تاثیر خاک در معماری ۱

تاثیر خاک در معماری ۱

 DSCN0427.jpg

از ديد کلي رسها به همراه کلوئيدها ، فعالترين بخش خاک محسوب مي شوند و اکثر آنها داراي ساختمان بلوري هستند. قبل از مطالعه کانيها توسط اشعه ايکس تصور مي‌شد که کانيهاي رسي ذرات کوچک و ريز کانيهاي اوليه نظير ذرات کوارتز ، فلدسپار و ميکاها باشند، در حالي که در حال حاضر کانيهاي رسي ، ترکيب شناخته شده‌اي دارند که شبيه اين کانيها نيست و تنها کاني ميکا به آنها شبيه است. کانيهاي رسي ، اغلب کانيهاي جديد يا حاصل انحلال کانيهاي اوليه يا کانيهاي ثانويه هستند. تاثير آب و هوا بر خاک رس خاکها در مناطق گرم و شرايط آب و هوايي مرطوب جايي که زهکشي مناسبي ندارد، داراي ميزان بالايي از کانيهاي اوليه حل شده مي‌باشند که به کانيهاي رسي تبديل شده‌اند. خاکهاي موجود در مناطق گرم و مرطوب ، ميزان بالايي از رس حتي در اعماق 5 تا 20 متري دارند. در حالت زهکشي مناسب ، کانيهاي رسي از درون سيستم خاک خارج مي‌شوند. بعضي کانيهاي رسي در اثر تجزيه و دگرساني کانيهاي اوليه نظير ميکاها تشکيل مي‌شوند. منشا تشکيل دهنده رسها رسهاي درجا که در حين تشکيل خاک شکل مي‌گيرند. رسهاي تغيير مکان يافته که در اثر فرسايش بيشتر حرکت کرده و مجددا در محل جديد نهشته مي‌شوند. رسهاي تبديل شده که از رسهاي به شدت هوازده و فرسايش يافته تجمع کرده و در رسوبات و خاکها رسوب گذاري مي‌کنند. رسهاي تشکيل شده جديد که در اثر تبلور مجدد رسهاي موجود در محلولها ، در خاک در حال تشکيل شکل مي‌گيرند.

منشا کانيهاي رسي در رسوبات يا سنگهاي رسوبي

 رسهاي موروثي يا وراثتي :

 اين رسها از انواع آواري هستند.

 رسهاي تازه تشکيل شده (Neoformation) :

 اين رسها به صورت برجا و در اثر ته‌نشيني مستقيم از محلول يا از مواد سيليکاته آمورف و يا حاصل جانشيني هستند.

 رسهاي تبديلي (Transformation) :

 رسهاي موروثي از طريق تبادل يوني يا تغيير منظم کاتيونها ، به رسهاي تبديلي ، تبديل مي‌شوند.

فرايندهاي تشکيل دهنده انواع رسها محيط هوازدگي و تشکيل خاک :

 اصلي‌ترين محيط تشکيل رسها مخصوصا رسهاي موروثي يا وراثتي است.

محيط رسوبگذاري : رسها از آب حوضه يا آبهاي حفره‌اي ته‌نشين مي‌شوند (مخصوصا رسهاي تازه تشکيل شده).

 دياژنز و دگرگوني درجه پايين :

 در طول اين فرآيند انواعي از رسها (مخصوصا رسهاي تبديلي)حاصل مي‌گردند.

 ملات :

آژند در تعريف عامه همان ملات است. ماده اي است خميري شکل که ميان قطعات مصالح بنائي را پر ميکند و نقش پيوند دهنده نيز دارد. آژند متشکل از چند ماده ساختماني است وانواع گوناگون دارد. نکته مهم در کاربرد ملات آن است که بايد با مصالح هم خواني داشته باشد. مثلاًدر بنائي با خشت خام ملات بايد فقط گل يا مشابه آن باشد ، اگر ملات سست تر از مصالح باشد به مرور از بين مي رود و اگر ملات سفت تر باشد مصالح از بين ميروند . ملات ها با توجه به همگني و سازگاريشان با مصالح به ترتيب زير دسته بندي مي شوند

 1-ملات گل براي ترکيب با مصالح خشتي و چينه اي

 2-ملاتهاي آهکي براي بنائي هايي که با سنگ و آجر در مجاورت آب ساخته شوند مثل ماسه آهک/گل آهک و ساروج

 3-ملات قير چارو براي مصالح سنگي و آجر وکاشي در بناهايي که با آب سروکار ندارند

 4-ملات هاي گچي عمدتاٌدر طاق زني براي مصالحي چون آجر وسنگ

 5_ پيه دارو براي بستن درزهايي که با آب سرو کار دارند.

 اندود از موادي ساخته شده که ابتدا خميري شکل است و با دست يا استفاده از ماله بر روي سفت کاري بنا کشيده مي شود. اندود به دو صورت کاربرد دارد:

 1: در حد فاصل بين سفت کاري و روکار يا رو سازي بنا (آمود) قرار ميگيرد

 2:خود نقش روکار بنا را دارد (عملکردش مثل آمود است) مثلاٌ کاه گل در بعضي اوقات. اندود ها انواع گوناگون دارندمانند ساروج، کاه گل، گچ و خاک و گل وريگ (سيم گل)گرد فلز و روغن چوب و...... اندود کاه گل عايق خوبي براي حرارت و صداست رنگش مطبوع و آرامش بخش است.

