متن پیشنهادی لایحه ائین دادرسی دیوان عدالت اداری

متن پیشنهادی لایحهآئین دادرسی دیوان عدالت اداریکلیاتفصل اول : دادخواستفصل دوم : جریان دادخواست تا موعد رسیدگیفصل سوم : دستورموقتفصل چهارم : رسیدگی و صدور رأی در شعب دیوانفصل پنجم : تجدید نظر خواهیفصل ششم : هیئت عمومیفصل هفتم : اجرای احکامفصل هشتم : سایر مقرراتفصل نهم : اصلاح برخی از مواد قانون دیوان عدالت اداریمتن پیشنهادی لایحهآئین دادرسی دیوان عدالت اداریکلیاتفصل اول : دادخواستفصل دوم : جریان دادخواست تا موعد رسیدگیفصل سوم : دستورموقتفصل چهارم : رسیدگی و صدور رأی در شعب دیوانفصل پنجم : تجدید نظر خواهیفصل ششم : هیئت عمومیفصل هفتم : اجرای احکامفصل هشتم : سایر مقرراتفصل نهم : اصلاح برخی از مواد قانون دیوان عدالت اداریلایحه آئین دادرسی دیوان عدالت اداریکلیاتماده 1- رسیدگی به دعاوی قابل طرح در دیوان عدالت اداری ، بر اساس ترتیباتی است که در این1385 ، مقرر شده است . /11/ قانون و قانون دیوان عدالت اداری مصوب 25ماده 2- هیچ یک از شعب دیوان نمی تواند به شکایتی رسیدگی کند ، مگر اینکه شخص یا اشخاصذینفع یا وکیل یا قائم مقام یا نمایند ه قانونی آنان ، رسیدگی به شکایت را برابر قانون ، درخواستکرده باشند .ماده 3- شعب دیوان مکلفند در مورد هر شکایت ، به طور خاص تعیین تکلیف نمایند و نباید بهصورت عام و کلی ، حکم صادر کنند .ماده 4- دیوان عدالت اداری در تهران مستقر میباشد و با دستور رئیس قو ه قضائیه برای تسهیل درحل مشکلات مردم میتواند ، دفاتر اداری در محل دادگستری یا استانداری و یا دفتر بازرسی کلکشور در هر یک از مراکز استانها ، تأسیس نماید .این دفاتر عهده دار وظایف زیر میباشند :الف- راهنمایی و ارشاد مراجعین .ب- پذیرش و ثبت دادخواست ها و درخواستهای شاکیان ، مطابق با مقررات ثبت دادخواست ودرخواست مذکور در این قانون .ج- ارجاع پرونده های متناسب با شوراهای حل اختلاف تخصصی ، به شعب حل اختلاف تخصصیمستقر در حوزه مربوطه و انجام وظیفه به عنوان دبیرخانه شورای حل اختلاف .د- دریافت شکایات و تظلما ت قابل حل وفصل ، از طریق صدور دستورات و تذکرات ارشادی بهادارات طرف شکایت و اقدام در این مورد .ه- انجام دستورات واحد اجرای احکام دیوان ، در حوزه مربوط به آن دفتر .و- ابلاغ نسخه دوم شکایات یا آرای صادره از سوی دیوان در حوزه آن دفتر ، پس از دریافت آن ازطریق نمابر یا پست الکترونیکی .تفصیل این موارد ، به موجب آیین نامه ای خواهد بود که توسط رئیس دیوان ، تهیه و به تصویبرئیس قوه قضائیه ، میرسد .ماده 5- در مواردی که شکایت مطروحه در دیوان ، از موضوعاتی است که از پیچیدگی کمتریبرخوردار است و ممکن است با مذاکره و مصالحه بین شاکی و اداره طرف شکایت ، حل و فصلگردد ، دیوان ابتدا موضوع را در شوراهای حل اختلاف تخصصی متشکل از یک قاضی ، با حکمرئیس قوه قضائیه و یک نفر از مدیران اجرایی شاغل و یک نفر از معتمدان صاحبنظر ، به انتخابرئیس دیوان عدالت اداری ، مطرح می نماید . حدود صلاحیت شوراهای تخصصی ، منحصر بهمصادیق مذکور در بندهای 1 و 3 ماده 13 قانون دیوان ، خواهد بود . شورای مزبور تلاش خواهدکرد تا بر اساس قوانین جاری و یا از طریق مصالحه ، اختلاف را حل و فصل و رأی خود را درموضوع ، صادر نماید .این رأی در مواردی که به اس تناد سازش بین طرفین صادر شده است ، قطعی و در غیر این موارد ،قابل اعتراض در شعب دیوان است .ترتیب رسیدگی و تشکیل شوراهای مزبور ، بر اساس آئین نامه ای است که توسط رئیس دیوان،تهیه و به تصویب رئیس قوه قضائیه ، میرسد .فصل اول : دادخواستماده 6 – رسیدگی در شعب دیوان عدالت اداری ، مستلزم تقدیم دادخواست است . دادخواست بایدبه زبان فارسی روی برگه های مخصوص ، تنظیم شود .تبصره : در پرونده هائی که با صدور قرار عدم صلاحیت ، از محاکم قضائی دیگر به دیوان ارسال میشود ، نیازی به تقدیم دادخواست نیست .ماده 7 – دادخواست باید حاوی نکات زیر باشد :الف : نام و نام خانوادگی ، نام پدر ، شغل ، اقامتگاه شاکی و تابعیت و در صورتی که شاکی شخصحقوقی باشد ، نام ، شماره ثبت و اقامتگاه آن ، به نحوی که ابلاغ اوراق به سهولت ممکن باشد .ب : مشخصات کامل واحد طرف شکایت ، در صورتیکه شک ایت به طرفیت اداره دولتی باشد و نام ،نام خانوادگی ، سمت و اقامتگاه ، در صورتی که طرف شکایت ، مأمور دولت باشد .ج : نام ، نام خانوادگی و اقامتگاه وکیل یا نماینده قانونی شاکی ، در صورتی که دادخواست از طرفآنان تقدیم شود .د : موضوع شکایت و خواسته .ه : شرح شکایت و اشاره به مدارک و دلایل مورد استناد .و : امضاء یا اثر انگشت تقدیم کننده دادخواست و در صورتی که دادخواست توسط شخص حقوقیتسلیم شده باشد ، علاوه بر امضاء ، مهر شخص حقوقی .تبصره : شاکی میتواند به جای نشانی پستی ، نشانی پست الکترونیکی یا شماره نماب ر خود را اعلامنماید که در اینصورت امر ابلاغ ، از طرق مزبور انجام میشود .ماده 8- هزینه دادرسی در شعب عادی دیوان ، پنجاه هزار ریال می باشد .تبصره : این مبلغ و مبلغ مندرج در ماده 49 این قانون هر دو سال یک بار و با پیشنهاد رئیس دیوانو تصویب رئیس قوه قضائیه ، متناسب با نرخ تورم ، قابل افزایش می باشد .