کلیماتولوژی شهری

بررسي عوامل تأثير گذار بر اقليم شهر

تقريباً همه دانش آموختگان جغرافيا و بويژه دانشجويان جغرافياي انساني کم و بيش با تأثير عوامل اقليمي بر مراکز جمعيتي اعم از شهري و روستايي واقفند و در اين بحث بطور خلاصه به بيان اين مطالب مي پردازيم .

1-2: مقدمه :

در پي افزايش جمعيت در شهرها در کشورهاي مختلف جهان گسترش افقي شهرها و تغيير کاربري اراضي را موجب شده که نتيجه آن کاهش سطوح پوشش گياهي طبيعي – نابودي خاک – محدود شدن حريم رودخانه ها – آلودگي درياچه ها و درياها و .... کم وبيش بر شرايط آب و هوايي شهرها تأثير گذاشته است از طرف ديگر وجود ساختمان هاي بلند . ورود ذرات گرد و غبار و آيروسل ها به جو، مستقيماً ناشي از فعاليت هاي انساني در شهرها مي باشد.

بنابراين فعاليت هاي انسان در شهرها و مناطق شهري مي تواند بر روي رژيم حرارتي – بارش- باد و... تأثير گذارد.

گرچه امروزه محققين به علت ناکافي بودن اطلاعات اقليمي ناشي از کمبود ايستگاه هاي هواشناسي و اعتبارات مالي مورد نياز و .... در ايران نتوانسته اند آنگونه كه بايد تأثيرات اقليم برشهر و يا بهتر بگوييم تأثيرات توسعه شهرنشيني بر شرايط اقليمي را مورد مطالعه قرار دهند ولي فعاليت هايي که توسط افراد مختلف به عمل آمده در اين بحث مورد استفاده قرار گرفته و نتيجه اين اطلاعات در صفحات بعد ارائه مي شود.

2-2 بررسي اقليم شهر:

شهر به عنوان يک مکان جغرافيايي پويا ابتدا، تحت تأثير شرايط اقليمي است که بر آن محيط جغرافيايي که شهر در آن مستقر شده قرار دارد حاکم است. در اين بحث به بررسي عوامل موثر بر اقليم شهر مي پردازيم:

1-2-2: موقعيت جغرافيايي: گرچه موقعيت جغرافيايي از عوامل اقليمي نمي باشد ولي قرارگيري شهر در رابطه با خط استوا شرايط آب و هوايي آن ر امشخص مي کند. زيرا هر چه يک مکان جغرافيايي به عرض جغرافيايي کمتري تعلق داشته باشد تحت تأثير انرژي تابشي بيشتري قرار گرفته و با دريافت انرژي بيشتر رو به رو مي باشد. ازاين جهت بيان عرض جغرافيايي يک شهر بيان کننده زاويه تابش- ميزان نور وانرژي تابشي- ساعات شبانه روز و ... مي باشد و از اين لحاظ بايستي در ساخت و ساز هاي شهر که در رابطه اقليم است اين موقعيت ملحوظ گردد.

براي مثال شهرهاي خوزستان و هرمزگان را با آذر بايجان و خراسان شمالي مقايسه کنيد. در بررسي هاي انجام شده بر روي ساخت و سازهاي شهرهاي جنوبي ملاحظه مي شود که ساختمان ها معمولاً پشت به آفتاب احداث مي گردند، ورودي ها داراي کنسول بوده که از تابش مستقيم آفتاب به پنجره ها و نورگيرها و ورودي ها جلوگيري مي شود. در حاليکه در آذربايجان وخراسان شمالي براي برخورداري از حداکثر تابش آفتاب و دريافت انرژي خورشيدي سازه ها رو به آفتاب احداث مي گردند و در بيشتر موارد سعي مي شود که نورگيرها و پنجره ها مستقيماً انرژي خورشيدي را به داخل بناها هدايت کنند.

در اين ميان شهرهاي داخلي فلات که از يک طرف با تابستان هاي گرم و خشک و طولاني روبه رو هستند و از طرف ديگر داراي زمستان هاي سرد مي باشند ، بناها را طوري احداث مي کنند که در زمستان بيشترين انرژي را دريافت دارند و در تابستان ها حداقل انرژي و از اين نظرات با حياط هايي روبه رو مي شويم که در دو يا سه طرف آن ها بناهاي مسکوني ساخته شده است، ساختمان ها داراي بهار خوا ب واتاق ها و سردابه و زيرزمين هستند. اين شرايط تحت عنوان معماري همساز با اقليم مطرح مي گردد. که بخصوص در ايران بسيار قابل اهميت مي باشد و در معماري قديم ايران بخوبي رعايت مي شده، متاسفانه در پنجاه سال اخير که همزمان با رشد سريع شهر نشيني مي باشد، اين همسازي از ميان رفته و به همين علت برمصرف انرژي بخصوص برق و گاز افزوده شده است. در بسياري از مناطق با درنظر گرفتن شرايط همسازي معماري با اقليم مي توان در کاهش انرژي به ميزان قابل توجه اثر گذاشت.

3-2-2: شرايط توپوگرافي :

شرايط توپوگرافي نيزمستقيماً عامل اقليمي محسوب نمي گردد ولي در تاثير گذاري عوامل اقليمي موثر مي باشند زيرا اراضي شيبدار- دشت ها- دامنه ها- ضمن آن که مي توانند بر دريافت انرژي خورشيدي تأثير گذار باشند باعث جابجايي انرژي نيز توسط جريان هاي جابجايي مي گردند که نقش عمده اي ضمن آن که در تعديل حرارت و رطوبت دارند باعث تخليه شهر از مواد آلوده مي گردند.

3-2-2-:عامل ارتفاع:

اين عامل چون دو عامل قبلي مستقيماً عامل اقليمي محسوب نمي گردد ولي خود باعث تغيير اقليم مي گردد و به عبارت ديگر بر اقليم شهر تأثير گذار مي شود.

براي مثال دو شهر که بر روي يک عرض جغرافيايي قرار مي گيرند قاعدتاً بايد داراي اقليمي واحد باشند ولي عامل ارتفاع باعث مي شود که هر کدام از اقليمي جداگانه برخوردار باشند، مقايسه کنيد شهرهاي دزفول و شهر کرد را با همديگر از نظر اقليمي زيرا تقريباً بر روي يک عرض جغرافيايي قرار گرفته اند .

گاهي عامل ارتفاع مي تواند باعث شود دو شهر را که در عرض هاي متفاوت قرار دارند داراي اقليمي کم و بيش همسان بوده و باشند، براي مثال شهر شيراز درعرض جغرافيايي 29 درجه و 36 دقيقه شمالي و شهر تهران 35 درجه در 35 دقيقه تا 36 و 42 دقيقه قرار دارند ولي ارتفاع تقريباً همسان هر دو از سطح دريا باعث شده است که ميانگين دماي اندو بهم نزديک باشد شيراز c9/16 و تهران حدود c 2/17 . (شرك پي رود ، 1374)

4-2-2: توده هاي هواي تاثير گذار:

قرار گيري شهرها در مسير توده هاي هوا تاثير گذار مثل هواي مديترانه اي سوداني – مونسون و ... که در رابطه مي باشد باوجود مراکز فشار باعث تفاوت شرايط جوي در نواحي جغرافيايي مي گردد.