 (طرز تهيه) : بهترين کاه گل پانزده روز لگد مي خورد ، کاه مصرفي نبايد دانه خوراکي داشته باشد چون بعداً کاه گل آلوئک ميکند و براي جلوگيري به آن نمک اضافه مي کنند. در مناطقي که ريگ فراوان است از سيم گل که در واقع گل و ماسه است و خاک در آن نقاط نباشد گاه به کاه گل مقداري ماسه اضافه کرده و اندود حاصل را براي بام و پر کردن حفره ديوارها به کار مي برند که به آن پالينه گويند. در مناطق مرکزي ايران از نوعي کاه گل به نام کاه گل ارزه (ارجن =ريگ روان_)براي نما استفاده مي شده که خوب ماله مي خورد و رنگ آن زيباست ، براي ساختن آن  گل رس معدني را انتخاب ميکنند که داراي رنگ هاي مختلف است مثلاًدر ابيانه به رنگ ارغواني و ليمويي نارنجي در الوير خرقان در ناحيه کبود کمر (بين تهران وساوه)گل هاي خوش رنگي پيدا مي شود که استفاده از آن نياز به رنگ ندارد . در اين نما سازي لبه هاي کار را با گچ دم گيري مي کنند وبه آن کاه گل دم گير ي مي گويند دم گيري مثل يک نبشي گچي مي باشد که دور تا دور نما کشيده مي شودگاه گل ارزه از شدت آفتاب از رنگ و نوع جنسش کم مي شود اين اندود نه تنها در کوير بلکه در سواد کوه مازندران و روستاهاي اطراف آن نيز کاربرد دارد ، منتها در اين جا به جاي کاه شسته (غربال شده) از شلتوک برنج و به جاي ريگ روان از ماسه ته رود خانه استفاده مي شود . در شمال ايران براي آن که اندود شسته نشود هر هشت سال يک بار با نوعي رنگ روي اندود قديمي را ميپوشانند ، اين رنگ ، رنگ طبيعي کاه گل را خراب نمي کند بلکه آن را به همان صورت نشان مي دهد رنگ فوق ترکيبي است از انزروت(anzaroot(که نوعي صمغ شکلاتي رنگ مي باشد به اضافه لويي براي ساخت آن انزروت را رقيق کرده و در آن لوئي مي ريزند و با فرچه روي کاه گل مي کشند ، چينه چينه يکي از قديميترين مصالح ميباشد ، خاک محل را ميکندند و آن را با آب مخلوط مي کنند تا گل درست شودبعد با ورز دادن گل تا هنگامي که حالت موئينه پيدا کند.آن را به صورت گل هاي قابل حمل در آورده روي هم مي گذاشتند و ديوار را بالا مي آوردند چينه به صورت هرم ناقص يعني ديوار در پايين و در کنار بسيار قطور بوده و هر چه به سمت بالا ميرفته از قطر آن کم ميشده است چون چينه از جنس گل بوده ملات گل لازم نداشت . امروزه از چينه در ديوار باغ ها و مزارع استفاده مي شود در گذشته ديوار يخچال با ضخامت 10 تا 12 متر از چينه بوده و براي جلو گيري از شکست چينه ها از ني در درون آن ها استفاده مي شده است . براي نگهداري در مقابل باران و باد از بوته هاي خار يا شاخه هاي زرشک يا هيزم استفاده مي شده به اين گونه لبه بندي سارک مي گويند (سارک به معني لبه ديوار). به تدريج مخلوط خشت و چينه به کار رفت ديواربالا مي رفت و چون چينه ناصاف بود توزيع يک نواخت بار نداشت بين هر دو يا سه رگ چينه يک رگ خشت چيده مي شد گاه نيز دو طرف عرض ديوار را خشت چيده وبين آن را پين چينه ميريختند و ديوار به همين ترتيب بالا مي رفت (پين حجمي به اندازه يک بيل خاک است که حدود 40cm3 مي باشد به چينه لاد هم ميگويند هر رگ چينه نيز يک لاد مي باشد و به بناي چينه ساز لادتر ميگويند). تاريخ خشت دليري و مهر وخرد، براي پاسباني خانه خشترا ، نگاهداشتن و پروردن خانه ( گيتي جهانداري و کشورداري، که همان سياست و حکومت باشد ،درآغاز ، چيزي جز « خانه داري»نبوده است. جمشيد ، نخستين انسان ايراني و نخستين نماد خشترا ، مبتکر خانه سازي در گيتي است . اوست که در شاهنامه ، سرشتن « خشت » را مي يابد ، و بن مايه خانه سازي و شهر سازي را کشف ميکند ، هر چند اين ويژگي ، سپس به اهورامزدا نسبت داده ميشود ، ولي پيدايش مفهوم اهورامزدا ، هزاره ها پس از پيدايش اسطوره جمشيد است . در همان ديد نخستين ، همانندي واژه خشت با خشترا ( خشترا ، نام شخص نبوده است ، بلکه بيشتر به معناي غير شخصي نيروي سازنده و پرورنده بوده است ، عينيت دادن آن با شخص ، که همان واژه امروز « شاه» باشد ، سپس روي داده است ) ما را به جهان نگري ژرفي راهنمائي ميکند همانسان که خشترا ، شاهست ، شهر هم هست . درست خشترا ، از همان ريشه خشت ميآيد . خشترا ، جنبش بسوي کاربرد خشت و خانه سازي و شهر سازي و گيتي سازيست . خشترا، مستقيما با خانه کار دارد، از اين رو شاه ، کدخداي جهان يا کشور بود، چون « کد» نيز ،به معناي خانه است . آنکه خشتسازاست ، خشتراست. از سوئي مي بينيم که همه خداياني که پيرامون سيمرغند ، يا خانه سازند و يا نگهدارنده در خانه . علتش نيز اينست که « خشت» همان معناي « سرشتن » را دارد و نماد زهدان زن است . در زهدان زنست که انسان سرشته و پرورده و نگاهداشته ميشود. و خشت و خانه و صندوق ، همه نماد زهدان زن است . و واژه خشتک ، به پارچه چهار گوشه اي اطلاق ميشود که در ميان کشاله ران دوخته ميشود ، و در برهان قاطع درست واژه « خشتره» که همان خشتراست به معناي « خشتک» است ، و از اينجا ميتوان شناخت که خشترا با زهدان زن . که سرچشمه و خانه است ، کار داشته است. زهدان زن بوده است که اصل و دوام مالکيت و قدرت را معين ميساخته است . از اينجاست که مالکيت خانه ونگهباني خانه ، از آن زن بود. در زبانهاي ارو پائي نيز قدرت همين اصل را داشته است . خشترا، درست به همان معناي دومينييون است، و از واژه اي مانند دوميسيل ميتوان به معناي اصليش پي برد. خشترا نيز نگاهداشتن و پروردن خانواده در خانه بوده است ، پس سياست و حکومت استوار بر فروزه هاي زنانگي و زنخدايان بوده است.اين زنخدايان بوده اند که به کارهاي خانه ميپرداختند ، از اين جا بودکه سپس حقانيت هر حکومتي ، استوار بر فروزه هاي زنخدائي بود ،و اين زنخدايان بودند که حقانيت به حکومت را ميدادند . خشترا ، زنخدائي بود ، امروزه ما ، اين نکته را فراموش کرده ايم ، چون ميترا ، به خشترا ، ويژگيهاي متضاد با آن را داده است . هنر معماري ايراني از ديرباز در ميان تمدن‌ها و دولت‌ها مورد توجه بوده به گونه‌اي كه با وجود تحولات گسترده در زمينه علوم و فنون معماري، تاكنون جايگاه ويژه خود را حفظ كرده است. در اين ميان معماري گلي كه سازه «خشت» به عنوان ركن و اساس آن به شمار مي‌رود، بخشي جدايي‌ناپذير و پرنقش است كه ناديده انگاشتن آن به منزله ناديده انگاشتن بخش قابل توجهي از معماري ايراني است. كشورهايي كه به فرهنگ و هويت خود ارج مي‌نهند نسبت به معماري سنتي و به ويژه اين نوع معماري بي‌اعتنا نيستند و سعي مي‌كنند با آن رابطه ملموس و نزديك