( آذربایجان) – (ارس، آراز)- (خزر، کاسپین)

کنکاشی بر وجه تسمیه ی  واژگان

( آذربایجان) (ارس، آراز)-  (خزر، کاسپین)

نوشته : میر هدایت سید مرندی

در عصر حاضر جغرافیای سیاسی منطقه ی باستانی آذربایجان روی سیاست ترک ستیزی رژیم پهلوی دچار تغییرات عدیده ای شده است.

نام های باستانی بعضی از شهرها- رودها- کوه ها جزایر و روستاهایش به هم آوای فارسی برگردانیده شده، قسمتهایی از ایالت آذربایجان زمان پهلوی اول به استان های همجوار واگذار و یا به استان هایی همچون زنجان- آذربایجان شرقی و غربی و اردبیل تقسیم شد. تداوم این تهاجمات غیر ضروری باعث مقاومت های فرهنگی در بین بعضی از مردم آذری و بخصوص جوانان گردید.

وقتی زبان میهمانان طالشی الاصل آذربایجان با نام زبان تاتی هرزنی مرند به جای زبان اصلی و بومی منطقه آذربایجان جا زده می شود، وقتی مناطق باستانی آن که شامل صدها کول تپه و تپه ی باستانی- قلعه و گورستان های باستانی و تاریخی است، بدون کند و کاو علمی به امان خدا رها می شود تا اگر غارتگران نظامی طول تاریخ نتوانسته اند این آثار را از بین ببرند، شاید غارتگران آثار زیر خاکی بتوانند این آثار را از صفحه ی  روزگار پاک بگردانند!

وقتی بعضی از نویسندگان، فیلمسازان، هنرمندان و... تشویق می شوند زبان،  فرهنگ و خود وجود آذری ها را مورد هجمه ها بگیرند، آذری ها بخود حق می دهند با چنگ و دندان از هویت و وجود خود پاسداری بکنند، در نتیجه هر دو طرف در این راه پر مخاطره دچار افراط و تفریط هایی می شوند که با بررسی  مشخص می شود که نتیجه کار  چندان براساس علم و منطق وخیر استوار نیست.

وقتی اصرار می شود که برای ترک ها در آذربایجان حداکثر ریشه ای 800-700 ساله قائل بشوند و در نظر نگیرند که سومری های 6-5 هزار ساله (پیشقراولان تمدن جهانی) مادها -مانناها و کاسپی ها و ... التصاقی زبان و از اقربای ترک ها بودند، فکری در بین علاقمندان ترک ایجاد می شود که سعی بکند برای اثبات عمق ریشه ی وجودی خود در این خاک مقدس با کلمات رایج بازی بکند و با استفاده بجا و یا  نابجا از علم آواشناسی بیاید آذربایجان را از کلمات (آز+ ار+ بای + گان) بداند و یا کلمه ارس را که  معلوم نیست کلمه  با ستانی ارس، ترکی است، فارسی است، ارمنی است، عربی است عبری است ، اصرار بکند که ایها الناس: نام رود بزرگ ارس،(ارس)نیست بلکه (آراز) است آنهم از کلمات (ار) یا (آر) به معنی جوانمرد و بزرگ و (آز) از قوم آس یا آز و اگر کسی در نوشته اش از  این رود با نام ارس و یا دریاچه ی شمال ایران را عوض خزر- مازندران  یا کاسپین نام ببرد سریعاً مورد اعتراض دوستداران نظریه ار وآز قرار می گیرد،لذا در وسع خود تلاش کردیم تا بدانیم حقیقت کلمات(آذربایجان)- (خزر و کاسپین)- (ارس و آراز) چیست؟ آیا به اینهمه آسمان و ریسمان بافتن نیازی هست یا نه؟!

تا معلوم باشد که نام رود بزرگ شمالغربی ایران آراز باشد یا ارس چه فرقی می کند؟ چه کسی می گوید ارس فارسی است تا آراز ترکی  باشد؟ در نظر بگیرید که در مقابل نفی وجود ترک آذری آذربایجان توسط امثال کسروی، این نظریه های (آذ) و(ار) و غیره توسط امثال میر علی سید اوف در سال های اخیر آفریده شده است  و قبل از آن از همچو تجزیه وترکیب هایی سراغ نیست.

