تئوری مدیریت از دیدگاه امام علی (ع)

بسم الله الرحمن الرحیم

 تئوری مدیریت از دیدگاه امام علی (ع)

  حمد و ستایش خدای را که توفیق نگارش این مقاله را عنایت فرموده; مقاله ای که تحت عنوان تئوری مدیریت از دیدگاه امام علی علیه السلام و با الهام و تعمق در نهج البلاغه و کتب ارزشمند دیگر تدوین یافته است . به بهانه این کلام تفحصی در نهج البلاغه نمودم; کتابی که رزمندگان آن را کتاب شجاعت می خوانند و اهل دل آن را کتاب اشک و عشق می دانند ولی تعبیر زیبای حضرت امام خمینی رحمه الله که نهج البلاغه را افتخار مکتب تشیع می دانند، از همه رساتر گویاتر است.

  چرا که در سیر تطور حکومتها و خلافتها همواره تشتت آرا و عقاید منجر به اعمال روشهایی خلاف سیر انسانیت و وحدانیت الهی گردیده است و در این میان صاحب نهج البلاغه مولی الموحدین الگوی تمام عیار مدیریت و خلافت و امامت در لابلای مفاهیم عمیق خود به بیان عناصر، ارکان، وظایف، اهمیت و شیوه های مدیریت پرداخته اند که ما نیز امید آن داریم در این مجال کوتاه پیمانه ای از این اقیانوس بیکران علم و معرفت برگیریم .

 علم مدیریت و تعریف آن در مکاتب مدیریتی:

     مدیریت و معانی آن:

   معنای لغوی مدیریت «اداره کردن » است و مدیر یعنی اداره کننده، که اسم فاعل از مصدر اداره بر وزن اقامه می باشد . پس مدیر یعنی گرداننده و مدیریت یعنی گرداندن یک دستگاه، اداره، شهر یا . . . ، در جهت هدف خاص خودش; این تعبیری از مدیریت مطلق است که قریب الافق با وظایف روابط عمومی است; زیرا قبل از آنکه علوم مدیریت تنظیم شود و شکل بگیرد، روابط عمومی مدتها بازوی شخصیتهای تاریخ در اداره امور کشورداری بوده است .

  در متون اسلامی کلمه مدیر نیامده ولی به کلمه مدبر اشاره شده است: فالمدبرات امرا برخی از مفسران نیز اشاره به مدیریت ملائکه دارند و ملائکه را مدیران جهان مادی معرفی می کنند . البته لازمه مدیریت، تدبیر است زیرا تا کسی تدبیرکننده (مدبر) نباشد، نمی تواند مدیر باشد .

  تعریف سنتی مدیریت مبتنی بر قبول اصول منطق و اعمال منطقی است . جیمز تامپسون ضمن مطالعات خود در مورد سازمان به این امر اشاره می کند که اصل منطق سبب محدود کردن دامنه عملیات مدیریت می شود و اعمال سازمان منحصرا باید در آن محدوده صورت گیرد.

  یکی از مشخصات جدید و پدیده های بارز رشته مدیریت که از اهمیت اصل منطق تئوری سنتی می کاهد، مساله «عدم وجود ، جیمز تامپسون و پرفسور تی دانکن نشان می دهد که پیشرفت سریع تکنولوژی و تغییرات محیطی عوامل اصلی در محیط و شرایط کار سازمانهاست یافتن عوامل مشترک در تصمیم گیری و اداره سازمانها نیاز به اتخاذ «روش علمی » دارد . با توجه به آنچه گذشت، تئوری مدیریت براساس تعریف زیر پایه گذاری می گردد:

”مدیریت دانشی است برای چگونگی اداره و هدایت سازمان جهت رسیدن به نتایج مطلوب ”

  توجه اساسی علم مدیریت به اخذ تصمیمات صحیح، با توجه به روابط موجود میان هدفهای مطلوب و امکانات سازمان می باشد . از نظر دانش مدیریت وظیفه اصلی یک مدیر تصمیم گیری به روش علمی، با اتکا به باورهای الهی است . ضمن آنکه در علم مدیریت جهت مسائل و مشکلات کیفی، روشهای کیفی وجود دارد، روشها و تکنیکهای کمی نیز به چشم می خورد . در علم دیریت خواه روشهای کمی یا کیفی مورد نظر باشد، برای اتخاذ تصمیمات منطقی و در نتیجه ایجاد طرحهای مناسب عملیاتی به طریقه علمی و تجربی از بررسی عملیات استفاده می گردد . بطور خلاصه تعریف علم مدیریت اسلامی را، شاید بتوان بدینگونه قالب بندی کرد:

قالب بندی مدیریت:

  باورهای الهی و معارف دینی برنامه ریزی و سازماندهی تصمیم گیری مهارتهای مدیریتی همراه با خلاقیت تولید یا اجرای طرح .

