جامعه فرهنگی یزد، جامعه خاموش و سرد و بی تفاوتیه



گروه گفتگو- عاطفه ابراهیمی: میان قفسه های کتاب کتابکده رستاک منتظرش هستم. دیرتر از ساعت قرارمان، اما می آید. آرام و خوش صحبت است، سید عبدالعظیم پویا، نویسنده و پژوهشگر. به نظرم می رسد اگر بخواهم همه سوالاتم را بپرسم تا صبح فردا وقت لازم دارم به همین دلیل سعی می کنم الویت بندی کنم. آنچه در زیر می خوانید حاصل گفتگوی یک ساعته ما با سید عبدالعظیم پویاست. مردی از دیار خشت های خاطره انگیز و سفال های چشم نواز. مردی که عاشق زادگاهش است و به گمانم با نوشته هایش می تواند " وطنش را همچون بنفشه با خود ببرد هر کجا که خواست"

با سپاس از کتابکده رستاک


-آقای پویا وقتی به گذشته نگاه می کنید چه چیزی در دوران کودکی شما پرزنگ تر از هر چیز دیگه ای هست؟

محل زندگی و جایی که بزرگ شدم. من در خانه پدربزرگم در میبد که خانه ای بزرگ و خانوادگی بود و همه اقوام نزدیک با هم در آن زندگی می کردیم متولد و بزرگ شدم. هنوز هم بقایای اون خونه در مرکز شهر میبد هست.  من خاطرات خیلی دور کودکی در اون خونه رو هم به یاد میارم. طبق یک رسم سنتی و یا تاریخی ایرانی، تعلیم و تربیت کودکان به عهده نهاد خانواده بود و بعد به عهده آموزش و پرورش گذاشته شد. پدر بزرگ من شخص سالخورده، نسبتا با سواد و عارف مسلکی بود که با انگیزه و اشتیاق به تعلیم و تربیت من پرداخت. ایشون خواندن و نوشتن، حفظ متون قدیمی و اشعار به خصوص اشعار مولانا همچنین شیخ محمود شبستری و شیخ شهاب سهروردی رو به من یاد داد. روزی در حرف های پدر بزرگ با دوستانشون شنیدم که گفتند حدود 300 بیت مثنوی رو به این بچه یاد دادم! ما مجالس روضه خوانی هم داشتیم و ایشون قبل از روضه خوانی از من می خواست که پای منبر اشعاری رو که یاد گرفتم بخونم این هم یک روش تربیتی بود تا هم درس پس بدم و هم بتوانم در حضور دیگران شعر بخوانم. تا 5 سالگی نزد پدر بزرگ بودم و بعد برای تعلیمات قرآنی به مکتب رفتم. بعد از ورود به مدرسه پدر بزرگ برنامه تربیتی من رو رها کرد و شنیدم که می گفتند به این دلیل است که به اصطلاح " آبش دو جو نشود" . به هر حال با این پیشینه من به ادبیات و عرفان علاقه مند شدم.

 

-رشته تحصیلی رو بر همین مبنا انتخاب کردید؟

در دبیرستان این آموزه ها در ذهن من بود. برای سیکل دوم در میبد رشته ادبی نبود و من بالاجبار رشته دیگه ای رو انتخاب کردم و توفیقی هم در این زمینه نداشتم و اون یکسال بسیار سال پرتلاطم و بدی بود بنابراین تصمیم گرفتم مسیرم رو تغییر بدم در نتیجه برای ورود به دوره تربیت معلم امتحان دادم در اون زمان از هر شهرستان چند نفر برای تحصیل در اصفهان پدیرفته می شدند. سال 41 من و سه نفر دیگه از یزد (البته یزد جزئی از استان اصفهان بود) قبول شدیم. بعد از دو سال معلم شدم. چون هدف من ادامه تحصیل بود دیپلم ادبی امتحان دادم و قبول شدم و همون سال هم در کنکور شرکت کردم و با رتبه 126 در دانشگاه تهران پذیرفته شدم. من می تونستم حقوق، ادبیات و الهیات رو انتخاب کنم در تربیت من علایق مذهبی هم دخیل بود به همین دلیل الهیات رو انتخاب کردم ولی بعدها بعضی دوستان، بستگان و بزرگترها بسیار به من انتقاد کردند من هم با این که طبق نظامات دانشگاه می بایست الهیات می خوندم، جامعه شناسی خوندم. سال 1349 هم از دانشگاه تهران  فارغ التحصیل شدم.

