خلاصه فصل 17 درس رشد لورا برک

رشد جسمانی و شناختی در اواخر بزرگسالی (پیری)

رشد جسمانی:

سن زمانی، شاخص ناقصی برای سن کارکردی یا توانایی و عملکرد واقعی است. چون افراد از لحاظ زیستی با سرعت متفاوتی پیر می شوند.

امید زندگی: تعداد سال هایی که یک فرد متولد شده در سال بخصوصی می تواند انتظار داشته باشد که عمر کند.

عواملی که پیری زیستی را کند می کند:

1- تغذیه مناسب. 2- درمان پزشکی. 3- بهداشت بهتر. 4- ایمنی بیشتر.

عواملی که امید زندگی را افزایش می دهند:

1- کاهش عوامل مخاطره آمیز: فشار خون بالا سیگار کشیدن. 2- پیشرفت های در درمان پزشکی.

تفاوت در امید زندگی: عواملی محیطی و زیستی بسیار مهم هستند.

1- وراثت: زنان به طور متوسط 4 تا 7 سال بیشتر از مردان عمر می کنند که دلیل آن کروموزوم اضافی x زن است.

2- محیط: امید زندگی با توجه به جایگاه اجتماعی ـ اقتصادی، قومیت و ملیت به مقدار زیاد تفاوت دارد و هنگامی که درآمد و تحصیلات افزایش می یابد طول عمر نیز بیشتر می‌شود.

عوامل پیش بینی کننده طول عمر و کیفیت زندگی: 1- مراقبت بهداشتی. 2- مسکن. 3- خدمات اجتماعی. 4- سبک زندگی.

عمر فعال: تعداد سال های عمر نیرومند و سالمی که یک فرد متولد شده در سال بخصوصی می تواند انتظار داشته باشد.

حداکثر عمر (70 تا 110) به طور متوسط (80) حداکثر عمری که دیده شد (122)

امید زندگی در اواخر بزرگسالی: پژوهشگران گمان می کنند که مردان و اعضای گروه های دارای جایگاه اجتماعی و اقتصادی پایین فقط آن هایی که از لحاظ زیستی قوی هستند تا سنین بسیار بالا زنده مي‌مانند. بعد از 70 سالگی تقریباً 10 درصد در انجام دادن فعالیت های زندگی روزمره مشکل دارند. یعنی تکالیف مراقبت از خود که برای زندگی کردن مستقل ضروری هستند مثل 1- حمام رفتن، 2- لباس پوشیدن. 3- خوردن ـ تقریباً 20% نمی توانند فعالیت های سودمند زندگی روزمره را انجام دهند مثل 1- تلفن کردن.2- خرید. 3- خانه داری

وراثت: 1- دوقلوهای همانند به فاصله 3 سال از یکدیگر می میرند. 2- و دوقلوهای ناهمانند هم جنس به فاصله 6 سال. 3- در خانواده هایی که نیاکانشان زیاد عمر کرده اند و در دوران پیری از لحاظ جسمانی سالمتر هستند (عمر طولانی وجود دارد).

تحقیقات مربوط به دوقلوها نشان داده که وقتی از 75 تا 80 بگذرند دخالت وراثت به نفع محیط مانند: رژیم غذایی سالم، نگرش خوشبینانه، استرس روانی کم، کاهش می یابد.

تغییرات جسمانی:

سیستم عصبی: پیر شدن سیستم عصبی مرکزی بر دامنه گسترده ای از افکار و فعالیت های پیچیده تأثیر می‌گذارد ـ وزن مغز در طول بزرگسالی کاهش می یابد که دلیل آن از بین رفتن نورون ها و بزرگ شدن فضاهای درون مغز است و کاهش نورون ها در سرتاسر قشر مخ روی می دهد اما در مناطق مختلف با سرعت متفاوت و اغلب به صورت ناهماهنگ.

در تحقیقات طولی: قطعه های پیشانی (مسئول ادغام اطلاعات، قضاوت و تفکر ژرف اندیش) و جسم پینه ای (دو نیمکره مغز را متصل می کند) که از قطعه های آهیانه ای گیجگاهی کاهش بیشتری را نشان می دهند و قطعه های پس سری خیلی کم تغییر می‌کنند. سلول های گلیان که رشته های عصبی را ملین دار می کنند نیز کاهش می یابند و از این رو در کاهش سیستم عصبی مرکزی دخالت دارند اما مغز می تواند برخی از این نقص‌ها را جبران کند. نورون های پیرسیناسپیهای تازه را تشکیل می دهند و قشر مخ پیر تا اندازه ایی نورون‌های تازه تولید می کنند ـ سیستم عصبی خود مختار که در تعدادی از کارکردهای حفظ حیات درگیر است نیز در سنین پیری خوب عمل نمی کند و افراد سالخورده را در هنگام هوای سرد و گرم در معرض خطر قرار می دهد.

