پاسخ طارق خراسانی به مقاله ی حضرت استاد عبدالنبی قیم

پاسخ طارق خراسانی به  مقاله ی حضرت استاد  عبدالنبی قیم

نقدی بر اشعار دکتر بادکوبه ای……

منبع: http://mollasaninews.com

نقدی بر اشعار دکتر بادکوبه ای……

اشاره:استاد عبدالنبی قیم از فرهیختگان و نویسندگان توانمند خطه خوزستان است که اخیرا” کتاب وزینی در نقد و رد اندیشه ها ضد اسلامی احمد کسروی و کتاب پانصد ساله خوزستان او به زیور طبع آراسته و روانه بازار کتاب نموده است.ایشان هم از جمله خوانندگان و مراجعان پایگاه اطلاع رسانی ملاثانی نیوز می باشند.استاد قیم در نقد پاره ای از اشعار دکتر مصطفی بادکوبه ای مقاله ای نگاشته و نسخه ای از آن جهت انتشار برای ما ارسال شده است که عین پاسخ و نقد ایشان جهت اطلاع خوانندگان وبگاه منتشر می گردد.البته جا داشت جناب قیم اصل اشعار دکتر بادکوبه ای را هم ضمیمه نقد می کرد تا خواننده بتوانند به قضاوت منصفانه ای در این خصوص برسد.

مصطفی با دکوبه ای به کجا می رود ؟

هنگامی که برای اولین بار شنیدم شخصی شعری به نام ” خدای عرب” سروده و در این شعر نه تنها به مردم عرب توهین کرده بلکه به مقدسات مسلمانان نیز اهانت کرده است به هیچوجه باورم نمی شد که در قرن بیست و یکم و در شرایطی که جهانیان به دنبال نزدیکی و تقارب هستند ، کسی این چنین کینه توزانه و بدون دلیل به صدها میلیون انسان توهین کند . در باورم نمی گنجید کسی با نفرت و تحقیر از دیگران سخن گوید . چه شده است ؟ آیا شاعری عرب و یا نویسنده عربی به بادکوبه ای و یا هم وطنان ما توهین کرده که او درصدد مقابله برآمده است ؟ آیا عرب، مصطفی بادکوبه ای را به نبرد یا رزم فراخوانده که او این چنین بی محابا درصدد آماده سازی میدان نبرد و رزم است ؟شگفت زده و متحیر ماندم ، قدری درنگ کردم . درنگ کردم تا به سان مصطفی باد کوبه ای اسیر احساسات و عواطف نشوم . درنگ کردم تا به اصل اشعار او و سخنان او دست یابم . پس از آن که از چند منبع موثق به شعر او دست یافتم و اشعار او را قرائت کردم . حقیقتاً افسوس آوردم . تاسف من از این جهت بود که چرا یک نفر تا این اندازه قلبی مالآمال از کینه و نفرت دارد ؟ نفرت به همنوعان خود و نفرت به هم دینان خود . البته من فرض را بر این گذاشته ام که مصطفی بادکوبه ای مسلمان است . اگر بادکوبه ای مسلمان باشد، گناه و جرم او بیشتر است . اگر  مسلمان نباشد ، باز کینه توزی و توهین و تحقیر بر او جایز نیست . من برای اولین بار است که نام مصطفی بادکوبه ای را می شنوم ، پیش از این هیچگاه نام او را نشنیده بود. شعر او من را به یاد آن کشیش گمنام آمریکایی در یک شهر کوچک و دور افتاده انداخت که قصد سوزاندن قرآن را داشت و از قبل این اقدام، در همه جهان معروف شد . پیش از این نیز بهلول به ما گفته بود برای شهره شدن دو راه وجود دارد یا یک عمل خارق العاده خوب و یا یک عمل خارق العاده بد.در اوضاع و احوالی که جهان روز به روز کوچک تر می شود و انسان ها به دنبال روش های نزدیک و تقارب بیشتر هستند بادکوبه ای با این اهانت ها با این اشعار به دنبال چیست ؟ و از این درشت گویی و تحقیر و توهین در پی چیست ؟ چه چیزی می خواهد ؟ او برای توجیه اشعار موهن خویش حتی به تحریف و جعل حقایق نیزد دست یازیده و آشکارا برای دیگران اصل و نسب تعیین می کند . او نه تنها به صدها میلیون عرب بی احترامی کرده ، بلکه به هموطنان عرب خود نیز بی حرمتی می کند . و به هنگامی که خبط خویش را ملاحظه می کند، هموطنان عرب خود را غیر عرب و ……….. و آنهایی که زبان عربی آموخته اند معرفی می کند.به راستی مصطفی بادکوبه ای نمی داند که هموطنان عرب او، هر کدام برای خود شجره نامه ای دارند که شجره نامه آنها به قبایل صدر اسلام می رسد ؟ آیا او نمی داند هموطنان عرب او از بنی تمیم و مذحج و بنی ربیعه و بنی حنطله و بنی طی و بنی کعب و … هستند ؟ آیا او نمی داند نزد هموطنان عرب او بزرگترین و زشت ترین دشنام این است که به آنها بگویند شما عرب نیستید ؟ بعید است مصطفی بادکوبه ای که عنوان دکتر را یدک می کشد ، این حقایق را نداند . ولی اگر نمی داند باز گناه او بیشتر می شود ، گناه او از این نظر بیشتر است که چرا در خصوص موضوعی که اطلاع ندارند، اظهار نظر می کند . آیا مصطفی بادکوبه ای به فکر وحدت ملی ما ایرانیان نیست ؟ او نمی داند این قبیل سخنان باعث تفرقه و جدایی است ؟ او نمی داند این سخنان اختلافات قومی را دامن می زد و آب به آسیاب دشمن می ریزد؟جعل و تعریف دیگر او ، اَشد کفراً و نفاق خواندن عرب است . قدر مسلم مصطفی بادکوبه ای به عنوان کسی که توشه اندکی از ادبیات برگرفته، فرق بین ” عرب” و ” اعراب ” را می داند . او می داند که ” اعراب” با ” عرب” خیلی تفاوت دارد . او می داند ، منظور از ” اعراب” ، مردم بادیه نشین است . با این وجود به منظور بیان کینه و نفرت خود، به خلط این دو واژه دست یازیده تا شنونده غافل یا شنونده کم سواد را فریب دهد.

