خاطرات کوتاه کردن موهای ساناز و آتنا

 

چند وقتی بود میخواستم برم آرایشگاه موهامو مرتب کنم اما وقت نمیکردم خیلی از خورد بودنش افتاده بود دیروز که از دانشگاه داشتم می اومدم با دوستم آتنا داشتیم راه می رفتیم که از جلو یه مغازه خیلی کوچیک و درب و داغون رد شدیم که نوشته اش توجهم رو جلب کرد : آرایشگاه زنانه ... به آتنا گفتم وایستا بعد دستش رو کشیدم بردم تو گفت اینجا چیکار داری گفتم صبر کن می فهمی رفتیم تو دیدیم به به یه آرایشگاه قدیمی با دوتا صندلی تو یه محیط خیلی کوچیک که فقط یه آرایشگر داشت. ی خانم هم داشت موهاشو اصلاح میکرد که اول کار جا خوردم فکر کردم آرایشگاه مردونه س چون مواهی خانومه خیلی کوتاه شده بود آرایشگره گفت صبر کنید کار خانوم تموم بشه خدمت شمام میرسم. بعد 7-8 دقیقه گفت بفرمایین من به آتنا گفتم بدو اول تو برو انتنا هم جا خورد گفت من که کاری نداشتم گفتم ا مگه نمیخواستی کوتاه کنی آرایشگره گفت خانوم بیا بشین نترس پیشبند رو بست براش یه آب پاش گرفت و موهاش رو خیس کرد و قیچی رو ورداشت اومد قیچی کنه که آتنا گفت من که هنوز نگفتم چه مدلی بزنین؟ اونم گفت فقط به شما مصری میاد و بس که همین لحظه تلفن زنگ زد و رفت آتنا که هم عصبانی بود هم گریه اش گرفته بود گفت می کشمت گفتم بیا در بریم من چه میدونستم اینجوری میشه گفت حالا که نمیشه با این مقنعه افتاده رو شونه ام و پیشبند به این بزرگی بعد یه مدتی علاوه بر آرایشگره یه خانم دیگه هم اومد گفت بفرمایین رفتم نشستم و یه پیشبند سبز رنگ واسم بست و گفت چیکار کنم گفتم نمیخوام کوتاه بشه فقط مرتب بشه گفت چتری هات چی گفتم یکمی کوتاه بشه نه خیلی موهامو شونه کرد یه قیچی زد به چتری هام که تا ابروم به زور میرسیدن یه 10 دقیقه ای موهامو زد و یکمی کوتاه شده اما مرتب. اما آتنا باحال بود یه قیچی زد از زیر گوشش تموم موهاش ریخت پایین دورتا دور سرش رو کوتاه کرد چتری هاش رو کوتاه کوتاه کرد ت وسط پیشونی اش موند پس سرش داشت قیچی میکرد که گفتم خوانم زیادی بلند نیست؟ گفتش نه حال میخوام کوتاه کنم من خندیدم و آتنا با خشم نگام کرد منم زبون واسش در آوردم یه چند دقیقه ای پس سرش رو قیچی کرد خالی خالی شده بود آتنا گفت دیگه پوست سرمم قیچی کردی بسه البته بیچاره راست گفت کوتا کوتا کرده بود کچل. پس سرش سفید شده بود از بس قیچی کرد بعدش کارش تموم شد آتنا دلش نمیومد بلند بشه آرایشکره پیشبند رو باز کرد و پس سرش رو تمیر کرد و آرایشگره مقنعه ای که رو شونه آتنا افتاده بود سر آتنا کرد و مرتب کرد و موهاشو درست و مدل دار بیرون داد از قیافه آتنا معلوم بود راضیه از قیافه اش. پولو دادیم اومدم بیرون آتنا گفت باهات قهرم باهام حرف نزن این چه کاری بود کردی؟ گفتم خوبه تنوع شد واست ولی کلک بدت نیمدا گفتش راستش رو بگم نه خیلی ناراحت شدم واسه موهام که از دست دادم ولی از این خوشحالم که واقعا از شر گرما راخت شدم خیل زیر مقنعه راحته خلاصه تا خونه مخم رو خورد که بزن گفت منتها خودم باید بزنم موهاتو تا تلافی اش در بیاد حالا من منتظرم عروسی که دعوتیم بریم بعد بیام مهامو بریزم پایین این بود جریان ما


مطالب مشابه :


به وبلاگ آرایشگاه خوش آمدید

مدیریت وبلاگ آرایشگاه. » انواع صندلی های آرایشگاهی شامل صندلی کپ، میکاپ، اصلاح و تخت




صندلی برقی آرابشگاهی مدل 3218

فروش انواع رنگ مو ایرانی و صندلی برقی فروش انواع صندلی برقی آرایشگاه, انواع صندلی




معرفی چندین شغل با سرمایه کم و سود آوری بالا در ایران

معرفی انواع شغل با 11-تاسیس یک آرایشگاه 14-تاسیس یک مغازه کرایه انواع ظروف و صندلی




خاطرات کوتاه کردن موهای ساناز و آتنا

بهترین وبلاگ در مورد تراشیدن سر.انواع آرایشگاه موهامو با دوتا صندلی تو یه




رنگ موی بس Bes Hair Color

فروش انواع رنگ مو ایرانی و خارجی رنگ مو رنگ مو برای سالن های آرایشگاه, صندلی




رنگ موی آکوارلی Aquarely Hair Color

فروش انواع رنگ مو ایرانی و خارجی رنگ مو رنگ مو برای سالن های آرایشگاه, صندلی




دکوراسیون آرایشگاه

☀ کهکشان عشق ☀ - دکوراسیون آرایشگاه - در این وبلاگ هر بیننده با هر سلیقه ای ء مطالب جالب و




رنگ موی ویلا Voila Hair Color

فروش انواع رنگ مو ایرانی و خارجی رنگ مو رنگ مو برای سالن های آرایشگاه, صندلی




رنگ موی آلبورا Albura Hair Color

فروش انواع رنگ مو ایرانی و خارجی رنگ مو رنگ مو برای سالن های آرایشگاه, صندلی




باز هم خاطره ای برای دوستان سرطانی- نوشته یاسمین

من موهای بلند مشکی داشتم که ماه پیش رفته بودم آرایشگاه و صندلی که کرد و انواع




برچسب :