تاريخچه فرش

 

قديمترين فرش دستبافت ايرانی در سال 1949 در دومين مرحله کاوشهای باستان شناس روسي، رودنکو در منطقه پازيريک کشف و به نام فرش پازيريک ناميده شد.

رودنکو در کتابی که به مناسبت اين اکتشافات در سال 1953 در روسيه منتشر کرد، درباره فرش مکشوفه توضيحات مفصلی نگاشت و آن را صراحتا کار ايران و قديمی ترين فرش ايرانی در دنيا بيان نمود. او نوشت: "بدون اينکه بتوانيم به طور حتم بگوييم اين فرش کار کداميک از سرزمين های ماد-پارت(خراسان قديم) يا پارس است، تاريخ فرش مذکور و پارچه هايی که در پازيريک کشف شد قرن پنجم و يا اوايل قرن چهارم پيش از ميلاد تشخيص داده می شود." سپس او اضافه می کند: "تاريخ اين قالی از روی شکل اسب سواران معلوم می شود. طرز نشان دادن اسبهای جنگی که به جای زين قالی بر پشت آنها گسترانده اند و پارچه روی سينه اسب از مشخصات آشوريها می باشد اما در روی فرش پازيريک ريزه کاريهای مختلف و طرز گره زدن دم اسبها ، در نقوش برجسته تخت جمشيد نيز ديده می شود."

در زمان تسلط مغولها (قرن سيزدهم و چهاردهم ميلادي) قالی بافی به سطح بسيار رفيعی از زيبايی وتکنيک رسيد. شکوفايی اين صنعت شايد با حکومت غازان خان (1307-1295 ميلادي) مصادف بود.

اما اوج قالی کلاسيک ايرانی را که از آن با رنسانس قالی ايران ياد می شود زمان سلاطين صفوی (1722-1499 ميلادي) به ويژه زمان حاکميت شاه طهماسب اول (1587-1524 ميلادي) و شاه عباس کبير(1629-1587 ميلادي) ثبت کرده اند. از اين دوران حدود 3000 تخته فرش به يادگار مانده که درموزه های بزرگ دنيا و يا در مجموعه های شخصی نگهداری می شوند.

در اين دوران در کنار قصرهای پادشاهان کارگاههای قالی بافی بناشد و مراکز گوناگون که قبلا در تبريز ، اصفهان ، کاشان ، مشهد ، کرمان ، جوشقان ، يزد ، استرآباد ، هرات و ايالات شمالی نظير شيروان ، قره باغ و گيلان وجود داشتند توسعه و رونق بيشتری گرفتند.

در همان زمان ، نقاشان و نگارگران بلندپايه طرحهای خلاصه شده و ترکيبی ترنج در وسط قالی و لچکها را در آن وارد کردند. يعنی همان طرحی که قبلا به زيباترين وضعی در قرن پانزدهم روی جلد کتابهای ارزشمند به کار می رفت.

با اشغال کشور بوسيله افغانها (1722-1721 ميلادي) اين صنعت و هنر رو به انحطاط گذاشت.

در قرن نوزدهم قاليهای ايرانی ، بويژه فرشهای نفيس ناحيه تبريز به اروپا راه يافتند. از سوی کشورهای اروپايی نمايندگانی به تمام کشورهای مشرق زمين گسيل شدند و با رقابت بسيار فشرده کليه فرشهای کهنه و عتيقه را گردآوری کرده به قسطنطنيه که هنوز هم مهمترين بازار قالی مشرق زمين بود فرستادند.

با به پايان رسيدن منابع فرشهای کهنه ، شرکتهای انگليسی (زيگلر 1883 م) آمريکايی و آلمانی به طور نامحدود اقدام به تاسيس کارگاههايی در تبريز ، سلطان آباد(اراک) ، کرمان کردند. اين روال تا جنگ جهانی اول که توليد قالی به طور قابل توجهی افزايش يافته بود ادامه داشت.

