زندگینامه ی آقا نور الدین عراقی رحمت الله علیه

 

 

  •  

 

 

ولادت

سید محمد شفیع در سال ۱۲۸۷ هـ . ق دارای فرزندی گردید که او را نورالدین نامید.[۱] دوران کودکی وی زیر نظر پرورش‌های اخلاقی پدری پارسا و دانشور و عواطف مادری با ایمان سپری گشت.
نورالدین با راهنمایی پدرش، در مدرسة سپهدار که از مهمترین مراکز آموزشی اراک به شمار می‌رفت، تحصیلات مقدماتی را آغاز نمود. از جمله دوستان هم درس او که با وی هم حجره و هم مباحثه بودند، ‌می‌توان به حاج میرزا محمد علیخان و آقا شیخ علی سنجانی اشاره کرد. آقا نورالدین از محضر دانشورانی استفاده کرد که مشهورترین آنان،‌ آخوند ملا محمد امین می‌باشد. وی از برجسته‌ترین فضلای نیمة دوم قرن سیزدهم و اوایل قرن چهاردهم اراک است. او در فقه، اصول، معانی، ‌بیان، منطق، کلام و حکمت، صاحب نظر و نکته سنج بود. نظراتش در علوم عقلی و نقلی مورد اعتنا و حائز اهمیت است. آقا نورالدین تقریرات درس خارج حاج ملا محمد امین را به نگارش درآورد. وی در این یادداشت‌های ارزشمند که میراث گرانقدر و یادگاری ماندگار از دوران جوانی است، در مقابل استادش سر تعظیم و تکریم فرود آورد و او را به تبحّر و فضیلت یاد کرده است. بیماری وبا درتابستان سال ۱۳۱۰ هـ . ق. افراد زیادی را در اراک از پای در آورد. ملا محمد امین نیز بر اثر آن، دار فانی را وداع گفت.[۲]

