امام علي(ع) و هنر / جواد محدثي

* تصوير بياني از زيبايي ها و شگفتي ها<?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" />

 

 

 

جهان هستي پر از زيبايي ها و شگفتي هاست. خداي جميل و توانا درعرصه ي وجود هنرنمايي كرده و همگان را به مشاهده ي عجايب خلقت و مظاهر جمال دعوت كرده است.

 

با صد هزار جلوه برون آمدي كه من

 

با صد هزار ديده تماشا كنم تو را

 

ديده هاي جمال شناس، اگر زبان و بياني زيبا داشته باشد، مي تواند اين زيبايي ها را در منظر همه قرار دهد و عالميان را از درك و مشاهده ي اين همه زيبايي و اتقان و نظم و شگفتي، به اعجاب وا دارد و كامياب سازد.

 

در سخنان حضرت علي (ع) نمونه هاي فراواني وجود دارد كه به كمك بيان هنرمندانه ي خويش، «عجايب صنع» را در چشم انداز مشهود انسان قرار مي دهد.

 

چون اميرالمؤمنين، نگاه زيباشناس دارد، زيبايي هاي هستي را بهتر درك مي كند. جمال را در هر چيز به وضوح مي بيند، در باران، در آسمان پرستاره، در حركت سيّارات، استواري كوه ها، رويش بهار، خلقت طاووس، طبيعت، وزش بادها، امواج دريا، وجود انسان، جهان فرشتگان و...

 

از اين رهگذر، مردم را به جاي تفكّر در ذات خالق (كه هرگز به جايي نمي رسد) به تدبّر و دقت در مخلوقات فرا مي خواند و همه ي هستي را يك تابلوي بزرگ، پر از هزاران «آيه» و «نشانه» بر وجود خداي توانا و حكمت و تدبير او مي داند.

 

هنر توصيف، از توابع علم بلاغت است. با اين هنر، موجودات را آن گونه كه هست مي توان نماياند و زواياي پنهان پديده ها و شگفتي هاي دور از چشم سطحي نگران را مي توان برجسته ساخت و حضرت علي (ع) چه خوب از اين هنر بهره گرفته است و در خطبه هاي نهج البلاغه، با قلم موي كلمات، به ترسيم اين تابلوهاي هنري پرداخته است. اين جزوه، هرگز گنجايش بحث گسترده دراين زمينه را ندارد، تن ها به اشاراتي بسنده مي شود.

 

در خطبه ي اوّل نهج البلاغه، ترسيمي از خلقت هستي، نقش آب در پيدايش موجودات، فرشتگان، آفرينش آدم، ظهور انبياي الهي و بعثت پيامبر خاتم انجام گرفته است.

 

در خطبه ي 91 كه به خطبه ي «اشباح» معروف است(36)، با زيباترين تعابير به وصف خداي متعال، آسمان ها و شهاب ها و سيّارات، فرشتگان، زمين، آب، كوه ها، جوي ها، ابرها، درياها، رعد و برق و باران، نور و روشنايي، فلسفه ي خلقت و راز بعثت و... پرداخته است.

 

در خطبه ي 192 كه به خطبه ي «قاصعه» معروف است(37)، با بياني زيبا از اوصاف كبريايي خدا، آزمون الهي نسبت به فرشتگان، عصيان ابليس، زشتي كبر، سرگذشت پيشينيان، فروتني و خاك ساري پيامبران، جلوه ي معنوي كعبه، سازندگي ها و كبرزدايي هاي عبادات، زشتي عصبيّت و غرور، عبرت از تاريخ، شرح مجاهدات خود با مشركان و... سخن گفته است. ترسيم خانه ي كعبه در اين خطبه، از شاه كارهاي توصيفي به شمار مي آيد.

 

در خطبه اي كه به خلقت شگفت طاووس پرداخته است(38)، ابتدا به ابداعات آفرينشي و نوآوري هاي خدا در پهنه ي خلقت و در آفرينش پرندگان مختلف پرداخته و همه را شواهدي روشن برصنع لطيف و ظريف پروردگار و قدرت شگفت او مي داند كه هر كدام كافي است خردها و دلها را به توحيد، نرم و رام سازد و از زيبايي جمال و تعدّد رنگها و دل ربايي پرها و جذّابيت حركات آن مي گويد و مي افزايد:

 