مثلاً غرب ايران در مسير توده هاي هواي باران آور غربي هستند بنابراين از ميزان باران بيشتري برخوردارند. از اقليم مناسبتري نيز برخوردار ند.

در حاليکه شرق ايران که در مسير توده پر فشار جنب سيبري و جنب حاره اي قرار دارد جزء مناطق خشک محسوب مي گردد. که در تابستان ها از دماي بسيار بالايي برخور دارد است و در زمستان ها نيز بر عکس هواي سرد و خشک بر آن حاکم است و يا صحنه وزش باد هاي خشک و سرد يا گرم و سوزان مي باشد.

محدوده کوچکي از جنوب شرقي ايران تحت تأثير توده هاي مونسون هندوستان قرار گرفته و داراي بارندگي تابستاني نيز ميباشد.

5-2-2: کوهستان ها و جهت آن ها:

کوهستان ها به علت ارتفاعي که از سطح دريا دارند همان طور که قبلاً گفته شد تاثيرزيادي بر شرايط اقليمي دارند، زيرا يکي از ويژگي هاي ارتفاعات داشتن هواي شفاف و سبک است که به همين علت از نظر فشار و دما با نواحي پست مجاور خود داراي اختلاف است و اين اختلاف دما بصورت تبادل انرژي و جابجايي هوا که اصطلاحاً نسيم کوه به دشت و دشت بكوه ناميده مي شود بر هواي شهرهاي مجاور تأثير مي گذارد، از طرف ديگر باتوجه باينکه بخصوص در نيمه شمال ايران بارندگي در ارتفاعات بصورت برف است اين کوهستان ها بعنوان مرکز ذخيره آب فصول گرم شهرهاي مجاور خود مي باشند.

به شهرهاي خوزستان – کرمانشاهان و .... توجه نمايند.

از طرف ديگر در فصل بهار کوهستان مي توانند بارش هاي اور-گرافيک را بوجود آورند از طرف ديگر کوهستان ها با توجه به جهتشان مي توانند باعث خشکي شهرهاي (نسار) نسارشوند و يا برعكس با جهت گيري مناسبشان باعث دريافت بارش بيشتر شهرهاي مجاور گردند.

همچنين وجود کوهستان ها و جهت آن ها مي توانند نقش عمده اي در آلودگي و يا کاهش آلودگي هواي شهرها موثر باشند.


 

تأثير فعاليت شهرنشينان بر اقليم شهري

1-3 مقدمه :

توسعه شهر نشيني و فعاليت هاي انساني و همچنين فرآيند ساخت و سازهاي شهري خواه ناخواه بر شرايط اقليمي شهر تأثير مي گذارد، زيرا فرآيند شهر نشيني همراه است با:

يك: کاهش و يا نابودي پوشش گياهي طبيعي زمين که در نتيجه باعث جذب انرژي تابشي بيشتري توسط زمين مي شود.

دو: توسعه ساخت و سازهاي شهري بخصوص در سطوح گسترده و ارتفاع زياد بر جريان هوا تأثير مي گذارد.

سه : فعاليت هاي مختلف انساني مانند حمل و نقل . مراکز توليدي و ... پيوسته همراه با مصرف انرژي بوده که در پروسه توليد مقداري از آن در فضا پراکنده مي شود و افزايش دماي شهر را بدنبال دارد .

چهار: جمعيت فعال و متراکم شهري به ميزان زيادي انرژي گرمايي توليد مي کنتد.

پنج: فعاليت هاي مختلف انساني به توليد ميزان زيادي انواع گازها – بخارات – گرد و غبار – آيروسل و... منجر مي شود.

از آن جايي که مواد مذكور در مراکز شهري و هسته هاي اصلي از تراکم بيشتري برخوردار است باعث مي شود که در اين نقاط مراکز دمايي پيدا شود که از ميزان دماي بيشتري نسبت به ساير نواحي شهري و نواحي مجاور خويش برخوردار باشند.

اين مراکز ر ا اصطلاحاً ( جزيره گرمايي ) مي گويند براي مثال در شرق تهران در محدوده ميدان خراسان – ميدان شهدا – ميدان بهارستان – ميدان امام حسين تا اواخر خيابان پيروزي يک جزيره گرمايي متسقر است که تفاوت دمايي متوسط آن 6/3 درجه سانتي گراد نسبت به نواحي مجاور است، اين تحقيق مربوط مي شود به سال 1377 که توسط آقاي رجبعلي پاک مطالعه شده بود .

همين موضوع در قالب يک پروژه کارشناسي ارشد توسط خانم مژگان افشاري در سال 1382 مورد بررسي قرار گرفت متوجه رشد جزيره مذکور- تا محدوده ميدان آزادي شده و از طرف ديگر شبيه همين جزيره بر روي شهر کرج در غرب اين جزيره تشکيل شده که مي توان بعدها ارتباط اين دو جزيره را بهتر مورد مطالعه قرار داد.

با توجه به مطالب مذکور مي توان گفت فعاليت هاي اقتصادي – اجتماعي شهر نشينان موجب ايجاد تغييراتي در عوامل اقليمي مثل دما- بارش – باد در نواحي شهري مي شود که در اينجا بطور خلاصه به بررسي آن ها مي پردازيم .

2-3 تاثير فعاليت هاي شهرنشينان بر دماي نواحي شهري :

بر اساس اصول اقليم شناسي بر هر نقطه از سطح زمين مقداري انرژي تابشي از خورشيد مي رسد كه ميزان آن در رابطه با عرض جغرافيايي و ساير شرايطي كه گفته شد تغيير مي يابد.

در فرآيند توسعه شهري در وهله اول پوشش گياهي طبيعي به شدت آسيب ديده و دستخوش تغييرات مي شود که مهمترين آن ها به زير ساخت و سازهاي شهري در آمدن و بر روي آن ها بناهاي کوتاه و بلند استقرار يافتن است .

ساخت و سازهاي شهري با توجه به جنس مصالح به کار رفته در آن ها جهت ساخت و سازها- نوع و جنس پوشش ساختمان ها – سطوح معابر، به جذب بيشتر انرژي در بافت شهري منجر مي گردد. از طرف ديگر شرايط مذکور باعث کاهش شديد آلبيدوي شهرمي گردد و در نتيجه انرژي رسيده که از سطح زمين بايد به جو بازتاب شود کاهش مي يابد و در سطح شهر باقي مي ماند.

جهت کوچه ها و معابر در شهرها نيز طوري ممکن است با شد که برخي از آن ها در فصل سرد گاهي براي چند هفته هيچ انرژي خورشيدي دريافت ننمايند. بنابراين سهم اين معابر از انرژي خورشيدي کمتر مي باشد. انرژي دريافتي کمتر و کاهش آلبيدو در سطح شهر و دريافت انرژي بيشتر از اين طريق به علل پيش گفته در مطالعات اقليمي شهر بسيار حائز اهميت است.

از طرف ديگر وجود ذرات جامد (آيروسل ها ) مانند گردو غبار – گازها و بخارها باعث جذب بيشتر انرژي خورشيدي در طيف ماوراي قرمز مي گردد.

