" پلان‌ تيپ "*

ريموند هود14، از ابداع كنندگان پلان تيپ، آنرا به شيوه‌اي زيركانه تعريف كرد: “ پلان از  اهميت ابتدايي برخوردار است، زيرا تمام فعاليت‌هاي ساكنين بر روي كف انجام مي‌شود.” (پلان تيپ سكوهاي گوناگون دموكراسي  قرن بيستم را فراهم مي‌كند.)

پلان تيپ یک معماري مستطيل شكل است؛ كه هر شكل ديگري- حتي مربع- آنرا از تيپ بودن خارج مي‌كند. اين پلان محصول دنياي (جديدي) است كه بسترها بجاي آنكه يافت شوند، ساخته مي‌شوند.15

اين طرح در بهترين شکل، نوعي بي‌طرفي افلاطوني به ما مي‌آموزد؛ و نقطه‌اي را كه عقل‌گرايي16،‌در ميان عقلانيت و كارآيي صرف و سودمندي، حالتي رمزگونه17 به خود مي‌گيرد، نشان مي‌دهد.

پلان تيپ حداقل توده‌ها را دارد؛ هر چند از آغاز ظاهر سودگرايانه‌اي در آن پنهان بود، اما در پايان عصر پلان تيپ، يعني دهه شصت ميلادي، سودگرايي به عنوان علم احساس برانگيز هماهنگي و تناسب به كار برده شد- شبكه ستونها، مدول‌هاي نما، تايل‌هاي سقف، لوازم نورپردازي، خروجي‌هاي الكتريكي، كف‌سازي، مبلمان، رنگ‌بندي، دستگاههاي تهويه مطبوع- كه اينها فراتر از ظواهر عملي در حوزه‌ي يك واقعيت عيني و خالص18 مي‌باشند. شما فقط مي‌توانيد در پلان تيپ حضور داشته باشيد، نه بخوابيد، بخوريد، يا عشق بورزيد.

 

پلان تيپ عميق است. پلان تيپ فراتر از يك فرضيه‌ي ساده‌ي انسان‌گرايانه19 پيش مي‌رود كه تنها با ظاهر20 [بيرون] بنا ارتباط داشته باشد- به اصطلاح واقعيت- كه شرط لازمي براي شادماني و بقاي بشر است. (اگر آن [فرضيه] درست است، پس اصلاً براي چه بسازيم؟ و به هر حال، آيا خسارتهاي بيروني- مانند سوراخ شدن لايه ازن، كربن اشباع شده، گرم شدن جهاني- تا به حال به خوبي اثبات نشده است؟)

تهويه مطبوع كه شرط اجتناب‌ناپذير21 پلان تيپ است، روند تقسيم (هوا) را بگونه ای تحميل مي‌كند كه همبستگي‌هاي نامرئي، بخش‌هاي مشترک يك جاذب هوايي را كه در مجموعه ي قدرتمندي طرح شده‌ است ، توصيف مي‌كند، مانند ملكول‌هاي آهن كه ميدان آهنربايي را شكل مي‌دهند. پلان تيپ به طرز شجاعانه‌اي دنياي منظم سالهاي پيشين را بسط مي‌دهد.

 

پلان تيپ غربي است. هيچ معادلي در هيچ فرهنگ ديگري مانند آن وجود ندارد. خودش به تنهايي نشان مدرنيته است. در بعد هميشه فزاينده‌ي پوسته و هسته- پتانسيل پنهان عمق- پلان تيپ برتري مصنوعي به واقعيت باقي مانده را آشكار مي‌كند، چه پذيرفته بشود و چه نشود، باورهاي درست تمدن غربي، به عنوان منبع جاذبه و كشش جهاني پلان تيپ وجود دارند.

پلان تيپ مي‌داند كه چه چيزي را معماري اروپايي هرگز نخواهد آموخت: تناسب مدولار که در لبه ي شكست به تعويق افتاده‌اي22 است، عقب‌نشيني موقتي از مرزهاي آشوب است.