-شما پژوهش های زیادی در مورد فرهنگ میبد داشتید آیا اتفاقی در کودکی باعث شد دلبسته این فرهنگ باشید یا رشته تحصیلی شما رو به این مسیر کشوند؟

تربیت های دوران کودکی من و این آبشخورهای فرهنگی بومی در ناخود آگاه من بوده ولی دانشگاه هم موثر بود کما اینکه اولین کار من در این زمینه یک تکلیف دانشجویی بود با  موضوعی به نام "مونوگرافی میبد" . با وجود اینکه یک کار دانشجویی بود ولی خوب از آب در آمد و به اندازه یک کتاب بود. استادم شادروان دکتر غلامحسین صدیقی کار رو پسندید و من را تشویق کردند و باعث شد من همین رویه را ادامه بدم. از طرفی من با مسائل زندگی سنتی آشنایی داشتم چون توی همین فضا زندگی کرده بودم. در یک خانه قدیمی با همه مقتضیات زندگی گذشته، با فضاهای متنوع و کارکردهای ویژه مثلا به جای پارکینگ امروزی یک اصطبل داشتیم چند اسب و الاغ توش بود و ما همین ها رو سوار می شدیم. خونه ای که برای خانواده ای گسترده ساخته شده هم فضاهای قدیمی داشت و من با همه این فضاهای فیزیکی زندگی کردم. در گوشه گوشه این فضاها، همواره اطلاعاتی بود مربوط به باغ، کشاورزی، آبیاری، مسائل فرهنگی، روابط خانوادگی، روابط اجتماعی در نتیجه خود به خود در این مراوده ها، چیزهایی در ارتباط با فرهنگ مردم یاد می گرفتیم که در انتخاب های من در آینده تاثیر ناخودآگاه داشته.

 مسئله دیگه غنای فرهنگی میبد هست چیزی که نمی دونستم و بعدها بهش رسیدم. به هر موضوعی برخورد می کردم در اون دریایی از اطلاعات بود که اگر بتونم جرعه ای از این دریا را به دست بیارم، زرنگی کردم.

- خیلی میبد رو دوست دارید؟

قطعا به عنوان زادگاه تاریخی خودم دوستش دارم، پیوندهای فرهنگی زیادی با میبد دارم.

-نوشتن کار دلنشینیه اما آیا جنبه ای از نوشتن هست که خوشایند شما نباشه؟

گاهی مواقع یک چیزهایی هست که می خوام ولی نمی تونم بروز بدم، چیزهایی که می دونی ولی نمی تونی بنویسی، این ها اذیتت می کنه وگرنه نوشتن بخش دلکش زندگیه. مثلا یادداشت های زیادی دارم که آنچه منتشر شده بخش کوچکی از کارهای منه. ناراحتیم اینه که نمی تونم بسیاری از کارهایی که انجام دادم نمی تونم به ثمر برسونم. بسیاری از کارهام نیمه تمومه که هر زمان بهش فکر می کنم ضربه ذهنی بهم وارد میشه که چرا این کار هنوز به پایان نرسیده.

