قسمت دوم حقوق بین الملل عمومی 1


1-       تصمیمات قضائی
2-      دکتورین قضائی به منزله راه های فرعی وکمکی جهت تعین قواعد حقوقی بیان شده است.
الف:معاهده یا agreement :
1-       تعریف معاهده:
a.     تعریف معاهده ازدیدگاه عرف:عبارت است از هرگونه توافق منعقده بین تابعان حقوق بین الملل به منظور آثار حقوقی معین طبق مقررات حقوق بین الملل.
b.     تعریف از دیدگاه عهد نامه 1969 وین:عبارت از توافق بین دولت هاست که بصورت کتبی منعقد شده ومشمول حقوق بین الملل باشد وبا قطع نظر از عنوان خاصی آن(قسمت الف بند اول ماده دوم دیوان)
c.     ازدیدگاه عهد نامه 1986 وین:ازدیدگاه این عهد نامه حقوق معاهدات بین کشورها وسازمانهای بین المللی ویا سازمانهای بین المللی بایکدیگر است
تعریف منتخب:معاهده هرگونه توافق منعقده کتبی بین تابعان حقوق بین الملل است(کشورها وسازمانهای بین المللی)بشرطکه طبق مقررات حقوق بین الملل تنظیم شده باشد ودر نتیجه آثار حقوقی مشخصی را ببار آورد وعنوان توفقی هرچه باشد موثر در مقام نیست.
معاهده بر اساس این تعریف باید دارای شرایط زیر باشد.
1-     معاهده بین المللی حاصل توافق اراده دولتهاست یعنی برای اینکه یک معاهده بین المللی منعقد شود باید دولتها اراده سریح خودرا بروشنی بیان نماید به عنوان مثال سند قیمومیت که شورای سازمان ملل در مورد افریقای جنوب غربی یعنی نامیبیا صادر کرده بود وبر اساس آن سرپرستی وراده آن کشور را به کشور افریقای جنوبی واگذار کرده بود از لحاظ حقوق دانان بین المللی معاهده محصوب نمیشود زیرا این سند ناشی از تصمیم یک جانبه یک سازمان بین المللی است.
2-      معاهده بین المللی بین تابعان اصلی حقوق بین الملل یعنی دولتها وسازمانهای بین المللی است .
3-      معاهده بین المللی تابع مقررات حقوق بین الملل است نه قواعد حقوق داخلی کشورها.
4-      معاهدات بین المللی بصورت کتبی منعقد میشود.
5-    معاهده بین المللی سند است که ایجاد تکلیف والزام میکند بنابر این بسیاری از قطعه نامه های مجمع عمومی سازمان ملل متحد معاهده بین المللی محسوب نمشود زیرا برای دولتها ایجاد تعهد نمکند.
2-      عناوین معاهدات بین المللی:
1-       عهد نامه dh توافقی است که بین دولت ها بصورت کتبی منعقد میشود مثل عهدنامه 1982 حقوق دریاها.
2-    منشور یاcharter  :برای اسناد تاسیس سازمانهای بین المللی به کار میرود ومعمولا در آن اهداففاصول،حدود اختیارات وتشکیلات سازمانها ذکر میشود اما شهرت بیشتر منشور بخاطر اینست که این عنوان برای سند تاسیس سازمان ملل متحد بکار رفته است.
3-    کانویسیون یا convention:کنوانسیون برای اسناد مهم همه جانبه که در بر گیرنده قواعد اساسی بین المللی است بکار میرود درست مانند معاهده ولی کنوانسیون بر خلاف معاهده برای توافقات دو یا چند دولت بکار نمیرود بلکه توافقاتی را شامل میشود که اکثر کشورها در انعقاد آن مشارکت دارند.
4-      پیمان یا pactسندی است که معمولا کشورها در زمینه حفظ صلح وهمکاری نظامی ودفاعی منعقد میسازند.
5-    موافقت نامه یا agreement :این واژه معمولا برای اسناد دو جانبه کشورها که توسط قوای مجریه در زمینه های مختلف اقتصادی ،تجاری وفرهنگی منعقد میشود بکار میرود.
