شهر وآسیب هایش

شهر وآسیب هایش
قسمت اول

تعریف آسیب شناسی اجتماعی

آسیب شناسی اجتماعی عبارت است از مطالعه نابسامانی و اختلال و عدم هماهنگی و تعادل در کار کردهای مربوط به کالبد حیات اجتماعی انسان ها. آشکار است که اصطلاح آسیب شناسی از دیدگاهی کارکردی از علوم زیست شناختی به عاریت گرفته شده است. اما در مباحث جامعه شناختی هدف آسیب شناسی اجتماعی را مسامحتا شناخت کج رفتاری، علل و عوامل، انواع و پیامدها آن میدانند[1] به عبارت دیگر آسيب‌شناسي اجتماعي به مفهوم كلي آن، مطالعه‌ي شرايط غير طبيعي و گرفتاري‌هاي اجتماعي است.

تعریف آسیب شناسی شهری

آسیب شناسی شهری علمی است که به مطالعه کج کارکردهای اجتماعی شهر یا بیماری ها و مسایل شهری می پردازد.[2]

با توجه به تعریف که از آسیب شناسی اجتماعی و آشیب شناسی شهری به عمل آمد می توان گفت. در این تحقیق سعی شده است به قضایا و موارد اشاره شود که از شهر(به ماهو شهر) ناشی می شود. حالا ممکن است این آسیب ها از طریق ساختارها یا فضا و بافت شهری به وجود بیایید یعنی شمال و جنوب شهر، یا از مرکز نیشنی و حومه و حواشی شهر و یا ممکن است از فرهنگ شهری ناشی شود..

1) حومه و حاشیه نشینی

حاشیه نشینی امروزه بصورت یک پدیده اجتماعی و معضل شهری خود را نشان داده است. حاشیه نشینی پدیده نیست که قابل انکار و یا با دیده شک به آن نگریسته شود. زیرا بین حاشیه نشینی و جرایم و مسایل اجتماعی ارتباط تنگانگی وجود دارد. به گونه ای که خوراک بخش حوادث روزنامه ها را اخبار و رویدادهای محلات و زاغه نشین های اطراف کلان شهر ها تشکیل می دهد. و آمار جرایم و مسایل چون سرقت و اعتیاد و انحرافات اجتماعی بیشتر در این مناطق و فضای از شهر رخ می دهد. پرسش که مطرح است این است که اولا چگونه و به چه دلیل حاشیه ها به وجود می آید. دلایل و عوامل آن چیست؟ و چگونه حاشیه نشینی سبب مسایل و آسیب های اجتماعی می شود؟

2) حلبی آبادها

یکی از مراکز و مناطق آسیب خیز در شهر حلبی آباد ها هستند. حلبی آبادها مجموعه از از سکونت گاههای غیر بهداشتی را در بر می گیرد که ساکنان آن با جامعه ارتباط چندان ندارند. حلبی آباد ترجمه لغت فرانسوی است که قبل از جنگ جهانی دوم برای ساختمان های که سقف آنها از قوطی های نفت ساخته شد بود به کار می رفت. حلبی آبادها پدیده تقربیا عادی و ثابت در اطراف شهر است. در کشور هند دو پنجم جمعیت شهری آن در حلبی آبادها زندگی می کنند.[3]

3) گمنامی و عدم تشخص

یکی از موارد که در شهر باعث آسیب های شهری می شود، عدم تشخص افراد و اشخاص در شهر است. روستا به دلیل نظارت غیر رسمی که دارد و هم چنین افراد و اشخاص همدیگر را می شناسند وقوع کجروی و انحراف کمتر صورت می گیرد. اما شهر به دلیل شلوغی و تراکم جمعیت که شناخت و شناسایی افراد به سادگی امکان ندارد و این زمینه می شود برای وقوع جرم و انحرافات اجتماعی. یکی از معیارهای جامعه شناختی در تفاوت میان شهر و روستا پدیده ی گمنامی است پدیده ای که خود در عین مورد توجه شهرنشینان بودن می تواند از عوامل اصلی افزونی مسائل و ناهنجاریهای اجتماعی همچون جرم و جنایت، اعتیاد، طلاق و ... در شهرها نسبت به روستاها باشد . شهر می تواند به مکانی اطلاق گردد که در آن افراد و ساکنین آن یکدیگر را به راحتی نشناسند و روابط خویشاوندی در آن کمتر نمود یابد . البته گمنامی خود تا حدودی تحت تاثیر معیار اندازه است[4]