به راستی مصطفی بادکوبه ای از خود نپرسیده است که اگر عرب ” اشد کفراً و نفاق” بود، چگونه خداوند حضرت محمد(ص) را از میان آنها انتخاب کرد ؟ و چگونه خداوند تبارک و تعالی افتخاری به این بزرگی را نصیب آنها کرد که مبلغ و پیام آور کامل ترین دین الهی باشند؟مصطفی بادکوبه ای به شعر شاعرانی چون حافظ و مولوی و خیام و سعدی استناد کرده و آنها را در تقابل با کلام عرب و شعر عرب قرار داده است . این نیز قیاس مع الفارق است . زیرا شعر شاعران مزبور هر اندازه که دلنشین و عالی باشد ، هیچگاه به قوت و صلابت کلام قرآن نیست . این را آن بزرگواران نیز قبول داشته اند . قدر مسلم اگر آن بزرگواران زنده بودند، نه تنها شعر بادکوبه ای را قبول نداشتند، بلکه با ابیاتی دلنشین و نغز به بادکوبه ای و امثال او می تاختند و آن چنان بلایی بر باد کوبه ای نازل می کردند که تا قیام قیامت کسی جرات بیان این قبیل لاطائلات را نداشته باشد.مگر نه این است که حافظ دیوان خود را با مصرع عربی آغاز کرده ؟ و مگر نه این است که سعدی اشعاری به عربی دارد ؟ مگر غیر از این است که سعدی در نظامیه بغداد  درس خوانده ؟ مگر نه این است که سعدی به هنگام سقوط بغداد به دست هولاکوخان مغول ، گریه کرده و قصیده ای در این باره به عربی سروده؟  مگر نه این است که اکثر اشعار مولوی برگرفته از قرآن است که به قول شما ” کلام عرب” است ؟اما آن بزرگوران واستادان سخن که به راستی استاد سخن بودند ، به دلیل آن که استاد سخن بودند، قلبشان مالامال و آکنده از محبت و مهر بود و به ارزش های والای انسانی می نگریستند . اما آن که توشه ای از سخن ندارد قلبش مالآمال و سرشار از کینه و نفرت است و خود مبلغ کراهت ها و منادی توهین ها می شود.کاش مصطفی بادکوبه ای به عوض کوبیدن برطبل کینه توزی و کینه ورزی و استعاره از نام بزرگانی چون حافظ و سعدی و مولانا و خیام ، اندکی در اشعار و اندیشه های آنان کنکاش می کرد و از اندیشه پاک آنها بهره می جست . کاش مصطفی بادکوبه ای به این کلام عالمانه شاعر اجل سعدی شیرازی یعنی