ماده 9- شاکی باید رونوشت یا تصویر خوانا و مصدق اسناد و مدارک مورد استناد خود را ، پیوستدادخواست نماید . تصویر یا رونوشت مدارک ، باید به وسیله دبیرخانه یا دفاتر شعبدیوان،دفاتر دادگاههای عمومی ، دفاتر اسناد رسمی یا وکیل شاکی و ادارات دولتی در مورداسناد مربوط ، تصدیق شود . در صورتی که رونوشت یا تصویر سند ، خارج از کشور تهیهشده باشد ، مطابقت آن با اصل ، باید در دفتر یکی از سفارتخانه ها و یا کنسولگری هایایران ، گواهی شود .ماده 10 - در صورتی که سند به زبان فارسی نباشد ، علاوه بر رونوشت یا تصویر مصدق ،ترجمه گواهی شده آن نیز باید پیوست شود . صحت ترجمه و مطابقت رونوشت با اصل ، بایدبوسیلة مترجمان رسمی یا مأموران کنسولی ایران ، گواهی شود .ماده 11 - هرگاه دادخواست توسط وکیل یا نماینده قانونی تقدیم شده باشد ، باید رونوشت یا تصویرمصدق سند مثبت سمت دادخواست دهنده نیز ضمیمه گردد .ماده 12 - دادخواست و ضمائم آن ، باید به تعداد طرف شکایت به اضافه یک نسخه تهیه شود . ایناوراق و همچنین اوراق مربوط به رفع نقص و تکمیل دادخواست ، باید به وسیله پست سفارشی یاپست الکترونی کی ، به دبیرخانه دیوان ارسال و یا به دبیرخانه دیوان یا دفاتر اداری آن، مستقر درمراکز استانها و سازمانهای اداری مرکز ، تسلیم گردد . تاریخ ثبت دادخواست در دبیرخانه دیوان و یاتسلیم آن به پست یا دفاتر اداری دیوان ، تاریخ تقدیم محسوب می شود .ماده 13 - دبیرخ انه دیوان مکلف است دادخواست های واصله را به ترتیب وصول ، ثبت نموده ورسیدی مشتمل بر شماره و تاریخ ثبت ، نام شاکی و طرف شکایت ، به تقدیم کنندة آن ، تسلیمکند .تبصره : دبیرخانه مکلف است قبل از ارسال پرونده جهت ارجاع ، با مراجعه به سوابق امر ، چنانچهموردی ح اکی از طرح قبلی شکایت وجود داشته باشد ، مشخصات آن را در برگ دادخواست قیدنماید .ماده 14 : دادخواستهای ثبت شده جهت ارجاع به شعب دیوان ، به نظر رئیس دیوان یا معاون وی ،میرسد .ماده 15 - چنانچه دادخواست ، فاقد نام شاکی یا اقامتگاه وی باشد ، به موجب قرار مد یر دفتر شعبه،رد می شود . این قرار قطعی است . صدور این قرار ، مانع طرح مجدد شکایت نیست .ماده 7 و نیز نقص « ه » تا « ب » ماده 16 - در صورت نقص هر کدام از موارد بندهایشرایط مقرر در مواد 8 الی 12 این قانون ، مدیر دفتر شعبه ظرف 2 روز نقایص دادخواست را طیاخطاریه ای به تقدیم کننده دادخواست ، اعلام می کند . تقدیم کننده دادخواست 10 روز از تاریخابلاغ ، فرصت رفع نقص دارد ، و چنانچه در مهلت مذکور رفع نقص نکند ، دادخواست به موجبقرار مدیر دفتر ، رد می گردد . این قرار ظرف 10 روز از تاریخ ابلاغ ، قابل اعتراض در ش عبه دیواناست . رسیدگی به این اعتراض ، توسط رئیس شعبه یا یکی از قضات شعبه بر حسب ارجاع رئیس ،انجام می شود و پس از اتخاذ تصمیم توسط قاضی مزبور ، مراتب توسط دفتر به معترض ابلاغ میگردد .تبصره- دادخواست بدون امضاء ، فاقد اعتبار بوده و توسط مدیر دفتر ، بایگ انی می شود . مراتب بهشخصی که نام وی در ستون شاکی درج گردیده ، اعلام میشود . این امر نسبت به درخواستتقدیمی به هیئت عمومی و دادخواست تجدیدنظر نیز اعمال میشود .فصل دوم : جریان دادخواست تا موعد رسیدگیماده 17 – پس از تکمیل دادخواست ، مدیر دفتر شعبه مکلف ا ست پرونده را به نظر رئیس شعبهبرساند . شعبه ابتدا در مورد صلاحیت و سپس در مورد ماهیت ، طبق مواد بعدی اقدام مینماید .ماده 18 - اگر در ضمن یک دادخواست ، شکایات متعدد مطرح شود که با یکدیگر ارتباط کاملنداشته باشند و شعبه دیوان نتواند ضمن یک دادرسی به آنها رس یدگی کند ، شکایات مطرح شده رااز یکدیگر تفکیک و به هر یک در صورت صلاحیت ، جداگانه رسیدگی می کند و نسبت به آنچه کهصلاحیت ندارد ، قرار عدم صلاحیت صادر می نماید .ماده 19 - چنانچه اشخاص متعدد ، شکایت های خود را به موجب یک دادخواست مطرح نمایند ،در صورتیکه شک ایات مزبور ، منشأ و مبنای واحد داشته باشند ، شعبه دیوان به همه موارد ضمنیک دادرسی ، اتخاذ تصمیم نموده و الا قرار ابطال دادخواست صادر می نماید .ماده 20 - موضوع شکایت و خواسته باید بدون ابهام باشد و در صورت وجود ابهام ، شاکی مکلفاست ظرف 10 روز از تاریخ اب لاغ اخطاریه ، نسبت به رفع ابهام اقدام نماید و الا دادخواست درقسمتی که مبهم است از طرف شعبه دیوان ، رد می شود .ماده 21 – چنانچه پرونده مشمول تبصره ماده 44 قانون دیوان باشد ، شعبه دیوان خارج از نوبت وبدون تبادل لوایح ، رسیدگی و رأی صادر می نماید و در سای ر موارد ، پرونده به دفتر اعاده می شودتا پس از ابلاغ دادخواست و ضمائم آن به طرف شکایت ، در نوبت به نظر شعبه برسد .فصل سوم : دستور موقتماده 22 - شاکی می تواند ضمن دادخواست خود ، تقاضای صدور دستور موقت نماید . در مواردیکه تقاضای دستور موقت پس از طرح شکا یت اصلی تقدیم می شود ، باید روی اوراق دادخواست بارعایت مقررات مربوط به دادخواست اصلی و پیوستهای آن ، تنظیم و تا قبل از ختم رسیدگی ،تقدیم دیوان شود .