اين ذرات مانع خروج تشعشات زمين د رطول موج مذکور به جو مي گردد در مورد بازتاب زميني (تشعشات) که به صورت مادون قرمز از زمين خارج مي گردد، بايدگفت به ميزان زيادي بستگي به پوشش سطح زمين دارد. مثلاً يك پاركينگ آسفالته مي تواند 11 تا 12 درصد انرژي تشعشعي بيشتري از اراضي با همان وسعت با پوشش گندم از خود ساطع کند.

ولي بايد گفت روي هم رفته تشعشات خالص مادون قرمز در يک شهر نسبت به نواحي خارج شهر کمتر است.

فعاليت هاي اقتصادي و اجتماعي موجود در سطح شهر ها که به مصرف انرژي منجر مي شود نيز همان طور که مي دانيم باعث افزايش دما د رسطح شهر مي گردد که تحت عنوان انرژي آنتروپي ناميده مي شود.

انرژي آنترويي در زمستان ها به علت استفاده از انواع وسايل گرمايشي براي مناسب کردن محيط هاي زندگي وکار افزايش چشمگيري پيدا مي کند. بهترين منابع انرژي آنترويي عبارتند از:

يك: دستگاه هايي که انرژِي گرمايشي توليدي مي کنند مانند شوفاژ ها – بخاري ها – دستگاه هاي نوري و ... برخي از اين دستگاه علاوه بر آن که توليد انرژي مي کنند و مقداري از آن را نيز مستقيماً به فضاي شهر وارد مي کنند مثل شوفاژ ها و بخاري ها که از طريق لوله هاي دود کش انرژي را مستقيماً به فضا وارد مي کنند، بعلت توليد برخي از گازها بر اقليم شهر تأثيرات ديگري نيز مي گذارند.

دو- انرژي حاصل از حركت وسايل حمل و نقل شهري، که اين وسايل نيز از طريق اگزوز هاي خود هميشه مقداري انرژي گرمايشي و مقدار زيادي نيز گازهاي آلوده کننده و بخار آب به جو شهر وارد مي کنند.

سه - انرژي حاصل از فعاليت موتورها و دستگاهها در کارخانه ها عيناً مانند دو مورد فوق بر اقليم شهر و بخصوص دما تأثير گذارند .

چهار- انرژي حاصل از فعاليت هاي متابوليسم انساني شهرنشينان .

عوامل فوق هم بر دماي شهر و هم برايجاد جزيره حرارتي تأثير مي گذارند که رابطه مستقيمي با جمعيت شهر و توسعه شهرنشيني دارد.

3-3 : عوامل ديگر تأثير گذار بر دما و جزيره حرارتي شهر:

به جزء عواملي که در فوق بآن اشاره کرديم عوامل ديگري نيز هستند که بر دماي شهر و ايجاد گسترش و يا عدم گسترش جزيره حرارتي تأثير مي گذارند و عبارتند از: شرايط و پديده هاي ژئوفولوژيکي حاکم بر شهر (مثل شهر تهران ) – نوع بارندگي و ميزان بارندگي شهر در زمستان – پوشش گياهي و نوع آن – وزش باد سرعت و جهت آن- عرض معابر و جهت آن ها- جنس مصالح غالب بکار رفته در شهر- رنگ ساختمان ها و بام ها- جنس و نوع سطوح پوشش بام ها و معابر شد.

توسعه جزيره حرارتي به ميزان زيادي به شرايط اقليمي بستگي دارد، بخصوص مراکز شهر ها و محلاتي از شهر که پشت به باد دارند، در اين حالت انحراف از ميانگين دما در طول سال بين مركز شهر و نواحي مجاور وجود دارد كه در ميان عوامل اقليمي باد نقش عمده اي دارد، زيرا هر قدر سرعت باد بيشتر باشد اختلاف دما بين مرکز شهر و نواحي مجاور بيشتر خواهد بود .

4-3 : تأثير فعاليت شهرنشينان بر ميزان بارندگي شهر:

گرچه هنوز تأثير فعاليت هاي شهرنشينان بر ميزان بارندگي شهر بطور کامل مشخص نگرديده است و در ايران نيز اين موضوع بطور جدي مورد مطالعه قرار نگرفته است. اما بايد گفت گرچه تأثيرات فعاليت هاي انساني براساس ويژگي هاي اقليمي هر منطقه مي تواند متفاوت بوده باشد ولي اين تأثيرات بر سيستم بارندگي بايد پيچيده و متغيير باشد.

براي مثال فعاليت هاي انساني که به ايجاد آيروسل ها منجر مي گردد مي تواند هسته هاي تراکم را براي ايجاد بارش فراهم سازد ( افزايش ميزان بارش در شرق جزيره حرارتي تهران نسبت به غرب آن ) ولي از طرف ديگر افزايش دماي شهر باعث افزايش ظرفيت رطوبت پذيري هواي شهر شده و نقطه اشباع بالا مي رود.

بطور کلي در اثر فعاليت هاي انساني مقدار بخار آب موجود در هواي شهر کمي دگرگون مي شود و رطوبت نسبي کاهش مي يابد و ميزان بارندگي و شکل آن نيز به منطقه آب و هوايي – فصل و توده هاي هوايي که منطقه را تحت تأثير قرار مي دهد بستگي دارد.

ميزان رطوبت نسبي در مناطق شهر نسبت به نواحي مجاور شهر کمتر است ، به خصوص وجود جزيره حرارتي مستقر بر روي شهر باعث کاهش رطوبت نسبي شهر مي گردد. زيرا هر چقدر ميزان دما افزايش پيدا کند همان طوريکه گفته شد ظرفيت رطوبت پذيري هوا بيشتر مي شود و به همين علت است که مرکز شهر خشک تر از ساير نواحي شهر مي باشد.

از آن جايي که جو هميشه حاوي مقدار زيادي ذرات ريز گرد و غبار – بخار آب و انواع گازها مي باشد، ذرات مزبور مي توانند به ذرات بخار آب پيوسته و ايجاد مه کنند، بنابراين مه و بارندگي از پديده هايي هستند که در اثر فعاليت هاي انساني در شهرها و مراکز آن ها مي توانند ايجاد گردد.

تغييراتي که مه و بارندگي در فضاي شهري امکان ايجاد آن ها را دارند به طور خلاصه عبارتند از:

1-4-3: مه:

در اثر پيوستن ذرات گرد و غبار و بخار آب در جو مجاور سطح زمين مه ايجاد مي شود، توسعه شهرنشيني مي تواند در ايجاد مه و مه آلودگي موثر واقع گردد که بر اساس موقعيت جغرافيايي و اقليمي شهر در تابستان ها به حدود 30 درصد و در زمستان ها گاهي به 100 درصد نيز ممکن است برسد (وا ليبرگ 1916 )

ولي در زماني که جزيره حرارتي برفراز يک شهر به گستردگي کافي براي تأثير گذاري به مه آلودگي برسد، از توان روزهايي که هوا اشباع شود کاسته مي گردد و رطوبت نسبي به ميزان قابل توجهي کاهش پيدا مي کند و در نتيجه روزها ي مه آلوده کاهش پيدا مي کند.

اثرگذاري هوا با ذرات ريز در پراکندگي مه در اطراف مناطق متراکم شهري به صورت روزهاي مه آلوده ظاهر مي گردد که مقدار آن بستگي دارد به مقدار روزهايي که در ان وزش باد نيز وجود دارد .

