مباني نظري موزه و موزه‌داري

 

تعريف موزه‌

 فرهنگ‌نامه‌هاي مشهور و معتبر دنيا در مورد موزه‌ تعاريف و تعابير متنوع و مختلفي ارايه داده‌اند. بنيادهايي كه سه وظيفه اصلي جمع‌آوري نگهداتش و نمايش اشياء را برعهده دارند. اين اشياء ممكن است نمونه‌هايي از طبيعت در ارتباط با زمين شناسي، ستاره شناسي يا زيست شناسي باشد يا آنكه آفريده‌هاي انساني را در تاريخ هنر، يا علم تجسم بخشد. اما امروزه موزه‌ها عملكرد گسترده‌تري پيدا كرده‌اند و با تعريف و تفسيرهايي كه دانشمندان موزه‌شناس بزرگ دنيا و مهمتر از همه سازمان جهان موزه‌ها (آيكوم) از موزه و موزه‌داري در دنيا داده است. ميدان عمل موزه‌ها از اين تعريف گذشته و طيف بسيار وسيع و متنوع و پيچيده‌اي به خود گرفته است.

 موزه‌ها جلوه‌گر هنر، فرهنگ، صنعت، اعتقادات و باورهاي اقوام گذشته هستند. موزه‌ها آينه عبرت و تجلي‌گاه ذوق و استعداد و خلاقيت و دانش مردماني است كه زماني كه در اين سرزمين يا هر جاي ديگر از اين كره خاكلي زندگي را به تجربه نشستند. موزه‌ها شكوه تولد، صلابت جواني و خزان زندگي را به نمايش مي‌گذارند و عرصه وسيع تجربه و پند و اندرزند.

 شوراي بين المللي موزه‌ها (ايكوم) مسئوليت سياستگذاري و تدوين راهكارهاي اجرايي براي فعاليت و همكاري بين موزه‌ها در سطح جهان را عهده‌دار است، در اسل 1951 همزمان با تاسيس آن، نخستين تعريف خود را از موزه ارائه داد. ليكن اين تعريف در طول پنج دهه اخير، تحولات چشمگيري يافته است كه ناشي از دگرگوني و تغيير جايگاه موزه در بافت اجتماعي و نگرش فرهنگي مردم دنياست. ذيلاً به سير تحول مفهوم موزه از سال 1951 تا سال 2001 اشاره شده و تعريف آن در اساسنامه‌هاي مصوب در سالهاي مختلف آورده مي‌شود.

 

 تاريخچه موزه‌داري

 

موزه‌داري و موزه‌آرايي، امروزه دانشي دقيق، هنري ظريف، وظيفه‌اي حساس، مسئوليتي خطير و رسالتي ارزشمند است كه تنها با پشتوانه علاقه، پشتكار، تجربه و كسب دانش تخصصي مي‌توان به آن نزديك شد.

 

تاريخچه پيدايش موزه در جهان و روند تكاملي آن، از يك مجموعه خصوصي تا موسسه‌هاي عظيم فرهنگي را مي‌توان در طي سه مرحله يا به اصطلاح موزه‌داران سه انقلاب بيان نمود. البته انقلاب به آن معنا كه در هر مرحله تحول بنيادي فرهنگي و اجتماعي ژرف اتفاق افتاد. اصولاً هسته مركزي موزه‌ها را چه غرب و چه در شرق مجموعه‌هايي تشكيل مي‌دهد كه به تدريج بدون هدف خاصي شكل گرفته است.

 البته در اين ميان اماكن مقدس و پرستشگاه‌ها سهم بسزايي داشتند و از معروف‌ترين آنها مي‌توان پرستشگاه و خانقاه‌هايي بودايي «شوسومين» در ايالت نارا در ژاپن و يا معابد يونان و گنجينه نذورات عيسويان در كليساهاي بزرگ كاتوليك را نام برد. در طي سالهاي قرون وسطي در شرق و غرب ثروتمندان اقدام به گردآوري آثار هنري گرانبها و غير معمول كردند. دانشمندان نيز كم كم مجموعه‌هاي مطالعاتي در زمينه گياه‌شناسي و كاني‌شناسي و امثال آن را جمع‌آوري نمودند ولي مردم به طور كلي از ديدن آنها محروم بوده‌اند.

 فقط بعضي از كليساها در ايام خاص و مراسم ويژه درب گنجينه‌ها را به روي زوار باز مي‌كردند. سرداران رومي نيز گاهي غنايم را در پارك‌ها به معرض نمايش مي‌گذاشتند. اما در دوره رنسانس به علت تحولات فكري، به اشياء، تنها از جنبه مالي و مادي نگاه نمي‌كردند و كم كم به ارزش هنري و فرهنگي و علمي آنها نيز توجه مي‌نمودند. از اين پس اشياء نه تنها نشانه ثروت بلكه سمبل هنر نيز بود و مي‌توانست الهام بخش هنرمندان قرار گيرد. به اين ترتيب اشياء از مخفي‌گاه بيرون آمده و در تالارها جاي گرفتند. اما هنوز تنها براي عده‌اي معدود قابل مشاهده بود.

 درسال 1638 ميلادي مجموعه شخصي «آشمولين»، درشهر آكسفورد انگلستان، به صورت موزه عمومي به روي مردم گشوده شد و در سال 1750 ميلادي در قصر«لوكزامبورگ» از مجموعه سلطنتي فرانسه به معرض نمايش گذاشته شد و بالاخره در سال 1793 ميلادي بود كه دولت جمهوري فرانسه موزه هنري «لوور» را افتتاح كرد و اين خود نقطه عطفي در تاريخ موزه‌داري جهان به شمار مي‌رود. بنابراين نخستين انقلاب به گشوده شدن مجموعه‌هاي خصوصي به روي همگان انجاميد. انقلاب دوم با عنوان روي آوردن مردم به سوي موزه‌ها در سده نوزدهم ميلادي در جهان صنعتي پديد آمد. پس از كشف و اختراع نيروي بخار و ايجاد كارخانه‌هاي صنعتي بزرگ در جوار شهرها و تاسيس راه‌آهن و خطوط ارتباطي، تحولي اجتماعي درغرب بوجود آمد كه به نام انقلاب صنعتي مشهور شد. انقلاب صنعتي پيامدهاي اجتماعي و فرهنگي را نيز در برداشت. جومعي كه اقتصاد آنها كاملاً بر مبناي كشاورزي بود به جامعه صنعتي مبدل شدند. روستاييان براي اشتغال در كارخانه‌ها به شهرها روي آوردند و قشر جديدي در شهرها ساكن شدند و در اين شرايط جديد، موزه‌ها توانستند بخشي از اوقات فراغت مردم را پر كنند. بعدها كه آموزش، يكي از عملكردهاي موزه‌ها قرار گرفت و كاركنان موزه‌ها از طريق آموزش، سعي به آشنا كردن مردم با مسايل مختلف هنري و فرهنگي بودند. اما انقلاب سوم در موزه‌ها، پس از جنگ جهاني دوم به وقوع پيوست. در عصر الكترونيكي، موزه‌داران با تز «موزه‌ها را به ميان مردم ببريم» به تكنولوژي جديد ارتباطات مجهز شده و حتي اشياء را به سخن گفتن با مردم واداشتند.

