منظورازز گناهان صغیره و کبیره چیست؟ آیا درقرآن آیه ای دراین باره داریم؟

 

 اقسام گناه

   گناهان دریک تقسیم بندی کلی به دو گروهند:

   1.گناهان صغیره (کوچک)، 2.گناهان کبیره (بزرگ).

   خداوند متعال درقرآن کریم می فرماید: «ان تَجتَنبوا كبائِرَ ماتَنهونَ عَنهُ نُكَفِّر عنكُم سَيّئاتِكم و نُدخلكُم مُدخَلاً كريماً[3]؛ اگر از گناهان كبيره اى كه از آن نهى شده ايد، اجتناب كنيد، گناهان كوچك شما را مى پوشانيم وشما را در جايگاه خوبى وارد مى سازيم».

   و درجای دیگر می فرماید:« و وَضَع الكتاب فَتَرى المُجرمين مُشفِقين مِمّا فيه و يَقولونَ يا ويلَتَنا ما لِهذا الكِتاب لايُغادِر صَغيرةً ولا كبيرةً الا اَحصاها[4]؛ و كتاب (نامه اعمال) در آنجا گذارده شود، گنهكاران را مى بينى كه از آنچه در آن است، ترسان و هراسناكند، و مى گويند: اى واى بر ما، اين چه كتابى است كه هيچ عمل كوچك و بزرگى نيست، مگر اينكه آن را شماره كرده است».

    باید توجه داشت که گناهی چون مخالفت فرمان خداوند متعال سنگین و بزرگ است از این روست که پیامبرگرامی اسلام به ابوذر می فرماید: «لا تَنظُر إلی صِغَرِ الخطیئَةِ ولکن أُنظُر إلی مِن عَصیة[5]؛ به کوچکی گناه نگاه نکن بلکه بنگرچه کسی را نافرمانی می کنی!» و حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) دراین مورد می فرمایند:«أشَدَّ الذُّنوب ما استهان به صاحبه[6]؛ بزرگترین گناهان آن معصیتی است که گناهکار آن را کوچک شمارد».

   اما در عین حال این موضوع با تقسیم گناهان به صغیره و کبیره منافاتی ندارد چرا که برخی از گناهان از نظر آثار و پیامدهای آنها به دست می آید. اگرچه هرگناهی یا صرف نظر از مقایسه با سایرگناهان معصیتی بزرگ به شمارمی آید.

   امام باقر(علیه السلام) درحدیثی معیارتشخیص کبیره را بیان کرده و می فرمایند: «کلّ ما اوعد الله عزّوجل علیه النّار[7]؛ هرگناهی که خداوند برای آن وعده آتش دوزخ را داده باشد کبیره است.»

   حضرت امام خمینی (ره) در تحریرالوسیله شش معیار را برای تشخیص گناه کبیره معرفی کرده اند که عبارتند از:

ــ هرگناهی که درشرع وعده آتش دوزخ و یا مجازات برای آن داده شده است.

ــ هرگناهی که درشرع به شدت از آن نهی شده است.

ــ هرگناهی که عقل به کبیره بودن آن اذعان کند.

ــ هرگناهی که درعرف مسلمانان کبیره تلقی گردد.

ــ هرگناهی که روایات به کبیره بودن آن تصریح نمایند[8].

 

گناهان کبیره درکلام امام صادق

  عمروبن عبيد يكى از علماى اسلام، به حضور امام صادق عليه السلام آمد، سلام كرد و سپس اين آيه را خواند: «الذينّ يجتنبون كبائر الاثم و الفواحش[9]؛ نيكوكاران كسانى هستند كه از گناهان بزرگ، و زشتى پرهيز مى كنند».

سپس سكوت كرد و دنبال آيه را نخواند امام صادق عليه السلام به او فرمودند: چرا سكوت كردى؟ او گفت: دوست دارم، گناهان كبيره را از كتاب خداوند بدانم.

آنگاه امام صادق عليه السلام گناهان كبيره اى را كه در قرآن آمده بيان نمودند:

 

 

 

1. بزرگترين گناهان كبيره، شرك به خداست:

 قرآن مى فرمايد: «و من يشرك باللّه فقد حرّم اللّه عليه الجنّة[10]؛ كسيكه براى خدا، شريك قرار دهد، خداوند بهشت را بر او حرام مى كند».

2. نااميدى از رحمت خدا:

 «انّه لاييأس من روح اللّه الّا القوم الكافرون[11]؛ هيچكس جز كافران از رحمت خدا، نوميد نگردد».

3. ايمنى از مكر (عذاب و مهلت) خدا:

 «فلا يامن من مكر اللهّ الّا القوم الخاسرون[12]؛ از مكر خداايمن نشود، مگر مردم زيانكار».

4. عقوق (و آزار) والدين:

چنانكه قرآن از زبان عيسى عليه السلام مى فرمايد: «و برّاً بوالدتى و لم يجعلنى جبّاراً شقيّاً[13]؛ خدا دستور داده كه به مادرم نيكى كنم و مرا زورگوى تيره بخت قرار نداده است.»

5. كشتن انسان بى گناه:

«و من يقتل مؤ منا متعمّدا فجزاؤ ه جهنّم خالدا فيها و غضب اللّه عليه و لعنه و اعدّ له عذابا عظيما[14] ؛ و هر كس فرد با ايمانى را از روى عمد، به قتل برساند مجازات او، دوزخ است كه جاودانه در آن مى ماند، و خداوند بر او غضب مى كند و از رحمتش دور مى سازد و عذاب عظيمى براى او آماده ساخته است».

6. نسبت نارواى زنا به زن پاكدامن:

«انّ الّذين يرمون المحصنات الغافلات المؤ منات لعنوا فى الدّنيا و الاخرة و لهم عذاب عظيم[15]؛ كسانى كه زنان پاكدامن و بى خبر (از هر گونه آلودگى) و با ايمان را متهم مى سازند، در دنيا و آخرت، از رحمت الهى بدورند، و عذاب بزرگى در انتظارشان است».