6-    پروتوکل :protocol:این واژه در موارد متعددی بکار میرود مهمترین آن برای اسنادی است که به یک معاهده یا کنوانسیون بین المللی ضمیمه میشود.
7-    اعلامیه یاstatamant:سندی است که معمولا اصول حقوقی یک یا چند کشور در آن منعکس میشود مانند اعلامیه جهانی حقوق بشر که در بر گیرنده مهمترین اصول حقوقی کشورهای جهان میباشد.
8-    سند یا act:واژه است که برای بیان قواعد حقوقی مربوط به یک کانونسیون بکار میرود وگاهی نیز به اسنادی که ایجاد کننده یک رژیم خاصی باشد نیز گفته میشود مانند سند قیمومیت شورای جامعه ملل که در مورد واگزای سرپرستی کشور نامیبیا وکشور افریقای جنوبی صادر شد.
9-      سند نهائی یا final act:یک بیانیه رسمی است که در آن معاهدات که مورد مذاکره قرار گرفته هرکدام ذکر وبه اختصار توضیح داده میشود.
10-    صلح نامه یا مصالحه نامه compromise  :این نوع سند در حقیقت توافقی است برای ارجاع یک اختلاف به مراجع قضائی یا داوری.
11-     اساسنامه یا statute :این واژه معمولا برای معرفی اسناد تاسیس سازمانهای بین المللی بکار میرود مانند اساسنامه دیوان بین المللی دادگستری.
12-   قرارموقت یاprovisional order:به اسنادی کفته میشود که برای مدت کوتاهی ویا بطور موقت ایجاد تعهد نماید گاهی نیز به اسناد گفته میشود که ازسوی مراجع بین المللی تا صدور رای نهائی وقطعی صادر شود.
13-   طرح یا برنامه plan ,program:به اسنادی گفته میشود که ارتباط به شیوه های همکاری دولت ها در زمینه توسعه اقتصادی ویا غیره باشد مانند برنامه سازمان ملل متحد برای توسعه وگاهی نیز به تصمیمات سازمان ملل متحد در مورد اقداماتی اجرائی نیز گفته میشود مثل برنامه جهانی نفت در برابر غذا برای عراق.
14-   یادداشت تفاهم یاmemorandum of understanding :این نوع سند بیانگر توافق مقامات اجرائی دوکشور درزمینه های مختلف اقتصادی ،سیاسی وعلمی میباشد وگاهی نیز برای توافقات دولت های برای برنامه های آینده شان بکار میرود.
15-    قطع نامه:resolution :قطعنامه ایست که از سوی شورای امنیت مبنی بر محکومیت کشورها صادر ودارای ضمانت اجرا نیزمیباشد.
سوم:
طبقه بندی معاهدات:
معاهدات را میتوان از جهات گوناگون طبقه بندی کرد که دونمونه آن بیان میشود.
1-       معاهدات از نظر ماهوی یعنی محتوا بدودسته زیر تقسیم میشود.
a.       معاهدات قانون سازیا treaty law
b.       معاهدات قراردادی یا treaty contract
توضیح معاهدات قانون ساز:
توضیح معاهدات قانون ساز: معاهدات قانون سازآن دسته ازمعاهدات هستند که متضمن قواعد اساسی بوده ودرحکم قوانین بین المللی به شمامی آید ورعایت آنها برای کلیه دولت هاوسازمانهای بین المللی اعم ازآنکه آن معاهده را امضاء کرده باشد ویانه کرده باشد لازم است اینگونه معاهدات دارای چند ویژه گی است
 اولآ : بصورت چند جانبه منعقد میشود .
ثانیآ : ازنظرزمانی مدت معین ندارد.
ثالثآ : درصورت اختتام به هردلیلی معاهده دیگرجایگزین آن میشود.
رابعآ : ایجاد قاعده حقوقی میکند.
به همین خاطربه آن معاهده قانون سازمیگوید که امروزه اکثرمعاهدات قانون سازدرکنفرانس های جهانی مخصوصآ مجمع عمومی سازمان ملل متحد تهیه وتنظیم میشود مانند میثاق جامعه ملل ومنشورملل متحد وعهد نامه های 1961 وین درزمینه روابط دیپلماتیک وکنسولی وعهد نامه ای 1969 وین درزمینه حقوق معاهدات .