آذربایجان:

قبل از ظهور مادها درحدود 3000 قبل ، منطقه ی آذربایجان،  بعلت وجود قدرت ها ودولت شهرهای مختلفی فاقد یک نام جامع الشرایط بوده است. در امپراطوری ماد و بعدها تقسیم ماد به ماد بزرگ وماد کوچک که از یک منشاء با دو سرنوشت مختلف بودند منطقه آذربایجان از ری و قسمتی از همدان و قسمتی از جمهوری آذربایجان که با نام ماد کوچک در نقشه ی جغرافیایی سیاسی باستان نامیده می شد ظاهر می شود و در نهایت به عنوان یکی از ساتراپ نشین های هخامنشی شمرده می شود.

در این زمان فرمانده ماد کوچک آتورپات(آتروپات) نام داشت. آتورپات حدوداً در سال 328 قبل از میلاد به حکومت آذر بایجان منسوب شد وی در آخرین جنگ داریوش سوم در گوگامل از سرداران داریوش بود وی پس از شکست داریوش مطیع و طرفدار اسکندر مقدونی شد، ابتدا از فرماندهی بر کنار و سپس ابقاء می شود. آتورپات با برآورد آینده ، دختر خود را به ازدواج پردیکاس فرمانده قشون ونایب السلطنه اسکندر در می آورد.

پس از مرگ اسکندر در 324 قبل از میلاد، امپراطوری وسیع اسکندر دچار تقسیم و تجزیه شد اما بنا به موافقت پردیکاس منطقه ماد کوچک در اختیار آتورپات باقی ماند. این ابقای طولانی آتروپارت در ماد کوچک اقتدار او را بیفزود و از آن پس منطقه، بنام او آتورپاتن(آتروپاتن) ، آتروپاتکان، آتروپایگان، آذربیجان، آذر بایجان نام می گیرد.(بدنیست گفته شود(آتور= آذر) در نزد ایرانیان ایزد نگهبان آتش بوده که بعدها به خود آتش اطلاق می شود.

محمد حسین خلف تبریزی در صفحه 19 لغت نامه ی برهان قاطع آذر را لغت ترکی دانسته وآنرا به معنی بلند معنی کرده است و بایگان را به معنی بزرگان و محتشمان و می نویسد آنجا را بدن مشهور گردانیدو (آذر بادگان) نام آتشکده ای بوده که در تبریز بنا کرده بودند و معنی ترکیب آن نگه دارنده ی نام و حافظ وخازن آتش بود.

-اوژن فلاندن جهانگرد اروپایی در صحفه 67 سفرنامه خود (ترجمه حسین  نور صادقی- نشر اشراقی 1356) می نویسد: (آذربایجان یا زمین آتش درون به مناسبت زلزله های پیایی)

پرویز زارع شاه مرسی در کتاب (آذربایجان ایران و آذربایجان قفقاز- نشر اختر سال 1387 تبریز) در صفحات ؛8-10-14 چنین می آورد:

در صفحه 8 : میرعلی سید وف در مقاله ی (تشریح نام آذربایجان) می گوید: آز+ ار+ بای + گان یعنی ( پدر توانگر مبارک) اما اقرار علی اف [در همان مقاله] منشاء ترکی  کلمه ی آتورپاتگان را رد می کند وعقیده دارد چون ما برکُنه مسأله واقف نیستیم، می توانیم با پیش فرض های خود واژه هایی را تجزیه و ترکیب نموده و نتایج خاصی از آن ها بگیریم .در حالی که دلایل تاریخی شاید بر علیه این نتیجه باشد.

در صفحه 10: شمس الدین سامی در کتاب (قاموس الاعلام ترکی) استانبول 1377 قمری جلد 1 در ذیل واژه ی(آذری) می نویسد:

«آتش و آتش پرستلگه منسوب»

در صفحه 11 نام آذربایجان در زبان های مختلف را بصورت زیر آورده است:

در زبان پارسی باستان: آذر باداکان- آدذربایژان-آذر بادکان- آذر بایقان و....