 انگيزه ايجاد موز همان اشتياق به گردآوري است كه ريشه ژرفي در طبيعت انسان دارد. همه تمدن‌ها از ابتدايي‌ترين تا پيشرفته‌ترين‌شان در تمايل به انباشتن اشياء زيبا، گرانبها و كمياب اشتراك داشته‌اند. فرقه‌هاي مذهبي، فرمانروايان و ثروتمندان به گردآوري نخستين مجموعه‌ها دست زدند كه به سوي همگن يا دست كم بعضي قشرها گشوده شدند. مثالهايي مشابه را همچنين نزد تمدن‌ها ابتدايي آفريقا و اقيانوسيه مي‌يابيم كه در مرحله‌اي از تكامل قرار دارند كه با عصر نوسنگي يا عصر مفزع در اروپا قابل قياس است. از ارضاي غريزه‌اي گردآوري، در طي زمان به استفاده از مجموعه‌هاي اشياء در جهت نيازهاي مطالعه مي‌رسيم.

 از آنجا كه جامعه سازمان يافته موزه‌ها درهاي خود را پيوسته بيشتر به روي آن بخش‌هايي از جهات كه از بركت آموزش به دانش دسترسي داشته‌اند گشودند و اخيراً با گسترش آموزش دانشگاهي، موزه‌ها با انضمام و كاربرد فنون رسانه‌هاي همگاني، پرداخته‌اند. در حال حاضر، موزه موسسه‌اي است كه بر گردآوري، مطالعه و محفوظ داشتن اشياء نمايانگر طبيعت مي‌پردازد تا آنها را به خاطر آگاهي آموزش و لذت پيش چشم همگان بگسترد. به اعتبار اين تعريف، واژه موزه نه تنها موسساتي حامل اين نام را در برمي‌گيرد بلكه همچنين شامل نگارخانه‌هاي هنري (غيرتجاري)، تالارهاي نمايشي آثار نقاشي، گنجينه‌هاي مذهبي و غير مذهبي، برخي ابنيه تاريخي، نمايشگاه‌هاي دائمي در هواي آزاد، باغ‌هاي گياه‌شناسي، جانور شناسي، نمايشگاه جانوران و گياهان آبي و كتابخانه‌ها و مراكز اسنادي كه به روي عموم باز هستند، مي‌شود.

 ـ تاريخچه موزه‌داري در ايران

 سيستم اجتماعي ايران و نابساماني‌هاي تاريخي در آن باعث شد تا مجموعه‌هايي كه به مناسب‌هاي مختلف تشكيل شده بود نتواند بي‌واسطه براي نسل‌هاي آينده حفظ شود. شبيه آنچه كه درباره آرامگاه‌هاي مصري، خانقاه بودايي و پا پرستشگاه‌هاي يوناي گفته شد. اما به هر تقدير سهم كوچكي از اين آثار را كه اكنون موزه‌هاي كشور در اختيار دارند با اعتلاي عمل باستان‌شناسي و كاوش‌هاي علمي در محوطه‌هاي باستاني فراهم آمده، از جمله دفينه‌هاي گرانبهايي كه مردان دور انديش براي نجات از دست بيگانگان خصوصاً در دل كوه‌ها پنهان كرده‌اند.

 گنجينه‌هاي «مارليك، كلورزوكما كره» كه به تازگي كشف شده، و مجموعه بسيار گرانبهاي سفالينه و آبگينه‌هاي سده ميانه هجري كه اهالي گرگان به هنگام فرار از حملات مغول، درداخل حفره‌هاي بزرگ و چاه‌ها از ديد دشمنان پنهان كردند، از اين زمره است. فرمانروايان ايلخاني و تيموري و وابستگان آنها نيز در گردآوري آثار هنري اشتياق زيادي از خود نشان مي‌دادند و قطعاتي از آنها را به عنوان موقوفه به اماكن مقدس مي‌سپردند. اين اشياء از جمله معدود آثاري هستند، كه تاكنون از گزند حوادث مصون مانده‌اند.

 شاه عباس صفوي در زمينه گردآوري آثار هنري گذشته و معاصر خود و وقف آنها به آستانه‌هاي متبركه سعي فراوان داشت و از ثمرات آن مي‌توان از موزه‌هاي آستان قدس رضوي، موزه شيخ صفي الدين اردبيلي و بخش اسلامي موزه ملي ايران نام برد. انقلاب اول با گشودن درهاي موزه به روي همگان به يكصد و بيست و پنج سال پيش باز مي‌گردد. هنگامي كه ناصر الدين شاه قاجار به پيروي از موزه‌هاي غرب دستور داد تا در شمال كاخ گلستان محلي براي موزه‌ و ساير ملحقات آن، بسازند و مجموعه‌اي از آثار متنوع را در كاخ به معرض نمايش گذارند. اين موزه كه موسوم به موزه همايوني بود اولين موزه از نوع خود در ايران به حساب مي‌آيد. بنابراين تاسيس‌كنندگان آن هيچ تجربه و شناخت عميقي از كار نداشتند و موزه همايوني بيشتر، يك انبار هنري بود تا موزه. پس از مدتي هم مجموعه آن پراكنده شد و مجموعه سلاح‌هاي آن به موزه دانشكده افسري كه در سال 1320 هجري شمسي افتتاح شد، منتقل گرديد و جواهرات آن هم به خزانه بانك ملي سپرده شد و در آنجا به موزه مجهز و مدرني بدل گشت.

 موزه ملي در سال 1295 هجري شمسي افتتاح شد و تعدادي از آثار عتيقه و اصطلاح زيرخاكي حفاري‌ها شوش در آن به نمايش گذاشته شد. اما نقطه عطف درتاريخ موزه‌هاي ايران افتتاح موزه ملي ايران (موزه ايران باستان سابق) است كه در سال 1316 شمسي رسماً انجام گرفت، گرچه شروع ساختمان آن از سال 1312 آغاز شد. مجموعه آن از اشياء موزه ملي سابق و آثار به دست آمده از حفاري‌هاي علمي و همچنين انتقال بخشي از مجموعه شيخ صفي الدين اردبيلي شكل گرفت.

 دو موزه آستان قدس رضوي و آستان حضرت معصومه در مشهد و قم نيز سال 1312 افتتاح شد. مجموعه موزه آستان قدس از نذورات شيعيان و هداياي شاه عباس كه حداقل از سيصد سال گذشته گردآوري شده به وجود آمد و اكنون بيشترين بازديدكننده را در سطح كشور به خود اختصاص داده و در سطح بين‌ المللي نيز از مشهورترين موزه‌هاي اسلامي است.

 انقلاب دوم يعني روي آوردن مردم به سوي موزه‌ها در ايران بسيار كند انجام مي‌گرفته و مي‌گيرد. در واقع ما هنوز در آغاز اين مرحله هستيم. استفاده از موزه‌هاي هنر در ميان مردن راه باز نكرده است. رفتن به موزه را ما فقط بخشي از جهانگردي مي‌دانيم. اين وظيفه موزه‌داران است كه بازديدكنندگان را جذب كنند. تجربه كاخ موزه‌هاي سعدآباد نمونه خوبي است و نشان مي‌دهد كه وجود پارك‌ها جاذبه خوبي را براي بازديد از موزه‌ها ايجاد مي‌كند. كشور ما همانطور كه از نظر اقليمي چهار فصل ناميده مي‌شود از نظر فرهنگي نيز يك شبه قاره است با خرده فرهنگ‌هاي گوناگون؛ لذا مخاطب‌هاي فرهنگي آن از جمله موزه‌ها داراي نيازهاي يكسان نيستند. بنابراين تنظيم برنامه‌هاي موزه بايد فراخور محل باشد. همچنين با در نظر گرفتن اين نكته كه جمعيت كشور ما جوان است و 40% آن كمتر از 18 سال دارند، اولويت اين برنامه‌ها بايد به جوانان و نوجوانان داده شود. خصوصاً مخاطبين شهرهاي كوچك و روستاها و در واقع اقشاري كه نياز كامل به شناخت هويت فرهنگي خود دارند بايد درنظر گرفته شود.