4) کاهش روابط انسانی در شهر

بدون شک شهر و شهر نشینی و فرهنگ شهری در کاهش روابط انسانی نقش اساسی داشته است. کارشناسان معتقدند که معمولا روابط اجتماعی در شهر و روستا تفاوت های زیاد دارد. از جمله اینکه روابط اجتماعی در روستا بسیار صمیمی و چهر به چهره است اما در شهر روابط کاملا رسمی و تصنعی است. و این شهر است که سبب شده است که روابط انسانی چنین دچار اختلال شود. به اعتقاد ماکس وبر جامعه شناس آلمانی دلیل کاهش و اختلال روابط انسانی سلطه و سیطره عقل ابزاری در تمام ابعاد زندگی است. و به همین دلیل است که روابط انسانی دچار اختلال شده است.

5) آلودگی های صوتی

از ديگر آسيب‌هاي زندگي شهري مي‌توان به آلودگي صوتي اشاره كرد كه در اكثر كلان شهرهاوجود دارد. افزايش سريع وسايل نقليه همراه با گسترش شهرها و تراكم جمعيت به خصوص در خيابان‌هاي اصلي شهر، به رغم كاركردهاي اقتصادي و رفاهي كه براي جوامع بشري و شهري به ارمغان آورده است، نابساماني‌هاي اجتماعي و به ويژه آلودگي‌هاي صوتي نيز به دنبال داشته است.

آلودگي صوتي ناشي از حركت اتومبيل‌ها، شلوغي و تراكم جمعيت و واحدهاي صنعتي و خدماتي باعث تضعيف شدن دستگاه شنوايي، ناراحتي‌هاي عصبي و تنش‌ها، فشار خون و به خطر افتادن سلامتي انسان مي‌شود

6) آلودگی های زیست محیطی

تمدن و فن‌آوري، همچنانكه آثار اقتصادي و اجتماعي بسياري در جامعه‌ها داشته، نتايج و عواقب ناگواري نيز به همراه آورده است. آلودگي هواي شهرها كه ناشي از سوخت موتور وسايل نقليه و كارخانه‌هاي شهري است، همچنين كمبود عوامل گياهي داخل و اطراف شهرها، مشكل كاهش اكسيژن را به وجود آورده و آلودگي هوا را كه از مواد سوختني توليد مي‌شود، دامن زده است. هر واحد مسكوني، هر اتومبيل، كاميون و ... دود خود را به هواي آزاد مي‌فرستد كه اين دود باعث بروز امراض بسياري مي‌شود. هواي كثيف بر درختان و گياهان نيز بي‌تأثير نيست و باعث زرد شدن زودرس برگ‌ درختان و آفت‌هاي مختلف گياهي مي‌شود

آلودگي هوا بر سلامتي انسان و بر ميزان طول عمر، بروز بيماري‌هاي مختلف، ارزش اقتصادي ساختمان‌ها و كاهش انرژي تابشي خورشيد بر زمين تأثير مي‌گذارد، از طرف ديگر اين آلودگي سبب كهنه شدن كالاهاي توليد شده، خرابي لباس‌ها و كاهش فعاليت‌هاي ورزشي مي‌شود. آسيب‌هاي مزبور در محيط زيست قابل لمس است.

