آداب ورسوم مردم مازندران

جشن تيرگان تبري؛ يادواره آرش كمانگير

 

     در ايران از کهن ترين زمان، در هر ماه جشني که نام آن ماه را داشت، برگزار مي شد.              ازاين جشن هاي دوازده گانه جشن تيرگان با نام تيرماه سيزِّه شو ( شب سيزده تـيرماه) هنوز در مازندران برگزار مي شود. ولي برگزاري جشن هاي ديگري چون فروردين گان، ارديبهشت گان و.. به دست فراموشي سپرده شده است.  انتخاب روزهاي جشن بدين شيوه بود که چون در تـقويم کهن هر يک از سي روز ماه را نامي است که نام دوازده ماه نيز در شمار آن سي نام است، جشن هر ماه در روزي بود که نامش با نام ماه يکي بود. و نام ها متعـلق به سي فرشتهً نگاهبان  روزها و ماه ها است.

نكته:ماههاي طبري

ماههاي طبري               ماههاي شمسي

فردينه ماه                همزمان با مرداد ماه

کرچه ماه              همزمان با شهريور ماه

هره ماه                   همزمان با مهر ماه

تيره ماه              همزمان با آبان ماه

ملاره ماه                      همزمان با آذر ماه

شروينه ماه                همزمان با دي ماه

مير ماه                   همزمان با بهمن ماه

اونه ماه                  همزمان با اسفند ماه

ايام پتک يا شيشک (گاهنبار)     آغاز نوروز

ارکه ماه                          همزمان با فروردين ماه

دِ ماه                     همزمان با ارديبهشت ماه

وَهمِنِه ماه                 همزمان با خرداد ماه

نوروز ماه                 همزمان با تير ماه

جشن تيرگان روز سيزدهم ماه تير است. 

 

    در مازندران، روز سيزدهم تيرماه تبري مصادف با دوازدهم آبان ماه هجري خورشيدي است.  اين جشن كه در گذشته در روز سيزدهم تيرماه برگزار مي گرديد، بنا به عللي به شب سيزدهم موكول گرديد. اما ماجرا:

    در ايران باستان وقتي كه بين ايرانيان و تورانيان جنگي در گرفت، تورانيان تا حدود زيادي بر ايرانيان غلبه نموده و آنها را در محاصره در مي آورند. در اين مدت، ايرانيان كه به فرماندهي منوچهر در پشت كوه هاي مازندران پناه گرفته بودند، براي رفع گرسنگي ناچار بودند از غذاهاي نيم پخته محلي و بومي استفاده بكنند. تا اينكه روزي منوچهر به فرمانده تورانيان؛ افراسياب پيشنهاد مي دهد يكي از تيراندازان ايراني، تيري را از كمان رها كند و تا هر جا كه اين تير رفت، قلمرو ايرانيان و بقيه در قلمرو تورانيان باشد. افراسياب از پيشنهاد به ظاهر ساده لوحانه مي خندد و آن را مي پذيرد. منوچهر از تيراندازان خود مي خواهد كه اين كار را انجام دهند، و آرش؛ قهرمان ايراني اين پيشنهاد را مي پذيرد. وي از پروردگار ياري مي طلبد و در رودخانه اي غسل مي كند تا تطهير شود و به بالاي قله دماوند مي رود تا تيرش را از چله كمان رها سازد. وي مي دانست كه پس از رها شدن تير از چله كمان، چنان ضربه اي به بدنش وارد خواهد شد كه بدن اين قهرمان ملي ايران را تكه پاره خواهد كرد و جانش فداي ميهن خواهد شد. وقتي كه آرش از ايزد ياري مي طلبد، خداوند، امشاسپند اسفند را به ياري او مي فرستد و آرش به مدد امشاسپند اسفندارمذ تير را رها مي سازد. تير به هوا پرتاب مي شود و آنقدر مي رود تا در شرق ايران در خوانونت يا خوارزم در پاي درخت گردويي مي افتد و يا به بدنه درخت گردو اصابت مي كند و اين سرزمين وسيع، قلمرو ايرانيان مي گردد و بدين گونه جان آرش، فداي ميهن مي شود.

     هم اكنون در مازندران در شب سيزدهم ماه تبري (با توجه به اينكه نسل حاضر، تقويم تبري را  نمي شناسد، به جاي  شب دوازدهم آبان ماه كه مصادف با سيزدهم تيرماه تبري است، اين جشن در سيزدهم آبان ماه برگزار مي شود) مردم به اجراي اين مراسم باستاني مي پردازند.

 در اين رسم، فردي به عنوان "لال" و فردي ديگر به عنوان "لالِ مار" (مادر لال) و فردي ديگر به عنوان "شيشِك دار" (دارنده چوب) آنها انتخاب مي شود. آنها در غروب آن روز، شاخه هاي بلندي را از درخت توت كه در گويش محلي به اين درخت "تيرِ دار" (درخت تير) و به شاخه آن "توتِ شيشِك" (شاخه توت) گفته مي شود، به تعداد خانوارهاي روستا و يا تعداد خانه هايي كه قرار است به آنجا بروند، آماده مي سازند و به شيشك دار خودشان مي دهند. لال كه با پارچه هايي صورت خود را پوشانده و سر و كمر خود را با كاه بسته است، و در گذشته همانند آرش به رودخانه اي (دَرِكا) مي رفت و در آن غسل مي كرد، به گونه اي كه از شدت سرماي آب رودخانه در پاييز، واقعاً لال مي شد و قادر به سخن گفتن نبود؛ شب سيزدهم همراه با همراهانش به درب منزل افراد مي روند . در اين هنگام، لال مار فرياد مي زند: لال انه، لال انه، كرك ور شال انه، پار بورده امسال انه: ( لال مي آيد ، لال مي آيد، شغالي كه مرغ هاي شما را مي برد مي آيد –براي موزون كردن سروده- ، پارسال رفته و امسال مي آيد.) . سپس لال وارد اتاق   مي شود و با شاخه بلند توتي كه در دست دارد، بر سر افراد مي زند. او مواظب است تا بر سر افراد خردسال  و زنان باردار نزند، چون موجب عدم تكلّم افراد خردسال و يا سقط زنان باردار مي گردد. وي بعد از اين كار، شاخه توت را در اتاق مي اندازد و مي رود و لالِ مار نزديك پله مي آيد و هديه اي را از صاحبخانه به صورت نقدي يا جنسي دريافت مي كند. صاحبخانه چوب را به مدت يك سال (تا مراسم سال بعد) در پشت بام خانه نگه مي دارد، چون باور داند اين چوب مقدس بوده و موجب بركت مال خانه كه در پشت بام است، و همچنين راندن حشرات موذي مي شود. اگر در كوچه دو لال با همديگر برخورد كنند ، همديگر را به باد كتك مي گيرند تا يكي وسايل ديگري را بربايد. البته براي پرهيز از اين موضوع، از يكديگر فرار مي كنند و يا با هم مدارا مي نمايند.