-دلیل اینکه بسیاری از کارهاتون به ثمر نرسیده چیه، مشکلات مادی هست یا مشغله های خودتون؟

ضرب المثلی هست که میگن همه کاره و هیچ کاره که شامل من هم میشه (می خندد). من ارتباطات زیادی دارم و به کارهای مختلفی وارد شدم وسعت و تنوع کارهای مختلف و حتی مسئولیت های مختلف که گاهی به هم مربوط نیستند و از حد توان شخصی من خارج میشه سبب شده در بعضی کارها وقفه بیفته. بعضی وقت ها که افرادی به کمکم اومدند کارها به ثمر رسیده.

 

-جرقه نوشتن کتاب های شما از کجا اومده؟

اگر ترتیب تاریخی رو در نظر بگیریم اولین کار من کتابی بود به نام "زندان سکندر از نگاهی دیگر". پس از سال ها که در تهران و وزارت ارشاد بودم در دهه شصت به ارشاد یزد اومدم و هیچ کاری که مطابق میل من باشه اونجا نبود. بنابراین به سمت تحقیقات تاریخی درباره یزد رفتم چون نکات مبهمی در تاریخ یزد بود. آنچه که موجود بود تکرار نوشته های گذشته بود و من فکر می کردم یزد باید خیلی کهن تر از آنچه که یاد میشه، باشه. به فکر افتادم که در این زمینه تحقیق کنم، آثاری را در این زمینه جستجو کردم با افراد مختلف مشورت کردم و رساله ای درباره پیشینه ی تاریخی یزد نوشتم و به صورت یک کتاب چاپ شد. اسناد جغرافیایی، تاریخی، فرهنگی و ... مربوط به پیشینه تاریخی یزد قبل از اسکندر جمع آوری و در این کتاب گنجانده شد.  متاسفانه در یزد با تحقیقات اجتماعی، ادبی و ... برخورد خوبی نمیشه، این کتاب به همین شکل موند که اگر مورد چالش قرار می گرفت و درست نقد می شد شاید تبدیل به کارهای مجددی می شد. این کتاب چند سال بعد نایاب شد ولی انگیزه ای برای تجدید چاپ آن پدید نیامد. شاید به این دلیل که جامعه فرهنگی یزد، جامعه خاموش و سرد و بی تفاوتیه که پدیده های فکری و فرهنگی رو نه رد می کنه و نه قبول، کارهایی که انجام میشه به دلیل دلسوزی های شخصی افراده و به اصطلاح حسابش با کرام الکاتبینه!


جامعه یزد بیشتر تاجر مآب و صنعت پیشه هست البته حق هم دارند. مردم این سرزمین همواره در محیط پر مشقتی بودند که می بایست ساعت ها در طول شبانه روز کار کنند تا زندگی را تامین کنند. به همین علت فرهنگ و به خصوص هنرهای مختلف در یزد جایگاه شایسته ای نداره، تنها هنر شاخص ما هنر معماریه که با زندگی اقتصادی و نیازهای زندگی مرتبط بوده است. فرهنگ در این شهر مغلوب گرایشات دیگه شده.


کار بعدی من "سیمای باستانی میبد" است. که به دلیل علاقه به زادگاهم نوشتم و به دلیل انگیزه هایی که برای ماندگاری اطلاعات داشتم و از همه مهم تر اینکه می دیدم مردم از گذشته ی شهرشون اطلاعی ندارند و مسئولان هم به خاطر همین عدم اطلاع نسبت به بافت قدیم، آثار معماری و صنایع دستی شهر بی مهری می کنند. به نظرم یکی از این مشکلات، مشکلات معرفتی هست بنابراین باید یک کار آموزشی انجام می شد. سیمای باستانی میبد را با دو انگیزه نوشتم یکی ثبت اطلاعات معماری و شهر سازی میبد به عنوان میراث ملی برای آیندگان، و یکی هم اطلاع رسانی برای مردم و مسئولینی که دارند این ها رو از بین می برند. این گرایش بعدها منجر به فعالیت های گسترده و گوناگون من در میراث فرهنگی شد که کوشش های زیادی کردیم برای حفظ آثار و بناها. فعالیت هایی که من بسیار راضی هستم چون خیلی اثر داشت.