7) اختلاط دو جنس مخالف زمینه انحراف

یکی از آسیب های شهری حضور دو جنس مخالف در کنار هم است که ممکن است در سطح شهر در کارخانه و یا در فضاهای شهری مثل دانشگاه و موسسات فرهنگی و آموزشی باعث اختلاط و زمینه وقوع آسیب ها را در جامعه فراهم کند در حالیکه در روستاها چنین شرایط شاید ممکن است وجود نداشته باشد.

بهرحال آسیب های شهری ممکن است بیش از اینها باشد که احصا و شمارش آن نیاز به فرصت و مجال بیشتر دارد.

قسمت دوم: حاشیه نشینی و آسیب ها

تعریف حومه و حاشیه نیشنی

در منظر جامعه شناختی حومه جایگاه طبقه کار گر و شبه کارگر است و خصوصا مهاجرین می باشد.[5]

در مباحث مرتبط با جامعه شناسی شهری، حاشیه نشینی به آن سنخ از زیست شهری اطلاق می شود، که در حومه شهرها، تعدادی خانوار بد مسکن، یک مرکز جمعیتی یا شهرک مانندی را به وجود آورند.

رابطه حاشیه نشینی و مهاجرت

روستا ها معمولا مهاجر فرست و شهر ها مهاجر پذیر است و این روند همیشه وجود داشته و دارد. مهاجرین که از روستا به شهر می آیند معمولا در حواشی شهرها و حومه های اطراف ساکن می شوند و به همین جهت بخشی وسیعی از حاشیه نشین ها را کارگران ساده و نیمه ماهر تشکیل می دهند.

در یک بررسی گسترده که در سال ۱۳۵۱ در موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی دانشگاه تهران صورت گرفت مشخص شد ۹۱ درصد از سرپرستان خانواده های حاشیه نشین در تهران روستایی بوده اند، ۷۲ درصد آنان قبلاً دهقان محسوب می شدند و ۵۹ درصد خرده مالک بوده اند. همچنین یافته های پژوهشی مشابه در سال ۱۳۴۵ نشان داد ۶۲ درصد از حاشیه نشینان تهران کارگر ساده، ۱۲ درصد کارگر نیمه ماهر و ۱۴ درصد کارگر ماهر بوده اند. این موارد تا حدودی نشانگر ابعاد حاشیه نشینی و رابطه آن با مهاجرت از روستا به شهر است.[6]

حاشیه نشینی و بافت های فرسوده شهر

می گویند حاشیه نشینی پدیده عارضی است یعنی چیزی نیست که خود افراد آن را تولید کرده باشند بلکه با رشد و پیشرفت شهرها حاشیه نشینی هم به عنوان پدیده ای ناگزیر ایجاد می شود. منطقه ای در داخل شهر، در حال بزرگ شدن است ولی گروهی از قدیم ساکن بوده اند. این گروه یا امکان این را نداشته اند که خانه هایشان را نوسازی کنند یا اصلاً تمایلی به تغییر بافت فرسوده محل سکونتشان نداشتند. پس از مدتی جامعه ای که در حال رشد و نوسازی خود است، این افراد را که نوسازی راهی به زندگی آنها نیافته از خود دور می کند. این افراد هم علاقه ای به مشارکت در جامعه ندارند و به این ترتیب رفته رفته حاشیه نشینی ها در درون شهرها شکل می گیرد. از طرفی هم بلایای طبیعی چون زلزله و خشکسالی سبب می شود برخی روستایی ها با هم به نقطه ای از شهر مهاجرت کنند. بعضی از این مناطق در طول سال ها توسعه پیدا می کنند اما برخی دیگر بر همان روال خود باقی می مانند. روش های دیگری هم برای حاشیه نشین شدن در متن شهر وجود دارد

یکی از مهمترین دلایل حاشیه نشین شدن، نداشتن بودجه لازم برای خرید خانه است. همان معضلی که این روزها پر رنگ تر از پیش خود را نشان می دهد؛ به اعتقاد کار شناسان «هر نوسان قیمتی در شهر مسلماً حاشیه نشینی را در پی دارد.» وگاهی سیاست های اقتصادی دولت که حاشیه نشینی ایجاد می کند[7]

