انقلاب صنعتی 1

انقلاب صنعتی عبارت است از دگرگونی‌های بزرگ در صنعت، کشاورزی، تولید و حمل و نقل که در اوسط قرن هجدهم از انگلستان آغاز شد. در اینکه این رشته تحولات را می توان انقلاب صنعتی نامید اختلاف نظر وجود دارد . واژه ی انقلاب به دگرگونیهای ناگهانی اطلاق می شود، در حالی که این تحولات صنعتی به هیچ وجه ناگهانی نبودند . حتی بعضی از محققین تنها این تحولات را مختص به صنعت نمی دانند و معتقدند که این تحولات دارای جنبه‌های اجتماعی و فکری نیز بوده اند .

صنعتی شدن به معنی استفاده از نیروی ماشین به جای نیروی انسان است. انقلاب صنعتی ابتدا از انگلستان شروع شد، زیرا انگلستان پس از چندین قرن تحول سیاسی داخلی، توسعهٔ استعمار تجاری، گسترش ناوگان دریایی، رشد طبقهٔ متوسط و بهبود امور قانونی و اداری کشور، از نظر زمین،کارگر،سرمایه، مدیریت و حکومت وضعیتی مطلوب و هماهنگ داشت که زمینهٔ پیشرفت صنعتی در این کشور را فراهم می‌کرد. انقلاب صنعتی در انگلستان در سه زمینه بافندگی، زغال سنگ و ذوب آهن بیشتر نمود یافت. گاهی سخن از دو انقلاب صنعتی برده می‌شود که یکی در قرن هجدهم و دیگری در قرن نوزدهم است. دو نتیجه مهم انقلاب صنعتی، گسترش استعمار اروپایی‌ها در کشورهای آسیایی و آفریقایی و بهره کشی از کارگران در داخل بود.

اصطلاح صنعتی شدن به پیشرفت اقتصادی ادامه داری اشاره دارد که به دنبال کاربرد منابع نیروی غیر جاندار برای ماشینی کردن تولید ایجاد شده است . صنعتی شدن در آغاز فقط به شکل تولید کارخانه ای بود ، اما بعداً به کشاورزی و خدمات نیز گسترش یافت . صنعتی شدن باعث ایجاد تقسیم کار تخصصی تر ، روابط اجتماعی جدید تولیدی میان صاحبان سرمایه ، مدیران و کارگران ، شهرنشینی و تمرکز جغرافیایی صنعت و جمعیت ، و دگرگونی در ساختارهای شغلی شده است . صنعتی شدن که در آغاز تحولی در کل اقتصاد سرمایه داری بود ، اکنون اجزاء نظام اقتصادی را نیز در بر می گیرد . درک ماهیت و پیامدهای صنعتی شدن ، از قرن نوزدهم و از زمان بنیان گذاران جامعه شناسی تا به امروز همواره برای جامعه شناسی اهمیت داشته است و امروز موضوع اصلی جامعه شناسی صنعتی است .

 صنعتی شدن به معنای کسب دانش و مهارت و اطلاعات لازم برای تسلط بر صنعت خاص و استفاده از فناوری مربوط به آن است .   

انگلستان اولین کشور صنعتی جهان

انقلاب صنعتی در اواسط قرن هجدهم در انگلستان آغاز شد و به تدریج به دیگر کشورها گسترش یافت. باید توجه داشت اختراع لازمه ی انقلاب صنعتی بود و با توجه به ظهور و نبوغ دانشمندان انگلیسی در قرون هفدهم و هجدهم، این کشور زمینه ای مناسب تر برای بروز انقلاب صنعتی را داشت .

تامس ساوتکلیف اشتن ، نویسندهٔ کتاب انقلاب صنعتی مهم ترین عامل انقلاب صنعتی در انگلستان را داد و ستد با خارجیان که افق دید افراد را نسبت به جهان گسترش داد و معتقد است افزایش جمعیت در انگلستان موجب رشد صنعت گردید .

انقلاب صنعتي را نبايد در دوره ي خاصي از زمان بررسي كرد اگرچه همان طور كه آمد آغاز آن را شايد بتوان در انگلستان قرن18 و ريشه‌هاي ماقبل آن جستجو كرد، اما مهم ويژگي‌هاي انقلاب صنعتي است كه:«خواه در انگلستان پس از سال1760 روي داده باشد يا در ايالات متحده آمريكا و آلمان پس از سال1870، يا در كانادا، ژاپن و روسيه در عصر كنوني» شاخصه‌هاي همانندي دارد.

انقلاب صنعتي با شاخصه‌هاي اجتماعي و اقتصادي و مباني فكريش از جمله فردگرايي و آزادي عمل به سرعت بر تمام جهان غلبه يافت و گذشت سالها بر گستره ي جغرافيايي آن افزود:«در پايان قرن18، انقلاب صنعتي در انگستان به خوبي در حال پيشرفت بود و طي صدسال بعدي بقيه ي اروپا، ايالات متحده و ژاپن را نيز فراگرفت، ساير بخش‌هاي جهان نيز در قرن20 در اين مسير قرار گرفتند.» اغلب دانشمندان اين نظام صنعتي سراسري، از جمله اسپنسر[1855م] معتقدند كه«فرد فراتر از جامعه و علم فراتر از مذهب است.»