از طرف ديگر تشعشات خورشيدي در اثر آلودگي هاي مذکور کاهش مي يابد ولي جزيره گرمايي در ضمن کاهش تعداد روزهاي مه آلوده ، دوره تشعشات خورشيدي را نيز تداوم مي دهد.

2-4-3: بارندگي

براساس مطالعات انجام شده، فعاليت هاي شهرنشينان باعث افزايش ابرناکي و بارندگي در شهر تا ميزان 10 درصد مي گردد، علت اين امر وجود سيستم هاي هواي پايدار و نا پايدار مي باشد.

از آن جايي که توده هاي هواي ناپايدار تمايل به صعود دارند و عواملي مانند افزايش ناهمواري – دما و آلودگي صعو د توده هاي هوا را تسريع مي کنند، به همين علت امکان ايجاد بارش هاي شديد و توفاني وجود دارد، در حالي که توده هاي هواي پايدار که تمايلي به صعود ندارند چنين امکاني را فراهم نمي آورند.

ناهمواري هاي مجاور و درون بافت شهري از عوامل موثر در صعود توده هاي هواي ناپايدار مي باشند که در بررسي هاي اقليمي نقش انکار ناپذيري دارند جزيره گرمايي نيز بر پايداري يا عدم پايداري هوا و بارندگي بي تاثير نميباشد گرچه زماني که توده هاي هواي سرد و مرطوب بر فراز شهرمي رسند به علت ارتفاعشان ممکن است هيچ تماس با جزيره گرمايي نداشته باشند و درظاهر هيچ افزايش بارندگي بوقوع نمي پيوندد ولي زماني که توده هواي ناپايدار تمايل به صعود پيدا مي کند و با لايه هاي بالايي جزيره گرمايي تماس حاصل مي کند، چون اين لايه از لايه هاي بالايي جزيره گرمايي سردتر مي باشد، وجود جزيره گرمايي فرآيند صعود را تقويت مي نمايد و جابجايي توده هوا باعث ايجاد توفان و بارش هاي توفاني قابل ملاحظه اي ميگردد، در حالي که نواحي مجاور جزيره حرارتي از چنين بارش محروم مي باشند.

شرق جزيره گرمايي که بر تهران مستقر شده است در طول سال 30 ميلي متر نسبت به نواحي مجاور بارندگي بيشتري دارد . ( پا ک – رجبعلي 1377 )

علت اينگونه بارش ها همان طور که گفته شد تماس لايه هاي پائيني توده هواي سرد ناپايدار با لايه هاي بالايي جزيره گرمايي و وجود ذرات ريز موجود در جو به خصوص بر فراز کارخانه ها ميباشد، که گرچه آلودگي هوا را افزايش مي دهند ولي از طرف ديگر همين ذرات قادرند به صورت هسته هاي تراکم وارد فرآيند بارش گردند، بطور کلي در يک شهر ميزان بارندگي به شرايط زير هم بستگي دارد.

يك: موقعيت شهر در منطقه آب و هوايي که بيشترين يا کمترين نسبت توده هاي هواي ناپايدار را که بر اثر شهر نشيني بسيار حساس هستند تعيين خواهد کرد .

دو: موقعيت شهر در چهار چوب ناحيه اي : مجاورت با دريا- موقعيت در منطقه پشت به بادي يا باد پناهي ، مثل يک شهر دره اي يا يک شهر در ميان مجموعه اي از تپه هاي نزديک به هم يا يک منطقه کوهستاني .

سه: چشم انداز شهر، موقعيت شهر در يک ناحيه پست- بر روي يک دامنه واقع در معرض بادهاي باراني و...

چهارم: موقعيت شهر در منطقه انبوه شهري: حومه هاي واقع در جهت مخالف وزش باد، مرکز شهر با بارش بيشتر.

پنج: نوع ساختمان ها: محله هايي با ساختمان مرتفع ضمن ايجاد تشديد ناهمواري باعث فقدان پوشش گياهي مناسب نيز مي گردد.

3-3 تأثير شهرنشينان بر جابجايي هوا ( باد ) :

ساخت و سازهاي شهري و بخصوص ساختمان هاي مرتفع باعث تأثير سرعت و جهت باد مي شود . مورفولوژي کالبدي شهر عامل بسيار مهمي در کاهش سرعت ميانگين جريان هوا به خصوص درسطح زمين مي باشد . کاهش سرعت جريان هوا در شهر بادرصد ساخت وسازها و ناهمواري هاي ايجاد شده توسط انسان ها در رابطه اي غير مستقيم قرار دارد، يعني هر چه مورفولوژي شهر از ناهمواري بيشتري برخوردار باشد سرعت باد در سطح شهر کاهش کمتري پيدا مي کند. از طرف ديگر معابري که در جهت باد قرار دارند و در اطراف آن ها بافت فشرده اي از ساختمان ها وجود دارد، جريان باد در آن ها کاناليزه شده و در مواقعي که سرعت باد افزايش مي يابد باعث ايجاد خسارات و حوادثي از قبيل کنده شدن درختان از ريشه، شکستن و افتادن تيرهاي برق و تابلوهاي مختلف در سطح شهر و ... مي گردد.

به عبارت ديگر بايد گفت شکل معابر و وجود بناهاي مرتفع باعث هدايت هوا در مسير هاي مشخصي مي گردد که چنانچه ساختمان هاي مذکور بهم متصل و فشرده باشند نقش تونل يا کانالي را ايفا مي کنندکه ضمن هدايت باد در مسيري مشخص در پاره اي از موارد افزايش سرعت باد را نيز در پي دارد، اما چنانچه ساختمان هايي که در دو طرف معابر قرار گرفته اند بهم چسبيده و پيوسته نباشند و در فاصله هايي از هم جدا شوند باعث مي گردد که باد از مسيرخارج شده و ساختمان ها رادور بزند، دور زدن جريان هوا ساختمان ها را باعث بوجود امدن گرد باد در سطح شهر مي گردد براي مثال چنانچه جريان هوا وقتي به ساختمان هاي مرتفع برخورد مي کند که اطراف آن جهت عبور هوا آزاد باشد. جريان هوا به طرفين منحرف مي شود ( شکل يک ) در حالي که يک جبهه از هوا در معرض برخورد باد قرار مي گيرد و جبهه مقابل در شرايط آرامش قرار دارد. در اين شرايط معابري که در دو طرف ساختمان قرار دارند در معرض شديد وزش باد قرار مي گيرند، که در نواحي خشک و نيمه خشک مي تواند در فصل خاصي مشکل آفرين گردد.