عزیمت به عراق

آقا نورالدین برای ادامة تحصیل، به عراق رفت و ۷ سال در حوزة علمیة نجف اشرف، مشغول تحصیل شد. او با فراستی کم‌نظیر و ذهنی تابان، مراحل درسی را تا نیل به درجة اجتهاد، پشت سر نهاد. استادان حوزة علمیه نجف، او را فردی مهذب و دارای استعدادی فوق العاده یافتند. فرزندان آیةالله حاج آقا محسن اراکی به نامهای حاج آقا محسن و حاج آقا مصطفی، از همدرسان وی بودند، ولی هیچ کدام موفق نشدند از نظر علمی به پایة آقا نورالدین برسند. حاج آقا محسن سؤال علمی پیچیده‌ای را مطرح می‌کند که دو فرزندش نمی‌توانند به نحوی بایسته و شایسته به آن پاسخ دهند. آقا نورالدین که در آن دوران، بهار زندگی را طی می‌کرد، پس از کسب اجازه از عمویش ـ حاج آقا محسن ـ از چند راه به پرسش او پاسخ می‌دهد و عموی خویش را قانع می‌سازد. حاج آقا محسن تحت تأثیر توانایی علمی، ابتکار و خلاقیت فکری برادرزادة خود قرار می‌گیرد و به فرزندان خود می‌گوید: شما به نجف بروید و هر وقت مثل آقا نورالدین شدید، به وطن برگردید.[۳]
آقا نورالدین در درس حاج میرزا حبیب الله رشتی (۱۲۳۴ ـ ۱۳۱۲ هـ . ق) شرکت کرد. آخوند خراسانی (۱۲۵۵ ـ ۱۳۲۹هـ . ق) در اجازة اجتهادی که به آقا نورالدین داد، وی را این گونه معرفی کرد:
«… از کسانی که پیکر زیبای خود را به حلیة اجتهاد آراسته‌اند و چهرة درخشان خویش را به نور استنباط پیراسته‌اند وزبدة ارباب تدقیق، صاحب نفس زکیه و اخلاق پسندیده از برجستگان همگنان خود، سید بزرگوار و پرهیزگار سید نورالدین فرزند سید محمد شفیع عراقی است که غالب عمر گرانقدر خود را در راه تحصیل علوم شرعی گذرانیده است، تا به جایی که در اثر زحمات چندین ساله، واجد قوة استنباط شده و سزاوار است که در اخذ مسائل، طبق استنباط خود عمل کند و برای دیگران نیز شایسته‌تر است که در مسایل حلال و حرام به وی رجوع کنند.»[۴]
آقا نورالدین در درس حاج میرزا حسین بن حاج میرزا خلیل تهرانی (متوفا: ۱۳۲۶ هـ . ق) شرکت کرد و تحت تأثیر زهد و پارسایی او قرار گرفت. استادش با وجود پیری و ناتوانی ناشی از سالخوردگی، اشتغالات علمی و تلاشهای توانفرسا در جهت تربیت شاگردان، از انجام مستحبات دریغ نمی‌ورزید.[۵] حاج میرزا حسین تهرانی در اجازة اجتهاد به آقا نورالدین، شاگرد خود را چنین وصف نمود:
«… از کسانی که به مقصود خود رسیده و دو مرتبه علوم عقلی و نقلی را به هم ارتباط داده‌اند و در عین حال به سعادت علم و عمل نایل گردیده و از دانش خود بهره گرفته‌اند، دانشمند، محقق و فاضل متبحّر، دریای ذخیره‌های علمی و چراغ فروزان دانش، خاتمة الفضلاء و المتبحّرین، مرد میدان تحقیق و سالک بزرگ راه تدقیق، سید بزرگوار شفیق سید نورالدین سلطان آبادی است، او به دلیل حسن ظنی که به من داشت، ‌از من استجازه نمود، من هم به طریقی که از سابقین خود مجاز بودم، به وی اجازة نقل و تحقیق در مأثر مدوّن مذهب تشیع از کتب اربعه و غیر آن را دادم، امید است که مرا از دعای خویش فراموش ننماید.»[۶]
آقا نور الدین یک دوره اصول فقه را نزد آیةالله آخوند ملاعلی نهاوندی فراگرفت و درسهای او را نوشت. از یادداشت‌های آیت الله اراکی بر می‌آید که شاگرد شیخ مرتضی انصاری و در فقه و اصول، صاحب نظر بود. آقا نورالدین می‌گوید: حاج میرزا نصرالله، ملا و ریاست امور دینی را در مشهد مقدس عهده‌دار بود. او در درس شیخ انصاری شرکت نکرده بود، ولی از توانایی علمی برخوردار بود. در سفری که آخوند ملاعلی نهاوندی، به مشهد مقدس می‌رود، با او دیدار می‌کند، بحث‌های علمی گوناگونی بین آن‎ها روی می‌دهد، تا آن که حاج میرزا نصر الله می‌گوید: تا به حال، به ملایی شیخ مرتضی اعتقادی نداشتم و کتابها و شاگردانش هم به دلم وقعی پیدا نکرد، ولی آخوند ملاعلی اعتقاد مرا دربارة وی متحول نمود و فهمیدم که ملایی شیخ، مرتبة والایی داشته است.
آقا نورالدین در خصوص استادش، آخوند ملاعلی نهاوندی یادآور شده است: او دورة اصول را در مدت ۶ ماه درس می‌گفت و من یک دوره در درس او حاضر شدم و تمام آن را نوشته و الان دارم. کسی تاب تحمل درسش را نداشت.[۷]

