مرثیه برای رفیقان شفیق

 

مرثیه برای رفیقان شفیق

 محمود ناظری

 

   شخصیت‌ها: 

 

دو دوست تازه و قدیمی

 

 

 

 

 

   صحنه:

  گذر عمومی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

ره‌گذر  یک  و دو از دو سمت وارد می‌شوند. ره‌گذر یک که از سمت چپ داخل  می‌شود چندان ملتفت دومی نیست. ره‌گذر دو از همان ابتدا متوجه‌ی اولی شده است. مکث می‌کند. ناباورانه خیره می‌شود. گل از گلش می‌شکفد و دو دستش را باز می‌کند. به طور ناگهانی به طرف اولی پیش می‌رود و بغلش می‌کند.

 

ره‌گذر دو:کجایی بابا؟... تویی؟... خودتی؟ خوبی پسر؟ خودتی؟ کجایی؟ عجب دیدیمت.

ره‌گذر یک: سلام. حالت خوبه؟

دو: سلام. سلام. دنبالت‌ ‌می‌گشتم. تو آسمونا دنبالت می‌گشتم رو زمین پیدات کردم. [مکث] خودتی؟ خودتی جون‌تو. کجایی تو بابا؟ احوال آدمم که نمی‌پرسی بی‌معرفت. همین‌جور سرتو می‌ندازی زیر و می‌ری؟

یک: باور کن گرفتار بودم.

دو: الان یه سال می‌شه که ندیدمت. باور کن همین‌الانم که رد می‌شدم تو فکرت بودم. می‌دونی خیلی کارِت دارم. هر چی بگم چه قدر کارِت دارم بازم کم گفتم. خوب شد دیدمت پسر.

یک: آدرسمو که داشتی؟

دو: نداشتم نه نداشتم. تو آدرس به من دادی بی‌معرفت؟

یک: جدی می‌گی ندادم؟

دو: نه.

یک: پس داده‌م؟

دو: نه. می‌گم نه ندادی.

یک: خب‌لابد فکر نمی‌کردی هم‌دیگه‌رو نمی‌بینیم که ازم آدرس نگرفتی.

دو: خودت بهم ندادی.

یک: آدرس که قابلی نداره.

دو: چاکرتیم. کجایی تو پسر؟ معلومه؟

یک: ای‌ی‌ی... هستیم.

دو: جون تو این‌قدر باهات کار دارم این قدر باهات کار دارم...

یک: در خدمتیم.

دو: مخلصتیم. خب خوبی؟ چه خبر؟ کار و بار خوبه؟ خودت خوبی؟ چه کار می‌کنی؟ کجا هستی؟ لااقل هیچ خبریم از خودت نمی‌دی. تعریف کن ببینیم تو این شیش‌ماه که پیدات نبود چه کارا کردی؟ کجاها بودی؟ کی‌ها رو دیدی...

یک: دیگه چربش نکن با وفا شیش‌ ماه که نمی‌شه...

دو: خیلی کارت درسته. یه جوریه که الان که دیدمت‌ها خیال می‌کنم این سه چهار ماهه همش باهات بودم. (مکث). می‌گم...

یک: ها بگو.

دو: خیلی کارت دارم.

یک: در خدمتیم.

دو: خلاصه مخلصتم.

یک: باور کن خودم می‌خواستم بهت سر بزنم ولی وقت نمی‌شد. نه این که خیال کنی دارم کار و بارمو به رُخت می‌کشم ها. حقیقت می‌گم. تازه‌شم زیاد وقتی‌ام نبود که ندیده بودمت. کی بود؟...

دو: حالا هرچی. خلاصه‌ش از سه هفته بیشتره. چندبارم از بَر و بچه‌ها سراغتو گرفتم.

یک: کی؟ کسی بهم چیزی نگفت.

دو: یعنی می‌گی سراغتو نگرفتم؟

یک: آقایی. نه می‌گم بهم نرسوندن. یعنی از دیشب تاحالا کسی‌رو ندیدم که چیزی بهم بگه.

دو: حالا هر چی. خودم که دیدمت. خوب شد. کارت دارم.

یک: بفرما. دربست.

دو: نوکرتم. دلم هواتو کرده بود.

یک: لطف داری از خوبیته.

دو: کارتم داشتم.

یک: خب قرار می‌ذاشتی هم‌دیگه‌رو ببینیم. مسئله‌ای که نبود.

دو: یادم رفت.

یک: یادت رفت؟ راستشو بگو. نذار تو دلت بمونه.

دو: خب‌دیدم چندون سرکیف‌نیستی گفتم ولش‌کن. یعنی‌بعدشم تااومدم بگم پریده‌بودی تو تاکسی.