 

بنفشه لطف آبادي

 

دانشجوي طبس

 

استاد راهنما:عبدالله احراری

 

ناشر:سايت علمی پژوهشی فرش ايران
سلجوقیان، طایفه ای از ترکمنان غز بودند که از ترکستان به ماوراءالنهر مهاجرت کرده و در فاصله سال های 429 تا اوایل قرن هشتم هجری قمری در خراسان، کرمان و بسیاری از بلاد شام وروم سلطنت کردندو قلمروشان از کاشغر(شهری در ترکستان شرقی)تا حلب (شهر شام کنونی)وسعت داشت....

 

 

 

 

 

 

سلجوقيان و فرشبافي

 

سلجوقیان، طایفه ای  از ترکمنان غز بودند که از ترکستان به ماوراءالنهر مهاجرت کرده و در فاصله سال های 429 تا اوایل قرن هشتم هجری قمری در خراسان، کرمان و بسیاری از بلاد شام وروم سلطنت کردندو قلمروشان از کاشغر(شهری در ترکستان شرقی)تا حلب (شهر شام کنونی)وسعت داشت.

 

پیشرفت سلجوقیان باعث شد تا مردم کشورهای متمدن خاورمیانه با محصولی آشنا شوند که تا آن زمان فقط به وسیله قبایل ترکمن دردشت هایی که میزیستند ساخته می شد و برای مقابله با سختی های زمستان به کارمی رفت واین محصول فرش بود.(البته ایرانیان از حدود 1500 سال قبل از میلاد با فرش آشنا بودند)

 

عمومی شدن این صنعت ، احتمالاَ به این طریق انجام گرفته که بعضی از قبایل سلجوقی در مکان هایی مستقر شده و این صنعت را حفظ کرده و به صورت وسیع تری گسترش داده اند و آن رابه صورت حرفه عمومی در آورده اند.

 

دلیل کافی برای وجود چنین صنعتی در دوره سلجوقیان را فقط ازآسیای صغیر در اختیار داریم وآن هم قطعاتی است که گذشته در معبد علاءالدین در قونیه موجود بوده و حال باعث افتخار موزه مربوط با آثار هنری ترکی و اسلامی در استانبول است. این قطعات به خوبی تباین بین زمینه و حاشیه فرش را که از علائم مشخصه آن است و در تکامل بعد هم به چشم می خورد نشان می دهد زمینه فرش یا دارای یک طرح هندسی متواصل و یا ردیف های منظمی از طرح های هشت گونه است که روی تمام سطح تکرار می شود. و حاشیه آن نیز معمولاَ از یک ردیف خط کوفی غیر مفهوم ولی فوق العاده جالب تشکیل شده است.

 

قالی بافی در ادوار پیشین:

 

سلجوقیان(591 -429 ه.ق):

 

درخصوص قالیهای دوره سلجوقیان بویژه سلاجقه ایران کمترمطلبی تاکنون به رشته تحریر در آمده که با قاطعیت فرش بافی ایران در زمان تسلط سلاجقه را به اثبات رساند اما از آنجایی که تعداد هشت قطعه قالی از دوران حکومت سلاجقه در آسیای صغیر به دست آمده استنباط جهان غرب بویژه دانشمندان ترک برآن است که در این دوره قالیبافی ایران در اضمحلال کامل به سر می برده است. در این ار تباط دکتر علی حصوری دلایلی در خصوص وجود سنت قالیبافی در این دوره و حتی ایرانی بودن تکه های پیدا شده در ترکیه ارایه داده که در این جا به نقل آن می پردازیم. علی حصوری معتقد است:

 