بازگشت به اراک

آقا نورالدین پس از ۷ سال تحصیل در حوزة علمیة نجف و نیل به درجة اجتهاد، در اواخر سال ۱۳۰۶ هـ . ق به زادگاه خویش بازگشت. آقا نورالدین پس از ورود به اراک، امام جماعت مسجد کوچکی را ـ که در آخر کوچه انوری جنب بازار مرکزی شهر قرار گرفته بود ـ عهده‌دار شد.
آقا نورالدین پس از مدتی، به مقام مرجعیت رسید. دانشمندان و مشتاقان دانش از دورترین نقاط، برای استفادة علمی از محضرش، به اراک می‌آمدند و از برکات علمی و اخلاقی او بهرة کافی می‌گرفتند. آقا نورالدین به تدریس علوم معقول و منقول پرداخت.[۸] آیة‎الله حاج شیخ محمد تقی بروجردی در کتاب «العشرات» می‌نویسد:
اقامت من در عراق ۲۰ سال به طول انجامید و از طرفی، تحت توجه آقا سید نورالدین بودم. ایشان دارای مراتب اجتهاد و مرجعیت و دارای زهد و تقوی بودند. هر روز نزدیک به ۵۰ استفتاء از وی می‌شد که بدون مراجعه (به منابع) پاسخ تمام آنها را می‌نوشت. او صبح، جواهر درس می‌گفت و بعد از آن، شرح اصول کافی ملاصدرا را مباحثه می‌کرد و عصر، اصول خارج را مورد بحث قرار می‌داد. حالات شگفتی از ایشان مشاهده کردم. همیشه در حضورش بودم. طبعم چنان بود که این گونه مردان بزرگ را که می‌یافتم، با آنان انس می‌گرفتم؛ بسیار استفادة روحی و معنوی می‌بردم.[۹]
حاج آقا نورالدین پیش از آیة‎الله حاج شیخ عبدالکریم حائری، ریاست حوزة علمیه اراک را به عهده داشت.[۱۰]
آیةالله العظمی اراکی فرمود: شخصیت آقا نورالدین چنان بود که علمای زمان خویش و حتی مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائری را تحت الشعاع قرار داد. از قم، عده‌ای شیفتة معرفت و دیانت به خدمتش آمدند و اظهار نمودند: این شهر مرکزیت دارد، ولی آن طور که شایسته آن است، از یک مرکز علوم دینی منسجم، گسترده و جامع برخوردار نیست. شما برای رفع این کاستی، به قم تشریف‌فرما شوید و این کمبود را ترمیم نمایید. آقا نورالدین پاسخ می‌دهد: من معذورم، امّا کسی را برای شما می‌فرستم که از عهدة این کار برآید و سپس مرحوم آیةالله شیخ عبدالکریم حائری را فرستاد. حتی بودجة اولیة تأسیس حوزة علمیة قم را به آقا نورالدین نسبت می‌دهند، به این شرح که هر چه گندم در اختیار آقا بوده، دستور می‌دهد در شهر کاشان به فروش برسانند و پولش را در اختیار حاج شیخ عبدالکریم قرار دهند تا در راه اندازی این کار خطیر و مقدس، توقف و خللی پیش نیاید.[۱۱]

شاگردان

۱٫ آیةالله العظمی محمد علی اراکی.
۲٫ آیةالله حاج شیخ عبدالنبی عراقی.
۳٫ محمد تقی بروجردی: نویسندة «العشرات».
۴٫ آقا شیخ رضا نوری.
۵٫ شیخ ذبیح الله ارضی.
۶٫ ابراهیم دهگان.
۷٫ میرزا مهدی بروجردی.
۸٫ میرزا عبدالحسین صاحب الداری بروجردی.
۹٫ شیخ حسین عرب انجدانی.

