خدا حافظ مدینه 17/6/85

    با صدای اذان صبح از خواب برخاستیم .آخرین نماز صبح در مسجد النبی .چه زود گذشت این یکهفته و چه سخت است وداع با پیامبر . اگر شوق دیدار خانه خدا نبود واقعا دل کندن از مدینه مشکل بود . روزهای جمعه در نماز صبح معمولا امامان جماعت مسجد النبی و مسجد الحرام در رکعت اول بعد از حمد یک سوره سجده دار می خوانند و به محض اینکه به آیه مربوط به سجد رسیدند مستقیما به سجده می روند و پس از بجای آوردن سجده بر می خیزند و بقیه سوره و نماز را ادامه می دهند . این کار از نظر شیعه باعث بطلان نماز می شود چون در ارکان نماز اختلال ایجاد می کند . ولی ظاهرا این موضوع در نماز صبح روز جمعه حالت مستحبی دارد . بسیاری از ایرانیان از این موضوع مطلع نیستند و ... با توجه به اطلاع از سابقه موضوع آمادگی قبلی داشتم و دانیال را نیز توجیه کردم . بسیاری به علت عدم اطلاع از  موضوع در ابتدا فکر می کنند که امام جماعت اشتباه کرده و در هر حال نظم نماز به هم می خورد و بسیاری هم بدون اطلاع از علت از بقیه تبعیت می کنند . اما اهل سنت و کسانیکه از قضیه با اطلاع هستند مشکلی برایشان پیش نمی آید . اما جالب اینکه در قسمت خانمها قضیه بر عکس بوده و وقتی که امام به سجده رفته بوده خانمهابه رکوع رفته بودند و با تغییرات بعدی نمازشان را زودتر تمام کرده بودند و در پایان هم فکر کرده بودند که در نماز اشتباهی رخ داده است . حتی خانمهای اهل سنت مثل اینکه از قضیه مطلع نبوده اند .

    بعد از صبحانه آمدیم به اطاق برای استراحت . روز و شب شلوغی را در پیش داریم و برای اینکه بچه ها اذیت نشوند خوب استراحت می کنیم تا نزدیکی اذان ظهر . روز جمعه است و ساعت ۵/۱۱ با دانیال رفتیم به مسجد النبی برای شرکت در نماز جمعه . از مدتها دنبال فرصت می گشتیم که برویم طبقه بالای مسجد . اما به علت عدم نیاز تا حالا توی این هفته دربهای پشت بام بسته بود اما مطلع بودیم که برای نماز جماعت باز میشود . وقت مناسبی بود و هنوز یک ساعت فرصت مانده بود تا شروع نماز لذا از فرصت استفاده کردیم و رفتیم به طبقه بالا . ۸۶ پله و بعد از هفت با تغییر مسیر پله بالاخره به بالای پشت بام رسیدیم . کاملا خلوت بود و چقدر زیبا و با شکوه بود معماری شکیلی داشت با فضاهای فراوان برای نماز گزاران . مقداری از از دور آن به عرض حدود ۵  متر مسقف بود ولی با توجه به گرمی هوا برای نماز ظهر مناسب نبود . گرمای آفتا کولاک می کرد . توی آفتاب آن نمی توانستی راه بروی از گرمی . بیشتر مناسب نماز صبح و مغرب و عشا بود تا نماز ظهر و عصر . قسمت مسقف با ستونهای منظم و به تعداد زیاد جلو زیبایی داشت و روی هر ستون یک پنکه و هر از چند متر یک دروبین کنترل . هر چند که پنکه ها روشن بود اما سردی نداشت .