مهاجرت ، حاشیه نشینی و فرهنگ ناپایدار[8]

بن مایه اصلی حاشیه نشینی پدیده مهاجرت است. از این رو شیوه زیست این مردمان دارای الگوهای رفتاری و فکری ای خواهد بود که عناصر آنها را ذهنیت مهاجر بودن تشکیل می دهد. این انسان ها از رویه ها، آداب و عادت های زندگی قبلی خود به شیوه های زندگی جدید با ساختارها، اشکال و عادات رفتاری دیگری هجرت کرده اند. از آنجاییکه فرآیند انطباق با محیط زیست جدید همواره زمان بر و طولانی است، دارای آسیب های جدی برای افرادی است که قدرت سازگاری ندارند، این ساکنان از سویی همچنان ( بیشتر نسل اول مهاجران) به نحوه زندگانی قبلی خود دلبسته اند و علایق اصیل خود را رها نکرده اند، ولی از سویی دیگر در داخل متن اجتماعی ای زندگی را انتخاب کرده اند که نحوه جدید و شاید بیگانه ای را برای آنها تعریف می کند. انسان مهاجر (Immigrant Human) نمی تواند بدون از سر گذراندن تنش ها و استرس های پذیرش قالب جدیدی از زندگی دوران گذار سالمی را به نمایش گذارد

فرهنگ ناپایدار" (Unstable Culture) نتیجه مستقیم "فرهنگ مهاجر" است. آنچه از فرهنگ ناپایدار ساخته می شود، افراد و اعضایی از اجتماع است که شخصیت فرهنگی ناپایدار دارند و از این رو برای خود خزانه و یا حافظه ای فرهنگی را نمی اندوزند؛ چراکه آن چیزی گرانبها و ارزش بقا و نگهداری دارد که تا حدی از ماندگاری را داشته باشد. فرهنگ ناپایدار سکونتگاه های غیر رسمی در واقع فرهنگ نیست و تنها ابزاری است برای روبرویی با سختی های محیط زیست جدید؛ زیرا یکی از شاخص های اصلی فرهنگ انتقال نسل به نسل و پایداری نسبی آن است. لذا فرهنگی که حتی این پایداری نسبی را نیز نداشته باشد، نمی تواند ساختارهای هدایت کننده و مدیریت کننده و ابهام زدا برای اعضای خود فراهم سازد. گذرا بودن و کم دوامی فرهنگ مهاجران، میزان عدم تعادل ابعاد روانشناختی را در آنها نیز افزون می کند؛ تعادل و آرامش روانی در فضای فرهنگی ای حاکم است که بتوان نسبت قابل توجهی از رویدادها و رفتارها را قابل پیش بینی ساخت. وجود عناصری چون ناامنی های اجتماعی و انواع محرومیت های فیزیولوژیکی، اجتماعی و محرومیت از حقوق اساسی انسانی بر این فرایند شدت بیشتری می دهد و افراد را مجبور به زیستی عمرانه در درون تلاطم های آسیب زای روانی می کند. فشارهای روانی فرهنگ مهاجر، سطح تحمل افراد را چنان پایین می آورد و آنها را چنان شکننده می کند که در برابر آسیب های اجتماعی با مقیاس کوچکتر نیز ضربه پذیر می باشند. از این روست که به اشتباه یکی از شاخص های اصلی سکونتگاه های غیر رسمی را وجود ذاتی آسیب های اجتماعی همراه با آنها قلمداد می کنند، بدون در نظر گرفتن مستعد بودن محیط این سکونتگاهها و بدون مقایسه میزان آسیب ها و جرائم موجود در مناطق مرفه شهر با این مناطق. به هر حال آنچه مهم است آن است که این افراد چنان ناتوان شده اند و از برخورداری ها و امکانات اجتماعی کمتری بهره برده اند که نمی توانند از شدت این آسیب ها بکاهند تا در نگاه اول این سکونتگاههای غیر رسمی، جرم خیزی و آسیب زایی را تداعی نکنند. ولی در مقابل مناطق و سکونتگاههای رسمی و مرفه با استفاده از ابزارها و امکانات بالای اجتماعی می توانند در جهت کاهش ابعاد بصری و کالبدی آسیب های اجتماعی سرمایه گذاری کنند و این محیط ها را بری از وجود چنین پدیده هایی بنمایانند[9]