پی نوشتها :

[۱] . شرح احوال حضرت آیةالله العظمی اراکی، رضا استادی، ص ۱۴۵٫
[۲] . شرح احوال حضرت آیةالله العظمی اراکی، ص ۳۲٫
[۳] . نور الباقی، داوود نعیمی، ص ۹٫
[۴] . نور مبین، ص ۱۷و آیات سرمد، ص ۲۰۱ و ۲۰۲٫
[۵] . نور الباقی، ص ۱۵٫
[۶] . نور مبین، ص ۱۵٫
[۷] . شرح احوال حضرت آیةالله العظمی اراکی، ص ۵۱۴٫
[۸] . نور الباقی، ص ۲۲ و ۲۳٫
[۹] . العشرات، محمد تقی بروجردی.
[۱۰] . حوزه‌‌های علمیه شیعه در گسترة جهان، سید علیرضا سید کباری، ص ۱۳۱٫
[۱۱] . آیات سرمد، ص ۲۲۲٫

مقام علمی

آقا نورالدین اراکی فقیهی فرزانه، عارفی خداشناس و حکیمی هوشیار بود که مقامات علمی و معنویش تمامی علما و سادات اراک را تحت الشعاع قرار داد. آن بزرگوار از دیدگاه مراجع تقلید، به عنوان امین شرع انور و صاحب امر و دارای نفوذ روحانی و معنوی مطرح بود، تا جایی که وی را پناه سیاسی و مذهبی مردم خوانده‌اند و در برخی صحنه‌ها خود را رهین منّت او دانسته‌اند. حاج میرزا خلیل تهرانی، آخوند خراسانی، محمد شربیانی و محمد حسن ممقانی که از مراجع تقلید و فقیهان نجف بودند، در نهم جمادی الاولی سال ۱۳۲۱ هـ . ق. در نامه‌ای به آقا نورالدین، از او خواستند با توجه به توانایی‌اش در عرصه‌های فقه و حکمت و نیز نفوذ معنوی و اقتدار اجتماعی‌اش، جهت اصلاح امور جامعه و محو شعله‌های آشوب و فساد و منکرات، بکوشد و جامعة مسلمانان را از فساد و تعرض افراد خلافکار مصون نگاه دارد.
آیةالله آقا نورالدین در بعد فقاهت، مجتهدی تیزبین و ژرف اندیش بود و بر مسایل و مبانی فقهی چنان تسلط داشت که گویی تمام قواعد فقهی فراروی اوست. گرچه اراک و حوالی آن هیچ وقت بدون مجتهد نبود، ولی مراجعات عمومی مردم به آن بزرگوار ـ جهت استفتاء در عبادات، معاملات، دعاوی خصوصی و مخاصمات ـ بیش از سایر علما بود. از مجموعه جواب‌هایی که وی به سؤالات فقهی مردم داده است، می‌توان به وضوح فهمید که او پناه علمی و مشکلاتی شرعی و حافظ حقوق مردم، به ویژه محرومین و مظلومین بوده است.[۱] آیةالله اراکی فرمود: مرحوم آقا نورالدین در هیچ مسأله‌ای محتاج به مراجعه کتاب نبود. این همه استفتائات که می‌آوردند، یک دفعه نشد که بگوید کتاب را بیاورید ببینم. قلمدان حاضر بود و جواب را فوری می‌نوشت، تمام، حاضر جواب بود.