     در بعضي از نقاط رسم است كه در غروب اين روز، افراد با تبر به كنار درختاني مي روند كه مثمر نيستند و آن درخت را تهديد به قطع كردن مي كنند و فردي ديگر ضمانت مي كند كه تا سال ديگر در چنين روزي اين درخت بار آورد و باور دارند كه درخت مثمرثمر خواهد شد و                 يا با چوبي، زن نازا را تهديد به زدن مي كنند و باز، فردي ضمانت مي كند كه وي تا سال ديگر باردارخواهد شد و باور دارند كه او با ضمانت در غروب اين روز مقدس، باردار مي شود. همچنين ، در اين شب، غذايي محلي به نام بِشتِزيگ درست مي كنند كه از شيره خرمالوي وحشي و گردو و شكر درست مي شود. از غذاهاي ديگر اين شب، غذايي به نام پيسّه گِندِه است كه از برنج نيم پخته و شكر درست مي شود. از ديگر رسوم اين شب، شكستن گردو براي افراد منزل است كه كيفيت مغز گردو، نشان دهنده شانس و بخت افراد خواهد بود.

 

اما تحليل:

1-    در اين شب از چوب درخت توت كه به آن تير مي گويند، استفاده مي شود، كه نمادي از تير آرش است. يعني در تير روز تير ماه با شاخه درخت تير اين مراسم اجرا مي شود كه نماد تير آرش كمانگير است.

2-    پيسه گنده؛ كه غذاي نيم پخته اي شبيه غذاي ايرانيان در زمان محاصره است، يادآور غذاي ايرانيان مي باشد. گرچه برگزار كنندگان مراسم به اين موضوع، واقف نيستند.

3-    در مورد چرايي موكول شدن اين مراسم از روز به شب و پوشاندن صورت و لال شدن، اين احتمال وجود دارد كه بعد از ورود دين اسلام و مخالفت با اجراي اين رسم، آنها اين رسم را در شب و با پوشاندن صورت خود و در سكوت، براي شناسايي نشدن، انجام مي دادند. و زدن دو لال در برخورد با يكديگر نمادي از اين خواهد بود كه اگر اين افراد پوشيده و لال با مخالفان خود برخورد مي كردند، مورد ضرب و شتم آنها قرار مي گرفتند و وسايلشان ربوده مي شد. البته اثبات اين موضوع، نيازمند دلايل دقيق تري است.

4- گردو به واسطه آن قداست دارد كه تير آرش در پاي درخت گردو مي افتد و يا به آن اصابت مي كند.

5- شستن بدن لال در رودخانه كه در گويش محلي به آن دَرِكا مي گويند، نمادي از غسل آرش كمانگير است.

6- قداست شاخه توت به دليل آن است كه اين شاخه كه از درخت تير مي باشد، نمادي از تير آرش است كه با كمك امشاسپند اسفند از چله كمان رها شده و شايد اين تير از آسمان ها باشد. و اين احتمال مي رود كه ايرانيان باستان و يا تبري هاي باستان اعتقاد داشتند كه تير آرش از درخت توت بوده كه به اين درخت نان تير نهادند.

 

       ياد آرش و تمام قهرمانان  و جان بركفان دين و ميهن گرامي و راهشان پر رهرو باد!  

 

 

 

 

نيم نگاهي به برگزاري عيد مردگان در مازندان:

 

ايرانيان از ديرباز براي رفتگان خود احترام خاصي قائل بوده و پيوسته به هرنحو که بر ايشان امکان داشته،کوشيده اند تا روح آنان را از خود راضي نگه دارند و رسم خيرات دادن براي اموات که يکي از رايج ترين مراسم شب جمعه در اغلب نقاط کشور به شمار مي آيد،              نموداري از اين احترام است به اضافه اين که در بين ساکنان اغلب مناطق شهري و روستايي کشور،پنج شنبه آخر سال،اختصاص به اموات دارد و چنان چه مي دانيم،در آن روز،مردم در کنار مزار عزيزان از دست رفته خود حاضر مي شوند و براي آمرزش روح آنان فاتحه مي خوانند و خيرات مي دهند.

مردم مازندران روز 26 عيد ماه طبري را که برابر 28 تيرماه است،روز مردگان مي دانند و هر سال در اين روز،در مناطق روستايي استان مراسم ويژه اي بر پا مي شود.

اغلب ساکنان روستاهاي مازندران که اصرار عجيبي به برپايي مراسم و شرکت در آن دارند،درباره ي سابقه ي برپايي اين مراسم و فلسفه اش چيزي نمي دانند،                                   اما منابعي که در اين باره وجود دارد،به ما مي گويد اين سنت از جمله آيين هاي کهن و اسطوره اي مازندران است که ريشه در باورها و اعتقادات مردمان عصر پيشدادي دارد.

به نوشته ي دايره المعارف ويکي پديا، مراسم عيد مردگان در سالروز پيروزي فريدون بر ضحاک ماردوش،يعني روزي برگزار مي شود که فريدون 16 ساله براي شکست ضحاک به طرف قلمرو حکومت او که (طبق افسانه هاي عاميانه) امروزه واقع در کوهي رو به روي امامزاده هاشم در جاده هراز است،حرکت کرد.