برقرار كنند. زندگي در خانه هايي كه ديوارهاي خشت و گلي دارد براي مردمان كوير نشين كشور تجربه اي ديرپاست. خانه هايي با بادگيرهاي بلند و سقف هاي گنبدي شكل. خانه هايي كه قرن ها است از گزند بلاياي طبيعي مصون مانده اند ، خشت براي معمار کوير همواره آشناترين ، ارزان ترين وآسان ياب ترين مصالحي بوده که از آن بهره برده است. ابزاري که تنها به کمي خاک رس وآب واندکي همّت نياز دارد تا ساخته وآماده شده ودر برابر آفتاب سوزان و بخشنده کوير چون سنگ شود . خشت براي مردم کوير که زمستانهايي سرد وخشک وتابستانهايي گرم وسوزان را در پيش رو دارند ، همواره بهترين عايق براي درامان ماندن از اين سوز وگرماي آب وهواي کوير بوده است . حتّي بهتر از آجر. که خشت در زمستانها مانع ازنفوذ سرما ودرتابستان بازدارنده نفوذ گرما به درون بنا بوده است . معمار کوير خود مي دانسته که چگونه دراين دو فصل گرما وخنکي را در درون فضا جاري سازد. خشت، قديمى ترين مصالح بنايى و ساختمانى است كه در ايران قدمتى بيش از ده هزار سال دارد. استفاده از خشت، به علت سهولت در فراهم كردن آن، تاكنون ادامه داشته است، ولى همواره بيش از ديگر مصالح ساختمانى آسيب پذير بوده است. هر نوع مصالح ساختمانى كه تخريب شود، ماهيت وجودى خود را كمتر تغيير مى دهد. مصالح سنگى سنگ باقى مى مانند ولى در فرم ديگر. آجر باقى مى ماند ولى به صورت شكسته، اما خشت تبديل به خاك مى شود و در تابش آفتاب، استحكام خود را بيشتر از ديگر مصالح ساختمانى از دست مى دهد. بنابراين همانطور كه آسان به دست مى آيد و مى توان آن را در همه جا توليد كرد ولى به راحتى هم  از طرف ديگر از بین می رود. ويژگيهايي از قبيل سهولت دسترسي به ماده اوليه ، انعطاف و شکل پذيري، عايق بودن، ارزاني و غيره باعث شده که امروزه نيز خشت و ساير مصالح گلي براي ساخت خانه هاي ارزان قيمت در دنيا مورد توجه قرار داشته باشد. ماهيت آسيب پذير خشت در برابر عوامل جوي همچون باد، باران، تغييرات شديد آب و هوايي باعث مي شود که بناهاي خشتي بدون حفاظ همواره مورد فرسايش و تخريب قرار گيرند. عموماً سرعت و چگونگي فرسايش در اينگونه مصالح از يك طرف بستگي به ترکيب و نحوه ساخت آنها و از طرف ديگر شرايط اقليمي منطقه اي كه در آن واقع شده اند دارد . البته بايد اين نكته را ذكر كنم كه خشت و گل با ديگر مصالح ساختمانى، يكجانشينى درازمدت ندارند. همنشينی هميشگى خشت، چوب است. از دوران نوسنگى يعنى آغاز كشاورزى اين دو نوع مصالح ساختمانى باهم بوده و در كنار يكديگر استفاده شده اند. پس بايد دقت كرد كه پس از گذشت زمانى شايد حدوداً چند ده سال به لحاظ ماهيتى از هم جدا مى شوند. سقف برروى ديوارهاى ساختمان باقى مى ماند، ولى با اندك عدم تعادل از هم جدا مى شوند، زيرا چسبندگى يا اتصال اوليه آنها را از هم گسيخته مى كند و اينها همه آن چيزهايى است كه بايد در مرمت ارگ بم مورد توجه قرارگيرد. يزد اولين شهر خشت‌خام و دومين شهر تاريخي جهان است . گام هاي جديد براي اثبات وجود تمدن عظيم در بهشت گمشده ايران يك سازه عظيم خشتي با بيش از يك ميليون خشت در جيرفت كشف شد . باكشف يك سازه عظيم خشتي با بيش از يك ميليون خشت در محوطه هاي تاريخي جيرفت كه به بهشت گمشده باستان شناسان ملقب شده است ،گام هاي جديدي براي اثبات يك تمدن عظيم در اين منطقه برداشته شد. محوطه هاي تاريخي جيرفت كه در كنار رودخانه هليل رود جاي گرفته اند، داراي غناي تمدني بسيار زياد هستند كه طي كاوش هاي مجاز باستان شناسان و غير مجاز قاچاقچيان در آن، آثار سنگي، سفالي و بقاياي معماري از هزاره سوم پيش از ميلاد به دست آمده است. «يوسف مجيدزاده» سرپرست هيات كاوش در محوطه هاي تاريخي جيرفت، در مورد كشف سازه عظيم خشتي گفت: «اين سازه عظيم خشتي يك سكوي دو طبقه با بيش از ?? متر ارتفاع است كه هنوز كاربري دقيق آن مشخص نشده است.» وي گفت: «در ساخت اين سازه خشتي بيش از يك ميليون خشت به كار رفته و ابعاد طبقه پايين آن حدود 400 متر در 400 و طبقه بالاي آن حدود 250 متر در 250 متر است. «مجيد زاده» همچنين با مهم خواندن كشف اين سازه خشتي گفت : «كاربرد تعداد زيادي خشت در اين سازه، نشان دهنده آن است كه كارگران، هنرمندان و متخصصان زيادي بايد در سه هزار سال پيش به ساخت آن پرداخته باشند و اين علاوه بر نشان دادن اهميت اين منطقه بيان گر كاربري عمومي اين سازه و حضور يک تمدن غني در اين منطقه است .» به اعتقاد باستان شناسان کشف اين سازه و مشخص شدن کاربري دقيق آن در آينده نقش اساسي براي شناخت عظمت تمدن جيرفت و بسياري از سوالات پيش روي باستان شناسان خواهد داشت. كارشناسان و باستان‌شناسان پس از انجام مطالعات و بررسي‌هاي ژئوفيزيك در بخشي از ديوار گرگان، بلندترين ديوار تاريخي كشور، فضاهاي معماري و ديوارهاي خشتي را كشف كردند. مطالعات ژئوفيزيك، بررسي‌هايي است كه در آن كارشناسان با استفاده از دستگاه‌هاي الكترونيكي و حس‌گرها، بقاياي معماري مدفون زير خاك را بدون كاوش شناسايي مي‌كنند. «جبرئيل نوكنده»، سرپرست هيات باستان‌شناسي و مدير پروژه ديوار تاريخي گرگان در مورد مطالعات ژئوفيزيك انجام گرفته در ديوار تاريخي گرگان، گفت: « در مسير ديوار تاريخي گرگان، 40 قلعه تاريخي وجود دارد وي با اشاره به اين نكته كه 6 هكتار از ديوار مورد مطالعه قرار گرفته است، گفت: «كارشناسان با انجام مطالعات گسترده توانسته‌اند بيش از 3 فضاي مسكوني و بخش‌هايي از ديوارهاي خشتي را شناسايي كنند. اين بررسي‌ها نشان مي‌دهد كه قلعه‌هاي اطراف ديوار محل سكونت انسان ها بوده است.» به گفته نوكنده مطالعات ژئوفيزيك صورت گرفته مي تواند بخشي از سوالات مربوط به اين محوطه را پاسخ گو باشد. وي يادآور شد: «بخش عمده‌اي از ديوار 200 كيلومتري تاريخي گرگان در زير خاك مدفون است و كاوش و شناسايي تمام بخش‌هاي ديوار هنوز امكان‌پذير نيست.» تيم باستان شناسي قصد دارد با كمك مطالعات ژئوفيزيك ديوار و بدون كاوش‌هاي باستان‌شناسي، بخش‌هاي مختلف ديوار را شناسايي و اهميت هر قسمت از ديوار را مشخص كند. تاكنون در جريان كاوش‌هاي باستان‌شناسي در ديوار گرگان كارشناسان توانسته‌اند بقاياي معماري و يك آتشكده دوره ساساني را شناسايي كنند. بسياري از كارشناسان معتقدند ديوار تاريخي گرگان همزمان با ديوار چين ساخته شده و هر دو اين بناها براي مقابله با گروهي از مهاجمان به نام هپتالي‌ها كه از شمال وارد مي‌شده‌اند ساخته شده است.