در زبان پهلوی : آتونپادکان

در زبان ارمنی باستان: آتارا پاتاقان- آترپاتاقان- آتر بایجان و...

در زبان یونان بیزانس: آذر بیگانون- آذر بایگانون

در زبان یونان باستان: آتروپاتن آترو پاننه 

در زبان گرجی: آدار باداقان

در زبان سریانی: آذر بایغان

درزبان عربی: آذر بیجان

در صفحه 14:  استرایون( 63 پیش از میلاد تا 19 میلادی) درباره ی ماد کوچک می نویسد:

بخش دیگر ماد را آتروپاتنه خوانند نام این بخش از ماد به نام ساتراپ آترو پاتس باز خوانده می شود. اوست که نگذاشت این سرزمین هم پاره ای از ماد بزرگ گشته زیر فرمان شهریاری مقدونی ها در آید......

محبوب طالعی (پیدایش و تحول تاریخی نام آذربایجان) مجله وطن شماره اول 1382می نویسد:

«نام این منطقه در کتاب بن دهش (خلاصه اوستا) ایران ویچ ذکر گردیده است «ایران  ویچ  ناحیت آذربایجان است. ایران ویچ(آذربایجان) بهترین سرزمین آفریده شده است. زرتشت چون دین آورد.نخست در ایران ویچ (آذربایجان) فراز یشت، پرشیقرت و مدیوها (مدیا- ماد) از او پذیرفتند، ایران ویچ یعنی «آذربایجان»

 محمد صادق نائبی در بند شماره ی 27 کتاب (یکهزار واژه اصیل ترکی در فارسی)  در اینترنت ذیل واژه آذربایجان نوشته است:

"آذر بایجان= آذ (آس= نیت خیر، اوغور، نام قوم معروف) + اَر(جوانمرد)+ بای (= بیگ)+ جان (اک مکان) = مکان خان جوانمرد قوم آذ ) آذر بیگستان ، نام قوم آذ (یاآس)

هنوز هم در تعدادی از نقاط جغرافیایی کشور باقی است مانند، آستارا، ارس،  آستاراخان ، استر آباد وشیراز

این قوم 5200 سال قبل در شرق دریای خزر با غلبه بر سایر اقوام هم اقلیم خود سنگ بنای حکومتی بنام آذر را نهادند."

"2- تحریف شده آتورپاتکان= آ ( صوت برای راحتی تلفظ، این تسهیل تلفظ با الف سابقه دیرینه دارد)+ تور (نام قوم= احتمالاً همان تاوور باشد) + (پات و باش= رئیس) + کان (همان اک مکانی جان = مکان خان تور)."

اما در انسکلیوپدیای نخجوان چاپ 2002 باکو نشانی از تجزیه و ترکیب (آز) و(اَر) خبری نیست در صفحه 34 دایرة المعارف فوق آمده است:

"آتروپاتنا (قدیم یونان آتروپاتیوس مدیا) آذربایجانین اراضی سینده تاریخی ویلایت و دولت مدیا دیالکت لری قوروپوندا موجود اولموش آتارپات( ا) کان (ا) آدیندان یارانمیش دیر. بودا (آذربایجان) آدینین اَن قدیم فورماسیدیر هخامنیش لر مدیا ساتراپی اولان (آتروپات) میلاددان اول 4 جی عصرین 20جی ایللرینده اوزونو کچیک مدیا (اساساً جنوبی آذربایجان ولایتلرینی، ایران کوردوستانینین بیر حصه سینی شیمالی آذربایجانین بعضی بولگه لرینی احاطه ادیردی) ایاله تینین حوکومداری اعلان اتمیشدی ......"

پس : وقتی آتروپات مادی التصاقی زبان از خانواده ی ترک هاست ، چرا قبول نکنیم که آذربایجان از آتروپات اخذ شده باشد وسعی بکنیم با دلایلی نیم بند آذربایجان و ارس را به (اَر) و (آز) و غیر که معلوم نیست چه نسبتی با آذربایجان دارند و دلایل آورده شده چقدر متقّن هستند، بند بکنیم؟!