 7. خوردن مال يتيم:

«انّ الّذين ياءكلون اموال اليتامى انماّ ياكلون فى بطونهم نارا وسيصلون سعيرا[16]؛ همانا كسانى كه اموال يتيمان را مى خورند، آنها در شكم هاى خود، آتش فرو مى برند و بزودى در آتش سوزان مى سوزند».

 

 

8. فرار از جبهه جهاد:

«و من يولّهم يومئذٍ دبره الّا متحرّفا لقتال او متحيّزا الى فئة باَّء بغضب من اللّه و ماءواه جهنّم و بئس المصير[17]؛ و هر كس در آن هنگام (جنگ) به آنها پشت كند مگر در صورتى كه هدفش، كناره گيرى از ميدان براى حمله مجدد و يا به قصد پيوستن به گروهى (از مجاهدان) بوده باشد (چنين كسى) گرفتار خشم پروردگار خواهد شد، و جايگاه او جهنم، و چه بد عاقبتى است».

9. ربا خوارى:

«الّذين ياكلون الرِّبا لايقومون الّا كما يقوم الّذى يتخبَّطه الشّيطان من المسّ[18]؛ كسانى كه ربا مى خورند، بر نمى خيزند مگر مانند كسى كه شيطان باتماس خود، او را همچون ديوانه، آشفته حال كرده است».

10. سحر و جادو:

«و لقد علموا لمن اشتراه ماله فى الاخرة من خلاق[19]؛ قطعا دانستند كه هر كس خريدار جادو شود، در آخرت، بى بهره خواهد بود».

11.  زنا:

«و من يفعل ذلك يلق اثاما يضاعف له العذاب يوم القيامة و يخلد فيه مهانا[20]؛ هر كس كه زنا كند، مجازاتش را خواهد ديد، عذاب چنين كسى در قيامت، مضاعف گردد و با خوارى، هميشه در آن خواهد ماند».

12. سوگند دروغ براى گناه:

«الّذين يشترون بعهد اللّه و ايمانهم ثمنا قليلا اولئك لا خلاق لهم فى الاخرة[21]؛ كسانى كه پيمان خود با خدا و سوگندهاى خود را به بهاى اندك مى فروشند، در آخرت، بى بهره اند».

13. خيانت در غنايم جنگى:

«و من يغلل يات بما غلّ يوم القيامة[22]؛ و هر كه در غنيمت جنگى، خيانت كند، روز قيامت با آنچه خيانت كرده بيايد».

14. نپرداختن زكات واجب:

«يوم يحمى عليها فى نار جهنَّم فتكوى بها جباههم و جنوبهم و ظهورهم[23]؛ در آن روز (طلاها و نقره ها را) در آتش دوزخ داغ و سوزان كرده و با آن صورت ها و پهلوها و پشت هايشان را داغ مى گذارند».

15. گواهى به دروغ، كتمان:

«و من يكتمها فانّه آثم قلبه[24]؛ هر كس گواهى دادن را پنهان كند، قلبش گنهكار است».

 

16.  شرابخوارى:

«يا ايّها الَّذين آمنوا انّما الخمر و الميسر و الانصاب و الازلام رجسٌ من عمل الشَّيطان فاجتنبوه لعّلكم تفلحون[25]؛ اى كسانى كه ايمان آورده ايد، شراب و قمار و بت ها و تيرهاى قرعه پليدند و از عمل شيطانند. پس از آنها دورى كنيد باشد كه رستگار شويد».

17. ترك نماز يا واجبات ديگر بطور عمد:

زيرا پيامبر صلّى اللّه عليه و آله فرمود: «من ترك الصّلاة متعمّدا فقد برى من ذمّة اللّه و ذمّة رسول اللّه[26]؛ هر كس عمدا نماز را ترك كند از پيمان خدا و رسول خدا بيزارى جسته است».

18 و 19.  پيمان شكنى و قطع رحم:

چنانكه خداوند مى فرمايد: «اولئك لهم اللعنة و لهم سوء الدّار[27]؛ براى آنانكه (پيمان را مى شكنند و قطع رحم مى كنند) لعنت و خانه بد در آخرت، است.»

امام صادق عليه السلام به اينجا كه رسيد، عمروبن عبيد در حالى كه از شدت ناراحتى، شيون مى كشيد از محضر آن حضرت خارج شد و مى گفت: «هلك من قال براءيه و نازعكم فى الفضل و العلم[28]؛ به هلاكت رسيد آن كس كه به راءى، فتوا داد، و در فضل و علم با شما، ستيزكرد.»

   البته باید توجه داشت که درمیان گناهان کبیره برخی بزرگتراز بقیه اند از این روست که در برخی روایات تعبیر«اکبرالکبائر[29]» آمده است و دربعضی روایات، عدد گناهان کبیره سه[30] و یا پنج[31] و یا هفت[32] و یا هشت[33] و یا نه[34] و یا یازده[35] و... ذکرشده است که البته این روایات باهم تعارض ندارند. زیرا با توجه به تفاوت آثار گناهان کبیره برخی بزرگترند و لذا در روایات به همین موارد اشاره شده است نه اینکه روایات در مقام تعیین تعداد دقیق کبیره باشند.

 

پی نوشت

 


1.      المیزان، ج1، ص218.

2.      مفردات راغب، ص 373.

3.      نساء(4)، آیه 31.

4.      کهف (18)، آیه 49.

5.      رضی الدین حسن بن فضل طبرسی، مکارم اخلاق، ص460، انتشارات شریف رضی، قم: چ4، 1412.

6.      نهج البلاغه، ص533، انتشارات دارالهجره، قم.

7.      شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج3، ص569، مؤسسه انتشارات اسلامی، چ3، 1413.