ماده 23 - مدیر دفتر شعبه مکلف است پرونده را فوراً به نظر شعبه برساند و شعبه، موظف به اتخاذتصمیم فوری است و در موارد ضروری ، شعبه می تواند مبادرت به اخذ توضیح از طرفین شکایتبنماید . طرفین مکلف به اعلام پاسخ ظرف 3 روز می باشند . عدم پاسخگوئی، مانع تصمیم گیرینمی باشد .ماده 24 - در صورتی که دلایل و مدارک شاکی ، فوریت و ضرورت دستور موقت را ایجاب نماید وموضوع عملیات نیز خاتمه نیافته یا دستور موقت مورد درخواست موضوعاً منتفی نشده باشد ، شعبهدیوان برابر مدت حداکثر 3 ماه ، دستور موقت صادر خواهد کرد . اثر این دستور از تاریخ تقدیمدادخواست دستورموقت است .ماده 25 - هرگاه به تشخیص شعبه صادر کننده دستورموقت ، ادامه آ ن ضرورتی نداشته باشد ، ازدستور موقت رفع اثر می شود .ماده 26 - شعبه پس از بررسی تقاضای دستور موقت ، اقدام به صدور رأی مینماید . در صورت قبولدستور موقت یا رفع اثر از آن ، دادنامه به طرفین شکایت و در صورت رد آن ، به شاکی ابلاغ میشود .فصل چهارم : رسیدگی و صدور رأی در شعب دیوانماده 27 – پس از ارجاع پرونده به شعبه ، چنانچه رئیس شعبه اخذ توضیح از هر یک از طرفینشکایت ، را لازم بداند با ذکر موارد و تعیین وقت ، آنها را برای حضور در جلسه رسیدگی ، دعوتمینماید . در صورت عدم حضور هر یک از طرفین ، شعبه آنها را اح ضار و حسب مورد وفق تبصرههای ماده 31 قانون دیوان ، اقدام و نتیجه عدم حضور را اعلام می نماید .ماده 28 - هرگاه رسیدگی به شکایت ، در صلاحیت سایر محاکم قضائی باشد ، شعبه دیوان با صدورقرار عدم صلاحیت ، پرونده را به مرجع ذیصلاح ارسال می کند . و چنانچه موضوع را در صلاحیتمراجع غیر قضائی بداند ، قرار رد شکایت صادر می نماید .ماده 29 - شاکی می تواند دادخواست خود را قبل از وصول پاسخ طرف شکایت ، مسترد کند . دراین صورت قرار ابطال دادخواست صادر می شود و شاکی می تواند دادخواست خود را تجدید کند .پس از وصول پاسخ ، به استرداد دادخواست ترتیب اثر داده نمی شود .ماده 30 – شاکی می تواند قبل از صدور رأی ، از شکایت خود به کلی صرف نظر نماید . در اینصورت قرار سقوط شکایت صادر می شود و شکایت ، مجدداً قابل طرح نخواهد بود .ماده 31 - چنانچه شاکی یا طرف شکایت قبل از صدور رأی ، تقاض ای مهلت برای حصول سازشنماید ، شعبه دیوان ، دادرسی را به مدت یکماه متوقف می نماید و در صورتی که طرفین تقاضایمهلت برای مذاکرات اصلاحی داشته باشند ، دادرسی با توافق طرفین و برای حداکثر مدت 6 ماه ،به تأخیر می افتد و در صورت حصول سازش ، شعبه رأی مقتضی را صادر می کند .همچنین شعبه دیوان می تواند پرونده را جهت حل اختلاف از طریق سازش ، به شورای حلاختلاف تخصصی ، ارجاع نماید . در اینصورت شورا نتیجه اقدامات خود را به شعبه گزارشمی کند و شعبه بر حسب گزارش مزبور ، تصمیم مقتضی اتخاذ می نماید .ماده 32 - شاکی می توا ند تا قبل از صدور رأی ، تقاضای اصلاح خواسته کند . قبول این تقاضا پساز تبادل لوایح ، مشروط به این است که به تشخیص شعبه ، ماهیت خواسته عوض نشده و شعبهبتواند بدون نیاز به تبادل لوایح مجدد ، بر اساس خواسته اصلاح شده ، رأی صادر نماید .ماده 33 - هرگاه رسیدگی دیوان منوط به ثبوت امری در مرجع صلاحیتدار دیگری باشد ، رسیدگیتا اعلام نتیجه قطعی از طرف مرجع مزبور ، متوقف و مراتب به طرفین ابلاغمی شود . ذینفع باید ظرف 1 ماه از تاریخ ابلاغ اخطاریه دیوان ، به مرجع صلاحیتدار مراجعه وگواهی دفتر مرجع مزبور مبنی بر طرح مو ضوع را ، به دیوان تسلیم نماید والا در مورد شاکی ، قرارابطال دادخواست ، صادر و در مورد طرف شکایت ، ادعای وی در آن قسمت ، بلااثر تلقیمی شود .ماده 34 - در مواردی که در اجرای ماده 9 قانون دیوان ، نیاز به بررسی پرونده از سوی مشاور باشد ،رئیس شعبه پس از تبا دل لوایح ، نظر خود را کتبا اعلام و با ذکر جهات مورد مشاوره و تعیین زمانمناسب ، پرونده را به مشاور ارجاع می کند . مشاور ظرف مهلت مقرر نسبت به بررسی پرونده واظهار نظر مستدل ، اقدام می نماید . مهلت تعیین شده با موافقت رئیس شعبه ، قابل تمدید است .ماده 35 - شعب دیوان می توانند اسناد ، مدارک و پرونده های مورد نیاز را از واحدهایدولتی ، مطالبه و ملاحظه نمایند . واحد مربوط مکلف است اسناد ، مدارک و پرونده های موردمطالبه را ظرف 1 ماه از تاریخ ابلاغ ، به شعبه دیوان ارسال نماید .ماده 36 - در صورتی که واحد دولتی مر بوط از ارسال اسناد ، مدارک و پرونده های مورد مطالبه درمهلت مقرر ، بدون عذر موجه استنکاف کند و با وجود مطالبه مجدد ، از ارسال آنها امتناع نماید ،مستنکف به مجازات مقرر در ماده 32 قانون دیوان ، محکوم خواهد شد .ماده 37 - شکایات مطروحه در شعب دیوان که دارای موضوع واحد یا مرتبط باشند ، به دستوررئیس دیوان یا معاون وی ، جهت رسیدگی به شعبه ای که از لحاظ تاریخ ارجاع مقدم است ، ارجاعمی شود .ماده 38 - در صورتیکه شعبه دیوان از فوت یا محجور شدن شاکی مطلع شود ، چنانچه پرونده معدصدور رأی باشد ، نسبت به صدور رأی اقدا م می کند و چنانچه پرونده به تکمیل تحقیقات نیازداشته باشد ، تا تعیین و معرفی قائم مقام قانونی متوفی یا محجور ، قرار توقف دادرسی صادر ومراتب از طریق دفتر به نشانی شاکی اعلام می شود . در هر صورت اتخاذ تصمیم در این مورد ،فوری و خارج از نوبت انجام می شود .