 پیامدهای انقلاب صنعتی در انگلستان

انقلاب صنعتی، انگلستان را به یک قدرت صنعتی مبدل ساخت. ساخت اولین پل آهنی در سال ۱۷۷۹، احداث اولین شبکهٔ راه آهن در سال 1825 و هم چنین افزایش چشمگیر فرآورده‌های کشاورزی و دامی از جمله نتایج مثبت انقلاب صنعتی در انگلستان بود. اما در این جریان، کارخانه‌ها ی متعدد با دودکش‌های بلند و غلیظ جانشین دهکده‌های سبز و خرم روستایی شدند . رشد و گسترش کارخانه‌ها منجر به از بین رفتن جنگل‌ها و فضاهای سبز ،افزایش دود و آلودگی هوا ، بوجود آمدن کوه‌های زغال و تودهٔ فضولات بود .

در عصر انقلاب صنعتی ، هر اختراع تازه سبب می‌شد که ماشین‌های تازه به جای عده‌ای از کارگران به کار بیفتند و گروهی را بیکار کنند. در نتیجهٔ بیکار شدن عده‌ای از کارگران و هم چنین افزایش قیمتها به دلیل تغییر و تحولات صنعتی، فقر و تنگدستی بر آنها چیره شده و آنها ناچار بودند که برای سیر کردن خود و خانواده‌هایشان به گدایی و خوردن پسماندهٔ غذاهای رستوران‌ها روی بیاورند. در شهر لندن این معضل بسیار چشم گیر تر بود .

در اوایل انقلاب صنعتی مزد کارگران ناچیز بود و برای سیر کردن شکم شان ، زنان و کودکان خود را برای کار به کارگاهای ناسالم و خفه می‌بردند بطوریکه در سال ۱۷۵۰ در انگلستان ۱۴ درصد کارگران در کارخانجات زیر ۱۴ سال بودند. این عمل موجب رشد بی سوادی، ایجاد بیماریهای روحی و روانی و افزایش جرم و جنایت در میان کودکان را در پی داشت . همان‌گونه که چارلز دیکنز نویسنده ی انگلیسی عصر انقلاب صنعتی، در رمان دیوید کاپرفیلدکه به معضلات کودکان آن زمان انگلستان می پردازد و به اعتقاد بسیاری شرح زندگی خودش است، می نویسد ‌برای من هیچ‌گونه تشویقی‌، دلداری‌، یاری و حمایتی از هر نوع و هر کسی وجود نداشت؛ طوری که امیدوار بودم زودتر به بهشت بروم‌ .

زمينه‌هاي شكلگيري انقلاب صنعتي

يكي از ويژگي‌هاي انقلاب صنعتي پيشرفت هاي تكنولوژيك در صنايع مختلف بود، بطوريكه تا قبل از انقلاب، روستاها و بعد از آن كارخانه‌ها مركز توليد و توزيع صنايع شدند، پنبه از جمله ي اولين صنايع بود كه در اين انقلاب به كار آمد، در منچستر انگلستان صنعت پنبه برتري جهاني داشت و اين رقابت برتر با اتكا بر انحصار بازارهاي مستعمرات و مناطق توسعه نيافته آغاز شده بود، اما بعد از جنگ جهاني اول كه هند و چين و ژاپن دست به كالاهاي پنبه‌اي زدند و دخالت سياسي بريتانيا نتوانست راه را بر آنها ببندد وضعيت اين صنعت در انگلستان افول پيدا كرد و از دلايل آن نابرابري كارايي نخ ريسي و بافندگي بود كه باعث شد صنعت پنبه مكانيزه شود و در نتيجه سه اختراع بود كه انقلاب گونه اين مشكل عمده ي آن زمان را حل كرد و برابري كارايي نخ ريسي و بافندگي را براي آنها به ارمغان آورد:

1-ماشين نخ ريسي تمام قاب جني، در دهه ي1760

2-چارچوب آبي در سال1768

3-ماشين نخ ريسي غير مداوم در دهه ي1780

دو اختراع اخير بود كه توليد كارخانه‌اي را ضروري مي داشت و«صنعت بافندگي با ازدياد اين دستگاه ها به پيش رفت، اين صنعت بنابر معيارهاي قرن18، صنعتي انقلابي بود.»

اغلب تغييراتي كه بر روي هم انقلاب صنعتي را بوجود آورد چنين بود، تغييرات رو به رشدي در سفيدگري، رنگرزي منسوجات با فراورده‌هاي علم شيمي و بعدها هزاران كالاي صنعتي ديگر حاصل آغاز، استمرار و گستره ي انقلاب صنعتي مي‌باشد.

انگلستان در آن عصر به علت برجستگي‌هاي خاصي كه در برخي عرصه‌هاي توليد كسب كرده بود، در جهان به عنوان آغازگر انقلاب صنعتي جايگاه يافت، اگر چه بعضی كشورها مثل ايالات متحده، فرانسه، آلمان و بلژيك تا اندازه‌اي پيشرفت داشتند ولي آمادگي بريتانيا براي انقلاب صنعتي از سايرين بيشتر بود: «بريتانيا سرمايه‌اي فراوان انباشت كرده بود و وسعت آن به حدي بود كه سرمايه گذاري در تجهيزات لازم براي تحول اقتصادي میسر باشد.... مسائل اساسي كه امروز كشورهاي توسعه نيافته كه در كار صنعتي شدن هستند با آن روبرويند، براي بريتانياي قرن18، چندان دشوار نبود، حمل و نقل و ارتباطات ارزان بود، مشكلات تكنولوژي اوايل انقلاب صنعتي به آساني حل مي‌شد. براي حل اين مشكلات به افرادي با توانايي‌هاي علمي تخصصي، نيازي نبود.»

