مديريت كيفيت در پروژه ها و ديدگاه نوين استاندارد ايزو 2003: 10006

مديريت كيفيت در پروژه ها و ديدگاه نوين استاندارد ايزو 2003: 10006 - .:. من اگر خارم اگر گل، چمن آرایی هست *** که از آن دست که او می کشدم می رویم .:."> پورتال مقالات مدیریت - مديريت كيفيت در پروژه ها و ديدگاه نوين استاندارد ايزو 2003: 10006

پورتال مقالات مدیریت

.:. من اگر خارم اگر گل، چمن آرایی هست *** که از آن دست که او می کشدم می رویم .:.

مديريت كيفيت در پروژه ها و ديدگاه نوين استاندارد ايزو 2003: 10006

مديريت كيفيت در پروژه ها و ديدگاه نوين استاندارد ايزو 2003: 10006
امروزه به كارگيري سيستم‌هاي مديريت كيفيت به عنوان ضرورتي براي ضمانت بقاي سازمانها، مطرح شده و دراين زمينه تحقيقات و مقالات گوناگوني به رشته تحرير درآمده است، ليكن از استقرار اين سيستم در پروژه‌ها كمتر بحثي به ميان آمده است. در اين مقاله ضمن تشريح مبحث مديريت كيفيت و مفاهيم و ويژگيهاي پروژه، به بررسي مديريت كيفيت در پروژه‌ها، به عنوان يكي از مهمترين حوزه هاي دانش مديريت پروژه، پرداخته شده و در ادامه با بررسي استاندارد جهاني ايزو 2003: 10006 (ويرايش دوم)، ديدگاه نوين اين استاندارد در خصوص مديريت كيفيت در پروژه‌‌ها مورد تحليل قرار مي‌گيرد.

واژگان كليدي: مديريت كيفيت، پروژه، مديريت پروژه، ايزو 10006 چكيده:
مقدمه
امروزه مديريت كيفيت در پروژه‌ها، به عنوان
يكي از مهممترين حوزه هاي دانش مديريت پروژه به‌طورجدي‌موردتوجه متخصصين و دست‌اندركاران قرار گرفته است.
دراين مقاله ضمن بررسي مفاهيم سيستم مديريت كيفيت، پروژه و ويژگيهاي آن به تشريح مزاياي استقرار سيستم مديريت كيفيت در پروژه‌ها واهميت كيفيت و مديريت بر آن در كارهاي پروژه‌اي پرداخته شده است. در ادامه با هدف مطرح ساختن ديدگاه نوين استاندارد ايزو 2003: 10006 نسبت به مديريت‌كيفيت‌در پروژه‌ها، فرايندهاي اين استاندارد تشريح شده و ضرورت توجه به دو دسته فرايندهاي مرتبط با محصول پروژه و فرايندهاي مديريت پروژه به صورت توام و اعمال كيفيت در آنها، آشكارتر شده است.
1- مديريت كيفيت
1-1- تعريف
امروزه استفاده از شيوه هاي نوين مديريت براي واحدهاي اقتصادي و سازمانها به يك ضرورت تبديل شده و مديريت كيفيت به عنوان مهمترين و فراگيرترين اين شيوه‌ها، توانسته است با ارائه روشها و الگوهاي مناسب، اين‌گونه دستگاهها را در ارائه محصولات و خدمات با كيفيت بهتر و هزينه كمتر ياري كرده و در نتيجه ضرورت به كارگيري آنها هر چه بيشتر نمود يافته است.
اهميت و جايگاه كيفيت‌گرايي كه اكنون به بينش غالب در سازمانها و جوامع بدل شده است، مديريت كيفيت را به عنوان ضرورتي براي ضمانت بقاي سازمانها در شرايط شديد رقابتي، مطرح ساخته و سازمان استاندارد جهاني را بر آن داشته تا در آخرين بازنگري استانداردهاي كيفيت (سري 9000، سال 2000)، با معرفي هشت اصل مديريت كيفيت، الگوي اجرايي براي اعمال اين اصول ارائه و الزامات سيستم مديريت كيفيت را در استاندارد ايزو 2000: 9001 بيان كند.
مديريت كيفيت طبق تعريف 3-2-8 استاندارد ايزو 2000: 9000 به اين شرح بيان مي شود: "فعاليتهاي هماهنگ شده جهت هدايت و كنترل يك سازمان از نظر كيفيت".