 (ارس ) صحیح است یا (آراز) و یاهر دو؟

کلمه و نام دیگری که حداقل در اذهان مورد مناقشه است نام بزرگترین رود منطقه یعنی رود ارس یا رود آراز است .هر کس با کمک از فکر و علائق قلبی خود برای این کلمه وجه تسمیه می سازد، عده ای آنرا بالکل ترکی دانسته و آنرا از (آر+ از) دانسته و با حساسیت تمام از بکار بردن نام ارس خود داری می کنند چرا که آنرا  فارسی می دانند و در ادبیات رسمی نیز فقط ارس می نویسند و از نوشتن و بکاربردن (آراز ) احتراز می کنند چرا که آن را ترکی می دانند!

ارس نام رود بزرگ شمالغرب ایران است که مرز ایران را با جمهوری های خود مختار نخجوان ارمنستان آذربایجان تشکیل می دهد در تاریخ این رود به آراکس- رس اررس   الرس و ارس و در محاوره بومی ترکی به آراز موسوم است.

فرهاد جوادی در صحفه 249 فرهنگ نام های ترکی نوشته است:

"آراز معنی بزرگ قوم آز( آس) و نیز معنی  غوغا، جارو جنجال و سعادت و نیک بختی را می دهد."

می دانیم در زبان شناسی واج هایی که (واج = صدا) واجگاه مشترک یا نزدیک بهم دارند می توانند به یکدیگر تبدیل شوند مثل حرف( د) و (ت) در زرتشت و زرد شت-  (د) به (ر) تبدیل می شود (مادوند= ماروند= مروند= مرند یعنی شهر مادها)

(پ)به(ب) و(خ) به (غ) = (بادغیس= بادخیز) و (س) به (ز) = (آراس = آراز)

اما محمد صادق نائبی در بند 35 (یکهزار واژه اصیل ترکی در فارسی) (اینترنت  )می نویسد:

"ارس= ار آس = آر آذ = ار آذ =  ار (پهلوان )+ آز( باخ آذربایجان)= آذ( پهلوان)"

در همان حال دائره المعارف نخجوان چاپ 2002 باکو در صفحه 25 آورده است:

"آراز (آراس) آدینین یارانما تاریخی میلاددان 3-1 عصرلره آییدادیلیر. قدیم قاینا قلاردا اونون آدی (راسّ) ،(آرراس)، (ار-راس)، (رود آریس) ، (آراکس) و سایر شکیل لرینده ایشله دیلمیش دیر  اوستانین فیکیرینجه آراسین آدی قدیم یونانجا معناسی (قازیرام ) و(سر عتله آخاراق ساحیللرینی داغیتدیغی اوچون) سوزوایله باغلیدیر بعضی تدقیقا تچیلاراگوره «آراز یا آراس» سوزو چوخ گمان کی قدیم دیللردن بیرینده«چای » و «سو» معنالارینی وئرن(آر) و (آس) سوزلری ایله ده ایضاح ادیرلر. هیدرونیمی قدیم فارسی دیلینده کی (قاچان) عرب دیلینده کی ( قاچماق)سوزلری ایله باغلایانلاردا اولموشدور...."

اما در اینجا بدنیست چکیده ای از مطالب صفحه 72 کتاب (نگاهی به تاریخ مرند ) تألیف همین قلم نیز اضافه شود:

"ارس رود شمالی ایران حدود 1072 کیلومتر طول دارد. در طول رودخانه حدود 8050 قطعه جزیره بزرگ و کوچک و جود دارد که در اصطلاح  محلی به آنها (شام) می گویند: به عقیده مستشرقین رودخانه ی ارس همان (دائی تیای) اوستاست .

یعقوبی در کتاب (البلدان )می نویسد:«... پشت سر رودخانه ارس سیصد شهر ویرانست و اینها همانست که خدای متعال داستان آن و اصحاب رس را ذکر کرده است و(حنظلة بن صفوان ) را برایشان مبعوث کرده پس او را کشتند و خدای نابود شان ساخت.