 عوامل و عناصر انقلاب صنعتي

چه عواملي در پيدايش انقلاب صنعتي نقش مهم و فعال داشت يا بطور واضح‌تر در چه فاكتورهايي مي‌توان مهم ترين تفاوت‌هاي عصر انقلاب صنعتي و ماقبل آنرا از هم تمايز داد، در يك بررسي كلي برخي از عوامل محركه ی فعال اين پديده، عبارتند از:

1- پيدا شدن فرصت هاي سودجويي و تحريك غريزه ی طبيعي انسان ها براي برتري خواهي و نفع طلبي و بهتر زندگي كردن و تضعيف تدريجي عقايد تارك دنيايي مسيحي قرون وسطائي؛

2- ظهور افراد سوداگر و مال جو و تدريجا ظهور افرادكارآفرين و توليدكننده و اقدام براي بهره برداي از فرصت ها؛

3-   تجمع ثروت و پيدايش سرمايه ی مازاد بر نيازهاي مصرفي طبقه ی سوداگر و كارآفرين؛

4- سرمايه گذاري در وسايل كار و ابزار توليد و سرمايه‌گذاري بيشتر براي بهبود ابزار توليد يا ايجاد تكنولوژي تازه با هدف سود بيشتر؛

5- بروز اكتشافات جغرافيايي، ظهور مراكز تجاري تازه، ايجاد راه‌هاي ارتباطي تازه، جابجايي قدرت هاي اقتصادي صنعتي، پديده‌ها و حوادث سياسي كه جملگي امكانات كسب درآمد و ثروت تازه را نويد مي‌داد؛

6- پيدايش و تجمع كارگر– صنعت گر در مراكز ابتدايي شهري خارج از تسلط زمينداران و اشراف فئودال ( رواج شهرنشيني و پي آمدهاي آن)؛

7- آغاز جدال تقريبا مشترك طبقه ی جديد(كارآفرين- كارگر- طبقه ی متوسط) با ساختار سنتي قدرت و تسلط، يعني حكومت اشرافي و فئودالي و كليسا و تأسيسات مربوط تا رسيدن به حكومت هاي ملي سراسري، استقرار مردم سالاري و دولت مردم سالار؛

8- تحول و تكامل ابزار و تأسيسات(تأسيس دانشگاه ها، پيدايش اختراعات و اكتشافات و پيشرفت هاي علمي، چاپ و انتشار كتاب، روزنامه‌هاي سراسري، انجمن‌هاي علمي، آموزش عمومي و باسوادي،احزاب سياسي، تشكل هاي حرفه‌اي كه جملگي تحول اجتماعی و فرهنگي را ايجاد كرده است.

9- تحول و تكامل ابزارها و تأسيسات اقتصادي – صنعتي(پول، بانك، بورسيه، بيمه، شركت هاي سهامي)، تشكلي(كارگري، كارفرمايي، رواج سنديكاليزم) ابزار تجارت بين المللي، تحرك و انتقال عوامل توليد در مقياس جهاني.

10- پيدايش جامعه صنعتي و فراصنعتي، عوض شدن همه ی مفاهيم و روابط(از انقلاب صنعتي تا عصر ديجيتال) و...عوض شدن مفهوم كار، زمان و فضا

اين موارد برخي از عوامل موثر در ايجاد، استمرار و گسترش انقلاب صنعتي مي‌باشد كه تا عصر كنوني نيز از جمله عوامل پايداري و غلبه ی نظام صنعتي در جهان مي‌باشد.

نظام حاصل از انقلاب صنعتي را مي‌توان براحتي در بخش هاي مختلف جهان مدرنيته جستجو كرد؛ هرگاه سه عنصر اصلي اين نظام را در آن منطقه بيابيم، آن سه عنصر عبارتند از:

1- تقسيم جمعيت صنعتي به كارفرمايان سرمايه‌دار و كارگراني كه هيچ نداشتند مگر نيروي كار خود و آنرا در برابر مزد مي‌فروختند.

2- توليد در«كارخانه» كه تركيبي است از دستگاه هاي تخصصي و نيروي كار تخصصي انسان و يا آن چنان كه نظريه پردازان اوليه آن "دكتر آندرو اور"، توصيف مي‌كند«مجموعه‌اي عظيم و خودكار، متشكل از اندام‌هاي گوناگون مكانيكي و فكري كه در هماهنگي يكنواخت و پيوسته‌اي حركت مي‌كنند... و همه آنها تابع نيروي محركي هستند كه خودبخود تنظيم مي‌شود.»

3- تسلط كردار سرمايه داران و انباشت سود بر تمامي اقتصاد و در حقيقت بر تمامي جامعه.

نكته‌اي كه در عصر فراصنعتي و استمرار انقلاب صنعتي لازم به طرح است صنايع اطلاعاتي و اثرات شگرف آن بر استمرار و نحوه ی پيشرفت صنعتي است: «ظهور تكنولوژي اطلاعات به مثابه زيرساخت جديد يا شاهراه الكترونيكي[مطرح است.] تشبيه تكنولوژي الكترونيكي به يك شاهراه به دليل دو كار ويژه ی مشابهي است كه هر دو انجام مي‌دهند: مرتبط ساختن مكان هاي دور از هم و شتاب بخشيدن به فرايندهاي توليدي، نقش اينترنت و تكنولوژي اطلاعات در انقلاب صنعتي امروز نه به عنوان فراورده ی صنعتي پيشرفته بلكه خود نموداري از انقلاب صنعتي عصر كنوني و در فرايند آن نقش ايفا مي‌كند.»