داستان نبرد فريدون و ضحاک طبق منابع ايراني،از آنجا شروع شد که فرانک،مادر فريدون پس از کشته شدن شوهرش آبتين به دست جلادان ضحاک، فرزند نوزاد خود فريدون را به مرتعي در دامنه اميدوارکوه (واقع در ناحيه لفور) برد و به دست مردي چوپان سپرد.                      دژ اميدوارکوه که از هر سو در محاصره کوه هاي مرتفع قرار داشته و درطول تاريخ پيوسته محل مناسبي براي اختفاي شاهان شکست خورده بوده است. مدت سه سال مخفيگاه فريدون بودتا اين که سر انجام ضحاک محل اختفاي او را کشف کرد.به همين دليل فرانک که دائم نگران حال فرزند خود و از دور مراقب وي بود،فريدون را با سرعت به البرزکوه برد و فريدون تا هنگام رسيدن به سن 16 سالگي نزد مردي پاک سرشت و فرزانه زندگي کرد.فردوسي در شاهنامه خود،پيرامون سال هاي زندگي فريدون نوشته است:

 

 

سه سالش پدروار از آن گاو شير

همي داد هشيوار زنهارگير

نشد سير ضحاک از آن جست و جوي

شد از گاو گيتي پر از گفت و گوي

دوان مادر آمد سوي مرغزار

چنين گفت با مرد زنهاردار

شوم نا پديد از ميان گروه

مر اين را برم تا به البرزکوه

يکي مرد ديني بدان کوه بود

که از کار گيتي بي اندوه بود

فريدون در سن 16 سالگي به طور پنهاني نزد مادرش رفت و راز زندگي خود را از او جويا شد و هنگامي که در جريان قتل پدرش به دستور ضحاک قرار گرفت،از مردم مازندران لشکري بزرگ آراست و براي جنگ با ضحاک به محل حکومت وي رفت و در جريان جنگي که به وقوع پيوست و عده ي زيادي از رزمندگان و سپاهيان طرفدار وي به خاک و خون غلتيدند،بر ضحاک غلبه کرد و او را به زنجير کشيد.

مردم مازندران روز 28 تيرماه را روز پيروزي فريدون بر ضحاک مي دانند و ضمن آن که در اين روز جشن برپا مي کنند،به تجليل از جوانان سلحشوري مي پردازند که در جريان جنگ فريدون و ضحاک جان باخته اند.

مردم مازندران اين روز را (عيد ماه 26) مي نامند،در طول سال هايي که از عمر برگزاري اين سنت مي گذرد،بزرگداشت در گذشتگان خود را نيز به مراسم افزوده اند و هر سال                       با فرا رسيدن اين روز،مشعل هايي درست مي کنند و بر ستون ايوان يا درخت هاي جلوي خانه ي شان مي آويزند.همچنين با حضور در گورستان ها بر سر مزار اموات خود مي روند و شمع يا سو چو(مشعل چوبي) مي افروزند و بر ضحاک لعنت مي فرستند.

در بعضي از روستاهاي مازندران از ديرباز رسم بر اين است که مردم از چند روز مانده به 26عيد ماه مقدمات مراسم را تدارک مي بينند.غذاي مفصلي مي پزند،شيريني و ميوه تهيه مي کنند و صبح زود راهي زيارتگاه ها و گورستان ها مي شوند و تا عصر در کنار مزار اموات مي مانند،در آنجا غذا مي خورند و خيرات مي دهند و در حاشيه ي مراسم،بازار محلي تشکيل مي شود و شرکت کنندگان در مراسم به خريد و فروش مي پردازند،سپس هنگام عصر زنان و دختران به خانه بر مي گردند و چند نفر از مردان روستا به نمايندگي از طرف ديگران،براي سرکشي به شاليزارها مي روند و در بازگشت،نويد سر کشيدن ساقه هاي برنج را به اهالي روستاي خود مي دهند و اهالي روستا،بعد از شنيدن آن خبر خوش،براي شکرگزاري بابت رشد ساقه هاي برنج،در يک جا جمع مي شوند و به جشن و شادماني مي پردازند.

همچنين بالاتر از منطقه کوهستاني کمرپشت نيز که مشرف بر روستاهاي مِلِرد و کِرمون است،بقعه امامزاده اي به نام عباسعلي وجود دارد که در اين روز مراسم مختلف از جمله تعزيه خواني،اسب دواني،کشتي و... در آن برگزار مي شود و بعد از پايان مسابقه کشتي سنتي و مشخص شدن پهلوان سال،گوسفندي که از قبل تهيه شده به پهلوان اهدا مي شود.

لازم به ذکر است که در خود روستاي کمرپشت نيز اين رسم و رسوم به ويژه کشتي سنتي يا لوچو به نحو احسن و با شکوهي برگزار مي شود و همواره بازيدکنندگان زيادي را در اين روز از سراسر استان پذيرا مي باشد.

 

 

سنت حسنه برف چال:

يكي از آداب و رسوم بجاي مانده از گذشتگان در خطه سبز شمال كشور سنت حسنه برف چال است كه مردم برف را در چاه سر پوشيده اي ذخيره مي كنند و اين چاه در 90 كيلومتري شهر آمل ( بخش لاريجان ) در ضلع جنوبي قله سترگ دماوند قرار دارد .

برف چال نوعي مخزن برف سر پوشيده است كه عمق آن از سطح زمين حدود 7 متر و دهانه آن حدود 4 متر مي باشد ديواره اين مخزن از سنگ چيده گرديده و سقف آن با چوب و گل پوشيده شده و در سالهاي اخير روي آن را بتن داده اند و براي برداشت برف در قسمت پائين دست چاه تونلي حفر شده كه ضمن برداشت برف مي توان به كف چاه دسترسي پيدا كرد .منشاء سنت برف چال را بايد يك رويكرد زيست محيطي و معيشتي دانست منبع اصلي اين عملكرد در ارتباط با شرايطي است كه دامداران اين گروه در روستاي اسك در مرتع اسك وش به دنبال كندن چاله اي براي ذخيره كردن برف براي استفاده در تابستان بودند اما رويكرد منسكي و رسمي آن را بايد به باني اين رسم يعني سيد حسن ولي نسبت داد .