 طرز ساخت خشت:

 نخست مقداري خاک رس خالص تهيه شده وپس از آميختن با آب به خوبي ورز داده مي شود تا چسبندگي آن بيشتر شود . آنگاه گل بدست آمده را در قالبي چوبي ( قالب خشت مالي ) ريخته وسطح آن را با دست هموار مي کنند . سپس قالب را جدا کرده وخشت را در برابر تابش آفتاب قرار مي دهند تا بسته به ميزان گرمي هوا بين يک تا چند روز خشک شود . خشت بدست آمده را ، خشت خام گويند . وچنانچه آن را در کوره برده وبپزند ،  بدان خشت پخته يا آجر گويند. خشت هاي اوليه قالب نداشتند و با دست ساخته مي شدند و آن را به تقليد از لاد هايي که سيل بر جاي ميگذاشت (گل رس به صورت ورقه ورقه)درست مي کردند ويا از همان لاد ها استفاده ميشد. به نظر ميرسد قديمي ترين خشت ها متعلق به گنج دره مي باشد. خشت هاي تپه سيلک کلوخه اي از خاک بوده که در کف دست با خشونت درست شده بود و در آفتاب خشک مي شد (بيضي شکل). اولين قالب هاي خشتي چوبي بوده اند .اگر خاک خشت خالص بود خشت ترک مي خورد براي همين از ماسه دستي و کاه يا سبزيجات خشک شده استفاده مي شده ، اگر ماسه زياد بود (ريگ بوم) ابعاد خشت را کوچکتر مي گرفتند طول(15-16وقطري معادل3-5).

 روش ساخت:

ابتدا گل را درون قالب چوبي روي سطح صاف مي ريختند وروي آن را صاف مي کردند بعد قالب را باز کرده 4 الي 5 روز در هواي آزادقرار مي دادند .در ساخت خشت هاي بزرگ گل را با پهن و يا کاه مخلوط مي کردند، در خشت هاي دست ساز زاغه از مخلوط گل و سبزيجات و شن ريزه استفاده شده است . در خشت هاي مسجد جامع يزد ژاژ به کار رفته که همان عملکرد کاه را دارد، به خشت هاي درست مربع و به نيمه مستطيل گويند. پي ديوار خشتي در نقاط مرطوب شفته و در نقاط خشک چرز (شفته بدون آهک يا کم آهک است)و ملات ديوار خشتي معمولاً گل بوده است ، خاک رس يا گل براي استفاده در اندود در ملات يا اندود خاک به صورت معمولي در مخلوط با آب قابليتي براي کار نداشت بايدگل را کاملاً ورز ميدادند که بعداًترک نخورد وقتي چسبندگي گل زياد بود به آن کمي ماسه اضافه ميکردند براي ورز دادن ابتداخاک را کوپه کرده و بعد در آن آب ميريختند و آخوره مي کردند ، پس از آن نوبت خش کردن بود (به هم زدن و چنگ زدن)خش زدن هم با دست بوده و هم با وسيله اي شانه مانند به نام رته اين وسيله پارويي چوبي بود که روي آن ميخ هاي چوبي کوبيده بودند پس از خش کردن گل را ورز ميدادند که با کمک پا انجام مي شده و تا گل به صورت موئينه در آيد.

 انواع خاک در ايران:

 با آن که در معماري ايران از مصالح بوم آورد استفاده مي شده در نقاطي که خاک رس خوب نداشت خاک مناسب را از نقاط نزديک فراهم ميکردند، در گنبد امام رضا از گل ارمني استفاده کردندکه بسيار خوشرنگ است. در شيراز گل خوب را از لار مي آوردند و يا در همان جا خشت وآجر را درست مي کردند . در منطقه فارس در ناحيه خانخوره نوعي گل به دست آمده که رنگش ارغواني و به خوبي گل ارمني است. در کف سازي تخت جمشيد از اين نوع گل استفاده شده است وبراي استفاده خشت پخته را به صورت پودر در آورده و با آهک مخلوط مي کردند، مخلوط حاصل رنگ ارغواني داشت و ترک هم نمي خورد. در مسجد فهرج نيز همين کف سازي است ولي از گل نر (که رنگش نخودي تيره است استفاده مي شده.در خراسان از گل جام که از دشت آهوان بين سمنان ودامغان به دست مي آمده، رنگ اين گل هم به ارغواني مي زند .در اصفهان از دهي به نام بلان (balan)در نزديکي نائين گل مي آوردند که علاوه بر بنائي براي کوزه گري نيز مناسب مي باشد. در آ ذر بايجان گل اهر که ارغواني بود. در منطقه نطنز خاکي شيري رنگ که مناسب براي اندود بام ها بوده استفاده شده است. در منطقه نراق و دليجان خاکي اردهاي رنگ وجود دارد که مناسب براي اندود بود، در منطقه کرمان (سيرجان)گل سياه رنگ که هم در ساختمان سازي و هم در قليان سازي کاربرد داشت.

 مقاوم سازي سازه هاي خشتي:

