یک شعر ویک داستان درمورد دوست

شعر

بس کن ای دل عشق بر ناکس نورز

ازپس نامهربانی های او عبرت بورز

عشق باشد هدیه ی آن لایزال

آن وجود پاک دور از هر زوال

هرکه این تحفه بدیدش مست گشت

در نبودش آدمیت پست گشت

ای که از عشق قلب تو آمد به جوش

برسر هر سفره ای باده منوش

ابروی عشق را براب داد

آنکه دل را بر دلی ناباب داد

داستان مورچه وعسل

یک مورچه در پی جمع کردن دانه های جو از راهی می گذشت و نزدیک کندوی عسل رسید . از بوی عسل دهانش آب افتاد ولی کندو بر بالای سنگی قرار داشت و هر چه سعی کرد از دیواره سنگی بالا رود و به کندو برسد نشد , دست و پایش لیز می خورد و می افتاد .

هوس عسل او را به صدا درآورد و فریاد زد : «ای مردم ، من عسل می خواه م، اگر یک جوانمرد پیدا شود و مرا به کندوی عسل برساند یک « جو » به او پاداش می دهم . »

یک مورچه بالدار در هوا پرواز می کرد . صدای مورچه را شنید و به او گفت : « مبادا بروی ها... کندو خیلی خطر دارد ! »

مورچه گفت  : « بی خیالش باش ، من می دانم که چه باید کرد . »
بالدار گفت : « آنجا نیش زنبور است . »
مورچه گفت : « من از زنبور نمی ترسم ، من عسل می خواهم . »
بالدار گفت : « عسل چسبناک است ، دست و پایت گیر می کند . »
مورچه گفت : « اگر دست و پاگیر می کرد هیچ کس عسل نمی خورد . »
بالدار گفت : « خودت می دانی ، ولی بیا و از من بشنو و از این هوس دست بردار ، من بالدارم ، سالدارم و تجربه دارم ، به کندو رفتن برایت گران تمام می شود و ممکن است خودت را به دردسر بیندازی . »
مورچه گفت : « اگر می توانی مزدت را بگیر و مرا برسان ، اگر هم نمی توانی جوش زیادی نزن . من بزرگتر لازم ندارم و از کسی که نصیحت می کند خوشم نمی آید . »
بالدار گفت : « ممکن است کسی پیدا شود و تو را برساند ولی من صلاح نمی دانم و در کاری که عاقبتش خوب نیست کمک نمی کنم . »
مورچه گفت : « پس بیهوده خودت را خسته نکن . من امروز به هر قیمتی شده به کندو خواهم رفت . »
بالدار رفت و مورچه دوباره داد کشید : « یک جوانمرد می خواهم که مرا به کندو برساند و یک جو پاداش بگیرد . »

مگسی سر رسید و گفت : « بیچاره مورچه ، عسل می خواهی و حق داری ، من تو را به آرزویت می رسانم . »
مورچه گفت : « بارک الله ، خدا عمرت بدهد . تو را می گویند « حیوان خیرخواه ! »
مگس مورچه را از زمین بلند کرد و او را دم کندو گذاشت و رفت .
مورچه خیلی خوشحال شد و گفت : « به به ، چه سعادتی ، چه کندویی ، چه بویی ، چه عسلی ، چه مزه یی ، خوشبختی از این بالاتر نمی شود ، چقدر مورچه ها بدبختند که جو و گندم جمع می کنند و هیچ وقت به کندوی عسل نمی آیند . »
مورچه قدری از اینجا و آنجا عسل را چشید و هی پیش رفت تا رسید به میان حوضچه عسل ، و یک وقت دید که دست و پایش به عسل چسبیده و دیگر نمی تواند از جایش حرکت کند .

