غزل امام زمان (عج)

يا مولا ادرکنی

مگر می شود هر دلی مبتلای تو باشد

مگر می توان هرکه با ماجرای تو باشد

 

مگر بردنِ نام شیرین تو اختیاری است

مگر می شود هرکسی با ولای تو باشد

 

دلی مبتلای تو باشد که جای تو باشد

وگرنَه غریبه کجا آشنای تو باشد

 

مرا با خودت می بری با خودت هم میاری

مبادا که این نوکرت بی وفای تو باشد

 

تو از بس غم شیعه را می خوری تا دم مرگ

به هر جا رود پای او جای پای تو باشد

 

همه سال و ماه مرا با خودت وصله بستی

که شاید نصیب گدایت لقای تو باشد

 

همه حاجت سائل کوی لطف تو این است

که روزی نباشد بدون عطای تو باشد

 

تو خود کرده ای انتخابم برای غلامی

که روزی غلام سیاهت فدای تو باشد

 

من آیا ذخیره برای سپاه تو هستم

دل آیا شود کشتة کربلای تو باشد

 

قسم بر غریبی مولا و غمهای زهرا

که این عمر و مرگم به زیر لوای تو باشد


مطالب مشابه :


غزل امام زمان علیه السّلام

مجید لشکری قال الصّادق علیه السّلام: مَن قالَ فینا بَیتَ شِعر بَنَی اللهُ لَهُ بَیتًا فِی




غزل امام زمان (عج)

ژولیده - غزل امام زمان (عج) - جلسات هفتگی هیئت محبان المرتضی(یکشنبه شبها)




غزل - امام زمان (عج)

هیات فاطمیون - غزل - امام زمان (عج) - هیئت فاطمیون -به محشر از فراز چرخ گردون/ندا خیزد که این




شعر امام زمان

امام زمان - شعر بـه یاد روی تـو اِی گُل، عبور خاطر مـن به باغ صبر غـزل های نـاب




غزل امام خامنه ای در وصف امام زمان (عج)

عمارم - غزل امام خامنه ای در وصف امام زمان (عج) - بصیرتی




غزلیات امام زمان

ژولیده - غزلیات امام زمان - غزل امام زمان (عج) روضه شب شهادت حضرت زهرا (سلام ا علیها)




حافظ نخستین غزل‌سرای امام زمان

امام اخرالزمان - حافظ نخستین غزل‌سرای امام زمان - اخبارومقالات درموردامام زمان(عج) - امام




برچسب :