«در تاریخ قالی خاورمیانه مسئله ای وجود دارد که چندان مورد بحث قرار نگرفته و همین امر باعث شده است که مطالب مطرح شده واقعی تلقی و پذیرفته شود.در آسیای صغیر فرشهایی متعلق به قرن هشتم هجری از مساجد و بقای معروف (بویژه مسجد علاءالدین در قونیه) به دست آمده است.از آنجایی که بخشی از این دوره مقارن با پادشاهی سلاجقه روم می شود، فرش های این دوره با نام سلجوقی شهرت یافته است. ضمنا گرایش های قوی پژوهشگران ترکیه ی امروز و محدودیت دانش و بی توجهی محققان غربی باعث شده که قالی های آن عهد که بافندگانش ترک نبوده اندو ربطی با ترکان نداشته اند(جز داشتن حکومتی سلجوقی) قالی ترک قلمداد شود و به سابقه و تاریخ قالی ترک فصل مهمی بیفزاید. خوشبختانه مینیاتورها و آثار دیگری که از آن قرن ها باقی مانده به ما این امکان را می دهد که به بررسی این قالی ها بپردازیم.»

 

وی در ادامه استدلالهای خود مبنی بر منشا غیر ترک بودن قالی سلجوقی به ویژگیهای فنی و صوری (نقش) آن می پردازد و معاقد است مشخصه فنی قالیهای سلجوقی داشتن گره ترکی است. امروزه دیگر کاملا مشخص شده است که این گره ربطی به ترکان ندارد زیرا ترکان در سرزمین اصلی خویش گره فارسی به کار می برند و تنها ترکان گره ترکی دارند که یا به غرب ایران مهاجرت کرده باشند یا قالی بافی را از اهالی غرب ایران یاد گرفته باشند. این خود بدان معنی است که گره ترکی از ویژگیهای فنی سنت قالیبافی شمال غربی ایران است به طوری که در تمام شمال غرب ایران تا اران در قفقاز،در آسیای صغیرو غرب ایران (کردها و لرها) به جز اقلیتی درسنه قدیم وسنندج کنونی،حتی کردهای مقیم عراق که بندرت قالی بافته اند گره ترکی به کار برده اند و       می برند. در واقع گره ترکی گره سکاها است که درحیطه زندگی آنان رواج یافته است.اگر این گره از آن ترکان باشد باید در شرق و شمال ایران نیز رواج باشد که نیست. ازطرف دیگر می دانیم که سلجوقیان مخصوصا از زمان خواجه نظام الملکبه بعد گرایش بیشتری به زبان فارسی پیدا کردندو حتی آخرین شاهان این سلسله با فارسی شعر می گفتند. مدارک زیادی مبنی بر علاقه سلاجقه به فرهنگ ایرانی در دست است.از جمله سلاجقه روم نه تنها زبان فارسی را زبان رسمی دربار خود کردند بلکه وزرای خویش را از ایرانیان برگزیدند وآیین کشورداری آنان کاملا ایرانی بود.سلاجقه روم حتی نام شاهان اساطیری و تاریخی ایران پیش از اسلام مانند کیخسرو،کیکاووس،کیقباد و...را برای خود می نهادند. در دوره سلاجقه روم فرهنگ ایرانی-اسلامی در آسیای صغیر شدت گرفت و پایه ای شد برای حکومت ترکان عثمانی.آنان حتی کاخهای خودرا با تصاویر شاهنامه می آراستند و زبان فارسی تا قرن هشتم هجری مهمترین زبان متداول در آسیای صغیر بودو تا قرن هشتم که موج جدیدی از ترکان به آسیای صغیر رسید،کتابهای فراوانی به فارسی نوشته شد.در این جا این سوال مطرح است که پادشاهانی که در تمام جنبه های زندگی خود و حتی نام فرزندانش از ایرانیان الگو می گرفته اند وپشتیبان فرهنگ ایرانی بوده اندچگونه ممکن است ازقالی ترکی استفاده کرده باشند؟ اگر سلجوقیان نخستین ترکانی بودند که برآسیای صغیر تسلط یافتند قالی بافی را چگونه به آنجا بردند؟سلجوقیان اصلی که در ایران حکومت کرده اند چرا قالی سلجوقی نداشتندو حتی در یک نوشته تاریخی نامی از یک قالی سلجوقی-چه در آسیای صغیر چه در ایران دیده نمی شود؟آنگاه یکی از شاخه های این سلسله به نام سلاجقه روم آن هم دور از خاستگاه خود و دور از ایران