                          مور را چون با عسل افتاد کار - دست و پایش در عسل شد استوار

                             از تپیدن سست شد پیوند او دست و پا زد ، سخت تر شد بند او

هرچه برای نجات خود کوشش کرد نتیجه نداشت . آن وقت فریاد زد : « عجب گیری افتادم ، بدبختی از این بدتر نمی شود ، ای مردم ، مرا نجات بدهید . اگر یک جوانمرد پیدا شود و مرا از این کندو بیرون ببرد « دو جو » به او پاداش می دهم . »

                     گر جوی دادم دو جو اکنون دهم تا از این درماندگی بیرون جهم

مورچه بالدار از سفر برمی گشت ، دلش به حال او سوخت و او را نجات داد و گفت : « نمی خواهم تو را سرزنش کنم اما هوسهای زیادی مایه گرفتاری است . این بار بختت بلند بود که من سر رسیدم ولی بعد از این مواظب باش پیش از گرفتاری نصیحت گوش کنی و از مگس کمک نگیری . مگس همدرد مورچه نیست و نمی تواند دوست خیرخواه او باشد . »



مطالب مشابه :


جملات و اشعار بزرگان در مورد دوست و دوستي به ترتيب حروف الفبا

بزرگترين وبلاگ هواداران برنامه ي دوستان - جملات و اشعار بزرگان در مورد دوست و دوستي به ترتيب حروف الفبا - فرا ... «آری آغاز دوست داشتن است// گرچه پایان راه ناپیداست// من به پایان دگر نیندیشم// که همین دوست داشتن زیباست» ..... شعرهای رسیده




شعر زیبا در مورد دوستی از فریدون مشیری

برگزیده بهترین اشعار فارسی و اشعار مذهبی - شعر زیبا در مورد دوستی از فریدون مشیری - ReAd A nIcE pOeM eVeRy DaY .....هر روز یک شعر زیبا بخوانید .




شعر انگلیسی درباره دوست واقعی

مهارت های یادگیری زبان - شعر انگلیسی درباره دوست واقعی - این وبلاگ جهت راهنمائی دانش آموزان و تسهیل در یادگیری آنان ایجاد گردید.




صحبت یاران غنیمتست ای دوست - محمد حسین شهریار

5 فوریه 2013 ... گنجینه ی بهترین شعرها - صحبت یاران غنیمتست ای دوست - محمد حسین ... بیا که نوبت انس است و الفتست ای دوست ... شعری زیبا از مریم قلیزاده.




تحلیل شعر نشانی از سهراب سپهری: خانه ی دوست کجاست؟

(سلسله ی موی دوست حلقه ی دام بلاست، هر که در این حلقه نیست فارغ از این ماجراست.) در همین حلقه ی پرس و جوی در مورد دوست است که معلوم می شود که کودک با عمل خود سؤال




دنیای "من"مجازی اش هم غمگین بود . . . !

پاریز شعر - دنیای "من"مجازی اش هم غمگین بود . ... گاهی نمیشه دست از دوست داشتن یکی برداشت حتی وقتی ازش متنفری .... Weblog Themes By VatanSkin :. درباره وب




یک شعر ویک داستان درمورد دوست

شعر. بس کن ای دل عشق بر ناکس نورز. ازپس نامهربانی های او عبرت بورز. عشق باشد هدیه ی آن لایزال. آن وجود پاک دور از هر زوال. هرکه این تحفه بدیدش مست گشت. در نبودش




زیباترین منتهای عاشقانه

گلچین زیباترین شعرهای روز - زیباترین منتهای عاشقانه - زیباترین عاشقانه ها، شاهکارهای ادبی و اشعار ناب. ... کاش میدانستی نه فرصتی دارم برای فراموش کردنت و نه جراتی برای دوست نداشتنت مهم نیست . .... About. شعــر یعنــی سـری از اسرار عشق




لاله های مشنق- شعری در مورد شهدای مشنق از دوست عزیز نادر امینی ورزقانی

26 ژانويه 2015 ... بیا به سوی فکه ومجنون وطلایه شبانه رویم. به سنگرخونین شهیدان وطن یی بهانه رویم. آنجا که خون می چکد از لبان یاران عشق. بدید ار لاله ی خونین کفنان




یادگار دوست

ای دوست قبولم کن وجانم بستان مستم کن و از هر دو جهانم بستان. با هر چه دلم قرارگیرد ... برمن دروصل بسته می دارد دوست دل رابرما شکسته می خواهد دوست. زین پس من و دل




برچسب :