حافظه و خلّاقیت فکری و عقلی

آیةالله آقا نورالدین عراقی انسی ویژه به قرآن داشت و در تفسیر آیات، تسلط و تبحّری خاص از خود بروز می‌داد. در آن زمان، از سوی برخی افراد مغرض ایراداتی به مفاهیم قرآنی وارد می‌شد و برخی چنین مطرح می‌کردند که در قرآن مطالبی دیده می‌شود که عقل بشری نمی‌تواند آن را بپذیرد. این فلیسوف پارسا و عارف متقی در سفری که به نواحی مرزی نمود تا غیور مردان ایرانی را در مصاف با اجانب و متجاوزان ترغیب و تهییج نماید، تصمیم گرفت با وجود مشکلات و فشارهای ناشی از جنگ و دوری از وطن، آیات قرآن را از دیدگاه عقل مورد بررسی قرار دهد و مطالبی را که موافق عقل است، ‌توضیح بدهد و آنچه را که عقل قاصر بشری نمی‌تواند درک کند، مخالف نبودن آن را با خرد و اندیشه انسانها روشن کند. او بدون داشتن کتابهای مرجع و منابع مورد نیاز، در جایی که تحت فشار بیگانگان بود، کمر همت بست و دیدة درون و بصیرت عقلی را گشود و قلم به دست گرفت و تفسیری بدیع و کم نظیر به نگارش درآورد که متأسفانه تنها ۱۷ جزء آن در دسترس می‌باشد که سالها در کتابخانة شخصی مرحوم حاج احمد خان حاجی باشی در اراک قرار داشت، تا آن که آیةالله اراکی آن تفسیر را از گوشه کتابخانه خارج نمود و با نوشتن مقدمه‌ای عالی بر آن و با تصحیح و تعلیق موسوی کرمانی و شیخ علی پناه اشتهاردی، توسط بنیاد فرهنگی مرحوم حاج محمد حسن کوشان پور، در سه مجلد، با ۱۶۵۹ صفحه به چاپ رسید.[۲]

آثار:

۱٫ رسالة حقوق المرأة فی شریعة الاسلام (حقوق زن در اسلام).
۲٫ رساله‌ای در نور الایمان، در ردّ فرقة ضالّة بهائیت.
۳٫ رساله‌ای در الهیات.
۴٫ کتاب طهارة، صلوة و مکاسب (همراه با نظریات خودش در این باره.)
۵٫ رساله‌ای در اصول عقاید.
۶٫ شرح دعای صباح.
۷٫ شرح حدیث حقیقت.
۸٫ عقاید النوریه فی حکمة متعالیه.
۹٫ رساله‌ای در مسئلة مرجعیت.
۱۰٫ حاشیه فرائد الاصول شیخ انصاری (مبحث استصحاب).
۱۱٫ سفرنامة منظوم.
۱۲٫ سفرنامة مسافرت وی در جنگ جهانی اول که ابراهیم دهگان و داود نعمیی نسبت به ترجمه و شرح و توضیح آن اقدام نموده‌اند.
۱۳٫ رساله‌ای در مباحث عقلی و قسمتی از مباحث الفاظ.
۱۴٫ رساله‌ای در باب بعضی قواعد فقهی.[۳]