اگر كمي فراتر رويم انقلاب صنعتي امروز با صنايع اطلاعاتي پيشرفته تعريف شده و نقش اين انقلاب با نقش و كاركرد جهان اينترنت و اطلاعات در ارتباط است، ارتباطي ناگسستني كه در چرخه‌هاي توليد دخيل است:«تلقي تكنولوژي اطلاعات به عنوان يك فراورده و يك فرايند، نه تنها جايگاه جديدي را در چرخه توليد براي آن ايجاب مي‌كند، بلكه يكپارچگي كاركردي ميان مراحل تسسل توليد را نيز تسهيل مي‌كند.»

انقلاب صنعتی و پیدایش سرمایه داری

انقلاب صنعتی یک رویداد واحد نبود بلکه تحولات همبسته گوناگونی را در بر می گیرد که سر انجام ، جهان غربی را از یک نظام غالباً کشاورزی به یک نظام کاملاً صنعتی دگرگون ساخته اند . شمار انبوهی از مردم مزارع و کار کشاورزی را ترک گفته و به کارهای صنعتی در کارخانه های نو پدید روی آوردند . خود این کارخانه ها نیز بر اثر یک رشته بهبودهای فن شناختی دگرگون شده بودند . دیوان سالاری های اقتصادی وسیعی پدیدار شده بودند تا خدمات مورد نیاز صنعت و نظام اقتصادی نو پدید سرمایه داری را فراهم آورند . آرمان این نظام اقتصادی بازار آزاد بود که در آن محصولات گوناگون نظام صنعتی را می شد مبادله کرد . در چارچوب این نظام ، شمار معدودی از مردم سودهای هنگفتی می بردند ، حال آنکه اکثریت مردم برای دستمزدهای ناچیز ساعتهای طولانی کار می کردند. این نظام صنعتی و سرمایه داری واکنشهایی را نیز به دنبال داشت که به جنبشهای کارگری و نیز جنبشهای گوناگون تندرو دیگری انجامید که هدفشان سرنگونی نظام سرمایه داری بود .

 بازتاب انقلاب صنعتي

در بازتاب عملكرد انقلاب صنعتي، سه طيف يا ديدگاه وجود دارد: برخي از طرفداران نظام حاصل از انقلاب صنعتي ميان جنبه‌هاي اجتماعي و جنبه‌هاي فني اين نظام تفاوتي قايل نيستند و اين نظام را به جهت پيشرفت و توسعه روزافزون صنعت و تكنولوژي مي‌ستايند.اما برخي آسيب ديدگان اين نظام يا افراد متوجه به اين طيف گسترده در نظام صنعتي هر دو جنبه ی اجتماعي و فني انقلاب صنعتي را منفي و بحران زا معرفي مي‌كنند.

گروه ديگر صنعت گري را از سرمايه‌داري جدا مي‌كنند، از نظر اينها انقلاب صنعتي و پيشرفت فني را به عنوان عاملي كه مي‌توانست دانش و فراواني براي همگان ارمغان آورد، پذيرفته اما مشكل سرمايه‌داري آنرا به عنوان عامل پيدايش بهره‌كشي و بينوايي رد مي‌كنند.

بايد توجه داشت كه امروز در عصر حاضر، صنعت، رفاه و وحشت را در نظام صنعتي و در كل جهان به ارمغان مي‌آورد، انقلاب علوم و تكنولوژي در اين عصر، نه تنها منجر به اكتشافات شگفتي به سود انسان شده است، بلكه سلاح هاي بسيار وحشتناكي نيز به بار آورده است، كه نه تنها مي‌تواند بشريت را از ميان بردارد، بلكه قادر است، كه هرگونه مظهر حيات و نمونه‌هاي هستي را در كره ی زمين از ميان ببرد.

تحولات اقتصادي – اجتماعي انگلستان در عصر جديد در مسيري سير مي‌كرد كه در نهايت به انقلاب صنعتي منجر شد. نخستين مسأله‌اي كه در اين فرضيه جلب توجه مي‌كند موقعيت طبيعي اين كشور است كه به لحاظ جزيره‌اي بودن متكي به دو قاره نبود و همين امر نيروي دريايي و مناسبات تجاري – بازرگاني را در اين كشور تقويت كرده است. پيدايش امپراتوري تجارت دريايي به ميزان وسيعي به همين عامل، يعني موقعيت دريايي اين كشور بستگي دارد. در حالي كه به لحاظ ساختار اقتصاد كشاورزي يا حاصلخيز بودن اراضي چندان مستعد نمي‌باشد و به همين دليل نياز به غلات و مواد مورد لزوم خود را از ديگر كشورها تأمين مي‌كند. به علت اين شرايط اقتصادي مزارع كشاورزي به مراتع تبديل شدند و در حقيقت اين اقدامات در عصر هانري هفتم صورت پذيرفت و توجه به كارخانه‌هاي نخ‌ريسي كارگاههاي مانوفاكتوري و ريسندگي را تقويت كرد، به گونه‌اي كه اين كشور كالاهاي خود را در سطح اروپا توزيع مي‌كرد. در عصر هانري هشتم و ملكه اليزابت پايه‌هاي حكومت ملي تقويت شد و به تبع آن نيروي دريايي انگلستان نيز تقويت شد و با كنار زدن اسپانيا و هلند توانست به ايجاد امنيت براي سرمايه‌گذاري بپردازد. اين مسأله يكي از عمده عوامل رشد اقتصاد صنعتي انگلستان است. وجود امنيت، طبقة متوسط شهري را تشويق كرد تا به امور بازرگاني بپردازد. انگلستان نخستين كشوري بود كه مناسبات سرواژي را درهم كوبيد. از آنجا كه فئوداليسم اين كشور وارداتي بود و از زمان ويليام فاتح در سال 1066 به اين كشور وارد شده بود و داراي قيد و بندهاي زياد محكمي نبود، همين سستي نظام فئودالي موجب شد كه براحتي از بين برود. توجه انگلستان به توليد پشم موجب شد كه براحتي زمينهاي كشاورزي از بين برود و به مراتع دامي در جهت تأمين پشم تبديل شود. درآمدهاي سرشار ناشي از فروش پشم و البسه پشمي سبب سرمايه‌گذاري اشرافيت در اين زمينه شد و بدين ترتيب بين اشرافيت و بورژوازي آن پيوندي عميق صورت گرفت. تأسيس كارگاهها و مراكز توليدي دگرگونيهاي اجتماعي، اقتصادي را ايجاد كرد. به گونه‌اي كه با رها شدن كشاورزان از زمينهاي كشاورزي و در هم شكستن سيستم حصاربندي، بخش عمده‌اي از جمعيت روستاها آواره شدند و به دزدي و راهزني روي آوردند و بخش عمده‌اي از آنها به شهرها سرازير شدند و همين نيروي كار ارزان در شهرها در رشد اقتصادي آن به عنوان يك كشور توليد كننده مؤثر واقع شد.