توضیح معاهدات قراردادی : معاهدات قراردادی یک عمل حقوقی است که برای عاقدین آن تعهد ایجاد میکند وآثارحقوقی آن فقط متوجه دولت های عضومیشود ودارای موضوع معین ومدت معین است که بعدازآن مدت ازبین برود وهیچگونه ضرورتی برای جایگزینی آن وجود ندارد ؛ موضوع معاهدات قرارددادی اکثرآ ماهیت فرهنگی ، اقتصادی ، تجاری وگمرکی دارد.
تذکر:
1.      ناگفته نماند که معاهدات دوجانبه غالبآ دارای ماهیت قراردادی هستند مگرمعاهدات مرزی که هرچند میان دوکشورمنعقد میشود امادارای ماهیت قانونی نیست وبرای کشورهای دیگرنیزلازم الاجراء میباشد.
2.       این طبقه بندی براساس ماده 38 اساسنامه ای دیوان بین المللی ددگستری میباشد که درآن معاهدات به معاهده عام ومعاهده خاص تقسیم شده است.
ب : طبقه بندی صوری معاهدات : ازنظرشکلی وصوری معاهدات را به معاهده دوجانبه وچند جانبه تقسیم میکند ومعاهدات چند جانبه نیزبه دودسته زیرتقسیم میشود
1-       معاهدات بسته : دراین معاهدات تعداد اعضاء محدود به اعضای اصلی واولیه است.
2-      معاهدات باز: معاهدات بازمعاهداتی هستند که هریک ازکشورهاعلاوه برکشورهای اولیه میتوانند به آنها ملحق شوند
عرف : (دوم منابع حقوق بین المللی)
1-     تعریف عرف بین الملل: اگرچه درقرن بیستم معاهدات بین المللی اهمیت روزافزون رابعنوان منبع حقوق بین المللی کسب کرده است بااین وجود عرف بین المللی هنوزیکی ازمنابع اصلی حقوق بین الملل به حساب می آید براساس ماده 38 دیوان بین المللی داد گستری عرف بین المللی عبارت است ازرویه عمومی که بصورت یک قاعده حقوقی پذیرفته شده است ؛ بنابراین عرف بین المللی عبارت است ازرویه یارفتارکه هرکشوریاسازمان بین المللی درمناسبات خود باکشوریاسازمان بین المللی دیگردارد درواقع عرف همان قواعد غیرمکتوب میباشد ؛ بنابراین قواعد عمومی حقوق بین الملل مانند اصل وفای به عهد ویارعایت تمامیت ارضی کشورها ویاارجاع اختلافات به داوری بین المللی همه قواعد عرفی بوده ویامانند قاعده عرفی درمورد عرض دریا سرزمینی قاعده تیررس گلوله توپ بود که به مایل دریایی میرسید ؛ که مبنای این قاعده نقطه پایان تسلط برخاک نقطه پایان نیروی اسلحه است ؛ اماامروزه باپیشرفت تکنولوژی واختراغ توپ های دوربورد عرف کشورهابراین است که عرض دریای سرزمینی 12 مایل است .
2-      جایگاه عرف درنظام داخلی کشورها : (افغانستان )
الف : ارجاع صریح قانون به عرف : این ارجاع رامیتوان ازمفاد ماده های (2 و101) قانون مدنی افغانستان استنباط نمود درماده 2 قانون مدنی افغانستان چنین آمده است " درمواردی که حکمی درقانون ویافقه حنفی شریعت اسلام موجود نباشد محکمه مطابق به عرف عمومی حکم صادر مینماید مشروط براینکه عرف مخالف احکام , قانون وعدالت نباشد " ؛ برعلاوه این ماده درماده 101 قانون مدنی نیزدراین رابطه چنین مقررمیدارد  کل یاقسمتی ازمهرحین عقد طورمعجل یاموء جل تعیین شده میتواند ؛ ودرصورت عدم تصریح درحین عقد به عرف رجوع میگردد.
ب : ارجاع ضمنی عرف : این ارجاع رامیتوان ازماده 35 قانون مدنی استنباط نمود ؛ قانون گزار دراین ماده چنین تصریح مینماید احکام قانون خارجی درصورت درافغانستان قابل تطبیق میباشد که مخالف نظام عامه یاآداب عمومی درافغانستان نباشد  ؛ منظورازآداب عامه یانظام عمومی همان عرف حاکم برجامعه میباشد .