        گنبدهای متحرک از پشت بام براحتی قابل رویت بود و فضای بین دو سری از گنبدها هم با پرده هایی مسقف شده بود برای سایه کردن روی سر نماز گزاران . فرصت مناسبی بود برای عکاسی . تعدادی از ایرانیان برای تماشا و ثبت خاطرات خود در گوشه و کنار مشغول عکاسی بودند بیشتر با موبایل دوربین دار . ماموری نبود و فقط باید دقت می کردی که در دید دوربین های کنترل نباشی . از قسمتهای مختلف و از زوایای متفاوت چند تا عکس گرفتیم و به هر جای آن که ممکن بود سرک کشیدیم . به نزدیکتری نقطه به گنبد سبز حرم هم رفتیم . هر چند که بالای سقف مسجد النبی اولیه و اصلی مسدود بود و امکان رفتن نداشت وفقط پشت بام  فضای توسعه جدید قابل استفاده بود . تمام فضای پشت بام مفروش بود فرشهای جلو آفتاب از بس آفتاب خورده بود سفید شده بودند . هوا واقعا گرم بود . خیابانهای اطراف هتل ها و محوطه بقیع هم از بالا قابل رویت بود . و هر چند که به اذان ظهر نزدیک می شدیم هجوم مردم برای شرکت در نماز جمعه از همه طرف چشمگیر تر می شد .بعد از گشت و گذار کامل در پشت بام برای نماز آمدیم پایین . و در محل مناسبی روی سنگ های سرد مسجد النبی مستقر شدیم . و مسجد بسرعت پر شد . و حتی قبل از اذان ظهر تمام صفها تکمیل شد . حالا متوجه شدم اینکه می گویند خطبه ها هم جز نمازجمعه است یعنی چه .

           با اتمام اذان و شروع خطبه ها جمعیت ساکت و آرام نشسته و همه حواسشان متوجه خطبه ها بود . خطیب جمعه خیلی صریح و قرا صحبت می کرد . و با آیات و روایات مردم را به رعایت تقوای الهی دعوت می نمود و به پیامبر و خلفا و ائمه سلام و درود فرستاد و برای پیروزی اسلام و مسلمین بویژه در لبنان و علیه اسرائیل دعا نمود . و نماز گزاران همه بلند آمین می گفتند . نماز ظهر را با صدای بلند و در دو رکعت سریع و صریح خواند در رکعت اول بعد از حمد سوره کافرون و در رکعت دوم سوره توحید . و نماز گزاران بعد از نماز در عرض چند دقیقه مسجد را ترک نمودند و برای اولین بار شاهد وجود شلوغی و ازدهام در دربهای خروجی مسجد بودیم .

        آخرین نهار را نیز صرف کردیم . و رفتیم برای شروع سفر . قرار بود که همه بروند و پس از بجا آوردن غسل و پوشیدن لباسهای احرام اطاقهای خود را تخلیه و تحویل نمایند و ساعت سه بعد اظ ظهر جلو هتل جمع شوند برای حرکت . پس از غسل لباسهای سفید احرام را پوشیدیم و برای وداع آخر عازم مسجد النبی شدیم . و چقدر سخت است این وداع آخر . آفتاب داغ عصر مدینه امکان توقف در محوطه مسجد النبی را غیر ممکن کرده بود و بعلت کمی وقت امکان رفتن به داخل مسجد هم نبود لذا از همان محوطه مراسم خداحافظی و وداع با حرم نبوی را انجام دادیم و یک خواسته بیشتر نداشتیم . توفیق زیارت مجدد . و باز کی حضرتش ما را به سوی خود بطلبد . چون هنوز احساس می کنیم که حرفهایمان با حضرت رسول و ائمه بقیع تمام نشده است و چه ناگفته ها که هنوز باقی است . این سومین خداحافظی من است و دعای آخرم در دو سری قبل مستجاب شده است و امید زیادی به اجابت خواسته سوم خود نیز دارم . بعداز گرفتن چند عکس یادگاری با لباس احرام در مسجد النبی به هتل بر گشتیم و اندک وسایل مانده را که بیشتر لباسهای تنمان بود را برداشتیم و آمدیم جلو هتل برای حرکت . ساعت ۴ اتوبوسها حرکت کردند . و پس از طواف گرد مسجد النبی و قبرستان بقیع از خیابانهای اطراف عازم میقات شدیم . همه مشتاقانه دنبال این بودند که آخرین بار هم که شده گنبد سبز نبوی را مشاهده کنند و با سلام و صلوات از اطراف حرم دور و از مدینه خارج شدیم .