-نوشتن این کاب چقدر زمان برد؟

بخشی از اطلاعات این کتاب مربوط به سال های دور هست در واقع پشتوانه اطلاعات 30 ساله گذشته بوده از زمان دانشجویی تا سال 71 که کتاب منتشر شد. البته تمرکز اصلی برای نگارش 2 سال بوده. این کتاب هم از سال 80 نایاب شده.

-بریم سراغ کار بعدی که در طول این سال ها انجام شد

کار دیگه ای که انجام شد و حاصل اولیه آن کتاب "آبنامه یزد" بود در بستری از شرایط و ویژگی های این سرزمین و شایستگی های باشندگان آن انجام داده ام. شاید بشه گفت در ایران کامل ترین، پیچیده ترین و پر مسئله ترین قنات ها در اردکان، میبد و رستاق هستند. قنات به معنای واقعی آن چیزی هست که در دشت یزد- اردکان وجود دارد. به هر حال این آثار فرهنگی، تاریخی و اطلاعات مربوط به اون، دانش آب شناسی، تقسیم آب، سیستم های آبیاری در این منطقه در حال از بین رفتن هست، بنابراین تصمیم گرفتیم این اطلاعات گردآوری بشه. من کار رو به صورت پروژه ای در سال 1368 با آب منطقه ای یزد مطرح کردم که موافقتی شد و در شرکت آب منطقه ای و در همین راستا کارهایی رو هم پیش بردیم اما با تغییر مدیریت ها و جابه جا شدن مسئولان با افت و خیزهای زیادی مواجه شدم که نتونستم این جریان رو سریع به سرانجام برسونم. اما خوشبختانه طی چند سال این اطلاعات جمع آوری شد و بخشی از اون در سال 79 و در کنگره بین المللی قنات تحت عنوان "آبنامه یزد" منتشر شد که در واقع معرفی بستر مطالعات آب است. البته اطلاعات برای 2-3 جلد کتاب، در مورد دانش سنتی آب و مقنیان آماده دارم که حاصل 20 سال کار پراکنده من است. انجام این کار هم به خاطر احساس تعهدی است که نسبت به پیشینیان و این هنر فن دارم. به نظرم یزدی ها از این بابت به گردن ایران و حتی دنیا حق دارند.

-بعضی از مباحث ذکر شده در آبنامه بسیار تخصصی هست آیا از متخصصان رشته های دیگه هم کمک گرفتید؟

بله در آبنامه از اطلاعات بخش های دیگه خیلی استفاده کردم و مشورت گرفتم. به خصوص در بحث قنات هم با متخصصان امروزی و هم با 20 نفر از کارشناسان خبره قنات صحبت کردم. که پاره ای از این صحبت ها در کتاب دیگه ای منتشر شد با نام " تدوین تجربیات خبرگان قنات در یزد" که یک کار گروهی بود که من هم در اون سهمی داشتم و به نظرم کتاب بسیار ارزشمندی است. حاصل مصاحبه هایی با خبرگان آب و قنات در یزد هست.

 

