خطوط میخی چطور خوانده شد؟

دانشمندان اروپائی پس از جنگهای صلیبی در سده‏های دوازده و سیزده‏ میلادی بسوی خاورزمین متوجه شدند و بتدریج بررسی و تحقیق در آداب‏ و رسوم و ادبیات و زبان و خط و هنر و دانش مردم خاورزمین یکی از هدفهای‏ اساسی کاروانان فرهنگی گردید.

آنهمه خاورشناسان و تاریخ‏نویسان و رهگذران، که از کنار آثار و سنگ‏نگارهای گذشتگان این دیار میگذشتند، نوشته‏هائی که همراه آن‏ نقشها کنده شده بود،میدیدند، ولی به راز آن پی نمیبردند.کسانی هم که توجه‏ بیشتری به خطوط کرده‏اند، آنها را نقش و علاماتی تصور نموده بودند که برای زیبائی و تزئین صحنه‏ها ترسیم شده بود و بهیچوجه اندیشه اینکه‏ این علامات خط و شرح زندگی و کارهای کسانی باشد که آن آثار را بوجود آورده و از خود بیادگار گذارده‏اند، در مخیله‏شان خطور نمیکرد. از سدهء هفدهم بتدریج این علامتهای زیبا و منظم توجه خاورشناسان و جهانگردان را بخود جلب نمود و سبب شد تا در نتیجه مساعی و دقت چندین نفر از آنها کلید رمز خط میخی پارسی باستان و سپس سایر خطوط بدست آید.

از دیر زمانی که به سدهء چهاردهم میلادی میرسد بسیاری از اروپائیان که‏ به ایران آمدند، ویرانه‏های تخت جمشید را از نزدیک دیده و در سفرنامه‏های‏ خود شرحی از آثار باقی‏مانده نوشته‏اند،«اودوریش فن پاردنن»1راهب‏ «فرانسیسکائی‏2»در سال 1320 میلادی و«ژوزفات بار بارو3»سفیر اهل«ونیز» حدود سال 1474 میلادی هنگام پادشاهی«اوزون حسن»فرمانروای ترک‏ میباشد. ونیزی نامبرده به هند و عثمانی و ایران سفر کرد و سفرنامه‏اش نخستین‏بار در سال 1543 در ونیز و مجددا سال بعد در همان شهر منتشر شد و ترجمه‏ انگلیسی آن به سال 1873 در لندن انتشار پیدا کرد.

در سال 1573«جفری دو کت4»سفیر«رودلف دوم»(قیصر آلمان)در دربار شاه عباس و منشی او«گئورگ تکستاندر5»و در سال 1600 میلادی‏ «هانریچ پوزر6»و در 1621«گروس ندلیتز7». همه این اشخاص تخت جمشید را از نزدیک دیده و دربارهء آن کم‏وبیش‏ یادداشتهائی نوشته‏اند؛ ولی از خطوط و اشکال میخی بحثی نکرده و متوجه‏ آن نگردیده بودند و آنانی که دقت بیشتری کرده بودند مانند«س.س. ویته‏8»اشکال حروف را اثرات کرم‏خوردگی و موریانه تصور نموده بودند.

در اوائل سدهء هفدهم فردریک«دوک هلشتاین‏9»در آلمان بندرگاهی‏ ساخت به نام«فریدر یکشتادت». او برای رونق این بندر بر آن شد که مرکز تجارت ابریشم گیلان را در آنجا قرار دهد، تجارت ابریشم ایران در آنزمان‏ مهم و مورد توجه کشورهای اروپائی بود. برای این منظور هیئتی را بعنوان‏ سفیر روانه دربار ایران نزد شاه صفی(1038-1052 هـ.ق)جانشین شاه‏ عباس کرد.«ادام الئاریوس‏10»دانشیار دانشگاه«لایپزیک»هم با سمت دبیری‏ سفارت همراه این هیئت به ایران آمد(1639-1635 م)،این هیئت در اصفهان‏ بحضور شاه صفی رسید و چون رئیس هیئت اخلاق و رفتار خشنی داشت، اولئاریوس از آن هیئت جدا شد و بخدمت دولت روسیه درآمد و سپس به آلمان‏ برگشت و در آنجا سفرنامه خود را دربارهء ایران و روسیه نوشت.

کتاب الئاریوس حاوی اوضاع آنروزی ایران بود و از آثار باستانی‏ موجود در آن توضیحاتی داده شد،11و هم اوست که با کمک دو نفر ایرانیان‏ ساکن آلمان(حق‏ورودی و رضا)گلستان سعدی را بزبان آلمانی ترجمه و منتشر ساخت و همچنین در ایالت«شلزویک هولشتاین»علاقه خاورشناسی را بوجود آورد و قسمتهای جالبی از آثار ادبی ایران را ترجمه و منتشر کرد. در اثر کوششهای او دانشگاه«گیل»در سال 1665 کرسی زبانهای شرقی را دایر کرد.

«انتیونیو دو گووا12»سفیر فیلیپ سوم پادشاه اسپانی و پرتقال در دربار شاه عباس بزرگ در سال 1656 در بازگشت از ایران از راه اصفهان بشیراز و بوشهر،گذارش هم به تخت جمشید میافتد و ضمن شرح باقی‏مانده آثار این‏ بنای معظم،به علامات و اشکال خطوط اشاره مینماید و حدس میزند که شاید نام سازنده کاخ باشد.