اگر چه رسم برف چال با يك رويكرد معيشتي اقتصادي شروع مي شود ء اما پيوند آن به يك رسم را بايد از دير باز به انديشه ها و باورهاي مذهبي به معني وسيع آن آميخته دانست به خاطر همين هر بار توانسته با شرايط هر عصري همخواني يابد به خصوص كه امروزه علاوه بر كاركرد اقتصادي و مذهبي با كاركرد هاي اجتماعي و هويتي همراه شده است .از گذشته مراسم برف چال هر ساله در يكي ازروزهاي نيمه اول با نيمه دوم ارديبهشت برگزار مي شد و روز جمعه به خاطر مناسب بودن آن به لحاظ مذهبي وشغلي اجرامي شد.

 

نوروزخواني:

 

 از عمده ترين آيين هايي كه همراه با موسيقي خاص خود هنوز هم بصورت كمرنگي در نواحي مختلف كوهستاني ، كوهپايه يي و جلگه يي البرز رواج دارد بايد از نوروزخواني ياد كرد . مازندران پيوسته يكي از مراكز پر رونق ‹‹ نوروزخواني ›› بوده است .

در اين رابطه علاوه بر نوروزخوانان مازندراني ، تعداد قابل توجه اي از نوروزخوانان كومش و طالقان وظيفه اجراي آنرا در اين منطقه برعهده داشته اند .همه ساله قبل از فرا رسيدن نوروز ، تعداد بيشماري از نوروزخوانان همراه با يك همخوان كه به اصطلاح محلي آنها را  ‹ پيوري كَر › piyurikar ) ( يا ‹ پِه خون ›  ((pekunkمي گويند . كليه روستاها و آباديهاي كوهستاني و جلگه يي را زير پا گذاشته و ضمن توقف در مقابل يكايك منازل به اجراي نوروزخواني مي پرداختند .حضور نوروز خوانان در روستاها و آباديها به منزله فرا رسيدن بهار و بشارت نوروز بوده است . از همين رو مردم ضمن استقبال گرم از نوروز خوانان ، انعام قابل توجه اي را تقديم آنان مي داشته اند .  كارنوروزخوانان معمولا از دوازدهم اسفند آغاز و تا يك روز قبل از تحويل سال نو ادامه مـي يافت . با اين حال برخـي از نوروز خوانان چند روز اول سال نو نيز به كارشان ادامه مي دادند .كار نـوروز خوانـان از نظر اوقـات شبانـه روز نيز متفـاوت بوده است . اگـر چـه نوروز خوانان مازندراني طبق سنتهاي نياكان خويش كار خود را بامدادان آغاز و غروب هنگام به پايان مي رساندند . ولي در برخي نواحي كار نوروزخوان تا پاسي از شب ادامه مي يافت .

 

عيد نوروز

هنگام تحويل سال افراد خانواده دور سفره هفت سين كه با ظرافت و سليقه خانم خانه چيده شده مي نشينند و در حاليكه پدر خانواده دعاي تحويل مي خواند منتظر سال نو مي شوند. در گذشته كه امكانات ارتباطي مانند راديو و تلويزيون نبود با تيراندازي يا گفتن اذان سال جديد را به همه اعلام مي داشتند. بعد از اين كه سال نو شد كسي كه به عنوان مادرمه انتخاب شده با مجمعي كه در ان قرآن ، آيينه، اب ، سبزه و شاخه هاي سبز جوان قرار دارد وارد خانه مي شود چهارگوشه اتاق ها را آب مي پاشد قرآن را كنار سفره هفت سين مي گذارد و شاخه هاي سبز ( درخت آلوچه) را به اين نيت كه سال سرسبز و خوش و خرمي براي خانواده باشد، جلوي در اتاق آويزان يا روي طاقچه اتاق مي گذارد. دراين روز مادر خانه، غذاي عيد، سبزي پلو با مرغ يا گوشت درست مي كند. علاوه بر آن غذايي به عنوان خيرات براي اموات مي پزند و بين مردم پخش مي كنند . در غروب شب اول سال به اين اعتقاد كه چراغ خانه آنها هميشه روشن و نوراني باشد، به سر در خانه ها شمع يا شعله آتش آويزان مي كنند.

 

خوردني هاي عيد  :

 

 چند روز مانده به عيد مقدار زيادي برنج را مي خيساندند و بعد از شستشوي كامل آن را نيمه خشك مي كردند و به همراه ديگر زنان به دنگه سر(آسياب دستي) مي رفتند و برج ها را آرد مي كردند كه به آرد برنج ((دنكو)) مي گويند. پس از آن كه سهم صاحب آسياب را از دنكو دادند به خانه بر مي گشتند. دنكو را روي حرارت ملايم تفت مي دادند آن وقت با پودر قند و روغن گاوي حلوا درست مي كردند. پيشتر ها اندازه حلوا درست به اندازه ي يك آجر بود. هم چنين باآرد برنج (دنكو) >> كماج << هم مي پختند. كماج نان گردي است كه محتويات آن آرد برنج" شير و تخم مرغ مي باشد. معمولا زنان بعد از پختن نان خانگي خمير كماج را روي تنور مي گذاشتند و روي آن را با صفحه اي فلزي پوشانده زغال هاي گداخته مي گذاشتند كه در واقع همان عمل فر امروزي بود و كماج مانند كيك پوف مي كرد. از خوردني هاي ديگر نوروز دخترانه است كه آن هم ازبرنج پخته و خشك شده در آفتاب تند تابستان درست مي شود. برنج خشك شده را در روغن بسيار داغ مي ريزند كه فورا پفكي مي شود آن را در ظرفي مي ريزند و بر رويش عسل يا شيره ي خرمالو و يا شكر مي پاشند و مصرف مي كنند. از خوردني هاي ديگر نوروز نان تنوري ريز است كه از آرد گندم تخم مرغ"شكر و روغن درست مي شود. نان تنوري ريز توسط زنان در تنور پخته مي شود و در سفره نوروزي قرار مي گيرد. رنگ كردن تخم مرغ از كارهاي ديگر زنان و دختران مازندران است. در قديم براي رنگ كردن تخم مرغ گزنه را در آب جوش مي جوشاندند و تخم مرغ را در آب آن قرار داده مي پختند كه تخم مرغ ها رنگ سبز طبيعي به خود مي گرفت. هم چنين با زغال شكل هاي مختلفي روي تخم مرغ مي كشيدند. همه ي مراسم فوق هم اكنون در مازندران رايج است جز اين كه شكل انجام آنها تغيير نموده مثلا همه مردم براي آرد برنج به ((دنگ سر))نمي روند بلكه با آسياب هاي كوچك برقي در منزلشان برج را آرد مي كنند اگر چه در بعضي نقاط مثل((خواجه كلا)) زيراب دنگ سر وجود دارد و مردم از هر محله اي به آنجا مي روند و بر نجشان را ((دنكو)) مي كنند. هنوز هم ((دنكوي)) دنگ سر از نظر مرغوبيت حرف اول را مي زند. هم چنين براي رنگ كردن تخم مرغ از رنگ هاي شيميايي استفاده مي كنند و كماج را در فر مي پزند. از شيريني هاي بسيار خوشمزه و تقريبا پر خرج ايام نوروز در مازندران ((آب دندان)) است كه از آرد برنج بسيار نرم و پودر قند و كره تشكيل شده است. آب دندان در فر پخته مي شود و سابقه اي ديرينه دارد.