نتیجه : باتوجه باموارد الف وب میتوان جایگاه عرف رادرنظام داخلی افغانستان بااهمیت والزام آورتوصیف کرد
3-      جایگاه عرف درنظام بین المللی: عرف درحقوق بین الملل نیزبه دلایل زیرازجایگاه ممتازبرخورداراست
1.     یک قواعد عرفی بین المللی هنوزمورداستناد محکمه های بین المللی قرارمیگیرد.
2.    برخلاف حقوق داخلی بسیاری ازقواعد بین المللی هنوزبه صورت عرفی است .
3.    قواعد بین المللی اکثرآ ریشه عرفی داردد .
4-      عناصرعرف : میتوان خصوصیات کلی عرف کلی بین المللی راکه موجودیت عرف نیز وابسته به آن است به دو عنصر اساسی تقسیم کرد.
a.       عنصر مادی:عبارت از تکرار عمل کرد یکسان بین تابعان حقوق بین الملل در یک مدت زمان معین مثلا عید فطر.
b.     عنصر روانی یامعنوی:عبارت است از اعتقاد به این که عملکرد مزبور ازنظر حقوقی الزام آور است.به عبارت دیگر رفتار فوق از روی نزاکت ودوستی صورت نگرفته است مانن بر افراشته شدن پرچم کشتی ها به هنگام رسیدن به یکدیگر به عنوان ادای احترام.
نتیجه:بنابر این عنصر روانی عرف عبارت است از تکرار رفتار یکسان بین تابعان حقوق بینالملل که بسبب اجبار والزام قانونی رخ داده باشد مانند:
1-       هرضرر باید جبران گردد
2-      هیچکس نباید بدون جهت از منافع دیگران استفاده نماید
3-      هرکس از چیزی استفاده مینماید ضیان های ناشی از آن را نیز باید جبران نماید
5-      انواع عرف:قواعد عرفی از نظر دامنه شمول آن به موارد زیر تقسیم میشود.
a.       عرف جهانی
b.       عرف قاره ای
c.        عرف بین قاره
d.       عرف منطقوی
e.       عرف محلی
توضیح انواع عرف:
1-     عرف محلی:قاعده عرفی محلی معمولا بین دوکشور مراعات میشود مانن دو قریه ای که در اطراف مرز دوکشور واقع شده است وبرای ترددنیاز به ویزه ندارد.
2-      عرف منطقوی:مانند عدم پرداخت مالیات از سوی کشورهای خلیج فارس در امور کشتی رانی.
3-    عرف قاره ای:کشورهای اروپائی از یک دیگر در امور تجاری ضمانت نمیگیرند اما از دیگر کشورها در روابط تجاری جهت انجام درست کار ضمانت مطالبه مینمایند.
4-    عرف بین قاره ای:یعنی قاعده ای که بین کشور های اروپائی ،آسیائی،امریکائی وافریقائی رعایت میشود مانند جبران خسارات کا لاهای که درموقع طوفان کشتی ناخدا یا کاپیتان آنرا به دریا میاندازد.
5-    عرف های جهانی:قواعد است که تمام کشور ها آنرا قبول دارند مانند اینکه تمام کشور هاقبول دارند که طیاره وکشتی جز کالا نیست لذا قواعد مربوط به کالا روی آنها اعمال نمیگردد
6-    اعمال تشکیل دهنده عرف:قبلا گفته شد که تشکیل یک قاعده عرفی بین المللی مسبوق به سابقه است اما سوال اساسی اینست که این سابقه عرفی را کدام نهاد ایجاد نموده است؟
جواب:
1-    اعمال دولتی (سهم نظام داخلی)یعنی مجموعه رفتار خارجی یک کشور سوابق را تشکیل میدهد که موجب عرف بین المللی میشود.مانند.
a.     مواد قانون اساسی(7-57-121) ویا قوانین عادی(ماده 35 قانون مدنی که مربوط به مسائل خارجی وبین المللی میباشد در ایجاد عرف بین المللی نقش مهمی را دارد.
b.     تصمیمات قوه مجریه:اقدامات مقاماتی که مسئولیت روابط بین المللی کشور را دارد ازجمله وزیر خارجه وهمکاران وی در رفتار شان مانند مکاتبات سیاسی،اعلامیه ها،بیانیه ها ایجاد کننده عرف بین المللی میباشد.