یک: ها یادمه. داشت بارون می‌اومد. محض این بود که یه خورده تو لک بودم. چترم که همراه‌م نبود زودی ماشین گرفتم. [مکث] کی بود بارون اومده بود؟

دو: چهارشنبه‌ی همین هفته بود. گمونم. آره خودش بود. امروزم که شنبه‌ست... گمونم... آره خودشه... سه روزی می‌شه.

یک: درست درست. [سکوت]

دو: خب دیگه تعریف کن. چه کار می‌کنی؟ بچه‌هارم می‌بینی؟

یک:تک و توکی بعضی وقتا. همه گرفتارن خب.

دو: خب دیگه هرکی سرش تو لاک خودشه. دیر به دیر پیداشون می‌شه. من که یه سالی می‌شه هیچ کدومشونو ندیدم. خیلی باهاشون کار دارم. [مکث] یادم بندازی باهات کار داشتم ها...

یک: ما که دربست درخدمتیم.

دو: آقایی تو. بازم قربون معرفت تو یکی. [مکث] جایی می‌خوای برای مزاحمت نباشم؟

یک: اختیار داری. بفرما درخدمت باشیم.

دو: نه ‌قربونت. دی‌شب به اندازه‌ی کافی زحمت دادیم. کلی وقتتم گرفتیم.

یک: این حرفا چیه؟ بعد از این همه مدت دو تا رفیق قدیمی تازه به هم می‌رسن... وقت گرفتن که نداره.

دو: بیشتر ببینیمت. کاری پیش میاد خلاصه. فرقی نمی‌کنه؛ یا ما کاری از دستمون برمیاد انجام بدیم یا یه موقعی‌ام شما.

یک: درسته. خب امری داشته باشی...

دو: سلامتی. فقط یادم بنداز...

یک: ها، آها، خب خب کارتو بگو...

دو: باشه، می‌گم، می‌خواستم بگم، ها، آها، راستی ظهری که دیرت نشده بود؟ به کارت رسیدی؟

یک: ظهری؟ نه. عصری که بهت گفتم سروقت رسیدم.

دو: ها یادم رفت. [سکوت.]

دو: خب مزاحمت نباشیم داره شب می‌شه.

یک: درخدمتیم. بفرما.

دو: شما بفرما.

یک: ممنون. یه کاری دارم باید برم یکی از  بچه‌هارو ببینم. خیلی وقته ندیدمش. والا دوست داشتیم بیشتر از اینا در خدمت باشیم.

دو: لطف داری. بازم به تو که وقت می‌کنی رفقارو ببینی. ما که اصلاً.

یک: خب دیگه از آدم انتظار دارن. نمی‌شه همین‌جور ولشون کنی بری.

دو: درست می‌گی. [مکث] خب...

یک: خب ...

دو: پس با اجازه‌ت.

یک: ببینیمت.

یک: سلام بر و بچه‌هارو برسون. [از هم جدا می‌شوند.]

دو: زیاد کارت دارم‌ها...

یک: باشه، باشه در خدمتیم. هستیم که، هستی که...

دو:قربونت...

[ازدور برای‌هم دست تکان‌می‌دهند و به‌راه‌خودشان می‌روند.]

      1372


مطالب مشابه :


ليست و نشاني شعب شركت بيمه ميهن در سراسر كشور

55 rows · آدرس تلفن فكس; 1: 100 شیراز - خیابان قصر دشت شیرخوارگاه - جنب …




شرایط گرفتن گذرنامه تحصیلی برای دانشجویان افغانی مقیم ایران دارای کارت اقامت موقت

آدرس های هر اداره : ونک – خیابان شیراز شمالی ونک- جنب شیرخوارگاه




عکسی دیده نشده از لحظه آزادی "اسرای زن دوران دفاع مقدس"

برای انتقال کودکان شیرخوارگاه آبادان به شیراز رفته بودند که در آدرس وایرلسی




استخدام سازمان بهزیستی استان زنجان سال ۹۲

جهت مشاهده آسان در موبایل به آدرس زیر مراجعه کنید www.boyoor.blogfa.com/m , استخدام شیراز;




مرثیه برای رفیقان شفیق

دانشکده هنرهای زیبا تهران، اهل خرمشهر و ساکن شیراز های تلخ شیرخوارگاه آدرس به من




شهر گرم ما چگونه سبز می‌شود؟

شهرداری شیراز باید از شیرخوارگاه بر پیدا کردن آدرس، تصاویری و




اسب های آهنی - نمایش­نامک - محمود ناظری

محمود ناظری کارشناس ارشد ادبیات نمایشی - دانشکده هنرهای زیبا تهران، اهل خرمشهر و ساکن شیراز




سنکوپ به ساعت سه صبح نمایشنامه کوتاه محمود ناظری

محمود ناظری کارشناس ارشد ادبیات نمایشی - دانشکده هنرهای زیبا تهران، اهل خرمشهر و ساکن شیراز




برچسب :