   به تعبیر دیگر مدیریت را می توان متاثر از نظام ارزشی حاکم بر آن سازمان دانست; (14) بطور خلاصه مدیریت در یک نظام ارزشی عبارت از: فرایند به کارگیری مؤثر و کارآمد منابع مادی و انسانی در برنامه ریزی، سازماندهی و بسیج منابع و امکانات، هدایت و کنترل است که برای دستیابی به اهداف سازمانی و بر اساس نظام ارزشی مورد قبول صورت می گیرد . این تعریف پنج محور دارد:

  1- مدیریت یک فرایند است .

  2- مفهوم نهفته مدیریت، هدایت تشکیلات انسانی است .

  3- مدیریت مؤثر، تصمیمات مناسب می گیرد و به نتایج مطلوب می رسد .

  4- مدیریت کارا، به تخصیص و مصرف مدبرانه منابع گویند .

  5- مدیریت بر فعالیتهای هدفدار تمرکز دارد .

            

اصول مدیریت و نظام ارزشیمدیریت چیست ؟

  مدیریت امانت است:

    مسند مدیریت، امانتی الهی است که به مدیر سپرده شده است و او باید از این امانت الهی بشدت مراقبت کند . مولای متقیان علی علیه السلام درباره این امانت الهی می فرماید:

   و ان عملک لیس لک لطعمة و لکنه فی عنقک امانة و انت مستدعی لمن فوقک . لیس لک ان تقتات فی رعیة و لا تخاطر الا بوثیقة و فی یدیک مال من مال الله عز و جل و انت من خزانه حتی تسلمه الی و لعلی ان لا اکون شر ولاتک لک و السلام; «مدیریت و حکمرانی برای تو طعمه نیست; بلکه امانتی بر گردن تو است و کسی که از تو بالاتر است از تو خواسته تا نگهبان آن باشی . وظیفه نداری که در کار مردم به میل و خواسته شخصی خود عمل کنی، یا بدون ملاک معتبر و فرمان قانونی، به کار بزرگی ست بزنی . اموالی که در دست توست از آن خداوند می باشد و تو خزانه دار هستی تا آن را به من بسپاری . امیدوارم که برای تو بدترین فرمانرواها نباشم . و السلام .»

   مرحوم علامه طباطبایی رحمه الله در تفسیر المیزان این امانت الهی را چنین تعریف می کند: الامانة شی ء یودع عند الغیر لیحتفظ علیه ثم یرده الی من اودعه; «امانت چیزی است که برای نگهداری به دیگری سپرده می شود تا وی بر آن محافظ باشد و پس از محافظت به امانت گذار، باز گرداند .»

مدیریت تکلیف است نه حق:

  حق و تکلیف دو مقوله اند که در یک سو حرکت می کنند; حق به معنی استفاده، بهره و سود و تکلیف، به معنی وظیفه است .

   در نظام اسلامی، واگذاری، قبول و احراز مناصب اجتماعی و مدیریتی تکلیف است; نه حق یا وسیله سودجویی .

مدیریت یا ریاست ؟

  مدیر باید مدیریت را برای خدمت بخواهد; به عبارت دیگر خدمت نباید وسیله ای برای حاکمیت باشد; بلکه حکومت باید وسیله ای برای خدمت باشد .

  مدیر قبل از آنکه ریاستمدار باشد، خدمتگزار است و با تیغ تیز مدیریت در جهت خدمتگزاری، اقامه حق و عدل و دفع باطل و ظلم می کند .

   پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: هرگاه سه نفر با هم به سفری رفتید، توافق کنید و یکی را رئیس کنید .

    گفتار حضرت علی علیه السلام در عهدنامه مالک اشتر نیز گویای این امر است . ریاست مستلزم مدیریت است . رئیس باید بتواند اداره کند; اداره کردن نیز تدبیر می خواهد و رئیس و مدیر باید اهل تدبیر و دوراندیشی باشد و بتواند دبیری کند . مسلم است که مدیر بیش از آنکه حاکم باشد، هادی است . چنین مدیرانی مدیریتی آمیخته با هدایت و حکومت دارند .

  حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام می فرماید: و لا تکونن علیهم لعبا ضاریا تغتنم اکلهم; «مبادا در منصب مدیریت برخوردهایت با آنان مانند جانور درنده ای باشد که خوردنشان را غنیمت شمری .»