نام سه هزار سال به اینطرف منطقه مرند از (ماد) گرفته شده است هر چند عده ای مرند را وابسته ی مستقیم  به نام همسر مدفون شده ی حضرت نوح در مرند می دانند، ولی با توجه به اینکه می گویندقوم(رس) در منطقه ی باستانی مرند (از کناره های رود ارس تا نزدیکیهای تبریز) زندگی می کرد که پیامبر خود را در چاهی انداخته و او را دفن می کنند می تواند نام منطقه مرند قبل از حکومت ماد( رس) باشد. قرآن مجید در آیه شریفه 37 سوره مبارکه فرقان می فرماید( وعاداً و ثمود و اصحاب الرس و  قروناً بین ذلک کثیراً).

و در آیه شریفه 12 سوره ی مبارکه (ق) می فرماید« کذبتا قبلهم قوم نوح و اصحاب الرس و ثمود و عاد»

واینطور معلوم می شود که نام منطقه و رود متعلقه، (رس) نام داشت که اعراب به اول آن (الف ولام) آورده اند و الرس شده که در محاوره ی عمومی اررس و ارس شده و بعداً به (آراز) تبدیل شده است و مفسرین آیات قرآنی به بودن رود(رس) در آذربایجان اذعان دارند،از جمله :

علی بن ابراهیمی قمی که از قدمای مفسرین شیعه می باشد می گوید( الرس نهری  به ناحیه آذربایجان)

برهان قاطع نیز گوید که (رس) نام رودخانه ایست که به ارس اشتهار دارد.

دکتر رحیم هویدا در مجله درسهایی از مکتب اسلام شماره 6سال 1351 نوشته است:

"در کتاب صافی ذیل تفسیر آیه چهل (37) سوره فرقان به نقل ازکتاب (عیون) و به نقل از حضرت علی (ع) آمده است:  ای برادر تمیمی ، داستان آنان « اصحاب رس »از این قرار است که آنان قومی بودند درخت صنوبر را که آنرا( شاه درخت ) می خواندند پرستش می کردند، این درخت را (یافث ابن نوح) کاشته بود در کنار چشمه ی که (روشاب) نام داشت ، آنها ، اصحاب رس نامیده شدند بدین سبب که آنان پیغمبر شان را زنده بگور کردند، این واقعه بعد از سلیمان بن داود بود اصحاب رس دارای دوازده قریه درکنار نهری بودند که آنرا نهر رس می نامیدند...."

و بدین ترتیب دیده می شود که (رس) نه کلمه ی فارسی است و نه کلمه ی ترکی و معلوم نیست که ارمنی است ،عبری است و یا عربی .

حمید آراسلی که یکی از مشهورترین نویسندگان جمهوری آذربایجان است متولد 1909 میلادی نام خانوادگی آراسلی داشته است نه آرازلی و ...

لذا ما این رود مقدس را چه ارس بنامیم و چه آراز، فرقی نخواهد داشت چرا که هر دو از ریشه ی زبان باستانی منطقه اخذ شده است حداکثر  می توانیم بگوئیم (آراز) آوای ترکی تر شده ی (آراس یا ارس) است.

دریاچه ی شمالی ایران خزر است یا کاسپین و یا مازندران ؟!

برای نامیدن یک منطقه ی جغرافیایی صدور بخشنامه و اجبار و غیره کار ساز نخواهد بود و باید اجازه داد یک نام برآمده از دل ها روال و سیر طبیعی خود را سپری بکند، اعراب جنوبی خلیج فارس می آیند با کمک دول استثمار گر همچون انگلیس و هزینه کرد میلیون ها دلار پول نفت تلاش می کنند نام خلیج فارس را با نام جعلی خلیج عربی( و دولت های منافق با نام خلیج) عوض کنند یا دولت یونان می آید باز با کمک دول استثمار گر به یاد بود شکست ایران هخامنشی  (نماینده ی شرق) را از یونان (نماینده غرب) در صحرای ماراتن بعنوان دو استقامت ماراتن با حدود 44 کیلو متر مسافت برگذار می کند ( همان فاصله ای که سرباز یونانی از صحرای ماراتن تا آتن دوید تا مژده شکت ایران را به یونانی ها بدهد ، هرچند لشکر خشاریاشا توانست در همان جنگ با دور زدن صحرای  ماراتن خود را به آتن برساند)

(بعضی از مردم و رسانه های جمعی ما ندانسته از نام ماراتن استفاده می کنند.....!)

