان استوارى و سلامتى برخوردار كه تنها آنها كه سالها با جديت تارنواخته اند ارزش آن را درك مى كنند.
هوشنگ ظريف، از اولين هنرجويان هنرستان موسيقى ملى است كه در سال ۱۳۲۸ به كوشش و پايدارى استاد روح الله خالقى تأسيس شد. استاد خالقى، هنرآموزان خردسال را گاه از شاگردان دبستانها انتخاب مى كرد و گاه، خانواده هاى با فرهنگى كه مستقيم يا به واسطه با خانواده هاى خالقى و ملاح و معروفى و … آشنا بودند، فرزندشان را براى آموختن موسيقى به «هنرستان آقاى خالقى» مى آوردند. به محلى كه در آن روزگار، تنها محيط آموزشى سالم و مطمئن و معتبر براى يادگيرى موسيقى ايران، شناخته مى شد. برادران ظريف (محمد و هوشنگ) هر دو در آن تحصيل كردند، از آنجا فارغ التحصيل شدند و هركدام با يكى از شاگردان همان هنرستان ازدواج كردند. محمد، با خانم گيتى وزيرى تبار ـ دختر استاد حسينعلى وزيرى تبار نوازنده برجسته كلارينت ـ پيوند بست و هوشنگ با خانم پروين صالح، كه هنوز هم همسر و مادر فرزندان او است. از هنرمندان نامدارى كه همدوره آنها بودند، جلال ذوالفنون، ارفع اخرايى، افليا پرتو، انوشيروان روحانى و … نصرت الله گلپايگانى (۱۳۴۱ـ۱۳۱۷) بود كه از استعدادهاى برجسته به شمار مى آمد و در جوانى درگذشت. گلپايگانى (كه هيچ نسبتى با اكبر گلپايگانى خواننده معروف نداشت) ويولون و تار و تنبك مى نواخت. هوشنگ ظريف خردسال، در هنرستانى درس خواند كه هنرمندانى چون ابوالحسن صبا، على اكبر شهنازى، حسين تهرانى، جواد معروفى، وزيرى تبار، موسى معروفى، حسينعلى ملاح و نصرالله زرين پنجه در آن تدريس مى كردند.
 
(هوشنگ ظريف و هنرآموزان در مکتب موسي خان معروفي)

او شاگرد ممتاز كلاس تار استاد على اكبر خان شهنازى بود. در بعضى مراجع او را شاگرد موسى خان معروفى معرفى كرده اند. در آن سالها (۱۳۳۸ـ۱۳۲۸) استاد موسى معروفى سالخورده بود و به خاطر اعتقادات مذهبى، بسيار كم تار به دست مى گرفت. كار او در هنرستان تدريس قرآن و شرعيات بود. سيستم تربيتى استاد روح الله خالقى كه از درسهاى دكتر اسدالله بيژن و سيستم آمريكايى تدريس در دارالمعلمين عالى تهران مايه گرفته بود، نمرات خود را داد و شمارى از هنرمندان جوان دهه هاى ۱۳۴۰ و ۱۳۵۰ از همان دوره رياست خالقى بر هنرستان، فارغ التحصيل شدند. هوشنگ ظريف نيز يكى از آنها بوده است. يكى از روزهاى تيرماه ۱۳۷۱ كه به مناسبت درگذشت استاد محقق، زنده ياد حسينعلى ملاح مجلسى برپا شده بود، هوشنگ ظريف، به ياد ملاح سخنانى كوتاه گفت و ياد كرد از جديت و مهربانى او در يكى از ساعات تمرين، كه ظريف نوجوان را با حرارت، تشويق به كار و تمرين بيشتر و بيشتر كرده بود. نوارى نيز به يادگار است از دوره تحصيل در هنرستان و اجراى يك قطعه دونوازى تار، كه دو هنرمند نوجوان در آن سالها اجرا كرده اند؛ اوئت در بيات اصفهان، با نوازندگى هوشنگ ظريف و جلال ذوالفنون (كه آن روزها فقط تار مى نواخت و گاهى ويولون). گويا اين قطعه از ساخته هاى ظريف است و انجام تكليفى از تكاليف ويژه اى كه استاد خالقى به آن سفارش داد. هوشنگ ظريف، اكنون در ۶۵سالگى با كمى تأسف از آن دوران ياد مى كندو مى گويد: «سطح كار در هنرستان خيلى بالا بود و در سالهاى بعد از آن، نوشتن و اجرا كردن چنين قطعاتى ديگر دور از دسترس شدند. اين قطعه اگر امروز هم اجرا شود زيبايى و جذابيت خود را خواهد داشت.»