اعمال سياستهاي مذهبي در عصر هانري هشتم و اليزابت نيز در توسعه مناسبات سرمايه‌داري مؤثر واقع شد. كليساي كاتوليك و بينش مذهبي آن با تجارت، بازرگاني، سود و ربا موافق نبود و بر اين عقيده بود كه اين امور مخصوص يهوديان است. در عصر جديد رشد اقتصادي، تجاري اين كشور نياز به تحولات مذهبي را مي‌طلبيد طوري كه بتواند تفسير جديدي از مذهب را در توجيه اين مناسبات ارائه دهد. از آنجا كه در پيام انجيلي اقتصاد تجاري توجيه نمي‌شود، ولي پاپهاي كاتوليك در انگلستان صاحب دارايي و املاك فراوان بودند و درآمدهاي سرشاري از قبيل عشريه كه اموال مردم را شامل مي‌شد داشتند و يا در مراسمي چون غسل تعميد و ازدواج پول دريافت مي‌كردند و به طور كلي سبب خروج ارز از اين كشور مي‌شدند. پادشاهان انگلستان چون هانري هشتم نياز به اصلاحات مذهبي را براي بريدن از كليساي كاتوليك رومي درك كردند و با تصاحب ديرها، صومعه‌ها و فروش آنها و تبديل آنها به پول به تقويت پايگاههاي اقتصادي خود پرداختند. همين اصلاحات مذهبي خصوصاً در شكل پيوريتني زاوية ديد كليساي انگلستان را تغيير داد و به توجيه اقدامات طبقة متوسط جديد پرداخت. از اين دوره به بعد شركتهاي بزرگ تجاري در شرق و غرب ظاهر مي‌شوند يا در عصر ملكه اليزابت كساني چون گيرشام به ايجاد بازار بورس لندن مي‌پردازند. وليكن بر اثر رشد طبقة متوسط در عصر جيمز اول و چارلز اول كه به بروز انقلاب سياسي انجاميد، اين طبقه توانست در بسياري از امور سياسي انگلستان دخالت كند. با رشد سلطنت مطلقه و قدرت پادشاهان طبقة متوسط احساس خطر كرد و از آنجا كه همين پادشاهان مطلقه خود مانعي براي تأمين امنيت و ثبات سرمايه بودند، اين طبقه خواهان كسب قدرت سياسي شد. حتي اين خواسته‌ها به وسيله آراء متفكران سياسي انگلستان چون جان لاك نيز مطرح شد. يكي از مهمترين نتايج انقلاب انگلستان تثبيت و تفكيك قوا بود. نتيجة ديگر آن مسأله مالكيت بود كه دولت متضمن تأمين امنيت آن بود. انقلاب شكوهمند انگلستان در سال 1688 رسماً مشكلات داخلي را كه باعث آزادسازي انرژيهاي زيادي شد تأييد كرد و در عرصة خارجي اين كشور را به فعاليتهاي استعماري واداشت.

سياستهاي اقتصادي انگلستان در قبال مستعمراتش نيز قابل توجه است. انگلستان در مقايسه با فرانسه و اسپانيا كه بيشتر جمعيت مستعمراتشان را بوميان آن سرزمينها يا سياهپوستان مهاجر تشكيل مي‌داد، جمعيت عظيمي را به مستعمرات فرستاد و با اين كار به ايجاد كوچ‌نشيني به معني دقيق كلمه پرداخت. مسائلي چون انقلاب داخلي انگلستان، اصلاحات مذهبي و در هم كوبيده شدن مناسبات سرواژي، عامل اصلي فرستادن جمعيت اين كشور به مستعمراتش بود. اين تمركز جمعيت در مستعمرات نيز موجب رونق و شكوفايي آنها شد و آنها را كه افرادي آزاد بودند به سمت مناسبات توليدي و تجاري هدايت كرد و همين تبادل و مبادلة كالا با كشور مادر به تقويت پايگاههاي اقتصادی آنها و نيز كشور مادر منجر شد.