 تاریخچه احداث موزه

 موزه‌ها در اصل آينه تمام نماي فرهنگ و اعتقادات و باورها و خلاصه تمامي ابعاد مادي و معنوي زندگي انسان‌هاست. در ايران آشنايي با موزه به سال 1290 هجري قمري باز مي‌گردد. يعني زماني كه ناصرالدين شاه از سفر اروپا بازگشت. او دستور داد تا در ارك سلطنتي موزه‌اي تاسيس و راه‌اندازي شود. اما اين موزه مانند همزادات خود در اروپا جنبه‌اي كاملاً خصوصي و اشرافي داشت. براي نخستين بار در سال 1295 هـ . ش به همت شخصي به نام مرتضي قلي خان ممتاز الملك مجموعه‌اي از اشياء مختلف ترتيب داده مي‌شود و در محلي خاص كه آن را «موزه ملي» مي‌خواند نگهداري مي‌شود. محل اين موزه اتاقي در مدرسه دارالفنون بود كه بعداً به اتاقي در ساختمان وزارت معارف انتقال پيدا مي‌كند. پس از اينكه بناي فعلي موزه ايران باستان در 1315 هـ .ش به اتمام رسيد، اشياء موزه ملي به اين بنا انتقال داده مي‌شود. موزه ايران باستان رسماً در سال بعد افتتاح گرديد.

 معمولاً در دهه‌هاي گذشته موزه‌هاي ايران نيز مثل كتابخانه‌ها و دانشگاه‌ها و انيستيتوهاي تحقيقاتي محل رفت و آمد عده خاصي بوده است. نخستين موزه اختصاصي ايران توسط ناصرالدين شاه در داخل بناهاي سلطنتي و در يكي از تالارهاي وسيع عمارت خارجي كاخ گلستان تاسيس شد كه مكان آن در بين كاخ شمس العماره و گوشه شرقي باغ يعني تالار سلام قرار داشت. ولي در سال 1290 هـ .ق ناصرالدين شاه كه تحت تاثير موزه و گالري‌هاي بزرگ و كوچك كشورهاي اروپايي قرار گرفته بود، تصميم گرفت موزه‌اي همانند موزه‌هاي غربي تاسيس كند. در پي اين منظور دستور داد بناهاي فرعي ناحيه شمالي باغ گلستان را خراب كنند و اتاق موزه و سرسرا و حوض‌خانه و ساير ملحقات آن را بسازند. درصد مشروطيت در زمان صنيع‌الدوله وزير معارف وقت براي سر و سامان دادن به وضع اسفناك حفاري/ تجاري، دايره‌اي به نام اداره عتيقات تشكيل شد. در سالهاي 1297-1295 اين اداره در ساختمان قديم اداره معارف كه جزو بناي دارالفنون بود، زير نظر ايرج ميرزا، جلال الممالك و با عضويت چند تن ديگر از جمله رضا قلي نوروزي، موزه‌اي به نام موزه ايران يا معارف به وجود آمد كه شامل 270 قلم اشياء عتيقه، مفرغي، كاشي، سفالي، شيشه‌اي، سكه، سلاح قديمي، مهره و استخوان .... بود.

 به اين صورت بو كه بنياد اولين موزه عمومي ايران گذاشته شد تا همه مردم بتوانند از آن بازديد كنند. در زمان پهلوي اول با خريد محل كاخ مسعوديه، موزه معارف به تالار آينه اين كاخ (واقع در خيابان ملت) انتقال داده شد و در سال 1316 هـ .ش به ساختمان جديد موزه ايران باستان منتقل گرديد. در حال حاضر همه تلاش كارشناسان و متخصصان مربوطه به اين استوار است كه موزه‌ها را از سكوت سنگيني كه بر آنها مستولي است بيرون بياورند و جاي آنها را در دل و ذهن مردم بيشتر باز كنند. براي اين منظور بايد جاذبه‌هاي لازم را براي بازديد مردم از موزه‌ها فراهم نمايند تا ضمن پركردن اوقات فراغت مردم حس كنجكاوي در آنان برانگيزد و نكات آموزشي و علمي و فرهنگي را به طور غيرمستقيم به آنها القاء نمايد و به اين ترتيب كاربري واقعي موزه‌ها را به موزه‌هاي كشور برگردانند.

 در ايران سابقه مجموعه‌هاي مردم شناسي از سال 1314 شروع مي‌شود در آن زمان دايره‌اي به نام انسان‌شناسي در اداره كل عتيقات وابسته به وزارت معارف و اوقاف و صنايع مستظرفه وجود داشت كه بعدها با مشاوره فرهنگستان ايران به موسسه انسان‌شناسي، سپس بنگاه مردم‌شناسي و سرانجام به موزه‌ مردم‌شناسي تغيير نام يافت موزه مذكور در سال 1314 بنياد گرديد و محل آن ساختماني در خيابان بوعلي بود و آثار گردآوري شده به اين ساختمان انتقال داده شد و به تدريج حالت موزه به خود گرفت. در آبان ماه سال 1316 اساسنامه‌اي براي اين موسسه دو شعبه نژاد شناسي و توده‌شناسي در نظر گرفته شد كه هركدام داراي سه قسمت جداگانه به نام‌هاي موزه وكتابخانه ـ انجمن مشاوره علمي براي تحقيق و بررسي در اشياء و آثار – تعليمات و انتشارات بودند. به طوري كه از اين اساسنامه برمي‌آيد كار پژوهش و گردآوري نيز به عهده اين موسسه بود كه دنبال نشد و بعدها با تحويل موزه به وزارت فرهنگ و هنر، پژوهش در امر مردم‌شناسي از برنامه ان حذف و به مركز مردم‌شناسي ايران كه يكي از واحدهاي پژوهشي وزارت فرهنگ و آموزش عالي است محول گرديد. علاوه بر موزه مردم‌شناسي تهران كه همه سطح كشور را از نظر مردم‌نگاري زير پوشش خود دارد موزه‌هاي مردم نگاري منطقه‌اي نيز در نقاط مختلف كشور تاسيس شده است كه اختصاص به نمايش پديده‌هاي مادي و معنوي همان منطقه دارد و اكثراً در قالب موزه‌هاي مختلط به فعاليت‌هاي فرهنگي خود ادامه مي‌دهند كه مهمترين آنها به ترتيب تاريخ تاسيس به شرح زير هستند. موزه قزوين در سال 1334 تاسيس شد و موزه‌اي است مختلط مركب از بخش‌هاي تاريخي و مردم نگاري.