c.     احکام وآرای صادره از محاکم قضائی داخلی:یعنی مراجع قضائی داخلی به قضا یای بین المللی رسیدگی مینماید ایجاد سابقه عرفی مینماید مانند آرای محاکم در مورد حقوق بیگانگان ومجازات هواپیما ربائی.
2-   اعمال ورفتارهای نهادهای بین المللی:مانند:
a.     معاهدات بین المللی:بعضی از معاهدات بین المللی برای تفسیر وتوضیح معاهدات سابق است مانند معاهده 1810 م وین در باره درجه بندی مقام نماینده گان سیاسی که خود این درجه بندی عرف شد برای کشورها یعنی سفیر،قدیمی ترین سفیر وکاردار.
b.       احکام قضائی بین المللی:بسیاری از موضوعات حقوق بین الملل از طریف رویه قضائی بین المللی بصورت قاعده عرفی در آمده است.
3-   سومین منبع که دراساسنامه دیوان بین المللی دادگستری آمده است اصول عمومی حقوق که مقبول ملل متمدن جهان است میباشد.
یاد آوری:
1-       هدف از ایجاد این منبع جلوگیری از نبودن خلاء حقوقی در صورت فقدان معاهده وعرف است
2-      همچنین منظور ازآن حقوق توسعه یافته در مقابل حقوق ابتدائی است وارتباط به درجه پیشرفت ملتها از نظر توسعه صنعتی واقتصادی ندارد
امروزه باتوجه به رویه عمومی دولت ها اصول کلی حقوقی بدودسته زیر تقسیم میشوند.
1-     اصول عمومی حقوق بین الملل یا اصول اختصاصی ناظر بر روابط بین کشورها:مهمترین اصول کلی حقوقی که از رفتار جامعه بین المللی بدست میاید قرار زیر است.
a.       اصل دوام کشور ها :یعنی در صورت تغیر در حکومت یا رژیم سیاسی تغیر در وضعیت کشور ایجاد نمیشود.
b.       اصل مراجه به محاکم داخلی قبل از مراجعه به محاکم بین المللی.
c.        اصل احترام به استقلال کشورها
d.       اصل تساوی حاکمیت ها
e.       اصل تقدم معاهدات بین المللی بر قوانین داخلی.
f.         اصل حاکمیت دائمی کشورها بر منابع طبعی داخلی خود
g.       اصل عدم توسل به زور
h.       اصل همزستی مسالمت آمیز
2-    اصول مشترک حقوق داخلی وحقوق بین المللی:این اصول هم ناظر بر نظام حقوق داخلی وهم ناظر بر نظام حقوق بین المللی ومشترک بین آنهاست.اصول فوق نوعا از حقوق داخلی ایجاد شده ومورد قبول کلیه کشورها واقع شده است وبه دودسته زیر تقسیم میشود.
a.       اصول مربوط به قواعد شکلی:مهمترین اصول حقوقی مشترک بین نظام های حقوقی که جنبه قواعد شکلی دارندقرار زیر است.
                                          i.    اصل اعتبار مختومه:یعنی اگر یک دوسیه ای از سوی محکمه به مراحل نهائی خود رسیده باشد این دوسیه ختم شده اعلام میشود وباردیگر مجددا قابل بررسی نیست.
                                                              ii.      اصل تساوی طرفین اختلاف
                                                             iii.      اصل احترام به حق دفاع
                                                             iv.      اصل عدم صلاحیت محکمه نسبت به رسیدگی به دعوی که در محکمه دیگری مطرح استاصول مربوط به قواعد کلی ماهوی
b.       اصول مربوط به قواعد کلی ماهوی:مهمترین اصول کلی حقوقی مشترک بین نظام های حقوقی جهانی که جنبه ماهوی دارد قرارزیر است.
                                                               i.      اصل عدالت
                                                              ii.      اصل وفای به عهد