 که وطن دوم شان بود قالی سلجوقی داشته اند؟ واقعیت این است که این قالی ها نه تنها سلجوقی نیست بلکه اصلا ترک نیست.در آن روزگاران در تمام ایران و از جمله در قفقاز و اران قالی ایرانی بافته می شد. همچنین نکته ای که از آن معمولا غفلت می شود این است که بیشتر ساکنان قدیم آسیای صغیر در دوره ی سلجوقیان روم، ترک نبوده اند بلکه در آن منطقه ارمنیان،یونانیان و ملیت های دیگری قالی می بافتند. از طرفی همگی این قالی های به اصطلاح سلجوقی دارای طرحهایی بوده است که در قالی هایی که در اطراف ایران بافته می شود، مثلا در قالی های ترکمن، سیستان، قفقاز و اران بیشتر باقی مانده است تا در قالی های مرکز این حوزه ی فرهنگی و شاید یکی از دلایل آن تحولات و بلوغ هنری است که به علت غنای فرهنگی و شکل گیری مکاتب بزرگ باعث گردیده که حتی در دور افتاده ترین مناطق روستایی ایران نیز نقوشی همچون اسلیمی و لچک وترنج بافته شود. از این مسایل که بگذریم علی حصوری به قدمت نقش های قالیهای سلجوقی اشاره می کند که نمونه های فراوان و مشابه آنهارا می توان در ادوار قبل از سلجوقیان مشاهده کرد. اگر چه تا کنون قالی در دوره سلجوقیان در ایران به دست نیامده است اما نقش قالی آنها را می توان در دیگر آثار ایرانی ردیابی کرد.د ر بررسی آثار تاریخی ایران متوجه می شویم که اشبراک طرح در بسیاری از هنرهای ایرانی وجود داشته. مثلا در صد سال گذشته طراحان فرش طراحی کاشی هم می کرده اند و تعداد زیادی از آنها استادان مینیاتوریست یا مذهب و حتی استادان تشعیر هم بوده اند مانند بهزاد، سلطان محمدو.... بعلاوه حتی پیش از دوره مغول نقشه های مشترک پارچه و فرش هم داشته ایم که نمونه هایی از آنها همچون محرمات وجود دارد که در نقاشیهای پیش از مغول روی لباسها و پارچه های فراوان دیده می شود. به همین منظور اگر نقشه هایی روی پارچه ها یا بناها و دیگر آثار وسایل زندگی دیده شود که بر روی قالیهای معروف به سلجوقی هم وجود داشته می توان به سرمنشا مشترک این نقشها در میان قومی که آنها را  داشته پی برد. خوشبختانه از این قسم، آثار باستانشناسی زیادی در دست است با حدی که از دوره آل بویه (قرن چهارم هجری) به بعد می توانیم آثار این نقشه ها را پیگیری کنیم.در آن زمان هنوز عنصر ترکی در ایران مخصوصا در حیطه حکومت آل بویه وجود نداشته است که بتواند بر قالی، پارچه و دیگر وسایل کاربردی اثر بگذارد.

 

 

 

عصر سلجوقیان:

 

سلطنت سلاجقه بزرگ در ایراناز آواخر سال 429 هجری(1038 میلادی) که طغرل بیک نیشابور را فتح نمود شروع می شود. اقتدار آنان تا مرگ سلطان سنجر در سال 552 هجری(1157 میلادی) ادامه داشت، ولی صنایع سلجوقی تازمان مغول نفوذ داشت. سلسله های کوچک سلجوقی در قسمتهای مختلف ممالک شاهنشاهی سلطنت میکردو آنهائیکه در کرمان و عراق بودند تا مدتی پس از انقراض سلاجقه بزرگ به قدرت و حکومت خود ادامه دادند. این سلاطین اولاد و اعقاب رؤسای قبیله غز بودند که ازکه از ناحیه شمال شرقی وارد ایران شدند . قبل از فتح ایران سلجوقیان صنعت و معماری را از تمدن عالی غزنویان زیاد آموخته بودند. سلاطین سلجوقی خود را حامی و مشوق صنعت وا نمودند و بعضی از مهمترین شاهکارهای صنعتی و معماری ایران در یک قرن سلطه و حکومت آ نان و دوره بعد بوجود آمده است. فقط در سالهای اخیر به ارزش صنایع سلجوقی پی برده شد . بسیاری از علماء معتقدند که معماری اسلامی ایران در زمان سلجوقیان به نهایت درجه ترقی خود رسید و بعضی از صنایع دیگر نیز مانند سفال سازی و نساجی در این  زمان بدرجه ای ترقی نمود که در تمام تاریخ ایران کمتر به آن درجه رسید.

