سفرنامه تایلند (روز سوم)

از دوستامون جدا شديم و سر ساعت 1.5 بعد از ظهر با هم قرار گذاشتيم همو همين جا ببينيم .

 

يك نقشه گرفتيم كه نشون مي داد چقدر زياد تو اينجا غرفه هست . از هر چي دلتون بخواد از انواع كفش و لباس نو و دسته دو انواع صندل و كوله پشتي تا لوازم تزئيني و صنايع دستي – گل ...... حتي حيوانات خونگي و لباس فروشي مخصوص اونا توش بود .

 

 

كه اصلا نمي شد اونجا رو كامل ديد البته من خسته شدم اونجا چون خيلي بزرگ بود و شلوغ  و دنبال چيزي كه بودي كلي بايد مي كشتي ولي اگه وقت داشته باشيد و بگرديد چيزهاي خوبي پيدا مي كنيد ما چون براي خريد صنايع دستي پاتايا مد نظرمون بود اينجا چيزي نخريديم ولي باز هم  همسرم چيزهايي مثل چراغ خواب . جاسوئچي هاي عروسكي كه كار دست بود كلي گوشواره هاي و گردن بندهاي رنگ و وارنگ و كلي صندل و دمپايي هاي قشنگ با قيمت خوب و ......... خريد . تو بازار آب نارنگي تازه و خنك خورديم كه خيلي خوشمزه بود . گفتم اگه حوصله و وقت كافي داشته باشيد از اول وقت كه بريد تا آخر وقت باز هم وقت كم مي يارين براي ديدن اونجا و اين بازار تو روزهاي شنبه و يك شنبه بازه و مي تونيد برنامه ريزي كنيد براي خودتون .

 

به اين بازار به عنوان يك محل توريستي هم مي تونيد نگاه كنيد . ديدن جمعيت زياد توريستها و همچنين خود تايلندي ها در حال رفت و آمد  و معامله و خريد كردن و ديدين انواع و اقسام صنايع  دستي و غرفه هاي مختلف از هر چی که فکرشو کنید و غذا خوردن مردم كنار خيابون و.... خالي از لطف نيست و جالبه.

سر ساعت 1.5 به محل قرار رفتيم و منتظر دوستامون شديم . وقتي اومدن ديديم اونا هم بيشتر از ما خريد كرده بودند . تصميم بر اين شد كه بريم هتل وسايل هامون رو بذاريم و بعد براي نهار بريم بيرون .

با همون BTS  برگشتيم هتل راستي تو طبقه بالاي لابي هتل آسيا كلي هم فروشگاه و مغازه بود كه يك گشت كوچيكي هم اونجا زديم و وسايل هارو گذاشتيم تو اتاق و يك استراحت كوچيك كرديم و براي ساعت 2.5 آماده شديم و با دوستامون سوار تاكسي شديم و رفتيم رستوران پرديس برا نهار . از ليدرمون آقاي افسري  آدرس مراكز ماساژ خوب و معروف تايلند رو پرسيده بوديم كه گفته بود همون 2 تا خيابون بغل رستوران پرديس از همه جا بهتره و هر كدوم رو انتخاب كنيد خوبه . خلاصه رسيديم رستوران پرديس و با كوپن هايي كه داشتيم غذا سفارش داديم كه يك منو جدا داشت و اگه چيز ديگه ايي مي خواستيم بايد مابه التفاوتشو پرداخت مي كرديم كه كيفيت غذاهاش هم خوب بود.

بعد نهار رفتيم سمت اون دو تا خيابون براي ماساژ كه تعريفشو شنيده بوديم ( دقيقا از رستوران پرديس كه بيرون مي ياين سمت راستتون كه پياده مي ريد دو تا خيابون هست كه اسمشونو يادم نيست ولي هر دو پر از مراكز ماساژ هستند ) كه ما خيابون دومي رو رفتيم و بعد از ديدن چند تا مركز آخر يكيشو انتخاب كرديم كه نيم ساعت ماساژ پا بود كه يك نيم ساعتي طول كشيد قيمتش هم براي دو نفرمون شد 440 بت . البته همشون ماساژ با ماهي هم داشتند كه ما علاقه ايي نداشتيم و فقط به خاطر معروفيت ماساژ تايلندي گفتيم امتحان كرده باشيم . در ضمن جلو همه مغازهاشون قیمتهای انواع ماساژ رو زدن می تونید تخفیف هم بگیرید . این منطقه  که پر بود از مراکز ماساژ نسبت به جاهای دیگه ایی که بعدا در بانکوک دیدیم تمیزتر و امکانات بهتری داشت .