 

جشن نوروز ماه:

مردم مازندران در اواسط مرداد ماه جشني به نام نوروز ماه دارند وقتي كه اولين محصول برنج زودرس رسيد بعد از جمع آوري و درو با همان برنج غذا درست مي كنند و درخارج از روستا جشن پايان كار مي گيرند. اين مراسم دست مانند سيزده به در است و اعتقاد دارند كه اين روز را حتما" بايد بيرون از روستا به سر برد در واقع اين جشن يك نوع سپاسگزاري به درگاه خداوند است.

 

مراسم تيرماه سيزده :

از ديگر مراسم سنتي و رسمي مازندران تيرماه سيزده است كه در اواسط آبان هر سال برگزار مي شود. البته روايات مختلف در مورد تيرماه سيزده وجود دارد.
مي گويند كه شب تولد حضرت علي ( ع) است. مي گويند پيروزي كاوه بر ضحاك و جشن مهرگان است.

 در اين شب همه خانواده كنار هم جمع مي شوند و تا پاسي از شب به خوردن تنقلات و گوش دادن به قصه و افسانه هاي بزرگ ترها سپري مي كنند جوانان هم با در دست داشتن تركه اي بلند كه كيسه اي به انتهاي آن بسته شده است. همراه كودكان به در خانه ها رفته و با سر و صدا و كوبيدن چوب به درخانه ها و لال بازي از صاحب خانه تقاضاي هديه مي كنند به آنها پول ، ميوه، شيريني داده مي شود.هنگامي كه لال به همراه گروه خود در كوچه ها شروع به حركت مي كند اين اشعار را مي خواند:لال بيمو، لال بيمو، پارسال و پيرار بيمو، چل بزن ديگه بزن، لال انه لالك انه، پيسه گنده خوانه ، سالو ماه ارزون نوه، لال مار رسوا نو، لال انه لالك انه، پاربورده امسال انه ، لال آمده ، لال آمده، پارسال و امسال امده، چرخ نخ ريسي را حركت بده، به ديگ بزرم، لال آيد، لال كوچك مي آيد، كسي كه شيريني پيس كنده مي خواهد مي آيد ، سال و ماه ارزان نمي شود، لال بزرگ رسوا نمي شود، لال مي آيد، لال كوچك مي آيد ، پارسال رفته امسال مي آيد.

 

شب يلدا  

 

شب اول زمستان را گت چله مي نامند در اين شب بنا به سنت ديرين همه افراد خانواده دور هم جمع مي شوند و با خوردن هندوانه ماست و ميوه و آجيل سرماي فصل زمستان را از خود دوي مي كنند اعتقاد بر اين است كه با خوردن ماست يا هندوانه در شب يلدا، هرگز در زمستان سردشان نخواهد شد. در اين شب دختران دم بخت با پوشاندن صورت خود از هفت خانه چيزي مي گيرند اگر كسي آنها را نديد و نشناخت حتما" به آنچه نيت كرده اند خواهند رسيد.

 

 

آداب و رسوم مردم مازندران در ماه رمضان

مردم استان مازندران ماه مبارك رمضان را در حالي آغاز كردند كه روزه اولي‌ها مثل هميشه بر سر سفره افطار متبرك شمرده مي‌شوندماه مبارك رمضان ماه توبه، ماه محو گناهان، ماه سلام و اسلام است كه مردم استان مازندران با اميد به دست آوردن بازگشت به خويشتن از راه پيروزي بر طاغوت نفس، روزه‌شان را آغاز كردند ماه رمضان در فرهنگ عامه ايرانيان جايگاه ويژه‌اي دارد و در تمامي شهرهاي كشور ماهي مقدس به شمار مي‌رود..

از جمله آداب و رسوم و اعتقادات مردم در اين ماه نذورات مختلفي است كه مردم به آن توجه خاصي دارند. مردم استان مازندران براي برآورده شدن آرزوها و ارتباط معنوي با خدا سه روز مانده به ماه مبارك رمضان را روزه مي‌گيرنددر مازندران افرادي كه حاجتي داشته باشند براي برآورده شدن آن نذر ختم انعام مي‌كنند و براي اين كار از كساني كه در قرائت قرآن تبحر دارند دعوت مي‌كنند و به هنگام خواندن قرآن مقداري نمك، چند قرص نان و چند ظرف آب در سيني بزرگي مي‌گذارند و در مجلس قرار مي‌دهند.

پس از خواندن سوره انعام افراد روزه خود را با غذاهايي كه در سيني قرار دارد باز مي‌كنند و نان‌هاي باقي‌مانده را به عنوان تبرك در سفره نان قرار مي‌دهند تا بركت پيدا كند و در ادامه صاحب مجلس سفره افطار را پهن مي‌كندقديم در مازندران رسم بود افرادي كه فرزند پسر مي‌خواستند نذر مي‌كردند كه در طول ماه مبارك رمضان مردم را براي خوردن سحري بيدار كنند، به اين صورت كه يك پيت حلبي خالي به گردن خود مي‌آويختند و با چوب به آن ضربه مي‌زدند تا مردم براي سحري بيدار شوند كه البته اين رسم‌ها هم‌اكنون از بين رفته استنذر حلوا از ديگر نذورات مردم اين منطقه است كه در شب 15 ماه مبارك رمضان هم‌زمان با ميلاد امام حسن مجتبي (ع) زنان به عنوان نذر قند، چاي، خرما و زغال به مسجد مي‌برند كه اين كار تا پايان ماه مبارك رمضان ادامه داردهمچنين در كنار اين مواد حلوا، آش، زولبيا و باميه سنتي، فرني، آبگوشت و باقلاي پخته با پلو به ميان روزه‌داران مي‌برند .