         میقات کسانیکه از مدینه عازم مکه هستند مسجد شجره است در جنوب مدینه . مسجد بسیار زیبایی که در ابتدای راه مکه قرار دارد و چقدر این مسجد در عین سادگی زیبا و جذاب است . دارای فضای کافی برای پارک اتوبوسها . سرویسهای بهداشتی فراوان و دوشهای آب گرم که به وفور در قسمتهای جداگانه برای خانمها و آقایان وجود دارد . هر چند که اعلام شد که جمعیت متفرق نشوند و سریع بعد از انجام مراسم احرام حرکت خواهیم کرد من با توجه به سابقه و مسئله استظلال می دانستم که تا بعد از نماز مغرب از حرکت خبری نیست و هنوز دو سه ساعتی فرصت داریم . از جمله اولین کاروانهای بودیم که در شب نیمه شعبان وارد مسجد شجره شده بودیم لذا هنوز شلوغ نشده بود رفتیم و تجدد غسل و وضو کرده و در محل معینی از مسجد برای محرم شدند جمع شدیم . ابتدا روحانی کاروان از کسانیکه قرائت نماز خود را با ایشان کنترل نکرده بودند خواست که بروند و کنترل نهایی را بکنند . چند نفر از جمله دانیال حمد و سوره خود را جلو ایشان قرائت نمودن و بعد از آن روحانی کاروان توضیحاتی در خصوص احرام و نحوه آن داد و ضمن اینکه اعلام نمود که کودکان محرم نشوند ازقبول مسئولیت بچه ها خوداری کرد و مصرانه خواست که بچه های زیر ۱۵ سال محرم نشوند . اما ظاهرا در این قضیه کسی از ایشان تبعیت نکرد و بزرگترهای این بچه ها قبول نکردند و گفتند که همه مراجع دراین خصوص احکامی دارند و ما با رعایت این احکام و با مسئولیت خودمان این کار را انجام می دهیم .

     ابتدا چند رکعت نماز مستحبی که قبل از انجام احرام وارد شده است توسط زائرین خوانده شد و سپس مراسم محرم شدن آغاز شد و ابتدا عملیات نمادین پوشیدن لباس احرام انجام شد چون از قبل همه پوشیده بودند لذ با تکان دادن دو تکه لباس خود و تنظیم مجدد آن وانمود شد که لباس احرام پوشیده شد . نوبت رسید به نیت و تلبیه . و چه سخت بود گفتن این لبیک ها . با چه رویی انسان می تواند لبیکها را بگوید و بعد حرمت این لبیک ها را نگه ندارد . هر چند که برای بعضی از ما این لبیکها و شعارها لقلقه زبان شده است . و شاید به معنا و محتوای آن کاری نداشته باشیم .  پس از اینکه روحانی کاروان نیت را بلند گفت و بقیه هم تکرار کردند شروع کرد به گفتن لبیکها : لبیک اللهم لبیک لبیک لا شریک لک لبیک ان الحمد و نعمته لک و الملک لبیک لا شریک لک لبیک . چندی با این جملات تکرار شد و گروههای مختلف در محل های مختلف این شعارها را تکرار می کردند و غوغایی بود در مسجد شجره .

        بعد از مراسم احرام با توجه به فرصتی که تا اذان مغرب داشتیم جمعیت در گو شه و کنار مسجد مشغول دعا و نیایش و خواندن قرآن و نمازهای مستحبی شدند .

        حال و هوای مسجد شجره وصف ناشدنی است حداقل از قلم قاصر همچو منی ساخته نیست لذا متن زیر را که استاد علیرضا قزوه شاعر معاصر از این مسجد نوشته می آورم .