فرازهای فضیلت

آیةالله آقا نورالدین اوصاف و خصایص والای مکتبی را با تهجّد، مراقبت و کششی پی‌گیر، با جان خویش آمیخت. کسانی که شبهای راز و نیازیش را دیده بودند، می‌گفتند:
از نیمه‌های شب تا فجر صادق پیوسته در حال گریه و زاری بود، شخصی به نام آقا سید محمود خوانساری، از اهل منبر، طالب شد که او را ببیند، چون صدای العفو العفو ایشان توی کوچه می‌آمد و مردم از معابر حوالی خانه‌اش، این حالات رامی‌شنیدند؛ این آقا خواست نماز شب خواندن آقا نورالدین را ببیند. یکی از شب‌های ماه مبارک رمضان بود و آن مرحوم عدّه‌ای از جمله آقا سید محمود خوانساری را برای افطار دعوت کرد. وی می‌گوید: وقتی افطار به پایان رسید و همه رفتند، من نشستم، آقا نورالدین دید من بلند نمی‌شوم، به خدمتکارش گفت: دو تا رختخواب بیاور. یک رختخواب خودش داشت، یکی را هم برای من آوردند. من نخوابیدم، می‌خواستم سحر ایشان را ملاحظه کنم. سحر که فرا رسید، دیدم از جای خویش برخاست و رفت بیرون، وضو گرفت و مشغول نماز شد. وقتی که به العفو رسید، مشاهده کردم چنان گریه بر او مستولی گردید که چندین دفعه گلوگیر شد. فکر می‌کرد من خوابم.[۴]
آیةالله اراکی فرمود:
«من به چشم خودم دیدم در دهة عاشورا، در مجلس روضه خوانی که در منزل خودش از اول آفتاب شروع می‌شد و تا ظاهر ادامه داشت و منبرهای بلاحساب می‌آمدند و مردم زیادی از غریبه و آشنا، از اهل اراک و جاهای دیگر جمع می‌شدند، ایشان از اول روضه چندین دستمال جلوی خودش می‌گذاشت و تمام دستمال‌ها را از گریه خیس می‌کرد، از اول روضه گریه می‌کرد تا آخر. من نمی‌دانم چه گریه‌ای بود که تمامی نداشت. روز عاشورا که می‌شد، معرکه بود؛ بکّاء بود به تمام معنا.»[۵]
او به کارگزاران حکومتی اعتناء نمی‌کرد، ملاک و معیار برتری افراد را خداترسی و تقوا می‌دانست، با همة مردم به صورت برابر برخورد می‌نمود و همه را به دیده احترام می‌نگریست. این شیوه، خلق و خوی اجداد طاهرینش را در اذهان تداعی می‌کرد. او با محرومان، به عنایت و حمایت و با اهل غرور و گناهکاران و رشوه خواران و رباخواران، به تحذیر رفتار می‌نمود، وی به دیدار عمّال دولت وقت یا بازدید صاحب منصبان عالی رتبه نمی‌رفت و روی خوشی به این گونه افراد نشان نمی‌داد. از حال فقیران، بینوایان و یتیمان پرس و جو می‌کرد و با حالتی توأم با مهر، مودّت و سخاوت به امورشان رسیدگی می‌نمود و در واقع، اوقات خویش را وقف آسایش این گونه افراد می‌نمود. به همین دلیل، تمامی اقشار جامعه شیفتة اخلاقش گشته و به او به چشم پدری مهربان و دلسوز می‌نگریستند که مدام در حال احوالپرسی و اعانت به اولاد خویش به سر می‌برد. کوه و کاه در مقابلش یکسان بود و مظاهر دنیایی و جلوه‌های فریبندة مال و منال آن، در وی اثر نمی‌کرد و به ارباب دنیا بی‌اعتنا بود و آنچه به دست می‌آورد، به مستحقین می‌بخشید و رضایت خداوند را در هر کاری طلب می‌کرد و تمام واکنش‌هایی که در برابر حوادث و مسایل داشت، بر همین مبنا بود. به هنگام بخشش‌های مالی و کمک کردن به افراد، اخلاقی توأم با خوشرویی و کوچک شمردن انعام خود و تکریم و احترام طرف مقابل از خود بروز می‌داد. هرکس از وی درخواستی می‌کرد، بدون هیچ گونه مضایقه‌ای، در صورتی که با موازین شرعی و مبانی دین مبین اسلام تضادی نداشت، برآورده می‌کرد. بزرگواریش در افقی وسیع، درخشندگی داشت و مهر و عطوفتش که از ایمان و پارسایی او منشأ می‌گرفت، آن چنان اثر گذار بود که حتی آلودگان به گناه و افرادناآگاه را از خواب غفلت بیدار می‌کرد و آنان را به سوی فضیلت وخوبیها سوق می‌داد.
در مخالفت با فرقه‌های ضالّه و گروه‌های مخالف، وقار و متانت و نیز احترام دیانت را حفظ می‌کرد.