انگلستان با پشت سر گذاشتن چنين مراحلي توانست سلطنت مطلقه خود را به سلطنت مشروطه تبديل كند و با واگذاري بخشي از قدرت به طبقة نوخواسته بازرگان به گسترش مستعمرات خويش بپردازد. قرن هجدهم قرني بود كه اين كشور با افزايش مستعمرات و توان دريايي خود از طريق ساختن كشتيهاي با ظرفيت و همچنين باز بودن فضاي مستعمراتي و فراهم آوردن مواد خام اوليه در مستعمرات در عرصة اقتصادي فعال ظاهر شد. انگلستان با توجه به كارگاههاي توليدي و دسترسي به مواد اوليه در شرق و غرب عالم و تبديل آن به كالاهاي توليدي توانست بازارهاي گسترده‌اي را براي توليدات خود به دست آورد. بدين وسيله سودهاي عظيمي را كه از طريق اين امور به دست آورد در توسعه و تكميل صنايع توليدي خود به كار برد و با جايگزيني كارخانه به جاي كارگاه و استفاده از صنايع ماشيني به جاي صنايع دستي به سمت و سوي اقتصاد صنعتي پيش رفت و با اين شرايط توانست انقلاب تجاري را به انقلاب صنعتي تبديل كند.

ويژگي هاي انقلاب صنعتي دو قرن گذشته، که ما آن را تحت عنوان انقلاب صنعتي اول مي شناسيم، استفاده از ماشين ها و ابزار آلاتي بود که توانمندي هاي فيزيکي انسان ها را گسترش داده و تقويت مي کردند. به کمک اين ماشين هاي جديد توانستيم کارهايي با اشياء و مواد بکنيم که خارج از توان عضلات و ماهيچه هاي ما بود.

همچنين کارهاي خود را با سرعتي انجام داديم که پيش از آن ميسر نبود. در نتيجه در خلال اين دوران جهان به معني واقعه کلمه تشنه مواد خام و نيروي کارگر بود. اصل مائو مبني بر اينکه " قدرت از لوله تفنگ بيرون مي آيد"، زماني که وي آن را بيان کرد، درست بود. در واقع از طريق اعمال زور افراد مي توانستند منابع طبيعي را تحت کنترل در آورده و مردم را به کار وادارند. اگر چه چنين طرز فکري موجب ظهور شاد ترين يا بهره ورترين کارگران نشد، اما به اندازه کافي خوب عمل مي کرد.

انقلاب صنعتي دوم، که اکنون درحال پيشرفت است، برپايه ماشين هايي استوار است که توانمندي هاي ذهني انسان ها را گسترش داده و تقويت مي کنند. يکي از ويژگي هاي چشمگير فنآوري جديد اين است که تقريبا از منابع طبيعي هيچ استفاده اي نمي کند. مثلا براي ساخت تراشه هاي سيليکوني رايانه ها از مقادير بسيار ناچيز شن و ديگر مواد تقريبا بي ارزش استفاده مي شود. همچنين اين تراشه ها از مقادير بسيار اندک نيروي برق استفاده مي کنند. هر چه الکترونيک، رايانه و ديگر اشکال فنآوري همچون زيست مهندسي کوچک تر و کوچک تر مي شوند، سهم مواد خام يا منابع طبيعي در ارزش نهايي آنها کمتر مي شود. در واقع هنگام نوشتن يک نرم افزار عملا از هيچ منبع طبيعي استفاده نمي شود. ارزش اين فنآوري ها اساسا به خاطر دانشي است که براي طراحي سخت افزار و نرم افزار و نيز براي پيشرفت مستمر اين طراحي ها به کار مي رود.

امروزه حتي در ساخت وتوليد، محتواي دانش برمنابع طبيعي يا نيروي کار غالب است. کافيست که از کارخانه هاي پيشرفته و مدرن بازديد کنيد و ببينيد که روباتهاي برنامه ريزي شده و ديگر نرم افزارها چگونه دانش را به ستون اصلي توليد ثروت تبديل کرده اند. اهميت رو به کاهش منابع طبيعي براي کشوري مانند ژاپن، که از اين لحاظ فقير محسوب مي شود اما از لحاظ دانش و تخصص غني به شمار مي رود، موجب شکوفايي و پيشرفت آن شده است. انقلاب صنعتي اول تقاضا براي منابع طبيعي و نيز ارزش آنها را افزايش داد اما انقلاب صنعتي دوم دقيقا برعکس عمل مي کند.

در مورد نرم افزارهاي رايانه اي کاملا آشکار است که ما به خاطر دانش بکار رفته در طراحي آنها پول مي پردازيم و نه به خاطر مواد خامي که يک ديسکت يا لوح فشرده با آنها ساخته شده اند. آنچه که شايد کمتر بديهي باشد اين است که همين الگوي اقتصادي درباره سخت افزار نيز صادق است. هزينه ساخت يک تراشه پيشرفته به طور کلي بيشتر از هزينه ساخت يک فلاپي ديسک نيست. شبيه برنامه هاي نرم افزاري، هزينه اصلي ساخت يک تراشه نه به خاطر مواد خام آن و نه به خاطر نيروي کارگر است بلکه به خاطر دانش به کاررفته براي طراحي آن است.