              از مدینه که به سمت مکه مي‌روی، سمت راست جاده، مسجدی است یکدست سپید. جلویش نخل‌ها قد کشیده‌اند در یک ردیف و نامش مسجد «شجره» است. اینجا میقات مردم مدینه است. میقات، محلی است که حجاج لباس احرام مي‌پوشند و تلبیه ( لبیک، اللهم لبیک... ) مي‌گویند. میقات‌های حج پنج تاست و هر کدام در مسیری. این، دورترین میقات است تا مکه و فاصله‌اش 480 کیلومتر و اهل مدینه و همه کسانی که قبل از موسم حج به مدینه مي‌آیند، از اینجا محرم مي‌شوند. «جحفه» هم میقات اهل شام است و مصر و حجاج ایرانی مدینه بعد؛ یعنی همان کسانی که بعد از ما آمدند و محلش در منطقه «رابغ» در 32 فرسخی مکه به مدینه است. از مسجد شجره تا مسجد النبی(ص) ده کیلومتر بیشتر نیست. شجره نام دیگرش «ذوالحلیفه» است و به آن «چاه‌های علی(ع)» هم مي‌گویند که لابد نزدیک است به نخل‌های «العوالی»؛ همان جا که علی(ع) و سلمان در آن کار مي‌کردند. پیامبر(ص) به نوبت در این مکان نماز خوانده و احرام پوشیده و لبیک گفته است: یک بار در عمره ای که به صلح حدیبیه انجامید، یک بار در سال هفتم هجری و «عمره القضاء»، یکبار هم در «حجه الوداع». اینجا بزرگانی چون مولا علی(ع)، امام حسن(ع)، امام حسین(ع)، امام سجاد(ع)، امام باقر(ع) و امام صادق(ع) نماز خوانده‌اند و احرام بسته­اند.  مي‌گویند در ابتدا این جا درختی به نام «سمره» وجود داشت. پیامبر در زیر آن درخت نماز خواند و احرام پوشید و به همین خاطر مسجدی ساختند و نامش شد «شجره». امشب ما میهمان شجره­ایم. بیرون مسجد اتوبوس‌ها ایستاده‌اند و حجاج از هر طایفه و گروه، دسته دسته بیرون مي‌آیند، «لبیک اللهم لبیک...» گویان. بچه‌ها مي‌گویند مسجد شجره بوی شب‌های عملیات را مي‌دهد و درست مثل شب‌های عملیات که بچه‌ها با هم عکس یادگاری مي‌اندازند، این جا هم نور فلاش‌ها یک لحظه خاموش نمي‌شود. روحانی کاروان ما گفته لباس‌های احرامتان را از مدینه بپوشید. وقتی به مسجد شجره رسیدیم، تکانش مي‌دهیم و تلبیه مي‌گوییم. بغل دستی ام یک مهندس است انگار و کارمند پتروشیمي‌جنوب. مرا به یک لیوان چای ميهمان مي‌کند؛ پای همان نخل‌های جلوی مسجد شجره.‌ اندک اندک آماده رفتن مي‌شویم. صندلی جلو نشستن بدی­اش این است که مدام چشم آدم توی آیینه است. و گفته‌اند که حق نداریم به آیینه نگاه کنیم. یک دانه از موی سر یا ریشمان را بکنیم باید قربانی بدهیم. خلاصه باید دست از پا خطا نکنیم. اما اینها همه ظاهری است. اصل کار، دل است که باید حرام را ترک کند. و ما همه دردمان همین است. و اصلا حج برای این است که بیاییم دل را مداوا کنیم.

   حال خوشی داریم تا زمان اذان مغرب . اذان که بلند میشود صفها تشکیل می گردد و من و دانیال در محلی که داخل محوطه است جا می گیریم . هوا بسیار مطبوع است . نماز مغرب به امامت امام جماعت بومی مسجد شجره خوانده میشود . تقریبا تمام نماز گزاران ایرانی هستند . بعداز حمد امام جماعت یک آمین خیلی بلند می گوید و کسی اورا همراهی نمی کند . بر خلاف سایر نمازها که اکثر جمعیت این آمین بعد از حمد را می گویند ولی اینبار فقط آمین امام است که در فضا طنین می افکند . بلافاصله بعد از نماز مغرب نماز عشا به امامت نماینده بعثه رهبری از ایران برگزار می گردد در محوطه مسجد .