موزه كاشان موزه مختلط تاريخي و مردم‌نگاري است، اساسنامه اين موزه در سال 1338 به تصويب رسيده است. موزه آبادان كه داراي بخش‌هاي هنري مردم‌نگاري و باستان‌شناسي است و در سال 1340 تاسيس شده است. موزه تبريز در سال 1341 افتتاح شد و داراي دو بخش جداگانه مردم‌نگاري و باستان‌شناسي است. موزه اروميه مركب از دو بخش تاريخي و مردم‌نگاري است و در سال 1336 آماده فعاليت شده است. موزه خوي موزه‌اي است مختلط مركب از قسمت‌هاي تاريخي، باستان‌شناسي، مردم‌نگاري كه در سال 1348 آغاز به كار كرده است. موزه رشت داراي دو بخش مردم‌نگاري و باستان‌شناسي است كه در سال 1349 افتتاح شده است. در مجموعه بزرگ آثار معماري گنجعلي خان در شهر كرمان، حمام آن به دليل معماري خاصي كه دارد اختصاص به موزه‌اي داده شد كه نشان‌دهنده فضاي سنتي حمام‌هاي منطقه باشد و به نام موزه گنجعلي خان ناميده شد و در سال 1350 تاسيس يافت و درسال 1354 موزه سنندج بر پايه اولين نمايشگاه مردم‌شناسي كه در سال 1353 توسط محققان مركز مردم‌شناسي ايران به نمايشگاه مردم‌شناسي كردستان در شهر سنندج برپا شد، افتتاح گرديد. و بالاخره در سال 1356 موزه فرش ايران با ساختماني كه به همين منظور ساخته شد، تاسيس گرديد. بعد از انقلاب اسلامي ايران تصميم گرفته شد بر بنياد اشياء 134 نمايشگاه مردم‌شناسي منطقه‌اي و روستايي كه توسط كارشناسان مركز مردم‌شناسي در سرتاسر ايران ضمن تحقيق و بررسي تشكيل شده بود، موزه آموزشي – پژوهشي مردم‌شناسي در يكي از كاخ‌هاي مجموعه سعدآباد به وجود آيد. طرح آن در آبان ماه 1359 تصويب شد و درآذر ماه همان سال يكي از كاخ‌ها در اختيار هيات كارشناسان مركز مردم‌شناسي قرارگرفت كه به تدريج اين موزه آماده خواهد شد

عملكرد موزه‌ها

موزه همواره نقشي اجتماعي ايفا كرده است؛ از قبيل ارايه بازتابي از قدرت كليسا يا دولت، ارايه مداين گسترده‌اي جهت پژوهش دانشگاه‌ها و تحقيق منفرد، ارايه تصويري از علايق متنوع قشرهاي فرهيخته جامعه، ارايه نمادي از ثروت و پايگاه اجتماعي گردآورنده، يا ارايه يك بنياد فرهنگي در تجليل از يك شهر.

وقعاً هم موزه، از خلال مجموعه‌هايش قبل از هر چيز عرضه دارنده همه اموري است كه به تاريخ طبيعي، هنر باستان‌شناسي، مردم‌شناسي يا انسان‌شناسي مربوط مي‌شوند. به ديگر سخن، عرضه‌دارنده ارزش‌هاي يك جامعه از ميان رفته يا در شرف از ميان رفتن است يا اينكه از اين هم فراتر، معطوف كننده توجه به ارزش‌هاي طبيعي لايزال است كه در معرض خطرات پيشرفت مدرن قرار مي‌گيرند. موزه اين ارزش‌ها را به لحاظ اهميتي كه در تداوم فرهنگ دارند، در مقام «ميراث» در ذهن ديداركنندگان مشخص مي‌نمايد. ارزش‌هايي كه مثالهايشان در معرض تماشا قرار مي‌گيرند به مقوله‌هاي اخلاق، مذهب،‌ زيبايي‌شناسي، تاريخي و زيست‌شناسي تعلق دارند و ديداركنندگان علاقمند، پژوهشگران فعال به يكسان با تمديد خاطره و انديشه‌هاي فراموش شده روبرو مي‌گردد و نسبت به مبدائي براي نيل به زندگي بهتر، آگاهي مي‌يابند. برا ايشان پنجره‌اي به سوي جهان گشوده مي‌شود، خواه جهان بي‌نهايست كوچك ميكروسكوپ الكترونيك و خواه جهان بي‌نهايت بزرگ تلسكوپ نجومي، خواه جهان مردمان همسايه، خواه جهان اقوامي ساكن در سرزمين دوردست.

موزه، از خلال ارزشهايي كه آنها را فرا مي‌گيرد به صورتي بيان مي‌دارد كه منظره عيني از جهان سه بعدي را در ذهن بينندگان خود متبادر مي سازد و به آنان امكان مي‌دهد روح نافذ خويش را در مورد ميراث خودشان و ساير مردمان به كار بندند و از اين راه سليقه خود را شكل ببخشند و به كنجكاوي ميدان عمل بدهند.

3ـ4ـ1ـ نقش موزه در برابر جامعه

موزه در خدمت جامعه خود مي‌باشد؛ از اين رو نخستين وظيفه موزه مشخص ساختن جامعه مخاطب خويش ودريافتن نيازهاي آن اعم از كلي وجزيي است. يعني با درنظرگرفتن طبقات اجتماعي، اقليت‌ها و غيره؛ براين مبنا، برنامه هر موزه‌اي با ملاحظه گسترده و ديدگاه مجموعه‌هايش، دامنه فعاليت‌ها و امكانات مادي‌اش جهت موثر ساختن آنها معين مي‌شود. به علاوه برنامه موزه بايد وجود ساير مراكز فرهنگي، نياز به ارايه دوره‌هاي فشرده درسي مربوط به همه افراد جامعه را كه در هر يك ازسطوح فعاليت موزه مطالعه و ارزيابي مي‌شود، به حساب آورد.

3ـ4ـ2ـ موزه و فعاليت‌هاي آموزشي¬ ـ فرهنگي

با وجود اينكه موزه يك شيوع بيان يا «زبان» ويژه خود را دارد و اثر خاصي براي ديداركنندگان مي‌گذارد يگانه نهاد آموزشي و فرهنگي در قلب جامعه نيست. مي‌بايد با ديگران همكاري نزديك داشته باشد تا بالاخص خود به نوعي نهاد آموزشي مبدل گردد. پيدايش روش‌هاي سعمي و بصري، موزه‌ها را وادار كرده است كه در تالارهاي ويژه نمايش فليم و اسلايد، برنامه‌هاي سينمايي مكمل تالارهاي خود را برگزار كنند. در عمل موزه نمي‌تواند بي‌نهايت و بي‌رويه گسترش پيدا كند. اگر سيل ديداركنندگان به آن سرازير شود كارايي آموزشي اين ديدار كاهش مي‌يابد، چون برقراري تماس خصوصي كه بين ديدار كننده و شيء عرضه شده واجب است، مشكل مي‌گردد. در نتيجه در طي دهه 1950 خدمات امكانات مدارس و نمايشگاهي آموزشي سيار بوجود آمدند و به تدريج جاي خود را به موزه‌هاي سيار دادند.

در كشورهايي مانند فرانسه كه در آنها مراكز چند جهته فرهنگي داير شده‌اند موزه تعهد سپرده‌اند كه با فراهم كردن انواع نمايشگاه‌ها براي اين مراكز با آنها همكاري كنند.

 

 

3ـ4ـ3ـ مطالعات و اقدامات پژوهشي در موزه‌ها

بنا به دلايل آشكار نگهداري و مديريت، موزه نمي‌تواند مانند كتابخانه‌اي كه كتاب به امانت مي‌دهد مجموعه‌هاي خود را جهت بررسي به مردم بسپارد. مساله پژوهش، كه در زندگي روزمره موزه اهميتي فزاينده پيدا كرده است. پيش از اين ذكر شد هر موزه‌اي همچنين يك مركز مراجعه به اسنادست كه در آن مي‌يابد اشياء، عكس‌ها، فيلم‌ها، نوارهاي ضبط شده متون وكارت‌هاي فهرست به سهولت در دسترس باشند، و نگهداري از آنها به وسيله كاركناني صلاحيت دار صورت گيرد.