-چه کارهایی در زمینه فرهنگ عامه انجام دادید؟

انگیزه اولیه کارهایی که در زمینه فرهنگ عامه انجام شد از همان زمان دانشگاه شروع، که بستر علایق بعدی شد. حوزه فرهنگ مردم بسیار گسترده است و من در طی سال ها از همان دوران دانشجویی تا به امروز، همیشه مسائلی رو که با اون مواجه بودم ثبت کردم حتی اگر یک کلمه یا یک ضرب المثل بوده. این مسائل شامل حوزه های گوناگونی بوده از جمله کشاورزی، محیط زیست، پیشه های کهن، صنایع دستی، به خصوص در دو زمینه عمده سفال و سرامیک که حداقل پیشینه ای 3 هزار ساله داره و بعد از اون هم هنر زیلو بافی که صنعتی بسیار فاخر است. به هرحال همه این اطلاعات طبقه بندی شد و فکر کردیم اگر همه را به صورت مجموعه ای ارائه کنیم جالب نیست در نتیجه تصمیم گرفتیم کارها را بخش بندی و تخصصی کنیم به این صورت که خوراک سنتی، پوشاک سنتی، هنرمندان هنرهای سنتی و ... هریک می تونه یک کار جداگانه باشه. به عنوان مثال در کتاب "هنروران شهر خورشید" بخش زیلو بافی به نام "دلبستگان زیلو" به ثمر رسید، بخش سفال و سرامیک هم آماده چاپ هست. هنر دیگه میبد که بسیار جای بحث داره شبیه خوانی یا تاتر سنتی هست که اطلاعات این بخش هم آماده است. بخش های دیگه ای از جمله خوراک های سنتی هم در مرحله ویرایش هست. در این میان چیزهای دیگه ای هم هست که انجامش از توان یکی دو نفر خارجه باید گروه های تحقیقاتی تشکیل و کارها تقسیم بندی بشه. چون همه این کارها به گردن شخص منه گاهی تاخیر پیش اومده و "فی کل تاخیر الآفه". آفتش هم اینه که دیر انجام میشه یا اصلا به ثمر نمی رسه.


یکی از کارهای بسیار فاخری که چند سال پیش در میبد انجام شد، برگزاری کنگره بین المللی بزرگداشت ابوالفضل رشیدالدین میبدی مترجم و مفسر کبیر قرآن مجید در سال 1374 بود. انگیزه اصلی آن احساس بی مهری و ستمی بود که نسبت به این بزرگوار روا داشته بودند. رشید الدین میبدی فارسی دانی سترگ، عارف بزرگ و مفسر قرآن بوده. طرح برگزاری کنگره بزرگداشت رشیدالدین میبدی با همکاری تعدادی از همشهریان فرهنگ دوست میبدی اندیشیده شد متاسفانه تعدادی از افراد کوتاه فکر به دلایل واهی به مخالفت با این کار پرداختند. اما خوشبختانه با حمایت به موقع تنی چند از سران کشور و با حضور طیف وسیعی از شخصیت های برجسته کشوری برگزار شد. حتی آیت الله خامنه ای نماینده خود رو برای حضور در این کنگره فرستادند. و جناب آقای خاتمی هم بسیار حمایت کردند و حتی در کنگره سخنرانی خردمندانه و اثرگذاری داشتند. دکتر زرین کوب، ایرج افشار، دکتر مجتهد شبستری، جلالی نائینی و ... از بزرگانی بودند که در این کنگره حضور داشتند و پس از اون در هیچ کنگره ای ندیدیم که اصحاب اندیشه با آن همه تنوع گرایشات فکری یکجا گرد هم آیند. پیامد این کنگره 8 جلد کتاب ارزشمند بود که همه منتشر شده. یکی ویژه نامه کنگره، کتابی به نام "جلوه های تشیع در کشف الاسرار میبدی"، کتاب دیگری به نام "زبان اهل اشارت" که مجموعه مقالات قبل از برگزاری کنگره بود. بعد از کنگره هم دو جلد کتاب به نام "یادنامه میبدی" حاوی بیش از 100 مقاله ارسال شده به کنگره منتشر شد. همچنین دو گزیده کشف الاسرار چاپ شد. در نهایت چاپ ترجمه میبدی از قرآن بود یک ترجمه فاخر با فارسی قرن پنجم که به گفته استاد شادروان دکتر سید جعفر شهیدی ترجمه بی نظیری از قرآن هست.