هوشنگ ظريف ، همراه افليا پرتو و ارفع اخرايى و ذوالفنون و... در مراسم جشن فارغ التحصيلى، ديپلم خود را از دست استاد علينقى وزيرى گرفت، در بيست سالگى او تارنواز چيره دستى بود كه به راحتى در هر اركسترى مى توانست عضو شود. همچنين با نواختن سه تار و نيز با نوازندگى تنبك استاد حسين تهرانى به خوبى آشنا شده بود. براى فارغ التحصيلان ممتاز هنرستان موسيقى ملى، واردشدن در كار حرفه اى و استخدام در سازمانهاى معتبر هنرى وابسته به دولت كار مشكلى نبود. هوشنگ ظريف جوان به عنوان نوازنده اى مسلط و توانا، در اركسترهاى بزرگ، شروع به كار كرد. (سابقه حرفه اى او تا امروز بالغ بر ۴۵سال است) و همزمان به تدريس موسيقى در مدارس و در هنرستان نيز پرداخت. حسين عليزاده، تارنواز و آهنگساز نامدار روزگار ما، تعريف مى كند از سالهاى ۱۳۴۱ ـ ۱۳۳۶ كه در دبستان «حافظ»، شاگرد درس سرود آقاى ظريف بود و در هنرستان، بار ديگر با او روبرو شد: «...استاد عزيز، آقاى ظريف با مهربانى و جديت به من گفتند: ببين!  اينجا ديگر دبستان حافظ نيست و بايد شيطنت و بازيگوشى را كنار بگذارى و حسابى كار كنى...» و پايه قوى نوازندگى عليزاده را قبل از استاد شهنازى، هوشنگ ظريف ساخت. محمدرضا لطفى، هنرمندى ديگر از بزرگان تارنوازى، از نخستين خاطره ديدارش با استاد جوان، آقاى هوشنگ ظريف، به احترام و حرمت يادكرده است. بدين ترتيب، نقش پراهميت و سرنوشت ساز ظريف در موسيقى چهاردهه گذشته روشن تر مى شود؛ استاد على اكبر خان شهنازى در نيمه اول قرن شمسى حاضر و هوشنگ ظريف در نيمه دوم، از لحاظ تربيت شاگردان درجه اول و انتقال تكنيكهاى درست درتارنوازى، صاحب بالاترين رتبه و جايگاه هستند و از اين بابت، كمتر كسى را قابل بررسى و مقايسه مى توان پيدا كرد.

زندگى حرفه اى هوشنگ ظريف، در تدريس تار و در همكارى با اركسترهاى وزارت فرهنگ و هنر، تا سال۱۳۵۷ (چهل سالگى) گذشت. در آن زمان، فارغ التحصيلان هنرستان و شاغلين در وزارت فرهنگ و هنر، فضاى مجزاى خود را داشتند و با برنامه هاى راديو همكارى نمى كردند. نوع موسيقى، فضاهاى زيستى، شخصيت و طرز زندگى اين موسيقيدانان ـ به اصطلاح راديويى ها و فرهنگ و هنرى ها ـ با هم متفاوت بود. گويا وزير وقت و رئيس اداره كل هنرهاى زيباى كشور، اين تفكيك و جدا سازى را خوش داشت و اصرار بر آن مى كرد. در آن زمان، بسيارى از هنرمندان خلاق و بااستعدادى كه در راديو حضور داشتند، از برخى ابتلائات و آلودگى ها بركنار نبودند، در حالى كه موسيقيدانان متعلق به جناح مقابل ـ كه از آنها گاه به عنوان «بچه هاى آقاى خالقى»  نام برده مى شد ـ زندگى هاى سالمى داشتند و با طبقات فرهيخته اجتماع نيز معاشر بودند. تأسيس هنركده موسيقى ملى براى تربيت هنرجويان فارغ التحصيل هنرستان در مقطع ليسانس (با حضور جدى هوشنگ ظريف به عنوان استاد) بر اين جدايى مى افزود: در مقابل، راديو، مركز خلاقيتهاى پرشور، خبرسازى و ارتباط با مردم از طريق قوى ترين رسانه موسيقايى كشور بود و جاذبه قدرتمندى براى نوازندگان جوان داشت؛ هر چند كه از دسته بندى هاى مافيايى اشباع بود و اكثر هنرمندانش ازنابسامانى هاى متعددى رنج مى بردند. ظريف نيز مانند على اكبر خان شهنارى (از نسل قبل) و داريوش طلايى (از نسل بعد) به راديو نرفت و شايد همين باعث شد كه توده مردم، او را ديرتر و كمتر بشناسند. در عوض اعتبار خود را به عنوان نوازنده اى توانا و مطلع، داراى شخصيتى والا و با پرنسيپى عقلانى، حفظ كرد و تاكنون نيز حفظ كرده است. حتى بعدها نهاد واحدى با عنوان سازمان راديو تلويزيون ملى ايران تشكيل شد و امكان پخش برنامه هاى او و موسيقيدانهاى همرتبه او فراهم آمد، باز هم در خط مشى هنرى خود تغييرى نداد . صحنه هاى متعدد در گوشه و كنار جهان، جايگاه هنرنمايى هاى او بود. از شركت در فستيوال اينسبروك در بيست سالگى (۱۳۳۷) تا ديگر برنامه ها و جشنواره هايى كه خود يك فهرست مفصل است.