پلان تيپ در روش مطلقاً ناشيانه‌ ي افلاطوني- اروپايي شبكه‌بندي نمي‌شود (سيستمي اخلاق‌گرايانه براي سنجش بي‌تناسبي‌ها و لذا ايجاد عدم راحتي) بلكه به عكس، از طريق توسعه‌ي اسباب ضد ايدئولوژيكي مهار مي‌شود، مانند فلسفه‌ي متافيزيكي كه هاله‌اي از پيچيدگي در اطراف خود دارد و آنرا در كنار جسمي هندسي قرار مي‌دهد، يا به جسمي كه ذاتاً در هم ريخته است، ظاهري مدولار مي‌بخشد.

پلان تيپ خنثي است، اما بي‌نام و نشان نيست. مكاني براي عبادت است. بسيار ساده‌تر از يك صومعه23، اعداد و ارقام بسيار بزرگتري را با هم وفق مي‌دهد، يك كليساي قرن بيستمي بدون اصول تعليم.

اگرچه تأكيد اصلي پلان تيپ بر انتزاع است، اما لوله‌كشي آب و فاضلاب هم وجود دارد. وجود پس‌ماندهايي كه بشر را هنوز هم مانند حيوان مي‌‌نماياند، انكار نمي‌كند.

 

چيدمان‌هاي معمارانه‌اي بديع و خلاق در حد مينياتور، شكل پيچيده‌ اما قابل فهمي است كه رابطه بين ناحيه‌هاي عالي مرتبه و نواحي ناخالص و كم اهميت پلان تيپ را فراهم مي‌آورد.

اين فضاها- دستشويي‌ها، آبريزگاهها، آبدارخانه‌ها، راه‌پله‌هاي خدماتي،انبارها- مناطق حفاظت شده‌اي براي همه‌ي آن جنبه‌هاي اوليه هستند كه استثناء از آن به شيوه‌ي صريح و درست كار بستگي دارد.

پلان تيپ براي جمعيت‌ اداري، مانند كاغذ گراف براي يك منحني رياضي است. خنثي بودن آن‌، خصوصياتي مانند: اجرا، رويكرد، جريان، تغيير و تحول، انباشتگي، كاهش، عدم ظهور، جهش، نوسان، شكست، ترديد، تغيير شكل را به ثبت مي‌رساند. پلان تيپ به سختي توانايي شخصيت بخشيدن به پس زمينه را دارد.

 

پلان تيپ بر تكرار- آن پلان  n ام است: تيپ بودن، آنجا بايد خيلي باشد- و ابهام دلالت دارد: برای تيپ بودن، بايد به اندازه‌ي كافي تعريف نشده باشد. پلان تيپ حضور چيزهاي ديگري را فرض مي‌كند، اما در عين حال اظهار مي‌كند كه تعداد دقيق آن مهم نيست.

پلان تيپ × n (تعداد طبقات)=  يك ساختمان (به سختي مي‌شود دليلي براي مطالعه معماري يافت!):

طبقاتي كه بوسيله‌ي آسانسورهايي به هم وصل شده‌اند و هر صداي زنگ با احتياط، رسيدني پايان‌ناپذير را گوش زد مي‌كند.

 

پلان تيپ اسطوره‌ي معمار را به عنوان سرچشمه‌ي ذخائر نامحدود يكتايي تهديد مي‌كند. همانند يك صحنه‌ي جنايي، حذف همه‌ي شواهد و نشانه‌هاي آشكار جنايتكار، پلان تيپ را تعيين هويت مي‌كند؛ موسسان آن از معماران پيشروي بودند كه به عنوان حذف كننده مطرح شدند. معماران ناشناخته‌اي- مانند بانشفت24، هرسيون و آبراموتيز25، امري روت26- حركت‌هاي كم‌رنگ را چنان موفق نشان مي‌دهند كه آن حركت‌ها اکنون كاملاً فراموش شده‌اند.