یا صدام حسین در جنگ 8 ساله عراق با ایران خود را سردار قادسیه می نامد تازنده کننده ی خاطره ی شکست ایران ساسانی از  اعراب بگردد و.....

بزرگترین دریاچه ی جهان درشمال ایران قرار دارد که تنها توسط رود ولگا با دریای آزاد مرتبط است این دریاچه بخاطر وسعت زیادش دریا نیز گفته می شود که در طول تاریخ ده ها نام را بر خود گرفته است از جمله :

هیرکانه،  ویرکانیا- ورکانه کرکانیس گر گانیه- گرگان- فراخگر- آبسکون قزوین کاسپین خزر و مازندان در اطراف این دریاچه ی عظیم پنج کشور سکنی داشته و مشترک هستند، کشور ایران این دریاچه را هم مازندان می نامد وهم خزر( به قولی مازندان می نویسند و خزر می خوانند!)

(در سکه های 50 ریال دریای  مازندران حک می شود و در صدا وسیما خزر!)

به غیر از ایران جمهوری آذربایجان نیز آنجا را خزر می نامد، کشور ترکمنستان نیز هم از خزر و هم از کاسپین استفاده می کند اما قزاقستان وروسیه و کل اطلس ها و جهان جغرافیا و سیاست از این دریاچه با نام (کاسپین) استفاده می کنند.

وجه تسمیه خزر و کاسپین از کجا آمده است ؟

الف)خزر:

 محمد صادق نایبی در بند 476 کتاب( یکهزار واژه اصیل ترکی در فارسی ) باز از دید علاقه و فرهنگ ترکی نگریسته و نوشته است :

"خزر= خازر= قازر= قاز( نام قوم بزرگ ترک هم ریشه با قا فقاز)+ اَر (پهلوان) = پهلوان قاز، قومی که از 576 تا نیمه های قرن دهم میلادی برحاشیه کاسپین تسلط داشتند. نام این قوم در چند نقطه جغرافیای دیگر نیز آمده است. مانند قزاق،  قفقاز،قزوین"

 و همو در بند 825 در مورد کاسپین نوشته [کاسپین ، قوم ترک کاسپی یا کاسی که در هزاره ی دوم قبل از میلاد  در اطراف این دریاچه می زیستند، احتمالاً جمع عربی بسته شده است نام این قوم در کاشان هم دیده می شود.

و در بند 826 نوشته است:" کاشان = کاسان = کاسیان = کاسی ها = از مناطق زیست قوم ترک کاسپین یا کاس ، قاشان (مر)"

صمد چایلی درصفحه 169 نگاهی به واژه های اساطیری آذربایجان به نقل از کاشغری نام شهر قزوین را  در ارتباط با واژه قاز می داند.

در صفحه 309 (فرهنگ فشرده تاریخ ایران ) تالیف عباس قدیانی آمده است:" قوم خزر قومی که امروز از میان رفته است ، اول بار  در قرن دوم بعد از میلاد در ماوارء قفقاز قومی متمایز در صفحه تاریخ پدید آمد و سرانجام در سال  965 میلادی از بین رفت.  مقارن نزدیک شدن ایران به قفقاز، خزرها  از یک طرف در معرض  تهدید ایران و از طرف دیگر در معرض فشار هون های شمالی قرار گرفتند. در قرن پنج میلادی تئودوسیوس دوم رومی کوشید تا با تطمیع خزرها آنها را به جنگ با هون ها وارد بکند ولی آتیلا [فرمانده هون ها ] اطلاع یافته وبیدرنگ دولت خزر را بر انداخت و پسر خود (آلاک ) را پادشاه آن قوم کرد (494 میلادی) "

