تقوا و روح علمی در برخورد با بیمار

همانطور که از عنوان مقاله بر می آید هدف از این بحث روشن کردن رابطه میان پزشک و بیمار براساس نفوذ دو عامل اساسی معینی ، تقوای دینی و روح علمی در شخصیت پزشک و رفتار  اوست . باید خاطر نشان نمود که بیمار نیز باید از تقوای دینی و روح علمی برخوردار باشد . نفوذ این دو عامل در شخصیت بیمار نیز درمان را تسهیل می کند . اما در این مقاله موضوع بحث ما مشخص کردن نقشی است که پزشک از لحاظ اخلاقی و علمی در برابر بیمار به عهده دارد .

       نخست باید مفهوم تقوای دینی و روح علمی را روشن نمود و چگونگی تاثیر این دو عامل را در رفتار پزشک مورد بررسی قرار داد. پیش از روشن نمودن مفهوم تقوا و روح علمی یاد آوری چند نکته ضروری است . اول اینکه معمولا افراد درباره علم یا اطلاعات و معلومات افراد تحصیل کرده ، یا دانشمندان بحث می کنند و کمتر درباره روح علمی در میان درس خوانده ها و افراد عالم و مطلع بحث به عمل می آید . همچنین از شیوه علمی یا نحوه کارکرد عالم کمتر سخن به میان   می آید . پزشک مانند هر تحصیل کرده هم در رشته ای معین معلومات دارد و هم باید با شیوه علمی در طول تحصیل آشنا شده باشد تا بتواند همین شیوه را در حرفه خود به کار به بندد . افزون بر این ، پزشک مانند هر عالم و دانشمند باید از روح علمی برخوردار باشد . در این مقاله ما درباره شیوه علمی و نحوه اجرای آن فعالیتهای درمانی که خودکاری علمی محسوب می شوند بحث نخواهیم کرد . این موضوع خود نیاز به تدوین مقاله ای مستقل دارد که باید در فرصت دیگر به آن پرداخت . دوم اینکه آیا کسب دانش با علم اندوزی خود بخود فرد را به انجام رفتار با اعمال معین مستلزم می کند یا نه ؟ به سخن دیگر آیا مقوله علم اندوزی از مقوله عمل کردن جداست ؟ آیا عالم ممکن است بر خلاف علم خود عمل کند ؟ سوم اینکه عامه مردم درباره دانشمندان ما افراد مطلع و رفتار آنها چگونه می اندیشند ؟

    هر یک از این موضوعات نیاز به بحث طولانی دارد و ما در این مقاله نمی توانیم به تفصیل درباره همه این موضوعات بحث کنیم .

       بحث را درباره انتظارات عامه مردم از تحصیل کرده ها و دانشمندان آغاز می کنیم . مردم هر جامعه از یک فرد تحصیل کرده یا کسی که بخشی از عمر خود را صرف کسب دانش نموده است انتظار دارند که رفتار او با دیگران فرق داشته باشد . به سخن دیگر ، مردم عادی از یک پزشک ، یک فیزیک دان ، یک ریاضی دان انتظار دارند که متناسب با معلومات خود عمل کند ، نحـــوه برخوردار او با مشکلات و افراد متفاوت باشد و همچنین از خصوصیات فکری خاص ، که از نظر ما همان روح علمی است ، برخوردار باشد .

    این انتظار بجا و بمورد است و خود دلیل هشیاری مردم عادی ، حتی افراد کم سواد است . اما اینکه چرا عالم بر خلاف علم خود عمل می کند ، یا چرا شیوه برخورد عالم با مسائل مانند برخی از افراد درس نخوانده غیر اصولی است دلایل متعدد دارد . روان شناسان معمولا در مورد افرادی که مطلبی آموخته و برخلاف آن عمل می کنند نظر خاصی ابراز می نمایند . به عقیده روان شناسان این عده در واقع چیزی نیاموخته اند . به سخن دیگر ، این گونه افراد سطح محفوظات خود را بالا برده اند اما در جریان یادگیری یا آموختن دچار شکست شده اند . این نکته را بعدا" ضمن بحث درباره روح علمی مورد بررسی قرار خواهیم داد . بطور کلی نظر ما این است که دانش خود بخود گرایش خاصی را در فرد در اینکه بصورتی مطلوب عمل کند بوجود می آورد . به سخن دیگر ، آگاهی از امری خود بخود یک نوع التزام عملی را ایجاب می کند . همانطور که ملاحظه شد انتظارات عامه مردم با آنچه روان شناسان درباره آموختن یا یادگیری بیان داشته اند تطبیق می کند .

