شب یلدا در شعر وحشی بافقی

بار فراق بستم و ، جز پای خویش را
کردم وداع جملهٔ اعضای خویش را

گویی هزار بند گران پاره می‌کنم
هر گام پای بادیه پیمای خویش را

در زیر پای رفتنم الماس پاره ساخت
هجر تو سنگریزهٔ صحرای خویش را

هر جا روم ز کوی تو سر بر زمین زنم
نفرین کنم ارادهٔ بیجای خویش را

عمر ابد ز عهده نمی‌آیدش برون
نازم عقوبت شب یلدای خویش را

وحشی مجال نطق تو در بزم وصل نیست
طی کن بساط عرض تمنای خویش را

وحشی بافقی


مطالب مشابه :


شعر محبت آمیز از وحشی بافقی

کند مضایقه از یک نگه که قیمت ماست. وحشی بافقی




شعر وفای مار از وحشی بافقی

وحشی بافقی : مار ز یاری چو کفت بوسه داد. داد دمش خرمن عمرت به باد. تیغ من از خون تو چون رنگ بست




وحشی بافقی

وحشی بافقی بهترین وبلاگ اردیبهشت ماه شعر ناب, اشعار زیبا, شعر نو, وحشی بافقی.:




شب یلدا در شعر وحشی بافقی

گنجینه ی بهترین شعرها - شب یلدا در شعر وحشی بافقی - مجموعه ی بهترین - معروفترین و ماندگارترین




منتخب بهترین اشعار وحشی بافقی(در ستایش معرفت و مقام عشق وحشی » فرهاد و شیرین

ما در این مجموعه سعی کرده ایم در لابلای اشعار و گفتار بزرگان شعر بهترین اشعار وحشی بافقی




رباعیات وحشی بافقی

رباعیات وحشی بافقی وبلاگ " گنجینه ی بهترین شعرها "اوقات خوشی برای شما آرزو می کند .




از شعرهای وحشی بافقی

گنجینه ی بهترین شعرها وحشی بافقی. شعر طنز زن گرفتن یک شاعر




دوستان شرح پریشانی من گوش کنید / وحشی بافقی

گنجینه ی بهترین شعرها بقیه شعر وحشی بافقی : اشعار وحشی بافقی :




ترکیب بند معروف وحشی بافقی(شرح پریشانی )

ترکیب بند معروف وحشی بافقی سعدی ،عطار ،عراقی و سایر بزرگان شعر و بهترین کتب به




وحشی بافقی

وحشی بافقی - هر روز يک شعر زيبا The Best Persian Poems • بهترین شعرهایی که خوانده




برچسب :