8.      امام خمینی(ره)، تحریرالوسیله، ج1، ص274، انتشارات دارالعلم، قم: چ5، 1366.

9.      شوری (42)، آیه 37.

10.  مائده (5)، آیه 72.

11.  یوسف (12)، آیه 87.

12.   اعراف (7)، آیه 99.

13.  مریم (19)، آیه 32.

14.  نساء (4)، آیه 93.

15.  نور (24)، آیه 23.

16.  نساء (4)، آیه 10.

17.  انفال (8)، آیه 16.

18.  بقره (2)، آیه 275.

19.  بقره (2)، آیه 102.

20.  فرقان (25)، آیات 68 و 69.

21.  آل عمران (3)، آیه 77.

22.  آل عمران (3)، آیه 161.

23.  توبه (9)، آیه 35.

24.  بقره (2)، آیه 283.

25.  مائده (5)، ایه 90.

26.  محمد یعقوب کلینی، اصول کافی، ج2، ص287، تهران: دارالکتب الاسلامیه، 1365.

27.  رعد (13)، آیه 25.

28.  محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج47، ص19، بیروت: الوفاء.

29.  شیخ طوسی، التهذیب، ج4، ص149، دارالکتب الاسلامیه، تهران:چ4، 1365.

30.  دیلمی، ارشاد القلوب، ج1، ص185، انتشارات شریف رضی، چ2ف 1412.

31.  شیخ صدوق، الخصال، ج1، ص273، انتشارات جامعه مدرسین،چ2، 1365.

32.  کلینی، اصول کافی، ج2، ص276، دارالکتب الاسلامیه، تهران: چ4، 1365.

33.  شیخ صدوق، الخصال، ج2، ص411، انتشارات جامعه مدرسین، چ2، 1403.

34.  ابن ابی جمهور احسائی، عوالی اللآلی، ج1، ص88، قم: سیدالشهداء، 1405.

35.  همان.

 

 

 

گـر چـه دیـوار افـکــنـد سایــه دراز

بـاز گــردد ســوی او آن سایــه بــاز

ایـــن جهان کوه اسـت و فعـل ما نـد

ســــوی مـــا ایـــد نــداهـــا را صـد

چون که بد کردی بترس ایمن مباش

زانکه تخم است و برو یا ند خـداش

در قرآن با واژه های گوناگونی از گناه یاد شده است: ذنب، اثم، سیئه، معصیت، خطیئه، جرم، منکر، فاحشه، شر و….

گناهان در یک تقسیم بندی به صغیره و کبیره تقسیم می شوند و می توان آن را به بدنی و غیر بدنی نیز تقسیم کرد؛ البته هر نافرمانی و گناهی که در مقابل فردی بزرگ صورت گیرد، بزرگ است. یعنی گناه (اگر چه کوچک باشد) چون نافرمانی از خداوند محسوب می شود، بزرگ است. لیکن منافات ندارد برخی از گناهان نسبت به بعضی دیگر بزرگ و کوچک باشند.

خداوند در یک جا از قول گناهکاران بیان می دارد:«… و یقولون یا ویلنا مالِ هذا الکتاب لایغادر صغیرة و لا کبیرة الاّ احصاها؛باو می گویند:ای وای بر ما! این چه نامه ای است که هیچ[کار] کوچک و بزرگی را فرو نگذاشته، جز این که همه را به حساب آورده است». (سوره کهف، ایه 49)

روایات بسیاری نیز این تقسیم بندی را بیان داشته اند و فرموده اند:انجام دهنده گناهان کبیره به دوزخ می رود.1

گناهان بدنی و جسمی، گناهانی هستند که انسان با یکی از اعضای بدن آن را انجام می دهد. مثل: غیبت، زنا ، دزدی، فحاشی و… و گناهان غیر بدنی آنهایی هستند که آدمی در دل و ضمیر خود آنها را انجام می دهد. مثل: حسد، کینه، بخل و….

تعدادی از علما و اساتید اخلاق گناهان کبیره را تا چهل مورد برشمرده اند.2 لیکن در بعضی موارد و مواقع گناهان صغیره به گناهان کبیره تبدیل می شود و گناه انسان سنگین تر می شود و حکم همان گناهان کبیره را دارد.مثلاً: اصرار بر گناه صغیره،کوچک شمردن گناه،تظاهر به گناه،خشنودی از گناه و مغرور شدن به ستر الهی.

بـر دلـت زنـگار بـر زنـگاره جمع شد تا دور شد ز اسراره

آثار گناه

1. مانع معرفت است:

یکی از موانع معرفت، گناه است که بر عقل و فطرت تأثیر گذاشته و باعث انحراف از حق و ظرافت های خلقت می گردد.«و لکن قَسَت قلوبهم و زین لهم الشیطان ما کانوا یعملون؛ ولی دل هایشان سخت شده و شیطان آنچه را انجام می دادند برایشان آراسته است».(سوره انعام، ایه 43)

کی کجی کردی و کی کردی تو شر

کـه نـدیــدی لایقــش در پی اثـر

کی فـرستـادی دمی بــر آسمـان

نیـکیی کز پی نیــامـد مثــل آن

و امام صادق (ع) می فرماید:«اذا اذنب الرجل خرج فی قلبه نکتةسوداء فان تاب انمحت و ان زاد زادت حتی تغلب علی قلبه فلا یفلح بعدها ابداً؛ هنگامی که انسان گناه می کند، نکته سیاهی در قلب او پیدا می شود، اگر توبه کند محو می گردد و اگر بر گناه بیفزاید زیادتر می شود تا تمام قلبش را فرا گیرد و بعد از آن هرگز روی رستگاری را نخواهد دید».3

صد جوال زر بیاری ای غــنی حـق بگوید دل بیار ای منـحنی

ننگرم در تـو در آن دل بـنـگرم تحفه او را آور ای جـان بر درم

2. مانع استجابت دعاست:

با کدامین روی چون دل مرده ای رو بـه سوی آســمان هـا کـــرده ای

ایـن دعـاهـا را اجـابت بایـدت غـم خـوری چون که اجابت نایـدت

یکی از عوامل مهمی که باعث می گردد ارتباط بنده با خدا قطع گردد و توفیق دعا خواندن واستجابت از او گرفته شود، انجام دادن گناه است. در دعای کمیل می خوانیم:«اللهم اغفرلی الذنوب التی تحبس الدعا؛ خدایا! بیامرز گناهانی را که از دعا جلوگیری می کنند ».