ضرورت و اهمیت مدیریت در اسلام:

  مدیریت یکی از ارکان زندگی اجتماعی است; زیرا در اجتماع، منافع و مقاصد افراد و سرنوشت اشخاص با یکدیگر ارتباط و اشتراک پیدا می کنند . ضرورت مدیریت در زندگی اجتماعی تا آنجاست که حتی بسیاری از حیوانات که بصورت اجتماعی زندگی می کنند براساس فرمان غریزه، مدیری را برمی گزینند . حال انسانها که بصورت اجتماعی زندگی می کنند، بطریق اولی نیازمند سازماندهی، برنامه ریزی و سیستمی هستند که بتواند آنها را به اهدافشان رهنمون سازد . مدیریت و راهکارهای آن و تربیت مدیران لایق از اهم مبانی فکری دینی محسوب می شود . انسان نمی تواند به گونه ای ناموزون و همچون وصله ای ناهمرنگ در جهان هستی زندگی کند . او به همان اندازه که از نظام، تشکیلات و مدیریت فاصله گیرد با شکست و ناکامی روبرو خواهد شد و محکوم به فناست .

تشیع و ضرورت مدیریت:

در تفکر شیعی، ضرورت مدیریت را باید در امامت جستجو کرد; زیرا امامت از نظر شیعه، به عنوان یک اصل اعتقادی، چیزی جز مدیریت جامع و کامل نیست: الامامة ریاسة عامة فی امور الدین و الدنیا; «امامت، ریاستی عمومی در امور دین و دنیاست .»

  شجره طیبه امامت، ریشه در زمین وحی دارد و با آب عصمت و طهارت سیراب می گردد و از نور وجودی نبوت تغذیه می کند و شاخه های سرسبزش بر سر امت اسلامی و جامعه بشری سایه می افکند; مدیریت یکی از شاخه های این درخت تناور است . امیر مؤمنان علیه السلام می فرماید: فبعث فیهم رسله و واتر الیهم انبیائه . . . لیثیروا لهم دفائن

  در نظام اداری و اجتماعی اسلامی، مدیریتها از امامت ریشه می گیرند; در واقع باید گفت: مشروعیت مدیریت در جامعه دینی ناشی از پیوندی است که با امامت دارد . هرگاه این رابطه قطع گردد، کلیه حرکتها مشروعیت و خاصیت خود را از دست می دهند .

  آنچه که باید بدان اشاره کرد، این است که مشکل جامعه ما مشکل «کمبودها» نیست، بلکه مشکل «ضعف بعضی از مدیریتها» است که هرگاه با الهام از مبانی معنوی اسلام اصلاح گردد، بسرعت می توان بر مشکلات فایق آمد .

رهبری و تعلیم و تجربه در مدیریت:

رهبری اصل تفکیک ناپذیر مدیریت اسلامی

  آنچه امروزه تحت عنوان رهبری مطرح است، جایگاه ویژه ای را فراتر از کاربرد سیاسی آن در امور دولتی، بازرگانی، صنعتی و از همه مهمتر مدیریت علمی به خود اختصاص داده است . در زمینه مدیریت، رهبری، اصلی تفکیک ناپذیر از مدیریت است; زیرا اگر بپذیریم که رسالت مدیر اسلامی بر اساس تعالی و تولید است، تعالی انسانها جز با برخورداری از صفات رهبری میسر نیست . و به عبارت دیگر، افزایش تولید و تکامل کمی و کیفی آن جز با حضور یک مدیر رهبر امکان پذیر نیست .

  بدین ترتیب که مدیر اسلامی دارای دو رسالت «تعالی » و «تولید» در درون سازمان است . مکتب منبع تغذیه فکری و روحی مدیر جهت تحقق اهداف عالی و مقدس در درون سیستم است و بهره وری اکتشافی است . ولیکن رسالت دیگر «مدیر» یعنی «تولید» در درون یک سیستم، متکی و متصل به علوم و پیشرفت آن است; لذا مدیر اسلامی برای بهره وری در زمینه تولید، باید در جریان پیشرفت علوم دنیا نیز قرار داشته باشد . هنر مدیر اسلامی نیز این است که توازن و تعادل بین «تعالی » و «تولید» را در صحنه زندگی اجتماعی حفظ کند .

نقش تعلیم و تجربه در مدیریت:

  شکوفایی سرشت مدیریت در انسانها به دو عامل تعلیم و تجربه نیازمند است . حتی رهبران الهی و انبیا نیز همراه با هدایت الهی تعلیم دیده و تجربه می اندوخته اند .

  استاد شهید مرتضی مطهری در یادداشتهای خود چنین آورده است: برخی معتقدند علت اینکه پیامبران حنیف چوپان بوده اند، این است که تمرین رهبری کنند و مخصوصا فاصله فکری آنها با امت، آنان را از رهبری مایوس نکند; البته هر رهبری فطری غیر معصوم نیازمند تجربه و تعلیم است . وقتی پیامبران تمرین چوپانی می کنند، تکلیف دیگران روشن است .