 

 

 

بزرگترین سلاطین این سلسله عبارتند از:

 

1- طغرل بیک که از سال 429 تا 455 هجری (1038 – 1063 میلادی) سلطنت می کرد

 

2- الب ارسلان که از سال 455 تا 465 هجری (1063 – 1072 میلادی) سلطنت می کرد

 

3- ملکشاه که از سال465 تا 485  هجری( 1072 – 1092 میلادی) سلطنت می کرد

 

4- سلطان سنجر که از سال511 تا 552 هجری (1118 - 1157 میلادی) سلطنت می کرد

 

بعلاوه اینها خواجه نظام الملک وزیر الب ارسلان و ملکشاه عامل مهمی در پیشرفت معماری آن عصر بوده، او یکی از معروفترین وزراء و سیاستمداران شرق بشمار میرود و برای عدالت وحسن تدبیری که در اداره امور مملکت بکار می بر د و علاقه زیادی که به صنایع، مخصوصاَ بساختن بناهای مهم داشت، شهرت بسزائی دارد. در این عصر صنایع و معماری نه تنها درداخل ایران زنده شد و با عشق و ابتکار زیاد تعقیب گردید، بلکه فتوحات سلجوقیان اصول صنایع ایران را تا سواحل مدیترانه و حتی تا شمال آفریقا بسط دارد. از این رو عناصر و آثار صنایع ایران تا قرنها بعد در صنایع مصر و سوریه دیده می شود. برای اینکه معلوم شود اطلات ما راجع به زمان سلجوقیان در این ایام بچه سرعت جمع آوری شده، به نقل جمله ی ذیل از یکی از کتب علمی که در ده سال اخیر منتشر شد. میپردازیم: «و اما راجع به صنعت ، از معماری زمان سلاجقه آثار کمی باقی مانده است. برای تکذیب این عبارت کافی است فقط به آخرین صورت آثار تاریخی ایران که به وسیله ی اداره ی آثار باستان به طبع رسیده نظر اندازیم. در آن بیش از چهل بنا از زمان سلجوقیان ذکر شده است و با مطالعه و اکتشافات بیشتر پیوسته بر تعداد آن اضافه می گردد. به علاوه در سالهای اخیر مقداری سفال از این زمان کشف گردیده و نمونه هایی از پارچه ی ایندور» نیز به دست آمده است که از روی آن می توان به صنعت بافندگی و نساجی این اصل مهم پی برد.

 

بافندگی:

 