” بنی آدم اعضای یک پیکرند                                        که در آفرینش ز یک گوهرند “

 عنایت می کرد و از آن درس می گرفت . بیتی که حتی کودکان آن را شنیده اند و آن را از بر می خوانند و آن را سرلوحه کار خود قرار داده اند . کاش مصطفی بادکوبه ای به ” از دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست ” مولوی توجه می کرد و در قالب یک انسان و اندیشه های والای انسانی حرکت می کرد .به راستی بادکوبه ای که مدعی شاعری است و از ” کلام پر از قهر و انحنای عرب” بیزار است و حتی حاضر است به قعر جهنم برود و صدای عرب را نشوند ، با ” بیت” ، ” مصرع ” ، ” وزن” ، “قافیه” ،” قصیده”  که همه عربی هستند چکار خواهد کرد ؟ اصلاً با کلمه ” شعر” که یک کلمه عربی است ، چگونه کنار خواهد آمد ؟متاسفانه کینه و نفرت آن چنان چشم و دل مصطفی بادکوبه ای را فرو بسته است که نمی داند چه می گوید . یک بار عرب را با ” اعراب” در هم می آمیزد تا خواننده را فریب دهد ، یک بار هموطنان عرب را غیر عرب می داند .تعریف و تمجید از بزرگان شعر و ادب امری پسندیده و به تعبیری امری واجب است اما تحسین و تعریف از بزرگان به قیمت توهین و اهانت و کوچک انگاری دیگران امری مذموم ونکوهیده است و خردمندان همواره از این روش، آزرده خاطر و غمگین بوده اند . شما می توانید فردوسی و یا هر شاعر دیگر را به عرش برسانید و او را در سخنوری والا بدانید ، اما حق ندارید دیگران را تحقیر کنید و با دیده حقارت و تمسخر به دیگران بنگرید . ارزش گذاری دوباره کار فردوسی و مقایسه کار او با دیگران، بر عهده کارشناسان و صاحب نظرات بی غرض و بی مرض است ، آنانی که در اظهار نظر از کینه توزی و تعصب نژادی و سایر انواع تعصبات دور هستند . گویا مصطفی بادکوبه ای سخن ادوارد براون ایران شناسی نامی را شنیده و از این سخن برآشفته و به عرب و کلام عرب ناسزا می گوید . ادوارد براون به هنگامی که شعر فردوسی را با گزیده ای از اشعار پیش از اسلام به نام ” ملعقات سبع” مقایسه می کرد . این دو گونه شعر را ارزش گذاری کرده و می گوید ” حتی برای یک لحظه نمی توان شاهنامه فردوسی را با ملعقات سبع مقایسه کرد “مصطفی بادکوبه ای برای کوچک انگاری کلام عرب و برای بیان نفرت و کین خود از عرب به ” کلام گاندی” و ”  شعر هوگو” چنگ در آویخته و آن را با شرف تر ” از ادعای عرب” دانسته
است . اولاً معلوم نیست . منظور او از ” ادعای عرب” ، کدام کلام است . انشاءا… که منظور ایشان قرآن نباشد . اما جهت تنویر ذهن انسان های شریف و آزاده که قلب آنها از کینه توزی مبرا است . ذکر این نکته الزامی است که کلام حضرت محمد(ص) نه تنها به کلام پر کین شاعران کینه توز، بلکه بر کلام گاندی و هوگو برتری دارد . دلیل و گواه این سخن آن است که امروزه بیش از یک میلیارد نفر پیرو کلام حضرت محمد(ص) است . همان حضرت محمدی که میان بلال حبشی و سلمان فارسی و اشراف قریش تفاوت قائل نشد . همان حضرت محمدی که مبلغ کلام خدا بود که می فرماید :” ان اکرمکم عند اله اتقکم” (بزرگوارترین شما پرهیزگارترین شماست ) . همان انسان بزرگی که بدون در نظر گرفتن رنگ و نژاد فرمود ” سلمان من اهل البیت “  سلمان یکی از اعضای خاندان پیامبر است . اما شاعر ناشی ما که از ” گاندی” و ”  هوگو” سخن می گوید ، ای کاش به کلام این ها اقتدا می کرد و همین سخن آن ها را رعایت می کرد و دل خویش را از کینه و نفرت پاک می کرد . مگر نه این است که گاندی منادی آزادی و رهایی از هر نوع بندگی بود مگر نه این است که گاندی  طرفدار عدم خشونت و عدم نفرت بود ؟ و انگهی در ادبیات عرب و در زبان عرب اگر نگویم صدها ، ولی قدر مسلم ده ها نمونه برتر و والاتر از گاندی و هوگو وجود دارد . اگر از پیامبر و یاران با وفایش بگذریم ، سخنان حکیمانه ائمه اطهار و کلام دلنشین و شیوای ادبا و شعرا و فرزانگان عرب بسیار است که بر سخنان گاندی و هوگو” شرف” دارد . سخنان حضرت علی(ع) ، سخنان امام حسین (ع) ، اشعار المتنبی ، سخنان ابن خلدون ، اندیشه های ابن رشد ، اندیشه های فیلسوف بزرگ ابن العربی و دهها ، بلکه صدها فرزانه دیگر ، نمونه های بارز این سخنان هستند .بی مناسبت نیست  سخن شاعر عرب در بیش از ۱۴۰۰ سال پیش و قبل از ظهور اسلام را برای درک و فهم کلام عرب ذکر کنیم ، تا یاران مصطفی با دکوبه ای در عصر اتم و عصر انفجار  اطلاعات  بدانند کدامیک عقب مانده و متحجر است ، آن عرب پانزده قرن پیش یا این باد کوبه ای قرن بیست و یکم.