      چون روح علمی با کسب و تحصیل علم ارتباط دارد اینک به بررسی بر مفهوم می بردازیم . معتقدیم اگر فرایند کسب دانش طبق اصول تعلیم و تربیت انجام گیرد فرد نه نتها در مرحله نهائی کار ، به کسب دانش توفیق حاصل می کند بلکه در این فرایند به ایجاد و تقویت روح علمی در خود نیز اقدام می نماید . بحث تفصیلی در این زمینه نیز مستلزم تجزیه و تحلیل آموزش و نحوه فراگیری است . این موضوع خود به بررسی جداگانه نیازمند است . باید دانست که شیوه آموزش بصورتی که در مراکز علمی ما معمول است در پرورش روح علمی در استاد و شاگرد نقشی ندارد . فرایند آموزشی محدود به انتقال معلومات از ذهن معلم یا از کتاب به ذهن شاگرد است . در این فرایند سطح محفوظات شاگرد بالا می رود و گاهی بطور تصادفی پاره ای از مفاهیم را نیز درک می کند اما ، همانطوری که گفته شد ، اصولا" در پرورش روح علمی و نگرش علمی اقدامی به عمل نمی آید .

      همانطور که در بالا اشاره شد ، منظور ما از روح علمی خصوصیاتی است که در نحوه تفکر فرد بوجود می آید . ما دراین زمینه به تفصیل در کتاب فلسفه زیر عنوان روح فلسفی خصوصیاتی را بیاننموده ایم . در اینجا از تکرار آن مطالب صرفنظر می کنیم و به ذکر پاره ای از خصوصیات که مفهوم آنها تا حدی برای همگان روشن است ، بسنده می کنیم . بنظر ما آنکه در برخورد بـh افکار و  اندیشه ها ، چه علمی و چه غیر علمی ، تردید منطقی نشان می دهد دارای نگرش علمی است . به سخن دیگر کسی که دارای روح علمی است بدون چون و چرا مطلبی را نمی پذیرد .

     او در برخورد به افکار حالت تردید به خود می گیرد . این تردید با شک بی پایه و اساس تفاوت دارد . به سخن دیگر ، فردی که تردید منطقی درباره نظریه ای ابراز می دارد دلایل ارائه شده را قانع کننده تلقی نمی کند . تردید منطقی در تشخیص بیماری و اظهار نظر درباره بیمار نیز مصداق پیدا می کند . دومین خصوصیت روح علمی میل شدید عالم با پزشک به کنجکاوی است . در کنجکاوی محقق علت یا علل حادثه یا واقعه را بررسی می کند . غالبا" اظهار نظر های سطحی و بسنده کردن به عوامل ظاهری در تشخیص و بررسی امور محقق را از بررسی علت یا علل حوادث باز می دارد .

       سومین خصوصیت روح علمی برخورداری از دیدی گسترده است . معمولا" یک عامل ، یک واقعه ، یک جهت ما را به خود مشغول می دارد و رابطه این عامل واقعه یا مهمتر را با عوامل و وقایع دیگر از نظر ما دور می سازد . حوادث و وقایع با هم ارتباط دارند . یک علامت بیماری یا اصوا" یک بیاری با بیماریهای دیگر یا حالات دیگر فرد مربوط است . همانطور که دانشمند در بررسی یک واقعه یا یک مفهوم ، ارتباط آن را با دیگر وقایع یا مفاهیم دیگر در نظر می گیرد . یک پزشک نیز در تشخیص بیماری در برخورد با علامت بیماری ارتباط اموررا از نظر دور نمی دارد .  چهارمین خصوصیت روح علمی ژرف اندیشی است . فردی که دارای روح علمی است دهن خود را در سطح حوادث و وقایع متوقف نمی سازد . این فرد از طریق تحلیل ، بررسی   مشخص می کند با مبانی و باصطلاح بیش فرضهائی را که یک نظریه مبتنی بر آنهاست در نظر   می گیرد و از این طریق عمق امور را بررسی می کند . همین خصوصیت در تشخیص بیماری نقشی اساسی ایفاد می کند .

    همچنین خصوصیت روح علمی داشتن و سعه  صدر است . دانشمندی که دارای روح علمی است از برخورد با نظریات مختلف هواسی ندارد . او آماده بررسی افکار و آراء مختلف است .