اين معماران توانايي خلق زمين ‌هاي باز خود بخودی (ميدان‌هاي حقيقتاً فرحبخش داخلي كه در دسترس هر كس در طول عمرش مي‌باشد) را داشته‌اند،‌ بدين معني كه تكميل در كميت- تريليون‌ها هكتار- بيست و پنج سال، بله‌ بدون اغراق، غير قابل تصور شده‌اند.

 

پلان تيپ در حالي كه با امنيت تمام در قلمرو بي‌فرهنگي پنهان شده است، در حقيقت وابستگي خود را به هنرهاي ديگر پنهان كرده است: قرار دادن هسته در كف يك كشش سوپر ماتيستي27 دارد، پلان تيپ معادلي از موسيقي بدون آهنگ، تداوم، شعر ملموس و هنر خالص؛ معماري به منزله‌ي تكرار يك چيز است.

پلان تيپ تا اندازه‌ي ممكن خالي است: يك كف، يك هسته‌، يك محيط و حداقل ستونها. همه‌ي معماري‌هاي ديگر در مورد گنجايش، جا، منزل،‌ رويداد و اتفاق است؛ پلان تيپ در مورد حذف، تخليه [عوامل كمتر در محيط داخل] و بي‌اتفاقي است.

معماري به شيوه‌اي كه هر انتخاب، راه به تقليل راه كارها مي‌برد، شگفت‌انگيز است. ضمناً بر نظامي از تصميم‌هاي اين و آن/ يا كه اغلب‌ ترسناك‌ و نابهنجار است،‌ دلالت دارد، حتي براي يك معمار [هم چنين است].

 

معماري‌هاي ديگر از آينده پيشي مي‌گيرند؛ پلان تيپ- هيچ انتخابي باقي نمي‌گذارد- آن را به تعويق مي‌اندازد، آن را براي هميشه باز نگه می دارد.

تأثير جمعي همه‌ي آن تهي بودن‌ها - اين عدم تعهد سيستم گونه - به شكل متناقض نمايي متراكم است. مركز شهر امريكايي مجموعه ا‌ي بي‌روح از پلان‌هاي تيپ است، سلسله‌اي از ابهامات، ميان تهي است.

آيا ساختمان اداري مي‌تواند پيشروترين گونه‌شناسي باشند؟ نوعي گونه‌ي معكوس كه در تعريف هيچ كدام از كيفيت‌ها را ندارد؟ از اثرات پلان تيپ، به عنوان مهمترين برنامه‌ي جديد عصر مدرن، عدم برنامه‌ريزي است. پلان تيپ اصلي‌ترين جهش و تحول در يك زنجيره است كه حالت شهر را دگرگون كرده است. تمركز بر پلان تيپ، آسمان خراش بوجود آورده است: يكپارچگي بي‌ثبات؛ انباشت آسمان خراش‌ها، تنها حالت شهري “جديد”: مركز شهر، كه با تعداد و كميت تعريف مي‌شود تا شكل‌گيري فرمال ويژه‌اي. این مرکز يكتا و يگانه نيست بلكه جهاني است، يك مكان28 نيست بلكه يك حالت29 است.

پلان تيپ، تقريباً بي‌تأثير از تنوع محلي، شهر را بي‌‌هويت ساخته است، [مانند] يك شئي30 غير قابل تشخيص. پلان تيپ يك تغيير ناگهاني و بزرگ است كه جهش مفهومي را تحريك مي‌كند: نوعي فقدان كميت كه به سادگي از انديشه‌ عقلاني جلوگيري مي‌كند، يا آنرا پايمال مي‌كند.