هر که را پاک باشد ز اعتدال آن دعایش می رود تا ذوالجلال

و باز حضرت علی (ع) می فرماید:«المعصیة تمنع الاجابة؛ گناه از اجابت دعا جلوگیری می کند.»4

امام سجاد (ع) از بعضی از گناهان اسم می برندکه آنها مانع استجابت دعا می شوند:

بد دلی و بد طینتی و نفاق با برادران ایمانی و باور نداشتن به اجابت دعا و تأخیر نمازهای واجب تا آنکه وقت آنها بگذرد و نیکی نکردن و صدقه ندادن و بد زبانی و فحاشی کردن و رنجاندن پدر و مادرو… از جمله گناهانی می دانند که مانع اجابت دعا می شوند».5

3. مانع آرامش خاطر است:

آدمی بدنبال سعادت است، هر چیزی که آسایش و آرامش او را بهم بزند، مانع کسب سعادت می شود. آرامش و آسایش خاطر تنها در سایه ایمان به خدا و توجه به او و بی توجهی به دنیا بدست می اید. انسان وقتی گناهی مرتکب می شود، وجدان اخلاقی او را مورد ملامت و سرزنش قرار می دهد و با ضربات پی گیر خود بر روح و فطرت، آرامش روحی را از صاحب آن می گیرد که قرآن نام آن را«نفس لوّامه» می گذارد. پشیمانی و ندامت که از تلاش و کوشش همین نفس حاصل می شود، آرامش خاطر را از گنهکار می گیرد.

هین مراقب باش گر دل بایدت کز پی هر فعل چیـزی زایـدت

ور از ایـن افـزون ترا همّت بود از مـراقـب کـار بــالاتــر رود

حضرت علی(ع) می فرماید:«و من لم یعدل نفسه عن الشّهوات خاض فی الحسرات و سبح فیها؛ کسی که خود را از شهوات سرزنش نکند در دریای حسرت و اندوه در افتد و در آنها دست و پا زند».6

و همچنین آن حضرت می فرماید:«و کم من شهوة ساعة قداورثت حزناً طویلاً؛ چه بسا یک ساعت لذت مایه اندوه و غصه دراز مدت می گردد».7

4. مانع شرم و حیاست:

اگر غرایز طغیان کند، پرده شرم و حیا دریده می شود و انسان بدون شرم و حیا و بی باک از رسوایی و تنفر عمومی، به موجودی خطرناک تبدیل می شود.فضائل اخلاقی کنترل کننده انسان و دور کننده او از گناه است، فرد گناهکار با انجام پی در پی گناه، فضائل را یک به یک از دست می دهد و به شخص بی شخصیت و لا ابالی تبدیل می گردد. حضرت علی(ع) در دعای کمیل می فرماید:«اللهم اغفرلی الذنوب التی تهتک العصم؛ خدایا! بیامرز گناهانی که پرده ها را می درد».

لطف حـق با تـو مـداراها کـند چون که از حد بگذرد رسوا کند

امام سجاد (ع) در حدیثی گناهانی که پرده دری می کنند را اینگونه برشمارد:

«الذنوب التی تهتک العصم:شرب الخمر…؛ شراب خواری، قماربازی، گفتن سخنان لغو و بیهود برای خنداندن دیگران، گفتن عیب دیگران و همنشینی با مردم بدنام و… از گناهانی است که پرده دری می کنند».8

5. مانع طول عمر می شود:

اگر چه مرگ در اختیار انسان نیست، لیکن اعمال ما در طولانی شدن یا کوتاه شدن عمر ما دخالت دارند؛ یعنی اعمال و رفتار ما در زندگی ما تأثیر می گذارند.

حضرت علی (ع) می فرماید:

«اعوذ باللّه من الذنوب الّتی تعجّل الفناء؛ از گناهانی که در نابودی شتاب می کنند به خدا پناه می برم».9

بعضی کارها از قبیل: قطع رحم، قسم دروغ، سخنان دروغ، آزردن پدر و مادر و… عمر را کوتاه و کارهایی از قبیل: صدقه پنهانی، نیکی به پدر و مادر و صله رحم و… عمر را طولانی می کنند.

6. باعث تغییر نعمت می شود:

حضرت علی (ع) در دعای کمیل می فرماید:

«اللهم اغفر لی الذنوب الّتی تغیر النعم؛ خدایا! بیامرز گناهانی را که باعث تغییر نعمت ها می شوند».

یکی از حقایقی که ایات قرآن از آنها پرده برداشته، ارتباط میان اعمال ما و حوادث و اتفاقاتی است که در خارج رخ می دهد. اگر ملتی به گناه آلوده شود، خداوند نعمت ها را یا به نقمت تبدیل می کند و یا آنها را از آن ملت می گیرد. ایات قرآن و روایات معصومین ـ علیهم السلام ـ گرفتن نعمت را به گناه بندگان نسبت می دهند، خداوند می فرماید:«اولم یسیروا فی الارض فینظروا کیف کان عاقبة الذین کانوا من قبلهم کانو هم اشد منهم قوة و اثاراً فی الارض فأخذهم اللّه بذنوبهم ؛ ایا در زمین گردش نمی کنید تا بنگرید که چگونه بود سرانجام کسانی که پیش از ایشان بودند و نیرو و آثارشان در زمین بیش از اینها بود و خدا آنها را به گناهانشان برگرفت».(سوره مؤمن، ایه 21)

و امام صادق (ع) می فرماید:«و ما انعم اللّه علی عبد نعمة فسلبها ایاه حتی یذنب ذنباً یستحق بذلک السَّلب؛ خداوند نعمتی به بنده ای نداده تا از او بگیرد،جز آنکه گناهی انجام دهد که به سبب آن، نعمت از او گرفته شود».10

سرگذشت قوم های؛ نوح، عاد، ثمود، لوط و… خواندنی و پند آموز است.