پیش از این خاورشناس نخستین اروپائی که در سال 1622 ضمن دیدار تخت جمشید، به این علائم برخورد و چند علامت و حروف از خطها را برای‏ مطالعه و بررسی رونویس کرد و با خود به اروپا برد،«پیتر ودولاوال‏13» ایتالیائی بوده وی اظهار داشته بود که این اشکال نمودار خطی است که از چپ براست نوشته میشده است و این نخستین گام بزرگ برای کشف خط میخی و تعقیب موضوع از طرف سایر دانشمندان و پژوهندگان بعدی گشت.

این دانشمند نمونه‏های خط میخی را که رونوشت برداشته بود، به یکی‏ از دوستانش«شیپائو»پزشگ ناپل داد، او نیز رونوشتهائی از آنها به دوستانش‏ داد. پیترودولاوال از سال 1617 تا 1627 در فلسطین و سوریه و مصر و عراق و ایران و هندوستان بود از سال 1616(1025 هـ.ق)تا فوریه 1624(ربیع- الثانی 1023 هـ.ق)در ایران گذرانید و طرف توجه شاه عباس بزرگ بود. در 1626 پس از دیدار تخت جمشید و شیراز به بندر هرمز و سپس به بندر سورت و به رم بازگشت و در دستگاه پاپ اوربن هشتم شأن و منزلتی حاصل‏ کرد.کتاب او یکی از مهمترین و درست‏ترین مدارک تاریخی آن زمان میباشد.

«ژان شاردن»14جهانگرد و جواهرفروش و تاریخ‏نویس فرانسوی که‏ در سال 1665 بایران آمد و طراح او«گرلو»15رونویس‏های زیادی از خطهای‏ میخی را تهیه کرد و در کتابهایش که بسال 1674 در چهار جلد منتشر گردید ضمن شرح مفصل ویرانه‏های تخت جمشید،چاپ شد. شاردن سه بار به تخت جمشید مسافرت کرده بود.

در 1685«انگلبرت کمفر»16پزشگ آلمانی ضمن گردش در ایران سه‏ روز هم در تخت جمشید میماند و نامگذاری این خط به میخی‏17از اصطلاحات‏ و ابتکارات او میباشد.

«کورنلوس دوبروئن»18هلندی در 1704 هنگام دیدار تخت جمشید، از روی خطوط رونویس‏هائی برداشت. او سه ماه در آنجا بماند و 24 طرح از قسمتهای مختلف نقوش و آثار و خطوط کشید.سفرنامه‏اش که از نخستین‏ مطالعات اروپائیان روی آثار تخت جمشید است،در پنج مجلد در سال- 1732 در آمستردام منتشر شد.

«کارستن نیبوهر»19در سال 1761 در رأس هیئتی بدستور فردریک پنجم‏ پادشاه دانمارک حرکت کردند و ده‏ها هزار کیلومتر در سرزمینهائی راه‏ پیمودند که تا پیش از آنها پای اروپائی به بسیاری از آنها نرسیده بود. قسطنطنیه،قاهره،مکه،بمبئی،ایران،تخت جمشید،بغداد،حلب، اورشلیم،قبرس از جمله نقاطی بودند که مورد مطالعهء نیبوهر قرار گرفت. پژوهشها و نتایجی که از این سفر بدست آمد، آنگونه ارزنده بود که مدت‏ یک سده دانش اروپا نمیتوانست از آن صرفنظر کند.

تهیه مقدمات این سفر چهار سال بطول انجامید،تا اینکه در 1761 دو دانشمند دانمارکی بنام«فن هافن»و دکتر«کرامر»باتفاق پرفسور«فورسکال» سوئدی و نقاش آلمانی«باور نفلید»و یک خدمتگزار، سفری را آغاز نمودند که از آن عده فقط کارستن نیبوهر 27 ساله زنده به وطن خود بازگشت و بقیه‏ مردند. هیئت نامبرده با یک کشتی بادی از دریای اطلس بسوی مدیترانه رفتند و نخستین کارشان آغاز شد. نیبوهر با آلات اندازه‏گیری که خود ساخته‏ بود باندازه‏گیری کرانه‏ها و دریاها پرداخت تا اینکه به قسطنطنیه رسیدند. پس از توقف کوتاهی کشتی بادی راه مصر را درپیش گرفت و یکسال در قاهره‏ ماندند.نیبوهر در آنجا به یادداشت و ثبت آداب و عادات مصریان و مطالعهء زبانها و برداشتن رونویس از خطوط باستانی مصر مبادرت کرد. وی همچنین‏ اندازه‏گیری جدیدی از هرمهای مصر و ژرفای جزرومدهای دریای سرخ‏ بعمل آورد.

