ادامه جوابیه حافظ برای شعر اگر ان ترک ........

رادین :

اگر ان ترک شیرازی بدست ارد دل ما را
بدو بخشم دل و مهر و وفا ها را


نه مثل دیگران بخشم تمام روح و معنا را

سرو دست و تن و پارا سمرقتد و بخارارا


جوان مردی نه ان باشد که پشت رفته گان بندی
مرام عشق نه ان باشد که از مال دیگری بخشی


تمام روح و معنا را سر و دست و تن و پا را سمرقند و بخارا را
فقط ان خالقی بخشدکه خلق کرده ما ها را

 

آقا احسان هم حجت رو برهمه تمام کرد.....

احسان:

در شعر حافظ معنای ترک را اینگونه می نویسند که ترک به معنای زیبا رو هست نه قوم ترک .. !!

 

م.ش:

یکی بخشد به او ملک و یکی روح و یکی معنا
یکی بازارگرمی می کند آن قلب شیدا را

یکی بر نعل می کوبد دگر بر گرده سندان
ببین آن دلبر زیبا چه کرده این دل مارا؟

اگر آن دلبر زیبا بدست آرد دل مارا
بگویم من به جای این همه غوغا و اشعارا

که ای دل هرچه داری از وجود او بود ممکن
همه درد و بلای او ندارد قابل مارا

زسر تا پای انگشتان فدای غمزه و نازش
دهم بهر وصال او بقای عمر دنیا را

هادی احمدی « سروش»

هزاران یار زیبا رخ بدست آرند دل ما را
نه می‌خواهم نه می‌بخشم ز جسم خود سر و پا را


دل و جسمی اگر بخشم ز بهر یارِ زیبایی
کجا بر وصل خوش بینم تماس این بدنها را!؟


اگر حافظ در این دوران، نگاه مه رُخان می‌دید
پشیمان می‌شد از بذلِ سمرقند و بخارا را


نه تهرانی نه شیرازی به یُمن تیغ و جراحی
ندارد ارزشی دیگر، رخ صد یار رعنا را


ز راه دین، سر و پا را نمی‌بخشد دگر عاقل
وگرنه عابد و زاهد دهند اجزای اعضا را!


بجز این عالم شیرین کجا دانم که معنا چیست!
که بخشم بهر دلداری، جهانی هم ز معنا را


سروش و کرد گروسی ز یک شهرند و چند معنا
مکن شاعر بنام شعر مراعات اینها را

 

اینم جوابیه آقا محمد و ختم غایله:

 

ایشون هم خودشونو اینجوری معرفی کردن.

یک انسان

اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را

به خال هندویش بخشم هر آنچه مانده بر جا را


که آنچه شهریار و حافظ و صائب به خال هندو بخشیدند
همه من پیشکش کردم بی آنکه بینمت جانا


کنون شیدایی ام باشد همه داراییم مه رخ
که آن را نیز می بخشم به خال هندویت یارا

 

محمدرضا فاضلی:

اگر یک مهرخ شهلا بدست آرد دل ما را

زیادت باشد او را گر ببخشم مال دنیا را

سر و دست و دل و پا را به راه دین می بخشند

نه بر گور و نه بر آدم گری بخشند این ها را



و در جواب دکتر انوشه و شهریار و... می گویم:

مگر ملحد شدی شاعر که روح و معنیش بخشی

نباشد ارزش یک فرد زیبا روح و معنا را

امام عصری و حاضر! چنین بیهوده می گویی؟

که روح و معنیش بخشی یکی مه روی شهلا را ؟

وگر لایق بود اینها به خاک پای او بخشم

که نالایق بوداورا سر و هم روح و معنا را

 

 

و دوستی که نخواست نامش فاش شود!!!!!!!! در دو نوبت فرموده اند:

اینترنت :

اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را
خوشا بر حال خوشبختش، بدست آورد دنیا را
نه جان و روح می بخشم نه املاک بخارا را
مگر بنگاه املاکم؟چه معنی دارد این کارا؟
و خال هندویش دیگر ندارد ارزشی اصلأ
که با جراحی صورت عمل کردند خال ها را
نه حافظ داد املاکی، نه صائب دست و پا ها را
فقط می خواستند این ها، بگیرند وقت ما ها را

و

اگر آن ترک تبریزی به دست آرد دل ما را
به رنگ گونه اش بخشم، بهشت هر دو دنیا را
نه چون حافظ که دنیا را،نه چون کردی که اعضا را
نه چون تهرانی عاشق ،که بخشد روح و معنا را.

