گزارش نویسنده : خانم مرادی

 

        به نام فروزنده ی مهر و ماه         فرازنده ی این کهن بارگاه

        درود ش به پیغمبر راستین           دگر بر وصی و به پاکان دین

 

       موضوع : گزارش بازدید از مدارس راهنمایی شهرستان سیریک

 

 راستش را بخواهید مشتاق دانستن و به کارگیری تجربیات دیگران در امور

 شغلی خویش بودم  . اما نمی دانستم چگونه می شود این موقعیت فراهم

  شود . باخود کلنجار می رفتم که نا گهان زنگ تلفن به صدا در آمد .

 خانم بیکائیان بود . پیشنهاد بازدید از مدارس شهرستان سیریک را به من داد .

  خوش حال شدم و با کمال میل پذیرفتم از آن روز به بعد لحظه شماری

  می کردم و منتظر فرا رسیدن لحظه ی موعود بودم چون هم اولین بار بود که

   می خواستم این خطه از استان هرمزگان را ببینم و هم این که دوست

    داشتم با توشه ای  از معلومات جدید از سفر باز گردم .

 

 بالاخره لحظه ی موعود فرا رسید روز سه شنبه ۲۸/۹/۹۱ ساعت ۲/۷ دقیقه

   با همراهی سایر سر گروه ها ی آموزشی به سوی مقصد حرکت کردیم .

   در بین راه با همکاران فرهنگی در زمینه های مختلف گرم گفت و گو بودیم .

   آقای صابری سرگروه ادبیات در مورد وظایف هرکدام از اعضا توضیحات لازم

   را دادند . ما نیز با مشورت هم پذیرفتیم که وظایف خود را به نحو احسن

   انجام دهیم .

 

 به مسیر خود ادامه دادیم تماشای مناظر طبیعی و کوه های بین راه بسیار

   چشم نواز بود . به عجایب خلقت می نگریستم و از دیدن این صحنه ها

  پی به اسرار آفرینش می بردم . نزدیکی های ساعت ۱۰ صبح بود که به

   روستای ( روتان ) از توابع شهرستان سیریک رسیدیم . با استقبال گرم

   سرگروه ادبیات شهرستان سیریک آقای ذاکری و هیئت همراه رو به رو

   شدیم . در مجتمع ولایت اتراق کردیم . پس از صرف صبحانه  مدرسه ی

   راهنمایی پسرانه ی ولایت روستای شهید مردان را برای بازدید برگزیدیم .

  با همراهی سایر اعضا به راه افتادیم  در طول مسیر پدری را مشاهده کردم

  که محاسنی سفید و صورتی پر از چین و چروک داشت که هر کدام از این

   چین ها از روزگاران سخت حکایت می کرد .  با دست های پینه بسته بر

  دیوار کاهگلی تکیه زده بود و تور ماهیگیری می بافت و این خود نشان می داد

   می داد که شغل او ماهیگیری است . یقین داشتم این فرد بسی رازهای  

    نهفته سینه دارد .

 

  وارد مدرسه شدیم  ابتدا مدیر مدرسه آقای قورچی زاده توضیحات لازم را در

 مورد بنای مدرسه و امکانات آن ارئه دادند . سپس ما را به سمت آزمایشگاه

 هدایت کردند . ساعتی به تماشای وسایل موجود در آن جا پرداختیم  تا این

   که سعادتی نصیب ما شد و دبیر ادبیات را زیارت نمودیم . پس از سلام و

   احوال پرسی  درباره ی شیوه های تدریس و کارهایی که انجام داده بودند

   سوالاتی پرسیدیم نمونه هایی از فعالیت های انجام شده ی خود و دانش

  آموزان را به ما نشان داد . به حق که کارهای جالب و جذابی بودند . 

  این نمونه کارها تحولی در من ایجاد کرد و پی بردم که مصاحبت با خردمند

  گنج است و معاشرت با جاهل رنج است و هیچ وسیله ای جز امیدواری

  و بردباری نمی تواند مشکلات را از بین ببرد .