در پایان سال 1762 پنج دانشمند نامبرده بمقصد اصلی خود یعنی کشور یمن رسیدند.اینان نخستین اروپائیانی بودند که باین سرزمین پاگذاشتند و ماهها باطراف و اکناف راه پیمودند تا اینکه نیبوهر اولین نقشه کامل یمن‏ را تنظیم کرد.این نقشه یکصد سال بعد مورد استفاده انگلیسیان قرار گرفت‏ و با تغییرات مختصری امروز هم معتبر تلقی میگردد.اما بدین هنگام فورسکال‏ سوئدی و فن هافن دانمارکی ناگهانی مردند و سایرین هم راه بمبئی را در پیش‏ گرفتند.در بین راه دو نفر دیگر هم درگذشتند،بطوریکه هنگام ورود به بمبئی فقط نیبوهر و کرامر زنده بودند.پس از مدتی کوتاه دکتر کرامر هم بسرای جاودانی شتافت.علت بیماری و مرگ ناگهانی آن هیئت را مالاریا که در آنزمان درمان آن بخوبی ناشناخته بود،دانسته‏اند.نیبوهر در اثر این وقایع و از دست دادن همراهان،از دیدار هندوستان صرف‏نظر کرد و از راه ایران بازگردید.او در تخت جمشید نخستین نقشه این کاخ عظیم و نمای قدیم را تنظیم نمود و از خطوط و سنگواره آن رونویس‏ها و طرحهائی‏ برداشت که بعدها منتج بکشف خط میخی گردید.نیبوهر نام عبد اللّه را برای خود برگزید و سرانجام در نوامبر 1767 به کپنهاگ رسید.

ارزش کتابها و نقشه‏ها و مجموعه‏ها و کار ارزنده او ده سال بعد تشخیص داده شد. نیبوهر در 1815 در سن 82 سالگی در حالیکه کورو مفلوج شده بود،چشم از جهان‏ بربست.ولی همین نویسنده و دانشمند نابینا در اثر خدمات گرانبهائی که‏ انجام داده بود،بدریافت نشان عالی دانمارک،عضویت آکادمی فرانسه و شوراهای کشفیات طبیعی نروژ و سوئد نائل آمده بود. نیبوهر از روی قرائن و شواهد،نظریات پیتر و دولاوال را که گفته بود خطوط از چپ براست نوشته میشده، تائید و همچنین کشف کرد که نوشته ها به سه الفبای مختلف نوشته شده است. او 42 علامت که همین علامات و حروف‏ فعلی خط میخی پارسی میباشد تشخیص داد ولی چون اطلاعات کافی نداشت‏ نتوانست تحقیق بیشتری بنماید.

گام مهم‏تر و عملی را«گئورگ فریدریش گرتفند»آلمانی‏20(1775- 1835)برداشت.وی در 27 سالگی دانشیار دانشگاه«گوتینگن»21و مدرس‏ زبان یونانی و لاتین شد و به انجمن دانشمندان و استادان آن دانشگاه توضیحاتی‏ در اطراف خط میخی تقدیم کرد.

گرتفند با خود اندیشید که شاهان هخامنشی مانند شاهان ساسانی‏ نبشته‏های خود را اینطور شروع کرده‏اند:«فلان شاه بزرگ،شاه شاهان، شاه بزرگ،پسر فلان...شاه بزرگ،شاه شاهان...»که شاهنشاهان‏ ساسانی هم بهمان نحو نبشته‏های خود را آغاز نموده‏اند. در نتیجه موفق شد که 13 شکل مختلف از نامهای خاص را از سنگ نبشته‏های میخی کشف نماید، و دریافت که این خط سیلابی نیست بلکه الفبائی میباشد و تصور نموده‏ بود که دو خط دیگر مادی و بابلی است و از روی تطبیق نوشته‏ها باهم دید که‏ واژه‏ای که در ابتدای سنگ‏نبشته‏ای قرار گرفته و حتما نام پادشاه میباشد در نبشتهء دیگری مثلا واژه سوم یا چهارم قرار گرفته نام پادشاهی است که‏ سنگ‏نبشته اول را نوشته و سنگ‏نبشته دومی بنام پسر او میباشد. در نتیجه‏ نام داریوش و خشایارشا و ویشتاسب را پیدا کرد و سپس واژه شاه و شاه شاهان‏ را و بزرگ(وزرک)22را که صفت بعد از واژه شاه و همه‏جا تکرار شده است، پیدا کرد و تشخیص داد.

از روی این حدس واژه‏های نام بنیانگزار و پسرش و واژه«پسر»را پیدا کرد. ولی یک اشکال بنظر او رسید که آنرا بزودی مرتفع ساخت و آن این‏ بود که نمیدانست نام مؤسس و سازنده کاخ«کوروش»است یا«داریوش»،و البته تصور میکرد که شاید کوروش باشد.زیرا حقا او بنیانگزار شاهنشاهی‏ ایران و دولت بزرگ هخامنشی بود.ولی چون این واژه سنگ‏نبشته از هفت‏ حرف ترکیب یافته و واژه کوروش شش حرف است،پس فهمید که نام کوروش‏ نیست و همچنین پسر بانی کاخ کمبوجیه هم نیست زیرا حروف اول این دو نام‏ (ک)و باهم برابر است،در حالیکه حرف اول دو اسم پادشاه مرقوم در سنگ‏ نبشته‏ها دو حرف متفاوت میباشد.بنابراین حتم کرد که دو پادشاه کوروش‏ و کمبوجیه نیست و باید داریوش و خشایارشا باشد.نام یونانی داریوش و نامی که از او در کتابهای یهود باقی مانده و همچنین اطلاعاتی که تورات از داریوش و خشایارشا میدهد،به فرضیه او کمک شایانی کرد و سه واژه از حروف میخی را بخوبی توانست بفهمد که معنی آن چیست ولی البته تلفظ آنرا نمیدانست.