اگر چه بافندگی از صنایعی است که همیشه در ایران مقامی ارجمند داشته، ولی بعضی از محققین عقیده مندند که از بعضی جهات این صنعت در زمان سلجوقیان به منتهی درجه ی ترقی خود رسیده. اگر چه شاید بیش از 50 تکه از پارچه های این دوره در دست نباشد، اما همین عده نقشها و طرحهای متعدد را نشان می دهند. بعضی از این طرحها پرکار و پارچه دولا بافته شده است. نوعی پارچه در این دوره ترقی نمود که مرتب از دو پارچه به رنگ مختلف دیده که با یکدیگر بافته شده و گاهی دیگری روآمده تشکیل شکل و طرح آن را میداده است. این نوع پارچه دارای تنوع زیادی بوده است. دکتر فیلیس اکرمان در کتاب «صنایع ایران» شرح مفصلی در این باب نوشته است. تکه های پارچه که از آن عصر بدست آمده است انواع مختلف پارچه های ابریشمی را نشان می دهد. یک قسم پارچه ی ابریشمی دیده می شود که با تغییر نور تغییر رنگ می دهد و نیز پارچه ی ابریشمی سبک و نازکی دیده می شود که روی آن طرح حیوانات و خطوط کوفی بسیار عالی نقش گردیده. رنگهای آن عبارتست ازسبزوسفید روی زمینه ی طلائی وقرمز تیره و قهوه ای. در موزه ی لووریک تکه پارچه ی ابریشمی سفیدی است که نقشه ی آن نیز به رنگ سفید است و به قدری ریز بافته شده که نقش آن دیده نمی شود مگر آنکه آنرا از یک طرف نگاه کنند. پیدا کردن نقشه ی آن باعث تعجب و مسرت بیننده می گردد، همچنان که در تمام صنایع کارگران ایرانی همواره علاقه مند بودند که در بیننده ایجاد حس تعجب کنند. روی بعضی از پارچه های ابریشمی طرحهای مفصل و پیچیده ای که اصل آن در زمان ساسانیان استعمال می شد دیده می شود، مانند نقش پرندگان و حیوانات و مرغ خیالی. علاوه بر اینها خط کوفی نیز اضافه شده و داخل در طرح گردیده است. قسمت دیگر پارچه را با گل و برگ پر می نمودند و یا نقشی را به تکرار می کشیدند یا آن را خالی می گذاشتند. حقیقتاَ صنعت نساجی این زمان از حیث طرز بافندگی، ابتکار، انواع نقشه و قشنگی رنگ به درجه ی خیلی عالی رسیده بود. اگرچه از نوشته های این دوره چنین برمی آید که در آن زمان قالی می بافتند، ولی تا آنجا که اطلاع داریم نمونه ای از این صنعت تا کنون به دست نیامده است.

 

قالیبافی در دوره حکومت های متقارن :

 

در بین حکومتهای متقارن که از اواخر قرن سوم تا زمان حمله ی چنگیزخان مغول در ایران حکومت داشتند تنها چند سلسله نسبت به هنر، فرهنگ و ادب توجه خاصی داشتند که از میان آنها می توان به سامانیان، آل بویه و سلجوقیان اشاره داشت. در این بین سلجوقیان که از نژاد ترکان سلجوقی بوده، در طی قرن پنجم وارد ایران شده و آذربایجان و نواحی عمده ای از مرکز و غرب ایران را به تصرف خود درآوردند. با این تهاجم زبان و فرهنگ آنان نیز به این سرزمین آورده شد و با هنر و فرهنگ ایران ممزوج گردید و در نتیجه طرحهای قالی ایران در این برخورد فرهنگی متأثر از طرحهای سلجوقی گردید. لیکن با این وجود امروزه از فرشهای ایرانی مربوط به این دور اثری وجود ندارد.

 