لا یَحمل الحقد من تعلو به الرتب                          و لاینال العلی من طبعه الغضب

آن که بلند مرتبه است کینه به دل ندارد                 و آن که خشم پیشه کند نیز گرانقدر نباید .

اما شکوه و گله من از هموطنان من اصحاب فضل و دانش است ، آنهایی که قلبشان برای انسان و انسانیت می تپد، آنهایی که روح و روانشان در فکر وحدت و یکپارچگی میهن است ، آنهایی که اندیشه شان و قلم شان در راه اعتلای ارزش های والای انسانی است ، چرا این قبیل افراد که الحمدالله در کشور ما اندک نیستند، سخنان اهانت بار و پر کین و غرض مصطفی بادکوبه ای را پاسخ ندادند و در مقابل آن ساکت ماندند ؟ آیا سکوت به معنای رضا نیست .وقتی مصطفی بادکوبه ای این چنین توهین و  تحقیر می کند ، آیا نباید انتظار داشته باشیم  آن طرف  دعوا نیز سخنانی همتراز بادکوبه ای بیان کند ؟ آیا فقط بادکوبه ای می تواند توهین و تحقیر کند ؟ قدر مسلم انسان عرب نیز می تواند پاسخ بادکوبه ای را با همان سبک و سیاق و با همان عبارات و با همان وزن بدهد . شاید بر عده ای از ان ها احساسات چیره شود و تند تر از بادکوبه ای شوند. آیا این فضا به ضرر مسلمانان نیست ؟ گیرم که آنها جواب دادند و بادکوبه ای نیز پاسخ تند تر داد ، سرانجام و پایان این سخنان چیست و چه چیزی عاید ما ایرانیان می شود.