سیستم های عصبی: در افراد مسن کاهش شنوایی، بینایی، حساسیت چشایی، بویایی، لامسه به وجود می آید.

- ضعف شنوایی شایع تر از ضعف بینایی است.

- در زنان بینایی و در مردان شنوای بیشتر کاهش پیدا می کند.

1- بینایی: تغییرات ساختاری در چشم، تمرکز کردن روی اشیای نزدیک، دیدن در نور کم، درک کردن رنگ را مشکل تر می کند و در ادامه بزرگسالی بینایی بیشتر کاهش می یابد ـ قرنیه شفاف تر می شود نور را پخش کرده در نتیجه تصاویر را تار کرده و حساسیت نسبت به نور خیره کننده را افزایش می دهدکه به اختلال در شناخت رنگ منجر می شود.

در بزرگسالی مناطق تیره در لنز به نام آب مروارید افزایش می یابند که نتیجه آن بینایی تار است.

1- پیری زيستي. 2- وراثت. 3- قرار گرفتن در معرض آفتاب. 4- سیگار کشیدن. 5- برخی بیماری ها مانند دیابت خطر آب مروارید را افزایش می دهد. 6- کاهش رسیدن نور به شبکیه (به علت زرد شدن عدسی ـ کوچک شدن مردمک ـ تیره شدن زحاجیه و زوال سلول های قرنیه و عصب بینایی)  7- هنگامی که سلول‌های حساس به نور در لكه (ماکول) یا ناحیه مرکزی شبکیه آسیب می بینند افراد سالمند ممکن است دچار تباهی لکه شوند که به موجب آن دید مرکزی تار می شود و به تدریج از دست می رود (علت اصلی نابینایی)

مشکلات بینایی به اعتماد به نفس و رفتار روزمره سالخوردگان تأثیر عمیقی می گذارد.

3- شنوایی: کاهش تأمین خون و مرگ طبیعی سلول ها در گوش درونی و قشر شنوایی همراه با سفت شدن غشاها (مانند پرده گوش) باعث می شود شنوایی در اواخر بزرگسالی کاهش یابد. ضایعات در فرکانس های بالا بیشتر است و مشکلات شنوایی، ایمنی و لذت بردن از زندگی را تحت تأثیر قرار می دهد.

سالخوردگان ادراک چند وجهی (با توجه کردن به جلوه های صورت ـ حرکات بیانگر ـ حرکات لب می‌توانند از بینایی برای کمک به تعبیر کردن کلمات گفتاری استفاده کنند) ـ دارند.

3- چشایی: کاهش تشخیص چهار مزه اصلی، شیرین، ترش، تلخ دچار مشکل می شود. (در تعداد و توزیع جوانه های چشایی تغییری ایجاد نمی شود) عوامل غیرپیری مثل سیگار کشیدن ـ دندان های مصنوعی ـ داروها و آلاینده های محیطی بر تشخیص مزه ها تأثیر دارند.

4- بویایی: علاوه بر لذت بردن از غذا جنبه حفاظتی هم دارد ـ تشخیص دادن غذای فاسد، بوی گند گاز، بوی دود مشکل دارند ممکن است در وضعیت مهلکی قرار بگیرند ـ با کاهش گیرنده های بویایی ـ ادراک بو نه تنها کاهش می یابد بلکه تحریف هم می شود.

5- لامسه: کاهش حساسیت لامسه ممکن است به علت ضایعات گیرنده های لامسه در برخی از مناطق پوست و کند شدن گردش خود در دست و پا باشد.