كتابخانه موزه كه قبلاً انحصار هيئت علمي خود موزه بود به يك كتابخانه همگاني بدل شده است كه رشته‌هاي عرضه شده در موزه را در بر مي‌گيرد. بايگاني فيلم، عكس و صفحه، نقشي سه‌گانه ايفا مي‌كنند: به عنوان آرشيو ذخاير موزه نگاري جهت استفاده براي نمايش عمومي و فعاليت‌هاي فرهنگي، و نيز مراكزي جهت مراجعه. بسيار اتفاق مي‌افتد كه موزه‌اي به خصوص در كشورهاي در حال توسعه و بعضي شهرستان‌هاي فاقد سازمان‌هاي پژوهشي، مقر هيات‌هاي باستان‌شناسي و مردم‌شناسي، گروههاي مسئول بازديد ابنيه تاريخي، انجمن‌هاي فاضلانه محلي، و گاهي حتي تدريس در سطح دانشگاهي قرار گيرد.

پژوهشگران را بايد از مهمترين مراجعين به موزه‌ها شمرد. چرا كه هر موزه مي‌بايستي فعاليت‌هاي خود را بر مطالعه عميق مجموعه‌هايش مبتني كند. از اين رو پژوهش خواه به وسيله كاركنان عملي خود موزه انجام شود خواه به وسيله پژوهشگراني كه عضو موزه نيستند ولي از منابع آن استفاده مي‌كنند، بخش جدانشدني از زندگي موزه را تشكيل مي‌دهد. از اين رو منابع مي‌بايد به صورتي عرضه شوند كه پاسخگوي اين نيازها باشند. نخستين ضرورت اين است كه صورتها و كاتالوگ‌ها مجموعه‌ها تا حد امكان كامل باشند. متاسفانه تعداد بسيار كمي از آنها قادر بوده‌اند از ارايه يكنواخت فهرست دستي يا كارت‌هاي فهرست وار ابتداي فراتر روند. علت اين وضع در كمبود كاركنان و همچنين در كنجكاوي بي‌وقفه گردآورندگان كه غالباً دست‌آوردهاي اخير را بر آثار قديمي‌تر ترجيح مي‌دهند نهفته است.

موزه‌هاي پيشرفته‌تر داراي كاتالوگ‌ها يا فهرست‌هاي كارتي هستند كه علاوه بر معرفي اساس شيء، ماخذ كاملي درباره آن عرضه مي‌كنند. بعضي حتي به استفاده از شمارگر كامپيوتر براي كار اصولي با اطلاعات مربوط به مجموعه‌ها روي آورده‌اند. به كار گرفتن آن مستلزم مقدار كار مقدماتي است كه قبلاً مي‌بايد انجام شود. موزه‌ها علاوه بر مستند ساختن مجموعه‌هاي خويش مي‌بايد براي كاركنان‌شان و پژوهشگران مستقل، تسهيلات مكملي فراهم كنند، نظير تالار مطالعه، دسترسي به مخازن، كتابخانه، آرشيو (بخصوص درمورد موزه‌هاي هنر مدرن) و احياناً همانطور كه در ممالك در حال توسعه متداول است پيش‌بيني‌هايي جهت اسكان ديداركنندگان بيگانه، موزه‌هاي باستان شناسي يا موزه‌هاي واقع در محل حفاري در ممالكي چون هند، پاكستان، پرو و سنگال معمولاً مهمانسراهايي را در اختيار پژوهشگران خارجي مي‌گذارند. بالاخره مخازن و اسناد مجموعه‌ها بايد به سهولت در دسترس همه پژوهندگان قرار گيرند و اين موجد نيازهايي درموردي چون طبقه‌بندي اثاثيه و كاركنان مي‌شود.

موزه ها مي‌بايد به عنوان مكان‌هاي طبيعي تحويل دست‌آوردهاي هيات‌هاي تحقيقاتي به صورت نوشته، ترسيم، تصوير، طرق سمعي و بصري و اسناد نگريسته شود. هدف موزه‌هاي دانشگاهي بيشتر جنبه‌هاي پژوهشي است.

 

3ـ5ـ نمايش و ارايه آثار

ارايه مفصل و تاريخي كه در موزه‌هاي تاريخ، باستان‌شناسي، انسان‌شناسي و مردم‌شناسي به كار مي‌رود هدفش تجسم زنده يك مجموعه از طرف سمعي و بصري به صورت تلفيق شده با اسناد مربوطه است و معمولاً تالارهاي نمايش همگاني را در تركيب با تالارهاي مطالعاتي به خدمت مي‌گيرد. در آن عناصري از انواع رشته‌ها: جغرافي، اقتصاد، جامعه‌شناسي، هنر، مذهب و مطالعات گسترش شهرسازي، تركيب مي‌شوند. ارايه دلايلي در مورد مجموعه‌هاي مربوط به علوم طبيعي به كار مي‌رود و محيط زيست تيره‌ها و گروههاي نباتات، حيوانات، انسان را بازسازي مي‌كند. روش اخير بر ارايه تاريخي اثر مي‌گذارد و انسان را در تلفيق با محيطش معرفي مي‌كند.

فنون نمايش نيز در طي يكصد سال گذشته تحول عمده‌اي به خود ديده‌اند. در اثر پيشرفت‌هاي فني، نمايش‌هاي ايستاي گذشته كه به معماري مجموعه وابسته بودند، جاي خود را به آرايش‌هاي بسيار متنوع‌تر سپرده‌اند. بعنوان مثال هنر مدرن، نور و صدا شيء را تكميل مي‌كنند؛ در موزه‌هاي علمي و فني مدل متحركي كه بيننده مي‌تواند آن را به كار اندازد، پيوسته تكامل مي‌يابد؛ الحاقات استنادي كه به شدت تحت تاثير گرافيسم باهاوس (نام گروهي از معماران پيشتازي كه در طي دهه 1920 ابتدا در وايمار و سپس در دسائو، در آلمان، به كار پرداختند) قرار گرفته‌اند، به عنصري از چارچوب زيبايي شناختي بدل شده‌اند؛ نمايشگاههاي موقت و سيار نيز پيوسته مفصل‌تر شده‌اند.

صحنه‌پردازي تئاتر بر مفهوم فضاي نمايش اثر گذاشته است و موزه‌هاي مدرني چون تالار ملي ويكتوريا در ملبورن، صرفاً حجم‌هاي مخوفي هستند كه در آنها پوشش كف‌ها، ديوارها و سقف‌ها مي‌تواند در ظرف چند ساعت عوض شوند. نورپردازي هاي پيچيده‌اي را مي‌توان با استفاده از موزون و حساب‌ شده از نور طبيعي و مصنوعي انجام داد. آموزش هدايت شده، كه سابقاً به وسيله راهنمايان براي گروههاي همگن فراهم مي‌شد، اكنون رفته رفته به وسيله ماشين‌هاي ضبط صدايي كه در بخشي از چارچوب نمايش شيء حل شده‌اند تامين مي‌گردد. پژوهش و نگارش در مورد روش‌ها و فنون نمايش آثار در انواع نمايشگاه‌ها رواج تام يافته است و در طي دهه 1960 نخستين موسسات متخصص در موزه‌نگاري به وجود آمده‌اند، در حالي كه مهمترين اصل موزه‌ها يعني طراحي در كارگاههاي عهده‌دار طراحي موزه‌ها صورت مي‌گرفت كه موجب تطبيق پيگير نمايش به فراخور نيازهاي ديدار كننده شده است.