گناه آثار دیگری از جمله؛ تسلط اشرار، قساوت قلب، قطع روزی، محرومیت از نماز شب و… دارد.

حضرت علی(ع) می فرماید:«ما جفت الدموع الاّ لقسوة القلوب و ما قست القلوب الالکثرة الذنوب؛ اشک چشم ها نخشکید مگر به خاطر قساوت دل ها و دل ها سخت نشد، مگر بخاطر گناهان».11

نکته آخر این که رفتار و گفتار و نیات انسان دارای پیامدی است که یا در این دنیا و یا در جهان آخرت دامنگیر انسان می شود.

گر مراقب باشی و بیدار تو بینی هر دم پاسخ کردار خود

گرفتاری هایی که دراین دنیا دامنگیر انسان می شوند یا مکافات عمل هستند و یا برای امتحان، برای تعدادی پایه ترقی و تکامل است و برای گروهی تخفیف کیفر اخروی،صورت اخیر لطفی است از طرف خداوند برای گناهکاران تا از مجازات اخروی آنها کاسته شود و ممکن است در این دنیا پاک گردند و به سرای باقی سفر کنند.

چون مراقب باشی و گیری رسن حـاجتـت نبـود قیـامـت آمـدن

هر که رمزی رابدانـد او صحیح حاجتش نبود که گویندش صریح

ایـن بــلا از کــودنی آمــد تو ر کـه نکردی فهــم رمـز نکتــه را

مهم این نیست که بررسی کنیم که این گناه،زمینه فرهنگی، خانوادگی، اقتصادی، اجتماعی و یا روانی داشته است، زیرا همه فرزندان حضرت آدم هستیم و همه انسان ها غیر از چهارده معصوم ـ علیهم السلام ـ گناه می کنند، مهم پشیمان بودن و توبه کردن است.«لئن شکرتم لازیدنکم و لئن کفرتم ان عذابی لشدید»

اقسام گناه  گناهان و خطاهایی که انسان مکلف بدان مرتکب می شود در یک تقسیم کلی به دو دسته گناهان صغیره و کبیره تقسیم می شوند. خداوند در کلام خود چنین می فرماید: «إن تجتنبوا کبائر ما تنهون عنه نکفر عنکم سیئاتکم و ندخلکم مدخلا کریما»[نساء:31] (اگر از گناهان کبیره که از آن نهی شده اید بپرهیزید گناهان صغیره شما را از شما می زداییم و شما را به جایگاه ارزشمندی وارد می گردانیم.) گناه صغیره گر چه در مقابل کبیره، کوچک است، ولی مخالفت امر خدا هر اندازه هم که به ظاهر کوچک باشد چون در محضر الهی واقع می شود و باعث نارضایتی پروردگار گشته و مواخذه اخروی را به دنبال دارد نباید آن را کوچک شمرد و دست کم گرفت. گویا گناه صغیره ماری است که زهر آن کم اثر است و گناه کبیره ماری است که زهر آن بسیار خطرناک و کشنده است. پس همان طوری که از مارهای بزرگ و خطرناک دوری می کنیم از مارهای کوچک و کم خطرتر نیز باید خودداری نمود.

گناهان ظاهر و باطن  بیشتر مردم گناهان و عصیان را محدود به گناهانی می دانند که با حواس توسط اعضای ظاهر درک می شوند، مانند گناهان دست، پا، چشم، گوش، زبان و سایر جوارح، اما از گناهانی که مربوط به قلب هستند همچون تکبر، غرور، ریا، بخل، جاه طلبی، حسادت و امثال آن غافل اند. قرآن کریم در کنار هشدار از گناهان ظاهری به ترک گناهان باطنی نیز تاکید دارد؛ «و ذروا ظاهر الإثم و باطنه» [انعام:130] (گناهان آشکار و پنهان را ترک کنید.) انسان گاهی به خاطر شرم از دیگران و ملامت و سرزنش ایشان و یا از ترس قانون از گناهان ظاهر پرهیز می کند، اما گناهان باطن به علت اتصال و پیوندشان به درون و باطن شخص از نگاه دیگران مخفی می مانند. لذا از ارتکاب آن‏ها چندان بیم و واهمه ای ندارد، در حالی که خطر گناهان ظاهری به مراتب بیشتر است. علامه قرضاوی در کتاب «توبه: 220» به مقایسه این دو نوع گناه پرداخته و می نویسد: 1ـ گناهان باطنی با قلب ارتباط دارند و در حقیقت انسان هم همان قلب است، همان گونه که حضرت رسول اکرم- صلی الله علیه و سلم- فرموده است: «ألا إن فی الجسد مضغة إذا صلحت صلح الجسد کله و إذا فسدت فسد الجسد کله ألا و هی القلب» [متفق علیه] (بدانید که در تن قطعه گوشتی است که اگر اصلاح پذیرد تمام بدن اصلاح خواهد شد و اگر فاسد گردید تمام تن به فساد می گراید بدانید که آن قلب است.) 2ـ گناهان و آفت‏های باطنی و قلبی منجر به گناهان جوارح می گردد. چه بسا آنچه انسان را به کفر می کشاند بخل و حسادت باشد؛ مانند آنچه برای یهودیان اتفاق افتاد و یا تکبر و خود بزرگ بینی باشد؛ موضعی که فرعون و پیروانش در مقابل معجزات موسی اتخاذ کردند و یا محبت دنیا و زینت‏های آن باشد؛ همان طوری که در داستان “هرقل” پادشاه روم می یابیم که چگونه صداقت دعوت رسول خدا و صحت نبوتش برای او روشن گردید ولی هنگامی که کشیشان و بزرگان قومش علیه او شوریدند محبت پادشاهی و جاه و مقامش را بر پیروی حق ترجیح داد و گناه خود و رعیتش را به دوش کشید. 3ـ گناهان آشکار و ظاهری بر مبنای ضعف و غفلت انسان بوده که چه بسا از آن توبه کند، بر خلاف گناهان درونی و باطنی که علتش فساد و تباهی قلب است و شر و بدی در آن تثبیت و تحکیم یافته است و کم اتفاق می افتد که انسان از گناهان باطنی توبه کند و به سوی حق برگردد و این همان تفاوت بین لغزش آدم و گناه ابلیس بود؛ لغزش حضرت آدم- علیه السلام- هنگامی که از آن درخت ممنوع خورد یک گناه جوارحی بود، ولی گناه ابلیس هنگامی که از خداوند نافرمانی کرد از گناهان قلبی و تکبر بود. لذا سرانجام آدم این شد: «فتلقی آدم من ربه کلمات فتاب علیه إنه هو التواب الرحیم» [بقره:37] (آنگاه آدم از پروردگارش کلماتی فرا گرفت سپس خداوند از او در گذشت. بی گمان او توبه پذیر و مهربان است.) ولی شیطان رانده دربار الهی شد و ندا آمد: «فاخرج منها فإنک رجیم و إن علیک لعنتی إلی یوم الدین» [ص: 78-77] (از میان جماعت ملاء اعلی و فرشتگان بیرون شو چرا که تو مطرود و رانده شده ای و تا روز جزا نفرین من بر تو باد.)