ماده 39 - در موارد زیر ، شعبه دیوان قرار رد شکایت صادر می کند :الف : شاکی برای طرح شکایت ، اهلیت قانونی نداشته باشد .ب : سمت شاکی یا نماینده قانونی وی ، محرز نباشد .ج : شاکی در شکایت مطروحه ، ذینفع نباشد .د : شکایت متوجه طرف شکایت ، نباشد .ه : شکایت خارج از موعد قانونی ، مطرح شده باشد .و : شکایت طرح شده قبلاً بین همان اشخاص یا اشخاصی که اصحاب دعوا ، قائم مقام آنان هستند ،رسیدگی شده و حکم قطعی نسبت به آن صادر شده یا به هر صورت موجب رسیدگی به شکایت ،منتفی شده باشد .تبصره : شعبه دیوان در صورت احراز هر کدام از جهات مذکور ، می تواند قبل از تبادل لوایح ، قراررد شکایت صادر کند .ماده 40 - هرگاه شاکی ، اخذ توضیح از شخص حقیقی یا حقوقی دیگری غیر از طرف شکایت رالازم بداند ، می تواند ضمن دادخواست تقدیمی یا درخواست جداگانه ، حداکثر ظرف 30 روز پس ازثبت د ادخواست اصلی ، تقاضای خود را مطرح کند . هم چنین در صورتی که طرف شکایت ، اخذتوضیح از شخص حقیقی یا حقوقی دیگری را ضروری بداند ، می تواند ضمن لایحه جوابیه ،درخواست خود را مطرح کند . در این صورت شعبه دیوان نسخه ای از لوایح و مستندات طرفین رابرای شخص ثالث ارس ال می کند و از وی توضیح می خواهد و نهایتاً با ملاحظه لوایح هر سه طرف وبررسی دلایل آنان ، اقدام به صدور رأی می نماید .تبصره : شعبه دیوان در صورت لزوم می تواند فرد ثالث را برای ادای توضیح ، دعوت یا جلب نماید .ماده 41 - هرگاه شخص ثالثی در موضوع پرونده مطر وحه در شعبه دیوان ، برای خود حقی قائلباشد یا خود را در محق شدن یکی از طرفین ذی نفع بداند ، می تواند با تقدیم دادخواست ، وارددعوا شود و در صورتی که دادخواست مذکور قبل از صدور رأی واصل شود ، شعبه مطالب مطروحهدردادخواست ثالث را مدنظر قرار داده و با ملاحظه آن ، مبادرت به صدور رأیمی نماید .ماده 42 - در صورتی که محتوای شکایت و دادخواست مطروحه در شعبه دیوان ، علاوه بر طرفشکایت ، حاوی مطالبی علیه شخص ثالث باشد ، این امر مانع رسیدگی شعبه در مورد خواستهاصلی نخواه د بود ولی شعبه رسیدگی کننده می تواند با ارسال نسخه ای از شکایت و مستندات آن، شخص ثالث را دعوت به حضور جهت ادای توضیح نموده یا درخواست ارسال لایحه از وی بنماید .ماده 43 - آراء شعب دیوان که بدون دخالت فرد ثالث ذی نفع در مرحله دادرسی ، صادر شده درصورتیکه به حقوق شخص ثالث ، خلل وارد نموده باشد ، ظرف یکسال از تاریخ صدور حکم ، قابلاعتراض است . این اعتراض در شعبه رسیدگی کننده به پرونده ، مطرح می شود و شعبه مزبور بابررسی دلایل ارائه شده ، مبادرت به صدور رأی می نماید .ماده 44 – ملاک در صدور رأی در شعب عادی دیو ان ، نظر موافق 2 قاضی و در شعب تشخیص ،نظر موافق 3 قاضی است . عدم حضور قاضی سوم در شعب عادی و قاضی چهارم و پنجم در شعبتشخیص ، یا نظر مخالف آنان ، مانع از صدور رأی نیست . در صورتی که در شعبه عادی فقط 2قاضی و در شعبه تشخیص فقط 3 یا 4 قاضی حضور داشته باشند و بین آنان اختلاف نظر وجودداشته و اتفاق نظری که ملاک صدور رأی است ، حاصل نشود ، رئیس دیوان، از قضات سایر شعباعم از مستشار یا دادرس را ، مأمور به شرکت در رأی می نماید . در این صورت بر طبق نظری کهدر شعب عادی 2 قاضی و در شعب تشخیص 3قاضی بر آن اتفاق داشته باشند ، انشاء رأی خواهدشد .ماده 45 - شعبه دیوان پس از رسیدگی و تکمیل تحقیقات و انجام مشاوره ، ختم رسیدگی را اعلامو ظرف مدت یک هفته ، مبادرت به صدور رأی می نماید .ماده 46 - دادنامه صادره از سوی شعب دیوان ، در دفتر مخصوص ثبت و رونوشت آنظرف 5 روز جهت ابلاغ به طرفین ، ارسال می گردد .تبصره – ابلاغ آراء دیوان می تواند به یکی از طرق زیر صورت گیرد :الف – به خود فرد در شعبه دیوان ، توسط کارمندان شعبه .ب- از طریق اداره ابلاغ ، به موجب مقررات آئین دادرسی مدنی .ج- از طریق پست الکترونیک یا نمابر ، به ادارات دو لتی یا شکاتی که قبلاً این طریق را برای ابلاغ ،انتخاب کرده باشند .د – توسط دفاتر اداری دیوان ، مستقر در مراکز استانها یا سازمانهای اداری مرکز .ه - از طریق نمابر ، به دادگستری محل اقامت فرد ابلاغ شونده و به کمک اداره ابلاغ آن مرجعقضائی .ماده 47 - دادنامه باید حاوی نکات زیر باشد :الف ) تاریخ و شماره دادنامه و شماره پرونده .ب ) مرجع رسیدگی و نام رئیس یا دادرس و مستشاران شعبه .ج ) مشخصات شاکی و وکیل یا نماینده قانونی او با قید اقامتگاه .د ) مشخصات طرف شکایت .ه) موضوع شکایت و خواسته .و) گردشکار ، متضمن خلاصه شکایت و دفاع طرف شکایت و اشاره به نظریه مشاور ، در صورتیکهطبق ماده 9 قانون دیوان ، پرونده به مشاور ارجاع شده باشد و تصریح به اعلام ختم رسیدگی .ز ) رأی دیوان .ح) امضای رئیس یا دادرس و مستشاران و مهر شعبه .فصل پنجم : تجدید نظر خواهیماده 48 - تجدیدنظرخواهی موضوع مواد 37 و 43 قانون دیوان ، با تقدیم دادخواست انجام میگیرد . دادخواست تجدیدنظر باید روی برگه های مخصوص نوشته شده و حاوی نکات زیر باشد :الف ) مشخصات و اقامتگاه تجدیدنظرخواه .ب ) شماره و تاریخ رأی تجدیدنظر خواسته .ج ) شعبه صادر کننده رأی تجدیدنظر خواسته .