فریاد شریف :

اگر آن ترک بجنوردی که جان من به قربانش به دست آرد دل ما را/

ازو گیرم همه غم و درد و رنج هایش را/


بخشش اعضا به کار کس نمی آید/

به دنیا ها بیارزد گر بگیری از یار دردهایش را

سپنتا هم که به کل آب پاکی رو ریخت رو دست همه مون:

اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را
بدست آورده او گنجی که ارزد کل دنیا را

پدرام یوسفی هم رو کرده به ترک شیرازی و قشنگ گفته :

ببین ای ترک شیرازی چه آشوبی به پا کردی
بدون مقصد و بی سود به هم انداخته ای ما را
کمر بستند همه تک تک،یکی بعد از یکی دیگر
طلف کردند همه با هم همه شعر و غزل ها را
الا ای خالق عالم بیا لطفی به ماها کن
بکش این ترک شیرازی رها کن این دل مارا

محمد حسین صفدری هم آتیشش خیلی تنده :

چرا حافظ به یک خالی ببخشی این همه جا را؟
چرا چیزی ببخشایی که دارد قیمتی بالا
تو یک چیزی ز پیش خود همین جوری به او دادی
ولی اکنون بیا بشنو ز ما این درد دل ها را
اگر بخشنده بودی خب به من چه حرف من این است
به جان هم چرا انداختی یک مشت خل ها را
برای شعر تو هر شاعری ایراد می گیرد
حیا کن حافظا ول کن سمرقند و بخارا را

و بازم فرمودند:

اگر آن موش صحرایی به دست آرد دل ما را
کدامین گربه می ماند گرسنه در خیابان ها
سر و دست و تن و پا را به خاک گور می بخشی؟
نگه کن گشنه مانده گربۀ بیچارۀ تنها
اگر مردی برای گربه شامی را مهیا کن
نمی خواهد ببخشایی سمرقند و بخارا را

 

اینم از انشای زیبای آقای رضا شریفاتی :

اینم نظر من :
البته ببخشید اگه قافیه هاش جور نیستن ، فی البداهه اومد. حوصله تصحیحش رو هم نداشتم.
اگر آن مهدی زیبا بدست آرد دل دل ما را
نمی دانم در آن لحظه بمانم من در این دنیا
ولی آنقدر می دانم که او خود صاحب است و بس
و دارم من سوالی از شما افراد زیبا گوی ایرانی
توئی که ادعا داری به خال هندویش بخشی سمرقند و بخاراها
چگونه شور آن داری که فاتح باشی از بحر سمرقند و بخاراها که در راهش بپردازی؟
توئی که ادعا داری به خال هندویش بخشی سر و دست و تن و پا را
چگونه حال آن یابی که در راه شهان قامت تو دست و پا در اندازی؟
توئی که ادعا داری به خال هندویش بخشی تمام روح و معنا را
نمی دانم، چگونه روح می یابی درون جسم زار خود که در راهش بیاندازی؟
و او هر لحظه در لحظه به روحت جان می اندازد ، به جسمت روح می بخشد.
پدر جان لحظه ای بنشین تأمل کن ! عزیزم لحظه ای دیگر درنگی کن .
نزن لافی چنین روشن که او خود صاحب افلاک و سماوات است
و او خود صاحب تمام روح و معنا هاست.
و حتما در چنین روزی که می بیند چنین حرّافی بیّن
همی خندد به طنّازی طنّازان زیبا گوی ایرانی

دوستی هم در دفاع از جناب حافظ فرمودند:

کلام و درد حافظ سخاوت یا خساست نیست
نخواندی بیت دیگر را که فرموده شمایان را

«ز عشق ناتمام ما جمال یار مستغنی است
به آب و رنگ و خال و خط، چه حاجت روی زیبا را»

 

کیوان:

اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را
خوشا بر حال خوشبختش، بدست آورد دنیا را


نه جان و روح می بخشم نه املاک بخارا را
مگر بنگاه املاکم؟چه معنی دارد این کارا؟


و خال هندویش دیگر ندارد ارزشی اصلأ
که با جراحی صورت عمل کردند خال ها را


نه حافظ داد املاکی، نه صائب دست و پا ها را
فقط می خواستند اینها؛ بگیرند وقت ماها را

اینم قشنگه... پاورقی هم داره...

َADDi

اگر آن کورد سورانی،بدست آرد دل مارا.
به زیبایی مه رویش،ببخشم کل دنیا را.
نه هر کس لایقش باشد،بدو نظاره اندازد.
که کورسانی حیا دارد،حیای کل دنیا را.
لباسش پر ز زیبایی، که این خود مایه ی فخر است.
همه بخشند به این زیبایی، هر آنچه هست دنیارا.