-پروفسور زهتابی در صفحه 57 (تاریخ دیرین ترکان ایران ) می نویسد : "زبان ترکان خزر در نتیجه پذیرش آئین یهود تغییر یافت "

دکتر جواد هیئت در صفحه 38 کتاب (تور کلرین تاریخ و فرهنگنه بیر باخیش ) نوشته است :

"خزر خلقی نین اساسینی سابارلار تشکیل وئریب و اونلاردان باشقا هونلار، گوک تورکلر- اوغوزلار- بوالغارلار- ومجارلاردا  - داخیل ایدی لر خاقان وحاکم طبقه سی یهودی دینینده یدیلر....)"

"... خزر تورکلری خزر دنیزی نین قوزئی باتیسی ساحیللر ینده یاشاییب 10-7 میلادی عصر لرینده بیوک خاقانلیق قوروب ودوغو آوروپا تاریخینده مهم رول اینامیشلار..."

بررسی حکومت خزر نشان می دهد که پایتخت آنها شهر (بلنجر) در کنار رود ولگا بوده و سرزمین بسیار متغیر آنها بین جبال قفقاز به طرف شمال روسیه و رودهای ولگا و دون (در روسیه) بضمیمه ایالت کریمه بود و زندگی پر از خشونت و قتل و غارت نسبت به همسایگان داشته و با آذر بایجان نیز بغیر از قتل و غارت رابطه ای نداشته و توسط یک قوم قوی ترک  (هون ها ) تضعیف و از بین برده شده است هر چند به قول پرفسور زهتابی در نهایت یهودی شده و زبان ترک را نیز رها کرده اند.

ب)کاسپی ها :

دکتر معین در لغت نامه معین در صفحه 15-18 می نویسد " کاسی ها حدود 4400 سال قبل در کوههای زاگرس می زیستند. تصور می شود نام شهر قزوین و هم چنین دریای خزر(کاسپین ) ممکن است از خاطره اسم این قوم باشد....."

استرابون مکان آنها را در بندهای خزر ( بالای تهران) یاد می کند...

 معین در صفحه 15-16 می نویسد: "کاسپی  طایفه ای که قبل از ورود آریاییان درنجد ایران  سکونت داشتند و نام کاسپین  (بحر خزر) از نام آن مشتق است و بعضی (قزوین) را از همین نام مأخوذ می دانند...."

-فرهاد جوادی در صفحه 538 (فرهنگ نام های ترکی) نوشته  است : "کاسی نام طایفه ای از ترکمن ها ... و کاسین نام دهی است از دهستان اوزومدل شهرستان ورزقان به احتمال زیاد و نام این آبادی  با نام قوم قدیمی و ترک تبار کاسی ها کاسپی ها یا کاسی ها در ارتباط بوده باشد" و در صفحه 537 می نویسد:  کاسپن نام قومی که در منطقه قفقاز و آذربایجان و در کرانه های بحر  خزر می زیستند که به سبب سکونت آنها نام این دریا کاسپی یا کاسسپین نامیده شده است .

روزنامه ایران شماره 565 به تاریخ 17/10/1375 می نویسد: " کاسپین ، کشوین، مینودر و قزوین نام سرزمین چند هزار ساله ای است که در تاریخ از آن به عنوان یکی از نخستین شهرهایی  که به اسلام گروید نام برده شده است ."

- پرفسور زهتابی در صفحه 109 کتاب ( ایران تورکلرینین دیلی و ادبیاتی ) می نویسد: "محمود کاشغرینین گوستردیگی کیمین آلپ ارتونقانین( افراسیاب) قیزی(قاز) یایلاردا بوگونکو قزوینین دوزنلیگینده یایلاق اتمیش و سونرالار بویئرلر و اورالاردا یارانان شهر، آلپ ارتونقانین قیزینین آدیله ایلگیلی (قزوین )آدلا نمئشدیر...."

دکتر زهتابی در صفحه 52 (تاریخ دیرین ترکان ایران) می نویسد: " جمعیت بزرگ ترک زبان لرستان باقیمانده کاسپی ها هستند....."