يادآوري: هدايت و كنترل از نظر كيفيت عموماً شامل برقراري خط مشي كيفيت، اهداف كيفيت، طرح ريزي كيفيت، كنترل كيفيت، تضمين كيفيت و بهبود كيفيت مي‌باشد.
2-1- سيستم هاي مديريت كيفيت
براي تحرك و پويايي يك سازمان، نياز به ايجاد، توسعه و بهسازي سيستم‌هاي مديريتي است كه در ميان آنها سيستم مديريت كيفيت از اهميت زيادي برخوردار است. سيستم‌هاي مديريت كيفيت، آن بخش از سيستم مديريت سازمان است كه بر دستيابي به نتايج از نظر اهداف كيفيت جهت تامين نيازها، انتظارات و الزامات يا خواسته هاي طرفهاي ذي‌نفع برحسب مورد تاكيد دارد.
توجه به ايجاد ساز و كارهايي كه به رضايت مشتريان منجر شود، زيربناي سيستم هاي مديريت كيفيت به شمار مي‌آيد. سيستم مديريت كيفيت، رضايت مشتريان را به عنوان هدفي براي تمامي سازمان در مي آورد و به اين هدف جامه عمل مي‌پوشاند. بدون وجود اين سيستم، فعاليتهاي بهبود و تحول مثبت در سطوح سازمان تثبيت نخواهد شد.
سيستم هاي مديريت كيفيت، با توجه به نوع فعاليت سازمان شكل مي گيرد و بايد در استقرار آنها، به اهداف سازمان و وظايفي كه سازمان براي خود قايل است، توجه عميق داشت. بدين ترتيب هدف يك سيستم مديريت كيفيت به صورت ساده عبارت است از: اطمينان از اينكه سازمانها به شكل پيوسته و تثبيت شده اي نيازهاي مشتريان را برآورده سازند. براي راهبردي و اداره موفق يك سازمان ضروري است كه آن سازمان به طريقي نظام‌مند و شفاف، هدايت و كنترل شود. موفقيت مي‌تواند ناشي از استقرار و برقرار نگهداشتن سيستم مديريتي باشد كه جهت بهبود مداوم عملكرد سازمان طراحي شده و درعين حال به نيازهاي تمامي طرفهاي ذي‌نفع نيز توجه دارد.
مديريت كردن يك سازمان شامل مديريت كيفيت در بين ساير زمينه‌هاي مديريت مي باشد. براي مديريت كيفيت، اصول هشتگانه ذيل توسط كميته فني تدوين استانداردهاي مديريت كيفيت سازمان استاندارد جهاني، جهت تسهيل دستيابي به اهداف كيفيت در نظر گرفته شده است:
1- مشتري محوري
2- راهبري
3- دخيل بودن افراد
4- رويكرد فرايندي
5- رويكرد سيستمي در مديريت
6- بهبود مداوم
7- رويكرد واقع گرايانه به تصميم گيري
8- روابط سود بخش متقابل با تامين كننده.