کوششهای این دانشمند تا حد زیادی بکشف راز خط میخی کمک کرد و راه را برای سایر دانشمندان و مجاهدین بعدی باز کرد.او خط میخی را در سال 1802 خواند ولی مدتها کار و کشف مهم او ناشناخته ماند و مرد تائید آکادمی گتینگن قرار نگرفت،و از بیم آنکه مورد استهزا واقع نشوند از انتشار و چاپ آن خودداری کردند،و او تتبعات خود را ضمن کتاب یکی از دوستان‏ چاپ کرد. ضمنا«توکسن‏23»خاورشناس آلمانی و استاد دانشگاه«روستوک»متوجه‏ علامت«که»مخصوص جدا کردن واژه‏ها از یکدیگر است گردید و کشف کرد که سه خط نوشته شده در سنگ‏نبشته‏ها بسه زبان مختلف میباشد. «ف مونتر24»دانشمند دانمارکی اسقف جزیره«زیلند25»هم در سال‏ 1802 این مسئله را حل کرد که خط اولی الفبائی و دومی هجائی(عیلامی) و سومی تصویری است(آشوری)و حروف«آ»و«ب»را هم تشخیص داده بود.

در اینجا باید یادآور شود که نتیجهء پژوهشهای دو دانشمند فرانسوی‏ «انکتیل دو پرون‏26»که در سال 1763 بهند رفت و هفت سال در آنجا ماند و زبان سانسکریت و فارسی جدید را آموخت و در بازگشت اوستا را برای‏ نخستین بار در 1771 بچاپ رسانید و دیگری«سیلوستر دو ساسی‏27»که برای‏ خواندن سنگ‏نبشته‏های پهلوی سعی وافی معمول داشته بود،کمکی به گرتفند نمود.زیرا سنگ‏نبشته‏های شاهنشاهان ساسانی با جمله‏های:«شاه بزرگ، شاه شاهان،شاه ایران و غیر ایران،پسر فلان،شاه بزرگ،شاه شاهان» آغاز میگردد.

«سیلوستر دو ساسی»از خاورشناسان بزرگ فرانسه بود که جزو همراهان‏ ناپلئون بناپارت بمصر رفت،چندی بعد بفرمان او جزو انجمن«پژوهشهای‏ مصر28»در قاهره گردید که ریاست آن با«مونژ»عالم ریاضی‏دان مشهور و واضع هندسه ترسیمی و نیابت آن نیز با خود ناپلئون بود.او همیشه ابلاغیه‏های‏ زبان عربی سپاهیان بناپارت را در مصر انشاء میکرد،و به کمک مونژ و «سن هیلر»نه تنها رموز تمدن مصر را کشف و علم شناسائی مصر را کامل ساخته‏ بلکه با خواندن خط پهلوی خدمت بس گرانبهائی بروشن ساختن فرهنگ زمان‏ شاهنشاهی ساسانی نموده است.

پس از گرتفند«راسموس راشک‏29»دانشمند دیگر دانمارکی(1787- 1832) که به بیست و پنج زبان آشنائی داشت،علامت جمع آخر واژه‏ها را پیدا نمود. راشک با کمک مالی پادشاه دانمارک مسافرتی بخاور زمین کرد،در پطرز- بورک(لنینگراد کنونی)به تحصیل زبان فارسی و ارمنی و عربی پرداخت.در 1819 از راه قفقاز و تبریز به تهران آمد و از آنجا به اصفهان و تخت جمشید و شیراز رفت.در تخت جمشید به بررسی سنگ‏نبشته‏ها پرداخت و از راه بوشهر به بمبئی رفت و با پارسیان هند آشنا شد و بگردآوری متن‏های پهلوی و اوستائی پرداخت.او دو حرف از الفبای میخی را بصورت جمع و مضاف الیه‏ پیدا کرد.

راشک ثابت کرد که زبان اوستا با سانسکریت فرق دارد و چون زبان‏ سانسکریت را خوب میدانست،ترجمهء اوستا را که تا زمان او بعضی مغلوط بوده تصحیح کرد.او از پیشگامان پژوهندگی در زبانهای هند و اروپائی‏ بود و ضمن مسافرت بکشورهای خاور زمین بین سالهای(1819 تا 1823) مجموعه‏های گرانبهائی از متن‏های اوستائی و پهلوی را با خود به کپنهاگ برد. او رساله‏ای بزبان دانمارکی دربارهء زبان اوستائی و زند نوشت و ثابت کرد که زبان اوستائی زبان کهن و مستقلی است.