قدر مسلم این قبیل سخنان و این قبیل اشعار که توسط مصطفی بادکوبه ای وامثال او بیان می شوند، ذره ای از ارزش دین محمد(ص) و ذره ای از ارزش های والای کلام عرب کم نمی کند . اما آنچه بیش از هر چیز هویدا و آشکار می شود سطح فکر و سطح بینش برخی افراد کینه توز است . افرادی که در جهان معاصر و در دوره علم و تکنولوژی و در عصر عقلانیت و خردمندی ، در دوران گفتگو و نزدیکی انسان ، فاقد جایگاه هستند

 عبدالنبی قیم – فرهنگ نویس و پژوهشگر

بسم الله الرحمن الرحیم

دیدگاه حاج لفته منصوری

قرآن کریم احترام بی مورد به گذشتگان وعصبیت ها را جزء مبانی و ارزشهای مشرکین دانسته و بیان می کند که آن ها ملاحظات قومی و طایفه ای را بالاتر از اوامر الهی و احکام خدا می دانستند. قوم شعیب صریحا به اومی گویند: اگر ملاحظه قوم و طایفه ات نبود، تورا سنگسار می نمودیم وجناب شعیب که می بیند در نزد این ها قوم و طایفه بالاتر ازخداست، می گوید: «یا قوم ارهطی اعز علیکم من الله » (سوره هود، آیه ۲۲ و ۹۱) ;ای مردم! آیا طایفه من نزد شما ارزشمندتر ازخداست؟
وضعیت امت اسلام بعد از پیامبرصلی الله علیه وآله به جائی می رسد که می بینیم همین سخن را حضرت علی علیه السلام در زمان خلافتش به مسلمانان می گوید:
«… قد ترون عهودالله منقوضة فلاتغضبون وانتم لنقض ذمم آبائکم تانفون » (نهج البلاغه، خطبه ۱۰۶، ص ۵۳);… شما می بینید که پیمان های الهی یکی یکی نقض شده و ابدا متاثرنمی شوید، در حالی که اگر عهد و پیمان آباء واجدادتان نقض شود، به دماغتان برخورده وخشم و خشونت سراپای وجودتان را می گیرد!
برادران و خواهران عزیز؛ ما در برابر این نوشته ها و بالاتر از آن مسائلی که این روزها تحت عنوان « مکتب ایرانی» و از این دست در حال ترویج است باید از مکتب حیات بخش اسلام بهره بگیریم و موضع اسلامی داشته باشیم و خدای نکرده مشمول این آیه شریفه نشویم ( یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ کُونُواْ قَوَّامِینَ لِلّهِ شُهَدَاء بِالْقِسْطِ وَلاَ یَجْرِمَنَّکُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَى أَلاَّ تَعْدِلُواْ اعْدِلُواْ هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى وَاتَّقُواْ اللّهَ إِنَّ اللّهَ خَبِیرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ ) سوره مائده آیه ۸

اهواز – لفته منصوری
جمعه – ۲۳/۲/۱۳۹۰

 

حضرت استاد  عبدالنبی قیم

یا سلام و آرزوی سلامتی و بهروزی برای آن استاد فرهیخته  اینجانب لازم می دانم  در خصوص برادر مسلمان و شاعر گرانقدر و ممتاز معاصر جناب آقای دکتر  مصطفی بادکوبه ای چند  نکته را به استحضار حضرتعالی برساند:

اینجانب بک فرد وحدتی بوده و به تمام  پیروان ادیان الهی  و حتی لائیک ها احترام گذاشته( غیر از فرقه سیاسی پلید بهائیت و صهیونیست های جنایتکار) و این احترام حقیر  به دور از بازی های زشت یا زیبای سیاسی مرسوم در جهان است، نمی دانم حضرتعالی  با چه دلیل و مدرکی این چنین برعلیه استاد مسلم ادب فارسی  آقای دکتر بادکوبه ای سخن فرموده  و به تهمت هایی ناروا وی را محکوم کرده اید؟!!تا جائیکه بنده خبر دارم وی فردی مسلمان و از عاشقان خاندان عصمت و طهارت است و ایشان هیچ دشمنی با اقوام عرب چه ایرانی باشند چه غیر ایرانی ندارد، شما را به خدا سوگند میدهم که دیگر برای محکوم کردن انسانی که اصلاً نمی دانید چه می گوید از وجود پیامبر عظیم الشأن اسلام(ص) و کتاب آسمانی قرآن کریم  سود نجوئید ، این روش بسیار زشت و  ما آن را جز مغلطه  در اثبات نظری واهی چیز دیگری نمی پنداریم.