                                                             iii.      اصل جبران خسارات ناروا
                                                             iv.      اصل فورس ماژور یعنی قوه قاهره،حوادث غیر قابل کنترول وپیشگیری باعث خسارات شود.
نتیجه:اصول مذکور اصولی استند که در روابط بین المللی کشورها مورد استناد قرار گرفته ودر اسناد های بین المللی مانند معاهده به آنها اشاره شده است.
منافع فرعی وکمکی بین الملل:
منابع فرعی حقوق بین الملل را میتوان به دو دسته تقسیم نمائیم:
1-     منابع فرعی مذکور در اساسنامه دیوان:بر اساس ماده 38 اساسنامه دیوان رویه قضائی دکتورین واصل انصاف به عنوان وسایل کمکی برای تعریف،توضیح،تفسیروتعین قواعد حقوقی بین الملل نام برده شده است.
a.     رویه قضائی:رویه قضائی بر اساس فقره 4 ماده ماده 38 اساسنامه دیوان شامل تصمیمات قضائی بین المللی وتصمیمات داوران بین المللی میشود نه تصمیمات قضائی ملی وهمچنین شامل تفاسیر است که قضات یا داوران بین المللی از قواعد حقوقی ارائه میدهد.
b.     دکتورین:در ماده 38 اساسنامه از نظریه علمای برجسته حقوق به عنوان یک ابزار کمکی برای تشخیص وتفسیر قواعد حقوقی یاد شده است درمجموع میتوان گفت که نظریه حقوق دانان برجسته نقش موثر در ایجاد حقوق بین الملل داشته است در آن زمانی که از یک طرف نهادهای قانون گذاری بین المللی وجود نداشت وازطرف دیگر رویه وعملکرد دولت ها هنوز شکل نگرفته بود لذا در آن دوران نظریات آنان تنها راهی موجود برای حل اختلافات جهانی بود واین روزه نیز از دوکتورین حقوقی درتفسیر قواعد بین المللی از دانشمندان مانند گروسیوس ،وینتام ،واتل وغیره استفاده میشود.
c.     اصل انصاف:اصل انصاف یک مفهوم گرفته شده از مکتب حقوق طبعی وبه هدف اجرای عدالت است ومیتوانیم از فقره 2 ماده 38 اساسنامه دیوان که مکمل حقوق بین الملل میداند استفده بنمائیم مشروط به آنکه حقوق موضعه کافی نداشته باشیم ویا اگر داشته باشیم ناقص باشد
فصل چهارم:
اشخاص یا تابعان حقوق بین الملل:
مقدمه 1:تابع یا شخص در حقوق بین الملل ترجمه کلمه انگلسی subject  است این کلمه دو معنی دارد
1-       معنی فعلی یعنی وضع کننده قواعد حقوقی(واضع).
2-      دیگری به معنی موضوع یعنی کسانکه مقررات در مورد او وضع شده وموضوع حق وتکلیف قرار میگیرند.
نتیجه:تابعان حقوق بین الملل هم به معنی فاعل وایجاد کننده قواعد حقوقی وهم به معنی موضوع یعنی دریافت کننده قواعد حقوقی هستند.اما شخص فقط به معنی دوم یعنی موضوع حقوق وتکلیف است.
مقدمه 2:سوال اعضای جامعه بین المللی یا تابعین حقوق بین المللی چه کسانی هستند.
جواب :در پاسخ باید گفت که باتوجه به دوره های مختلف تحول حقوق بین الملل اعضا یا تابعین این رشته قرار زیر است.
1-     حقوق بین الملل کلاسیک(1648 الی 1850 م):درین دوره تابعین حوقوق بین الملل را فقط دولت های تشکیل میدادند ونظریه پردازان کلاسیک حقوق بین الملل را فقط تنظیم کننده روابط بین دولت ها می پنداشتند.
2-    حقوق بین الملل معاصر:(1850 الی 1940م):درین دوره در کنار دولت ها سازمانهای بین المللی نیز به عنوان تابع حقوق بین الملل مطرح شد واز جایگاه رفیع بر خوردار شد .