 البته اين تجربه وجود دارد و بسياري از كشورها همچون ايتاليا در اين زمينه كار كرده اند و آثار تاريخي متعدد در جهان تاكنون در برابر زلزله مقاوم سازي شده و مي توان از اين تجربه ها استفاده كرد ... . امكان مقاوم سازي بناهاي خشتي با درصدي از خطا وجود دارد و متخصصاني هستند كه در اين زمينه فعاليت كنند اما در عين حال بايد هزينه هاي اين پروژه تامين شود و به دليل سنگين بودن اين هزينه عملا نمي توان پروژه مقاوم سازي بناهاي تاريخي را در وسعت يك شهر اجرا كرد. ضمن اين كه مقاوم سازي بناهاي سنگي در ايتاليا به مراتب هزينه كمتري از مقاوم سازي بناهاي خشتي در ايران خواهد داشت. زيرا بحث مقاوم سازي بناهاي سنگي از طريق تزريق بتن و مقاوم سازي محل اتصال سنگ ها امكان پذير است اما در مورد خشت نمي توان چنين اقدامي كرد زيرا خشت به شدت آسيب پذير بوده و با كمترين كششي فرو مي پاشد.  نمي توان مثلا در خشت بتن تزريق كرد، زيرا اساسا خشت از جمله مصالحي است كه كمترين مقاومت را در برابر كشش هاي جانبي از خود نشان مي دهد. مقاومت خشت در برابر كشش پنج كيلوگرم بر سانتي متر مربع و مقاومت بتن حدود 100 كيلوگرم بر سانتي متر مربع است. در حال حاضر مجموعه مطالعات در اين زمينه به طور مشخص در مورد روند مقاوم سازي بناهايي كه مقاوم شدند مانند پايگاه باستان شناسي ميبد موجود است اما اساسا طرح مطالعاتي جداگانه اي براي مقاوم سازي تمام سازه هاي خشتي در اين مركز تهيه نشده اما تجربه مقاوم سازي بناي خشتي پايگاه پژوهشي ميبد را مي توان تا اندازه اي براي ساير بناهاي مشابه تعميم داد. البته بايد توجه داشت كه هر بنايي با هر مصالحي كه ساخته شده باشد نيازمند طرح ويژه اي براي مقاوم سازي است و نمي توان بر اساس اصول يكساني در زمينه مقاوم سازي همه بنا هاي خشتي اقدام كرد.  در تجربه مقاوم سازي سازه هاي خشتي در ميبد از چه شيوه هايي استفاده كرديد و مراحل كار چگونه است؟ _ بناهاي خشتي داراي معماري ويژه اي هستند و مقاوم سازي آنها نيز بايد متناسب و هماهنگ با همين نوع مصالح و معماري صورت گيرد. در بناهاي مقاوم سازي شده در ميبد زير تمام طاق ها با استفاده از تراورزهاي چوبي كلاف كشي شده است كه اين كلاف كشي مانع از فروپاشي و گسست بنا در اثر فشار نيروهاي جانبي مي شود. جرزهاي موجود در بنا نيز براي افزايش يكپارچگي آن به يكديگر كلاف شده اند. اما همه اين اقدامات براساس اصول حفظ و احياي بناهاي تاريخي بوده و عملا چهره بصري و اصالت تاريخي آن را نيز مخدوش نكرده است. * در حال حاضر مي توانيد ميزان مقاومت اين بنا را در برابر زلزله تعيين كنيد؟ يعني بر اساس اين نوع مقاوم سازي كه شما انجام داديد اين سازه خشتي در برابر زمين لرزه اي معادل چند ريشتر مي تواند مقاومت كند؟ _ نمي توان به درستي تعيين كرد كه اين بناي مقاوم شده در برابر چند ريشتر زلزله مقاومت مي كند. زيرا ميزان مقاومت بنا در چنين شرايطي به شدت حركت جريان هاي رانشي زمين نيز بستگي دارد. در مورد بناهايي كه با مصالح ديگر ساخته شده اند نيز اين موضوع صادق است و شايد تنها بتوان ميزان مقاومت را تخمين زد. * ميزان مقاومت اين بنا را چند ريشتر مي توان تخمين زد؟ _ در مورد اين موضوع به طور مشخص كار نشده است اما به هر حال بنا با استفاده از تراورزهاي چوبي مستحكم به شيوه اي اصولي كلاف كشي شده و انتظار مي رود كه در برابر زلزله هاي احتمالي و فشار نيروهاي جانبي ايستايي و يكپارچكي خود را حفظ كند. ضمن اين كه ميزان مقاومت سازه در برابر زلزله بستگي به عوامل ديگري نظير پشت بندها و ... دارد. * يكي از مهم ترين دلايل فروپاشي بناهاي خشتي بر اثر زلزله و يا فشار نيروهاي جانبي، مقاومت ضعيف ديوارهاي باربر سازه است. با شيوه مقاوم سازي كه در ميبد تجربه شده است، آيا اين معضل برطرف مي شود؟ _ اين ديوارها با تراورزهاي چوبي مقاوم شدند اما در سنجش ميزان مقاومت ديوارها تكيه گاه هاي آنها نيز اهميت دارد. در بناهاي خشتي قطعا چوب بيش از خشت مقاومت مي كند. به ويژه تراورزهايي كه از چوب هاي مقاوم شده تهيه شده اند، نه چوب هاي مرطوب كه در هنگام مقاوم سازي و كلاف بندي مشكل ايجاد مي كنند. مهمترين مساله اي كه در مورد حفظ يكپارچگي بنا به هنگام مقاوم سازي بايد مورد توجه قرار گيرد، استفاده مناسب از شيوه مقاوم سازي بناي خشتي است. بناهاي خشتي را بايد با توجه به مصالح خودشان مقاوم كرد. اين كار نيازمند مهارت هاي خاص مقاوم سازي است. استفاده از تيرآهن و يا آهن براي مقاوم سازي يك سازه خشتي، ضريب سختي آن را به كلي در هم مي ريزد. در چنين شرايطي و در صورت وقوع زلزله مصالح به كاررفته در بنا نه تنها موجب حفظ يكپارچگي آن نخواهند شد، بلكه عليه هم كار كرده و سرعت تخريب بنا را شدت مي بخشند. ميزان يكپارچگي ديوارهاي باربر نيز با كلاف كشي هاي انجام شده در طاق ها و استفاده از تراورزهاي چوبي تا اندازه زيادي تضمين مي شود. * مقاومت اين تراورزهاي چوبي تا چه اندازه است؟ _ اين تراورزها از چوب هايي تهيه شدند كه زماني به عنوان ريل هاي راه آهن مورد استفاده قرار مي گرفته و صدها تن وزن ترن هاي مختلف و باري را تحمل مي كرده است. بنابر اين چوب آنها مقاومت نهايي خود را به دست آورده است. با توجه به مقاومت بالاي اين نوع تراورزها مي توان ادعا كرد كه آنها در برخي موارد مي توانند مقاومتي معادل تيرآهن و يا حتي بالاتر از آن را از خود نشان دهند. * بسياري از مهندسان سازه معتقدند كه اساسا مصالح خشتي را به دليل آسيب پذيري آنها نمي توان مقاوم كرد و به همين دليل در ساخت و سازهاي جديد حتي الامكان نبايد از خشت استفاده شود. اين نظريه تا چه اندازه درست است؟ _ اين نوع برخورد، حذفي است. نبايد صورت مساله را پاك كرد براي مثال بر اثر زلزله پنجم دي ماه گذشته در بم بناهاي خشتي و جديد در كنار هم تخريب شدند و اگر وسعت تخريب در اين شهر گسترده بود نه تنها به دليل مصالح سنتي بلكه به دليل عدم مقاوم سازي اصولي و كارشناسي همه بناهاي موجود در اين شهر صورت گرفت و حتي بناهاي به ظاهر مقاوم هم به كلي تخريب شدند. خشت در صورتي كه به درستي مقاوم شود مصالح مناسبي حتي براي ساخت و سازهاي جديد است. مشكل اصلي اين است كه بسياري از مردم به اشتباه تصور مي كنند كه اگر يك تيرآهن را در يك سازه خشتي به كار بگيرند مي توانند بنا را در برابر زلزله و يا خطرات ديگر مقاوم كنند. در حالي كه اساسا تيرآهن با نوع مقاوم سازي سازه هاي خشتي هيچ همخواني ندارد و به كلي ضريب سختي آن را در هم مي ريزد. اين مساله يكي از مهم ترين عوامل تخريب بناهاي خشتي در شهر بم بود و بناهاي خشتي كه در آنها تيرآهني وجود نداشت كمتر تخريب شدند و كشته هاي كمتري برجاي ماند. اگر با خشت به زبان خودش رفتار نشود، مي تواند يك عامل خطرآفرين باشد مثل همه مصالح ديگر. اما نمي توان يك راي كلي صادر كرد كه خشت مقاوم نيست. در حال حاضر سازه هاي خشتي از دوران ايلخاني در ميبد باقي مانده كه با گذشت بيش از 700 سال هنوز استحكام خود را حفظ كرده اند. قلعه تاريخي كهن دژ (نارين قلعه) كه براساس آخرين حفاري هاي مشخص شده بيش از شش هزار و 500 سال سابقه سكونت در آن وجود دارد نيز استواري خود را از دست نداده و يك بناي خشتي است. اين امر نشان دهنده مقاومت بالاي خشت است. * اما ممكن است كه اين بناها در دوره هاي مختلف تاريخي بازسازي شده باشند. يعني مقاومت اوليه آنها توان ايستايي را براي 700 سال و بيشتر نداشته و اين ماندگاري به دليل بازسازي هاي مكرر در زمان هاي گذشته باشد؟ _ اين سازه ها قطعا به طور كامل تخريب و از نو بازسازي نشدند. ببينيد هر بنايي با هر نوع مصالحي كه ساخته شده باشد، بايد در دوره هاي مختلف مقاوم سازي شود. زيرا همه مصالح حتي مقاوم ترين آنها به تدريج بر اثر فرسودگي ناشي از گذر زمان، مقاومت اوليه خود را از دست مي دهند. بنابراين اين موضوع تنها مختص بناهاي خشتي نيست. نكته مهمي كه به دنبال بررسي هاي بناهاي خشتي مانند نارين قلعه و يا ساختمان هاي باقي مانده از دوره ايلخاني روشن شده، ويژگي هاي منحصر به فرد موجود در معماري و نوع سازه هاي خشتي تاريخي است. فنوني كه آنها را براي 700 سال و حتي بيشتر استوار و ايستا نگه داشته است. براي مقاوم سازي بناهاي خشتي بايد اين فنون را بازشناسي كرد. معماري و نظام سازه اي خشتي ريشه هاي چند هزار ساله در تاريخ معماري و شهرسازي كشور ما دارد و بحث مقاوم سازي آنها، بحث امروز و ديروز نيست. قطعا در دوره هاي گذشته راهكارهايي براي مقابله با خطرات نيروهاي جانبي ناشي از زلزله و يا وزش باد وجود داشته كه بايد آنها را به درستي شناخت و به كار گرفت. * دقيقا چه فنوني در معماري و نظام سازه اي اين بناها وجود داشته است؟ _ اكنون سازه هاي خشتي باقي مانده داراي طاق هاي بلند و تكيه گاه هاي پشت به پشت هستند كه آنها را به صورت زنجيره اي سراسري و همجوار به هم پيوند مي دهد اين همجواري مقاومت و يكپارچگي آنها را تا اندازه زيادي حفظ مي كند. مطالعاتي كه در مورد سازه هاي خشتي انجام شده حاكي از آن است كه اغلب بناهاي قديمي كه با اين نوع مصالح ساخته شدند، داراي كلاف بندي بودند. طاق ها در جهت هاي مختلف نوعي وحدت سازه اي ايجاد مي كردند كه مانع از تخريب و فروپاشي در برابر نيروهاي جانبي مي شد. وجود طاق هاي بلند نيم دايره و هلالي شكل در بناهاي قديمي فشاري را كه از جانب نيروهاي جانبي به بنا وارد مي شود به شكل متناسب به ستون ها و جرزهاي اطراف و پايين سازه منتقل كرده و مانع از تخريب آن مي شوند. البته استفاده از اين طاق ها بيشتر در سازه هايي كه متعلق به دوران صفويه و قاجار هستند رواج داشته است. بعدها و در دوران پهلوي جاي اين طاق ها را قوس هاي تيزه دار و پرخيز پر مي كنند كه اساسا طاق هاي پرخيزي بوده و ميزان مقاومت بنا را در برابر نيروهاي جانبي كاهش مي دهند. * سازه هاي خشتي كه در حال حاضر موجودند و مردم در آنها سكونت دارند داراي كدام نوع از اين طاق ها هستند؟ _ اين سازه هاي خشتي عمدتا داراي نظام سازه اي دوران صفويه به بعد هستند كه طاق هاي آنها به شكل تيزه دار طراحي شده است و مقاومت ضعيف تري نسبت به سازه هايي با طاق هاي نيم دايره و هلالي شكل دارند. * اين سازه ها را چطور؟ آيا مي توان آنها را مقاوم كرد؟ _ بله، مي توان اين سازه ها را هم با استفاده از روش هاي مقاوم سازي بناهاي خشتي، مقاوم كرد. باز هم تاكيد مي كنم بحث مقاوم سازي خشت در كشور ما كه اساسا با معماري خشتي در جهان معروف است، موضوع تازه و جديدي نيست. ايران پيش از اين و در دوره هاي مختلف نيز با زلزله هاي متعددي رو به رو بوده است اما با وجود اين لرزه خيزي ها، شهرهاي متمدن در نقاط مختلف آن شكل گرفته و براي قرن هاي متمادي به حيات خود ادامه دادند. با توجه به اين شرايط قطعا ساكنان اين شهرها براي مهار اين مساله طبيعي راه حلي داشته اند. معماري خشتي در ايران ميراث هزاره هاست و خشت و فرهنگ آن مقوله اي نيست كه بتوان به سادگي آن را به دور انداخت و فرهنگ تازه اي جايگزين آن كرد. نسل ما و همه سازمان هاي متولي در اين امر همانند سازمان ميراث فرهنگي، وزارت مسكن و شهرسازي و شهرداري ها در برابر حفاظت از اين ميراث ماندگار مسئوليت دارند و بايد از هويت اين فرهنگ و مصالح دفاع كنند. اما عملا در طرح هاي توسعه و عمران شهري كلان كشور به اين موضوع بهاي كافي داده نمي شود. بي توجهي به ارزش بافت هاي تاريخي و نابودي تدريجي اين بافت ها در دهه گذشته خود عامل موثري در كاهش مقاومت سازه هاي قديمي و همچنين خشتي بوده است.