2- پروژه و مديريت كيفيت در آن
1-2- مفهوم و ويژگيهاي پروژه
امروزه سازمانها فعاليتهاي عمده خود را در دو ساختار عملياتي و پروژه اي اجرا مي كنند. اين دو ساختار داراي مشخصات مشتركي هستند كه مهمترين آنها عبارتند از: • اجراي فعاليتهاي عمده و اصلي توسط نيروهاي متخصص
• محدوديت استفاده از منابع كاري براي انجام فعاليتهاي عمده
• برنامه ريزي، اجرا و كنترل مداوم فعاليتهاي عمده.
علي رغم اين وجوه مشترك، تفاوت اساسي بين اين دو رويكرد اين است كه عمليات، مداوم و مستمر بوده، در حالي كه پروژه موقتي و منحصر به فرد مي‌باشد.
سازمان استاندارد جهاني نيز در استاندارد ايزو 2003: 1006، پروژه را به صورت ذيل به همراه يادآوري‌هاي آن (زير بخش 5-3 استاندارد) ارائه مي‌نمايد:
«پروژه فرايندي منحصر به فرد، متشكل از مجموعه‌اي از فعاليتهاي هماهنگ و كنترل شده، همراه با تاريخ‌هاي شروع و پايان كه جهت دستيابي به هدفي منطبق با الزامات مشخص انجام مي‌گيرد و محدويتهاي زمان، هزينه و منابع را شامل مي گردد.»
يادآوري 1: يك پروژه مجزا، مي تواند بخشي از ساختار پروژه‌اي بزرگتر باشد.
يادآوري 2: در برخي از پروژه‌ها، اهداف و محدوده، به روز مي‌گردند و ويژگيهاي محصول تدريجاً حين پيشرفت پروژه تعريف مي شوند.
يادآوري 3: عموماً محصول پروژه، در محدوده پروژه تعريف مي‌شود. محصول پروژه ممكن است يك و يا چند واحد از محصول بوده و نيز مي‌تواند ملموس يا غيرملموس باشد.
يادآوري 4: معمولاً سازمان پروژه موقتي است و براي دوره حيات پروژه، ايجاد مي شود.
يادآوري 5: پيچيدگي تعاملات ميان اهداف پروژه، لزوماً وابسته به اندازه پروژه نمي باشد.
در اين استاندارد ويژگيهاي پروژه به صورت زير بيان مي شوند (زير بخش 4-1 استاندارد):- منحصر به فرد بوده و داراي مراحل غير تكراري، شامل فرايندها و فعاليتها مي باشند.
- داراي درجه‌اي از ريسك و عدم قطعيت مي‌باشند.
- از آنها انتظار مي رود نتايج كمي مشخص شده‌اي (حداقلي) را مطابق پارامترهاي تعيين شده (براي مثال پارامترهاي مرتبط با كيفيت) تحويل نمايند.
- آنها داراي تاريخهاي شروع و پايان برنامه ريزي شده مي باشند كه محدوديتهاي هزينه و منابع كاملاً مشخص دارند.
- كاركنان به صورت موقتي براي سازمان پروژه، در طول مدت پروژه تعيين مي شوند. (سازمان پروژه توسط سازمان اصلي تعيين مي‌شود و ممكن است با پيشرفت پروژه، دستخوش تغييرات گردد).
- آنها ممكن است داراي مدت زمان طولاني بوده و با تاثيرات داخلي و خارجي در طول زمان دستخوش تغييرات شوند.
2-2- رويكرد پروژه اي در سازمانها
در چند ماهه اخير با ظهور فلسفه هاي گوناگون در علم مديريت و نيز لزوم تغييرات اساسي در محصولات و ارائه خدمات و شرايط حاكم بر محيطهاي‌داخلي و خارجي سازمانها، اهميت پروژه‌ها بيش از پيش شده است؛ زيرا تحولات به وجود آمده باعث مي شود كه ديگر عمليات دوره‌اي و مداوم گذشته، براي فايق آمدن بر مسائل امروزي كفايت نكند و بدين ترتيب پروژه‌ها به عنوان ابزارهايي براي پاسخگويي به نيازهاي سازمانها، اجرا شوند. پروژه‌ها، اغلب به عنوان راهكاري جهت دستيابي به برنامه هاي استراتژيك سازمانها به اجرا در مي آيند.
استفاده ازساختار كار پروژه‌اي مي‌تواند موثرترين روش براي دستيابي به اهداف با غلبه بر تغييرات باشد. به كارگيري اين روش در يك سازمان در جهت تعديل، توسعه و بهبود دروني خود، بسيار مهم مي‌باشد؛ زيرا كيفيت فعاليتهاي اصلي و نيز بقاي سازمانها به چگونگي مديريت پروژه‌هاي آنها، وابسته است.
يكي از استراتژي هاي سازمانها مي‌تواند ايجاد محصول و يا ارائه خدمتي جديد باشد. با مشخص شدن اهداف سازمان مي توان پروژه و يا پروژه‌هايي را تعريف كرد.
ترنر در "كتاب مديريت مبتني بر پروژه"، عناصر يك پروژه را در مدلي به شكل 1 نشان مي دهد.