3-    حقوق بین المللی نوین یا مدرن:(1940 ال اکنون):پس از جنگ جهانی دوم علاوه بر دولت ها وسازمانهای بین المللی شرکت های فرا ملی سازمان های غیر دولتی ،نحضت های آزادی بخش وحتی افراد در شرایط خاص جز تابعان حقوق بین الملل قرارگرفت که در ادامه به بررسی هیک از تابعان حقوق بین الملل میپردازیم.
مبحث اول
دولت
1-  مفهوم دولت یا state :دولت که بعضی اوقات ملت نیز نامیده میشود یعنی(nation state)دارای شخصیت حقوقی بوده (legal personality ) وبازیگر اصلی در روابط بین المللی به شمار میرود واز دیدگاه حقوق بین الملل مفهوم دولت قرار زیر است.یعنی اجتماع دائمی ومنظم گروه از افراد انسانی در سرزمین معین با حاکمیت وقدرت سیاسی مستقل تشکیل میگردد.
تذکر:
a.       محصول از دولت کل نظام سیاسی یک کشور وهیات حاکمه آن است
b.       مقصود از حکومت یا government  قوه مجریه ودستگاه اجرائی آن است
c.        مقصود از کشوریا country دولت در قلمرو سرزمین معین است.
2-      عناصر سازنده دولت یا state hood :بر اساس کنونسیون 1933 عناصر سازنده دولت قرار زیر است.
a.     جمعیت دائمی یا fixed population :یعنی گره از افراد بشر که باپیوند حقوقی وسیاسی بنام تابعیت بایک دیگر مرتبط شده ودر نتیجه به کشوری مربوط میگردد والبته افراد تشکیل دهنده جمعیت دائمی لازم نیست که درای زبان،نژاد ویا مذهب معین باشند.
یاد آوری کسب تابعیت از طرق گوناگون امکان پذیر است.
1-       ازطریق خون
2-      ازطریق خاک
3-      ازطریق ازدواج
4-      ازطریق فرزند خواندگی
5-      ازطریق کسب تابعیت
b.     سرزمین معین:مقصور از آن محدوده جغرافیایی است که مشتمل بر مناطق خاکی،آبی وهوائی میباشد که با مرزهای کم وبیش ثابت مشخص شده است بنابر این اگر مرزهای کشوری با همسایگانش کاملا معلوم نباشد مانند دولت اصرائیل چون از طرف دولت ها وسازمان ملل متحد مورد شناسائی قرار گرفته است لطمه به دولت بودن او وارد نمیکند.
نتیجه:بنابراین سرزمین عنصر اساسی تشکیل دهنده دولت بشمار میرود یعنی دولت نهادی است که بدون قلمرو جغرافیائی نمیتواند وجود پیداکند.
c.        حکومت:عبارت است از یک دستگاه که قدرت سیاسی را در دست داشته وآنرا بطور انحصاری وموثر بر روی یک سرزمین ویک جمعیت اجرا نماید.
یاد آوری:ناگفته نماند که گاهی ممکن است که دولت در اثر جنگهای داخلی کنترول خودرا بر مردم یا بخشی از سرزمین از دست بدهد مانند افغانستان در زمان اشغال توسط شوروی سابق امام این امر مانع ار ادامه بقای دولت نخواهد شد مگر اینکه ادامه جنگ های داخلی منجر به تجزیه کشور شود ودر اثر شناسائی جامعه بین المللی دولت جدید بوجود بیاید.
d.     حاکمیت:مقصود از حاکمیت در حقوق بین المل اینست که یک سر زمین از نظر حقوقی تحت کنترول دولت دیگر نباشد واهلیت بر قراری روابط با دولت های دیگر را دارا باشد یعنی استقلال در سیاست خارجی وصلاحیت انحصاری در امور داخلی.
نتیجه:از بین عناصر چهارگانه دولت مهمترین ویژگی یک دولت حاکمیت واستقلال آنست.
مبحث دوم:
سازمانهای بین المللی:
پس از دولت سازمانهای بین المللی عمده ترین تابع حقوق بین الملل است .
تعریف:تشکیلات هستند که به منظور تحقق اهداف معین ومشترک به اساس یک سند تاسیس یعنی معاهده چند جانبه بین دولت ها ایجاد میگردد ودارای ارکان واختیارات مخصوص خود بوده وازشخصیت حقوقی مستقل برخوردار میباشد.
عوامل پیدایش سازمانهای بین المللی:
با احترام