اقتدار معنوی و پایگاه اجتماعی

آیةالله سید نورالدین اراکی آگاهی، معرفت و تقوا را با یکدیگر جمع کرد و در اعمال و رفتار خویش نشان داد.
او مقتضیات زمان و موقعیت اجتماعی ـ سیاسی و شرایط جامعه را در تصمیم‌گیری‌های خود در نظر داشت و به این بعد بسیار اهمیت می‌داد و بر این اندیشه بود که کار خوب باید در فرصت مناسب انجام گیرد و اگر در غیر وقتش صورت پذیرد، نتیجة مطلوب نمی‌دهد و بار منفی هم به دنبال می‌آورد. وی در برخورد با گروه‌های فکری و افرادی که از لحاظ اندیشه و نگرش‌ها با او همفکر نبودند، دیدی وسیع، فکری روشن و بصیرتی ویژه داشت و با دیدی خوش بینانه و صمیمانه، به واقعیت‌ها می‌نگریست و به هنگام بروز اختلاف بین دانشمندان، حسن نیت و پاکی طینت و وسعت نظر را مدّنظر می‌گرفت و به داوری می‌پرداخت. این ویژگی موجب می‌شد که آن دو گروه مخالف از لحاظ فکری به هم نزدیک گردند و بر فرض تفاوت در برداشتها و نگرشها، وفاق و حسن ظن را مدّ نظر قرار دهند و بر اساس عقاید موهوم و تفکّرات عبث و نفرت‌های بیجا، هم دیگر را طرد نکنند.[۶]
آقا نورالدین به دلیل کمالات معنوی و پیمودن مسیر حق و انس با مردم، پایگاه اجتماعی مهمی در اراک و توابع استان مرکزی به دست آورد و اقشار گوناگون مردم، تکریم وی را وظیفة خود می‌دانستند.
مردم از شدت علاقه‌ای که نسبت به وی داشتند، تا مدتها بعد از ارتحالش، تصویرش را در خانه‌های خود نگاه می‌داشتند و پس از نماز صبح بر آن بوسه می‌زدند.[۷]
به دلیل همین پایگاه مردمی و مذهبی خاصی که آقا نورالدین داشت، سران دولتی و نظامی وقت دربارة اصلاح امور اراک، در تنگناها به او رجوع می‌کردند و اگر می‌خواستند برای حفظ امنیت و ثبات شهر، مردم را به همکاری فرا بخوانند، از نفس گرم و مؤثر این مجتهد والا مقام استمداد می‌طلبیدند.

وفات

آقا نورالدین مرجع دینی مردم اراک بود. مردم به او عشق می‌ورزیدند. او سالیان دراز به ارشاد مردم و حلّ مشکلات آنان مشغول بود و سرانجام در روز جمعه هفتم رجب سال ۱۳۴۱ هـ . ق به سوی سرای جاوید شتافت و در جوار قدسیان و عرشیان آرام گرفت. پیکر پاکش با شکوه تشییع و به سوی قبرستان اراک انتقال داده شد تا بر حسب وصیت خودش، در منتهی الیه آن، در زمین‌های بیاض دفن گردد.
احساساتی که مردم اراک در سوگ او از خود بروز ‌دادند، در ارتحال هیچ شخصی دیده نشده بود. عزاداری مردم تا دو ماه بعد از رحلت او ادامه یافت، که نشانگر محبوبیت فراوان او نزد مردم است.[۸]
«حاج آقا نورالدین در پایان عمر شریفش، به مرض سختی مبتلا شده بود، روزی به دیدارش رفتم، ولی دیدم چشم او باز نمی‌شود. از ایشان عیادت کردم و بازگشتم و فردای آن روز ایشان به رحمت خدا رفت و به تشییع جنازة او رفتم. تمام شهر تعطیل و مردم و دستجات عزادار بر سرو سینه زنان در این مراسم حاضر شده و سوگواری می‌نمودند. در این میان به پزشک معالج ایشان که شب را تا سحر نزد آقا مانده بود، برخورد کردیم. او گفت: پس از آن که شما رفتید، دو ساعت بعد از نیمه شب، دیدم چشمها را گشود و رنگ رخسارش کمی به حالت طبیعی برگشت و نشست؛ مثل این که در اطرافش کسانی هستند، دستها را روی سینه گذارد و به دور اتاق اشاره می‌نمود و خوش آمد می‌گفت و سلام می‌کرد و بعد از این حالت خوابید و شهادتین گفت و به لقاء الله پیوست.»[۹]
«کربلایی جعفر بار فروش» با کمک مردم نیکوکار اراک، بقعه‌ای بر مزار آقا نور الدین احداث کرد که در سال ۱۳۹۲ هـ . ق با یاری هیأت امنا و افراد خیّر، تعمیرات اساسی شامل آینه کاری و تعویض ضریح در آن صورت گرفت. به سعی و اهتمام سید ضیاء جوادپور بازسازی مقبره این مجتهد بزرگوار در سال ۱۳۵۱ هـ . ش شروع شد و در سال ۱۳۵۸ خاتمه یافت.
گنبد و بارگاه این فقیه نامدار، اعتقاد اهالی اراک را در خصوص وی ترسیم می‌کند و از مقام معنوی و پایگاه اجتماعی او حکایت دارد؛ مردمی که هنوز هم خاطرات او را با عشق و ارادت وسرشار از عواطف و همراه با هاله‌ای از روحانیت بر زبان جاری می‌کنند.