 * تخريب بافت هاي تاريخي و بومي، به طور مشخص چه اثري بر ميزان مقاومت سازه هاي قديمي به ويژه سازه هاي خشتي داشته است؟ _ ببينيد، سازه هاي خشتي در دوران گذشته در بطن بافت تاريخي همگون قرار گرفته بودند. بافتي كه هر بنايي در آن جاي مشخصي داشت و خود به عنوان تكيه گاه بناهايي مجاور عمل مي كرد و اين هماهنگي زنجيروار در اين بافت موجب مقاومت هنر سازه هاي موجود در برابر نيروهاي جانبي از جمله زلزله مي شد. اما در طول چند دهه گذشته وحدت سازه اي حاكم در اين بافت ها به دليل دخل و تصرف هاي جديد و تخريب سازه هاي قديمي دستخوش تغييرات جدي شد. علت تخريب بخش قابل توجهي از خانه هاي خشتي در زلزله بم، از بين رفتن ساختمان هاي همسايه و همجوار آنها بود و به بيان ساده تر تخريب بافت تاريخي و بومي منطقه. در حقيقت نبود پشت بندهاي قوي براي خانه ها، ريزش و تخريب سريع آنها را تشديد كرد. در معماري سنتي ما، محله و بافت هاي تاريخي علاوه بر اين كه بخشي از هويت شهرها محسوب مي شوند و حاوي ارزش هاي بصري و فرهنگي غني بودند، از نظر سازه اي نيز نوعي «تعاوني بافتي» در آنها حاكم بود. به گونه اي كه با حذف يكي از اين بناها، بدنه اصلي بافت به شدت آسيب مي ديد. اين هماهنگي و دقت در نوع معماري بافت هاي قديمي و مخصوصا بافت هاي خشتي نشانه اي قابل تامل از پيشرفت فنون اين رشته در نسل هاي گذشته است. معماري كه در آن هر عنصري تعريف مشخصي داشته است. اما نسل امروز بدون آگاهي از اين ظرافت ها و فرمول هاي پيچيده، اين بافت ها را تخريب مي كند و ناآگاهانه زمينه تخريب باقي مانده بناهاي موجود را نيز فراهم مي آورد. بنابراين در آسيب شناسي زلزله بم پيش از آن كه مصالح سنتي مانند خشت را متهم كنيم بايد مشخص كنيم كه در چند دهه گذشته تا چه اندازه نسبت به صيانت از اين بافت ها و معماري آنها حساسيت به خرج داده ايم.»