بر طبق برآوردها سهم مواد خام در ارزش نهايي يک تراشه رايانه اي کمتر از دو درصد است که تقريبا مساوي سهم موادخام در ارزش نهايي يک نرم افزار مي باشد. همچنين سهم مواد خام در ارزش نهايي يک رايانه کمتر از پنج درصد است. هر چقدر رايانه ها قدرتمند تر شوند، سهم مواد خام در ارزش نهايي آنها کاهش يافته و به سمت صفر ميل خواهد کرد.

جالب است بدانيد که همين روند تصاعدي معکوس درباره ديگر محصولات نيز صادق است. مثلا مواد خام تقريبا ۲۰ درصد ارزش آلات موسيقي را تشکيل مي دهند، در حاليکه اين رقم ده سال پيش تقريبا ۶۰ درصد بود. هر چه فنآوري الکترونيک ديجيتال بيشتر جايگزين فنآوري سنتي آکوستيک مي شود، اين روند سرعت بيشتري مي گيرد. کافيست به يک ابزار موسيقي الکترونيک نگاهي بيندازيد تا متوجه شويد که دست کم ۹۰ درصد ارزش آن به خاطر محتواي دانش آن مي باشد.

همچنين بر طبق برآورد ها هزينه مواد خام کمتر از ۴۰ درصد کل هزينه ساخت خودرو مي باشد. اين روند رو به کاهش نيز به دليل کاربرد بيشتر رايانه ها و الکترونيک و جايگزيني مواد ارزان و نسبتا پيچيده همچون پلاستيک با فنآوري برتر به جاي مواد گران قيمت و نسبتا ساده همچون فولاد همچنان ادامه خواهد يافت.

حتي محتواي دانش محصولات بسيار عادي مانند ميز و صندلي به دليل کاربرد مواد نو و روش هاي ساخت و توليد خودکار، که کمترين استفاده را از نيروي کارگر مي کنند، به سرعت رو به افزايش است. در واقع ارزش محصولات توليد شده به خاطر طراحي و نرم افزاري است که فرآيند ساخت و توليد خودکار را کنترل مي کنند. طراحي و نرم افزار هر دو به نوعي دانش هستند.

روند چشمگير حرکت به سمت دانش به عنوان ستون اصلي توليد ثروت، همه کالاها را تحت الشعاع خود قرار مي دهد. به زودي قادر خواهيم شد که بدون نياز به خاک و زمين محصولات کشاورزي را در حجم انبوه توليد کنيم. به عبارت ديگر در کارخانه هاي آينده مي توان " هر چيزي" را در حجم انبوه رشد و پرورش داد. به کمک زيست مهندسي، سبزيجات، غلات، و ميوه هاي اصلاح شده ژنتيکي خلق مي شوند که در آبي مملو از مواد معدني ريشه دارند. فرآيند کاشت و برداشت نيز کاملا بي نياز از حضور انسان خواهد بود. از اين رو ارزش چنين محصولاتي فقط به خاطر نقشه هاي ژنتيکي آنها، برنامه هاي کنترل کاشت و برداشت و نهايتا انرژي است. دو مورد نخست آشکارا دانش بنيان هستند و درباره مورد آخر نيز در سطرهاي بعد بيشتر توضيح مي دهيم.

با دستکاري در ساختار بنيادي حيات ما قادر به خلق مواد نو و اشکال نوين حيات خواهيم شد که مي توانند موجب درمان بيماري ها ( يا ظهور بيماري هاي نو) ، ارتقاي فوق العاده کيفيت محيط زيست ( يا تخريب و نابودي آن ) و تحول بنيادي زندگي انسان ها شوند. شکي نيست که اين فنآوري دانش بنيان است و به ما در تغيير نرم افزار حيات کمک مي کند.

شايد به نظر عجيب برسد که علي رغم کاهش اهميت و ارزش منابع طبيعي، اخيرا همه نگاه ها متوجه بحراني شده است که حول قيمت يکي از حياتي ترين منابع طبيعي يعني نفت شکل گرفته است. در پاسخ بايد گفت که انقلاب صنعتي دوم فرآيندي تدريجي است که از طريق آن برخي صنايع مشخص دچار تحولات انقلابي شده اند و تعادلي نسبي بين منابع مادي و فکري در آنها ايجاد شده است، اما بخش انرژي تا حدودي در مراحل اوليه تحولات انقلابي قرار دارد. در واقع به دلائلي معين صنعت انرژي هنوز در فضاي انقلاب صنعتي اول دست و پا مي زند.

اما رسيدن به زماني که بتوان به کمک فکر و دانايي جايگزيني بهتر و مناسب براي نفت پيدا کرد آنچنان دور از تصور نيست. به عنوان مثال، با نوآوري هاي مناسب مي توان نهايتا براي سوخت خودروهاي آينده به جاي بنزين از الکتريسيته استفاده کرد. علاوه براين، توليد برق از طريق روش هاي نوين و بي نياز از مصرف منابع تجديد ناپذير کماکان پيشرفت خواهد کرد. در اين زمينه ايده هاي مختلفي از راکتور بريدر گرفته تا انرژي خورشيدي و گرما زميني وجود دارند. واقعا جاي شگفتي است که چرا صنعت انرژي تا اين حد براي ورود به عصر انقلاب صنعتي دوم از خود مقاومت نشان مي دهد.