د ) تاریخ ابلاغ رأی تجدیدنظر خواسته .ه) دلایل و جهات تجدیدنظرخواهی .رعایت مقررات مواد 9 تا 12 این قانون در تقدیم دادخواست تجدیدنظر ، ضروری است .ماده 49 - هزینه دادرسی برای دادخواست تجدیدنظر در شعب تشخیص دیوان ، یکصد هزارریال است .ماده 50 - مقررات مربوط به تنظیم و ارسال دادخواست تجدیدنظر و ثبت آن در دبیرخانه ، همانندسایر موارد است . دادخواست تجدیدنظر توسط رئیس دیوان یا معاون وی ، به یکی از شعبتشخیص ، ارجاع می شود .ماده 51 - چنانچه دادخواست تجدیدنظر ، فاقد مشخصات تجدیدنظر خواه یا اقامتگاه او باشد ، پساز انقضای مهلت رفع نقص ، دادخواست به موجب قرار مدیر دفتر شعبه تشخیص ، ردمی شود . این قرار قطعی است . در سایر موارد وفق ماده 16 این قانون ، اقدام می شود .ماده 52 - چنانچه دادخواست تجدیدنظر ، خارج از مهلت مقرر ، تسلیم شده باش د یا رأی تجدیدنظرخواسته از موارد مقرر در مواد 37 و 43 قانون دیوان نباشد ، شعبه تشخیص قرار رد دادخواست راصادر می کند .ماده 53 - در مواردی که شعبه تشخیص به پرونده های عادی رسیدگی می کند ، شرائط و نحوهرسیدگی و ترکیب قضات شعبه ، همانند شعبه عادی دیوان می باشد .ماده 54 - در صورت صدور حکم محکومیت بر حسب ماده 37 قانون دیوان ، چنانچه پس از اعتراضمحکوم علیه و قبل از صدور رأی شعبه تشخیص ، شخص یا اداره طرف شکایت ، نسبت به اجرایحکم اقدام نماید ، شعبه تشخیص ، حکم به رفع اثر از حکم انفصال محکوم علیه ، صادر می کند .حکم به جبران خسارت ، مشمول این ماده نمی گردد .تبصره : احکامیکه به استناد تبصره های 2 و 3 ماده 31 و مواد 32 و 45 قانون دیوان ، صادر شدهاند ، قطعی است ولی در صورتی که فرد یا اداره طرف شکایت ، موارد استنکاف را اجرا نموده وموضوع را به شعبه دیوان گزارش دهد ، شعبه موضوع را مجدداً بررسی و حکم به رفع اثر از حکمانفصال محکوم علیه ، صادر می کند . رفع اثر از حکم انفصال در مورد تبصره های 2 و 3 ماده 31 وماده 32 ، منوط به عدم صدور رای در پرونده اصلی است .ماده 55 - احکام موضوع مواد 16 و 18 قانون دیوان ، تنها آرای صاد ر شده پس ازلازم الاجراء شدن قانون دیوان را شامل می شود . مهلت طرح آراء در شعب تشخیص ، در مورد آندسته از آرایی که قبل از لازم الاجراء شدن قانون آئین دادرسی دیوان صادر شده اند ، 2 ماه از آنتاریخ و در مورد دیگر آراء ، 2 ماه از تاریخ ابلاغ رأی می باشد . در این موارد نیازی به تقدیمدادخواست و پرداخت هزینه دادرسی نمی باشد .تبصره : به پرونده هایی که قبلاً بر حسب قوانین سابق در مورد آنها اعلام اشتباه شده است ، درشعب تشخیص رسیدگی می شود .ماده 56 - چنانچه شعبه تشخیص ، اشتباه اعلام شده قاضی یا قضات رسیدگی کنند ه شاغل در امرقضاء را بپذیرد ، اقدام به نقض رأی و صدور رأی مقتضی می نماید و الا رأیمعترض عنه را ابرام می کند .ماده 57 - شعبه تشخیص در رسیدگی به اعتراضات وارده به آراء شعب دیوان و در صورت نقض رأیمورد اعتراض ، اگر رأی نقض شده ، قرار باشد ، پرونده را جهت ادامه رسیدگی، به شعبه رسیدگیکننده ، اعاده نموده و الا ضمن رسیدگی ، مبادرت به صدور رأی می نماید .فصل ششم : هیئت عمومیماده 58 - ابطال مصوبات در هیئت عمومی دیوان عدالت اداری ، با تقدیم درخواست انجاممی گیرد . دردرخواست ، تصریح به موارد زیر ضروری است :الف : مشخصات و اقامتگاه درخواست کننده .ب : مشخصات مصوبه مورد اعتراض .ج : ماده قانونی یا حکم شرعی که ادعای مغایرت مصوبه با آن شده است .د : دلایل و جهات اعتراض از حیث مغایرت با شرع ، قانون یا خروج از اختیارات مرجع تصویبکننده .ماده 59 - مقررات مربوط به تنظیم و ارسال درخواست ، همانند دادخواست است . دبیرخانه دیوان ،درخواست های وارد شده را مانند دادخواست ثبت می کند . درخواست ها توسط رئیس دیوان یامعاون وی ، به هیئت عمومی ارجاع می شود .، ماده 60 - مدیر دفتر هیئت عمومی پس از ثبت درخواست ، در صورت نقص مورد الف ما ده 58ظرف مدت 5 روز ، قرار رد درخواست را صادر نموده و در صورت نقص دیگر موارد ، با ذکر جهاتنقص ، اخطاررفع نقص صادر می کند . متقاضی مکلف است ظرف 10 روز پس از ابلاغ ، نسبت بهرفع نقص اقدام کند . در غیر این صورت مدیر دفتر ، قرار رد درخواست را صادرمی کند . این قرار قطعی است .ماده 61 - مدیر دفتر هیئت عمومی ، درخواست را به نظر رئیس دیوان می رساند . چنانچهدرخواست مشمول ماده 39 قانون دیوان باشد ، رئیس یا معاون قضائی دیوان ، وفق حکم آن مادهاقدام می کند و در بقیه موارد ، درخواست جهت اخذ پاسخ مرجع تصویب کننده و ق رار گرفتن درنوبت رسیدگی ، به دفتر اعاده می گردد .ماده 62 - مدیر دفتر هیئت عمومی ، نسخه ای از درخواست و ضمائم آن را برای مرجع تصویبکننده ، ارسال می کند . مرجع مربوط مکلف است ظرف یک ماه از تاریخ ابلاغ ، نسبت به ارسالپاسخ اقدام کند . در هر صورت پس از انقضا ء مدت مزبور ، هیئت عمومی به موضوع ، رسیدگی وتصمیم مقتضی اتخاذ می نماید .ماده 63 - با توجه به ضرورت تخصصی کردن محاکم ، رئیس دیوان می تواند قبل از طرح درخواستدر هیأت عمومی ، پرونده را به کمیسیون های تخصصی مرکب از قضات شعب رسیدگی کننده بهموضوع ، ارجاع نما ید . این کمیسیون موضوع را بررسی و ضمن تنظیم گزارش از پرونده ، نظرمشورتی خود را جهت طرح در جلسه هیئت عمومی ، ارائه می نماید .