شكل 1: عناصر پروژه (عملكردهاي پنجگانه مديريت مبتني بر پروژه)
در اين مدل اهداف پروژه جهت ايجاد تغيير و تحول سودمند و محيط تعريف مي شوند. با وجود اهداف، مي‌توان دامنه (محدوده) پروژه را معين كرد. دامنه (محدوده)، چارچوبي است كه پروژه در آن تعريف شود. براي اجراي پروژه، نياز به تشكيل و ايجاد سازمان (با كاركنان شاغل در آن) مي باشد.
در قاعده هرم، مثلث «زمان/ هزينه/ كيفيت» وجود دارد. به نظر ترنر، اين سه عنصر فقط محدوديتهاي مهم پروژه مي باشند. عناصر در تعامل با يكديگر بوده و در عين حال با سازمان پروژه نيز در تعامل قرار دارند.
يكي از مهمترين ضروريات در پروژه‌ها، برقراري تعادل و بهينه سازي ارتباط بين عوامل سه گانه با تامين منظوردامنه توسط‌سازمان پروژه جهت دستيابي به اهداف است.
نكته حائز اهميت اينكه، برقراري اين تعادل در هر پروژه نسبت به پروژه ديگر متفاوت است.
3-2- مزاياي استقرار سيستم مديريت كيفيت در پروژه ها
استقرار سيستم مديريت كيفيت درپروژه‌ها داراي مزايايي است، اين مزايا را مي توان به دو گروه به شرح در پي آمده تقسيم‌بندي كرد:
الف) مزاياي مستقيم:
- درك نيازهاي تصريحي و تلويحي كارفرما و برآوردن آنها
-
سازماندهي مناسب و ايجاد ارتباطات موثر دروني سازماني - ايجاد نظم و برنامه مدون در كليه سطوح سازمان
- ايجاد زبان مشترك ميان كاركنان در كليه پروژ‌ه‌ها
- ايجاد بستري براي بهبود مداوم فعاليتها
- انجام درست و به موقع عمليات صحيح و در نهايت كاهش ضايعات، تعميرات و همچنين كاهش دوباره كاري ها به دليل رخداد عدم انطباق
- كاهش هزينه ها و افزايش گردش سرمايه از طريق به كارگيري بهينه منابع
- مستندسازي فعاليتها
- ارتقاي دانش فني سازمان.
ب) مزاياي غيرمستقيم - افزايش سهم بازار
- انعطاف پذيري و سرعت در پاسخگويي به نيازها
- تنظيم فرايندها جهت دستيابي به بهترين نتيجه در ابعاد برنامه ريزي صحيح فعاليتها، كنترل‌هاي دقيق اجرايي، عمليات پشتيباني و تداركاتي
- ايجادمزيت‌رقابتي‌به كمك افزايش توانمنديها
- انگيزش كاركنان در راستاي اهداف سازمان.
در نهايت اجراي كليه اين موارد منجر به وفاداري مشتـريان، تــداوم و تكرار پذيري ارائه خدمات وافزايش سهم بازار خواهد شد.
4-2- اهميت كيفيت و مديريت بر آن در كارهاي پروژه اي
اهميت راهبردي پروژه‌ها و حجم سرمايه‌گذاري لازم به تناسب وسعت و اهميت آنها، موجب شده است تا پروژه‌ها از اهميت ويژه‌اي نزد سازمانها برخوردارباشند.ازاين‌رو،مديريت پروژه‌ها، ظرافتهاي خاصي در بهينه‌سازي و موازنه عواملي همچون محدوده، زمان، هزينه و ساير منابع لازم را دارا مي‌باشند؛ به طوري كه مي‌بايست كيفيت فعاليتها (نه‌تنهاطي عمليات اجرايي تا زمان راه‌اندازي، بلكه در دوران بهره برداري پروژه) نيز تامين شده باشد.
توسعه كيفيت در پروژه‌ها با اثرات مستقيم و غيرمستقيم خود، موجب رشد و بالندگي سازمانها و نيز بهره مندي و رضايت مشتري و ساير طرفهاي ذي‌نفع پروژه مي شود.
ترنر در كتاب "مديريت مبتني بر پروژه"، چهار تعريف ممكن از «كيفيت مناسب» را در يك پروژه به صورت زير بيان مي دارد:- برآوردن مشخصات
- متناسب بودن با اهداف
- برآوردن نياز مشتري
- خشنود (راضي) كردن مشتري.
مديريت كيفيت با تضمين كيفيت در هر مرحله از فرايندهاي پروژه و جلوگيري از هزينه دوباره كاري‌ها، تعميرات و تصميمات، كيفيت را براي مشتري (كارفرما) تضمين مي كند.
5-2- ضرورت به كارگيري استانداردهاي معتبر
آنچه كه امروز بيش از همه در عرصه بين الملل و بازار رقابتي مورد توجه جهانيان قرار گرفته است، رعايت استانداردهاي كيفي در توليد و ارايه محصولات و خدمات است. با توجه به ويژگيهاي مطرح شده در پروژه‌ها و اهميت اعمال مديريت كيفيت در آنها، به كارگيري استانداردهاي معتبر امري ضروري به نظر مي رسد.
با توجه به بررسيهاي به عمل آمده و جستجوي نگارنده در خصوص استانداردهاي معتبر موجود در زمينه مديريت كيفيت در پروژه‌ها، مشخص شد كه ايزو در سال 2003، استانداردي را در اين زمينه منتشر كرده است كه در ادامه به معرفي و تشريح آن مي‌پردازيم.
3- استاندارد ايزو 2003: 10006
1-3- معرفي
استاندارد ايزو 10006 توسط كميته فني 176 سازمان بين المللي استاندارد، مديريت كيفيت و تضمين كيفيت- زير كميته 2- سيستم هاي كيفيت در سال 2003 انتشار يافته است. اولين ويرايش اين استاندارد در سال 1997 انتشار يافت. ويرايش دوم آن كه به صورت فني بازنگري شده است، ويرايش اول را لغو كرده و جايگزين آن شده است.
اين ويرايش به دنبال گسترش تطبيق ايزو 10006 با استانداردهاي بين‌المللي سري ايزو 9000 بوده و شامل مطالب جديدي در خصوص اصول مديريت كيفيت آنها است.
اين استاندارد، راهنمايي را در خصوص موضوعات كيفيت كه در پروژه‌ها، اثر گذارند ارائه كرده و تصويري از اصول و شيوه هاي مديريت كيفيت را براي دستيابي به اهداف كيفي پروژه ها، نشان مي‌دهد. اين استاندارد قابل به كارگيري در پروژه‌ها با ماهيت، اندازه، مدت زمان، محيطها