سیستم قلبی عروقی و تنفسی: پیر شدن این سیستم به تدریج و پنهانی در اوایل و اواسط بزرگسالی پیش می رود و در اواخر علائم تغییر آشکار می شود ـ با افزایش سن عضله قلب سفت تر می شود و برخی از سلول های آن می میرند در حالی که سلول های دیگر بزرگتر می شوند در نتیجه جداره بطن چپ قلب (بزرگترین حفره که خون از آن پمپاژ می شود) ضخیم می شود و علاوه بر این جداره شریان سفت می شود. و به علت پیری طبیعی مقداری رسوب (کلسترول و چربی ها) را انباشته می کند بالاخره عضله قلب به علایم سلول های دستگاه تنظیم کننده ضربان قلب کمتر پاسخ می دهد. و کاهش اکسیژن رسانی به دلیل اینکه بافت ریه انعطاف پذیری خود را از دست داده است. (ورزش برای کند کردن پیری قلبی و عروقی مؤثر است)

سیستم ایمنی: وقتی این سیستم پیر می شود سلول های T که به آنتی ژن ها (مواد بیگانه) مستقیماً حمله می‌کنند کمتر اثربخش می شوند و سیستم ایمنی با حمله کردن علیه بافت های طبیعی بدن به صورت پاسخ خود ایمنی، به احتمال بیشتر کژ کار می شود.

خطر مبتلا شدن به 1- بیماری های عفونی. 2- قلبی ـ عروقی. 3- سرطان. 4- اختلال های خود ایمنی (آرتریت روماتوئید) و دیابت را افزایش می دهد ـ با بالاتر رفتن سن سیستم عصبی خود مختار سطح بالاتری از هورمون های استرس را به داخل خون آزاد می کند. در نتیجه آسیب پذیری ناشی از استرس در برابر عفونت بیشتر می شود.

خواب: افراد سالمند خیلی دیر به خواب می روند و زود از خواب بیدار می شوند و مرحله خواب NONREM (یا عمیق) بسیار کم است ـ دچار وقفه تنفسی می شوند در خواب برای مدت 10 ثانیه تنفس متوقف می شود و به بیداری های کوتاه منجر می شود ـ و پاهای بی قرار (حرکات سریع و متناوب پاها) که با وقفه تنفسی همراه است.

دلیل: 1- تنش عضلانی. 2- کاهش گردش خون. 3- تغییرات مرتبط با سن در مناطق حرکتی مغز.

راهکار: 1- تعیین کردن وقت ثابتی برای رفتن به بستر و بیدار شدن. 2- ورزش کردن منظم. 3- استفاده از اتاق خواب فقط برای خواب

ظاهر جسمانی و تحرک:

1- ظاهر جسمانی: 1- شل شدن ـ چروک شدن و لکه دار شدن پوست. 2- سفید و خاکستری شدن موها.   3- خال های گوشتی و زایده های پوستی کوچک. 4- گردتر شدن بدن و دست ها و پاها لاغرتر شده.       5- پوست لایه چربی و محافظ خود را از دست می دهد بنابراین سازگاری با دمای داغ و سرد کاهش می‌یابد. 6- بینی و گوش عریض می شود. 7- دندان ها زرد و ترک خورده و لثه ها تحلیل می روند.           8- ریزش مو و نازک شدن مو در هر دو جنس. 9- جمع شدن ستون فقرات. 10- قد کوتاه و وزن کاهش پیدا می کند به دلیل کاهش تراکم استخوان ها و عضلات.

2- تحرک: 1- نیروی عضله کاهش پیدا می کند. 2- استحکام استخوان کاهش پیدا می کند (کاهش تراکم استخوان) منجر به ترک خوردن می شود.

3- انعطاف پذیری مفاصل و تاندون ها و رباط ها که عضله را به استخوان وصل می کند) کاهش می یابد. (برنامه ریزی دقیق برای فعالیت ورزشی نیز می تواند به انعطاف پذیری مفاصل و تحرک کمک کند.)

 سازگاری با تغییرات جسمانی اواخر بزرگسالی:

1- برخی افراد با پیری جسمانی خود کنار آمده و معتقدند که هویت آن ها کمتر به ظاهرشان و بیشتر به توانایی فعال ماندن در محیط پیرامونشان وابسته است.

2- بعضی دیگر تمام توجهشان به تغییر ظاهرشان است.

احساس سالخوردگان به پیری جسمانی چند وجهی است آن ها در برخی زمینه ها بیشتر احساس پیری می‌کنند ـ بعضی نگرش مثبت تری درباره ی پیری و آرامش خیال بیشتری دارند. آن ها سعی کرده آن جنبه‌های پیری را که می توان تغییر داد را تغییر دهند و جنبه‌های غیر قابل تغییر را بپذیرند.