  تعلیم و تجربه دو عامل اساسی برای شکوفایی استعداد و فطرت امامت، رهبری و مدیریت است . و نیاز رهبر به این دو عنصر چه در جهت امامت نور و چه در جهت امامت نار قطعی و غیر قابل تردید است . و عنصر سومی هم هست که قرآن بدان اشاره می کند .

نقش شرح صدر در مدیریت:

شرح صدر در کنار تعلیم و تجربه لازمه مدیریت است و انسان را به سوی تکامل، پویایی و انسانیت سوق می دهد

  شرح صدر ظرفیت فکری و روحی است . به تعبیر قرآن هرگاه ظرفیت روانی انسان برای پذیرش حق گسترش یابد، نورانیت و بینشی برای او حاصل می شود که در پرتو آن، حرکت انسان در جهت تکامل خود و جامعه تصحیح می گردد .

   افمن شرح الله صدره للاسلام فهو علی نور من ربه; «آیا کسی که خداوند ریشه اش را برای پذیرش اسلام گسترده ساخته و در نتیجه با نور الهی گام برمی دارد همانند انسان تاریکدل است؟»

  مولی الموحدین در روایتی می فرماید که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در دعای روز عرفه از خداوند می خواست: اللهم اجعل فی قلبی نورا و فی سمعی نورا و فی بصری نورا . اللهم اشرح لی صدری و یسرلی امری ; «خدایا! در قلبم نور، در گوشم نور، و در دیده ام نور بگذار! خدایا سینه ام را گشاده و کارم را آسان ساز!»

مدیریت امری فطری است یا اکتسابی؟

   آیا مدیریت دانشی است مانند خواندن و نوشتن که همگان می توانند آن را بیاموزند؟ آیا مدیریت احساسی همچون شعر سرودن است؟ آیا ریشه در فطرت انسانها دارد و یا امری اکتسابی است؟ مدیریت مانند سرودن شعر است که برخی ذوق آن را دارند و برخی ندارند . عده ای ممکن است دانش سرودن شعر را فرا بگیرند; ولی شاعر نشوند . تعلیم و تجربه در سرودن شعر تنها برای کسانی مفید است که بطور فطری ذوق شعری داشته باشند . مدیریت نیز با خون انسانها آمیخته است . در واقع باید گفت بینش مدیریت و رهبری در برخی از انسانها فطری است و برخی سرشت مدیریتی ندارند . به کسی که سرشت مدیریتی ندارد در هیچ مدرسه ای نمی توان مدیریت آموخت . ممکن است او فیلسوف توانایی بشود، لیکن بی تردید مدیر و رهبر خوبی نخواهد شد . دانش مدیریت را فرا خواهد گرفت ولی هنر مدیریت را نخواهد یافت.

129.gif 

                        ازاینکه حوصله کردید بی نهایت سپاسگزارم                     

    تهیه کننده: طاهر قهرمانی

Email:[email protected] 

     دانشجوی رشته مدیریت و برنامه ریزی آموزشی

129.gif


مطالب مشابه :


تئوری در مدیریت آموزشی

تئوری در مدیریت آموزشی Theory In Educational Administration. فاطمه اسلامیه نقش تئوری در مدیریت آموزشی فراهم




تئوری

مدیریت و رهبری آموزشی در هزاره سوم - تئوری - مقــالات علمـــی رشته مدیریت آموزشـــی، برنامه




مدیریت آموزشی

مدیریت آموزشی - مدیریت آموزشی - علمی -آموزشی در زمینه علوم تربیتی با گرایش مدیریت آموزشی




تئوری مدیریت از دیدگاه حضرت امام علی (ع) قسمت دوم

وبلاگ علمی آموزشی و مشاوره مدیریتی - تئوری مدیریت از دیدگاه حضرت امام علی (ع) قسمت دوم - وبلاگ




تئوری مدیریت از دیدگاه امام علی (ع)

بسم الله الرحمن الرحیم تئوری مدیریت از دیدگاه امام علی (ع) حمد و ستایش خدای را که توفیق نگارش




چالش های تئوری بومی مدیریت درایران

چالش های تئوری بومی مدیریت درایران موقعیت تئوریهای بومی در مدیریت گرچه گام نهادن دراین راه




تئوری x و y در مدیریت

پایگاه مقالات علمی پارسا - تئوری x و y در مدیریت - - پایگاه مقالات علمی پارسا




ماهیت رشته مدیریت آموزشی

علوم تربیتی(مدیریت و برنامه ریزی) - ماهیت رشته مدیریت آموزشی - مفالات علمی در زمینه علوم




برچسب :