 

3ـ 6ـ امور اداري موزه‌ها

نظريه اساس‌نامه‌ها را مي‌توان به دو گروه تقسيم كرد: موزه‌هاي عمومي و موزه‌هاي خصوصي. اگر موزه‌ها دولتي و عمومي باشند معمولاً تابع وزارت آموزش ملي يا وزارت فرهنگ هستند وبه ندرت زير نظر وزارتخانه‌هاي فني از قبيل موزه‌هاي ارتباطات كه تابع وزارت مخابرات هستند يا موزه‌هاي نظامي كه زير نظر وزرات دفاع قرار گيرند يا زير نظر وزارت جهانگردي، اداره مي‌شوند. اگر شهرستاني باشند تابع دستگاه اداري شهرستان يا شهر هستند.

موزه‌هاي خصوصي تماماً يا حدوداً از دستگاه اداري مركزي دستگاه مستقل هستند يا معمولاً تابع هيئت امنا و شورايي كه از راه انتخاب و معرفي تجديد مي‌شود، عمل مي‌كنند. مدير موزه كه به وسيله شورا يا هيئت امنا برگزيده مي‌شود، در قبال آن مسئول اداري است كه با تاييد آن، كاركنان بلند مرتبه موزه را انتخاب مي‌كنند. درشهرهايي چون تونتو و در ساير ممالك فقط چند موزه خصوصي پراكنده، تابع مقررات كشوري هستند و در مورد موزه‌هاي شركتي نيز وضع به همين منوال است.

ـ تاسيس

در طي تاريخ، موزه به وسيله افراد، سازمانها و دولت‌ها تاسيس شده‌اند، اما معمولاً اين فكر بدون برنامه‌ريزي خاصي صورت گرفته است. موزه موسسه‌اي است كه به منظور پذيرا شدن مجموعه‌اي كه وقف يا مصادره شده، به يادبود شخصيتي گرامي جهت حفاظت آثار مكشوفه در طي كاوش‌هاي باستان‌شناسي، يا به عنوان تكريم از يك رژيم يا يك شهر تاسيس مي‌شود. آنچه مطلوب مي‌نمايد اين است كه وقفه‌اي در شور خلاقيت ايجاد نشود، و در عين حال اصول حداقل برنامه‌ريزي رعايت شود، نيازهاي جامعه لحاظ گردد، واجب است درحد كنوني دانش موزه‌داري، براي اجتناب از خطاها، كه به تقسيم موزه‌ها (حتي از نظر اداري) به موزه‌هاي علمي، هنري، تاريخي، فني مبدل شده بودند، چهارچوب يك برنامه چند رشته‌اي تشكيل شود.

ـ منابع مالي

منابع مالي موزه‌ها مي‌توانند در چهار نوع طبقه‌بندي شوند، اعتبارات تخصيصي وكمك هزينه‌هاي ناشي از بودجه عمومي، بخش عمده بودجه موزه‌هاي عمومي، كه داراي اساسنامه رسمي هستند و نيز غالباً بخش قابل توجهي از بودجه موزه‌هاي خصوصي را تشكيل دهند. اشكال اين گونه منابع در فقدان انعطاف‌شان نسبت به تخصيص پول و همچنين آثار نوسانات نظام سياسي است. مجموعه‌هاي عمومي معمولاً با اين شرط اهدا مي‌شود كه موزه‌ها و تالارهاي نمايش آثار هنري به رايگان به سوي همگان، گشوده باشند.

ـ پرسنل موزه

كاركنان موزه مي‌توانند زير عنوان‌هاي علمي، فني وخدماتي طبقه‌بندي شوند. كاركنان علمي مجموعه‌داران (نگهداركنندگان)، دستياران متخصصان آموزشي، نگهداري و مرمت‌هاي دوره‌هاي كارآموزي دانشگاهي متناسب با نيازهاي موزه و درصورت امكان كارآموزي مكمل در موزه‌شناسي، آموزشي، نگهداري و مرمت ديده‌اند. به اعتبار قطع‌نامه‌هاي بين المللي كه در سال 1965 در طي هفتمين كنفرانس عمومي آيكوم در نيويورك به تصويب رسيده، اينگونه كاركنان مي‌بايد داراي پايگاه و مزاياي معادل كارگزاران حرفه‌هاي آموزشي با مشخصات و مسئوليت‌هاي مشابه باشند.

كارآموزي تخصصي كاركنان علمي موزه‌ها از نوآوري‌هاي اخيراست. از زمان كهن‌ترين موزه‌ها تاكنون مديران و مجموعه‌داران، از بين هنردوستان يا پژوهشگران رشته‌هاي معرفي شده در موزه، برگزيده شده‌اند.

 

3ـ7ـ آثار موزه

در مورد مجموعه‌ها سه مسئله مي‌توان مطرح كرد كه برنامه، آثار و مديريت را در برمي‌گيرد. وجود برنامه ها، اساسي است. بر مبناي علمي و مطابق با حرف‌هاي موزه و نيازهاي جامعه معين مي‌شود و نوع آثاري كه مي‌بايد براي تامين منظورهاي پژوهشي و نمايشي فراهم آورد مشخص كند. كشف آثار، خود قبل از هر چيز به امكانات موجود و بودجه مخصوصي، هيئت كاوشي، هدايا و موقوفات بستگي دارد. اين كار مي‌تواند به دو طريق مستقيم و غير مستقيم صورت گيرد. طريق مستقيم اساساً عبارت است از گردآوردن اشياء به وسيله حفاري و اعزام هيئت‌هاي مردم‌شناسي يا علوم طبيعي، اشياء يا نمايش، كه عرضه مي‌شوند. طريق غيرمستقيم با كمك يك يا چند واسطه صورت مي‌گيرد كه جمع آورندگان و دلالان آثار هنري و عتيقه هستند. اين همواره تنها روش دسترسي به آثار هنري است؛ لاكن عيب آن فقدان اسناد و خطر فعل و انفعالات غيرقانوني است.

مجموعه‌هاي موزه‌ها نه تنها از اشياء اصيل تشكيل شده‌اند بلكه همچنين اسناد راجعه به آنها مصالح سمعي و بصري(فيلم مردم‌شناسي، نوارهاي ضبط شده صوتي، عكس) مدل‌هاي بخصوص (عمدتاً براي موزه‌هاي علمي، تاريخي) و به طور كلي همه اسنادي را كه به برنامه موزه مربوط مي‌شوند و ارزش‌هاي علمي و يا تعليمي دارند در برمي‌گيرند.

 

3ـ8ـ وضع بازديد از موزه‌هاي كشور

درگذشته موزه‌ها مراجعان را سبب خطرات تخريب وسرقت، يك مشكل ايمني مي‌شمردند و بس. اين خطرات البته به قوه خود باقي‌اند و حتي با افزايش، محبوبيت موزه‌ها و ارزش مجموعه‌هايشان، به خصوص در مورد موزه‌هاي هنري، تشديد شده‌اند، اما وقوف موزه‌ها به نقش اجتماعي خود، آنها را به ايجاد خدمات تازه (تبليغات، روابط عمومي، اطلاعات، ارايه اسناد) ترغيب كرده است. همچنين پيش‌بيني‌هاي مربوط به حمل ونقل و فضاي پاركينگ، اهميت عمده‌اي در نقشه موقعيت موزه پيدا كرده، دستگاهها پيشرفته الكترونيك به منظور مراقبت به طور عمده متداول شده است.