پس از گرتفند خاورشناس فرانسوی«بورنوف‏30»در سال 1823 از روی‏ صورتهای ملتها اشکال و علائم را تا حدی مشخص نمود.وی پس از آنکه مطالعهء خود را روی یسنا باتمام رسانید از روی اطلاعات و رونویس‏هائی که«شولتز31» از سنگ‏نبشته‏های الوند و وان تهیه کرده بود،مشغول مطالعه روی نبشته‏های‏ میخی پارسی شد.بورنوف واژه اهورمزدا را خواند و معلوم داشت که زبان‏ سنگ‏نبشته‏های پارسی باستان با زبان اوستا اختلاف دارد.او فهرست نام‏ کشورهای نوشته شده در سنگ‏نبشتهء داریوش را بدست آورد،پرفسور«لاسن‏32»  استاد زبان سانسکریت اهل نروژ در سال 1835 تلفظ بعضی از حروف را تشخیص داد و سپس دو دانشمند دیگر«بیر آلمانی‏33»و«ژاکه‏34»دنبالهء پژوهشهای او را گرفته و اشتباهاتی که کرده بود،مرتفع نمودند.

سرهانری راولینسن:35در همان اوانی که گرتفند و سایر دانشمندان‏ اروپائی تلاش برای کشف خط پارسی باستان و خواندن آن مینمودند،یک‏ افسر جوان انگلیسی نیز بدون اینکه از پیشرفت دیگران در این راه اطلاعات‏ کافی داشته باشد،مدت دو سال در کوه بیستون در برابر سنگ‏نبشته آنجا مشغول رونویس‏برداری و بررسی این خطوط بود و پس از بیست سال پژوهش‏ پی‏گیر،موفق بخواندن نوشته‏ها شد و معمای بزرگ خط میخی را حل کرد.

خواندن نبشته‏های میخی پارسی،مقدمه خواندن سایر نوشته‏های میخی‏ چون عیلامی و بابلی،اکدی،سومری،هیتی،اورارتوئی گردید،و بمنزلهء کلیدی بود که درهای بستهء تاریخ کشورهای شرق باستانی و آسیای غربی را باز کرد.

راولینسن یکی از معروفترین و بزرگترین خاورشناسان سدهء نوزدهم‏ میلادی است که خدمت بس گرانبها و شایان تقدیری بروشن ساختن تاریخ‏ باستانی ایران کرده است.وی در 11 فوریه سال 1810 در«چاولینگنن» چشم بدنیا گشود.هنگامیکه هیجده سال داشت در سال 1827 بهندوستان‏ رفت و بنا به تشویق«سرجان ملکم‏36»فرماندار بمبئی و شرق‏شناس و افسر عالیمقام انگلیسی مشغول فراگرفتن زبان فارسی شد و چون شوق زیادی به‏ اینکار داشت بطوری پیشرفت کرد،که در سال 1833 یکی از دانایان زبان‏ فارسی گردید.دانستن زبان فارسی و عشق به فراگرفتن تاریخ و ادبیات ایران، سبب گردید تا بهمراهی هشت تن افسرانی که برای آموزش فنون نظامی به‏ سربازان ایرانی از انگلستان اعزام میشدند،رهسپار ایران گردد.37 راولینسن در عبور از تخت جمشید،موفق شد رونویسی از خطوط میخی‏ آنجا بردارد و با خود ببرد(1833)و چون خوش‏صحبت و گرم و خوش‏ معاشرت بود،بزودی دوستان و یارانی در ایران پیدا کرد و با دسته‏های‏ مختلف مردم آشنائی یافت.

در سال 1835 در رکاب شاهزاده بهرام میرزا برادر محمد شاه قاجار فرمانفرمای کرمانشاهان مأمور آن دیار گردید.او بخوبی از این مأموریت‏ استفاده کرد و نزدیک بدو سال تا 1837 میلادی در کوه بیستون مشغول سواد برداری از نبشته‏های میخی داریوش بزرگ گردید.ولی بواسطه اختلافی‏ که بین دولت ایران و انگلیس پیدا شد،ناچار گردید ایران را ترک نماید و کمی بعد برای ادامهء مطالعات خود وارد خدمات سیاسی در عراق شد و بدینوسیله خود را به بیستون نزدیک ساخت و یکبار دیگر نیز در سال 1843 نبشته‏ها را مورد معاینه قرارداد.راولینسن از 1837 تا بیست سال روی این‏ نبشته‏ها کار کرد و زحمت کشید.بر اثر کار زیاد و تلاش پی‏گیر و مرارت‏ مطالعهء شبانه‏روزی که برای رونویس‏برداری و خواندن خطوط میخی بیستون‏ متحمل گردیده بود،در 1852 میلادی بیمار گردید و ناچار به لندن رفت و پس از بهبودی باز دنباله کارهای خود را گرفت.

 

راولینسن در بغداد با گرتفند نیز آشنا گردید و با آن دانشمند که خود سالها روی خط میخی پارسی کار کرده بود مباحثات و همکاریهائی داشت. نتیجه مساعی و مطالعات راولینسن در سال 1857 مورد توجه انجمن‏ آسیائی پادشاهی‏38لندن گردید و انجمن نامبرده به هریک از چهارده نفر پژوهنده؛ («هینکس‏39»ایرلندی-«فوکس تالبوت‏40»انگلیسی-«یولیوس اپر41»متولد هامبورگ و استاد دانشگاه«سوربن»-راولینسن)یک نسخه نوشته تکلات‏ پالاسار اول پادشاه آشور را که تازه بدست آمده بود،داد تا هرکدام جداگانه‏ و به تنهائی آنرا ترجمه کنند و نتیجه را اطلاع دهند پس از گذشتن وقت مقرر پاکتها گشوده شد و نتیجهء بررسی و مطالعهء هر چهار دانشمند خوانندهء خط میخی‏ شبیه هم بود و اختلاف چندانی نداشت.

