نرسیده به اندونزی

سفر با برنامه سفر شروع شد، وقتی با کوله راه می افتی تو جاده، بین کشورها، یا با دوچرخه یا با کمی پول، هی دنبال یه راهی که کمتر پول خرج کنی، همش دنبال جاهای ارزونی، وقتی می ری جاهای ارزون، آدم هایی رو می بینی که همین مدلی سفر می کنن، بعد ملکه ذهنت میشه که باید ارزون سفر کنی، هی دو دوتا چارتا کنی، دنبال پرواز ارزونی، ارزون ترین راه گرفتن ویزا، ارزون ترین مسیر رسیدن به مقصد، کسایی که من و میشناسن میدونن که اینکاره نیستم، تو سفر بک پکری هم اینکاره نبودم، الان که یک سال ازش گذشته، دیگه خیلی فاصله گرفتم با درس هایی که گرفته بودم که مثلا یادبگیرم, ارزون سفر کنم، همه رو رفوزه شدم، یعنی تجدید و تک ماده هم نه، با سر و ته، یکهو رفتم تو کوزه،
اشتباه اول رو موقع گرفتن ویزا کردم، از طریق کنسولگری اندونزی تو نپال اقدام کردم، نه تنها به جای ۲۵ دلار، نرخ نپالی که ۴۵دلار بود، رو دادم، که ۵۵ دلار، هزینه فرستادن پاسپورت به بنگلادش رو هم دادم،
اشتباه دوم، برای رسیدن به مقصد که بالی بوده در اصل، سر راه یه سلامی هم عرض دوست ژوپی تو یه شهری بنام یوگ یوکارتا کردن، بلیط رو به جاکارتا گرفتیم نه بالی، اونم با پرواز ایر ایشیا، یعنی افتادیم تو تله ی ایر ایشیا!
تو خاطراتم اگه خونده باشید، کلی فحش و فضیحت داده بودم به ایر عربیا و فرودگاه شارجه، اما ای دل غافل که نه با ایر ایشیا پرواز کرده بودم و نه فرودگاه کوآلالامپور رو دیده بودم، که ای خرابشه این فرودگاه، ورشکست بشه این خط هوایی،
از اونجایی که ما از درک اومدیم، به درک هم می رویم، درک اول استعاره از ایران به علت نداشتن کارت های اعتباری معتبر، به درک رفتن دوم استعاره از به گا رفتن می باشد،
بعد از کلی جستجوی اینترنتی، آخر به این نتیجه رسیدیم که به به چه سری، چه دمی … این ایرایشیا خیلی ارزونه، ما هم که کارت اعتباری نداریم، بزن بریم دفترشون، بلیط و بگیریم، قیمتی که دفتر داد ،بیشتر از ۱۰۰ دلار از قیمت آنلاین بیشتر بود، منم قاطی ندا، اعصاب شل، زدم بیرون، بعد که اعصاب آروم شد، گشتیم با ژوپی یکی از دوستامون که از درک نیومده رو، پیدا کردیم، با کارت اون بلیط خریدیم، که اون قیمت خوشگله، با هر کلیکی یه چند دلاری بهش اضافه می شد، اصن شرمندت میکنه این سایت، اول میگه بارت بیشتر از ۷ کیلوهه؟ ما بار و بندیل و ریختیم وسط گود، دیدیم نه خیر، بیشتر نیست، اما چون ایر ایشیا ناقلا و شیطونه، باید دوتا ساکه ۷کیلویی ببریم نه یه ساک ۱۴ کیلویی، بعدشم گفت می خواید صندلی انتخاب کنید، گفتیم نه، گفت پس بیگی، روبال، بمون جا داد، غذا می خواین؟ نه، تو هواپیما دلار قبول نکردن، چهارساعت بمون آب هم ندادن، ما هم به صدای غذا خوردن ملت گوش دادیم، توالت هم که صابون نداشت، این پدر آقای قطر ایرویز بخوره به هرجای زری اصن، به جان ابوالفضل که تو توالتای طیاره هاش، صابون، لوسیون دو مدل، اسپری، دستمال مرطوب، دستمال غیر مرطوب همه در کنار هم، چیده شدن جلو چشم مسافر، این لعنتی، توالت طیاره قلابی های ایرایشیای مادر .. رو عرض می کنم، هیچ نداشت جز دستمال غیر مرطوب!
من میگم خطی های تهرون، ژوپی میگه اتوبوس های نپال، رسیدیم فرودگاه کوآلالامپور، وسط باند پیادمون کردن، به جان ابوالفضل، گفتن دنبال آقا، رو خط عابرپیاده برید تا برسید فرودگاه، اونم نه یکی دو متر، یه مسیری بود برا خودش، با دوتا ساک ۷کیلویی ، کیف دستی و .. تو هوای شرجی، پیاده گز کردیم، 
اینجوری بود که تصمیم گرفتم با نوشتن درباره این خط هوایی ملئون، سرنوشت رو به زوال این خط رو رقم بزنم، چون خب، خیلی مهمه، تو یک وبلاگ پر خواننده ای مثه وبلاگ من، یه همچین چیز خیلی بدی، در مورد یک خط هوایی نوشته بشه، درصد عظیمی از مشتریهاش کم میشه دیگه!
بعد از اون پرواز تخ.. وارد گه ترین فرودگاه بین المللی بزرگی شدم که تا بحال وارد شده بودم، طبق معمول، اول رفتم توالت، داغون، خسته، کثیف، دستمال از سطل زباله سر ریز بود، شلنگ وسط توالت افتاده بود، بوی گه می داد، خانوم محجبه ی مسئول تمیزی هم، مشغول آرایش بود، حتی صابون هم نبود، که اگه دل و زدی به دریا و ریدی، دستتو بشوری محض رضای ابوالفضل…