 

3ـ9ـ انواع موزه

به طور كلي مي‌توان گفت كه موزه‌هاي هنري از گنجينه‌هايي در برگيرنده مجموعه‌هاي سلطنتي يا كليسايي پديدار شده‌اند در حاليكه موزه‌هاي علمي محتواي اطاق‌هاي كوچك نوادر را به ارث برده‌اند. در اواخر قرن هجدهم، تحت تاثير فلاسفه فرانسوي و عصر روشنگري و در اوايل قرن نوزدهم به انگيزه پژوهشگران بود كه طبقه‌بندي موزه‌ها به فراخور نامگذاري رشته‌هاي مربوط به مجموعه‌هايشان به وجود آمد.

نخستين گونه‌بندي كه در ممالك بسياري به قوه خود باقي است و همچنان در اسامي كميته‌هاي تخصصي فني انعكاس دارند، تمايزي بين موزه‌هاي هنرهاي ظريفه، موزه‌هاي منطقه‌اي و محلي و موزه‌هاي تخصصي، قايل شد. در عين حال سير تحول موزه‌ها از جنگ دوم جهاني به اين سو به تدريج مرزهاي بين رشته‌ها و مجموعه‌ها را از ميان برداشته است. موزه‌ها را براساس آثار آنها به انواع مختلفي تقسيم كرده‌اند كه به برخي از آنها اشاره مي‌شود.

 

3ـ9ـ1ـ موزه‌هاي هنري

موزه‌هاي هنري آنهايي هستند كه مجموعه‌هايشان اساساً بخاطر ارزش زيبايي شناختي‌شان تشكيل و ارايه شده‌اند ولو اينكه همه اشياء هنري آنها در ذهن خالقشان از هنر نبوده باشند. بدين سان علاوه بر موزه‌هاي نقاشي، مجسمه‌سازي، هنرهاي تزئيني، هنرهاي كاربردي و صنعتي مي‌توان اكثر موزه‌هاي آثار عتيقه، فولكلور و هنرهاي ابتدايي را در همين رده شمرد.

بعضي از موزه‌ها و بيشتر آنها كه اخيراً بوجود آمده‌اند هنرهايي چون سينما، موسيقي، تئاتر را به نمايش درمي‌آورند. همچنان كه بيش از اين گفته شد، اثر هنري به خاطر خودش به نمايش گذاشته مي‌شود تا تماسي مستقيم وصميمانه، بتواند بين بيننده و شيء برقرار شود. در مورد هنر ابتدايي يا مصالح فولكلوريك، اين هنر، در حدي كه اجتماعي شدن امرزوي فرهنگ ديگر اجازه نمي‌دهد كه هنر نخبگان به مفهوم اروپايي لفظ، يگانه هنر ارزنده نگريسته شود، به پيوند يافتن با هنرهاي ظريفه متمايل شده است. در هر صورت مفهوم اثر هنري و نقش كاربردي آن اهميتي ناچيز دارد.

بخصوص كه موزه‌نگاري بر زيبايي اين چارچوب اهميت قايل مي‌شود، تا براي زيبايي خود شيء. مثلاً در ايتاليا در موزه‌هاي آثار، سكوها و جعبه آينه‌ها غالباً شاهكارهاي هنري دانسته‌اند، اما در واقع مزاحم تماس با اشيايي به كمكشان عرضه شده‌اند، مي‌گردند. معمولاً نور مصنوعي براي آثار نقاشي ترجيح داده مي‌شود. نور طبيعي براي تنديس‌ها لازم است. احتياط‌هايي براي احتراز از فعل و انفعالات ناشي از نور، مانند شدت تشعشع مادون قرمز، ماوراء بنفش به عمل آيد.

موزه‌هاي هنري مكان ويژه‌اي دارند. در واقع يكسره در گرو هنر در حال تكوين و محيط زيبايي شناختي زندگي معاصر هستند. از اين رو طبيعي است كه فعاليت‌هايشان خصلتي اساساً معاصر دارند و بازتابنده تنوع جنبش‌هاي زيبايي‌شناسي و مسايل روز هستند. موزه‌هاي مدرن استكهلم ونيويورك. موزه هنر مدرن شهرپاريس، درميان سايرين، مكان‌هايي براي عمل تجربي هم هستند و به سوي انواع صورهنر، از جمله تئاتر و موسيقي گشوده‌اند. موزه‌هاي مجسمه‌سازي كه در هواي آزاد داير مي‌شوند صورت جديدي از نمايش هنر معاصر را تشكيل مي‌دهند و در اين مورد مي‌توان باغ هنري «بيلي اوزار» در بيت المقدس و موزه در هواي آزاد «همانگونه» در ژاپن را مثال آورد.

ديداركنندگان موزه‌هاي هنري اساساً علاقمندان غيرحرفه‌اي و افراد كنجكاو را دربر مي‌گيرند و اينگونه موزه‌ها اهميت ويژه‌اي در چارچوب جهانگردي دارند. موضوع آموزشي، مسايل خاصي را مطرح مي‌سازد. هنگامي كه نظام آموزش ابتدايي، متوسطه، عالي درخود مكان وسيعي را به هنر اختصاص مي‌دهد، موزه هنري بخشي از نظام تعليماتي مي‌شود و منابع بعدي خود را به ياري آن مي‌گمارد، همچنانكه در انگلستان رايج است. اگر مدرسه‌اي درس هنر نمي‌دهد يا به خوبي به آن نمي‌پردازد، موزه بايد كمبود‌هاي آن را جبران و روش‌هاي تازه‌اي پيدا كند از جمله ايجاد موزه‌ها و تالارهاي آشنايي و زيباشناسي براي كودكان.

3ـ9ـ2ـ موزه‌هاي تاريخي

همه موزه‌هايي كه مجموعه‌هايشان از ديدگاه تاريخي تشكيل و عرضه شده‌اند موزه تاريخي شمرده مي‌شوند و هدفشان اساساً ارايه مستند تسلسل زماني يك رشته رويداد يا مجتمعي نمايانگر لحظه‌اي ازيك صفحه متحول است. موزه تاريخ فرانسه در ورساي بوجود آمد و وقايع و شخصيت‌هاي برجسته تاريخ اين كشور در طي بيش از 10 سال را به كمك تصاوير عرضه مي‌كند. ليكن كمتر موزه‌اي يك سره مختص يك كشور است، اگرچه اين روش در بعضي كشورهايي كه اخيراً به استقلال رسيده‌اند، به قصد برانگيختن آگاهي‌هاي ملي و احساس وحدت فرهنگي- تاريخي متداول شده است. مدرن‌ترين اين موزه‌ها تمام تاريخ يك كشور، يك منطقه يا يك شهر را (همراه با تاريخ طبيعي و جغرافيايي آن) از زمان پيدايش آن تا عصر حاضر و بدون ناديده انگاشتن ديدگاههاي واقعي رشد،‌ از قبيل دسترسي به زمين و رشد شهري به نمايش مي‌گذارند. علم و هنر را تلفيق مي كنند يا از انواع وسايل سمعي و بصري كمك مي‌گيرند و مكان عمده‌اي به اسناد مكتوب، به بازسازي‌ها ومدل‌هاي اقليمي و به نقشه‌ها اختصاصي مي‌دهند. نمايشگاه‌هايشان غالباً در بنايي كهن كه خود يك نماد تاريخي است، صورت مي‌گيرد.