و پيچيدگيهاي گوناگون است و حتي مي‌توان آن را در پروژه‌اي مستقل تا بخشي از برنامه و يا مجموعه‌اي از پروژه ها و صرف نظر از نوع محصول و يا فرايندهاي آن به كار برد.
هدف كلي استاندارد ايجاد و برقرار نگهداشتن كيفيت در پروژه‌ها، از طريق يك رويكرد نظام مند است كه اطمينان حاصل شود: • نيازهاي بيان شده و تلويحي مشتري، درك شده و فراهم مي شوند.
• نيازهاي ساير طرفهاي ذي‌نفع درك شده و ارزيابي مي شوند.
• خط مشي كيفيت سازمان اصلي براي استقرار در مديريت پروژه، منظور مي شود.
2-3- نگرش استاندارد به كاربرد مديريت كيفيت در پروژه ها
اين استاندارد بيان مي دارد كه براي مديريت كيفيت در پروژه ها، اثبات شده است كه دو جنبه وجود دارد: - فرايندهاي مديريت پروژه
- فرايندهاي مرتبط با محصول پروژه.
مديريت كيفيت پروژه همواره مي بايست دو مقوله مذكور را به صورت توام مد نظر قرار دهد. كوتاهي اعمال مديريت كيفيت در هر يك از اين ابعاد و قصور در فراهم‌آوردن آنها مي تواند اثرات نامطلوبي را بر محصول پروژه، مشتري و ساير طرفهاي ذي‌نفع پروژه و سازمان پروژه بر جاي گذارد.
در اين استاندارد، راهنمايي در خصوص كيفيت در فرايندهاي مديريت پروژه مطرح مي شود و نيز راهنمايي در خصوص كيفيت در فرايندهاي مرتبط با محصول پروژه را به استاندارد ايزو 9004، ارجاع
مي‌نمايد. همچنين صراحتاً بيان مي‌دارد كه اين استاندارد، راهنماي مديريت پروژه نمي‌باشد.
3-3- فرايندها و فازها در پروژه از ديدگاه ايزو 10006
يك پروژه به منظور برنامه‌ريزي و نظارت بر تحقق اهداف و ارزيابي ريسك‌هاي وابسته، به
فرايندهاي مرتبط و فازها تقسيم مي‌شود. فازهاي پروژه، چرخه حيات پروژه را به بخشهاي قابل مديريت مانند مفهوم، توسعه، گردآوري و خاتمه تقسيم مي‌كند.
فرايندهاي پروژه، فرايندهايي هستند كه براي مديريت بر پروژه و همچنين پديدآوري محصول پروژه ضروري هستند كه در اين استاندارد، به راهنمايي در خصوص كيفيت در فرايندهاي دسته اول پرداخته شده است. در اين استاندارد به صورت كلي فرايندهايي‌كه‌براي اكثر پروژه‌ها، كاربرد دارند، ارائه شده است. فرايندها بر حسب هماننديشان گروه‌بندي شده اند. يازده گروه از فرايندها به اين شرح ارائه شده است:- فرايندهاي استراتژيك
- فرايندهاي مرتبط با منابع
- فرايندهاي مرتبط با كاركنان
- فرايندهاي مرتبط با وابستگي
- فرايندهاي مربتط با محدوده
- فرايندهاي مرتبط با زمان
- فرايندهاي مرتبط با هزينه
- فرايندهاي مرتبط با ارتباطات
- فرايندهاي مرتبط با ريسك
- فرايندهاي مرتبط با خريد
- فرايندهاي مرتبط با اندازه گيري، تجربه و تحليل و بهبود.
ايزو 10006 ضمن تشريح اين فرايندها (فرايندهاي مديريت پروژه) بر به كارگيري اصول مديريت كيفيت در آنها با يك جهت‌‌گيري استراتژيك تاكيد دارد. در جدول پيوست، خلاصه اين فرايندها آمده است.
3- نتيجه گيري
همان گونه كه ملاحظه شد با توجه به تعريف مديريت كيفيت‌وسيستم مديريت كيفيت ومفهوم و ويژگيهاي پروژه مشخص گرديد، اهميت اجراي كارها به شيوه‌هاي پروژه اي در سازمانها، روز به روز گسترش بيشتري در دنيا مي‌يابد. اما مهمترين مساله در اجراي پروژه ها پرداختن به كيفيت و مديريت كيفيت در آنهاست.
به مزاياي مستقيم و غيرمستقيم استقرار سيستم مديريت كيفيت در پروژه‌ها اشاره شد. براي به كارگيري مديريت كيفيت در پروژه‌ها، اثبات شده است كه دو جنبه وجود دارد: يكي فرايندهاي مديريتي پروژه‌وديگري فرايندهاي مرتبط با محصول پروژه. قصور در فراهم‌آوردن هر يك از اين جنبه‌ها، اثرات نامطلوبي بر محصول پروژه، مشتري، ساير طرفهاي ذي‌نفع و سازمان پروژه باقي مي‌گذارد.
بررسي استاندارد ايزو 2003: 10006، نشان داد كه اين استاندارد به راهنمايي در خصوص كيفيت در فرايندهاي مديريت پروژه مي‌پردازد و راهنمايي در خصوص فرايندهاي مرتبط با محصول پروژه را به استانداردهاي سري 9000 (خصوصاً ايزو 2000، 9004) ارجاع مي‌كند. همچنين مشخص شد ايزو 2003: 10006، استاندارد محصولي نبوده، و نگرش نوين را در كيفيت در فرايندهاي مديريت پروژه مطرح مي‌سازد، و شامل مطالب جديدي در خصوص اصول مديريت كيفيت در فرايندهاي مديريت پروژه است.
اين استاندارد به توجه به فرايندهاي مرتبط با محصول پروژه و فرايندهاي مديريت پروژه به صورت توام تاكيد دارد و تعامل بين آنها را ضروري مي‌داند.
با توجه به اينكه نگرش استانداردهاي موجود در خصوص سيستم‌هاي مديريت كيفيت (همچون سري 9000) درپروژه‌ها، محصول‌گرا بوده، و به كارگيري آنان در پروژه‌ها فقط جنبه محصولي مديريتي كيفيت را پوشش مي‌دهد، مي‌توان با رويكرد به اين استاندارد جديد، خلاء موجود در زمينه كيفيت در مديريت پروژه را پر كرد و با دو نگرش محصولي و مديريت پروژه‌اي، مديريت كيفيت پروژه را بهبود بخشيد. با اين تفاسير مي‌توان بيان كرد كه رويكرد به استاندارد جهاني ايزو 2003: 10006 به عنوان يك الگو مي‌تواند به بهبود كيفيت در مديريت پروژه‌ها و به تبع آن بهبود مديريت كيفيت در پروژه‌ها منجر شود. ˜