دوستامون برگشته بودند هتل و ما خودمون دو تايي تاكسي گرفتيم و رفتيم مركز خريد سيام پاراگون كه مركز خريد بزرگ و شيكي بود با اجناس بسيار گران قيمت .

طبقه پايين اونجا هم آكواريوم معروف بانكوك بود Siam Ocean World كه با پرداخت مبلغ 1040 بت امكان بازديد از اونجا وجود داره . ما انجا رو نرفتيم و از سيام پاراگون تا MBK  پياده رفتيم مسير نزديك بود و كلي از مراكز خريد معروف بانكوك سيام سنتر – سنترال ورلد و..... در نزديكي هم هستند كه اگه بخواين از همه اونا ديدين كنيد در كنار ديگر جذابيتها و ديديني هاي بانكوك 4  روز اصلا امكانش نيست و مدت زمان بيشتري رو بايد تو بانكوك باشيد .

تو مسير پر از مغازه و فروشگاه و دست فروش بود ما تصميم گرفتيم از اونجا بريم بازار پتونم كه با تاكسي رفتيم اونجا  ساعت 6.5 بود بازار پتونيم كه به صورت يك مركز خريد بزرگ بود  كه خيلي ازمغازه هاش بسته بودند يا داشتند تعطيل مي شدند.

 

 ( يك چيزي رو بگم من خودم شخصا از پوشاك اونجا خوشم نيومد !!) جزء از چند جا كه چند تا صندل و دمپايي و روميزي از اين جور چيزها خريديم . از تخفيف تو تايلند خيلي شنيده بودم ولي خيلي جاها از تخفيف خبري نبود و خيلي سخت مي گرفتن رو قيمتاشون مخصوصا براي ايراني ها.

 از اونجا بيرون اومديم و تصميم گرفتيم تا هتل پياده بريم . تو خيابون از دست فروشها هندونه هاي قاچ شده خريديم كه خيلي خنك بود و چسبيد بعد هم نارگيل تو يخ گرفتيم و با ني آبشو خورديم . رفتيم رو يك پل هوايي كه هر چي مي رفتيم تموم نمي شد و از كنار مركز خريدهاي بزرگي چون سيام ديسكاوري و.. رد شديم ولي حال اينكه بريم و ببينيم نداشتيم و اصلا ازخريد زده شده بودم . يك جورايي هم راهمون به هتل  رو گم كرديم  و خيلي خسته شده بوديم از پل اومديم پايين ويك تاكسي گرفتيم رفتيم هتل .

 قرار بود ساعت 11 با دوستامون بريم ديسكو تا 11 خوابيديم . من يكم حالم خوب نبود ولي بيدار شديم و حميد هم زنگ زد گفت آماده اند . با اونا از هتل خارج شديم براي امشب قراربود بريم هاليوود . من گفتم جلوتر از هتل تاكسي بگيريم همون جلو هتل يك راننده توك توك جوان جلومون رو گرفت و اصرار كه ما ببره ديسكو ايراني و هر چي من مي گفتم ولش كنيم وبريم دوستامون واستادند و بهش گوش مي كردند . گفتم مي خوايم بريم ديسكو هاليوود كه گفت ساعت 12 بسته مي شه !! و ديديم داره قشنگ دروغ مي گه دوستاي من هم باور كردند و گفتند كه ضرر نداره بذار ببينيم اين ديسكو ايراني كه مي گه كجاست من هم به نظرشون احترام گذاشتم و زياد اصرار نكردم كه نريم سوار توك توك شديم و رفتيم سمت ديسكو وقتي رسيديم ديديم يك ديسكو بود كه اصلا ما ايراني اونجا نديديم و نفري 400 بت هم ورودي داشت كه دوستم رفت اول توشو ديد اومد بيرون گفت اصلا محيطش خوب نيست . خلاصه كنم براتون كه همون راننده توك توكه ما رو 3 تا ديسكو ديگه برد كه يكيش پر بود از هندي و عرب كه بيشتر از ديسكو محيطش به چيز ديگه شبيه بود !! من هم اعصابم خورد شده بود و قتی دید ما تو هیچ کدوم از این دیسکو ها نرفتیم با خنده گفت اگه دوست دارید ببرمتون هالیوود من هم که دیگه بی خیال شده بودم گفتم بریم و باز سوار توک توک شدیم و رفتیم .