پژوهشها و مطالعات راولینسن در شمارهء دهم مجلهء انجمن آسیائی پادشاهی‏ درج و منتشر گردید و بپاس این خدمت گرانبها دولت ایران نشان شیر و خورشید و ملکه ویکتوریا لقب(سر (Sir و انجمن آسیائی نشان طلا باو داد.وی در 1890 در لندن درگذشت.

راولینسن از خاورشناسان بنام سدهء نوزدهم میلادی است که برای روشن‏ ساختن نکات مبهم تاریخ قدیم ایران و ترجمه سنگ‏نبشته‏های هخامنشی مساعی‏ و زحمات فراوانی کشیده است که شایان توجه و تقدیر میباشد. در همان هنگام که گروتفند و راولین سن سرگرم خواندن خطهای‏ میخی ایران و شرق باستان بودند،سایر دانشمندان و کاوشگران اروپائی در ویرانه‏های آشور مشغول کندوکوب بودند تا از سنگ‏نگاره‏ها و آثار مربوط بآن دوره اطلاعات بدست بیاورند.از حسن اتفاق در همین اثنا به کتابخانهء بزرگ آشوربانی پال که بیش از سی هزار خشت نبشته گلی در آن بود دست‏ یافتند،و در نتیجه مقداری از خطهای آشوری و سومری در دسترس‏ پژوهندگان بویژه دو دانشمند نامبرده قرار گرفت.در بین خشت نبشته‏های این کتابخانه تعدادی لوح حاوی فهرستی از واژه‏ها بسه زبان‏ آشوری و بابلی و سومری بود که خود تسهیلاتی برای پیدا کردن مفتاح‏ خطوط میخی گردید.

انجمن آسیائی پادشاهی لندن:یکی از مجامع قدیمی و مفید فرهنگی‏ جهان است که در پانزدهم مارس 1823 میلادی تحت ریاست«هانری تامس- کول بروک‏42»و چند تن دیگر از دانشمندان و خاورشناسان عصر مانند «سرجان ملکم»و«سرجرج استن تن‏43»تشکیل گردید.ریاست افتخاری‏ آن با پادشاه انگلستان بود و«هی تینگس‏44»و«ولزلی‏45»دو نفر از مجلس‏ اعیان نیز نایب رئیس افتخاری آن گردیدند و سپس«چارلزوات کین ویلیامز»46 رئیس انجمن شد.در سال 1324 فرمان دولت برای ابقا و ادامه کار این‏ انجمن صادر گشت و در 1828 بودجه معینی جهت ترجمهء کتاب و تألیفات‏ شرقی بنام«بنگاه ترجمه و نقل کتابهای شرقی‏47»اختصاص داده شد.

وارن هی تینگس در اوائل سال 1750(1164 هـ.ق)چهار سال پس از مرگ نادر شاه افشار بخدمت کمپانی هند شرقی وارد شد و در زمان سلطنت‏ کریمخان زند فرمانروای بنگال گردید.او از خاورشناسان برجسته و فارسی دانان بزرگ انگلیسی شمرده میشود.دانشمندان ایرانی را سخت گرامی‏ میداشت و بهزینهء شخصی خود بچند تن از پژوهندگان ایرانی که در کلکته‏ ساکن بودند حقوق داد تا برای کتابخانهء شخصی وی چندین کتاب مهم‏ تاریخی را از سانسکریت و عربی بفارسی ترجمه کنند.

منظور از تأسیس انجمن آسیائی پادشاهی لندن،مطالعه و تحقیق دربارهء دانشها و هنر و آثار باستانی و ادبیات و خط و دین‏های باستانی و چاپ و نشر نوشته‏ و پژوهشهای دانشمندان و ایراد گفتارهای علمی میباشد.نخستین گزارش این‏ مجمع در سال 1827 میلادی چاپ و منتشر گردید و در سال 1834 نشریهء این‏ انجمن بنام«مجلهء انجمن آسیائی شاهی»از چاپ بیرون آمد و در عرض 37 سال‏ بیش از یکصد جلد کتاب منتشر ساخت.

یکی از شعبه‏های این انجمن فرهنگی،پژوهشها دربارهء فرهنگ و هنر و آثار باستانی ایران و زبان و خط آن میباشد.سرشناس‏ترین اعضاء این شعبه: سرجان ملکم و سرهانری راولین سن و پرفسور ادوارد براون و لارنس هی‏ورث‏ میلز48متخصص در اوستا بوده‏اند.

این انجمن تاکنون بسیاری از کتابهای تاریخی و ادبی فارسی از قبیل‏ روضة الصفا،لوایح جامی،تزوک جهانگیری،نزهت القلوب حمد الله مستوفی، چهار مقاله عروضی،دیوان ملکی شیروانی،تاریخ جهانگشای جوینی و غیره‏ را چاپ و انتشار داده است.

قدیمی‏ترین انجمن آسیائی،انجمن«باتاویا»میباشد که در سال 1781 میلادی‏ در باتاویا پایتخت جاوه تأسیس گردید و پس از آن انجمن آسیائی بنگال است‏ که در سال 1784 در کلکته توسط سرویلیام جونز49»خاورشناس معروف‏ انگلیسی مؤلف تاریخ نادر و مؤلف اولین دستور زبان فارسی(که به او جونز ایرانی‏ لقب داده‏اند)تشکیل شد.همانند این مجامع آسیائی در بمبئی و مدرس از سالیان‏ درازی بوجود آمده است.

