روزای بارونی49

- الو ... الو ...
بعد گوشی رو گرفت سمت ویولت و گفت:
- این که قطع کرده!
ویولت با چشمای گرد شده فقط شونه بالا انداخت ... نکنه ... نکنه آراد هم جریان رو می دونست؟!!! چرا اینجوری می کرد ... آراد گوشی رو پرت کرد سمت یکی از مبل ها و خودش هم ولو شد روی یکی دیگه از مبل ها و سرش رو چسبید ... ویولت به نرمی گفت:
- آراد ...
صدایی از آراد نشنید ... داشت با خودش کلنجار می رفت که دوباره صداش کنه یا نه ... خیلی کم پیش می یومد که آراد اینقدر خشن بشه ... می دونست حتما دلیل محکمی پشت این حالتشه ... نفس عمیقی کشید و خواست دوباره صداش بکنه که آراد سرش رو بالا آورد و در حالی که با دست به گوشی ویولت اشاره می کرد با اخمای در هم رفته گفت:
- این ... این پسره ... برای چی باید به تو زنگ بزنه؟!!
ویولت با تعجب گفت:
- خوب ... مثل بقیه دانشجو ها ...
آراد از جا بلند شد ... جفت دستاشو فرو کرد توی موهاش و گفت:
- مثل بقیه؟!!! آره؟!!! قرارمون این بود که فقط توی موارد اورژانسی شماره مون رو به بقیه بدیم ... مگه نه؟!!! حالا مورد ایشون اورژانسی بود؟!!
ویولت آب دهنش رو قورت داد و گفت:
- آراد عزیزم ... چته؟ باور کن من شماره م رو جز مرجان به هیچ کدوم دیگه از دانشجوها ندادم ... نمی دونم این از کجا شماره م رو آورده و اصلا چی کارم ...
هنوز حرفش تموم نشده بود که صدای اس ام اس گوشیش بلند شد ... نگاه هر دوشون چرخید سمت گوشیش ... ویولت نفسش رو فوت کرد و گفت:
- ببین کیه لطفا ...
آراد گوشی رو از گوشه مبل چنگ زد ، نگاهی به اس ام اس کرد و باز دوباره دیوونه شد ... غرید:
- همون پسره است ...
ویولت شونه ای بالا انداخت و گفت:
- من دلیل این همه به هم ریختگی تو رو نمی فهمم ... خوب باز کن ببین چی گفته!
آراد سریع اس ام اس رو باز کرد ... یه آدرس بود و زیرش نوشته بود:
- استاد زندگیم توی دستای شماست ... آخر هفته ساعت هشت بیاین به این آدرس ... یه مهمونیه ... استاد خواهش می کنم به دادم برسین!
آراد اس ام اس رو بلند می خوند ... به آخرش که رسید دیوونه شد و گوشی رو محکم کوبید روی زمین ... داد ویولت در اومد و گفت:
- آراد چته؟!!!
آراد اومد سمت ویولت ... با وجود گذشت مدتی طولانی از جراحی هنوزم خیلی نگران بود و سعی می کرد فشاری به ویولت نیاره ... اما فشاری که روی خودش بود هم خیلی شدید بود ... شونه های ویولت رو گرفت و نالید:
- این چی می گه ویولت؟!! چرا باید از ناموس من بخواد باهاش بره مهمونی؟!! هان؟!!
ویولت نفسش رو فوت کرد ... سکوت رو بیشتر از این جایز نمی دونست . می دونست که ممکنه آراد دیوونه تر بشه اما نمی خواست خودش این وسط خراب بشه. می خواست حقیقت رو بگه تا بلکه بفهمه دلیل این همه خشم و عتاب آراد چیه .. می خواست همه چیز رو بگه و بعد با کمک آراد مشکل رو حل کنه. این موضوع چیزی نبود که به تنهایی از پسش بر بیاد ... اما باید منطقی حلش می کردن نه احساسی ... پس اشاره به صندلی بغلیش کرد و گفت:
- بشین ... بشین تا برات تعریف کنم ...
آراد که مرزی تا دیوونگی نداشت و زل زد به دهن ویولت ... و ویولت گفت ... همه چیز رو از روزی که با مرجان حرف زده بود و غیب شدن اشکان و همه و همه رو تعریف کرد ... همین که حرفاش تموم شد برعکس تصور ویولت آراد توی یه هپروت عمیق فرو رفت ... تا جایی که ویولت مجبور شد تکونش بده ...
- آراد ... عزیزم باور کن ...
آرا دیه دفعه ای چرخید به سمتش و گفت:
- یه چیزی .. یه چیزی این وسط می لنگه ... من باید بفهمم چیه ...
بعد جلوی چشمای متعجب ویولت خم شد گوشی ویولت رو از روی زمین برداشت ... خدا رو شکر چون روی فرش افتاده بود چیزیش نشده بود ... سریع شماره ای که اشکان باهاش تماس گرفته بود رو آورد و گفت:
- این پسره باید امشب بیاد اینجا ... باید بفهمم اصل قضیه چیه ...
بعد هم جلوی چشمای متعجب ویولت راهی اتاق خواب شد تا با اشکان حرف بزنه ...


مطالب مشابه :


حسین جان اولین سالگرد درگذشت تو را به عزا می نشینیم

پايگاه اطلاع رسانی حضرت آيت با نهایت تاسف و تاثر اولین سالگرد برادری مهربان مرحوم




متن كامل سخنراني هاشمي در سالگرد ارتحال آيت الله صالحي مازندراني

متن كامل سخنراني پايگاه اطلاع رسانی آقای دوباره قبل از فوت آيت الله بروجردي




برترین نرم افزارها و تکنولوژی های موبايل + دانلـــود

پایگاه اطلاع رسانی کانون امام هادی برای مشاهده متن کامل خبر مراسم سالگرد تأسیس گروه




حجت الاسلام والمسلمین مجتبی مومنی

پایگاه اطلاع رسانی حجت بیانیه ها و متن ششمین سالگرد این حماسه عظیم و




تصویر : آیت الله مهدوی کنی در مراسم سالگرد امام خمینی ره 14 خرداد 91

آیت الله مهدوی کنی در مراسم سالگرد امام خمینی ره 14 فوت شدگان شورا پایگاه اطلاع رسانی




روزای بارونی49

اطلاع رسانی. رمان آخرین سالگرد ویولت نفسش رو فوت کرد




تصاویر جشن سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی ایران در کن (1)

تصاویر جشن سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی ایران در کن (1) فوت شدگان شورا پایگاه اطلاع رسانی




گزارش تصویری از مراسم سالگرد امام امت و یادبود 15خرداد در کن (15/3/93)

گزارش تصویری از مراسم سالگرد امام امت و یادبود شعر و متن پایگاه اطلاع رسانی سلمان




خمين در انقلاب - سيد محمد كاظم قريشي، قرباني مخالفت با كاپيتولاسيون( بخش پاياني)

سیدتقی درچه‌ای پس از انقلاب فاش کرد که متن سنگ مراسم سالگرد فوت اطلاع رسانی




برپایی مراسم سالگرد شهادت امام حسن عسگری(ع) و سالگرد ورود امام خمینی(ره )در کن:

(ع) و سالگرد ورود امام خمینی شعر و متن پایگاه اطلاع رسانی سلمان کن




برچسب :