س. ادواردز محقق برجسته فرش ایران معتقد است که شاهان سلجوقی سازنده و حامی هنرهایی همچون نقاشی و خوشنویسی بوده اند لیکن هرگزاز فرش درک مناسبی نداشته و نتوانستند سبب رونق و شکوفایی آن گردند. از سویی دیگر علی حصوری اندیشمند ایرانی بر خلاف ادواردز و برخی دیگر از محققین اعتقادی به وجود طرح و نقشه سلجوقی نداشته و آن (نقشه سلجوقی) را نوعی نقشه ای معمول در تمام ایران از جمله آذربایجان، قفقاز (ناحیه اران) و آسیای صغیر می داند. در مورد فرشهای عهد سلجوقی همانگونه که گفته شد امروزه اثری وجود ندارد لیکن احتمال تشابه آنها با نمونه فرشهای ایرانی موجود در مسجد علاءالدین قونیه که در آن عهد پایتخت سلجوقیان بود فراوان است. با این حال می توان با احتیاط بسیار نقشه این فرشها را شکسته و بدون اغنا دانست که ظرافت آنها نیز زیاد نبوده است. از دیگر روایات در مورد سایر حکومتهای متقارن میتوان به نوشته های مقدسی تازی نژاد در سده پنجم هجری قمری اشاره کرد که از قالیهای قاینات تمجید بسیاری کرده است و یا در همادوران گردیزی در تاریخ زین الاخبار در برشمردن ارمغانهای سلطان محمود غزنوی به یوسف قورخان از فرشهای گرانمایه ارمنی و قالیهای اویسی سخن گفته است. و یا یکبار در تاریخ بیهقی، نویسنده در شرح مجلسی از سلطان محمود غزنوی در اوایل قرن پنجم می نویسد که «این صفه را به قالی ها و یدباعای رومی بیاراسته بودند» که اینها همه نشان از تمایل غزنویان به قالی و فرشها ایرانی می باشد.{10} در باب آل بویه نیز گفته اند که این حکومت در پیشرفت توسعه صنعت قالی بافی سهم فراوانی را باز کرده است.

 

بی اعتنایی به صنعت قالي بافي در زمان سلاطین سلجوقی و فاتحان  مغول :

 

گمان می رود سلاطین بزرگ سلجوقی که درقرنهای یازدهم و دوازدهم برایران  حکومت می کردند، و شاهانی سازنده و حامی هنر منجمله نقاشی و خوشنویسی بودند،نتوانستند امکانات موجود در هنر قالیبافی رادرک کنند، چه در آثار نویسندگان آن زمان به ندرت ذکری از این هنر به میان آمده است. در این مورد شکی نیست که در آن دوره درخشان و با رواج عقاید روشنفکرانه،این هنر نیز رو به پیشرفت نهاد، ولی به عنوان حرفه ی  که بین مردم روستاها و افراد قبایل رواج داشت تلقی می گردید. در قرن سیزدهم غارت و تاراجهای فاتحان نیمه وحشی مغول، چنگیز خان و هلاکوخان،تهیه این کالا را متوقف ساخت* پادشاهان ایلخانی مردانی فرهنگ پرور بودند. در اواخر قرن سیزدهم غازان خان (همان طور که خواهیم دید) پایتخت جدید. پرشکوهی به نام شام در حومه تبریز بنا نهاد و کف تالارهای قصور خود را با فرشهای بافت فارس پوشانید(مسلماَ چنانچه قالیهای بزرگ در شهر تبریز موجود می بود از قالیهای بافت فارس استفاده نمی کرد). تیمور لنگ آن قدر سرگرم مبارزات خود بود که فرصتی برای توجه به هنر قالیبافی نداشت. ولی مدارکی در دست است که در زمان سلطنت فرزند نامی وی شاهرخ، این حرفه اهمیتی پیدا کرد و قالیهای فاخر و گرانبهایی تهیه گردید. چنین فرشهایی در مینیاتورهایی که در قرن پانزدهم ترسیم شده دیده می شود. ولی طرحهای این قالیها بیشتر طرحهای شکسته است و از این نکته چنین بر می آید که بافندگان آن هنوز به درجه استادی نرسیده بودند.مه می دانیم که لااقل یکی دیگر از شاهزادگان مغول غیر از شاهرخ یعنی اوزن حسن که مردی روشنفکر از سلسله آق قوینلو بود(1469 -1478 ) در کاخ خود از این قالیهای سنگین و گرانبها استفاده می کرد.چه باربارو، سفیر جمهوری و نیز در  دربار اوزن حسن واقع در تبریز، در سفرنامه خود به این موضوع اشاره می کند.این مرد و نیزی مشاهدات خود را از دربار این پادشاه به تفضیل شرح می دهد و چند بار به قالیهای نفیسی که در کاخ دیده اشاره می کند.برطبق نوشته وی، بعضی از آنها ابریشمی بوده است. هیچ گونه اثری از فرشهای این دوره باقی نمانده است و جای تعجب نیست، چه(اغلب این نکته در نظر گرفته نمی شود) قالیهای ایران از دو ماده کم دوام یعنی پشم ونخ تهیه می شود.پشم براثر پاخوردگی مداوم ساییده می شود وهمچنین طعمه حشرات واقع می گردد. هردو این مواد را رطوبت ضایع می کند و چون در معرض  هوا هستند به تدریج می پوسند با این ترتیب گرچه مدت چندین قرن است که مردم ایران، غیر از طبقه دهاقین و رعایای کم بضاعت، اطاقهای خود را سرتاسرمفروش می کنند، حتی یک تخته قالی از هزاران تخته ای که قبل از تاریخ 1500 میلادی بافته شده باشد در دست نیست.