پرهاي طاووس از دو چيز پديد آمده است، يكي ني كه مثل نقره ي سفيدِ پرداخته است، ديگري رشته هاي زرّين و زمرّدين كه همچون هاله از دو سمت آن روييده است. اگر بخواهي آن را به روييدني هاي زمين تشبيه كني، همچون دسته گلي ديده پرور است كه از بوته گل هاي گوناگون بهاران چيده شده است و اگر به جامه ها همانندش كني مثل جامه هاي پر زرِ و برِ، يا همچون ديباي سبز مليله دوزي شده و مرواريد نشان است، يا مانند استبرقي كه از يمن آورده اند و اگر آن را به زيب و زيورها تشبيه كني، گويا نگين هاي رنگارنگي روي نيم دايره ي سيمگون آراسته است. با ناز و ادا راه مي رود و با دقت به بال ها و دمش مي نگرد. سرمست از زيبايي لباسش و جلوه ي سينه ريز آراسته اش قهقهه سر مي دهد، امّا همين كه نگاهش به پاهايش مي افتد، دردمندانه از عمق جان ناله سر مي دهد، چرا كه پاهايش همچون پاي خروس دورگه، خاكستري و بدرنگ است و از قوزك پايش خاري پنهان بر دميده است. كاكلش همچون تاجي بر تاركش زيبا و تماشايي است و گلوي زيبايش مانند صُراحي است، از بالا كه به سر مي پيوندد، باريك است و از پايين كه به روي شكم و سينه استوار مي شود، پهن و برجسته و نيلي رنگ است. آفتاب كه بر سينه اش مي تابد، گويي چمنزار خرّمي است پوشيده از آيينه هاي جلا يافته و به سبزه آميخته. در شكاف گوش طاووس خطي نازك است به نازكي نيش قلم و به رنگ گل بابونه، سفيد و يكنواخت كه در ميان سياهي لاله ي گوشش جلوه اي ويژه دارد. كم تر رنگي است كه طاووس از آن بهره اي نداشته باشد و به خود نياراسته و با جلا دادن و پرداختنش آن را فريباتر نساخته باشد. رنگ هاي طاووس همانند گل هاي پراكنده اي است كه باران بهار و آفتاب تابستان دگرگونش نمي سازد...(39)

 

و اين توصيف دقيق و ظريف ادامه مي يابد و در پايان به قدرت نمايي خدا در آفرينش منتهي مي شود كه زبان و بيان ستايش گران و وصف كنندگان ازدرك و بيان و ترسيمش ناتوان است و پاي خِرد در گِل نشسته و زبان در وصفش بسته است و در ادامه به ترسيم بهشت و نعمت ها و زيبايي هايش مي پردازد.

 

در خطبه اي ديگر (خطبه ي 185) به شگفتي هاي خلقت حيوانات ديگري همچون مورچه و ملخ مي پردازد و مي فرمايد:

 

به مورچه بنگريد! با اين جثّه كوچك و اندام ريز و شكل هماهنگ و دقيق كه با نگاه چشم نمي توان به ظرافتش راه يافت و با انديشه به آن پي برد، چگونه روي زمين راه مي رود، براي خوراكش تلاش مي كند، دانه ها را به لانه برده، انبار مي كند، در تابستان گرم، توشه زمستان سرد فراهم مي سازد، خداوند روزي او را به فراخور حالش فراهم ساخته است و از او هم غافل نيست، حتي اگر لابه لاي گِل خشك بلولد يا روي سنگ خارا راه رود. به دستگاه گوارش او بينديشيد، به سر وچشم و گوش و گردن و شكم و پهلوهايش بنگريد، خلقتي عجيب و وصف ناپذير خواهيد ديد. خداي توانا او را روي چهار دست و پاي نازكش بر پا داشته و به جنب و جوش واداشته است. آفريننده ي اين حيوان ظريف و آن نخل بزرگ و پرارج، يكي است...(40)

 

در ادامه به جلوه هايي از مظهر قدرت خداوند در طبيعت و آسمان و آب و هوا و ماه و خورشيد و گياهان و درختان مي پردازد و درس توحيد مي دهد و باز به آفرينش «ملخ» اشاره دارد:

 

اگر بخواهي درباره ي ملخ برايت بگويم، كه خداوند براي او دو چشم سرخ قرار داده و در آن ها دو حدقه ي ماه گون و تابان. گوشهايش پنهان و دهانش همچون گل خندان است. حواسش را تند و قوي و دندان هايش را براي بريدن و جويدن تيز ساخته و دستهايش را مثل داس آفريده كه كشاورزان در كشتزارهايشان از آن مي هراسند و هر چه مي كوشند، توان دفع آن را ندارند. كِشت را بي پروا درو مي كند و مي خورد و كام مي جويد، در حالي كه همه ي خلقت و اندامش به اندازه ي يك انگشت كوچك هم نيست! منزّه است خدايي كه آن چه در آسمان ها و زمين است، خاضعانه سر بر آستان او نهاده اند و طوق طاعت به گردن افكنده و گوش به فرمان اويند. روزي همه را تعيين كرده و شماره پرها و حتي دم زدن آنها را هم مي داند و آنها را كه بر آب پامي زنند يا بر زمين ره مي پويند مي داند و مي شناسد، اين كلاغ است و آن عقاب، اين كبوتر است و آن شترمرغ. به هر پرنده نامي داده و روزي بخشيده و ابرها و باران ها راواداشته كه زمين را سيراب كنند و گياهان را برويانند و بر طراوت آن ها بيفزايند.(41)