کورد=کرد=Kurd
سورانی=شاخه ای از زبان کردی

مژگان سیه

گر آن محوش هری بدست آرد دل مارا/

به مژگان سیه بخشم زجان و دل سر و پارا

چرا حافظ و صائب دم از ملک خویشتند گویند/

چرا آنان که می بخشند ,نمیبخشند دل هارا

 

حشمت الله اوریا هم از کیسه خلیفه بخشیده..

اگر آن دخت افغانی بدست آرد دل مارا
به خال هندویش بخشم همه هستی مولا را

و هم:

اگر آن مه روی زیبا بدست آرد دل مارا
به دو بخشم به یکدم عرش مولا را

هر آن کس چیز میبخشد مثال مرد میبخشد
نه چون رضا که میبخشد ز بحری کاسه آب را

نداری همت بخشش مگو این لاو بالی ها
ببین آن حشمت اوریا که بخشد عرش مولا را

عباس عباسی که ظاهرا عاشقه...

اگر آن ترک کرمانی بدست آرد دل مارا
فدای مقدمش سازم همه قلب و نفس هارا
اگر با پشت چشمی براند از خیش مارا
چه ارزش دارد از بعدش وجودم روی دنیا را

 

پیمان رنجبر

اگر آن ترک شیرازی بدست آورد دل ما را
به یک سیلی بهوشم کن بیادم آر اینها را
ز حافظ گوی و از صائب که دادند جان و دنیارا
و یا از شهریارم گو که از کف داد معنا را
تمام مال و اموالت به نام محرمی باید
که گر عقلت ز سر در رفت نگه دارد آنها را
عجب جرمیست دل بردن خبر کن مجلسی هارا
بگیر آن ترک شیرازی رها کن محبسی ها را

 

محمد رفیع اعضمی هم جواب اوریا را اینطور داده..

اگر آن دلبر زیبا به دست آرد دل مارا
به ناز نازی اش بخشم دل و جان سرو پارا

هر آنکس چیز می بخشد ز جان خویش می بخشد
نه چون "اوریا" که می بخشد همه هستی مولا را.

 

جام جم که زیبا سروده....

منم آن ترک شیرازی
سری دارم به طنازی

ولی افسوس قبل از این
ز بهر چشم یک نازی


بدست آورده یک دل را
زدست دادم به یک بازی


و حالا شاعران، یک دم
بگویم سر حق ،رازی


نخواهد کرد این دل را
بغیر عشق حق راضی

جواد:

من فکر میکنم حافظ با گفتن این بیت شاید قص داش تا این بیت همیشه زنده بمونه خوشا حافظ که میگوید.

اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل مارا

به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را

چه خوش حافظ که گفتی این معمارا که تا هستیم بنویسند. معمارا معمارا !

مهدی:

اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را
نتوان بخشمش بهتر چو حافظ داده دنیا را
به تاریخ بنگرو بنگر زمانه را نبینی برتر از آن دو
که حقا لب به گل آراست.چو بخشیدش سمرقندوبخارا را
چو هر قدر در توان داری بچرخانو قلم برصفحه دل زن
به شیخ خوش سخن سوگند زبان نیستش تو را یارا

روح الله تقی پور-جلفا:

من آن ترکم که از عشقت گرفتم ره به طوفانی

که دانم عاقبت دل را سپارد دست تنهایی

بدان آن ترک تهرانی چو دست آرد دل ما را

بگرداند من و دل را جدا از درد تنهایی

من اندر راه عشق تو نه دست و پا دهم جانا

نه مثل حافظ والا دهم شهر و شوم طاعی

نه روحم پاک میباشد که آن را در طبق بنهم

نه اجزایم برای خود که آن را هم تو برداری

نمی دانم چه را بخشم برایت ای دل و جانم

که جانم را ز تو دارم- تو ای تندیس زیبایی

ن . م قطره ( نادر مسلمی )

اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را
چرا بخشم چو حافظ من سمرقند و بخارا را
نه چون صائب ببخشم من سر و دست و تن و پا را
نه چون بهجت که می بخشد تمام روح و اجزا را
بسان قطره می بخشم تمام آب دریا را
اگر آن ترک شیرازی شود مالک در این دنیا
سکندر را چه حاجت تا بگیرد ملک دارا را
جهانی گشته پنهان در دل این قطره ی نایاب
بسان قطره می باید که بخشید آب دریا را