ولي چنانچه ساختمان ها بصورت رديفي و بهم پيوسته باشند و درمقابل وزش توده هوا واقع شوند، معمولاً باد پس از برخورد با آن ها بسمت بالا متمايل مي گردد و از روي ساختمان عبور مي کند. ( شکل دو )

در چنين حالتي اگر ساختمان هاي بعدي در فاصله کوتاهي قرار گرفته باشند دو حالت انفاق مي افتد اگر فاصله خيلي کم باشد توده هوا از بالاي ساختمان هاي بعدي نيز رد ميشود. ( شکل 3 )

اما اگر فاصله بناهاي بعدي قدري بيشتر ازهم باشد جريان اصلي هوا از بالاي ساختمان ها رد مي شود ولي بين دو ساختمان ممکن است بين دو بنا جريان بوجود آيد شبيه تونل باد که ممکن است براي ساکنين بين دو بنا مشکل آفرين شود . ( شکل 4 )

اما اگر فاصله بين دو بنا بيشتر شود جريان هوابين دو بلوک تبديل به يک جريان و الگوي پيچيده اي مي گردد که مرتباً با جريان هوايي که بين دو بلوک فرو مي ريزد تداخل پيدا کرده و تداوم مي يابد. ( شکل پنج )

مطالب فوق از يک رابطه رياضي کلي پيروي مي کند و آن عبارتست از : که H ارتفاع بنا و W مساحت بين دو بنا مي باشد. اين رابطه براي ساختمان هاي شکل 3 کمتر از 3/0 تاحداکثر 4/0 است و براي ساختمان هاي شکل 4 حدود 8/0 تا 9/0 است و براي ساختمان هاي شکل 5 حدود 65/0 تا 7/0 مي باشد.

ساختمان هاي بلند و بافاصله نزديک به هم باعث مي گردند که جريانات هواي ارتفاع بالا را به سمت پائين منحرف گردد و باعث ايجاد جريان باد در سمت مقابل و حاشيه ساختمان ها مي گردد که در اين حالت سرعت باد در معابر مجاور سه برابر معابري است که از اين بناها فاصله دارند.

در مورد نقش مورفولوژي شهر در رابطه با باد بايستي گفت معماران و طراحان ايراني در گذشته شناخت خوبي داشته اند ونتيجه ان ايجاد شهرهاي قديمي ايران از جمله يزد ، كرمان ، سمنان و تبس سابق و ... مي باشد ، كه از اين رابطه به خوبي جهت ايجاد معابر و هدايت جريان هوا به داخل بناها استفاده كرده اند . در شهرهايي كه در كنار رودخانه و يا سواحل واقع شده اند و يا شهرهايي كه در مجاورت كوهستان ها قرار گرفته اند و يا شهرهايي كه از ميان آن ها رودخانه اي در جريان است ، معابر و محلات مجاور آنها را طوري طراحي كرده اند كه پيوسته هواي خنكي به سمت مركز شهر كه داراي گرماي بيشتري مي باشد جريان داشته باشد ، اين هوا به علت آن كه خنك تر مي باشد به زير هواي گرم تر مركز شهر خزيده و نهايتاً باعث تعديل هوا در نواحي مركز شهر مي گردد. در نواحي مجاور كوهستان ها و اطراف سواحل دريا نيز هواي خنكي تحت عنوان نسيم كوه به دشت و يا نسيم ساحل به دريا و دريا به ساحل جريان دارد كه به تعديل هوا در محلات شهرهاي مجاور منجر مي گردد . اما احداث بناهاي عمود بر مسير جريانات هواي مذكور مانع از نفوذ آن ها به داخل شهرها مي گردد در حالي كه معابري كه منطبق بر جريان نسيم هاي مذكور است موجب هدايت اين جريانات تا مركز شهر مي گردد كه تخليه شهر را از هواي آلوده امكانپذير مي سازد.

4-3-شهر و جزيره گرمايي :

گر چه در اين مورد قبلاً نيز صحبت شد ولي براي درك بهتر اين موضوع و تأثير جزيره گرمايي بر شهر و فعاليت شهر بر جزيره حرارتي اين بحث را از جهت ديگري مطرح مي كنيم.

بر حسب معمول بر اساس آنچه تا كنون بيان كرديم دماي مناطق شهري از حاشيه شهر بيشتر است و شدت آن به عوامل متعددي از جمله وسعت شهر و مورفولوژي شهر بستگي دارد.

وسعت شهر باعث مي گردد كه جذب انرژي در اثر تغييرات كاربري اراضي داراي پوشش گياهي به اراضي با پوشش گياهي كم و يا اصلاً فاقد پوشش گياهي افزايش يابد . از طرف ديگر انبوه ساخت و سازهاي شهري و انبوه تنگاتنگ بناها و ايجاد معابر باريك نيز افزايش دريافت دما را در سطح شهر در پي دارد. اين افزايش دما كه از طريق تغيير كاربري بوجود مي آيد . باضافه افزايش مصرف انرژي ناشي از افزايش جمعيت بخصوص در عرض هاي جغرافيايي كه ماه هايي از سال را شهرنشينان با مصرف انواع سوخت هاي مختلف انرژي مورد نياز محيط را تأمين مي كنند. به افزايش دماي محيط بيروني نيز منجر مي گردد.

البته در عرض هاي پائين تر جغرافيايي نيز زماني كه بخواهيم هواي درون ساختمان هاي مسكوني – اداري و تجاري را بوسيله سيستم تهويه مطبوع تنظيم نمائيم مجبور به مصرف انواع انرژي هستيم كه خود باعث افزايش دماي محيط بيروني مي شود (كولرهاي گازي).

از طرف ديگر كاهش پوشش گياهي در اثر توسعه شهري نيز افزايش دماي محيط بيروني را نيز بدنبال دارد زيرا كه گياهان نيز از طريق تبخير و تعرق بعنوان يك سيستم خنك كننده محيط طبيعي عمل مي كنند و در صورتي كه از بين برده شوند ميزان خنك كنندگي محيط از اين طريق كاهش يافته و منجر به گرم شدن محيط بيروني مي شود. از طرف ديگر با توسعه مناطق شهري از ميزان نفوذ پذيري زمين كاسته مي گردد و در عوض آب هايي كه بايستي در زمين فرو رفته و باعث خنكي هواي محيط اطراف خاك شود ، سريعاً توسط سيستم هاي جمع آوري آب هاي سطحي از دسترس خارج گرديده ، بنابراين خود تبديل به عامل افزايش دماي محيط شهر مي گردد.

عوامل مورد اشاره باعث مي گردد دماي فضاي شهر نسبت به نقاط حومه شهر به ميزان قابل توجهي تفاوت داشته با شد كه اين محدوده با درجه حرارت بيشتر از نقاط مجاور جزيره حرارتي شهر ناميده مي شود .

از طرف ديگر جزيره حرارتي شهري بر فراز هر شهر در سه بعد به شكل گنبدي شكل مي گيرد ، كه معمولاً تحت تأثير بادهاي بلند يا كوتاه سينوپتيك قرار مي گيرد. در شكل هاي صفحه بعد اين وضعيت نشان داده شده است.

معمولاً يك جزيره حرارتي تا ارتفاع 1000 متري ادامه مي يابد و بعد از آن از بين مي رود ولي اهميت آن تا ارتفاع كمي بالاتر از 50 متر است

كه تا ارتفاع 150 متري كاهش دماي جزيره تا 2 درجه سانتيگراد مي رسد و از ارتفاع 550 متري تقريباً اثرات آن از بين مي رود.

اثر ديگر جزيره حرارتي كاهش رطوبت نسبي هواي شهر است ، در نتيجه كاهش روزهاي آلوده است.

همان طور كه قبلاً گفته شده بارندگي و مقدار آن در جزيره حرارتي در همه جا يكسان نيست ، بطوري كه براي جزيره حرارتي تهران تفاوت بارندگي غرب تا شرق آن به حدود 30 ميليمتر مي رسد.