تبدیل گناهان صغیره به کبیره  گاهی گناه صغیره به وسیله اسباب و عواملی به کبیره تبدیل می شوند. امام غزالی در کتاب «احیاء علوم الدین» کتاب التوبه: 5/ 65 فصل جالبی دارد که در آن امور و اسبابی که گناهان صغیره را به کبیره و کبیره را به اکبر تغییر می دهند بر می شمارد.

الف: اصرار و مواظبت در گناه  وقتی کسی به یک گناه اصرار می ورزد به تدریج در انجام گناه جرأت می یابد به طوری که نه تنها در آن مورد بلکه در امور دیگر نیز به سهولت دست به سوی گناه دراز می کند. اصرار و مداومت بر گناه در واقع بی پروا بودن در هتک حرمت الهی، سبک دانستن امر خدا و کوچک دانستن مقام اوست. خداوند در قرآن کریم یکی از صفات نیکان و پارسایان را عدم اصرار بر گناه معرفی می کند: «والذین إذا فعلوا فاحشة أو ظلموا أنفسهم ذکروا الله فاستغفروا لذنوبهم و من یغفر الذنوب إلا الله و لم یصروا علی ما فعلوا و هم یعلمون» [ال عمران: 135] (و کسانی که چون دچار گناه شدند یا بر خویشتن ستم کردند به یاد خدا می افتند و آمرزش گناهانشان را خواستار می شوند و به جز خدا کیست که گناهان را بیامرزد؟ و با علم و آگاهی بر چیزی که انجام داده اند پا فشاری نمی کنند.) لذا اگر گناه کبیره ای از انسان سر زند و مثل آن را به دنبال آن تکرار نکند، امید عفو و بخشودگی آن بیشتر از گناه صغیره ای است که بنده بر انجام آن اصرار و مواظبت نماید. مثال آن همچون قطره های آبی است که به طور متوالی بر سنگی افتند و بر آن اثر کنند، اما اگر آن مقدار آب یک‏دفعه بر سنگ ریخته شود بر آن اثر نمی گذارد.

ب: کوچک شمردن گناه هر گاه بنده گناه را بزرگ شمرد نزد خدای متعال کوچک می گردد و چون آن را خرد و کوچک تلقی نمود بزرگ خواهد شد، زیرا بزرگ شمردن گناه کراهیت و نفرت آن را در پی دارد و آن نفرت مانع تأثیرگذاری گناه می شود، ولی کوچک شمردن گناه دلیل انس و الفت با آن بوده و باعث تأثیرات مخربی در دل می گردد. در حدیث روایت شده که آن حضرت- صلی الله علیه وسلم- می فرماید: «المؤمن یری ذنبه کالجبل فوقه یخاف أن یقع علیه و المنافق یری ذنبه کذباب مرّ علی أنفه فاطاره» [صحیح بخاری: 6308] (انسان مومن گناه خود را همچون کوهی می بیند که بالای سر او قرار دارد که هر آن می ترسد که بر وی افتد، ولی منافق گناه خود را همچون مگسی می بیند که بر بینی وی بگذرد و او آن را بپراند.) بزرگ شمردن گناه در دل مومن به سبب علم و آگاهی او است نسبت به جلال و عظمت خدا، زیرا هر کسی که به عظمت و بزرگی کسی که او را نافرمانی کرده است بنگرد، گناه صغیره را کبیره تلقی می نماید. در همین راستا حضرت انس، صحابی آن حضرت- صلی الله علیه وسلم- خطاب به تابعین عصر خود می گوید: «إنکم لتعملون أعمالا هی فی أعینکم أدق من الشعر کنا نعدها علی عهد رسول الله- صلی الله علیه و سلم- من الموبقات» [صحیح بخاری: 6492] (شما کارهایی را انجام می دهید که در نظر شما از موی باریکترند، ولی ما آن را در عهد پیامبر خدا – صلی الله علیه و سلم- از مهلکات می شمردیم.) این بدان سبب بود که معرفت اصحاب به عظمت خداوند کامل‏تر بود. از این رو گناهان صغیره نزد آنان بنا بر عظمت و جلال الهی به کبائر تبدیل می گردید.