راهبردهای کنار آمدن مؤثر

1- هیجان مدار: راهکاری که احساسی و هیجانی است و روی اصل موضوع تغییری ایجاد نمی کند مثل رنگ کردن موها ـ کرم های آرایشی ضد چروک ـ کلاه گیس و غیره اين افراد با نقص هاي خود روبرو نمي شوند و احساس مي كنند كه اين مشكلات غير قابل كنترل هستند درباره عوارض زيان بار پيري فكر مي‌كنند و دچار مشكلات سازگاري رواني و جسماني مي شوند.

2- مشكل مدار: روي مشكل و حل كردن آن تكيه مي كنند مثلاً: رژيم غذايي، ورزش، سازگاري‌ها با محيط و سبك زندگي فعال و تحريك كنند كه از تغييرات مرتبط با سن پيش‌گيري و آنها را جبران مي كند.

تكنولوژي كمكي: كه به افراد مبتلا به ناتواني ها امكان مي دهند تا عملكرد خود را بهبود بخشند و به افراد سالخورده كمك مي كند نا با كاهش هاي جسماني مقابله كنند مثل كامپيوتر، تلفن، ...

غلبه بر كليشه هاي پيري: (برخي از اين كليشه ها)

1- تباهي اجتناب ناپذير است.   2- كليشه هاي جنسي   3- كليشه هاي پيري منفي (فرتوت، گيج)
4- كليشه‌هاي پيري مثبت (دانا، خردمند) افراد سالخورده وقتي با اين پيام‌هاي منفي روبرو مي شوند احساس تهديد كليشه اي مي كنند. كه به كاهش عملكرد در تكاليف مي انجامد (تأثير استرس زا و مختل كننده اي بر عملكرد سالخوردگان دارند) در حالي كه كليشه هاي مثبت (استرس را كاهش مي دهند و توانايي را تقويت مي‌كند) افرادي كه تحصيلات كمتري دارند در برابر عوارض زيان بار كليشه هاي پيري خيلي آسيب پذيرند و شايد به اين دليل است كه اين كليشه ها را بي چون و چرا مي پذيرند.

سلامتي و برازندگي و ناتواني:

تعداد خودهاي اميدوار كننده كاهش و تعداد خودهاي نگران كننده افزايش مي يابد (عموماً درباره سلامتي خود خوشبين هستند) و براساس مقايسه با همسالان قضاوت مي كنند هر چه افراد سالخورده درباره توانايي خود در كنار آمدن با چالش هاي جسماني خوشبين تر باشند بهتر مي توانند بر مخاطراتي كه براي سلامتي وجود دارند غلبه كنند. كه اين به رفتارهايي كه به سلامتي كمك مي كند منجر مي شود.

تغذيه و ورزش: كلسيم و ويتامين D براي محافظت از استخوان ها، زينك (روي)، ويتامين‌هاي B6 و C و E براي محافظت از سيستم ايمني و ويتامين E و C و A پيش‌گيري از راديكال هاي آزاد- خوردن ماهي به صورت منظم كه سرشار از اسيدهاي چرب داراي حلقه هاي اشباع نشده (كه سلامت عروقي را افزايش مي‌دهد) تا اندازه اي از ناتواني هاي ذهني محافظت مي كند.

ورزش: مداخله قدرتمندي براي سلامتي است. توانايي هاي افراد سالخورده را افزايش داده- اندازة عضلات را افزايش داده- جريان خون به عضلات را افزايش مي دهد. بهبود سرعت راه رفتن، تعادل، وضع اندامي، توانايي انجام دادن فعاليت ها و جريان خون در مغز را افزايش مي دهد.

ناتواني هاي جسماني: در پايان عمر بيماري و ناتواني افزايش مي يابد.  1- بيماري قلبي عروقي و سرطان از اواسط تا اواخر عمر به نحوه چشمگيري افزايش مي يابد و كماكان علت اصلي مرگ و مير است.
2- بيماري هاي تنفسي مثل آمفيزم از دست دادن انعطاف پذيري دربافت ريه به علت (سيگار)   3- سكته مغزي در اثر خونريزي يا مسدود شدن جريان خون در مغز 4- ضعف سيستم ايمني و عفونت  5- پوكي استخوان  6- ديابت  7- صدمات غير عمدي:‌ اين بيماري ها مرتبط با سن هستند ولي كلاً توسط پيري ايجاد نمي‌شوند.