رسيديم به هاليوود که مسیرش هم نسبتا دورتر بود  وروديش نفري 480 بت بود.  قرار شد يكيمون بره تو اول محيطشو ببينه كه الهه رفت و برگشت و خانم خوشش نيومد ! اینجوری گفت که همه تایلندی بودند و فقط چند تا دختر تایلندی بالا می رقصیدند . من خودم نرفتم داخل و نمی تونم نظرمو نسبت به اونجا بدم اگه اینا باهام نبودن حتما می رفتم و دوست داشتم ببینم توشو. 

تنها این عکسو از سر در اونجا گرفتم براتون  

خلاصه اينكه من چون اينا رو قرار بود امشب ببرم يك ديسكو خوب كه اونا دوست داشتند ديسكويي برن كه همه وسط باشن و برقصن گفتم بريم همون كاسانرود . كه راننده توك توك پرو در ضمن كلي هم از اونجا بد گفته بود مثلا اونجا ايراني ها رو راه نمي دن و اونجا امنيت نداريد و از اين حرفا كه اين بنده خدا ها دوستامون ترسيده بودند و دوست نداشتند بيان . نگو راننده توك توك عزيز براي اين كه  ديسكوهاي اونجا تو يك خيابون هست كه وسائط نقليه نمي تونن عبور كنند و به همين خاطر نمي تونه از ديسكوها به خاطر مشتري هايي كه مي ياره پورسانت بگيره !!! ما رو به اونجا نمی برد و از اونجا بد می گفت. پورسانت گرفتنشو از سه تا دیسکویی که ما رو علاف کرد وبرد دیدیم  .

به همين خاطر اصلا به توصيه هاي اونها چه راننده هاي توك توك و يا تاكسي گوش نكنيد و جايي رو بريد كه خودتون مدنظرتونه . من به دوستامون اطمينان دادن كه كاسنرود رو حتما مي پسنديد خلاصه بد از كلي الكي چرخيدن تو خيابونها خودمون با يك تاكسي رفتيم كاسانرود و و همون ديسكوهايي رو كه شب قبل رفته بوديم و دو سه تاي ديگه رو ديديم .

خوبيش اين بود كه خيلي خوششون اومد و راضي بودند و ديدند كه هيچ مشكلي نيست و هم محيطش خوبه و هم امنيتش. خلاصه تجربه خوبي بود و اون شب هم به خوشي تموم شد و برگشتيم هتل.

ادامه دارد..


مطالب مشابه :


مدل دمپائي و صندل زنانه جديد

عکس بازیگران ایرانی و خارجی - مدل دمپائي و صندل زنانه جديد - عكس بازيگران-مدل لباس-مدل




صندل ماشین

بزرگترین فروشگاه اینترنتی لوازم کودکان - صندل ماشین - فروش انواع لوازم کودکان وهمچنین لوازم




انواع کفش و صندل طبی شیفر

تجهیزات پزشکی پرتو طب - تهیه و توزیع انواع کفش و صندل طبی (زنانه و مردانه) وفشارسنج عقربه ای و




انواع دلمه و کوکو

آشپزی - انواع دلمه و کوکو - آموزش آنلاین شیرینی پزی و آشپزی ایرانی و صندل کدو با گوجه




مدل صندل جدید تابستانه دخترانه

انواع عکس های از مدل های گوناگون , همه چیز درباره مد و آرایش و زیبایی در خانه صندل تابستانه




کفش وصندل طبی سمندر

تجهیزات پزشکی پرتو طب - تهیه و توزیع انواع کفش و صندل طبی (زنانه و مردانه) وفشارسنج عقربه ای و




صندل کدو با گوجه فرنگی

آشپزی - صندل کدو با گوجه فرنگی - آموزش آنلاین شیرینی پزی و آشپزی ایرانی و ملل




سفرنامه تایلند (روز سوم)

از هر چي دلتون بخواد از انواع كفش و لباس نو و دسته دو انواع صندل و كوله پشتي تا لوازم تزئيني




برچسب :