       مکبر از جوانان تهرانی است و با صدای بلند اعلام می کند که نماز عشا در محوطه مسجد به امامت ... برگزار می گردد . تن صدایش نظامی است و با محیط معنوی مسجد تناسب ندارد . جیغهای بلندش احساس ناخوشایندی به نماز گزاران می دهد . مکبری هم می کند و نماز به شیوه نمازهای ایرانی برگزار میشود و بعد از نماز همه کاروانها به سمت اتوبوسها هجوم می برند .

شنیده بودم که در عربستان دزدی صورت نمی پذیرد . اما ظاهرا دراین مسجد از این اتفاقها می افتد . زیر اندازی را که از مسجد شیعیان خریده بودیم گذاشته بودیم توی جاکفشی وقتی آمدیم دیدیم نیست افراد دیگری هم بودند که گم شده داشتند . دوربین فیلم برداری یکی از دوستان را سال گذشته در همین مسجد دزدیده بودند . خیلی تمایل نداریم که حالت خوشمان را با پیگیری موضوع ناخوشایند کنیم لذا بیخیال می شویم و به سمت اتوبوسها حرکت می کنیم . شاید بیش از پنجاه اتوبوس که اکثر زائرین آنها ایرانی هستند در اتوبان مدینه مکه براه می افتند . وای که چه شبی است امشب . شب  نیمه شعبان . وداع با مدینه و حرکت به سوی مکه .

    خیلی از افراد روزه داشتند لذا بعد از حرکت سعی کردیم که شام را توزیع کنیم . شام معمولا در چنین شبی عدس پلو ست با ماست . در ظروف یک بار مصرف . سرد شده و خوردن آن مشکل است . ماست هم توی موارد پذیرایی بود که زیر میوه ها بود و دیده نشده بود بعد از صرف شام متوجه وجود ماستها شدیم . حکایت آمدی جانم بقربانت ولی حال چرا شد . همه می گفتند که جای ماست نیم ساعت پیش خالی بود که بزور آن عدس پلوهای خشک را می خوردیم . نوشابه و میوه و سایر اقلام را هم توزیع کردیم . بعداز شام حال و هوای خوشی اتوبوس را فرا گرفت و در زیر مهتاب تابان شب پانزدهم شعبان بیابانهای عربستان همه تلبیه را همخوانی می کردیم .

لبیک اللهم لبیک

لبیک لا شریک لک لبیک

 ان الحمد و نعمته لک و الملک

 لبیک لا شریک لک لبیک .

     تا ساعاتی دیگر چشمهایمان به کعبه منور میشد خصوصا کسانیکه بار اولشان بود شاید داشتندخواسته هایشان را ردیف می کردند تا هنگام اولین رویت کعبه با خدا باز گویند و از خدا بخواهند .کم کم سکوت و خواب اتوبوس را فرا گرفت اما من حالت خوشی داشتم و نمی خواستم که این حالت خوش را با خواب سپری کنم . ماه تابان نیمه شعبان را در آسمان دنبال می کردم و شوق دیدار مجدد کعبه تمام وجودم را فرا گرفته بود ...


مطالب مشابه :


خداحافظی برای سفر حج ...

خداحافظی برای سفر حج یا رب این کعبه مقصود تماشاگه کیست و مکه مکرمه هستم.




متن های پیشنهادی حلالیت طلبی سفرحج

متن های پیشنهادی از آنجا که توفیق خداحافظی و طلب حلالیت از کلیه نقشه هتل‌های مکه




خدا حافظ مدینه 17/6/85

و رفتیم برای شروع سفر . عازم مکه هستند ساخته نیست لذا متن زیر را که استاد




متن ادبی ویژه حضرت زهرا (س) - ولادت ، مدح

در روایات اسلامی و کتاب‌های تاریخی، بیش از 104 لقب برای خداحافظی متن ادبی. مکّه




سفرنامه عشق

ظهر بعد از نهار همگی بچه ها طی مراسم خداحافظی از مدینه با اتوبوس راهی مکه شدیم متن را تایپ




چاووشی سنتی رو به فراموشی

يكي از آيين هاي ديني و مراسم مذهبي سفر به اماكن خداحافظی برای کسانی که از مکه




برچسب :