‌قديم در ساري در زمان افطاري هر كسي كه نذر داشت مجمعه‌اي از كل نذورات خود را به عنوان افطاري درست مي‌كرد و به زندان شهر مي‌برددر خصوص عزاداري مردم مازندران از شب نوزدهم تا آخر ماه رمضان مي‌توان گفت که  مردم استان در اين شب‌ها در مدح امام علي (ع) شعر مي‌گويند و مردم نذورات خود را به صورت پول داخل كشكول مي‌گذارند، در آن شب خرما، شربت زعفراني و فرني به عنوان نذورات به روزه‌داران داده مي‌شود..

روزه‌سري

كساني كه در مازندران براي نخستين بار به سن تكليف مي‌رسند و روزه مي‌گيرند تا زماني كه از جانب بزرگ‌ترها به عنوان روزه‌سري هديه‌اي نگيرند، افطار نمي‌كنند .معمولاً اين هدايا شامل چادر نماز و طلاجات براي دختران، پول و انواع نقره‌جات قديمي براي پسران است.

 

سحر و افطار

مازندراني‌ها بر اين اعتقادند كه سحر را نمي‌خوابند، زيرا نماز نافله شب مي‌خوانند و به ويژه مناجات حضرت امير در مسجد امير را به نام مولا يا مولا زمزمه مي‌كنند . مردم استان مازندران يا با صداي خروس و يا با سحر‌خواني آواز‌خوانان خود را براي سحر آماده مي‌‌كنند . سحر‌خوانان با صداي بلند مي‌خواندند: سحر شد بپا خيز هنگام نماز است و همسايه‌ها نيز با اين آواز ديگران را براي سحري در صورت خواب بودن بيدار مي‌كردند . قرائت مناجات ابوحمزه ثمالي و خواندن يك جزء از قرآن توسط با‌سوادان از ديگر سنت‌هاي مردم مازندران بوده است.

ساك با كوكو، تخم مرغ و برنج و در قديم نيز قرقناق از غذاهاي محلي مازندران بود كه اعتقاد داشتند خوردن اين غذاها در طول روز مانع گرسنگي و ضعف مي‌شود دعوت از اقوام و فاميل به افطاري يكي از مهم‌ترين مراسمي است كه مردم مناطق مازندران به آن پايبند هستند .

 

وداع با ماه مبارك رمضان

اين مراسم در مازندران از شب 27 ماه مبارك رمضان برگزار مي‌شود در اين شب‌ها مداحان و مبلغان ديني نداي خوش‌‌ الوداع با رمضان، الوداع شهر نور و القرآن را سروده و با اشعار زيبايي از سروده‌هاي محلي با ماه رمضان وداع مي‌كنند و براي ورود به ماه شوال و بزرگ‌ترين عيد اسلامي آماده مي‌شونددر اين ماه فوت كردن به قند و بستن گره به نخ هنگام خواندن دعاي جوشن كبير و دادن آن به مريض براي شفا نيز رسم استمردم مازندران در شب ضربت خوردن حضرت علي (ع) خوردن شيريني را حرام مي‌دانند..

 

 

مراسم ماه محرم :

 كليه تكايا مساجد و خانه ها از چند روز پيش از ماه محرم سياه پوش مي شوند و از روز اول ماه محرم مراسم عزاداري آغاز مي شود مردم در دسته و هيات هاي زنجير زني و سينه زني به مساجد و تكايا مي روند و كساني كه نذر دارند نذورات خود را اعم از آش خرما، شربت، و غذا .. بين مردم پخش مي كنند. در روستاي نوا از شهرستان آمل، مراسم نخل گرداني ، معمول است. از روز اول تا هفتم مردم به عزاداري مي پردازند و سعي دارند تا در اين روز كليه نذورات خود را ادا كنند در روز هفتم همه مردم به كنار نخلي مي روند و به آن سلام مي كنند اعتقاد بر اين است كه نخل تابوت امام حسين ( ع) است. در روز هشتم نخل را بيرون مي آورند و در محله ها مي گردانند . مردم نيز همراه نخل مي روند به اين مراسم اصطلاحا" نخل گرداني مي گويند.كساني كه نذر شير دارند در روز هشتم، نهم، دهم، همراه نخل گرداني شير بين مردم پخش مي كنند نخل ها را به در هر خانه كه مي برند صاحب خانه نذر خود مانند شربت، خرما، شير، دود كردن اسپند را به جا مي آورد اگر نذر قرباني داشته باشند قرباني مي كنند در روز نهم و دهم محرم همين مراسم صورت مي گيرد در شب دهم عاشورا،كه شام غربيان است نخل را دور محله مي گرداند و همه مردم پابرهمه و شمع به دست همراه نخل به امامزاده مي روند و تا صبح به سينه زني و عزاداري مي پردازند. تا چند سال پيش مراسم تعزيه خواني نيز در محرم برگزار مي شد. امروزه در روستاها كم و بيش تعزيه خوانده مي شود

 

 

عيد غدير :

در اين روز كه خاص عيد سادات است مردم به ديدن سادات مي روند. و سكه اي را به عنوان ته كيسه يا پارچه سبز و سفيد رنگ از دست سيد يا سيده به عنوان تبرك دريافت مي دارنددر اين روز گوسفند يا بره قرباني را حنا مي بندند و تا آفتاب نزده قرباني مي كنند كساني كه نذر دارند به هر نيتي كه باشد انگشت به خون مي زنند و به پيشاني مي مالند همچنين اعتقاد دارند در روز عيد قربان بعد از قرباني كردن نبايد از خانه خارج شوند و سركار بروند در منزل هم كاري انجام نمي دهند تا قرباني آنها رد بشود

