زیر باران رحمت عرفه

باز این اشک است که از جاده ی دل می گذرد و در کوچه ی کویر نیاز ساکن می شود, دوباره کبوترهای محرم خیال،با خاک عرفات تیمم می کنند. نمی دانم اما هرچه هست من زائر کوی حسینم، می خواهم با زمزمه های حسینی در صحرای عرفات, محرم درگاه خدا شوم؛ زیر باران عرفه.....

خدایا:احساس دیرین تو را قرن هاست مردمان شناخته اند، تو همانی که کاروان را برای نجات یوسف فرود آوردی تا او را از چاه به جاه رسانی و از بندگی به سلطنت.
چشم سفید یعقوب را به دیدار یوسف روشن کردی، ای آنکه دستان ابراهیم را از ذبح اسماعیل نگاه داشتی تا عرفات تحقق یابد،این را می دانم اگر بنده ای نافرمانی کند عزلش نمیکنی، مگر ساحران نبودند که سالها غیر تو را پرستیدند و فرستادگان تو را تکذیب کردند، اما تو با آیه لطیف هدایت،از هرچه جهالت رهایش کردی, و به سوی نور راهنمایش شدی, من اکنون زیر باران عرفه، زمزمه های حسین (ع) این بنده عاشق تو را زمزمه می کنم.
او که تو را با واژه های آسمانی اشک می خواند و با تمام بزرگی اش چه خاشعانه با تو سخن می گفت.
آری این همان آغاز کربلایی شدن است...
مهربان! خطاهایم بزرگ شده و رسوایم نکردی
گناهانم را دیدی و پوشاندی
شبهایم اکنون با طراوت دعا ترنم گرفته اند، چشمان در بارش توبه امان از دست داده اند.
دل بی قرار عرفات حسین شده است.
یا قدیم الاحسان ما را بیامرز و دعاهایمان را مستجاب گردان که جز تو کسی را نداریم و چشم امیدمان به درگاه توست.


ابراهیم...قدم برمی دارد...آسمان می لرزد...خورشید چشم هایش را می بندد و زمین در لرزشی پنهان آرام تر به دور خویش می گردد،قدم برمی دارد،پرنده ها از امتداد گام هایش پرواز می کنندو عشق مثل قاصدکی بی خبر روی شانه اش می نشیند،
قدم برمی دارد و در تمام ثانیه های پیش رو باران می بارد ...سخت است دل کندن ...سخت است ندیدن....سخت است نبودن...

اما خدا خواسته است و او از شوق رضایت پروردگار تنها پسرش را به قربانگاه می برد؛قدم برمی دارد ،ستاره ها به زمین می آیند و ماه پیشانی بلندش را سجده می کند...قدم برمی دارد چشم هایش را به روبه رو می دوزد   به زلال توکل...به افق اخلاص ؛ابراهیم(ع)می رود تا در مسلخ عشق پسرش اسماعیل را به اذن خدا قربانی کند

می رود تا رها شود از تعلقات زمین،تابرسد به آسمان،برسد به ملکوت خدا؛می رود تا بندهای نیاز را بگسلد تا به بی نیازی پروردگارش متصل شود

تا عشق برای همیشه سبز باشد و بندگی تا ابد شکوفه بار....

پانوشت:

آن روز سعی من ،از صفا تا مروه نبود از چشمان خیس مادرم بود تا دل دردمند پدر...

حجرالاسود بوسه گاه من نبود دستان تبدار پدرم بود ،رمی جمر می کردم آرزوهایم را در گردش هفت سنگ روزگار ...قربان ! قربانی نمی خواست آن هم بهترینم را ....  اشکهایم را، تبرک کردم به جای آن آب زمزم گوارابا گلبوسه ای بر چهره ی نورانی اش در وداعی همیشگی...

پدرم را در روز عید قربان به خاک سپردند خاکی که قریب شش سال است او را تنگ در آغوش گرفته ... و این عید تجدید خاطره ای دردناک  است از آن  وداع همیشگی...


مطالب مشابه :


نام، آدرس و تلفن زائرسراهای مشهد مقدس

زائر سرای انجم شعاع زائر سرای فرهنگیان استان تهران زائرسرای آب منطقه ای یزد




ثبت نام زائر سرای مشهد برای نوروز1392

ثبت نام زائر سرای مشهد و پزورش استان یزد جهت سرای فرهنگیان دزمرحله اول




ثبت نام زائر سرای مشهد درتابستان 1390

ثبت نام زائر سرای مشهد آموزش و پرورش استان یزد کسانیکه تمایل دارند تا فرهنگیان




رزرو زائر سرای مشهد درنوروز1390

رزرو زائر سرای مشهد به سایت آموزش و پرورش استان یزد به آدرس www.eskan.yazdedu فرهنگیان




عاشقان و دلدادگان در راه مشهد‌الرضا(ع)؛ خدمت رسانی به زائرین پياده حرم عشق + تصاویر

زائر, مشهد. دانشجو ورودی های 91 فرهنگیان یزد. سرای دانش پژوهان پردیس الزهرا سمنان .




اردوگاه های فرهنگی تربیتی فعال کشور

خانه معلم یزد(در مشهد) زائر سرای هتل پاپیون فرهنگیان قزوین در




بررسي مبناي تاريخي اربعين حسيني؛ علت و فلسفه استحباب زيارت روز اربعين چیست؟/ اهل بيت (ع) در کدام ارب

خاطره زيارت آن زائر گرامي بدارند و 91 فرهنگیان یزد. سرای دانش پژوهان پردیس




شهـــــ❤ــر مــــــ ـــن کــــــ ــــاخــــــ ❤ــــک

دانشگاه فرهنگیان یزد پژوهش سرای اما هنوز هم آب گوارایش خستگی هر زائر و مسافری را




زیر باران رحمت عرفه

سامانه مدیریت فرآیند ضمن خدمت فرهنگیان. سامانه آزمون های هوشمند با مدیریت طیبه




فضیلت زیارت امام حسین علیه السلام در شب جمعه

تعزیه استان یزد; بسیج دانشجويي دانشگاه فرهنگیان اصفهان: زائر امام حسین




برچسب :