تبصره – نحوه تشکیل کمیسیونهای مزبور و شرح وظائف آنان ، بر اساس آئین نامه ای است کهتوسط رئیس دیوان ، تهیه و بتصویب رئیس قوه قضائیه ، میرسد .ماده 64 - طرح آراء قبلی هیئت عمومی برای رسیدگی مجدد ، در هیئت عمومی در موارد ادعایاشتباه یا مغایرت با قانون ، مستلزم اعلام اشتباه رئیس قوه قضائیه یا تقاضای کتبی و مستدل بیستنفر از قضات دیوان می باشد .ماده 65 - چنانچه مصوبه ای در هیئت عمومی ا بطال شود ، رعایت مدلول رأی هیئت عمومی درمصوبات بعدی ، الزامی است و تصویب مصوبات بعدی بدون رعایت مفاد رأی هیئت عمومی، ممنوعاست . هرگاه مراجع مربوط ، مصوبه جدیدی بر خلاف رأی هیئت عمومی تصویب کنند ، رئیسدیوان موضوع را خارج از نوبت ، در هیئت عمومی مطرح می نماید .ماده 66 - پس از انجام مشاوره و اعلام کفایت مذاکرات ، رأی اکثریت اعضاء حاضر ، مناط اعتبارخواهد بود .تبصره – در موارد ضروری به تشخیص رئیس جلسه هیأت عمومی یا با تقاضای ده نفر از قضاتحاضر در جلسه ، رأی گیری با ورقه انجام خواهد شد .ماده 67 - تقاضای ذی نفع برای اجرای آراء هیأت عمومی به موجب ماده 45 قانون دیوان ، باید برحسب ماده 21 آن قانون ، به صورت تقدیم دادخواست باشد .لکن کلیه افرادی که از عدم اجرای آرای هیأت عمومی در مورد ابطال ، مطلع می شوند ،می توانند موضوع را به رئیس دیوان ، منعکس نمایند تا رئیس دیوان بر حسب وظیفه قانونی خود ،نسبت به پیگیری موضوع از طریق شعب دیوان ، اقدام نماید .ماده 68 - افرادی که در اجرای آرای هیأت عمومی ، خود را ذی نفع می دانند ، در صورت عدماجرای آن از سوی مسئولان ذی ربط ، می توانند رسیدگی به استنکاف مسئول مربوط را از دیوان ،درخواست نمایند . این درخواست از سوی رئیس دیوان ، به یکی از شعب ارجاعمی شود . شعبه دیوان در صورت احراز ذی نفع بودن درخواست کننده و استنکاف مسئول مربوط،وفق ماده 45 قانون دیوان ، اتخاذ تصمیم می کند .تبصره – در مواردی که اجرای آراء هیأت عمومی ، نی ازمند عملیات اجرایی باشد ، با ارجاع رئیسدیوان یا هیأت عمومی ، موضوع مطابق سایر مقررات ، در اجرای احکام دیوان ، پی گیری خواهدشد .فصل هفتم : اجرای احکامماده 69 - واحد اجرای احکام دیوان عدالت اداری ، زیر نظر رئیس دیوان یا معاون وی ، انجام وظیفهمی نماید و به تعداد کافی ، دادرس اجرای احکام و متصدی دفتری در اختیارخواهد داشت .تبصره – برای دادرسان اجرای احکام ، داشتن ده سال سابقه قضائی یا پنج سال با داشتن مدرککارشناسی ارشد یا دکترا در رشته های حقوق و الهیات ( گرایش فقه و مبانی حقوق اسلامی ) یامعادل حوزوی ، کافی است .ماده 70 - پس از ابلاغ رأی دیوان ، محکوم علیه مکلف است ظرف مدت یکماه ، نسبت بهاجرای کامل دادنامه یا جلب رضایت محکوم له ، اقدام ونتیجه را کتباً به شعبه صادر کننده رأی ،گزارش نماید .ماده 71 - در صورت انقضای مدت مذکور و عدم ارسال گزارش اجراء ، با تقاضای محکوم له ، پروندهجهت اجرای حکم از طریق رئیس دیوان یا معاون وی ، به واحد اجرای احکام ارسالمی گردد .ماده 72 - پس از ارجاع پرونده به واحد اجرای احکام ، حسب مورد از طریق موارد مذکور در ماده36 قانون دیوان ، نسبت به اجرای حکم اقدام می شود . چنانچه محکوم علیه از اجرای رأیاستنکاف نماید ، مراتب جهت اعمال ماده 37 قانون دیوان ، به شعبه صادر کننده رأی ، اعلاممی شود .ماده 73 – طرح پرونده در شعب تشخیص ، مانع از اجرای حکم قطعی دیوان نخواهد بود مگر آنکهشعبه تشخیص، قرار توقف اجرای حکم را صادر نماید .ماده 74 - چنانچه در جریان اجرای آراء دیوان ، توافقی راجع به نحوه اجرای رأی بین طرفین صورتپذیرد از قبیل این که محکوم به در فرجه معینی یا به اقساط پرداخت شود ومحکوم علیه به تعهدات خود عمل ننماید ، محکوم له می تواند درخواست تعقیب عملیات اجرایی رامطرح نمود ه و اجرای احکام در حدود اجرای توافق انجام شده یا اجرای رای دیوان یا حصول توافقجدید ، موضوع را پیگیری می کند .ماده 75 - چنانچه دادرس اجرای احکام ، رأی شعبه دیوان را مبهم بداند ، به نحوی که امکان اجرایآن وجود نداشته باشد ، با ذکر مورد ابهام از شعبه صادر ک ننده رأی ، تقاضای رفع ابهام می نماید .نظر شعبه در خصوص رفع ابهام ، برای اجرای احکام ، لازم الاتباع است .ماده 76 - مراجع مذکور در بند 2 ماده 13 قانون دیوان ، مکلفند در رسیدگی و صدور رأیخود ، مفاد رأی شعبه دیوان را رعایت نمایند والا مستنکف از اجرای رأی دی وان ، محسوب و مطابقماده 37 همان قانون ، با آنان رفتار خواهد شد .تبصره – رسیدگی به تخلفات قضات مأمور در این قبیل مراجع و صدور حکم به محکومیت انتظامیآنان ، در صلاحیت دادسرا و دادگاه انتظامی قضات میباشد .ماده 77 - ضابطین دادگستری و نیروهای انتظامی و نظامی ، رؤسای سازمان های دولتی و وابسته بهدولت یا مؤسسات عمومی ، مکلفند دستورات صادره از دیوان در مقام اجرای حکم را ، اجراء کنند .تخلف از مقررات این ماده ، علاوه بر تعقیب اداری و انتظامی بر حسب مورد ، مستوجب مجازاتمقرر در ماده 37 قانون دیوان نیز خواهد بود .