 

چه نوع ناامني بحران پلان تيپ را به راه انداخت؟ از كجا فساد آ‎غاز شد؟ آيا بالاترين پيشرفت آن بود كه خنثي بودن را به گمنامي تبديل كرد؟ آيا پلان بدون كيفيت ، انسان های بدون كيفيت خلق كرد؟ آيا فضاي پلان تيپ، فضاي رشد انسان را در کیسه ی پشمی خاکستری31 بوجود آورد؟ ناگهان، نقشه‌ي هندسي كاغذ شطرنجي را به خاطر فقدان شخصيت سرزنش كرد.

انكار اينطور بود كه پلان تيپ باعث خلل انسان‌هاي كاريكاتور مانند يقه سفيد، عكس‌هاي خانواده‌هاي پايمان شده، اخم كرده مي‌شود كه اينك- پس از 20 سال- دفاتر مكرراً به انبارهاي يادگارهاي شخصي و انفرادي تبديل شده، كه همچنان حاوي مقادير زيادي از يادگارهاي زنده‌ي جان اشخاص است.

محيطي كه چيزي را تقاضا نمي‌كند و همه چيز مي‌دهد، ناگهان مانند ماشين آزاردهنده ای براي غارت كردن هويت ديده شد.

Nietzsche Lost Out Of Sociology 101.

در اروپا، پلان های تيپ وجود ندارد.

در قرن بيستم، معماران اروپايي‌ روياي اداره ها را تصور مي‌كردند. در 1921 ميس32اصلی‌ترين پلان غير تيپ را در خيابان فردريك33تصور كرد؛ در 1929، ايوان لئونيدف34اولين قالب اداري را براي مسكو پيشنهاد کرد، به نام خانه‌ي صنعت. مستطيل‌هاي آن بعنوان پلان تيپ سوسياليستي تصور شده بود: يك ناحيه موازي كه مجددا تمام اسباب مورد نياز زندگي روزانه را تعريف مي‌كرد- استخرها، تخت‌هاي آفتاب گرفتن، خوابگاههاي كوچك- تا چرخه‌اي فشرده‌ و بيست و چهار ساعته براي كار در جهت زندگي خلق كند و نه براي زندگي در جهت كار.

 

در 1970، گروه آرشيزوم35 پلان تيپ را به عنوان شرط نهايي تمدن(غربی)، يك آرمانشهر از هنجارها تعبير كرد.

از آن زمان، تنها سوژه‌ي معمارانه و واقعاً جديد اين قرن، به طور پايان‌ناپذيري به نام ايدئولوژي مورد نقد نامنصفانه‌اي قرار گرفته است- ساكنان آن “برده” 36، محيط آن “بي‌شكل” 37و مجموعه‌ آن “زشت” 38.

اروپا از شكست فاجعه‌آميزي در تطبيق دادن - انديشيدن- رنج برده است. تنها گونه‌شناسي‌اي كه ظهور آن چه از لحاظ معماري و چه شهرسازي كنترل ناپذير بود.

پلان تيپ زيرزمين را مورد تعرض و فشار قرارداده، - از پا در آوردن تكه‌هاي بزرگ و بزرگتر جوهره‌ي تاريخي، و مورد تجاوز و تاخت قرار دادن همه‌ي مركزها- يا آن را به حاشيه تبعيد كرده است.

براي اداره‌ها ، اروپا يك پلان را تكثير مي‌كند كه از زمان رنسانس شناخته شده است: يك راهرو با اتاق‌هايي در هر دو طرفش. (آيا رابطه‌اي بين سلول شخصي و غيبت مكرر و مشهور جمعيت اداري اروپاييان غربي وجود دارد؟)

 

اداره‌هاي اروپا ضعيف هستند به ضعيفي جوهره‌ي تاريخي‌شان. اروپایيان نور روز و هوا نياز دارند، حتي يك تخمين ساده از سطح فضاهايي كه به نور گير اختصاص يافته‌ اين نياز را روشن مي‌كند. اين نياز دكورهاي بسياري را تخريب خواهد كرد تا آنها را مجدداً از وضعيت تاريخي‌شان مطمئن سازد.