اما اگر شما به اصلِ موضوع واقف باشبد برادر عزیز ما جناب آقای بادکوبه ای  حرکتی زشت و غیر قابل قبولی را به انجام رسانده اند که برای اینجانب هم بسیار درد آور بود ، متاسفانه ایشان را ندیدم که  از وی سئوال کنم چه باعث شد درباره ی فتنه ی سیاه سال 88 آن اشعار را بسراید و دفاع از آن ماجرای کثیف از سوی هر کسی صورت پذیرد نکوهیده و شرم آور است ولی جرم آن زندان نیست و اگر جرم یک شاعر بخاطر یک سروده زندان باشد و آن هم در رابطه با آن ماجرای سیاه پس باید تمام سران فتنه را اعدام می کردند، من احساس می کنم شخص آقای بادکوبه ای آن جریان را هرگز قبول نداشته باشد ولی آن را بهانه کرده است که بگونه ای اعتراض خود را از بعضی مسایل بیان داشته باشد و اما یک نکته ای را لازم می دانم به استحضار شما برادر گرانقدر برساند:

 بنده یکی از معترضین سر سخت حکومت آل سعود و هم چنین آل خلیفه در بحرین  هستم و دلایل لازم و کافی بر این اعتراض را هم داشته و یک نمونه ی آن در رابطه ی جنگ عراق علیه ایران می باشد، آنان تا توانستند صدام را یاری رسانده و بسیاری از اقوام عرب ما در خوزستان را یا به شهادت رسانده و یا بی خانمان کردند، البته بودند در میان همان اقوام  محترم عرب که در هنگام ورود سپاهیان صدام  به خاک وطن ، جلوی پای سریازان صدام  گاو هم قربانی کردند...!!

پس ارزش هر انسانی به رفتار و اعمال خودش می باشد و ما هرگز حساب آن گروه اندک ترسو و احیاناً مزدور را به حساب کل جامعه ی مبارز افوام دلاور عرب در ایران اسلامی نمی گذاریم.

کاش شما در مقاله ی خود از اشعار آقای بادکوبه ای هم بعنوان شاهد مثال ابیاتی را می آوردید.

پس لطفاً سریع و عجولانه درباره ی انسانی که هم اکنون متاسفانه در حبس بسر می برد قضاوت نفرمایید و پس از آزادی ایشان  از زندان رو در روی آن برادر فرهیخته  و ارجمند به بحث خواهیم نشست ان شاء الله 

ارادتمند - طارق خراسانی 

 

 


مطالب مشابه :


وقتی تو می گویی وطن: مصطفی بادکوبه ای

وقتی تو می گویی وطن. مصطفی بادکوبه ای. وقتی تو می گویی وطن من خاک بر سر می کنم گویی شکست شیر را




سروده دکتر بادکوبه ای در ستایش فردوسی

کانون فرهنگ پژوهان ایرانا - سروده دکتر بادکوبه ای در ستایش فردوسی - - کانون فرهنگ پژوهان ایرانا




پاسخ عبدالنبی قیم به مصطفی بادکوبه ای

پاسخ عبدالنبی قیم به مصطفی بادکوبه ای. حقيقتاً افسوس خوردم .




"وقتی تو میگویی وطن" از مصطفی بادکوبه ای+ دانلود

دو قلمدار - "وقتی تو میگویی وطن" از مصطفی بادکوبه ای+ دانلود - اینجا همه رقم موجوده




سوگند- مصطفی بادکوبه ای

دختر باران - سوگند- مصطفی بادکوبه ای - به نام باران حاصل یقین ابر آنگاه که به کوچکی خود ایمان




نقدی بر اشعار دکتر بادکوبه ای......

ملاثاني نيوز - نقدی بر اشعار دکتر بادکوبه ای - تاریخچه، مفاخر ، دستاوردهای علمی ،دفاع




پاسخ طارق خراسانی به مقاله ی حضرت استاد عبدالنبی قیم

کاش مصطفی بادکوبه ای به ” از دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست ” مولوی توجه می کرد و در قالب یک




بادکوبه ای و تبعیض نژادی (شعوبی گری معاصر)

نویسندگی،جنون شرعی - بادکوبه ای و تبعیض نژادی (شعوبی گری معاصر) - لكتابة بحر لغات لا تحصى




مرا غدیر ندای بلند آزادی است

مرا غدیر ندای بلند آزادی است. شاعر : مصطفی بادکوبه ای هزاوه ای. مرا غدیر نه برکه، که بیکران




برچسب :