مهم ترين رويداد سياسي پس از جنگ جهاني دوم، يعني فروپاشي کمونيسم، در واقع يکي از محصولات جانبي انقلاب صنعتي دوم است. حقيفت انکار ناپذير و نويد بخش درباره طبعيت انسان اين است که خلاقيت و نوآوري با استبداد و زورگوئي ميانه اي ندارد. تبادل آزاد اطلاعات و ايده ها براي توليد علم ودانش ضرورتي اساسي به شمار مي رود. جامعه اي که به خاطر ترس از اشاعه اطلاعات و دانش کنترل نشده، دسترسي به دستگاه فتوکپي و ماشين تحرير را محدود مي کرد، بايد در عصر ارتباطات از فنآوري هاي مختلفي همچون رايانه، دستگاه نمابر، پست الکترونيک، اينترنت، پايگاه هاي داده آنلاين، گروه ها و ملت هاي مجازي و ديگر اشکال فنآوري اطلاعات و ارتباطات به مراتب بيشتر هراس داشته باشد.

در جوامع استبدادي يک تناقض بنيادين وجود دارد. اگر آنها اجازه دهند که مهندسان و متخصصان در همه رشته هاي علمي به سيستم ها و زيرساخت هاي قدرتمند فنآوري اطلاعات دسترسي داشته باشند، دروازه هاي سيل اطلاعات و ارتباطات را باز مي کنند. اثرات اين سيل چندين مرتبه بيشتر از اثر دستگاه هاي فتوکپي است که استفاده از آنها را در گذشته ممنوع اعلام مي کردند. از سوي ديگر اگر دسترسي به فنآوري اطلاعات را محدود کنند، ناکارآمدي و عقب ماندگي آنها در جامعه جهاني اطلاعاتي بيش از پيش مي شود. شوروي سابق از لحاظ عقب ماندگي اقتصادي با کشورهاي جهان سوم تقريبا در يک سطح قرار داشت. شوروي سابق فقط در فضاي نظامي يک ابرقدرت به شمار مي رفت. همچنين با توجه به دانايي محور شدن صنايع نظامي و اتکا و وابستگي هر چه بيشتر استراتژي هاي نظامي به دانش و سلاح هاي هوشمند و عدم وابستگي به ارتش هاي چند ميليوني، چنين نوع قدرتي هر روز بيشتر کاهش يافت.

نوآوري مستلزم چيزي بيش از خريد رايانه هاي مدرن و ايجاد زير ساخت فنآوري اطلاعات و ارتباطات است. براي ارتقا خلاقيت و نوآوري بايد فضاي پذيرش ايده هاي نو، سنت شکني، تشويق به ريسک پذيري، و توانايي شراکت و سهيم شدن در ايده ها و دانش ديگران در جامعه ايجاد شود.

از آنجا که سهم دانش در ثروت آفريني به سمت صد در صد ميل مي کند، بايد ديد که چگونه مي توان نوآوري را ارتقا داد. منظور از نوآوري دانشي است که ارزش اقتصادي دارد. واضح است که کتابخانه ها نقش مهمي را ايفاء مي کنند. کتابخانه در واقع مخزن دانش جامعه است. در خلال قرون گذشته اصلي ترين رسانه ذخيره دانش کتاب ها بودند. دردهه هاي اخير رسانه هاي مکمل ديگري همچون فيلم، صدا و پايگاه هاي الکترونيک به کتاب ها اضافه شدند. اکثر کتابخانه ها به خوبي با اين نوآوري ها تطبيق يافته اند و امروزه اطلاعات و دانش بشر را به اشکال مختلف ارائه مي دهند.

عصر دانش در واقع نتيجه انباشته شدن تدريجي پيشرفت هاي عصر اتوماسيون است که دويست و پنچاه سال پيش همزمان با ظهور صنعت نساجي انگلستان آغاز شد. هزاران ماشين و ابزار آلاتي که به تدريج و پس از انقلاب صنعتي اول ظهور کردند، موجب تغيير ماهيت کار شدند. در واقع پله هاي پايين تر در نردبان مهارت ها توسط انواع و اقسام ماشين آلات اشغال شدند و از سوي ديگر پله هاي بالاتر و جديدي به نردبان مهارت ها اضافه شدند.

شايد مهم ترين ويژگي عصر دانش تمرکززدائي از قدرت باشد. امروزه دانش صرفا موجب افزايش ثروت يا قدرت نمي شود بلکه دانش خود ثروت و قدرت است. هر چه توانايي ما در دانش اندوزي بيشتر شود، بهتر از گذشته مي توانيم سرنوشت فردي خود را رقم بزنيم.


مطالب مشابه :


خدا وکیلی این عکسها نایاب بودن

تاریخچه زنجان کارکو خلوتی با آسمان دنیای اس ام اس فریادها پایان نامه !!!! پایان نامه




نکاتی برای یک ازدواج موفق (کاریکاتور) !! ...

تاریخچه زنجان کارکو خلوتی با آسمان دنیای اس ام اس فریادها پایان نامه !!!! پایان نامه




پای درد دل دختران

تاریخچه زنجان کارکو خلوتی با آسمان دنیای اس ام اس فریادها پایان نامه !!!! پایان نامه




انقلاب صنعتی 2

تاریخچه زنجان کارکو خلوتی با آسمان دنیای اس ام اس فریادها پایان نامه !!!! پایان نامه




انرژی هسته ای 1

تاریخچه زنجان کارکو خلوتی با آسمان دنیای اس ام اس فریادها پایان نامه !!!! پایان نامه




انرژی هسته ای 2

تاریخچه زنجان کارکو خلوتی با آسمان دنیای اس ام اس فریادها پایان نامه !!!! پایان نامه




انقلاب صنعتی 1

تاریخچه زنجان کارکو خلوتی با آسمان دنیای اس ام اس فریادها پایان نامه !!!! پایان نامه




برچسب :