پيري اوليه: (پيري زيستي) كاهش هايي كه تحت تأثير عوامل ژنتيكي قرار دارند كه بر تمام اعضاي گونة ما تأثير مي گذارند و حتي با وجود سلامت خوب باز هم اتفاق مي افتند.

پيري ثانويه: (پيري ارثي) نقايص ناشي از كاهش هاي ارثي و تأثيرات محيطي ناگوار، مانند رژيم غذايي نامناسب، ورزش نكردن، بيماري، سوء مصرف مواد، آلاينده هاي محيطي، استرس رواني.

شكنندگي: عملكرد ضعيف اندام هاي مختلف و سيستم هاي بدن را شامل مي شود. كه عميقاً در توانايي روزمره اختلال ايجاد مي كند و باعث مي شود فرد سالخورده در صورت مواجه شدن با عفونت، هواي سرد يا گرم، جراحت، بسيار آسيب پذير باشد. پيري ثانويه نقش بيشتري در شكنندگي دارد (سبك زندگي ناسالم، بيماري مزمن، اختلال هاي ژنتيك)

آرتريت: مفاصل، عضلات ملتهب، دردناك، خشك و گاهي متورم مي شوند در اواخر بزرگسالي شايع تر است.

اوستئو آرتريت: شايع ترين نوع آرتريت است. تباهي غضروف روي انتهاي استخوان هاي مفاصل كه زياد مورد استفاده قرار گرفته اند. (آرتريت فرسودگي) يا (تباهي مفاصل) در اثر سال هاي استفاده از مفاصل ايجاد مي شود.

آرتريت روماتوئيد: كل بدن را شامل مي شود- پاسخ خود ايمني به التهاب بافت رابط، مخصوصاً غشاهايي كه مفاصل را مي پوشانند منجر مي شود كه نتيجه آن خشكي كلي التهاب و درد است و بافت موجود در غضروف رشد مي كند و به رباط ها، عضلات و استخوان هاي اطراف صدمه مي زند.

نتيجه آن از شكل افتادن مفصل و اغلب از دست دادن تحرك است.

ديابت: بعد از خوردن غذا بدن غذا را تجزيه كرده به گلوكز كه مواد اصلي براي فعاليت سلول هاست را به درون خون آزاد كرده و انسولين كه لوزالمعده آن را توليد مي كند. غلظت گلوكز را در محدودة معين نگهداري مي كند وقتي اين سيستم تعادل به دليل توليد نشدن كافي انسولين و يا به اين دليل كه سلول هاي بدن به آن پاسخ نمي دهند به هم مي‌خورد ديابت بزرگسالي به بار مي آيد.

به مرور زمان گلوكز بيش از اندازه خون به رگ هاي خوني صدمه مي زند و خطر سكته مغزي خطر قلبي- مشكلات گردش خون در پاها، صدمه ديدن چشم ها، كليه و عصب ها را افزايش مي دهد.

صدمات غير عمدي: در 65 سالگي 2 برابر بيشتر از نوجواني و جواني است.  1- تصادف وسايط نقليه    2- زمين خوردن

تصادفات: بيشتر به دليل كم شدن بينايي است و زمان واكنش سالمندان كند شده و چراغ راهنمايي و تقاطع‌ها براي افراد گيج كننده است.

زمين خوردن: به دليل كاهش 1- بينايي  2- شنوايي  3- تحرك  4- عملكرد شناختي  5- بيماري مزمن (مانند آرتريت) خطر زمين خوردن را افزايش مي دهد.

ناتواني ذهني: مرگ سلولي و نابهنجاري هاي ساختاري و شيميايي عميق باشند تباهي جدي عملكرد ذهني و حركتي روي مي دهد.

زوال عقل: به مجموعه اي از اختلال ها اشاره دارد كه تقريباً به طور كامل در دوران پيري روي مي دهند و به موجب آن چند جنبه از فكر و رفتار آنچنان صدمه مي بيند كه فعاليت‌هاي روزمره مختل مي شود. زوال عقل با بالا رفتن سن افزايش مي يابد و در هر دو جنس برابر است- 12 نوع زوال عقل مشخص شده برخي قابل درمان ولي اغلب غير قابل درمان اند.