     از این طریق او اندیشه های مختلف را بررسی و ارزیابی می کند و از آراء و نظریات منطقی بهره مند  میشود . پزشکی که در برخوردبه یک بیماری به استنباط و درک خود بیش از حد اعتماد دارد و از بررسی نظریات دیگران خودداری می کند در واقع خود را از حاصل تحقیقات دیگران محروم می سازد . ششمین خصوصیت روح علمی هماهنگی میان جنبه های مختلف رفتار فرد است . رفتار فرد از عادات ، تمایلات ، گرایشها ، شیوه برخورد ، نحوه تلقی و دانستنیهای فـــرد تشکیل می شود . در شخصیت عالم این خصوصیات هم آهنگ هستند افزون با هماهنگی ،همه  خصوصیات در شخصیت عالم در یک سطح عالی فرار دارند . عادات ، تمایلات ، شیوه برخورد ، نحوه تلقی فرد و معلومات او از رشد و کمال لازم برخورد دارید .

      در اینجا شایسته است نکته ای از گفتار حضرت علی علیه السلام نقل نماییم . اوضع العلم ما وقف علی اللسان و ارفعه ما ظهر فی الجوارح و الارکان .

     این عبارت در حکمت 88 صفحه 1127 کتاب نهج البلاغه  ترجمه مرحوم فیض الاسلام نقل شده است . در این جمله پست ترین مرتبه علم و ادراک و دانائی علمی است که در سطح زبان متوقف شود به سخن دیگر فرد جز چند لفظ چیزی دیگر نیاموخته باشد . والاترین مرتبه علم و ادراک علمی است که در اعضاء و ارکان وجود انسان ظاهر گردد . روی کلمه اعضاء و ارکان وجود انسان تامل فرمائید . آنچه در بالا در تحلیل رفتار گفته شد ارکان شخصیت آدمی را تشکیل می دهد . روان شناسان یادگیری را تغییر رفتار از راه  تجربه تلقی می کنند مراد از تغییر رفتار تغییر در عادات تمایلات ، گرایشها ، شیوه برخورد و دانستنهاست . این تغییر در سایه تاثیر متقابل فرد و محیط که همان تجربه واقعی است صورت می گیرد همانطور که ملاحظه می شود یادگیری یا آموختن وقتی صورت می گیرد که تغییرات لازم در عادات ، تمایلات ، شیوه برخورد و دانستنیها با هم صورت گیرند و به همین دلیل ما معتقدیم که کسب علم بصورت اساسی تغییر اعمال را نیز همراه دارد .

    اکنون به بررسی مفهوم تقوا می پردازیم . درباره تقوا به عنوان یک هدف تربیتی ما در کتاب تعلیم و تربیت اسلامی  بحث کرده ایم .

تقوا محوررفتار اخلاقی است . درکتاب تعلیم و تربیت اسلامی گفته شده است .

" کلمه تقوا به معنای حفظ و نگهداری است وقتی این کلمه در زمینه اخلاقی و تربیتی در مورد انسان بکار می رود بمعنای حفظ خود ، تسلط برخود ، اداره خود و قرار دادن اعمال و رفتار خود در مسیر عقلانی است ( صفحه 13 – تعلیم و تربیت اسلامی ) .

     مرحوم آیت الله طالقانی در جلد اول پرتوی از قرآن تقوا را به عنوان  " وجدان آگاه و فعال که شهوات و عواطف و خشم را از سرکشی و تصادم با حدود و حقوق دیگران نگهدارد وفا به نفس انسانی است و صاحب آن منفی است این وجدان باختلاف همراه هر نفسی وجود دارد . ( همان منبع صفحه 37 ) .

مرحوم آیت الله مطهری در کتاب ده گفتار درباره تقوا چنین می گوید :

" بنا براین تقوا به معنای عام کلمه لازمه زندگی هر فردی است که می خواهد انسان باشد و تحت فرمان عقل زندگی کند و از اصول معینی پیروی نماید . " ( همان منبع صفحه 137 ) .

در دنباله همین مطلب ، مرحوم مطهری تقوای دینی را چنین تعریف می کند :

" تقوای دینی و الهی یعنی اینکه انسان خود را از آنچه از نظر دین و اصولی که دین در زندگی معین کرده خطا و گناه و پلیدی و زشتی شناخته شده حفظ و صیانت کند و مرتکب آنها نشود . " ( همان منبع صفحه 137 )

    پزشک مانند هر فرد دیگر باید برای خود در زمینه اخلاقی و مناسبات انسانی یک نظام ارزشی انتخاب کند . این نظام باید مبتنی بر یک سلسله اصول و هدفها وشیوه های معین باشد ، مفهومی روشن از رفتار خوب یا پسندیده ارائه دهد و معیار رفتار خوب را مشخص سازد و فرد را عملا" ملزم به رعایت اصول و اهداف کند و او را به اجرای شیوه عقلانی در برخورد به مسائل وادار سازد . در مفهوم تقوا دو جنبه ایجابی و سلبی وجود دارد . معمولا " در بحث راجع به تقوا به جنبه سلبی توجه می شود و کمتر از جنبه ایجابی بحث به عمل می آید . در صورتی که در آیات قرآنی و گفتار ائمه دو جنبه یعنی جنبه ایجابی و جنبه سلبی ذکر شده است . به سخن دیگر ، آنچه که فرد باید انجام دهد و آنچه که باید از انجام آن خود داری کند مورد بحث واقع شده است .