مراجع 1- ارلينگ اس، اندرسون (1382)، مديريت پروژه در راستاي هدف، ترجمه بهروز داداش زاده، سوزان عيسي زاده و رضا زنجيراني فراهاني. انتشارات ترمه، تهران.
2- استاندارد ايران- ايزو 9000- سيستم هاي مديريت كيفيت، مباني و واژگان (آبان 1380)، انتشارات موسسه استاندارد و تحقيقات صنعتي ايران، تهران.
3- مجموعه مقالات سومين كنفرانس بين المللي مديريت كيفيت (پاييز 1382)، گروه كارشناسان ايران، تهران.
4- مجموعه مقالات چهارمين كنفرانس بين المللي مديريت كيفيت (پاييز 1383)، گروه كارشناسان ايران، تهران. 5- مرندي، وحيد (1382)، نقش كارآمدسازي در مديريت كيفيت و ايجاد مزيت رقابتي در پروژه هاي عمراني، مقاله ارايه شده در سومين كنفرانس بين المللي مديريت كيفيت، تهران.
6- A Guide to the Project Management Body of Knowledge (PMBOK) 3rd ed. , (2004), Pennsylvania: Project Management Institue.
7- Iso 10006: 2003 (Quality Management System Guidelines for Quality Management in Projects) (2003), Geneva: ISO
8- ISO 9000: 2000 (Quality Management System Fundamentals and vocabulary), (2000). Geneva: ISO
9- Turner, J Rodney. (1999) The Handbook of Procet-Based Management 2nd ed, Berkshire: Mc Graw-Hiall.