پاركينسون: نورون هاي قسمتي از مغز كه حركت عضلاني را كنترل مي كند. تخريب شده. نشانه هاي آن عبارتند از: 1- لرزش  2- لخ لخ راه رفتن  3- فقدان جلوة صورت  4- خشكي دست و پا  5- مشكل حفظ كردن تعادل  6- قامت خميده

بيماري آلزايمر: شايع ترين نوع زوال عقل است كه به موجب آن تباهي ساختاري و شيميايي مغز با از دست دادن تدريجي چند جنبه از فكر و رفتار همراه است. اين بيماري علت اصلي مرگ و مير در اواخر عمر است هر چند كه در گواهي هاي مرگ معمولاً علت‌هاي ديگري مانند عفونت و قطع تنفس عنوان مي شود.

نشانه ها و دورة بيماري آلزايمر: 1- مشكلات شديد حافظه   2- فراموش كردن اسامي   3- تاريخ ها  4- قرار ملاقات ها  5- مسيرهاي آشناي سفر   6- خاموش كردن اجاق گاز (در ابتدا حافظه نزديك خيلي مختل مي شود) 7- يادآوري رويدادهاي دور و اطلاعات اساسي مانند (زمان- تاريخ- مكان از بين مي رود) و قضاوت غلط فرد را در معرض خطر قرار مي دهد. 8- تغييرات شخصيتي روي مي دهد. 9- فقدان خود انگيختگي و شادابي  10- اضطراب در پاسخ به ترديدها  11- بلا تكليفي هايي كه توسط مشكلات ذهني ايجاد مي شوند.   12- طغيان هاي پرخاشگرانه  13- كاهش ابتكار عمل  14- انزواي اجتماعي و افسردگي  15- حركات ماهرانه و هدفمند گسيخته مي شوند  16- شكل گيري هذيان ها و ترس هاي خيالي   17- به مرور زمان فرد توانايي درك كردن و توليد گفتار را از دست مي‌دهد و مغز فرد از پردازش اطلاعات باز ايستاده (افراد و اشياء آشنا را تشخيص نمي‌دهد)

دوره: دورة بيماري آلزايمر بين 1 تا 15 سال در نوسان است. مرد 70 ساله مبتلا به بيماري آلزايمر تقريباً 5/4 سال اميد به زندگي دارد. زن 70 ساله مبتلا به آلزايمر تقريباً 8 سال اميد به زندگي دارد.

تباهي مغز: تشخيص بيماري آلزايمر به وسيله 1- معاينه بدني   2- آزمون روان شناختي صورت مي گيرد.

دو تغيير ساختاري عمده در قشر مخ مخصوصاً در مناطق حافظه و استدلال با بيماري آلزايمر ارتباط دارند.

1- درون نورون ها گره هاي نورو فيبريل ظاهر مي شوند (دسته هايي از رشته هاي پيچ خورده كه حاصل ساختارهاي نوروني تباه شده هستند)

2- بيرون نورون ها، رسوبات آميلويد انبوهي از رسوبات پروتئين خراب شده به نام آميلويد ايجاد مي شود كه توده اي از سلول هاي عصبي و گليال مرده آن را احاطه كرده است. مشكل اصلي تجزيه غير عادي آميلويد كه درون نورون ها باقي مي ماند.

در بيماري آلزايمر و پاركيسون: اختلال در ساختار نوروني اصلي كه مسئول تكه تكه كردن و مرتب كردن پروتئين هاي ناهنجار هستند روي مي دهند اين پروتئين هاي آسيب ديده (از جمله آميلويد) به سطح مي رسند و موجب صدمه و مرگ سلول ها مي شوند.

هنگامي كه تعداد زيادي از نورن ها مي ميرند حجم مغز كوچك مي شود. سطوح انتقال دهنده‌هاي عصبي كه براي سيستم ارتباط مغز ضروري هستند كاهش مي يابند. تخريب نورون هايي كه انتقال دهندة عصبي استيل كولين را آزاد مي كنند، كه درگير انتقال دادن پيام در مناطق دور مغز هستند و ادراك، حافظه، استدلال، قضاوت را بيشتر مختل مي كنند. كاهش سروتونين انتقال دهندة عصبي كه برانگيختگي و خلق را تنظيم مي كند در اختلال‌هاي خواب، طغيان هاي پرخاشگرانه و افسردگي دخالت دارد.