 

 

 

مراسم تمناي باران :

از انجا كه اساس معيشت و كشاورزي بر پايه آب است، بنابر اين كم و يا زياد بودن باران و آب مشكلاتي را ايجاد مي كند. اگر باران كم ببارد و دچار كمبود آب بشوند مراسم خاصي را به جاي مي آورندتا خداوند دعاي انها را مستجاب كرده وباران بفرستد.مراسمي كه براي تمناي باران دارند به اين شرح است : اهالي روستا همگي به امامزاده مسجد يا ميدان بزرگ روستا و يا خارج از روستا مي روند دعا مي كنند و « ملا» يا « سيد » گوشه اي از جلد قرآن را خيس مي كند يا منبر را به اين نيت كه باران بيايد، با گلاب مي شويد. علاوه بر اين مرسوم است كه همه مردم شير و برنج جمع مي كنند و با آن شير برنج درست كرده مي خورند و مقداري از آن را با اين باور كه باران ببارد روي پشت بام مي ريزند

 

مراسم باران خواهي :

يكي از مراسم رايج به هنگام خشك سالي مراسم باران خواهي است . به زبان محلي اين مراسم را « شيلون » يا « شيلان » مي نامند. به اين منظور ابتدا از اهالي محل مواد اوليه براي پخت شير و برنج و يا آش مورد نظر آن ها جمع آوري مي شود در روز معين اهالي در مكان مقدسي مانند مسجد، تكيه ، امامزاده و يا در اطراف درخت مقدس جمع مي شوند و پس از پخت آش به وسيله زن هاي محل، مراسم دعا وروضه خواني انجام مي شود و از خداوند طلب باران مي كنند. پس از صرف آش مراسم به پايان مي رسد.از ديگر عقايد مردم منطقه در اين زمينه، گذاشتند پايه منبر در آب و يا ريختن آب به روي فردي سيد است.

مراسم آفتاب خواهي :

اگر بارندگي زياد باشد براي اين باران بند بيايد نام هفت يا چهل كچل را بر كاغذ مي نويسند و آن به بندي آويزان مي كنند تا باد بخورد و باران قطع شود يا با خواندن دعا و نذورات مختلف از خداوند طلب آفتاب و در آمدن خورشيد مي كنند.در روستاي « كرات كياسر» شهرستان ساري، اگر باران ببارد و مانع فعاليت كشاورزي شود، زن هاي روستا به طور جمعي شعر زير را مي خوانند : باران كو، باران بي پايان كو، گندم كه زير خاكه، از تشنگي هلاكه، يا حضرت سليمان، روز افتاب و شب باران » در روستا « ولويه كياسر » ساري هنگامي كه باران به مدت چند روز ادامه داشته باشد براي بند آمدن آن بچه هاي روستا قوطي هاي حلبي را به نخي مي بندند و دو سر نخ را مي گيرند و در كوچه هاي محل راه مي روند و دسته جمعي شعر زير را مي خوانند « قوطي قوطي افتاب كن، يك مشت برنج تو ابا كن، ما بچه هاي گرگيم، از سرمايي بمرديم، يا قرا، يا كتاب فردا بشه آفتاب.در روستاي « كليج كلادودانگه » در هنگام بارش زياد باران، بچه هاي محل لباس كهنه مي پوشند و با جارو و گل و لاي كوچه ها را به هم مي زنند و ميخ وانند « بابروم – بابروم ، امروز آفتاب فردا آفتاب پيرا ( پس فردا( آفتاب آنگاه افراد هر خانواده به بچه ها مواد غذايي و يا شيريني مي دهند.در روستاي « علي اباد دودانگه » منطقه سواد كوه، وقت بارش زياد باران اهالي محل پارچه اي را از امامزاده شاهزاده حسين مي ربايند پس از آفتابي شدن هوا آن پارچه را به اضافه پارچه ديگر به امامزاده پس مي دهند.

گرفتن ماه و خورشيد :

گرفتگي ماه و خورشيد را ظل ( تاريكي) مي نامند و معتقدند كه اژدهايي جلوي آن را گرفته است در اين حالت براي رهايي و برطرف شدن تاريكي از ماه به پشت بام ها مي روند بر ظرف مسي مي كوبند و با تفنگي تيراندازي مي كنند. علاوه بر اينها نماز ايات مي خوانند و دعا مي كنند.

 

 

گهواره بندي :

در بيشتر نقاط شهري و روستايي استان رسم بر اين است كه در دهمين روز تولد نوزاد عده اي از بستگان و آشنايان براي صرف ناهار دعوت شوند پس از صرف ناهار و چاي و شيريني مادر بزرگ و يا قابله كودك را در گهواره مي بندند در بعضي مناطق اگر نوزاد فرزند اول باشداين وظيفه را مادر بزرگ طرف مادري به عهده مي گيرد سپس مدعوين پولي به عنوان هديه در گهواره طفل مي گذارند.در بعضي از روستاهاي شهرستان نور پس از خوابانيدن نوزاد در گهواره، بستگان طرف مادري نوزاد، روي گهواره گردو يا نبات مي شكنند و يا گهواره را چند بار به شدت تكان مي دهند اين كار به اين دليل انجام مي شود كه اگر در طول زندگي بين پدر و مادر نزاعي رخ داد گوش طفل به سر و صدا عادت كرده باشد.

 

 

دندان سري :

يكي از مراسم دوران كودكي مراسم دندان سري است كه همزمان با ظاهر شدن اولين دندان هاي طفل برگزار مي شود . در اين مراسم مادر كودك شير برنج يا آشي كه انواع حبوبات در آن وجود داشته باشد مي پزند و كاسه اي از اش را به خانه فاميل ها و دوستان مي دهد معمولا" رسم است كه افراد هنگام پس دادن كاسه، هديه اي مانند جوراب، روسري يا پول در آن مي گذارند.