انجمن آسیائی پاریس‏50یکسال قدیمتر از انجمن آسیائی لندن است‏ یعنی در سال 1822 میلادی توسط سیلوستر دو ساسی‏51در پاریس تشکیل شد و تاکنون بیش از دویست جلد کتاب و مجله بنام«مجله آسیائی پاریس‏52»حاوی‏ پژوهشها و نوشته‏های خاورشناسان منتشر کرده است.آلمانیها هم از 1844 مبادرت به تشکیل چنین مجمعی نمودند.

علاوه بر دانشمندان و خاورشناسانی که اشاره به کارها و خدماتشان شد اشخاص دیگری هم در راه رونویسی یا خواندن و ترجمه خطهای میخی کوشش‏ و کمک کرده‏اند مانند:جمزریچ کلود53،نماینده دولت انگلیس در بغداد، وستر گارد54دانمارکی(1851 تا 1875)که موفق بکشف متن‏های عیلامی‏ شد و مجموعهء گرانبهائی از این نوشته‏ها با خود به کپنهاگ برد.چارلز تکسیه‏55 (1838)فلاندن‏56وکست‏57فرانسوی(1841)لفتوس‏58(1852)انگلیسی‏،دیولافوا59فرانسوی(1884)آندراس‏60واشتولزه‏61آلمانی(1876)که‏ عکس سنگ‏نبشته‏ها را برداشت و بهمراهی نلدکه‏62کتابی نوشت،بانگ‏63 بارتولومه‏64،بولنسن‏65،فوی‏66،هالوی‏67،هیتزیک‏68،هوبشمن‏69، کرن‏70،اپر71،ویلیام جکسن‏72،ویسباخ‏73،هربرت تلمن‏74،جانسن‏75 لون استرن‏76،در 1836،محقق لهستانی ولادیسلاس خوچیکیویچ‏77،(1847) یانوس سیدراووسکی مجارستانی‏78،در سال 1936 تحقیقاتی روی نبشتهء داریوش‏79کرد. گری‏80در 1902 در نیوهاون تحقیقاتی روی سنگ‏نبشتهء بیستون انجام داد.هینز آلمانی‏81،(خاورشناس آلمانی معاصر)ژرژ کامرون‏82 کنت‏83(1952).

کتابهای معروفی که توسط این دانشمندان انتشار پیدا کرده است:

1-دارمستتر:مطالعات مربوط بایران‏84جلد اول چاپ اشپیگل‏85 (لایپزیک 1862)بحروف لاتین و ترجمه بزبان آلمانی چاپ کاسویج‏86 (در سن‏پطرزبورگ-1872)

2-سنگ‏نگاره و سنگ‏نبشتهء داریوش بزرگ بر کوه بیستون چاپ لندن‏ 1907 تألیف کینگ و تامسن مشتمل بر متن میخی و ترجمهء انگلیسی سنگ‏ نبشته‏87

3-لغت پارسی باستان تألیف تلمن چاپ نیویورک 1908 شامل متن میخی‏ و ترجمه و لغت‏نامه و توضیحات دستوری‏88.

4-سنگ‏نبشته‏های هخامنشی تألیف ویسباخ چاپ لایپزیک‏1911 شامل‏ متن‏های فرس هخامنشی،عیلامی و بابلی و ترجمهء آنها89.

5-نبشته‏های پارسی باستان تألیف هرتسفلد چاپ برلن 1908.

6-ژرژ کامرون الواح گلی تخت جمشید چاپ شیکاگو 1948 شامل متن‏ عیلامی و ترجمهء لوحه‏های گلی‏90.

7-پارسی باستان چاپ نیویورک تألیف کنت 1950 شامل کلیهء نبشته‏های‏ میخی پارسی باستان با ترجمه و فهرست لغات و دستور91.

8-فرمانهای شاهنشاهان هخامنشی تألیف آقای شارپ استاد سابق‏ دانشکده ادبیات دانشگاه پهلوی بزبانهای پارسی و انگلیسی و فرانسه چاپ‏ شده،توسط شورای جشن شاهنشاهی ایران شامل ترجمه تمام نبشته‏های میخی‏ پارسی و دستور این زبان‏92.

خاورشناسان و استادان خطهای باستانی که برای ترجمهء خط سومری‏ کوشش کرده‏اند:

1-فرانسوا تورو دانگن فرانسوی‏93

2-آنتوان دایمل از دانشمندان واتیکان که برای خط میخی لغت‏نامه‏ نوشت‏94.

3-ادوارد شی‏یرا استاد دانشگاه شرقی شیکاگو95

4-ادم فالکنشتاین استاد دانشگاه هایدلبرگ‏96

5-تورکیلد یاکوبسن عضو بنگاه شرقی دانشگاه شیکاگو97

6-بنو کانزبرگر98

7-آرنو پوابل‏99

8-ساموئل کریمر استاد دانشگاه فیلادلفیا100،

پی نوشت ها :

(1)- Odorich von Pardenon

(2)-فرقه فرانسیسکائی پیروان فرانسوادسیز Francois Dasics که در سال 1209 میلادی این فرقه را تشکیل داد و در همانسال بامضاء پاپ رسید انگلندیها این فرقه‏ را برادران خاکستری Grey Friars میگفتند.