در مورد تصوير:

اسكن مغز بيمار آلزايمر (سمت چپ) را با اسكن مغز يك سالخورده سالم (سمت راست) مقايسه مي كند. مغز بيمار مبتلا به آلزايمر به خاطر تباهي گسترده و مرگ نورون كوچك شد است فعاليت و جريان خون كه با رنگ زرد و سبز در اسكن سمت راست مشخص شده در مغز بيمار مبتلا به آلزايمر بسيار كاهش يافته است.

عوامل مخاطره آميز: انواع بيماري آلزايمر: 1- خانوادگي  2- پراكنده

1- خانوادگي:  1- در خانواده ها جريان دارد  2- عموماً شروع زود هنگام دارد. (قبل از 65 سالگي)          3- سريعتر از نوع پراكنده ظاهر مي شود و پيشرفت مي كند.  4- ژن‌هايي را روي كروموزوم 1، 14، 21 مشخص كرده اند كه در آميليويد زيان بخش دخالت داشته و با آلزايمر خانوادگي ارتباط دارند.

5- در هر دو مورد ژن نابهنجار و بارز است، اگر اين ژن در فقط يكي از جفت ژن‌هاي به ارث برده شده از والدين وجود داشته باشد فرد دچار آلزايمر زود هنگام مي شود.  6- افراد مبتلا به اين اختلال كروموزومي كه تا بعد از 40 سالگي زنده مي مانند تقريباً هميشه ناهنجاري هاي مغزي و نشانه هاي آلزايمر دارند.

2- پراكنده: 1- سابقة خانوادگي واضحي ندارد.  2- وراثت نيز از طريق جهش تني در آلزايمر پراكنده نقش دارد.  3- 50% افراد مبتلا ژن نابهنجار روي كرومزوم 19 دارند كه به سطح بيش از حد APOE4 (پروتئين خون كه كلسترول را به سرتاسر بدن منتقل مي كند) منجر مي شود.

غلظت بالاي APOE4 خون بر تجلي ژني كه در تنظيم كردن انسولين درگير است تأثير مي‌گذارد. مخصوصاً در مناطقي كه حافظه را تنظيم مي كنند و با تراكم زياد آمیلوید در بافت مغز ارتباط دارند.

سالخوردگان مبتلا به دیابت 65% بیشتر در معرض خطر ابتلا به آلزایمر هستند...

ژن APOE4 عامل خطر شناخته شده برای آلزایمر پراکنده است. چربی بیش از حد غذا، بیماری قلبی عروقی ـ سکته مغزی و دیابت جراحت سر با شتاب بخشیدن به تباهی آميليويد نيز ممكن است خطر آلزايمر را افزايش دهد. مخصوصاً در افرادي كه ژن APOE4 دارند.

خوردن غذاهای چرب احتمال اینکه ژن APOE4 به آلزایمر منجر شود را افزایش می دهد.

عوامل حفاظتی: 1- رژیم غذایی مدیترانه ای (روغن زیتون)  2- تحصیل و سبک زندگی فعال.
 3- پرداختن به فعالیت های اجتماعی و اوقات فراغت.    4- شدت و تنوع فعالیت های بدنی. (با کاهش خطر آلزایمر و زوال عقل مغزی ـ عروقی)

کمک به قربانیان آلزایمر و مراقبت کنندگان آن ها:

هنگامی که بیماری آلزایمر وخیم تر می شود داروهای مسکن ملایم و ضد افسردگی تجویز می شود این داروها انتقال دهنده عصبی استیل کولین را محدود می کنند و نشان های زوال عقل را کاهش می دهد اما در صورتی که مداوا امکان پذیر نباشد مداخله های خانواده به سازگاری فرد کمک می کند. این افراد خانواده باید 1- وقت بیشتری را صرف کنند. 2- استرس بیشتری را تحمل کنند.

مداخله هایی برای مراقبت کنندگان از افراد سالخورده مبتلا به زوال عقل:

1- آگاهی: از طریق کلاس ها و کامپیوترهایی که در منزل نسب می شود.

2- راهبردهای کنار آمدن: راهبردهای حل مسئله روزمره برای اداره کردن رفتارهای وابسته سالخوردگان همراه با روش هایی برای پرداختن به افکار و احساسات منفی مانند احساس رنجش از اینکه همواره باید مراقبت کننده باشد. (مدل های مداخله: گروه های پشتیبانی، درمان فردی، کلاس های کنار آمدن با ناکامی)

3- مهارت های مراقبت کردن: ارتباط برقرار کردن با سالخوردگان.