-کمی در خصوص فرهنگ واژگان و گویش میبدی توضیح بفرمایید

تمام اطلاعات و آگاهی های ما در هر حوزه به ویژه در حوزه های فرهنگی در ظرف واژه هستند. در واقع واژه ها ظرف معانی هستند. اگر بخواهیم فرهنگ ماندگار بشه باید واژه ها رو بشناسیم. بنابراین من بخشی که توجه داشتم، در هر حوزه ای که وارد شدم سعی کردم واژه های مربوط به اون رو ثبت و ضبط کنم. حتی بعضی واژه ها که مابه ازای بیرونی ندارند و در واقع واژه های عاطفی و روانی هستند. واژه ها بسیار وسیع هستند و می خواستیم به صورت یک جا جمع بشه در نتیجه این کار هنوز ادامه داره، تاکنون بیش از 5000 واژه ثبت شده که در حال طبقه بندی است. این کار در طول تمام سال هایی که فعالیت کردم انجام شده و به نظرم یکی از بهترین کارها و بهترین خدمتی هست که می توان در حوزه فرهنگ انجام داد.

-چقدر انجام چنین پژوهش هایی اهمیت داره و چه کار باید کرد تا این کتاب ها در دسترس مردم باشه و نه فقط در قفسه های کتابخانه؟!

عیب کلی آموزشی ما، رسانه ها، مدارس و دانشگاه ها و جریان های فرهنگی اینه که اطلاع رسانی به عموم مردم و حساسیت نسبت به مسائل فرهنگی کمه. فقز به دنبال آموزش هایی می روند که سود مادی داشته باشه. یعنی یکی مهندس یا پزشک بشه و بتونه پول در بیاره. در این زمان دغدغه های انسان ها متفاوته با این حال هم فراغت بیشتری داریم و امکانات بهتر در نتیجه باید این عدم اطلاع رسانی ها رو جبران کرد. جامعه و مسئولان نهادهای مرتبط باید هنرمندانی که در زمینه های مختلف فعالیت می کنند رو معرفی کنند چون خود اون ها گاهی حتی نمی تونند کتاب هاشون رو چاپ کنند زمانی هم که با هزار زحمت کتابی چاپ می شه در انبار می مونه و به دست مخاطبان وسیعش نمی رسه. بخشی از این مسائل کار رسانه هاست به خصوص صدا و سیما بخشی مربوط به مسئولان هست تا جامعه برای انجام این فعالیت ها تشویق بشه.

 

-شما در بنیاد میبدی هم فعالیت داشتید این بنیاد از چه زمان و با چه هدفی شروع به کار کرد؟

بنیاد میبدی یک موسسه فرهنگی و پشتیبان فعالیت های فرهنگی است که از سال 1380 با فکر و پشتیبانی معنوی و مادی یکی از همشهری های خوش فکر ما به نام دکتر مسعود جندقی شروع به فعالیت کرده. اهداف اصلی بنیاد البته در اساسنامه ذکر شده ولی بیشترین کارهایی که انجام شده پشتیبانی از فعالیت های آموزش عالی و متوسطه در میبد، حمایت از اصحاب فرهنگ و هنر، استعدادها و نخبگان، هوشمند سازی برخی مدارس، حمایت از تعداد زیادی از دانشجویانی که امکانات مالی برای تحصیل نداشتند و به طور کلی پر کردن جای خالی فعالیت هایی که مسئولان باید انجام بدهند! از جمله مهم ترین کارهایی که انجام شده ساخت ساختمان دانشگاه دولتی میبد و ایجاد رشته ایران شناسی است که هزینه های زیادی داشت. تعدای کتاب نیز با حمایت بنیاد چاپ شده.

 -شما به عنوان پژوهشگر و مشاور در چند فیلم مستند هم حضور داشتید، این همکاری ها چطور شکل گرفت؟