ج: خشنودی از گناه  مومن چنانچه بنا بر غفلت مرتکب معصیتی شود نه تنها هیچ نوع سرور و انبساطی به دنبال آن در دل وی ایجاد نمی گردد، بلکه مدت‏ها متأثر و پریشان نیز خواهد بود و همین تأثیر باطنی در محو آثار گناه و آمرزیده شدن آن نقش اساسی دارد و مانع تکرار آن در آینده می شود. اما کسی که بعد از ارتکاب گناه با یاد آن خشنود و محظوظ می شود، چنان که گوید ندیدی چگونه ابرویش را بردم؟ چگونه او را خوار و شرمسار کردم؟ چگونه او را گول زدم؟ شیطان بر چنین فردی چیره گشته و از پروردگارش دور مانده است، زیرا هر گاه بیماری به خاطر رهایی از تلخی دارو از شکسته شدن شیشه دارو خوشحال باشد هیچگاه امید به بهبودی و شفای بیماری او نخواهد بود.

د: امهال و پرده پوشی خداوند را خوار شمردن چنانچه مرتکب گناه صغیره، پرده پوشی و بردباری و امهال خداوند متعال را خوار بشمارد و نداند که موجب امهال او خشم و غضب الهی است تا بر اثر اعطای فرصت، بزهکاری او افزون گردد و چنان تصور کند که تمکین خداوند در ارتکاب معصیت‏های او عین عنایت باری تعالی نسبت به اوست و این امر باعث شود تا از مؤاخذه پروردگار ایمن باشد. بر اثر چنین پنداری بر میزان جرم او افزوده شود و سرانجام مورد عقاب سخت الهی قرار گیرد. همان گونه که خداوند می فرماید: «و یقولون فی أنفسهم لو لا یعذبنا الله بما نقول حسبهم جهنم یصلونها فبئس المصیر» [مجادله:8] (در دل به خود می گویند: پس چرا خداوند ما را به خاطر گفته هایمان کیفر نمی دهد. دوزخ برای آنان کافی است. در آن در می آیند و چه بد سرانجامی است.)

هـ: بازگو کردن گناه  وقتی شخصی مرتکب گناه می شود سپس آن را برای دیگران بازگو می کند و یا در انظار عمومی به گناه دست می زند این عمل علاوه بر این که اهانت بر ستّاری خداوند به شمار می رود تحریک و بدآموزی کسانی است که گناه وی را می شنوند و یا می بینند. لذا این دو جنایت هم به گناه افزوده می شوند و گناه صغیره را به کبیره و کبیره را به اکبر تبدیل می نمایند و اگر تشویق و تحریک و فراهم ساختن اسباب گناه برای دیگران بر گناه این فرد افزوده گردد گناه چهارم خواهد شد و کار او به غایت زشتی می انجامد. در خبر است: «کل الناس معافی إلا المجاهرین یبیت أحدهم علی ذنب قد ستره الله علیه فیصبح فیکشف سترالله و یتحدث بذنبه» [متفق علیه] (همه مورد عفو قرار می گیرند به جز کسانی که به طور آشکار گناه کنند. مانند اینکه یکی از آنان بر گناهی که خداوند متعال شبانه آن را بر وی پوشانده بامداد وقتی برخیزد پرده خدای را بردارد و گناهان خود را بازگو کند.)

و: حریم شکنی آگاهانه  مرتکب گناه، عالِمی باشد که مردم به او اقتدا می کنند. پس وقتی چنین کسی گناهی انجام می دهد که مردم او را می بینند آن گناه کبیره خواهد بود. مانند این که عالم مال شبهه از حاکمان و امیران بستاند و یا نزد حکام و سلاطین رفت و آمد کند و با ترک انکار بر اعمالشان آنان را کمک و مساعدت نماید و یا با زبان به ناموس و شخصیت مردم هتاکی و پرده دری کند و یا در علوم خود را به چیزی مشغول سازد که مقصود از آن جز کسب جاه و افتخار نباشد. چه بسا چنین دانشمندی بمیرد و شر او سال‏های متمادی در عالم باقی بماند. پس خوشا آن کسی که وقتی بمیرد گناهانش هم با او بمیرند. آن حضرت- صلی الله علیه و سلم- می فرمایند: «من سن سنة سیئة فعلیه وزرها و وزر من عمل بها لا ینقص من أوزارهم شیئا» [صحیح مسلم: 1017] (هر کسی در اسلام روش و طریقه بدی را اساس گذارد گناه آن بر وی می باشد و گناه کسی که بعد از وی مرتکب آن می شود به وی بازمی گردد بدون این که از گناهان مرتکبین چیزی کاسته شود. بعضی گفته اند مثال لغزش عالم همچون شکستن کشتی است؛ وقتی که کشتی غرق شود مردمان حامل خود را هم غرق می گرداند. پس روشن گردید که کار علماء و مشایخ بسیار خطرناک و مهیب است. لذا آنان دو وظیفه دارند؛ یکی ترک گناه و دیگری اخفای آن. پس وقتی گناه آنان در معاصی مضاعف و چند برابر می شود ثواب آنان در طاعت و عبادت چند برابر خواهد بود زیرا این افراد الگو و اسوه مردم هستند. [ر.ک احیاء علوم الدین: 5/ 68-65 با دخل و تصرف]