فرهنگ حاشیه نشینی و فرایند شکل گیری آن

اولین بعد قابل اشاره برای فرهنگ حاشیه ای، جدایی گزینی فضایی و جغرافیایی محل سکونت است. جغرافیای انسانی رابطه این حاشیه ای شدن فضایی و تاثیر آن در حاشیه ای شدن فرهنگی را به ما نشان خواهد داد. این حاشیه فضایی- فرهنگی زمانی در داخل متن زیست شهری (مراکز شهرها) و گاهی در خارج از این متن (اغلب موارد در ایران) قرار دارد. قبل از پرداختن به خود فرهنگ حاشیه ای، لازم است که به عوامل چندگانه به وجود آورنده آن در سطح فرهنگی، و نه در سطوح دیگر، نیز اشاره شود. فرایند حاشیه ای شدن فرهنگی از برون (توسط کنش گران داخل متنی) در اثر ساز و کار طرد (Exclusion Mechanism) صورت می گیرد، که دو نوع خود به خودی و تعمدی دارد. در نوع اول در برابر مهاجرانی که به شهر وارد می شوند در اثر وجود تفاوت های زیاد رفتاری و فکری و شیوه های زیست، عوامل دافعه در سطح روانی از یک سو (حفظ دارایی های شخصیتی خودی) و اجتماعی (تشکیل شبکه های گروهی مهاجران) به کار می افتند و خطوط متمایز ساز متن و حاشیه را ایجاد می کنند. تفاوت ها از سطوح عینی و کالبدی و بدنی شروع شده و شامل سطوح عینی- ذهنی ای چون عادت های رفتاری و سطوح کاملا ذهنی همچون اعتقادات و باورهای عامیانه می شود. برخوردها، تضادها و تنش های میان گروه های متن و حاشیه در مرحله اول بر سطوح عینی تر انجام شده و در اثر واکنش گروه مقابل شهری خود به خود گروه حاشیه مهاجر خود را از آنها جدا می کنند، چرا که نمی خواهند تنش های رفتاری را تحمل کنند و همین باعث می شود که در اکثر اوقات به طور تعمدانه ای جدایی گزینی و حاشیه شدن را خود حاشیه نشینان انجام دهند و خود، فرایند حاشیه ای شدن را شدت بخشند.