اولين نواخته هاى ضبط شده او در سالهاى اوايل دهه ۱۳۵۰ در كانون پرورش فكرى كودكان و نوجوانان در قالب صفحات ۳۳ دور (گرام) در دسترس قرار گرفت. در سلسله صفحات «آشنايى با موسيقى ايرانى» كه به همت والاى كامبيز روشن روان تهيه شد. همچنين در اجراهاى گروه همنوازان سازهاى ملى به سرپرستى هنرمند بزرگ، فرامرز پايور (نوازنده سنتور در همان گروه) و در كنار رحمت الله بديعى (ويولون و كمانچه)، محمد اسماعيلى (تنبك) و حسن ناهيد(نى) كه ذيل نظارت دقيق و نظم آهنين پايور، اجراهايى عالى را به يادگار گذاشتند. در سال،۱۳۵۶ تلاش مسؤولين كانون پرورش فكرى و در رأس آنها احمدرضا احمدى (شاعر و مسؤول موسيقى كانون) كه به ضبط آثار ممتاز موسيقى ايران اهتمام داشت، نوارى حاوى تك نوازى او تهيه شد: «اصفهان و دشتى»  و ظريف در اين نوار، دو قطعه «دخترك ژوليده»  و «ژيمناستيك موزيكال » اثر استاد علينقى وزيرى را با اجرايى درخشان و بى نقص ارائه داد.

اجراى ساخته هاى استاد وزيرى، اگر بخواهد در حد عالى و با صدادهى مطلوب باشد، كار ساده اى نيست و هنوز هيچ نوازنده اى نتوانسته است به حد شفافيت و سلامت بيان تارنوازى هوشنگ ظريف در ارائه اين قطعات، دست پيدا كند. دو سال پيش از اين مراسم باشكوهى كه به مناسبت نودمين سالگرد تولد استاد وزيرى در هتل هيلتون برگزار شده بود، موسيقيدان سالخورده كه به عذر ناتوانى و درد دستهايش، از برخاستن پيش پاى نخست وزير و وزير دربار مقتدر پهلوى خوددارى كرده بود، بعد از تارنوازى درخشان ظريف و شنيدن قطعاتش از مضراب و پنجه او، با شوق و شعف از جاى جسته بود و روى صحنه، دستهاى نوازنده جوان را به گرمى فشرده و شيفتگى او را تحسين كرده بود . نمونه اى از غرور شكوهمند موسيقيدان عصر تجدد درمقابل ارباب قدرت، و او به اهل هنر در آن شب نمايان شد. اين خاطره را سالها بعد، زنده ياد حسينعلى ملاح و اقوامشان نقل مى كردند و هنرنمايى هوشنگ ظريف را ( كه در آن زمان ۳۷ سال بيش نداشت ) مى ستودند. در همان سال ۱۳۵۶ كه تك نوازى تار او در نوار كاست منتشر شد، كار سنگين استاد زنده ياد محمدتقى مسعوديه نيز با نظارت و مشاورت او به انجام رسيد: بازبينى نت نويسى هاى مسعوديه از رديف آوازى موسيقى ايران به روايت روانشاد محمود كريمى (استاد آواز در هنرستان) و پيش از ظريف، دوست هنرمند او رحمت الله بديعى نيز آن راوارسى كرده بود. زنده ياد مسعوديه در مقدمه كتاب خود، از اين دو هنرمند به عنوان «دوتن از بهترين نوازندگان و رديف شناسان» نام برده و اهميت كارشان را يادآور شده است.