(3)- Josephat Barbaro

(4)- Geoffrey du Chette

(5)- George Textandre

(6)- Henrich von Poser

(7)- Gross Nedlitze-

(8)- S.S.Witte

(9)- Frederick Duke of Holstein

(10)- A.Olearius

(11)- The Voyages and travels of Ambassadors sent by Fredrick Duke op Holstein,to the great duke of Musovy and the 1662 King of Persia London

(12)- Intonio de Govoea

(13)- Pietro De llavalle

(14)- Jean Chardin

(15)- Grelot

(16)- E.Kamfer

(17)- Cunieform

(18)- Cornelius de Bruyns

(19)- C,NeiBuhr

(20)- Georg Fredrich Grotefend

(21)-از دانشگاههای کهنسال آلمان میباشد که در سال 1738 در شهر دانشگاهی Gottingen گتینگن تأسیس گردید.

(22)- Vazraka

(23)- Tychsen

- (24)- F.Mu?nter

(25)- Syaelland

(26)- Anquetil du Perron

(27)- Silvestre de Sacy

(28)- Institut D'Egypte

(29)- Rasmus Rask

(30)- Burnouf

(31)- Schultze

(32)- Lassen

(33)- Beer

(34)- Jaquet

(35)- Sir Henry Rawlinson

(36)- Sir John Malcolm

(37)-پس از بسته شدن پیمان ترکمانچای دولت ایران برای اصلاح و تقویت قشون خود از دولت انگلیس تقاضای اعزام چند نفر افسر کرد.راولینسن یکی از همانها بود.

(38)- The Royal Asiatic Society

(39)- Hincks

(40)- Fox Talbot

(41)- Julius Oppert

(42)- Henry Thomas Col,Brocke

(43)- Sir Gorge Stonton

(44)- Warren Hatings

(45)- Welzley

(46)- Charles Watkin Williams

(47)- Oriental Translation fond

(48)- Laurence Hey Worth Mills

(49)- Sir William Johns

(50)- La Societe Asiatique

(51)- Silvestre de Sacy

(52)- Journal Asiatique

(53)- Claud James Rich

(54)- Wester Gard

(55)- Charls Texier

(56)- Flandin

(57)- Cost

(58)- Loftus

(59)- Dieulafoy

(60)- F.C.Andreas

(61)- Stolze

(62)- Noldeke

(63)- Bang

(64)- Bartholomee

(65)- Bollenson

(66)- Foy

(67)- Halevy

(68)- Hitzig

(69)- Hubschmann

(70)- Kern

(71)- Oppert

(72)- Wiliam Jackson

(73)- Weisbach

(74)- Herbert Tolman

(75)- Johnson

(76)- Lowen Stern

(77)- Wladislas Chodkiewicz

(78)- Janos Szidarovski

(79)- Darajavaus Feliratal

(80)- L.H.Gray

(81)- Hinz

(82)- Cameron

(83)- Kent

(84)- Etudes Iraniennes Darmesteter

(85)- Spiegle

(86)- Kossowicz

(87)- J.W.King R.C.Thompson the sculptur and inscription of Darius the great on the Rock of Behistun in Persia London 1907

(88)- H.C.Tolman Ancient Peraian Iexion and the texts,New York; 1908 cunieform supplement 1910

(89)- F.H.Weissbach Die Kelinschriften der Achameniden Leipzig 1911,Die Altepersischen inchrifton Leipzig 1893.

(90)-.1948 G.G.Cameron,Persepolis treasury tablets Chicago

(91)-.1950 R.G.Kent,old Persian New York

(92)- The inscriptions in old Persian Cunieform of the Achaemenian Emporers,the reverend Ralph Norman Sharp,M.A.Cantab.


مطالب مشابه :


جدول الفبای خط میخی فارسی باستان

Aliza علیزا - جدول الفبای خط میخی فارسی باستان - *****welcome to Your blog*****




خط های ایران پیش از اسلام

ولي حروف الفبای میخی مادی 42 حرف بوده است و 36 حرف آن را از روی حروف میخی آشوری ساخته اند که




آموزش خط میخی

خط میخی ، بر خلاف که در فونت پارسوماش، حروف کوچک و بزرگ انگلیسی ممکن است نماینده‌ی حروف




تبدیل کلمه به خط میخی

امروز با سایتی آشنا شدم که کلمات و جملات فارسی را به خط میخی پارسی را به حروف




خط ميخي

در اين خط واژه ها يا هجاها يا حروف آن از نشانه هاي ميخ است نماینده*ی حروف خط میخی




سیر تحول خط فارسی

و می گفتند خط میخی از اصلی دیگر است که از از آن جایی که حروف میخی به هم نمی پیوندند و




خطوط میخی چطور خوانده شد؟

نگاهی دیگر به تاریخ باستان(پرویز طلایی) - خطوط میخی چطور خوانده شد؟ - تلاش برای شناساندن




میخی

میخی به آن دسته به دلیل شباهت حروف این دبیره به میخ، به این دبیره و چند دبیره دیگر که به




برچسب :