شیخ جعفر امین و عذاب برزخی...

سلام زهراییان عزیز داستانی براتون نوشتم که تو دوره ی ما میتونه خیلی به درد

بخور باشه شاید به نظر زیاد بیاد ولی خوندنش خالی از توشه نیست و میتونه

براتون مفید باشه فقط یک کلمه ی نمی دانم مارو تو تنور آتیش جهنم میندازه

وای به حال من با این همه گناه و غیبت و ...

 

سه تا تاجر از ایران پول جمع کردند برای رواق های حرم حضرت ابوالفضل (علیه السلام) یک تاجر اصفهانی مبلغ ۱۵۰ تومن یک تاجر شیرازی ۱۰۰ تومن و یک تاجر تهرونی ۲۰۰ تومن  پولها را برداشتند و عازم نجف شدند و محضر آیت الله بهبهانی (ره) - گفتند آقا این پولها را مردم داده اند و مقداری هم برای خودمان است

حالا که موسم مناسک حج هست این پولها را بگیرید و ما مکه میرویم و برمیگردیم و کارها رو دنبال میکنیم

آیت الله بهبهانی فرمودند من یک مقسم دارم بنام شیخ جعفر امین یه پیرمرد ۷۰-۸۰ ساله یا محاسن سفید و بلند متهجد و متعهد اهل نماز شب  من خودم به او اقتدا میکنم اینقدر قبولش دارم شهریه ها (حوزه نجف) هم دست اونه. پولها رو بدید دست اون ( اون زمان بانک نبود)

شیخ جعفر امین اخلاقش اینطوری بود که یک دفتر داشت و یادداشت میکرد و پولها رو زیر گل دفن میکرد و مینوشت فلانی ۲ هزارتومن  فلان جا بیابان از کجا شمالا ۴قدم جنوبا ۲ قدم شرقا و غربا و...

خلاصه که پولها رو به شیخ جعفر امین سپردند و عازم مکه شدند اون سه تاجر

وقتی از مکه برگشند به منزل شیخ جعفر امین رفتند دیدند دره منزل ایشون پارچه های سیاه نصب است

در زدند و گفتند شیخ جعفر هستند گفتند به رحمت خدا رفتند رفتند سراغ پسر بزرگ ایشون که تقریبا از کارهای پدرش باخبر بود جریان رو تعریف کردند و پسر شیخ جعفر دفتر پدرش رو آورد و پول ۱۰۰ تومن شیرازی و ۱۵۰ تومن اصفهانی رو داد و خبری از ۲۰۰ تومن تهرونی نبود

رفتند پیش آیت الله بهبهانی (ره) و مسئله رو تعریف کردند ایشون گفتند احتمالا فراموش کردند یادداشت کنند تهرونیه گفت اینکه برا من پول نمیشود من برم تهرون به مردم چه جوابی بدم من دیگه شهرم جایی ندارم بااین اوضاع آیت الله بهبهانی گفتند اگر پولت را میخواهی شب جمعه بیا مسجد و اینچنین شد و  آیت الله بهش گفت برو قبرستون تنها و سجاده ات را پهن کن نزد قبر شیخ جعفر ۲رکعت نماز توسل به امام زمان و نماز شبت را بخوان و این آیه ی قرآنی هم که بهت میگم بخوان روح شیخ جعفر می آید و بپرس پول را کجا گذاشته گفتم نه بابا من میمیرم سکته میکنم گفت اگر پول میخواهی بسم الله (چاره ای نیست)

گفتم نمیشه آقا یکی دنبال من باشه گفت نه فقط تک و تنها . خلاصه که رفتیم و دستورهای آیت الله را به جا آوردیم و به گفته ی آیت الله سه مرتبه صدا زدم شیخ جعغرامین درحالی که تمام تنم میلرزید

اما خبری نشد برگشتم و به آیت الله گفتم گفت شب جمعه ی بعد با ۷ تن از طلبه های نماز شب خون

برو اونها نماز میخوانند تو هم بخوان توسل میخونند توهم بخون و بعد خودت تنهایی اون آیه رو بخون و صدابرن

این اتفاق ها افتاد و یکی از طلبه ها تعریف میکرد که تاجر تهرونی یک لحظه چشمهایش یک جا ایستاد و گویا میخواست از حدقه برون بزند و گفت شیخ جعفر پول را کجا گذاشتی و غش کرد

بعد که به هوش آمد گفتیم چه شد گفت فقط به آیت الله میگویم رفتند و اینگونه تعریف میکرد که شیخ جعفر را به تنور آتش انداخته اند و به بالا و پایین میکشند وقتی جای پول را به من گفت گفتم چرا اینگونه با تو رفتار میکنند گفت هرچه میکشم از دست مرد قصاب است. آیت الله به منزل ایشون رفتند و جویا شدند گفتند درفامیل و آشنا ما قصاب نداریم یک لحظه پسرش گفت ۲تا کوچه پایین تر یک قصاب است