فرهنگ حاشیه ای مدرن یاسنتی؟

حاشیه ای شدن (در شکل تعمدانه آن) نوعی تحمیل است برخاسته از شرایط خاص اجتماعی، مخصوصا تامین اجتماعی و رفاه اجتماعی. با فراتر رفتن از عوامل به وجود آورنده حاشیه فرهنگی مهاجران، به خود فرایند فرهنگ حاشیه می پردازیم. فرهنگ حاشیه ای (Marginal Culture)، نه فرهنگ سنتی روستایی است و نه فرهنگ مدرن شهری؛ بلکه اختلاطی است از این دو نوع و مولفه های جدید زاییده از شرایط تازه زیست محیط اجتماعی. چیزی به فرهنگ حاشیه ای اطلاق می شود که در طبقه بندی ارزش های اجتماعی در سطوح پایین تری باشد و ارزیابی اجتماع ساکنان مرکز شهر به طور فزاینده ای از آنها منفی شود. تمامی آنچه منظم است و قاعده مند در فرهنگ متن مرکز شهر جای دارد و آنچه بی نظم، آشفته و خارج از اصول پذیرفته شده است در فرهنگ حاشیه شهر قرار دارد. پاکی در فرهنگ متن است و خطردر فرهنگ حاشیه. همچنانکه تمامی خدمات شهروندی چون خدمات بهداشتی- درمانی، آموزشی و فرهنگی در فرهنگ متن جای دارد و در فرهنگ حاشیه هیچ نوعی از خدمات وجود ندارد؛ از این رو تمامی سلامت های روانی و رفتاری در فرهنگ متن است و تمامی آسیب های روانی و اجتماعی بر محلات با فرهنگ حاشیه انطباق می یابد. فرهنگ حاشیه از آن رو حاشیه شده است که شخصیت پر پرستیژ اجتماعی طبقات مرفه به تقابل با آنها برخاسته و شخصیت مخرب و آسیب زننده به اتیکت های زیبای شهر را به آنها نسبت داده اند. اصولا فلسفه وجودی بالا دست ها با جهت گیری از بالا، از این روست که هویت اصیل و والای خود را نشان دهند و آن فرهنگ را شایسته انسان ها و شهری زیستن بدانند. حاشیه ها به وجود می آیند، ساخته می شوند و هویت می یابند تا متن ها خود را هر چه بیشتر با فرافکنی نمادین و بمباران نمادین قابل تقلید (از سوی سطوح پایین تر) سازند. "حاشیه" را "متن" می سازد. اولین پی آمدی که مردمان حاشیه ای شده در اثر این فرایند حاشیه ای شدن می بینند، بعد روانی آن است و آن همان اعتماد به نفس روانی- اجتماعی پایین است. اصولا از دیدگاه روانشناسی اجتماعی افراد و یا اعضای اجتماعی که فرصت بازی و نقش آفرینی در گروه ها و اجتماع های مرکزی و تاثیر گذار در جامعه را نداشته باشند، برآورد ارزشی از خودشان بسیار پایین خواهد آمد. رابطه ای که میان فعال بودن و اعتماد به نفس وجود دارد در فرهنگ حاشیه ای رخ نمی دهد. حاشیه نشینان نه تنها حق ورود به درون معادلات متن شهر را ندارند بلکه تصمیم گیری در مورد آن نیز برای آنها منع شده است؛ با وجود اینکه برنامه ریزی های متن شهر بر آنها تاثیر گذار است. احساس طرد شدگی اجتماعی گروهی از اعضای جامعه که در اکثر موارد جمعیت قابل توجهی را تشکیل می دهند، باعث نارضایتی اجتماع بزرگی از شهر می شود که می تواند انواع تنش ها و درگیری های اجتماعی را به طور بالقوه ای بپروراند تا در زمانی که حداقلی از فشارهای اجتماعی نیز پاسخگو نباشند، به شکل بالفعلی به وجود آیند. فرهنگ حاشیه همیشه فرهنگی ناراضی از وضعیت نابسامان و بی توجهی های فرهنگ متن است. به همین نحو فرهنگ حاشیه دارای اصالت نیست و به تبع آن ارزش سرمایه گذاری های مختلف فرهنگی ندارد و در جوامع هدف کارهای فرهنگی با نگاه از بالا قرار نمی گیرد. از اینرو معمولا بدون توجه به زمینه اجتماعی که متن در حاشیه به وجود آورده و "حاشیه روانی" را ساخته است، وجود این آشفتگی ها و تنش های اجتماعی را به خود مردمان حاشیه نشین نسبت می دهند و همین تصور باعث می شود که علت وجودی این پدیده ها را مستقیما در حاشیه ها ببینند. فرهنگ حاشیه "داغ اجتماعی" (گافمن) نمادین فرهنگ متن را همیشه در خود داشته است. فرهنگ متن هر مسئله و معضل شهری را مخصوصا در حوزه آسیب ها و انحرافات اجتماعی به فرهنگ حاشیه نسبت داده و یا حداقل فرهنگ حاشیه را منشا اصلی آن ذکر می کند. بدین نحو "برچسب ننگ اجتماعی" برای فرهنگ حاشیه ذاتی فرض می شود و در درون اعضای آن به عنوان یکی از شاخصه های اصلی دائما یاد آوری می شود. شکل بصری آن برای مشاهده گر بیرونی نوعی از مظلومیت است که مجبور است تمامی مشکلات شهر را به خود سر ریز دارد و نقش زباله دانی را برای خانه پاکیزه شهر بازی کند. فرهنگ حاشیه "پشت صحنه" شهر است و فرهنگ متن "روی صحنه" آن. ولی "خارج صحنه ها"یی نیز در داخل فرهنگ حاشیه در فضاهایی که کاربری مشخصی برای آنها تعیین نشده است نیز وجود دارد. کارکرد خارج صحنه ها (به نظر نگارنده) تخلیه عقده های روانی- اجتماعی شهر است؛ پس بسیار قابل پیش بینی خواهد بود که در این فضاها تمامی امیال سرکوب شده محل رها شدن و ابراز وجود خود را بیابند. از اینرو با بررسی خارج صحنه های یک جامعه می توان به امیال و نیازهای برآورده نشده آن آگاه شد و سطح توجه به نیازمحوری مردمی از سوی سیاستمداران را سنجید. نکته حائز اهمیت در بررسی ما درباره سکونتگاه های غیر رسمی آن است که این خارج صحنه ها علی الاغلب در همین فضاهای حاشیه ای استقرار یافته اند؛ چراکه حوزه حاشیه از دید برنامه ریزان اجتماعی مغفول می ماند و لذا می تواند فرصت ها و تهدیدهای جامعه را در خود جای دهد. پایان و نا تمام