داکتر شریفی


مطالب مشابه :


پایان رسالت یک سرمربی؛ شام آخر رسول

مصاحبه دارا غزنوی عضو هیئت‌مدیره باشگاه تراکتورسازی، عملکرد ضعیف تراکتور دربازی‌های




کلیان حقوق اداری

انجمن علمی فرهنگی محمود غزنوی ادارات مرکزی و محلی را دارا میباشند و صلاحیت لغو و ابطال




حکیم سنایی غزنوی

شهر خاموش من خرم آباد - حکیم سنایی غزنوی - اجتماعی . خانواده وزندگی. از كورش و اردشير و دارا




قانون احزاب

اتحادیه دانشجویی سنائی غزنوی را تکميل و حق راي دهي را قانونا دارا باشند ميتوانند عضويت




مطالبی در مورد تراختور اذربایجان

هیئت مدیره علیرضا نوین محمدجواد دلفکار غفور کارگری دارا غزنوی محمدعلی مجتهدی




شاهنامه چیست؟

سلطان محمود غزنوی نام هما عاشق میشود و هما از بهمن پسری به دنیا می آورد که نامش را دارا




منشور سازمان ملل متحد

اتحادیه دانشجویی سنائی غزنوی ترين مقام اخلاقي را دارا بوده و هريك واجد شرايطي باشند




قسمت دوم حقوق بین الملل عمومی 1

انجمن علمی فرهنگی محمود غزنوی روابط با دولت های دیگر را دارا باشد یعنی استقلال در




برچسب :