تعریف مهارت های تفکر انتقادی (1)

تعریفی از مهارت های تفکر انتقادی

 

 تفکر  کردن انتقادی (ارزیابانه) درباره دنیای پیرامون ما به چه معناست؟ سقراط حدود 2،500 سال پیش (در جامعه خود) سوالاتی را مطرح کرد که پیش فرضهایی که باور عمومی (عرفی) شهروندان (بر آن ها استوار بود) را به چالش می کشید . سقراط می پرسد؟ چگونه می توانیم به طور  موجه و با توجیه عقلانی مدعی داشتن دانش باشیم  (آیا باید برای ادعای داشتن دانش یا معرفت بودن تصوراتمان توجیه داشت و آن چیست؟) .  او میپرسد ، "باور" کسی با ارزش (فضیلت) است به چه معنی است ؟ در آن صورت ، فضیلت چیست؟ وقتی جوابی داده شود ، سقراط طرف صحبت خود را یک بار دیگر به چالش می کشد : اگر هر کسی درست می گوید (یعنی معیار درستی خودش است و معیار دیگری ندارد) ، در این حال ، چه کسی بر حق است ؟

(در آخرین بخش ، اهمیت این پرسش و پاسخ های به ظاهر کلافه کننده مشخص خواهد شد)

 این نوع پرسش و پاسخ های دیالوگی که به عنوان روش سقراطی (شناخته میشود) ، یک حالت از تحقیق انتقادی و تجزیه و تحلیل است که تعصبات پنهان و استدلالات معیوب برجسته را آشکار می کند ، و همچنین ما را نسبت به مدعیات جعلی ساخته شده از طریق اتوریته (ونه مستدل) آگاه می سازد .

 

 

1.  ماهیت


برای تعریف  تفکر انتقادی در متن کتاب اخیری که  توسط مایکل اسکرایون و ریچارد پل به چاپ رسیده ، چنین آمده که : "تفکر انتقادی روند فکری منظم و فعالانه ای است که به طرز ماهرانه ای به   مجسم کردن     ،    به کار بستن    ،     تجزیه و تحلیل کردن     ،     سنتز کردن ( به هم آمیختن و ترکیب کردن)     ،      و / یا ارزیابی اطلاعات        به دست آمده از ،    (اطلاعات) بودجود آمده (پدیدار ها)     ،     تجربه ها    ،      واکنش ها    ،   استنتاجها       و   یا ارتباطات      به عنوان یک راهنما برای باور و عمل ، میپردازد. این نمونه موارد ، بر پایه ارزش های جهانی فراتر از اختلافات فکری بنا شده است :  صحت   ،    دقت    ،    استحکام    ،    استدلال خوب    ،    عمق    ،    وسعت     و     انصاف ". حال آن که همه این مهارت های مناسب روشن نگری مخصوص فرایند تفکر انتقادی  ، در مدت زمان طولانی ساخته میشود .

 

 

 2. تاریخچه


با الهام از سنت باستانی یونانی تفکر انتقادی ، قرون وسطی یک حالت تکامل یافته نظام مند از تفکر در مبانی استدلال خوب است که می تواند در هر مقطع مورد بررسی قرار بگیرد . دانشمندان رنسانس ، از جمله فرانسیس بیکن در انگلستان ، این حالت پرس و جو را با تاکید بر ارزش استدلال تجربی بسط داده اند که می تواند در برابر وقوع پدیده های طبیعی در جهان"آزمایش شود"  . بیکن در روش شناسی استقرا (استدلال از خاص و یا به طور کلی نتیجه گیری در شکل) تمرکز یافته بود که منعکس کننده پارادایم جدیدی است که در نهایت از طرف علم مدرن به تصویب رسید.

( چنان که مشخص است از نتایج علم مدرن ، در حوزه علوم طبیعی انقلاب صنعتی است و نیز یکی دیگر از نتایج علم مدرن ، علوم انسانی است . نتیجه آن که علوم انسانی بدون چنین روشی پیشرفت نخواهد داشت و نیز از کارکرد خود نیز خارج خواهد شد)

 

 

3.اهمیت

 انقلاب کوپرنیکی در قرن هفدهم یک نتیجه عمده از این توسعه و پیشرفت در تفکر انتقادی است. با تجزیه و تحلیل شواهد به دست آمده از جهان طبیعی به جای فتوای صادر شده توسط کلیسای کاتولیک ، متفکران مانند گالیله و کپلر نشان می دهند که قطعا نظریه مرکزیت زمین در جهان اساسا به غلط تصور شده است.