علی....درانتظارت بی قرارم مولا

سلام به دوستان لطفا هول نشید همه چیتون رو به همه کس نبخشید.........نغمه ی دل من که اینگونه است:

اگرآن صاحب ومولا بیابد ندبه ی مارا

دگرمن را به حافظ چه؟که دارم کل دنیا را

الا ای بچه ی تربت خبر داری تومولا را ؟

به خال روی او بخشی سرودست وتن پارا

الا ای مهدی زهرا بیا مولا دگر حالا

که دیگرمن نمیبخشم به غیراز توسر وگوش ودل وپارا

شاهد :
مرا با ترک شیرازی چه کار است دل بگیرد دست

به جانان جهان دادم دل و دین ٬ غالب جان را

اگر گویم بدین معنی که معنا بهتری یابی

بدادم بهر خال او همه تن ٬ قامت جان را

نیرزد آنکه خواهد داد به خال هندوی یاری

بگیرد دل ز او دادش سمرقند و بخا را را

رها ازاد:

اگر من هم چو حافظ بودم یک شیرازی

بسا با دست و دل بازی بدادم کل دنیا را همی با یک دل راضی

ولی بنده بوم یک اصفهانی نمیدم تار مویی هم به اسانی

چه ان یار ترک باشد چه شیرازی چه اهوازی

فرزام هم به طنز گفته:

اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را
به خال هندویش بخشم پَس فیس و پلاسم را

پس: پسورد فیس بوک و گوگل پلاسم رو.......

امان از دست سعید ذوالفغاری؟

گر آن دخت البرزی به دست آرد دل ما را
به تار گیسویش بخشم 3دانگ از باغ بالا را
ندارم من سمرقند و ندارم من بخارا را
همین که هست میبخشم نیمی ازباغ بالا را
نبخشم من به آن دلبر سرودست وتن و پارا
بباید رفتنم باشد بادلبر باغ بالا را
اگر آن دلبر شهلا ببیند جیب خالی را
نه خواهدروح واجزارانه خواهد باغ بالا را
اگر هم معرفت باشد کمی آن دلبر مارا
گذارد دست در دستم ببوسد عضو بالا را
گرش حجبش شود مانع که او بوسد لب مارا
به ترفندی پسش گیرم 3 دانگ باغ بالا را

اما شعر مهندس قادریان را در جواب دکتر انوشه:

اگر آن میر مهرشادان بدست آرد دل ما را

به خال آن لبش بخشم هزاران شعر زیبا را

من آن چیزی که خود دارم نصیب دوست گردانم

نه مثل دیگران بخشم تمام روح و معنا را

سرو دست و تن و پارا سمرقتد و بخارا را

تمام روح و معنا را ز دست یار میبنم

چرا بخشم بر او چیزی که باید او دهد ما را

با تشکر از سپهر و آشنا :

حسن دلبری شاعر جوان معاصر هم غزلی زیبا در کتاب «چشمان من جنون تماشا گرفته اند » داره که به نظر من یکی از بهترین نظیره گویی های غزل حافظ شده اصل غزل:
به مژگان عشوه می بافند دور چشم زیبا را
چه زیبا قاب می گیرند در این شهر دریا را

غزل در ساحری محتاج چشم دلفریب توست
شبی را وقف ما کن این دو جادوی فریبا

رها کن شاعری مسکین چو حافظ را که می بخشد
به خال هندویت تنها سمرقند و بخارا را

بیا در وسعت سبز غزل های خودم بنشین
که تا پر پر کنم پیشت تمام کهکشان ها را

به امید تو می میریم اگر غیر از خودت باشد
به پیش از آفرینش باز گردان جوهر ما را

همان بر دار می بردند و می کشتند سنگین تر
که تو در منزل چارم نگهداری مسیحا را

ازان تا جاودان داغ شقایق پروری دارد
که یک بار از شب چشمم گذر دادند صحرا را

علی :

اگر آن یار خود عاشق بدست آؤد دل مارا
نمیدانم به جبرانش چها بخشم کجا ها را
نه روح و جان ، نه دست و پا ز خود دارم
نه مال و مکنتی از خود نه تهران و بخارا را
گرم باشد از آن من همه عالم همه دنیا
نزیبد دادن و بخشش به یار عاشق اینها را
عجب باشد که یار عاشم باید ببخشد باز
ببخشاید گناه این نبخشیدن ، بر ما را

 

میثم متخلص به (شاهین مازندرانی)