درسالهاى بعداز انقلاب نيز فعاليت هاى هوشنگ ظريف تعطيل نشد . اجرا در صحنه هاى ايران وجهان، تدريس در هنرستان وكلاس خصوصى و دانشگاهها ادامه داشته و دارد و از توانايى هاى او چيزى كم نشده است . اتفاقاً آثار اصلى او در همين سالها منتشر شده اند: مجموعه چهار نوازى آموزش تار (با همكارى حسين عليزاده) ، نت قطعات مختلف از او (در جزوه «همساز») ، نت نويسى هاى او از دستگاه نوا به روايت استاد شهنازى وقطعاتى از بداهه نوازى هاى هنرمند خلاق و تارنواز برجسته، فرهنگ شريف (متولد تهران ـ ۱۳۱۲ ) و همنوازى در چند نوار كاست همراه صداى محمدرضا شجريان ، شهرام ناظرى و عليرضا افتخارى ، در تمام اين سالها ، پيوسته و بى صدا كار كرده وهرگز از خود سخنى نگفته است ، گفت وگوهاى مطبوعاتى او تعداد بسيار اندكى هستند و متأسفانه قدردانى جامعه موسيقى دوستان نيز از او ، هيچ وقت به اندازه و در خور او نبوده است . اگرچه خود او از اين مسائل واقعاً بى نياز است و همچنان با اعتقاد به اصول هنرى و اخلاقى خود زندگى مى كند . دراين جا بايد تكريم كرد مقام انسانى او را كه غيراز آموزش صحيح موسيقى ايرانى ، اخلاق و رفتار و طرز زيست و نحوه برخورد او با موسيقيدانان و مردم و… روحيه سالم و هوشمندى او (كه از هرگونه رندى هاى معمول موسيقيدانهاى ايرانى عارى است )، الگو و مرجع و نمونه مجسم براى هنرجويان جوان، واقع شده است. تأثير عميق و نيكويى كه شخصيت انسانى استاد هوشنگ ظريف در روحيه و اخلاق جوانان ( از سه نسل متوالى) داشته است به هيچ وجه كم از تأثير شخصيت هنرى او نيست و شايد حتى مهم تر هم باشد زيرا در موسيقى ايرانى مجموعه اخلاق وباورها و طرز زندگى موسيقيدان است كه جوهره درونى هنر او را مى سازد وشكل مى دهد.

هوشنگ ظريف در جدالى با گروه تنبك به سرپرستى استاد حسين تهرانى همكارى داشت و با نواختن تنبك به خوبى آشناست درتدوين كتاب آموزش تنبك نيز سهم بسزا داشته است. از محضر درس جواد معروفى نيز استفاده كرده و در شناخت انواع شيوه هاى تارنوازى تخصص دارد. به آهنگسازى ، و بويژه به ساخت قطعاتى براى فرم ترانه وتصنيف، كمتر رغبتى نشان داده است. ساخته هاى موسيقايى او از حيث تكنيك تار اهميت دارند و بيشتر در رده هاى عالى آموزش جاى مى گيرند نه در مجموعه ملودى هاى مردم پسندى كه ورد زبان خاص وعام است. مطالبى كه در نوازندگى او شنيده مى شود ، به تعبير هنرمند ارجمند، محمدرضا لطفى «رديفى» است ، نه «رديف» و منظور اين است كه طابق الفعل بالفعل رديف نيست و قرار هم نبوده كه باشد ولى در چارچوب وسيع سنت رديفى جاى مى گيرد و از حدود اصالت موسيقى ايرانى پيروى مى كند. صدادهى شفاف، مضراب هاى شمرده و سليس، پرده بندى و كوك دقيق رعايت دقيق متر درونى قطعات و داشتن حس ريتميك قوى، جمله بندى هاى منطقى و بهنجار، استفاده از مضرابهاى چپ بطور پيوسته، فشار متعادل روى خرك به تناسب نت يا جمله نواخته شده، «پوشيده و باز» نواختن  (با جلو و عقب بردن دست راست روى مضراب خورهاى مختلف سيم)، مالش هاى طولى، سكوتهاى سنجيده بين جمله ها و مهم تر از همه، روشن و سليس نواختن، از خصوصيات تارنوارى هوشنگ ظريف است . متأسفانه ، امروز با پيدايش انواع واقسام شيوه هاى ساختگى وحركتهاى بى پايه در تارنوازى، و عادتمندى بيمارگونه قشر وسيعى از موسيقى نوازان به ايجاد فضاهاى غيرطبيعى و استفاده هاى عجيب و غريب از امكانات صوتى تار واستخراج صداهاى ناخوشاهنگ و دوركردن اين ساز از هويت فرهنگى و شخصيت حقيقى خود، ارزشهاى نوازندگى هنرمندانى چون او و رحمت الله بديعى كه ساز را با تكيه به اصول كلاسيك مى نوازند و نه با ذهن گرايى هاى انتزاعى، در پرده ابهام افتاده است. در حالى كه نوازندگانى از اين دست كه در هرفرهنگى وجود دارند، به جاى ابراز فرديت مشخص خود از طريق برگزيدن تكنيك ها ولحن كاملاً اختصاصى ، ترجيح مى دهند حامل مجموعه اى از تكنيك رپراتور كلاسيك باشند و از اين جهت نقش فرهنگى آنها بسيار مهم است . شايد در دنياى موسيقى كلاسيك اروپايى بتوان نوازندگانى مثل ناتان ميلشتاين (ويولون) و پى يرفورنيه (ويولونسل) را مثال آورد.
 