 * با توجه به اين كه احداث و بازسازي سازه هاي خشتي نيازمند استفاده از مهارت تجربي استادكاران در اين زمينه است و اين نگراني وجود دارد كه اين تجارب براي نسل هاي آينده باقي نماند در زمينه آموزش استادكاران جديد چه گام هايي برداشته شده است؟ _ اين دغدغه شايد در ميبد بيش از همه نقاط كشور وجود داشته باشد. تجارب سنتي اين حرفه به شدت آسيب پذير شده و در آستانه نابودي است. جوان ترها انگيزه اي براي يادگيري اين مهارت ها كه سينه به سينه طي چندين هزار سال منتقل شده، ندارند. البته راه حل ساده اي براي ايجاد اين انگيزه در ميبد پيشنهاد شد كه تعدادي از جوانان با حقوق هاي اندكي در اين زمينه زير نظر استادكارهاي ماهر آموزش ببينند اما تا زماني كه دلیلی براي اين آموزش ها و ضرورت آنها وجود نداشته باشد، نمي توان اقدام اساسي در اين زمينه آغاز كرد. شايد تنها روشي كه بتواند اين آموخته هاي كهن را ماندگار كند، مكتوب كردن آنها در قالب دستور العمل هاي تجربي و اجرايي باشد.

 * يعني تاكنون هيچ مجموعه مدرني در اين زمينه شكل نگرفته است؟ _ اين تجربه ها تاكنون به صورت يك آيين نامه مدون ارايه نشده است اما توجه داشته باشيد اين امر بدين معنا نيست كه هيچ تجربه اي براي مقاوم سازي بناهاي خشتي در داخل كشور وجود ندارد. ضمن اين كه اساسا نمي توان براي همه بناهاي خشتي يك راه حل و نسخه نهايي ارايه كرد. ريزه كاري هاي مقاوم سازي هر بنا با بناي ديگر متفاوت است اما مي توان در مورد اصول اين كار پس از اتمام مطالعات كارشناسي لازم منشور مرمتي تهيه كرد. بحث مقاوم سازي بناهاي خشتي مقوله پيچيده و حساسي است در اين مقوله بايد براي سازه هايي كه كاربري مسكوني و شخصي دارند و سازه هايي كه جز سايت هاي باستان شناسي محسوب مي شوند مانند ارگ ها، پل ها و قلعه ها ، برنامه ها و راه حل هاي متفاوتي اتخاذ كرد. در حالت نخست تامين امنيت جانبي مردم و در بخش دوم صيانت از فرهنگ كشور ضرورت دارد. كه به همين دليل نبايد در مورد مقاوم سازي بناهاي تاريخي خشتي شتاب كرد زيرا اگر قرار باشد كه اين سازه ها با شيوه هاي نامناسب كه هويت آنها را دگرگون مي كند مقاوم سازي شوند، همان بهتر كه زلزله آنها را خراب كند.

 * البته بايد به اين نكته توجه داشت كه مردم نيازمند بناهايي هستند كه براي زندگي امروز ساخته شده باشد اما آنها اغلب تمايلي به سكونت در اين بافت ندارند. در اين مورد باید چه كرد؟ _ در وهله نخست هزينه هاي مقاوم سازي بناها در اين مناطق بايد تامين شود. خدمات شهري، نيازهاي اوليه و رفاه عمومي براي زندگي مردم علاوه بر زنده نگه داشتن بافت هاي تاريخي، ضروري است. براي ماندگاري بافت هاي خشتي و بومي بايد زندگي را در آنها احيا كرد. در چنين شرايطي است كه انگيزه حفاظت از اين ميراث تاريخي براي مردمي كه در اين مناطق سكونت دارند به دغدغه دايمي تبديل مي شود. ارايه تسهيلات دولتي و وام هاي كم بهره خود عامل موثري براي ماندگاري اين بناها براي نسل هاي آينده است.

 * يعني در مقاوم سازي بناهاي خشتي مي توان آنها را دقيقا با امكانات بناهاي مدرن امروزي تجهيز كرد؟ _ صد در صد، نمونه اي از بناهاي خشتي كه در ميبد بازسازي شده دقيقا با همين هدف صورت گرفته است. بر خلاف آن چه كه در اذهان عمومي جا افتاده، زندگي در سازه هاي خشتي و گلي، الزاما به معناي زندگي در محيطي ملال آور و عاري از اصول بهداشتي و رفاهي نيست. با شيوه هاي جديد حفظ و احيا و مقاوم سازي مي توان بناهايي را به شكل نوين در معماري داخلي و بر اساس ارزش هاي تاريخي در نماي خارجي طراحي كرد كه كاملا براي زندگي امروزي مناسب هستند و اين تجربه اي است كه در سراسر كشورهايي كه داراي حجم گسترده اي از بناها و بافته هاي تاريخي هستند به نتايج قابل قبولي رسيده است.

 * اما در حال حاضر اين وجود دارد كه اساسا نمي توان در شهري مانند بم بناهاي خشتي ساخت و اين امر اين نگراني را ايجاد كند كه هويت بم به كلي دگرگون شود. آيا راهكاري براي حفظ اين هويت و معماري و يا حتي احداث بناهاي جديد و مقاوم خشتي در بم وجود ندارد؟ _ حفظ هويت شهري مثل شهر تاريخي بم بايد جدا از تصميم گيري هاي مقطعي در نظر گرفته و در مورد آن برنامه ريزي شود. مرزهاي حوزه فرهنگ در كشور ما حوزه هاي غني و پرسابقه اي را در بر مي گيرد و هويت اين حوزه و ويژگي هاي مشترك آن بايد در اين بازسازي ها لحاظ شود. اين ريشه هاي فرهنگي آن چنان ديرپا و ارزشمند است كه بايد در طراحي جديد شهر بم از آن الهام گرفته شود. اين ايده درستي نيست كه نمي توان در بم ساختمان هاي خشتي ساخت. برعكس مي توان با مقاوم سازي اصولي اين مصالح بناهايي متناسب با فرهنگ شهر بم را در آن احداث كرد. تنها چيزي كه در اين شرايط مي تواند ضامن حفظ اصالت مصالح خشتي باشد، احداث ساختمان جديد و مقاوم در بم است. اصولا خشت يك نوع از مصالح مقاوم است كه بيش از هر نوع ديگري با محيط سازگاري دارد و به همين دليل در سال هاي گذشته نوعي اقبال جهاني نسبت به استفاده از آن پيدا شده و در بسياري از كشورهاي جهاني كه صاحب جديدترين و مدرن ترين مصالح روز دنيا هستند، اين موضوع مورد توجه قرار گرفته است. تجربه بازسازي شهرهاي جنگ زده در جنوب كشور نبايد در بازسازي شهر جديد بم تكرار شود. شهرهايي كه پس از جنگ ساخته شد اغلب با فرهنگ اصيل و بومي مردمانش ناسازگار بود و مردم به دليل اين مساله تمايلي به سكونت در اين بافت ها نداشتند. بازسازي شهر جديد بم بدون توجه به ريشه هاي فرهنگي كه پيش از اين در آن وجود داشته، قطعا مشكلات فرهنگي تازه اي را ايجاد مي كند. مشكلاتي كه در سال هاي بعد خود را نشان مي دهد. بازسازي شهر بم تنها معطوف به احياي ارگ تاريخي اين شهر نمي شود، شهر قديم بم در كنار ارگ جزيي از استخوان بندي اصلي تاريخ اين حوزه بوده و بايد حفظ هويت فرهنگي اين منطقه يكي از دغدغه هاي اصلي برنامه ريزان باشد. به گونه اي كه شهروندان بتوانند با زندگي در شهر جديد با خاطرات و هويت گذشته خود ارتباط برقرار كنند.