 

گره ها:

 

خشن ولی ترکیب رنگ ها حکایت از نوعی آگاهی کامل در به کار بردن رنگ

. از همین کارهای اولیه است که تکامل عظیم فرشبافی در آناتولی صورت تحقق به خود

 می گیرد.(دارای 800 تا 900 گره متقارن در دسی متر مربع، که نمونه ای از فن تکامل یافته قالیبافی ترکستان شرقی می باشد)

 

سبک سلجوقی نام خود را از سلاجقه گرفته، قبایلی از ترکان

 که از سرزمین قرقیزستان در آسیای میانه رهسپار فلات ایران شدند. پیرو مذهب سنی تا سده 5 هجری.اواسط قرن 11 م در خاور نزدیک چیرگی و پادشاهی یافتند. پادشاهان سلجوقی در آسیای صغیر، عراق و ایران از هنرها پشتیبانی کردند. آنان مردم سرزمین های گوناگون اسلامی را به کار می گرفتند و آنها را برمی انگیختند که خود عهده دار پرداختن به کارهای هنری شوند یا آثار هنری را از آنان می خریدند. با این همه سبک هنری مستقل و قائم به ذاتی زیر سرپرستی آنها پاگرفت که ویژگی آن بزرگی ساختمان ها ، پهنا و گستردگی آنها و جلوه نیرومندشان است.

 

به روایت بسیاری از متون تاریخی ، طی دوره سلجوقیان در فارس، آذربایجان، قاین و بخارا و بسیاری از نقاط دیگر قالی بافته می شده.

 

فهرست منابع ومآخذ:

 

1.کتاب فرش ایران- محمد جواد نصیری

 

2.پژوهش در فرش ایران- تورج ژوله

 

3.سیری در هنر قالی بافی ایران- محمد جواد نصیری

 

4.تاریخ صنایع ایران- دکتر ج. کریستی ویلسن- ترجمه : عبدالله فریاد

 

5.مقدمه ای بر تاریخ فرش دستباف ایران- از ظهور تا پایان قرن 19 – مهندس سید علی مجابی

 

6.قالی ایران- سیسیل ادواردز- ترجمه : مهین دخت صبا

 

7.دایرة المعارف فارسی- غلامحسین مصاحب

 

8.هنر ایران- دکتر زکی محمد حسین – ترجمه: محمد ابراهیم اقلیدی

 

9. پایان نامه سرکار خانم هاله معرفت- زیر نظر دکتر غلامعلی حاتم


مطالب مشابه :


تاريخچه فرش

شركت چهل نگين مشهد - تاريخچه فرش - توليد كننده فرش ماشيني 1000 و 700 شانه دستباف گونه با تكنولوژي




10برگ برنده بچه های تیز بازار

فرش شونهر آلمان (شرکت فرش ابریشم شمال) پتو نرمینه (شرکت نرمینه بافت) rss . powered by




فنون برخورد مناسب با مشتری در کسب وکارهای کوچک

مدیریت شگفت انگیز - فنون برخورد مناسب با مشتری در کسب وکارهای کوچک -




وبسایت های فرش دستباف و تابلو فرش دستباف

فرش ابريشم شمال. در صد آکریلیک فرش گل بر جسته، فرش شونهر، فرش مرتنز، تولید شده از الیاف




برچسب :