تمام رستوران های این فرودگاه مادر به خطا، تا ساعت ۵ صبح، آب هم دست ما مشتری های پول به دست گرسنه ندادن، موقع سوار شدن هواپیما هم خطر برخورد با ماشین سنگین، ماشین حمل بار و هواپیما، برابری میکرد با آمار مرگ و میر در اثر کشیدن سیگار، به جان ابوالفضل، من هم این مسیر و طی کردم، هم سیگاریم، می دونم که میگم، تازه احتمال از دست دادن پرواز رو هم اصلن دست کم نگیرید، که مسافرین محترم پرواز های ایرایشیا، رو خط عابر پشت سر هم می رفتن، یه هو یکی داد می زد، بانگوک، یه عده جدا میشدن، بعد پوکت، بعد جاکارتا، یعنی اگه داد مورد نظر خودت و نمی شنیدی، بسته به شانست، وزنت، مدیریت بحران، وضعیت زبان خودت و کسایی که سر راهت می دیدی، هوش و استعدادت تو فهمیدن لهجه ی عجیب این ملت، احتمال رسیدن به پروازت، فرق می کرد، عوامل دیگه هم دخیل ان، مثه آب وهوا، تعداد و نوع وسایل نقلیه که بهشون برخورد می کنی، کفشت….

در پایان بنده یک تصمیم دیگه هم گرفتم، اصن نمی خوام هیچوقت به مقصد مالزی سفر کنم.
الان رسیدیم اندونزی، از این آدما خوشم میاد، همش لبخند می زنن، با اینکه زشتن و از این حجاب مسخره ها دارن که خیلی صفت خودش و به زیر گلوی آدم می چسبونه، اما به دل می شینن، دستشویی فرودگاهشونم تمیز بود، آقای افسرم که فهمید من ایرانیم، برد من و ژوپی رو تو اتاق، البته در رو نبست، سوالاتی کرد که من به خوش و بش تبدیلش کردم، اما اصن نخندید، همش خیلی مودب بود، در نهابت هم بدون انتظار در صف عریض و تویل، راحت وارد اندونزی شدیم....


مطالب مشابه :


ارزانترین نرخ بلیط چارتر و سیستمی - تور ارزان قیمت

چارتر پروازهای ماهان ایران ایر اسمان دبی - ارزانترین نرخ بلیط چارتر و سیستمی - تور ارزان




سفر به كوالالامپور و بالی ( قسمت چهارم : سفرنامه ی بالی )

قیمت بلیط هواپیمایی قطری از همینطور داخل پروازهای منتهی به اندونزی یه پرسشنامه رو




تور پاریس ( فرانسه ) ویژه عید فطر با قیمت استثنایی

آژانس مسافرتی وجهانگردی پروازابریشم - تور پاریس ( فرانسه ) ویژه عید فطر با قیمت استثنایی




نرسیده به اندونزی

اشتباه اول رو موقع گرفتن ویزا کردم، از طریق کنسولگری اندونزی بلیط خریدیم، که اون قیمت




ده شهر گران آسیا از نگاه بیزینس ویک

بلیط سینما: $8.67 قیمت یک دستگاه ماشین لباسشوئی: $1,096.82 ۱۰- جاکارتا اندونزی. بلیط




سفر به سنگاپور

سرویس های فراوان دریایی هم جزیره را به بنادر نزدیک اندونزی متصل و قیمت بلیط از 24 رینگیت به




سفرنامه مالزی

که شامل خدمات بلیط ، هتل کلا در مالزی قیمت بلیط برای افراد و اندونزی می باشد که می




سفر به ترکیه (آنتالیا***antalya)

3-سفر هوایی بدون تور-این سفر شامل گرفتن بلیط هواپیما ورزرو هتل راهنمای سفر به اندونزی




فروشگاه های حیابان نشان تاشی _ استقلال

قیمت ها . Travel memories Istanbul, قیمت بلیط این سینما 7 لیر بازارهای جاکارتا گرند اندونزی ایست




برچسب :