پی نوشتها :

[۱] . آقا داود نعیمی تعدادی از استفتائات آقا نورالدین را در کتاب خود آورده است. ر.ک: نورالباقی، ص ۱۰۸ ـ ۱۳۲٫
[۲] . نور الباقی، ص ۲۷ و ۲۸؛ آیةالله اراکی یک قرن وارستگی، ص ۳۶٫
[۳] . یادی از عالم وارسته آیةالله آقا نورالدین اراکی به مناسبت هفتادمین سال رحلت، روزنامه جمهوری اسلامی، ش ۳۳۸۷، دوشنبه ۱۵ بهمن ۱۳۶۹، ص ۱۰٫
[۴] . مجله حوزه، شماره ۱۲، ص ۲۴٫
[۵] . مصاحبه با استاد بزرگوار آیةالله اراکی، مجله حوزه، سال دوم، شماره ۹، ص ۲۴٫
[۶] . همان، ص ۲۲۵٫
[۷] . مصاحبه با استاد بزرگوار آیةالله اراکی، مجله حوزه، شماره ۱۲، ص ۲۴٫
[۸] . آیات سرمد، ص ۲۲۸ و نور الباقی، ص ۸۷ و ۸۸٫
[۹] . یادنامه آیةالله اراکی، ص ۶۱۰ و نور الباقی، ص ۸۹٫


مطالب مشابه :


به درد دل من گوش کنید

چقدر آزرده میشوم هم اکنون چقدر دورم از آن محبت چرا آنقدر وارد حاشیه برای من سال 85




محفل تقدیر و بزرگداشت از فعالیت های علمی و فرهنگی استاد عبدالغفور ربانی

و اگر هم در جایی ذکر از مردم ما شده است، در حاشیه های تاریخ بال یک پرنده برای پرواز




زندگینامه ی آقا نور الدین عراقی رحمت الله علیه

آقا نورالدین برای ادامة تحصیل، به عراق رفت و ۷ سال در ۱۰٫ حاشیه فرائد تقدیرنامه




معرفی شبکه ماهواره ای دیدار (DIDAR GLOBALTV)

حاشیه‌های مراسم تقدیر از دست‌اندرکاران سفرهای نوروزی: حکایت کف زدن برای 16 تقدیرنامه




نحوه رزومه نویسی برای افرادی که سابقه کاری ندارند

هزارویک مطلب - نحوه رزومه نویسی برای افرادی که سابقه کاری ندارند - به نام خالق زیبایی ها




اعجاز فضای مجازی+لینک مطالب سایر وبلاگها

تقدیرنامه ای که هیچ می خوانید خلاصه و حاشیه ای است حرارت اشتیاق دوستان برای اجرای




برچسب :