به قصابی که رفتند مرد قصاب جلو پا آیت الله یک گوسفند زمین زد و خیلی خوشحال شد آیت الله سوال کرد شیخ جعفر امین میشناسی گفت بله خدا بحق علی(ع) عذابش رو زیاد کنه گفت چرا گفت طولانیه گفت اشکالی نداره بگو شاید تونستم  کاری بکنم گفت من یک مرد کوفی بود سالی یکبار من منزلش در کوفه میرفتم و اون هم به منزل من و چوپان بود و برای من گوسفند می آورد یک روز که به منزل ما آمد

گفت ما که با هم معامله میکنیم بیا با هم وصلتی هم داشته باشیم دخترت را به پسره من بده  و گفت دختر زیبایی هم داشتم گفتم تو در مورد ما تحقیق کن و من هم همینطور بعد برایت نامه میفرستم جواب را میگویم تو هم جواب را برای من همراه با ۵ گوسفند بفرست من بعد از ۱۰-۲۰ روز در نامه نوشتم که قبول و دختر را میدهم تا یک سالی گذشت و خبری نشد و من هم هر خواستگاری می آمد رد میکردم و میگفتم دخترم خواستگار دارد تا ۲- ۳سالی گذشت و من هم خجالت میکشیدم که بگویم چه شد انگار پیدایتان نشد تا اینکه مرد کوفی آمد نجف و نزد من و ازش پرسیدم که چشد یادت می آید چه حرفی به من زدی من دخترم را ندادم و منتظره پسره تو شدم در عرب دختر از یک سنی که بالاتر برود خواستگاری ندارد الان دخترم در خانه ی من است و من ناراحتم گفت مگر دخترت را شوهر ندادی؟ من پسرم  یک پسر هم دارد گفتم نه شوهر نکرد- قضیه چه بود با اصراره من گفت من رفتم نزد آیت الله بهبهانی (یعنی پیش شما آقا) گفتم یک مرد امین به من معرفی کن که همه او را بشناسند و او هم همه را بشناسد گفت شیخ جعفر امین رفتم پیش اون گفتم دختر فلان قصاب چگونه دختری است ؟ 

(( حالا نگو شیخ جعفر دختره قصاب را بدون مشورت با پسرش برای پسره خودش درنظر گرفته بوده )) می ماند جواب مرد کوفی رو چه بده که نه تهمت باشد نه غیبت یک کلام می گوید ((( نمی دانم)))

این مرد کوفی هم میگه لابد کاسه ای زیره نیم کاسه هست که نگفت خوب است و من هم رفتم و برای پسرم همانجا زن گرفتم

قصاب در ادامه ی حرفش به آیت الله می گفت الان که میرم خونه و دختره بی عیب و نقصم را در خونه میبینم از ته دل نفرین شیخ جعفر میکنم و میگم خدایا بحق علی(ع) عذابش را زیاد کن  آیت الله گفت اگر من برای تو دامادی خوب پیدا کنم و دخترت به خانه ی بخت برود و خودم هم صیغه ی عقدشان را بخوانم  دست از سره شیخ جعفر برمیداری گفت بله

آیت الله هم یکی از بازاری ها که سنش تقریبا زیاد بود اما ازدواج نکرده بود و مجرد بود و از مریدان خودش را نشان گرفت و گفت بیا با دختر قصاب ازدواج کن  و بعد از خواندن عقد قصاب دست به آسمان بلند کرد و گفت خدایا بحق علی (ع) از تقصیرات  شیخ جعفر بگذر.


سخنرانی استاد مهدی دانشمند و همچنین مکتوب شده در کتاب کرامات و حکایات عاشقان خدا جلد دوم صفحه ی ۲۴۷تا ۲۵۵


یادمون باشه هروقت خواستیم کلمه ای رو به زبون بیاریم فقط خدارو

درنظر بگیریم نه منفعت خودمون رو . یک کلمه ی نمیدانم شیخ جعفرامین

معتمد آیت الله بهبهانی (ره) با او چه کرد (به تنور آتش کشیدن)

یادمون باشه قیامتی هم هست...

التماس دعا یاعلی


مطالب مشابه :


فصل پنجم ازصوت های محرم 93هیات عشاق الزهرا (س)سیدان

هیئت محبان اهل بیت چالوس(موسسه میعاد) هیئت حسینیه اعظم




اعتراف نامه

هیئت عشاق الزهرا (س ای اهل عالم این نامه ۲-کتاب "الهجوم علی بیت فاطمه"، حسین غیب غلامی




شیخ جعفر امین و عذاب برزخی...

هیئت محبان اهل بیت چالوس(موسسه میعاد) هیئت حسینیه اعظم




در غم نبودنت زهرا(س)...

هیئت محبان اهل بیت چالوس(موسسه میعاد) هیئت حسینیه اعظم




میهمانی لاله ها

هیئت محبان اهل بیت(ع) چالوس. 71) وبلاگ رسمی ذاکر اهل بیت هیئت خادمین بین الحرمین




بیانه هیئت های مذهبی کشور در خصوص اقدامات توهین آمیز وهابیت ملعون

هیئت محبان الحسین(ع) هیئت عاشقان اهل بیت(ع) هیئت حضرت قاسم (ع) چالوس.




برچسب :