با کسب اجازه از همه دوستان و اساتید فرهنگ و ادب که اظهار نظر میکنم
راستش من شعر و یا کلام آهنگین رو خیلی دوست دارم ولی تا حالا سعی نکردم شعر گفتن رو امتحان کنم ولی از بس این مناظره منو به وجد آورد که بی تاب شدم...رخصت
الا ای شیخ شیرازی، که رقص آری جمله دلها را
دریغا در نیافتی دلربایان دیار کوه و دریا را
چنانی برند هوش از سرت ای بلبل شیرین سخن
که به یکباره دهی از کف همه دنیا را، نه سمرقند وبخارا را
**************
نه آن ترک شیرازی، نه گیلانی، نه تبریزی و اهوازی
نباشند هیچ یک شور تو را لایق به عشق بازی
تو را لایق به دامادی دیار پرنگار مازندران است
ای دو ست دیرین، یار شیرین آبروداری کند به طنازی

بهزاد مهدوی

یکی شاهانه می بخشد سمرقند و بخارا را
یکی رندانه می بخشد سر و دست و تن و پا را
یکی مستانه می بخشد تمام روح و اجزا را
یکی دیگر می اندیشد چه بخشد ترک زیبا را؟
سمرقند و بخارا را؟ همه خشکی و دریا را؟
سر و دست و تن و پا را؟تمام روح و اجزا را؟
الا یا حاتم طایی سخاوت را ز ما آموز
اگر آن ترک شیرازی ببخشاید به ما ما را

جبار خان:

اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل مارا
بدست آورده او گنجی که ارزد کل دنیارا

محسن .آقابیگی: شعر و نظر خودم...

اگر آن ترک شیرازی بدست آورد دل حافظ..
خود حافظ که به داند چه بخشد...مال دنیا را؟
ز سر بخشد زجان بخشد ز پا یا که ز اجزا را..
مگر دیدی تو آن یارا..کنی حل این معما را ؟
برو در خویشتن بنگر به خاک گور خود بنگر..
که حافظ حافظ است اما..تو حافظ نیستی یارا

سام:

اگر آن دلبر افغان بدست آرد دل مارا
به چشمان ترش بخشم وفا را عشق را دلبستگی ها را
نه چون آنان که می بخشند
سمر قند و بخارا را
سر و دست و تن پا را
تمام روح و معنا را

سنا:

اگر آن دختر زیبا
به دست آرد دل ما را
به او عشق می بخشم
دیار و ملک نمی بخشم
که آن دخترک زیبا
برایش ملک بی ارزش
برایش جان بی ارزش
او فقط من را می خواهد
دیگران ز بهرش بی ارزش
من هم فقط او را خواهم
و دیگران بی ارزش

جواب حسین عماری به استاد رها:

رها چون فرق جان و تن نمی دانی
در این مکتب ز سطح آب و بابایی
بی ادب خواندی شهریار شعر ایران را
و دانی در ید بهجت بسان قطره ی آبی
لسان غیب شیرازی چه زیبا می سراید

وصف چون تو مدعی را و چنین گوید:
“ با مدعی مگویید اسرار عشق و مستی

تا بیخبر بماند در رنج خودپرستی


مطالب مشابه :


شعر طنز در مورد دو بیت حافظ بی چاره

نوای نی - شعر طنز در مورد دو بیت حافظ بی چاره - وبلاگ گروه آموزشی زبان و ادبیات فارسی امارات




مجادله شعرا بر سر شعر حافظ ( ترک شیرازی ) به همراه شعری از خودم 45

رفیق خوب - ياشاسين آذربايجان - مجادله شعرا بر سر شعر حافظ ( ترک شیرازی ) به همراه شعری از خودم




تحقیقی در باره’ حافظ

اندیشه و فلسفه در شعر حافظ. او ژرف اندیش و راز بین است. که بخشش ازلش در می مغان




چند شعر عاشقانه سعدی شیرازی

Sherhaُُ - چند شعر عاشقانه سعدی شیرازی - -شعر-ترانه Sher -taraneh Sherhaُُ اشعار برگزیده حافظ




مفهوم رند در اشعار حافظ چیست؟

پارسی گوی - مفهوم رند در اشعار حافظ چیست؟ - ادبیات، شعر، داستان، سوال، نظر - پارسی گوی




باد صبا در شعر فارسی ( سوم راهنمایی )

او سراسر شعر فارسی را میدان تاخت و تاز خود قرار داده و شمیم روح بخشش در برسی شعر حافظ




ادامه جوابیه حافظ برای شعر اگر ان ترک ........

در شعر حافظ معنای ترک را اینگونه می نویسند که ترک به معنای زیبا رو بخشش اعضا به کار کس نمی




برچسب :