ساير انواع موزه‌هاي تاريخي مشتمل‌اند بر موزه‌هاي واقع در مواضع باستاني، موزه‌هاي مستقر در يك بنايي تاريخي يا در يك ميدان جنگ و نيز موزه‌هاي يادبود شخصيت‌ها. اين موزه‌ها معمولاً جنبه تعليمي دارند وبازسازي ها و مدل‌هايي را در برمي‌گيرند. گاهي به ويژه در مورد موزه‌هاي يادبودي، احساسات ديداركننده را با اداي احترام بر محيط راستين زندگي يك شخص و ساده‌ترين اشيايي كه در آن محل به او تلعق داشته‌اند برمي‌گزينند. اين وضعي است كه خانه – موزه‌ها دارند، از قبيل خانه نويسنده شهير، «ارنست همينگوي» در كوبا. نوع ديگري از موزه تاريخي كه به دوره‌اي از تاريخ يك كشور با يك منطقه مي‌پردازد، در اين شمارند موزه‌هاي مردم‌شناسي كه در ممالك اسكانديناوي به عنوان بهترين موزه‌هاي تاريخ فرهنگي خوانده مي‌شود. صرفنظر از اينكه به شيوه سنتي در يك ساختمان برپا شده باشند يا در هواي آزاد، اين موزه‌ها دوره‌هاي پيش از عصر صنعتي و مقارن پيدايش آن را بازسازي مي‌كنند، اين موزه‌ها كه به خصوص وقتي در هواي آزاد برپا مي‌شوند، براي مردم بسيار جالب هستند، نقش چشمگيري در شناساندن و احترام برانگيختن نسبت به محيط انساني رو به زوال فرهنگي ايفا مي‌كنند.

كشورهاي در حال رشد در كوشش‌هايي كه صرف آشتي دادن بقاياي ارزش‌هاي سنتي با گسترش صنعت مي‌كنند، براي آنها اهميت بسيار قايل مي‌شوند. يكي از موفق‌ترين موزه‌هاي تاريخي، موزه ملي‌«نيامه» در نيجر است كه يك باغ جانورشناسي، يك موزه در هواي آزاد و يك نمايشگاه مردم‌شناسي را در خود تركيب كرده است. مسايلي كه در زمينه ارايه براي موزه‌هاي نوع تاريخي مطرح مي‌شوند جنبه اخص دارند، از اينرو كه اشياء به خاطر اهميت عملكردي و تاريخي‌شان به نمايش گذاشته مي‌شوند، و توضيحات نوشته يا ضبط شده، رابطه بين گروههاي اشياء، دقت برنامه و انعطاف نمايش از اهميت تعيين كننده‌اي برخوردارند. به همين طريق مخازن و تالارهاي مطالعه در اين بناها فضاهاي عمده‌اي را اشغال مي‌كنند، چون وسعت موضوعات مورد نظر چنان است كه دانش مربوط به آنها بي‌وقفه پيشرفت مي‌كند. نمايشگاه‌هاي موقت مكرر، تفويض و تغيير نمايشگاه‌هاي ثابت و فعاليت علمي در محل موزه، جنبه حياتي دارند. مگر در موزه‌هاي بسيار تخصصي از قبيل موزه‌هاي يادبودي.

 

 

 

 

3ـ9ـ3ـ موزه‌هاي علمي

موزه‌هاي علوم طبيعي، موزه‌هاي علوم كاربردي و موزه‌هاي فني به استثناي موزه‌هاي تاريخ علوم و فنون كه تاريخي شمرده مي‌شوند در زمره موزه‌هاي علمي قرار دارند. وظيفه موزه‌هاي علمي اين است كه روحيه و ذهنيت علمي را به صورت سه بعدي منتقل كنند، تمايل طبيعي به دانش را برمي‌انگيزند، اطلاعاتي در مورد پژوهش‌ها و پيشرفت‌ا بدهند، به هر فردي احساسس مشاركت در پيشرفت فني را ببخشند و درك و قدرداني نسبي به حفظ و محيط طبيعي از ديدگاه اقليمي و تاريخي را تشويق كنند تا بينندگان را با سيرتحول طبيعت و بشريت آشنا سازند.

هدفشان اساساً تعليمي است و فعاليت‌هاي آموزشي آنها بسيار مهم و به دور از تمركز هستند. بعضي ازموزه‌ها، نمايشگاه‌هاي قابل حمل و سوار كرده به راه مي‌اندازند، تا به مناطق دور افتاده و محروم از موهبات تكنولوژي، خدمت برسانند. برخي ديگر مانند موزه «كلكته» از موزه‌هاي بسيار استفاده مي‌كنند. عده‌اي نيز انواع تسهيلات را در اختيار مدارس فاقد آزمايشگاه و كارگاه مي‌گذارند، همچنانكه در ميلان ديده مي‌شود. اخيراً تمايلي به روآوردن از نام موزه به عبارت مركز علوم و فنون پديد آمده است، از آن جمله‌اند موسساتي كه به پشتوانه يونسكو و مركز علوم «اونتاريو» تاسيس شده‌اند. موزه‌هاي علمي محتملاً مواظبت شده‌ترين و فعال‌ترين موزه‌ها هستند. پيشرفت‌شان در موزه‌شناسي و در فنون ارايه از همه حياتي‌تر بوده است. درچارچوب كوشش‌هاي مثبت به نگهداشت محيط، موزه‌هاي علوم طبيعي مي‌باشد نقش ويژه‌اي در مطلع و متقاعد ساختن مردم ايفا كنند. درسطح علمي اين موزه‌ها همچنين اسنادي (بالغ بر ميليون نمونه) كه پيشرفت دانش را از ديدگاه رشته‌هاي متعدد ميسر مي‌سازند، در اختيار پژوهندگان مي‌گذارند.

3ـ9ـ4ـ موزه‌هاي منطقه‌اي

موزه‌هاي منطقه‌اي يا محلي كه به معرفي همه جنبه‌هاي طبيعي تاريخي و هنري يك استان، يك ولايت مي‌پردازند و نظاير آنها را مي‌توان در اروپاي غربي يا شرقي، هند، مكزيك، شيلي و كانادا يافت. از حيث تعداد ارزش‌هاي‌شان واجد اهميت هستند،


مطالب مشابه :


مباني نظري موزه و موزه‌داري

دانشجویان حامی مهندس سید مهدی رضایی نبیی - مباني نظري موزه و موزه‌داري -




تحلیل معماری موزه هنرهای معاصر تهران

آتلیه معماری - تحلیل معماری موزه هنرهای معاصر تهران - Research Center of Art & Architecture




موزه هنرهاي معاصر

معماری - معماری معاصر و مبانی نظری معماری مشاور طراح : مهندسين مشاور داض . تاريخ شكل گيري




مبانی نظری

پایان نامه معماری - مبانی نظری - rss پست مطالعات رساله موزه




مبانی نظری معماری

پایان نامه معماری - مبانی نظری معماری - rss پست موزه ها و گالری های




مبانی نظری- تخت جمشید

مبانی طراحی نورپردازی سایت طرح معماری 3 گروه خانم عقلمند فضاهای موزه و مبانی نظری- تخت




امتحان مبانی نظری معماری :)

مبانی طراحی نورپردازی سایت طرح معماری 3 گروه خانم عقلمند فضاهای موزه امتحان مبانی نظری




,دانلود پایان نامه بیمارستان ,دانلود رایگان پایان نامه بیمارستان ,دانلود پایان نامه بیمارستان دیاگر

مبانی نظری معماری مجتمع تجاری و خدماتی مطالعات و مبانی نظری موزه(پایان نامه)(۱)




انسان طبیعت معماری مبانی نظری معماری معماری اسلامی معماری معاصر معماری جهان

موزه رساله باغ رساله كودك رساله موزه رساله فرش رساله پروژه مبانی نظری معماری و انسان




برچسب :