جايي كه اداره امريكايي يك سري توده‌ي انتقادي را جمع مي‌كند، [ مثل يك گروه، يك بلوك اداري تشكيل مي‌دهد] اداره اروپايي آنها را از هم جدا مي‌كند. ساده‌ است، براي اينكه تصور می شودكارهايي كه در يك سيستم اداري اتفاق مي‌افتند، نامناسب هستند، ما بديهايمان را در مقياس كوچكتر مي‌خواهيم.

مسائل معيوب و مازوخسيتي39در اين رابطه وجود دارند كه در مورد كميت پايين جوهر فضا مي‌باشند كه در جهان قديم زاده شده‌اند- حتي به نام هويت.

 

بانك مورگان 40كوششي برای یک پلان تيپ در اروپا است. يك ساختمان بلند مرتبه است- بلوكي از پلان‌هاي تيپ. از آنجائيكه اين پروژه در آمستردام و حوالي محدوده‌ي معروف برلاگ41واقع شده است –تركيبي شكننده از محورها، پيوستگي‌ها، هماهنگي‌ها و كنترل‌ها- درجه توافق و تطابق اجراي وظايف شهري مشخص را تقبل مي‌كند: گوشه‌اي خالي شده از تلاقي دو ديوار بلند است كه ميدان مهم برلاگ و ورودي را تعريف مي‌كند – حفره‌اي كه كمترين ارتباط را با درون برقرار مي‌كند؛… از سوي ديگر، ساختمان به سادگي در فضاي اداري خلاصه شده است. ابعاد آن بگونه‌اي انتخاب شده‌اند که قادر به ايجاد حداكثر تنوع در قرارگيري مبلمان باشيم، معرفي اين ساختمان در هلند، بسيار غير معمول بود(و سرانجام بدون استقبال). طبقه‌اي كه بالا مي‌رود، شرايط مشابه سرويس‌دهي را در سرتاسر سطح توزيع مي‌كند. ستونها كمترين دخالت ممكن را دارند. پلكان شيشه‌اي تنها عنصر ارتباط دهنده‌ي طبقات است. از آنجا كه اين پروژه در اروپا است، يك محدوديت‌ ارتفاعي تحميل شد.

نسبت ميان پلان تيپ/غير تيپ، خود غير تيپ است: يك شكاف تيپ‌


مطالب مشابه :


سقف مدولار کامپوزيتي

سقف مدولار کامپوزيتي. آقاي مهندس خلج از متخصصين ايراني، در همکاري با يک شرکت اماراتي موفق




" پلان‌ تيپ "*

زندگی از نو - " پلان‌ تيپ "* - حالم شبیه روزهای نیامده است




پلان معماری مجتمع مسکونی 17 طبقه

معماری مدرن - پلان معماری مجتمع مسکونی 17 طبقه - decoration-civil-architect - معماری - عمران - دکوراسیون




نشیمن های مدولار کنار رودخانه بارسلون

تخصصی معماری - نشیمن های مدولار کنار رودخانه بارسلون پلان فرودگاه های برتر دنیا(سفارشی)




مدولار ، ابزاری مهم در معماری مدرن

از این رو درسیتم اندازه های مدولار پیشنهادی برای مردانه طراحی پلان و دیاگرام داخلی




باغ شهر مدولار K66 پر از تراس

تخصصی معماری - باغ شهر مدولار k66 پر از تراس - به وبلاگ تخصصی معماری خوش آمدید




ساختمان های عجیب10

سایت پلان . کانسپت یک داربست معرفی کرده و همزمان با جمعیت ِدر حال گسترش ، واحد های مدولار




چکیده ای در مورد تناسبات طلایی یا مدولار

سیکا ارشیتکت - چکیده ای در مورد تناسبات طلایی یا مدولار - وبلاگ نویس علیرضا احمدمحمدی




برچسب :