 * نگاه جهاني نسبت به استفاده از معماري خشتي چگونه است و با وجود مصالح مدرن آيا هنوز اقبالي براي استفاده از مصالح خشتي وجود دارد؟ _ رويكرد كارشناسي به استفاده از مصالح خشتي در بسياري از كشورهاي جهان به طور جدي دنبال مي شود به ويژه در كشورهايي كه خود سردمدار پيشرفته ترين مجامع و شيوه هاي شهرسازي مدرن هستند. در فرانسه اقدامات جدي و زيربنايي توسط مجامح دانشگاهي در اين زمينه و براي مقاوم سازي بناهاي خشتي آغاز شده است و هم اكنون براي آنها اين اميدواري وجود دارد كه بتوانند با استفاده از روش هاي علمي، خشت را مقاوم كرده و براي احداث ساختمان هاي چند طبقه و توليد در تيراژ بالا استفاده كنند. چنين رويكردي در ژاپن كه يكي از زلزله خيزترين كشورهاي جهان محسوب شده و بالاترين تكنولوژي را در زمينه زلزله شناسي و زلزله خيزي و همچنين ساخت بناهاي مقاوم در برابر زلزله در اختيار دارد، قابل توجه است. در حال حاضر مطالعات گسترده اي در اين كشور در زمينه مقاوم سازي خشت در برابر زلزله به عنوان يكي از مصالح ايده آل آغاز شده است و با توجه به اين اقبال جهاني، بي انصافي است كه ما در داخل كشور با بي توجهي زمينه تخريب بناهاي خشتي را فراهم كنيم.

* دقيقا چه مزايايي در خشت موجب اين رويكرد جهاني براي استفاده مجدد از آن شده است؟ _ اصلي ترين بحث و مزيت در مورد مصالح خشتي در دسترس بودن اين مصالح است. گل و خاك براي تهيه خشت از منطقه اي كه تهيه مي شود به همان منطقه باز مي گردد و بازيافت كامل مصالح خشتي بدون كمترين آسيبي به طبيعت كاملا با اصول حفاظت محيط زيست و توسعه پايدار منطبق است. از سوي ديگر خشت از نظر اقتصادي نيز حايز اهميت بوده و در صورت تخريب خطر كمتري را براي ساكنان ايجاد مي كند. ضمن اين كه خشت امواج مزاحم و اشعه هاي مضر براي سلامتي انسان را از خود عبور نمي دهد و آرامش رواني ساكنان را تامين مي كند. در سال هاي گذشته بخش عمده خاك هاي ناشي از تخريب بناهاي خشتي كه در محوطه آنها وجود داشت توسط كشاورزان در اراضي كشاورزي استفاده مي شد و اين نشان دهنده برگشت پذيري كامل خشت به محيط زيست است.

 حفاظت از بنا هاي خشتي

بحثي درمورد چگونگي حفاظت ازبناهاي خشتي:

1- شيوه نگهداري از بناهاي خشتي با همان نماي خشتي،

 2- شيوه نگهداري بنا بكمك تجديد پوشش‌هاي خاص،

 3- شيوه نگهداري در زمينه مقاوم ساختن خود خشت و يا تجديد پوشش و اندود اصلي اثر و يا ايجاد پوشش حفاظتي كاهگل ـ اندود كاهگل و سيكل، ملاط قيرچارو. خشت و نقش عامل پوشش و اندود.

 در حفظ بناهاي خشتي دكتر پرويز ورجاوند استاد دانشگاه تهران و مشاور سازمان ملي حفاظت آثار باستاني ايران در مورد بحث مربوط به چگونگي حفاظت از بناهاي خشتي بنظر ميرسد جا داشته باشد تا اين گفتگو را در سه زمينه زير طرح و درباره آن به سخن پرداخت: الف- مسائل مربوط به حفظ واحدهاي خشتي بصورت موجود باين نحو كه نماي خشتي اثر بدون هيچگونه پوششي همچنان كه هست باقي بماند و دستخوش ويراني و تباهي نشود.

 ب- دو ، ديگر عبارتست از بررسي نحوه حفاظت اين آثار بكمك تجديد پوشش‌هاي نخستين آنها و يا پوشش‌هائي خاص، متناسب با وضع و حالت كلي بنا.

 پ- سه ، ديگر آنكه ايجاب ميكند تا قبل از انجام اقدامات لازم در زمينه مقاوم ساختن خود خشت و يا تجديد پوشش و اندود اصلي اثر، اقدامات حفاظتي بصورت ايجاد سرپناه و يا انجام پوشش حفاظتي كاهگل (بخصوص در زمينه آثار خشتي كه در طي حفاريها بدست ميآيد) صورت پذيرد. همچنين فراهم ساختن موجبات خارج ساختن هر چه سريعتر آب و از بين بردن رطوبت داخل و پيرامون اثر. نماي قسمتي از ديوار مكشوف در تپه پيش از تاريخ سيلك كاشان.

 اينك در زير به بحث درباره هر يك از موارد بالا ميپردازد.

1- بحث درباره مورد الف: براي آنكه بتوان بناهاي خشتي را بدون هيچگونه پوششي با همان نماي خشتي آنها محفوظ نگهداشت سخن متوجه اين مسئله ميگردد كه چگونه بايد بر مقاومت اين ماده (يعني خشت) افزود و آنرا پايدار ساخت و در اي


مطالب مشابه :


همه چیز درباره هورامان/اورامان/شعر و ادب هورامی

هورامان تخت شامل به ترتیب روستاهای زير می باشد که منطقه اي على فعله گرى شيراز، يزد




تاثیر خاک در معماری ۱

شرايط اقليمي منطقه اي كه شيراز گل خوب را از لار گل كوزهگري شسته و آسيا




آمایش سرزمین(شهرستان کوهبنان)

بررسی وضعیت اقتصادی منطقه نقاط كشور خصوصاً شيراز به اين محل بوده است و چون گري: در قديم




برچسب :