آثار شوم گناهان  ارتکاب گناه در زندگی دنیوی و اخروی انسان اثرات سوء بسیاری دارد. مگر چه چیزی پدر و مادرمان را از بهشت خارج کرد؟ از سرزمین لذت و نعمت و شادی و سرور به سرزمین درد و مصیبت و اندوه و ناراحتی؟ و چه چیز ابلیس را از ملکوت آسمان بیرون راند و طرد نمود و لعنت کرد و ظاهر و باطنش را مسخ ساخت؟ مگر چه چیزی سبب غرق تمام ساکنان زمین گردید و آب حتی قله کوه ها را هم غرق نمود؟ چه چیز سبب تسلط باد بر قوم عاد شد و آنان را بر روی زمین چون تنه پوسیده درختان رها ساخت؟ چه چیزی بر قوم ثمود غرش سهمگین فرستاد، چنان که قلبهایشان از حرکت باز ایستاد و به یکباره همگی مردند؟ چه چیز سرزمین لوط را چنان از زمین بلند کرد که فرشتگان صدای پارس سگ‏های آنان را می شنیدند و سپس آن را بر سرشان واژگون کرد؟ چه چیز بر قوم شعیب ابرهای عذاب را چون ابر باران فرستاد و چون بالای سرشان رسید آتش زبانه کش بر سرشان باراند؟ چه چیز فرعون و قومش را در دریا غرق نمود و روحشان را به جهنم فرستاد؟ چه چیز قارون و مال و ثروتش را در زمین فرو برد؟ و چه چیز بر بنی اسرائیل قومی ستمکار و خون ریز فرستاد که مردان را کشته و زنان و کودکان را به بردگی گرفتند و خانه ها را آتش زدند و اموال را غارت کردند؟ سبب تمامی این مصیبت‏ها و نابودی این ملت‏ها و افراد فقط و فقط معصیت و گناه بوده است. علامه ابن قیم در کتاب «الداء و الدواء» به آثار سوء گناهان و شومی آنها بر انسان از لحاظ فردی و اجتماعی، دنیا و آخرت، مادی و معنوی به بحث پرداخته اند. در ذیل به پاره ای از این آثار می پردازیم.

1ـ محرومیت از علم یکی از آثار زشت گناهان محرومیت انسان از علم و دانش است. زیرا علم نور است که خداوند آن را بر دل می افکند و گناه و معصیت موجب اطفاء و خاموشی آن نور است. هنگامی که امام شافعی نزد امام مالک نشسته و به تعلم می پرداخت، امام مالک از هوش سرشار و ذکاوت بالای امام شافعی به شگفت افتاد و گفت: خداوند در قلب شما نوری افکنده، آن را با ظلمت گناه و معصیت خاموش نسازید. امام شافعی- رحمه الله- گفت: شکوت إلی وکیع سوء حفظی       فأرشدنی إلی ترک المعاصی و قال: اعلم بأن العلم فضل          و فضل الله لایؤتاه عاصی (شکایت ضعف حافظه خود را نزد استاد وکیع بردم و او مرا به ترک گناهان راهنمایی کرد و گفت: بدان که علم فضل و نور است. فضل و نور خدا داخل قلب گناهکار نمی گردد.)

2ـ محرومیت از روزی یکی دیگر از آثار شوم گناهان محرومیت از روزی است. در مسند احمد چنین آمده است: «إن العبد لیحرم الرزق بالذنب یصیبه.» [مسند احمد: 5/ 277»] (بنده به خاطر گناهی که انجام داده از روزی محروم می گردد.) همان گونه که تقوای الهی باعث افزایش روزی است، ترک آن موجب فقر و تنگدستی خواهد بود و هیچ چیزی به اندازه ترک معاصی در جلب روزی موثر نیست.

3ـ ایجاد وحشت و تنهایی میان انسان و خدا  یکی از آثار شوم معصیت وحشت و تنهایی است که انسان گناهکار در قلب خود میان خود و پروردگارش احساس می نماید و اگر تمام لذایذ دنیا بر او جمع شوند آن وحشت و فاصله میان بنده و پروردگار را جبران نخواهد کرد و این مطلب را جز کسانی که دارای قلب بیدار باشند احساس نخواهند کرد، چرا که مرده از زخم احساس درد و الم ند


مطالب مشابه :


زباله هاي شهر به كجا مي روند؟

انجمن شیمی دبیرستان فاطمیه پسماند تر تهران پس از انتقال به مرکز دفع، پردازش ثانویه می




گزارش نامه های رسیده

گروه ادبیـــــات فارسی شهرستان های تهران قرچک-دبیرستان قدس . ری یک-دبیرستان فاطمیه .




زندگـینامه حافــــظ

انجمن ادبی دبیرستان فاطمیه - زندگـینامه حافــــظ بهترین مهد کودک های تهران | پرده




نمونه سوالات فصل چهارم "قسمت اول"مطالعات اجتماعی سال اول

"علوم اجتماعی "دبیرستان فاطمیه گیلان غرب ج- بازار تهران




سوالات نیمسال اول دیماه 91

سوالات جبر و احتمال نمونه دولتی عفاف منطقه ۵ تهران ریاضی 2 دبیرستان دبیرستان فاطمیه




دبیرستان های منطقه ی 10 تهران

" · ღرنگ تو رنگRaNg TwO rAnG ." · ღ. - دبیرستان های منطقه ی 10 تهران - هر چی می خوای هست . میگی نه ؟




منظورازز گناهان صغیره و کبیره چیست؟ آیا درقرآن آیه ای دراین باره داریم؟

کمیته علمی دبیرستان فاطمیه(س)دین و زندگی - منظورازز گناهان صغیره و کبیره چیست؟




مشاوره تحصیلی در دوره دبیرستان و پیش دانشگاهی

تهران سمیه منطقه 3 دبیرستان مجتمع فاطمیه ورامین مدارس امام حسین




انتخاب رشته ی سال اول دبیرستان

تهران سمیه منطقه 3 مجتمع فاطمیه قبل از تصمیم به انتخاب رشته در دوره ی دبیرستان




برچسب :