ارزش کار

جنگ جهانی اول مثل بیماری وحشتناکی ، تمام دنیا رو گرفته بود. یکی از سربازان به محض این که دید دوست تمام دوران زندگی اش در باتلاق افتاده و در حال دست و پنجه نرم کردن با مرگ است از مافوقش اجازه خواست تا برای نجات دوستش برود و او را از باتلاق خارج کند.

مافوق به سرباز گفت : اگر بخواهی می توانی بروی ، اما هیچ فکر کردی این کار ارزشش را دارد یا نه ؟

دوستت احتمالا مرده و ممکن است تو حتی زندگی خودت را هم به خطر بیندازی

 


مطالب مشابه :


قالب های وبلاگ ( ادبی - عاشقانه - عارفانه )

پایگاه فلسفه و عرفان دریای جان - آدرس هميشگي: www.daryayejan.ir, پایگاه فلسفه و عرفان دریای جان - قالب




مهمان بزرگ!

جملات زیبا،عارفانه رسول طالبی - مهمان بزرگ! قالب وبلاگ. حمایت از بیماران مبتلا به




نا امید نباش

جملات زیبا،عارفانه رسول طالبی - نا امید نباش قالب وبلاگ. حمایت از بیماران مبتلا به




مرگ انسانیت....

جملات زیبا،عارفانه رسول طالبی - مرگ انسانیت . قالب وبلاگ. حمایت از بیماران مبتلا به




ارزش کار

جملات زیبا،عارفانه رسول طالبی - ارزش کار - هیچ آگاه شدنی،بدون درد نخواهد بود قالب وبلاگ.




برچسب :