مطالب مشابه :


مقاله درباره آجر

در فرش کردن کف ساختمان از آجر بزرگتری به نام ختائی به ابعاد 5×25×25 سانتی متر و استاندارد




توده ها و کیست های تخمدان

تخمدان در سنین بعد از قاعدگی اتروفی شده و به ابعاد 5/0×0/1×5/1 استاندارد چه رحم حامله




مراقبت از گوساله ها از زمان از شیرگیری تا یکسالگی

و تعیین ابعاد بدن آنهاست با منحنی استاندارد که میانگین تخمدان و رحم می شود و




استاندارد توسعه گر کارکنان در مديريت منابع انساني

پورتال مقالات مدیریت - استاندارد توسعه گر کارکنان در مديريت منابع انساني - .:. من اگر خارم اگر




تبخال تناسلی

گارداسیل به طور استاندارد در ۳ دوز مرتبط با hpv و ابعاد دهانه­ی رحم، cin درجه




باجاج پالس 220 سی سی یا (( Bajaj Pulsar 220 cc Dts-si ))

اشعه های بی رحم و اتحادیه استاندارد اروپا شده در کمی ابعاد بزرگ تری داره




اندازه آلت تناسلی جنسی مردان و رشد و بزرگ و كلفت شدن آن و لذت جنسی

ابعاد بدن فرد، طول البته این دستگاه ها نیز بویژه اگر از استاندارد لازم پیوند رحم




توضیحاتی درباره ی نانو

هر چه او دل نازک تر ما بی رحم تر از مواد و سیستمهایی در این ابعاد است که استاندارد . 1.




مراحل رشد جنین از لقاح تا تولد

وب سايت كميته بين المللي استاندارد سازي در جنین به دیواره رحم ابعاد تقریبا 14 سانتی




مديريت كيفيت در پروژه ها و ديدگاه نوين استاندارد ايزو 2003: 10006

پورتال مقالات مدیریت - مديريت كيفيت در پروژه ها و ديدگاه نوين استاندارد ايزو 2003: 10006 - .:. من




برچسب :