وجود اختلاف دما بين محدوده جزيره گرماي مستقر بر روي شهر و نواحي مجاور شهر يك جريان جابجايي هوا را باعث مي شود كه مانند نسيم كوه به دشت است.

5-3-تغييرات دما در سطح شهر :

با توجه به اينكه تنوع جنس مواد بكار گرفته شده در ساخت بنا ها در شهرها يكي از ويژگي هاي آن ها مي باشد ، مي توان گفت حتي در يك محله كوچك مواد سازنده ساخت و سازها يكسان نمي باشد . لذا شرايط آب و هوايي از جمله دما ، رطوبت ، ميزان دريافت انرژي ، بازتاب زميني ، وزش باد و حتي بارش در تمام سطوح يك شهر يكسان نيست . بر همين اساس شرايط آب و هوايي در شهر با نواحي پيراموني آن نيز يكسان نمي باشد . زيرا :

- دماي ناشي از مصرف انرژي در شهرها بصورت هاي گوناگون و بخصوص در زمستان ها باعث تفاوت دما مي گردد.

- ميزان تبخير و تعرق با توجه به ويژگي هاي شهر از نواحي پيرامون كمتر است ، بنابراين ميزان درجه حرارت شهر از پيرامون بيشتر است.

- وجود خاك و اراضي كشاورزي در نواحي پيراموني شهر باعث مصرف دماي بيشتر شده بنابراين بر دماي شهر اثر مي گذارد

- سطوح ايزوله شده در سطح شهر باعث مي گردد كه رواناب حاصل از بارندگي سريعاً از سطوح مذكور تخليه شده و از دسترس خارج گردد و رطوبتي كه مي توانست در تعديل هواي شهر بكار گرفته شود از ميان رفته و زمين سريعاً خشك و سپس گرم مي شود كه باعث افزايش دماي سطح شهر مي شود.

- وجود ذرات معلق بيشتر در هواي شهر انرژي تابشي بيشتري را در طول روز دريافت مي كنند و در طول شب نيز دماي كمتري را بازتاب مي كنند كه به افزايش دماي محيط منجر مي شود .

- از طرف ديگر سطوح مختلف شهري در تغييرات درجه حرارت شبانه روز مؤثر مي باشند . زيرا با توجه به شرايط سطوح مذكور همان طور كه در طول روز با دريافت انرژي تابشي بيشتر گرما مي شوند ، به همان سرعت نيز انرژي بدست آورده را در شب از دست مي دهند ، بنابراين تفاوت درجه حرارت در طول شبانه روز نواحي شهري از نواحي پيراموني بيشتر است .

اين مسئله حتي در درون شهر نيز از نقطه اي با كاربري متغير با نقطه ديگر تفاوت دارد. مثلاً فضاهاي سبز شهري و پارك ها تا دو سوم انرژي تابشي را صرف فرايند تبخير و تعرق مي كنند كه با ايجاد ميكروكليمات هاي درون شهر منجر مي شود كه براي نمونه پارك شهر تهران در روزهاي مرداد ماه با خيابان هاي اطراف بين 6 تا 10 درجه سانتيگراد تفاوت درجه حرارت دارد.

در خيابان هاي اطراف فضاهاي سبز شهري دو سوم انرژي دريافتي به صرف گرم شدن هواي شهر مي گردد و يك سوم ديگر نيز در ديوارها و بناهاي مشرف به خيابان ها ذخيره مي شود. كه خود نهايتاً باعث گرم شدن محيط مي گردد.

نقش دماي ذخيره شده در ديوارها و بناها در گرم كردن محيط در بعداز ظهرها و اوايل شب بخوبي محسوس است . اين دما مي تواند توسط عوامل ديگري باعث پديده اينورژن گردد كه ميزان آن در تهران حدود 270 روز در سال است . پديده اينورژن يا وارونگي پديده ايست كه بيشتر در نواحي شهري و صنعتي روي مي دهد ، و فرايند آن باين ترتيب است كه در شرايط معمولي در سطح زمين با افزايش ارتفاع با كاهش دما روبرو هستيم ولي در شرايط اينورژن با افزايش ارتفاع با افزايش دما روبرو هستيم لذا در اين مواقع هوا در سطح زمين سرد است و بعلت استقرار پرفشار بر روي شهر هوايي كه گرم مي شود امكان صعود ندارد بنابراين در زير لايه هاي پرفشار هوايي كه مرتباً از سطح شهر صعود مي كند متراكم شده و امكان جابجايي ندارد . و اين عدم جابجايي باعث مي گردد كه مرتباً بر غلظت هواي شهر افزوده گردد كه خود مشكلات مختلفي را در شهر ايجاد مي كند.

6-3-عوامل تأثير گذار بر درجه حرارت شهر:

با توجه به مطالب بيان شده و ميزان عوامل زير را از جمله عوامل تأثير گذار بر افزايش درجه حرارت شهر دانست .

يك : تغيير در موازنه انرژي تابشي در نتيجه تركيبات موجود در فضاي شهر و جنس و رنگ مصالح بكار رفته در ساخت و سازها.

دو : تغيير در انرژي بازتابي به علت جذب انرژي توسط سطوح رنگي متفاوت شهري و معابر شهري.

سه: وجود منابع گرمايي متعدد.

چهار: كاهش سرعت جابجايي هوا در سطح شهر در رابطه با شرايط بافت شهر و معابر آن .

پنج : كاهش سطوح تبخير و تعرق.

شش: وجود مواد آلوده كننده در اتمسفر كه شامل دود ، گازهاي آلوده زا ، آيروسل ها (شامل ذرات كربن ، سيليكات ، آلومين و ... مي باشد ) و احتمالاً مواد راديواكتيويته كه غير از نقش آلودگي كه دارند گرمازا نيز هستند.

ذرات موجود در اتمسفر جو باعث افزايش بيشتر تابش خورشيدي در لايه هاي مجاور سطح زمين مي شوند بطوري كه مطالعات انجام شده نشان مي دهد به علت وجود مواد مذكور در اتمسفر شهر ميزان دريافت انرژي تابشي خورشيد 5 تا 6 برابر بيشتر از نواحي مجاور شهري مي باشد و چون وزش باد هم در سطح شهر كاهش دارد و اين مواد كمتر مي توانند از آسمان شهر دور شوند بنابراين در شهرها و بخصوص مراكز آن ها ضمن گرم تر بودن هوا ، هوا آلوده تر است ، كاهش ديد كمتراست و اينورژن در اين نقاط بيشتر اتفاق مي افتد.

هفت: گازهاي عامل آلودگي كه شامل دي اكسيد كربن ، منو اكسيد كربن ، هيدروكربورها ، اكسيدهاي نيتروژن و تركيبات گوگردي كه مقدار آنها به قسمت در ميليون اندازه گيري مي شوند و با علامت ppm مشخص مي شود نتيجه فعاليت هاي ترافيكي اتومبيل ها در سطح شهر ، فعاليت كارخانه هاي صنعتي ، سوخت فسيلي مصرفي در مراكز مسكوني و تجاري و اداري مي باشد . آلودگي هواي شهر ها بوسيله اين دسته گازها منطبق است با ساعات معمولي فعاليت شهرنشينان يعني بين ساعت 8 صبح تا 4 بعد از ظهر ، برخي از گازها مثل اكسيدهاي ازت No-No2 و اوزون O3 بين ساعات 10 تا 12 به حداكثر مي رسد . افزايش اين گازها و ذرات آيروسل در اتمسفر شهرها در برخي از موارد دماي شهرها را نسبت به نواحي مجاور بين 12 تا 14 درجه سانتيگراد افزايش مي دهد.