 

مراسم ازدواج :

 خواستگاري از دختر توسط اقوام نزديك داماد صورت مي گيرد. بعد از رضايت خانواده عروس فرداي آن شب غذا و شيريني تهيه ديده براي خانواده عروس مي فرستند. براي مراسم « اره گيرون يا سهمان بله برون به خانه عروس مي روند و با دادن انگشتر به عروس در واقع او را براي پسر شان نشان مي كنند. در همان شب بله برون ميزان شيربها ( زر) را نيز معين مي كنند بعد از اين مراسم دوران نامزدي آغاز مي شود كه معمولا" از 6 ماه تا 2 سال طول مي كشد.چند روز مانده به عروسي مقدمات آن را فراهم مي سازند. به خريد مي روند و براي عروس داماد پيراهن، پارچه، و ... مي خرند.براي دعوت كردن مردم به عروسي زني را به عنوان خبر گير به خانه هاي مردم مي فرستند تا همگي را براي عروسي دعوت نمايد.يك روز قبل از جشن از خانه داماد تمام مخارج جشن عروسي از قبيل برنج، مرغ، گوشت، روغن به نام خرج بار، را بار اسب مي كنند و همراه چند گوسفند پاي كوبان به خانه عروس مي فرستند مردم نيز كمك هايي به نام سوري در مجمع هاي مسي گذاشته و روي ان را با پارچه هاي رنگي مي پوشانند و آن را بر سر گرفته به خانه داماد مي برند.

 شب قبل از عروسي « حنابندان » مي گيرند. صبح روز حنابندان ، عروس و داماد جداگانه با جشن و پاي كوبي به حمام مي روند دلاك در حمام به عروس و داماد شربت و شيريني مي دهد و اسپند دود مي كند. سپس عروس و داماد جداگانه سوار بر اسب، همراه دوستان به خانه مي روند.شب حنابندان عروس و داماد جداگانه در خانه خود، مراسم حنابندان را انجام مي دهند در خانه عروس، خواهر يا يكي از دوستان عروس حنا در دست عروس مي گذارد و در خانه داماد نيز دوستان داماد در دست او حنا مي گذارند.روز عروسي وعقدكنان خانواده عروس و داماد جداگانهميهمانان ناهار مي دهند.

بعد از ظهر عروسي داماد به همراه فاميل و دوستان براي آوردن عروس به طرف خانه عروس راه مي افتد داماد از قبل اسبي را تزيين مي كند تا عروس را روي آن بنشاند وقتي به خانه عروس رسيدند خانواده عروس با نقل و شيريني و دود كردن اسپند به استقبال آنها مي رود پدر يا برادر عروس، ناني را به كمر عروس با شال سفيد يا سبز مي نشانند به اين نيت كه اولين فرزندشان پسر باشد و پير بچه ديگري آيينه به دست جلوي اسب عروس راه مي افتد. در بين راه دوستان داماد با پاي كوبي و تير اندازي، در شادماني سهيم مي شوند گاهي نيز با گذاشتن مسابقه اسب دواني بر عروسي مي افزايند.وقتي كه به در خانه داماد رسيدند داماد از اسب پياده نارنج، انار، يا سيبي، را در دست مي گيرد و به سمت عروس پرت مي كند عروس بايد آن را بگيرد و سپس آن را با هم بخورند. عروس ابتدا وارد خانه نمي شود مگر اينكه پدر داماد سكه اي يك راس گاو و يا زميني را به عنوان رونما يا پاناز به عروس بدهد. وقتي عروس وارد حياط خانه شد مادر و خواهرهاي داماد اسپند دود مي كنند و نقل و نبات و شيريني به همراهان مي دهند تمام مهمانان شام را در خانه داماد مي خورند وپس از خوردن شام آنجا را ترك مي كنند تنها زني به نام « عروس مار » همراه عروس مي ماند. صبح روز بعد از عروسي عروس بايد صبحانه را آماده كند و به خانواده داماد بدهد. خانواده داماد نيز لباس، پول، پارچه اي را به عنوان خلعت به عروس مي دهند سه روز بعد از عروسي ، عروس و داماد به عنوان سلام به مادرزن، به خانه عروس مي روند كه به آن زن مار سلام مي گويند. جهاز عروس را يك روز قبل از عروسي به خانه داماد مي برند.

 

 

موسيقي منطقه اي مازندران را مي‌توان به چند بخش جداگانه تقسيم كرد

1. موسيقي مناطق مركزي مازندران از ساري تا نوشهر:

موسيقي اين مناطق بر پايه‌ي اصيل‌ترين و كهن‌ترين نغمه‌ها و ملودي‌هاي چوپاني مازندران شكل گرفته است و محور اصلي موسيقي اين بخش از سوي پنج مقام آوازي وزين و پر قدمت يعني طبري بلند، طبري كوتاه، كتولي بلند، ميون كتولي و تعداد زيادي قطعه ساز چوپاني است.

2.موسيقي علي‌آباد كتول:

 ساختار موسيقي كتول متكي بر دو مقام آوازي با عنوان «هرايي كوتاه» و «هرايي بلند» است. سازهاي اين منطقه عبارت اند از: دوتار، سازي با منشاء تركمني و خراساني، ني هفت بند، ني سنتي تركمني، دهل، شمشاد، كمانچه و سرنا.

3.موسيقي گداري:

 گدارها تيره‌اي از خنياگرانند كه از جاهاي ديگر به ايران آورده شده‌اند. موسيقي گداري در واقع بيان ويژه‌اي از موسيقي مازندران است كه با احساس، دانش و فرهنگ موسيقي قوم گدار عجين شده است.

 

4.موسيقي خاور مازندران:

<


مطالب مشابه :


کاردستی گروهی عید غدیر

آموزش پیش دبستانی . کاردستی گروهی عید




آداب و رسوم مردم مازندران

آموزش جغرافیا نوروز خوانان معمولا" پانزده روز قبل از فرا رسيدن عيد نوروز به داخل روستاها




اسلام و عيد نوروز

طور اعمال روز عيد غدير خم سماق، سركه، سكه، سيب، سبزه و سمنو تزيين مي كنند اما




لباس محلي مازندراني

يا زرد و آراسته به سكه و پول هاي قديمي تزيين مي كنند در محل عيد غدير آموزش وپروش




آداب ورسوم مردم مازندران

عيد غدير : در اين روز و سكه اي را به عنوان ته كيسه يا پارچه سبز و سفيد رنگ از آموزش ثبت




برچسب :