و در فرهنگ فشرده تاریخ  ایران نوشته عباس قدیانی آمده است: " کاسپیان ، قبایل غیر آریایی  که در ناحیه قزوین و گیلان می زیسته اند و دریای کاسپیان (خزر) وقزوین از ایشان نام یافته است"

و در صفحه 637 می نویسد:

"کاسوها یا کاسی ها " مردمی بودند آسیایی نژاد که در نیمه اول هزاره دوم قبل از میلاد در کوه های کردستان نزدیک کرمانشاه کنونی یا در طرف شمال عیلام می زیستند و ظاهراً مسکن اصلی ایشان در نواحی جنوب غربی دریای خزر بود کاسی ها طرز اهلی کردن اسب را به مردم بین النهرین آموختند.."

وگویا 7-6 سال قبل در دیدار آقای خاتمی و آقای حیدر علی اف روسای جمهوری اسلامی ایران و آذربایجان ، آقای خاتمی از نام دریای مازندان اسم می برد و آقای حیدر علی اف می گوید: مازندران کجاست، من این نام را نمی شناسم....!

حال نام مازندان را (آنهم نه به اصرار) فقط ایران قبول دارد، نام خزر را  آذربایجان (آنهم خزری که هر چند ترک بوده  وبه غیر از قتل غارت و خشونت، با ما نسبت  و روابط تاریخی نداشته است )

و اما کاسپینی که هم ترک بوده و هم صاحب تمدن چند هزار ساله در شمال و شمال غرب ایران سکونت داشته و حالا هم یادگارهای زیادی از این قوم بصورت روستا (کاسین ورزقان) کاسپین یا شهر باستانی قزوین و هم کاشان که به نام خدای کاسی ها نامیده شده است و هم جغرافیای سیاسی جهان نام ترکی کاسپین را قبول دارد و حتی ما نیز مجبوریم در مقاوله نامه های بین المللی عوض دریای مازندران و یا دریای خزر از نام دریای کاسپین استفاده کنیم آیا بهتر نیست رسماً به طور شفاهی و کتبی از این نام ایرانی،  آذری «کاسپین» استفاده بکنیم؟

 

 

 


مطالب مشابه :


شركتهاي داراي مجوز فعاليت واردات خودرو / منطقه آزاد ارس

مرند خودرو ارس. قربانعلي




تردد خودروهای ارس پلاک در محدوده شهرستان مرند آزاد شد

خودروهای ارس پلاک در شهرستان مرند برای خودرو مرند خبر مرند شرکت




منطقه آزاد ارس

پتانسیل های ارس زحمات فراوان و تلاش مدیرعامل منطقه آزاد ارس آقای نجفی و نماینده مرند




( آذربایجان) – (ارس، آراز)- (خزر، کاسپین)

(ارس، آراز خیریه بیت الزهرای مرند خودرو فروشگاه مجازی مرند خبر مرند شرکت




منطقه آزاد ارس

کشف کوزه های باستانی در پی حفاری پروژه جواهر مرند مدیر عامل سازمان منطقه آزاد ارس گفت:




گروه صنعتی آمیکو

و منطقه ی آزاد ارس،با توجه به ی شهرستانهای مرند وجلفا و شرکت ارس خودرو




نکـات قـابل تـوجـه در زمـان خـرید خـودرو / منطقه آزاد ارس

نکـات قـابل تـوجـه در زمـان خـرید خـودرو / منطقه آزاد ارس - • شرکت وارد اقتصاد مرند




خبر/ انتصاب در منطقه آزاد ارس

خبر/ انتصاب در منطقه آزاد ارس - خیریه بیت الزهرای مرند خودرو مجازی مرند خبر مرند شرکت




شرکت فخر آذربایجان واحد نمونه صنعتی و معدنی برگزیده شد

اخبار مرند بعد از شرکت ارس خودرو دیزل شرکت پالایشگاهی نگین فخر آذربایجان در منطقه




جدول برنامه ها و مسابقات در منطقه آزاد ارس

خوش خبر مرند برنامه های شاد و مفرح اتوبوس پیک تندیستی در محدوده منطقه آزاد ارس در حال




برچسب :