۱- صدیق سروستانی، آسیب شناسی اجتماعی، ص 8.-

۲- رسول ربانی، جامعه شناسی شهری، ص 136.

۳- همان ، ص 146.[3]

۴- مجله الکترونیکی فصل نو www.fasleno.com ]

۵- همان، ص 138.

[6] www.aftab.ir

۷- همان.

۸- این بخش از وب سایت دکتر ناصر فکوهی اقتباس شده استhttp://www.fakouhi.com

۹- همان


مطالب مشابه :


آسیب های اجتماعی چیست؟

آسیب شناسی اجتماعی social-pathology مفهوم جدیدی است که از علوم زیستی گرفته شده و مبتنی بر تشابهی




تعریف

آسیب شناسی اجتماعی - تعریف - معرفی و بررسی آسیب های اجتماعی از دیدگاه جامعه شناختی و حقوقی




آسيب هاي اجتماعي و راههاي پيشگيري از آن در مدارس

آسیب های اجتماعی در مدرسه - آسيب هاي اجتماعي و راههاي پيشگيري از آن در تعریف آسیب اجتماعی:




تعریف آسیب اجتماعی نوپدید

همچنین می توان آسیب­های اجتماعی نوپدید را این چنین نیز تعریف کرد: اصطلاح آسیب های اجتماعی




تعریف هنجار

آسیب های اجتماعی - تعریف هنجار - بررسی هنجارها وناهنجارهای اجتماعی - آسیب های اجتماعی




شهر وآسیب هایش

با توجه به تعریف که از آسیب شناسی اجتماعی و آشیب شناسی شهری به عمل آمد می توان گفت.




مبانی نظری آسیب شناسی اجتماعی

مبانی نظری آسیب­های اجتماعی آسیب­شناسی اجتماعی مفهوم جدیدی است که از علوم زیستی گرفته




نمونه سوالات آزمون

جامعه شناسی انحرافات (آسیب شناسی اجتماعی - نمونه سوالات آزمون - آشنایی با جامعه و انحرافات




برچسب :