 

باز هم در خطبه اي ديگر، نشاني از عظمت قدرت الهي را در خلقت «خفاش» نشان مي دهد و مي فرمايد:

 

از لطايف صنع پروردگار و شگفتي هاي آفرينش او و حكمت هاي پيچيده اش، يكي هم همين خفاشهاست كه روشنايي كه هرچيز رامي گشايد، براي آنان چشم آزار است و تاريكي كه چشم هر بيننده را فرو مي بندد، ديدگان آنها را باز و بينا مي كند! ديدگاني كه از نور فروزان خورشيد نمي توانند هنگام پرواز به اين سو و آن سو بهره گيرند، از گشت و گذار در آفتاب روي برمي تابند و در گريز از نور، در پناهگاه هايشان مي خوابند، روزها پلك ها بر حدقه ها مي افكنند و شب را چراغ راهشان ساخته، در پي رزق و روزي به تلاش مي پردازند، تيرگي شب، مانع عبور شبانه آنان نيست. باز چون خورشيد نقاب از چهره برمي گيرد و فروغ روزانه آغاز مي شود به سوراخهايشان مي خزند و پلك بر هم مي نهند و دستاورد شبانه را مي خورند. منزّه است خدايي كه شب رابراي خفّاش، روز معاش آور ساخته و روز را مايه ي آرامش و قرارش پرداخته و بال هايي از جنس گوشت همچون گوش برايش قرار داده، بدون پر هرگاه بخواهد مي پرد و درپي حاجت خود مي رود. بال هايي كه پر و ني پر در آنها نيست، امّا رگ و ريشه هايي در آن آشكار است، بال هايي نه نرم و نازك كه هنگام پرواز پاره شوند و نه سخت و زمخت، كه از سنگيني شان پرواز نتوانند...(42)

 

موارد فراوان ديگري در كلام علي (ع) ديده مي شود كه به ترسيم هنرمندانه و دقيق و ظريف پديده هاي جوّي، حيوانات صحرايي، رفتارهاي انساني، روحيات بشر، صحنه هاي رزم و... پرداخته و صنعت توصيف را به اوج خودرسانده است.

-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------

36) خطبه ي 90 در نهج البلاغه ي فيض الاسلام.

37) خطبه ي 234 در نهج البلاغه ي فيض الاسلام.

38) خطبه ي 164 در نهج البلاغه ي فيض الاسلام.

39) نهج البلاغه، صبحي صالح، ص 237، خ 165.

40) همان، ص 270.

41) همان، ص 271.

42) همان، خ 155، ص 217.

 امام علي(ع) و هنر / جواد محدثي


مطالب مشابه :


اولین و بزرگترین فروشگاه اینترنتی و پستی جواهرات نقره در ایران

جواهری بینا بزرگترین فروشگاه نقره جات تصويری از نمایشگاه مرکزی جواهري بينا مشهد مقدس




آهسته تر.

فروشگاه. آهسته تر. آهسته ببین چه كردی ز نقره گردی به تار گیسوی من




لیست کامل اسامی دختر و پسر ایرانی همراه با معنی

فروشگاه اینترنتی ستاره - لیست کامل اسامی دختر و پسر ایرانی همراه با معنی - خوش آمديد




امام علي(ع) و هنر / جواد محدثي

فروشگاه اینترنتی | يكي ني كه مثل نقره ي سفيدِ پرداخته است ديدگان آنها را باز و بينا مي




قانون (ساز).

فروشگاه. قانون (ساز). قانون (ساز) این مقاله




ايّام البيض

فروشگاه سارینا چيزى نيست و او شنوا و دانا و بينا و آگاه است ، گواه است خدا كه قاب نقره.




اسامی دختر

فروشگاه ناصر بينا بينادخت نفيسه نقره




فول آلبوم تمام خوتنندگان ایرانی تا سال >> 1390 09360560396 برای خرید تماس بگیرید

ماه و پلنگ ، پرنده مهاجر ، سيب نقره ای خانی - خوشنواز ، سيما بينا ) فروشگاه




برچسب :