7-3-اثرات مواد آلوده كننده اتمسفر بر آب و هواي شهرها :

اثر مواد آلوده كننده را بر آب و هواي شهرها مي توان بصورت زير تقسيم بندي نمود:

يك : تأثير بر پخش تابش خورشيدي و كاهش قابليت ديد.

دو: جذب تشعشعات ماوراء بنفش توسط مواد آلاينده جو و افزايش درجه حرارت

سه: انتقال و جابجايي مواد آلاينده در سطح محلات شهر

چهار: ايجاد مه و بارش هاي اسيدي

پنج: افزايش روزها و ساعات انيورژن

شش: جلوگيري از بازتاب زمين و ايجاد شرايط گلخانه اي

8-3-نقش منفي ساختمان هاي بلند بر شهر

يك : ايجاد مانع در تعديل دما و رطوبت

دو : ايجاد مانع در جهت جابجايي توده هاي هوا كه آلودگي بيشتر هوا را در پي دارد.

سه : نحوه استقرار ساختمان هاي بلند و افزايش آمد و شد وسائل نقليه به آلودگي هوا در فضاهاي مجاور اين ساختمان ها منجر مي شود . (الهيه)

چهار: جلوگيري از تابش مستقيم نور خورشيد به طبقات پائين ساختمان هاي مقابل مجاور .

پنج: باعث افزايش مصرف انرژي مي گردند.

شش : افزايش فشار ناشي از وزن ساختمان هاي بلند بر خاك و لايه هاي زيرين باعث شكستن برخي از لايه ها و نفوذ فاضلاب آب ها به منابع زير زميني آب مي گردد.

هفت : افزايش آسب پذيري در مقابل امواج زمين لرزه

هشت : جلوگيري از اشراف به فضاهاي باز و چشم اندازهاي عمومي و طبيعي اطراف

نه : افزايش آلودگي صوتي و هوا در اثر عبور وسائل نقليه ، در طبقات بالا بيشتر از طبقات پائين است.

ده : افزايش هزينه هاي مقابله با آلودگي صوتي و هوا ، بو ، بسته شدن پنجره ها ، پرده ها در نتيجه استفاده از مصرف بيشتر سوخت براي روشنايي مصنوعي در روز

يازده : عدم دسترسي به هواي سالم بيشتر

دوازده : تأثير بر شبكه هاي رفت و آمد شهري به دليل تراكم بيشتر در اين ساختمان ها

سيزده : تأثير مستقيم بر روي شبكه تأسيسات شهري

چهارده : كاهش و يا فقدان فضاهاي باز جهت فعاليت كودكان و نوجوانان

پانزده: اشراف به محيط هاي خصوصي كه از نظر فرهنگي و اجتماعي و رواني قابل تأمل است.

9-3-ميزان مواد آلوده كننده ناشي از فعاليت هاي شخصي

بر اساس مطالعات انجام شده در يك شهر يك ميليون نفري در آمريكا مقادير زير بصورت ذرات ريز توسط انسان ها در فعاليت هاي شخصي شان در يك شبانه روز توليد و به هواي شهر اضافه شده است.

عطر مصرفي 500 كيلو

دود سيگار معمولي 3300 كيلو

دود سيگار برگ 600 كيلو

ذرات ناشي از سايش كفش ها 800 كيلو (ژيزل سكورور آب و هواي شهر)

4-تقسيم بندي نواحي اقليمي

مدارك موجود حداقل از 500 سال قبل از ميلاد نشان مي دهد كه انسان در آن زمان توانسته بود كه مناطق جغرافيايي و اقليمي بين مداري- حاره اي و قطبي را شناسايي مي كند و با تفاوت هاي بين سرزمين هاي سرد قطبي در نيمكره شمالي و معتدله و حاره اي آشنا بوده است.

بطليموس در 168 سال قبل از ميلاد زمين را به هفت اقليم تقسيم نموده بود. از سال 1909 تا 1980 بيش از 27 نوع تقسيم بندي اقليمي توسط اقليم شناسان ارائه شده بود كه كليه اين تقسيم بندي ها را مي توان در دو گروه تجربي و ژنتيكي طبقه بندي نمود كه در اينجا فقط به روش كار اشاره مي كنيم .

1-4-روش تجربي :

روش تجربي براي موارد زير بكار مي رود :

- فعاليت هاي كشاورزي

– نياز آبي پوشش گياهي

- پراكنش جغرافيايي پوشش گياهي

– توجيه پديده هاي ژنومورفولوژيكي

- تشكيل و پراكنش جغرافيايي خاك ها

- نقش قاره ها و اقيانوس ها در ايجاد شرايط جغرافيايي

روش تجربي بعلت بكارگيري شواهد و عوامل زير داراي نقاط ضعفي مي باشد كه هميشه جوابگو نبوده و واقعيت ها را مشخص نمي كند.

- استفاده از فاكتور پوشش گياهي براي مرزبندي

- استفاده از معيارهاي قرار دادي

- عدم توجه به عوامل جوي منطقه اي و محلي

- عدم توجه به رفتارهاي متقابل عناصر اقليمي

- عدم توجه به دوره هاي اقليمي

بنيان گذاران و پيروان اين روش عبارتند از : كوپن - پنك - دومارتن - ميلر - پاسا- ج : واهل – تورنث ويت – پگي – آمبرژه و ...

2-4-روش تقسيم بندي ژنتيكي :

در اين روش طبقه بندي بر اساس عوامل پديد آورنده اقليم انجام مي پذيرد كه عبارتند از : تابش خورشيدي – توده هاي هوا – گردش عمومي جو كه بنيان گذاران اين روش : افرادي مثل بلكو 1956 – فلون 1958 اوليور 1970 و ترجونك 1970 مي باشند.

3-4-تقسيم بندي آب و هوا در ايران :

بطور كلي مطالعات علمي آب و هوايي در ايران از سابقه چنداني برخوردار نيست . اولين بار گنجي محمد حسن در سال 1955 آب وهواي ايران را بر اساس تقسيم بندي كوپن تقسيم بندي نمود و سپس در 1965 عدل در تقسيم بندي گنجي با توجه به شواهد پوشش گياهي تغييراتي ايجاد نمود . در سال 1971 ثابتي طبقه بندي آمبرژه ، و گوسن را براي تقسيم بندي اقليم ايران بكار گرفت و سپس در 1993 صالحي و در 1993 كسمايي و 1996 جوادي تقسيم بندي هاي اقليمي ايران را بيان كردند. كه در اين ميان تقسيم بندي كسمايي بر اساس تابش خورشدي ارائه شده و طي آن ايران به 8 گروه اقليمي تقسيم شده است.

روش كسمايي براي مطالعات شهري به ارائه جدول بيوكليماتيك براي نواحي اقليمي منجر شد كه بر اساس آن شرايط هر منطقه و رابطه آن با مسكن و محيط مسكوني تعيين مي شود.