ماده 78 - اجرای محکومیت های جزای نقدی ، مطابق قانون نحوه اجرای محکومیت های مالی ،خواهد بود .ماده 79 - در اجرای بند یک ماده 36 قانون دیوان ، چنانچه مسئول مربوطه پس از احضار بدون عذرموجه ، در اجرای احکام حاضر نشود ، دادرس اجرای احکام مطابق تبصره 2 ماده 31 آن قانون ،اقدام خواهد کرد .فصل هشتم : سایر مقرراتماده 80 - در صورت ضرورت به تشخیص رئیس دیوان یا رئیس شعبه ، رسیدگی به پرونده خارج ازنوبت ، بعمل می آید .ماده 81 - مهلت تقدیم دادخواست ، راجع به موارد موضوع بند 2 ماده 13 قانون دیوان ، یک ماه ازتاریخ ا بلاغ رأی یا تصمیم قطعی مرجع مربوط می باشد . مراجع مربوط مکلفند در رأی یا تصمیمخود ، قابل اعتراض بودن آن در دیوان ظرف مدت مزبور را ، تصریح کنند .ماده 82 - در کلیه موارد مذکور در بند 2 ماده 13 قانون دیوان ، در صورتیکه آراء و تصمیمات موردشکایت ، بوسیله شعبه دیوان نقض شود ، شعبه رسیدگی کننده می تواند در مورد اصل موضوع ،رسیدگی ماهوی نموده و رأی مقتضی صادر نماید و یا رسیدگی مجدد را به شعبه همعرض ازمراجع اختصاصی ، محول نماید .ماده 83 - شعب فعلی دیوان ، جایگزین شعب بدوی و تجدیدنظر سابق ، از جهت رفع ابهام و اجرا یاحکام و امثال آن ، می باشند . در نتیجه صدور حکم اصلاحی یا دستور اجرای حکم و انفصالمستنکف و امثال آن که طبق قانون دیوان و سایر مقررات ، بعهده شعب صادر کننده رأی میباشد ،در خصوص پرونده های مختومه بر اساس تشکیلات سابق ، بعهده شعب مشابه آن از حیث شماره ،در تشکیلات فعلی دیوان میباشد .ماده 84 - در مورادیکه رسیدگی به امری در قوانین مربوطه به دادگاه صالح ، محاکم صالحه ، مراجعصالحه و امثال آن محول شده است ، موضوع بر حسب قوانین صلاحیت ذاتی از جمله مواد 13 و19 قانون دیوان عدالت اداری ، در دیوان یا محاکم دادگست ری یا نظامی ، رسیدگیمی شود .ماده 85 - جهت اعمال مفاد ، ماده 46 قانون دیوان ، رئیس دیوان عدالت اداری هر 2 سال یکبار 5نفر از قضات واجد شرایط دیوان عدالت اداری را ، به دیوان عالی کشور معرفی می نماید .ماده 86 - شعب و هیئت عمومی دیوان در موارد سکوت این قانون ، مطابق مقررات قانون آئیندادرسی مدنی و قانون اجرای احکام مدنی ، اقدام می نمایند .ماده 87 - با عنایت به بند 3 اصل 156 قانون اساسی ، مبنی بر مسئولیت قوه قضائیه در حسناجرای قوانین و با توجه به تبصره ماده 2 قانون سازمان بازرسی کل کشور و ماده 40 قانون دیوانعدالت اداری ، هیات نظارت و تطبیق مصوبات با قانون ، مرکب از 7 نفر از قضاتی که حداقل دارایگروه 7 قضایی می باشند ، تشکیل میشود . رئیس این کمیسیون از سوی رئیسقوه قضائیه و 3 قاضی از سوی دیوان عدالت اداری و 3 قاضی از سوی سازمان بازرسی کل کشور ،تعیین می شوند . این هیئت میتواند کمیته های فرعی داشته باشد و مصوبات وآئین نامه های دولتی را با قوانین جاری تطبیق نماید تا در صورت مشاهده مخالفت با قانون یا شرع، نسبت به تشکیل پرونده و طرح در هیئت عمومی دیوان عدالت اداری ، جهت ابطال آن اقدامنماید. جزئیات امر به موجب آ ئین نامه ای خواهد بود که از سوی دیوان عدالت اداری و سازمانبازرسی کل کشور ، تهیه و به تصویب رئیس قوه قضائیه ، میرسد .فصل نهم : اصلاح برخی از مواد قانون دیوان عدالت اداریماده 88 - در ماده 25 قانون دیوان عدالت اداری ، عبارت ( ماده 16 ) به ( ماده 15 ) اصلاح میشود .ماده 89 - در ماده 46 قانون دیوان عدالت اداری ، کلمه ( مستشاران ) جایگزین کلمه(مشاوران ) میشود .ماده 90 - عبارتهای ( هیئتهای بازرسی ) ، ( شورای کارگاه ) ، ( کمیسیون موضوع ماده 56 قانونحفاظت و بهره برداری از جنگلها و منابع طبیعی و اصلاحات بعدی آن ) از بند 2 ماده 13 قانوندیوان عدالت اداری ، حذف میشوند .ماده 91 - تبصره 2 ذیل ماده 13 قانون دیوان عدالت اداری ، به شرح زیر اصلاح میشود :تبصره 2 – تصمیمات و آراء دادگاهها و سایر مراجع قضائی دادگستری ، محاکم نظامی سازمان »قضائی نیروهای مسلح و دادگاه عالی ا نتظامی قضات ، قابل شکایت در دیوان عدالت اداری نمی« . باشندماده 92 - ماده 8 قانون دیوان عدالت اداری ، به شرح زیر اصلاح میشود :ماده 8- در صورت عدم حضور هر یک از اعضای شعب دیوان یا ممنوعیت قانونی هر یک از آنان »برای رسیدگی به پرونده مطروحه ، یکی از دادرس ان علی البدل ، به انتخاب رئیس دیوان ، در« . رسیدگی و صدور رأی مشارکت مینمایدماده 93 - تبصره 2 ماده 9 قانون دیوان عدالت اداری ، به شرح زیر اصلاح و یک تبصره بعنوانتبصره 3 ، اضافه میشود :تبصره 2- مشاوران مزبور پس از احراز صلاحیت آنان ، توسط دیوان ، به قوه قضائیه معرفی می »شوند تا بر حسب مورد با حقوق و مزایای معادل دادرس علی البدل دیوان ، به استخدام رسمی یاقراردادی در قوه قضائیه درآمده یا از واحدهای دولتی مربوط ، به دیوان منتقل شوند . همچنیناستفاده از خدمت کارکنان بازنشسته ادارات که واجد شرائط مذکور در این قانون باشند ، با پیشنهاد« . رئیس دیوان و موافقت رئیس قوه قضائیه ، بلا مانع استتبصره 3- نحوه انتخاب این کارشناسان ، بر اساس آئین نامه ای است که توسط رئیس دیوان ، »« . تهیه و به تصویب رئیس قوه قضائیه ، می رسد.
منبع:dadiran.ir