(حداقل سخنی که میتوان گفت این است که برای زیستن در جهان طبیعی نیازمند یافتن درکی از آن بوسیله تجزیه و تحلیل شواهد به دست آمده از جهان طبیعی هستیم)

 


 4.آثار

 در عرصه اجتماعی و سیاسی ، این همان بی اعتمادی ارتدکسی (راست کیشی) است که عامل روشنگری فرانسه است. پیشرفت عمده در انواع رشته ها -- از آدام اسمیت ، کانت و اسپنسر ، تا کارل مارکس ، داروین و فروید -- به طور مشابه ریشه یافته از اعتقاد به این است که پیش داوری های ذهنی را در تمامی اشکال باید به دقت در معرض بررسی انتقادی قرار داد.

 

 

 5.مبادی استدلال


 در واقع ، استدلال انتقادی مبتنی است در توانایی شما برای افتراق  (فرق قائل شدن بین) استدلال قوی از ضعیف. اگر استدلالی که بر یک مجموعه ای از ادعا (یا مفروضات) بنا شده توسط واقعیت های خوب  مستدل پشتیبانی شود  ، نتیجه گرفته شده نیز به نسبت با احتمال بیشتری ، سزاوار شایستگی است.

(بخش اول درباره پرسش های سقراطی را بیاد بیاورید که پرسش از شایستگی و معیارش داشت . پرسش از این که کدام تصورات ما شایسته دانش خطاب شدن دارند. دانشی که بیانگر حقیقت و واقعیت باید باشد. این دانش فقط دانش های دسته بندی شده به نام علم نیست . بلکه هر تصوری که ما از جهان اطراف و خودمان داریم را نیز شامل می شود)

متناوبا ، در صورتی که اگر همان استدلال با یک فرض معیوب یا فرضی که خود مورد پرسش است بلغزد ، در این صورت این استدلال به نظر منحرف به نظر میاد (یادآور ضرب المثل معروف : خشت اول گر نهد معمار کج تا ثریا می رود دیوار کج) . به یاد داشته باشید که این حرکت از فرضیه به دستیابی نتیجه، مستلزم استنتاج است. بنابراین ، برای مثال ، اگر ما فرض کنیم که جنین انسان است ، و این که کشتن افراد بی گناه ، قتل انسان است ، پس ما می توانیم "منطقا" با استنباط چنین نتیجه بگیریم که سقط جنین " قتل است " . با این حال، مخالفان ،  می توانند به سرعت صحت این فرضیه اول را به چالش بکشند -- "چه کسی می گوید :" جنین انسان؟ (خلاصه کلام : توجه داشتن به مبادی استدلالات ,یعنی پیشفرض ها که عمدتا پنهان از نظر هم هستند)

(چنین که می بینید در علم پزشکی و نیز پرستاری هم تفکر ارزیابانه نقشی مهم به  جهت ارتباطش باحیات انسانی را به عهده دارد . در آینده پستی مخصوص به تفکر ارزیابانه و پرستاری ارائه خواهد شد)

 

  

6.شکلهای برهان


 یک راه برای تعیین اعتبار (بررسی صحت و سقم درستی ) استدلال این است که به فرم آن نگاه شود. همچون  در کتاب "عناصر استدلال" کانوی و مانسون  مشاهده میشود ، دو شیوه فرم الف و  ب (نام هایی که فعلا برای آنها در نظر گرفته ایم) دو نماینده از قواعد بیشتر استنباط در تفکر انتقادی هستند . توجه کنید ، به عنوان مثال ، این نمونه ای از طرز فرم الف است : "اگر عنکبوت قهوه ای گوشه نشین باشد ، آن خطرناک است .  این عنکبوت قهوه ای گوشه نشین است بنابراین ، خطرناک است..." توجه داشته باشید که این شکل استدلال (اگر ب ، پس ج ، و ب بنابراین ، ج) معتبر است حتی اگر دو فرضیه (مقدمه) نادرست از آب درآید. این بدان معنی است که استدلال (استنتاج) کردن (صحیح) بدون در نظر گرفتن حقیقت یا نادرستی ادعای (مقدمات) استدلال است. فرم ب ، در مقابل ، نتیجه را با تاکید در شرط بیان شده تکذیب کرد. بنابراین به جای تصدیق فرض دوم در مثال عنکبوت (" آن عنکبوت قهوه ای گوشه نشین است") ، فرم استدلال ب این ادعا را رد می کند ("عنکبوت قهوه ای نیست ") ، و در نتیجه ، نتیجه گیری خنثی میشود : بنابراین ، "آن خطرناک نمی باشد. "