در حال حاضر در مطالعات جغرافيايي طبيعي از روش هاي كوپن – آمبرژه – دومارتن – سيلينيانف و استرالر و .... استفاده مي شود. ولي توصيه مي شود در مطالعات شهري بيشتر از روش كسمايي و يا ماهاني استفاده شود.

در اين بحث با توجه به اينكه قسمت اعظم مناطق ايران جزء مناطق نيمه خشك و خشك قرار مي گيرد بناي مطالعه بر اساس شهرهاي اين مناطق قرار گرفته و از اين نظر مشكلات اين شهرها را در رابطه با اقليم مورد بررسي قرار مي دهيم.

يك : خشكي هوا ، به علل مختلف جغرافيايي بيشتر نقاط ايران با كمبود رطوبت روبرو مي باشد.

خشكي هوا و عدم رطوبت كافي بر اختلاف دماي شب و روز در طول سال تأثير مي گذارد. كه اين دو كه بر هم تأثير مي گذارند معماري خاصي را بوجود مي آورند كه در گذشته بسيار مشخص بوده است (توجه نمائيد به بناهاي شهرهايي مثل يزد و كرمان) كه امروز به آن معماري همساز با اقليم گفته مي شود و كسمايي و كمالي و عليخاني معيارهايي براي آن ارائه داده اند.

با توجه به گسترش جغرافيايي مناطق خشك و تنوعي كه در ميان اين مناطق وجود دارد معيارهاي ارائه شده كاربرد عمومي نداشته بلكه بايد براي هر منطقه معيار جداگانه اي ارائه شود، براي مثال بندرعباس و يزد هر دو جزء مناطق خشك ايران محسوب مي شوند ولي در بندرعباس رطوبت هوا براي نيمي از سال خود مشكل آفرين است در حاليكه در يزد عدم رطوبت هوا هميشه يك عامل است كه تأثير منفي دارد.

معيارهاي اقليمي كه بر آسايش مؤثر هستند بطور معمول دو دسته اند. يكدسته معيارهايي هستند كه بر اساس احساس سرما و گرما تأكيد دارند و دسته ديگر شاخص هايي كه بر اساس فعاليت هاي بيولوژيكي تعيين مي شوند.

در اين ميان كارل ماهاني ، روشي را به همراه جداولي ارائه مي دهد كه بر اساس آن جداول كه خود بر اساس شرايط آب و هوايي تنظيم شده است ، معماري همساز با اقليم را در شرايط امروز جهان ارائه مي دهد . در معيارهاي وي دما – باد – رطوبت و بارش نقش اصلي را دارند.

در روش ماهان ابتدا ميانگين ماهيانه دما (حداكثر- حداقل) و نوسانات ما هيانه آن مشخص مي شود ، سپس مشخصات رطوبتي باد غالب و مقايسه دماي حداكثر و حداقل ماهانه مورد بررسي قرار مي گيرد و با قرار دادن اطلاعات درجدول فرم يك و فرم دو (كتاب شهرهاي مناطق خشك 168 و 169) پيشنهادات لازم را ارائه مي دهد.

از افرد ديگري كه در اين زمينه كار كرده اند گيلوني مي با شد . وي با ارائه يك جدول ميزان كارآيي يك ساختمان و محدوده هاي آن را مشخص مي كند (جدول ص 174 همان منبع) .

2-4-تطابق شهرها با شرايط اقليمي :

يك : بافت شهر : نقشه هر شهر نشان دهنده بافت شهر است و نشان دهنده فضاهاي مسكوني و ايجاد سيماي شهر ، بافت شهر فرايندي پويا مي باشد كه ممكن است آشفته و درهم باشد و يا از نظمي خاص پيروي مي كند.

شهرهاي مناطق خشك در ايران معمولاً شعاعي و متحدالمركز بوده و از ويژگي هاي درون گرايي و تمركز مساكن متأثر است . گاهي ممكن است داراي چند هسته بوده باشند.

شهرهاي سنتي بافتي يكپارچه و متجانس دارند و بطور كلي فشرده و در ارتباط تنگاتنگ هستند و اين وضعيت باعث شده كه سطوح ساختماني حداقل شرايط لازم در معرض تابش مستقيم قرار گرفتن را داشته باشد كه آسايش بيشتر اهالي و ساكنين را در پي داشته باشد.

بطور كلي بافت فشرده در اين شهرها مزيت هاي زير را دارا بوده :

يك : سهولت حركت و دسترسي

دو: امكان ايجاد شرايط آسايش اقليمي

سه : كاهش تأثير بادهاي گرم و مزاحم و همچنين گرد و غبار

چهار: افزايش ضريب امنيت

در اين شهرها فضاهاي خالي و باز به حداقل رسيده و اگر هم باشد بيشتر بصورت صحن و حياط مساجد و مراقد شريفه – تكايا – كاروانسراها و مياديني مي باشد و گرنه بيشتر فضاها توسط سقف پوشيده شده است . بنابراين تابش خورشيد بطور مستقيم بسيار كم است ، زيرا عكس اين وضعيت باعث افزايش دما در روز و كاهش دما در شب است.

بافت شهر علاوه بر اين تابعي از دسترسي به منابع آب نيز مي باشد .

بافت معابر – معابر تنگ و پيچ در پيچ و پوشيده و در پاره اي مواقع داراي ساباط مي باشد .

4-4-روش هاي مقابله با شرايط اقليمي در نواحي گرم و خشك و نيمه خشك :

يك : انتخاب رنگ سفيد براي جلوگيري از جذب انرژي يا هر رنگي كه بازتاب انرژي خورشيدي را آسان كند.

دو: احداث معابر باريك كه از دريافت انرژي كمتري برخوردار است.

سه: ايجاد معابر با پيچ و خم زياد

چهار: كاشت درختان سايه دار در معابر

پنج: مسقف نمودن برخي از معابر كه امكانپذير است.

شش : ساخت ديوارهاي ضخيم (در شرايط فعلي اقتصادي نيست.)

هشت : نصب پنجره هاي كوچك – مشبك و بيشتر به شمال ورو به جهت باد غالب بيشتر در قسمت بالا و نزديك به سقف.

هشت : استفاده نمودن از مصالح بومي (در شرايط حاضر مورد استقبال قرار ندارد)

نه: استفاده از تاق هاي گنبدي يا ضربي با منافذي در سقف (با در نظر گرفتن كليه جوانب)

ده: ساخت ايوان مسقف در جلوي پنجره ها و اتاق ها و ورودي ها بمنظور جلوگيري از تابش مستقيم آفت


مطالب مشابه :


فقط دانشجو می دونه!

دانشجویان میکروبیولوژی آزاد کرج. انجمن علمی زیست شناسی خوارزمی. اتوماسیون تغذیه :




گرایش و رشته های جدید تربیت بدنی

برای نمونه در تغذیه ورزشی فرد آماده می سامانه اتوماسیون آموزش دانشگاه خوارزمی




کلیماتولوژی شهری

همين جزيره بر روي شهر کرج در غرب اين جزيره تشکيل اتوماسیون تغذیه خوارزمی




اخبار ورزشی خبرگزاری ایسنا

سامانه اتوماسیون دانشکده تربیت بدنی دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرج دانشگاه خوارزمی




برچسب :