از قول امام موسی کاظم علیه السلام در معنای تقوا چنین نقل شده است :

" آنجا که اوامر الهی است حضور داشته باشی و آنجا که نهی الهی صادر شده غیبت کنی "

در کتاب تعلیم و تربیت اسلامی از قول حضرت علی علیه السلام از کتاب تحف العقول اوصاف متقین به صورت زیر نقل شده است :

" ان المتقن فی الدنیا هم اهل الفضائل ، منطقهم الصواب و ملبسهم الاقتصاد ، و مشیهم التواضع ، فضحوالله بالطاعه ، غاضین ابصار هم عما حرم الله جل و عزا و افقین اسماعهم علی العلم النافع "

ترجمه : راستی پرهیزگاران در دنیا صاحبان فضیلتها یند ، گفتارشان درست و پوشاکشان ( رفتارشان ) میان روی ، اعمالشان توام با تواضع است . تحت فرمان خدایند ، از آنچه خداوند عزوجل حرام کرده دیده بر گرفته اند ، گوش به دانش مفید دارند .....

     تفاوت تقوای دینی و غیر دینی در این است که فرد متدین ضمن اینکه کوشش می کند آنچه را پسندیده است انجام دهد و از آنچه ناپسند و نهی شده دوری جوید ، ملتزم به مراعات امرو نهی الهی است . دین و بویژه اسلام آنچه را که عقل سلیم پسندیده و نیکو تلقی می کند مورد تاکید می دهد . از باب مثال رعایت عدالت ، کوشش برای حل مشکلات دیگران ، ایثار و از خودگذشتگی و مبارزه با ستمگران و حمایت از مظلومان در متن اسلامی جزء فضائل اخلاقی و معنوی محسوب می شوند . اعتقادات دینی و تربیت معنوی پایه این گونه اعمال و رفتار را استوار و مستحکم می سازد ، در صورتی که افراد غیرمتدین به خاطر عدم اعتقاد به ارزشهای معنوی و دینی نظام اخلاقی خود را بر پایه ای متزلزل بنا می کنند . آنها پیوسته در معرض انحراف قرار دارند و غالبا" تحت تاثیر تمایلات شخصی از رعایت اصول اخلاقی خود داری می کنند .

ماخذ

1-   شریعتمداری ، علی ( 1364 ) . فلسفه ( بخش روح فلسفی ) . انتشارات واحد فوق برنامه بخش فرهنگی دفتر مرکزی جهاد دانشگاهی – تهران .

2-   شریعتمداری ، علی ( 1369 ) ، روان شناسی تربیتی ( بخش یادگیری ) . موسسه انتشارات امیر کبیر ، تهران .

3-   شریعتمداری ، علی ( 1370 ) . تعلیم و تربیت اسلامی ( بخش تقوا ) . موسسه انتشارات     امیر کبیر ، تهران . 

 


مطالب مشابه :


مقاله 978: تقوا و پرهيزكاري؛ معيار كرامت الهي

مقاله 978: تقوا و پرهيزكاري رسول خدا در مورد سعد آن چنان ناراحت و غمگين شد که اين بار




مقاله ای درباره اخلاص

مقاله ای درباره در مورد امام خمینی امامت مقامی است عظیم و تحمّل آن بر من مشکل است و با آن




نقش تقوا در رشد شخصيت انسان

نقش تقوا در رشد از اين رو، در اين مقاله نظر اسلام و مثل زنان در مورد تقوا فرقى دارند




مقاله ی در مورد شهيدان

پوشى از «تقوا» بر قامت، و در سنگر اراك، مورد سوءقصد در سال 1360ش). اين مقاله




تقوا و روح علمی در برخورد با بیمار

تقوا و روح علمی در برخورد با اما در این مقاله موضوع بحث ما مشخص کردن نقشی است که پزشک از




مقاله در باره شخصیت

مقاله در زکات، تقوا ، جهاد در راه خدا ، طلب الهی در مورد ما انسانها




برچسب :