فیلم هایی که من در اون همکاری داشتم بیشتر در زمینه آب و قنات بوده. اولین آن ها فیلمی است که در سال 79 توسط شرکت آب منطقه ای به نام "در جستجوی آب" به کارگردانی اسماعیل امامی ساخته شد.  دو سال بعد گروهی از تلویزیون NHK ژاپن برای تهیه فیلمی به ایران اومدند و من به عنوان مشاور همراه گروه بودم. بعد هم یک گروه فرانسوی برای تهیه فیلمی در این زمینه اومدند که با اون ها هم همکاری داشتم. یک برنامه ده قسمتی هم به منظور معرفی جلوه های تاریخی و فرهنگ میبد به نام "تمدن ما" ساخته شد که آماده کردن اطلاعات تاریخی و فرهنگی به عهده من بود که با همکاری تعدادی از دوستان آماده شد. در چند کار هم در زمینه محیط زیست و آب و قنات که توسط آقای بقائیان ساخته شد همکاری داشتم. آخرین فیلمی که در آن مشاوره داشتم سریال آموزنده ی "آب پری" به کارگردانی خانم مرضیه برومند بود.

-کدوم یک از کارهای تحقیقاتی که انجام دادید براتون دلنشین تر هست؟

کاری که با دل و جان انجام دادم، سیمای باستانی میبد هست. کاری که با تمام وجود انجام خواهم داد فرهنگ واژگان و گویش میبدی است.

-شاید برای خیلی جالب باشه که بدونن روزهای عادی زندگی شما (خارج از نویسندگی و پژوهشگری) چطور می گذره؟

شاید هم جالب نباشه (خنده) واقعیت اینه که مراوده های من زیاده و با گروه ها و فعالیت های زیادی در تماس هستم در نتیجه زندگی من پر از تنوع و پر ابعاده. علاوه بر این به خاطر اینکه کشاورز زاده هستم یکی از سرگرمی های من کار در باغ و باغچه هست. به موسیقی هم بسیار علاقه دارم که همیشه با منه چه در خانه و چه در اتومبیل و محل کار.


گفتن از ابعاد مختلف شخصیتی عبدالعظیم پویا و بررسی تمام پژوهش هایش مجالی دیگر می طلبد امید اینکه فرصتی دوباره برای دیدار و گفتگو با او دست بدهد.

 

 

 ماخذ : تارنمای سرو

 


مطالب مشابه :


استخدام در شرکت مشاوره ای ندبیر و توسعه پرنیان در یزد

به چند نفر نیروی تمام وقت و پاره وقت با حقوق مناسب در شرکت مشاوره ای تدبیر و توسعه پرنیان در




آگهی استخدام شرکت معماران یزد

آگهی استخدام شرکت معماران یزد. پاره وقت+حقوق + نوشته شده در چهارشنبه یازدهم اردیبهشت




آگهی استخدام وکیل پایه یک و دو، مشاور خانواده و کارآموز در یزد

آگهی استخدام وکیل پایه یک و دو، مشاور خانواده و کارآموز در یزد کار مرتبط. نفرات وقت و




استخدام جهت کار پاره وقت با درآمد بالا در 4 استان کشور

مزایای همکاری: انجام کار پاره وقت به صورت غیرحضوری (درمنزل ) در کنار این کار به شغل های پاره




پاره شدن پرده بکارت

معروف است که زفاف را نباید با جبر آغاز کرد ، ما می گوییم در کار پاره کار گیرد و در وقت صرف




استخدام اتوکد کار

پاره وقت "نیمه وقت "و انواع استخدام و درج رزومه کارفرما و جویای کار در وبلاگ بازار کار




استخدام کارگر ساده

پاره وقت "نیمه وقت "و انواع استخدام و درج رزومه کارفرما و جویای کار در وبلاگ بازار کار




دانشگاه یزد....

مجتمع دانشگاهی دانشگاه یزد در حال به کار کرد. این دانشگاه در و حل پاره ای




استخدام مهندس برق

استخدام پاره وقت "نیمه وقت "و انواع استخدام و درج رزومه کارفرما و جویای کار در وبلاگ




جامعه فرهنگی یزد، جامعه خاموش و سرد و بی تفاوتیه

به نظرم می رسد اگر بخواهم همه سوالاتم را بپرسم تا صبح فردا وقت در یزد" که یک کار کار در




برچسب :