از همنوازى هاى ظريف، برنامه بسيار زيبايى كه درمايه سه گاه همراه آواز على اكبر گلپايگانى در دهه ۱۳۴۰ ضبط كرده است ، نمونه اى مثال زدنى و شنيدنى است . اين اثر در دسترس عموم نيست. تارنوازى او كه هميشه با جزئى تغييرات، درچارچوب موسيقى كلاسيك ايرانى بوده گاه به اقتضاى برنامه اى اجرايى، اندك چرخشى به سوى نوع نوازندگى موسوم به «راديويى» داشته است.نظير برنامه اى كه در آلبوم «گلبانگ شجريان » از او ضبط شد و يا همنوازى با صداى عليرضا افتخارى در نوار «آتش دل» كه آن هم نمونه خوبى از قدرت وانعطاف لحن نوازندگى اوست. مهمترين خدمت فرهنگى كه تنها و تنها از هوشنگ ظريف ساخته است و طبيعتاً از او انتظار مى رود، نواختن رديف هاى موسيقى ايرانى (روايت موسى خان معروفى) است . اين رديف يك بار با نوازندگى مرحوم سليمان روح افزا ضبط شده و اكنون ضبط مجدد آن با اجرايى سليس تر، خواناتر و دور از سبك وسياق فردى ، بسيار لازم مى نمايد. استاد ظريف با صلاحيت ترين هنرمند دراين امر است و نزديك ترين نوازنده به فضاى رديف موسى خان، اگرچه تا به حال با حجب و فروتنى و اشتغال به كارهاى متعدد تدريس واجرا، اين كار مهم را به عهده نگرفته است . او از فرهنگسازان پركار و بى ادعاست كه موسيقى ما مى تواند به وجود او افتخار كند.


مطالب مشابه :


افتخاري ديگر براي آزادگان

به پيشنهاد دكتر محمد جواد ظريف وزير امور خارجه و تصويب دكتر حسن روحاني رئيس جمهور، آزاده




نامه دیپلمات های پرونده هاي جزاير سه گانه و اروندرود تشکر متفاوت از ظریف

را نيز به مرور شامل شد و در آخرين مورد و در دولت احمدي نژاد خود دكتر ظريف جواد ظريف




مراسم ترحيم بانو عفت كاشاني مادر آقاي دكتر ظريف در كاشان

بی بارون - مراسم ترحيم بانو عفت كاشاني مادر آقاي دكتر ظريف در كاشان - - بی بارون




دکتر منصوری :ایران در عرصه هسته ای آماده شفاف سازی است

دور جديد مذاكرات هسته اي ايران با حضور دكتر «محمد جواد ظريف» وزير امور خارجه ايران، «كاترين




بیوگرافی استاد هوشنگ ظریف

هوشنگ ظريف ـ همكار استاد حسين تهرانى در تدوين كتاب آموزش تنبك؛ و دكتر از محضر درس جواد




دانشكده روابط بين الملل

دکتر جواد ظريف: تاثير پايان جنگ سرد بر کارايي رژيم تحريم هاي سازمان ملل متحد دكتر سلطاني




استاد هوشنگ ظریف

هوشنگ ظريف ـ همكار استاد حسين تهرانى در تدوين كتاب آموزش تنبك؛ و دكتر از محضر درس جواد




جمهوري اسلامي ايران در هر صورت برنده اصلي مذاكرات هسته اي خواهد بود .

به دست شد تا به دكتر محمدجواد ظريف و امروز محمد جواد ظريف، همگي بيان كننده




برچسب :