مطالب مشابه :


متن پیشنهادی لایحه ائین دادرسی دیوان عدالت اداری

وبلاگ سعید ُذ کا یی - متن پیشنهادی لایحه ائین دادرسی دیوان عدالت اداری - بروزترین وبلاگ




متن پیشنهادی لایحه آئین دادرسی دیوان عدالت اداری

انديشه‌های حقوق عمومی - متن پیشنهادی لایحه آئین دادرسی دیوان عدالت اداری - این وبلاگ به




متن تقدیرنامه های اداری

متن تقدیرنامه های اداری دریافت فیش حقوقی و احکام پرسنلی متن و فرم نرم افزار و




معلمی تا حد مبصری کلاس تنزل یافته است/ درخواست توقف احکام اداری

خبر های مهم فرهنگیان - معلمی تا حد مبصری کلاس تنزل یافته است/ درخواست توقف احکام اداری -




نحوه اجرای حکم قطعی و لازم الاجرای دیوان

تلخیص گفتگوی مطبوعاتی مأوی با مدیر کل ابلا‌غ و اجرای احکام دیوان عدالت اداری متن کامل




هزينه هاي دادرسي جدول هزينه هاي دادرسي براساس بخشنامه 18/1/1389 قوه قضائيه

متن منسوخ: 1 و برگ اجراییه احکام دادگاه‌ها و هیئت‌های حل دیوان عدالت اداری




ابطال بند 2 مصوبه شماره 562/93/206- 20/1/1393 شورای عالی اداری

مدیریت منابع انسانی - ابطال بند 2 مصوبه شماره 562/93/206- 20/1/1393 شورای عالی اداری - موضوعات مربوط به




قانون مدیریت خدمات کشوری

مدیریت / اداری تبصره 2- احکام این تبصره1- اصول و مفاد منشور فوق الذکر، متن سوگند




رأی وحدت رویه ۷۲۵ در مورد ماده ۱۴۷ قانون اجرای احکام مدنی

احکام دادگاه به صدور حکم نموده لکن از آنجا که اثر آن صرفاً در حد یک تصمیم اداری متن




برچسب :