 

 پس از تشکر و سپاس گزاری از همکاران آن مدرسه به آموزشگاه دخترانه ی

 حضرت خدیجه ( س ) واقع در روستای گروک رفتیم . در آن جا خانم سعدینی 

 مربی پرورشی فعالیت های انجام شده را برای ما تشریح کردند سپس از ما

 دعوت نمودند  دیداری هم با دبیر ادبیات یعنی سرکار خانم آشوری داشته

   باشیم پذیرفتیم و از تجربیات آن دبیر محترم هم اطلاعاتی کسب کردیم .

   در پایان از کارگاه هنری دانش آموزان دیدن کردیم . نقاشی های دانش

  آموزان واقعا ستودنی بود . علی رغم این که دبیر تخصصی هنر نداشتند

    ولی پشتکار آن ها موجب خلق کارهای زیبا و جالب شده بود .

               از خداوند منان برای آن ها آرزوی موفقیت کردیم .

 

 با همراهی خانم سعدینی و سایر همکارانش به سمت یک بنای تاریخی

  در گروک به نام « معبد عشاق » رفتیم . با شنیدن مطالبی درباره ی این

  بنای تاریخی اثر منظوم لیلی و مجنون نظامی در یاد و خاطر ما تداعی شد .

  درضمن در اطراف این معبد قبور اهل تسنن قرار داشت که هرکدام با شکل

  خاصی مزین شده بودند و برای ما جای سوال داشت که خانم سعدینی به

   سوال های ما پاسخ دادند که برای ما بسیار جالب بود .

 

  پس از ترک آن محل و وداع با کارکنان آن مدرسه به قصد ادای نماز روانه ی

  اداره ی آموزش و پرورش شهرستان شدیم نماز ظهر و عصر را در آن جا اقامه

 کردیم و با مشورت سر گروه و سایر اعضا برای صرف نهار به سمت دبیرستان

 شبانه روزی جلال آل احمد رفتیم . پس از صرف نهار و توقفی کوتاه بلافاصله

   به سمت ساحل دریا حرکت کردیم دریا عظمت و شکوه خاصی داشت .

   مرغان دریایی نیز در کنار ساحل مشغول گشت و گذار بودند و توجه هر

  بیننده ای را به خود جلب می کردند . ضمن وداع با دریا ی سیریک این بیت

   زیبای شیرازی در ذهنم تداعی شد .

 

      « کشتی شکستگانیم ای باد شرطه بر خیز

                                باشد که باز بینم دیدار آشنا را  »

 

   مقصد نهایی ما بازار بود . تصور خاصی از بازار داشتم چون بارها وصف بازار

    سیریک و قیمت اجناسش را شنیده بودم  ولی توفیقی حاصل نشده بود

   که بیایم .بالاخره بازار رفتیم و خریدهای لازم را انجام دادیم و با کوله باری از

   تجربه و خاطره روانه ی شهر و دیارمان شدیم

 

                        « بسیار سفر باید تا پخته شود خامی »

 

                   تهیه و تنظیم : خانم مرادی

                     آذرماه ۹۱  

 

 

    

 

 


مطالب مشابه :


اسامی 300 معلم نمونه سال 1391 اعلام شد.

شهناز امین، آمنه صالحی بیکلری دولتی. وحید چکانی هفتم دبیرستان‌های‌ نمونهدولتی




گزارش نویسنده : خانم مرادی

دبستان غیر دولتی بحرالعلوم سوالاتی پرسیدیم نمونه هایی از فعالیت های انجام حضرت خدیجه




اسامی 300 معلم نمونه سال 1391 اعلام شد.

اسامی 300 معلم نمونه سال شهناز امین، آمنه صالحی بیکلری، هوشنگ دولتی. وحید چکانی




برچسب :