 (در این بخش به نحوه استدلال ها توجه شده که در فرآیند نتیجه گیری و همچنین امکان اخذ نتایج متفاوت بسیار موثر و مهم است)

 

 

 7.مزایا


 با وجود (داشتن) توانایی تشخیص وجود مغالطه منطقی ، توجه (و دقت) ما جلب میشود به اشکال گوناگون استدلاهایی که ما شکل می دهیم و اثبات کردن مستدل ادعاها  ، که در نهایت منجر خواهد شد به درک صادقانه تر و آگاهانه از "باورهای مورد بحث و مذاکره (یا مناظره) و تصوراتی که ما ارزش برایشان قائلیم و گرامیش می داریم".

(تامل بیشتر پیرامون عبارت "درک صادقانه تر و آگاهانه بسیار نتایج سودمندی به همراه خواهد داشت ، اشاره وار باید گفت که این دو عامل در کنش های اجتماعی و نیز تعاملات انسانی بسیار نقش مهمی را به عهده دارند و نیز صلح و همزیستی (از محیط خانواده و دوستان  گرفته تا جامعه جهانی) کاملا وابسته به این دو عامل است

 

منبع :

http://www.ehow.com/about_5068257_critical-thinking-skills-definition.html#ixzz15nhLu8Tx

پانوشت : توضیحات داخل پرانتز به متن اصلی اضافه شده است.


مطالب مشابه :


تعريف مهارتهاي زندگي

تعريف مهارتهاي زندگي. مهارت هاي زندگي توانايي هايي هستند كه به ما كمك مي كنند تا در موقعيت هاي مختلف، عاقلانه و صحيح رفتار كنيم، به طوري كه با خود و ديگران




مهارتهای لازم برای تعریف شایستگی انجام شغل

تعریف درست مهارتهای مورد نیاز و میزان اهمیت آنها تعیین کننده کیفیت بخش گسترده ای از فعالیتهای منابع انسانی است. تعریف درست شغل و کاندیدای مناسب و علاقه




مهم ترین مهارت های زندگی برای داشتن زندگی بهتر و انسانی تر

13 دسامبر 2012 ... تعریف مهارت های زندگی: توانایی هایی هستند که به ما کمک می کنند در موقعیت های گوناگون، عاقلانه و درست رفتار کنیم؛ به طوری که با خود و دیگران




تعريف مهارتهاي زندگي

یک جرعه حقیقت - تعريف مهارتهاي زندگي - سیاسی،تحلیلی،موفقیت و... - یک جرعه حقیقت.




تعریف مهارتهای زندگی

شطحیات محتاج - تعریف مهارتهای زندگی - زدوستان دو رنگم همیشه دلتنگم = فدای همت دشمن شوم که یک رنگست - شطحیات محتاج.




مهارتهای زندگی{مهارت ارتباطی}

Ø تعريف مهارت هاي ارتباطي: توانائي برقراري رابطه باديگران به شكل كارآمد و موثر. مهارت هاي ارتباطي كه بعضاً مهارت هاي اجتماعي يا مهارت هاي بين فردي نيز ناميده مي




تعریف مهارتهای زندگی

تعریف مهارتهای زندگی. تاريخ : چهارشنبه ششم اسفند ۱۳۹۳ | 11:2 | نويسنده : علی صمدی. تعریف مهارتهای زندگی. مهارتهای زندگی شامل ده مهارت اصلی و اساسی هستند که




تعريف مهارتهاي زندگي

انجمن مهرورزان پیشگیری - تعريف مهارتهاي زندگي - پیشگیری از اعتیاد و دیگر آسیب های اجتماعی.




تعریف مهارتهای ارتباطی!!(متن شماره ی 3)

تعریف مهارتهای ارتباطی!!(متن شماره ی 3) ......مهارتهای ارتباطی عبارتند از توانایی برقراری رابطه با دیگران به شکل کارآمد و موثر. لازمه که این رابطه در عین اینکه برای




مهارت تفكر نقاد(critical thinking)

تعريف مهارت تفكر انتقادي در روانشناسي: منظور از تفکر نقاد آن است که فرد اطلاعات ، گفته‌ها و نظرات و پیشنهادها را بررسی کند و هیچ اندیشه، پیشنهاد یا نظری را بدون




برچسب :