4- فراغت: حداقل 2 بار در هر هفته و به مدت چند ساعت.

زوال عقلی عروقی: در زوال عقلی عروقی یک سری سکته مغزی مناطقی از سلول های مغزی مرده به جای می گذارند و توانایی ذهنی را مرحله به مرحله تخریب می کنند طوری که هر مرحله بعد از سکته به طور ناگهانی روی می دهد. زوال عقل مغزی عروقی از ترکیب نیروهای ژنتیکی و محیطی ناشی می شوند.

1- تأثیر وراثت: غیر مستقیم از طریق 1) فشار خون بالا. 2) بیماری قلبی ـ عروقی. 3) دیابت که هر یک از آن‌ها خطر سکته مغزی را افزایش می دهد.

2- عوامل تأثیر گذار محیطی: 1) سیگار کشیدن. 2) مصرف زیاد الکل. 3) مصرف زیاد نمک. 4) پروتین غذایی بسیار کم.  5) چاقی. 6) نافعالی. 7) استرس روانی نیز خطر سکته مغزی را افزایش می دهد.

 

علایمی که خبر می دهند سکته مغزی در شرف وقوع است:

1- احساس ضعف. 2- گزگز. 3- بی حسی در دست و پا یا صورت. 4- از دست دادن ناگهانی بینایی یا دو بینی. 5- مشکل گفتار. 6- سرگیجه شدید. 7- عدم تعادل: (در این زمان دکترها داروهایی را برای کاهش لخته شدن خون تجویز می کنند و بعد از اینکه سکته روی می دهد. 1- فلج. 2- از دست دادن گویایی. 3- از دست دادن بینایی. 4- هماهنگی. 5- حافظه. 6- توانایی های ذهنی.

زوال عقل غلط تشخیص داده شده (برگشت پذیر): اغلب افسردگی را با زوال عقل اشتباه می گیرند.

1- فرد سالخورده افسرده درباره مشکلات ذهنی خود اغراق می کند ـ در حالی که فرد مبتلا به زوال عقل آن‌ها را دست کم می گیرد.

2- افراد سالخورده یاد گرفته که چگونه خود را با آنچه از زندگی توقع دارند سازگار کنند. در نتیجه کمتر احساس بی ارزشی می کنند.

3- افسردگی با بالا رفتن سن افزایش می یابد.

4- افسردگی با بیماری جسمانی و درد ارتباط دارد و می تواند به تباهی شناختی منجر شود.

5- افراد سالخورده که دچار افسردگی هستند کمتر به خدمات سلامت روانی می پردازند.

رشد شناختی: افراد سالخورده در حافظه، بیان کلامی، سرعت پردازش کاهش می یابد.

هنگامی که افراد به آخر عمر نزدیک می شوند، ضایعات بر پیشرفت و بهبودی غلبه می کند اما انعطاف پذیری هنوز هم امکان پذیر است.

طبق یک دیدگاه سالخوردگانی که سطح بالای عملکرد را حفظ می کنند «بهینه سازی گزینشی همراه با جبران می پردازند» آن ها با محدود کردن هدف های خود برای بهینه سازی انرژی کاهش یافته خویش، فعالیت هایی را انتخاب می کند که از نظر آن ها با محدود کردن هدف های خود برای بهینه سازی انرژی کاهش یافته خویش، فعالیت هایی را انتخاب می کنند که از نظر شخصی با ارزش باشند. روش هایی را برای جبران ضعف ها پیدا می کنند.

1- حافظه: هنگامی که سالخوردگان اطلاعات را آهسته تر درک می کنند و سخت تر می توانند راهبردها را به کار ببرند. از اطلاعات نامربوط جلوگیری کنند و اطلاعات مربوط را از حافظه بلند مدت بازیابی کنند. احتمال نارسایی حافظه بیشتر می شود.

حافظه عمدی در برابر حافظه خودکار: سرعت شناختی کندتر آن ها بدان معنی بود که جزئیات کمتری را حفظ مي كردند در ضمن چون حافظه فعال آنها در يك زمان اطلاعات كمتري را می توانست نگهدارد به زمینه توجه مناسبی نکردند کاهش می یابد آن ها نمی توانند رویداد تجربه شده را از رویدادهای تجسم کرده متمایز کنند. در یادآوری منبع اطلاعات نیز مشکل دارند ـ کاهش های مربوط به سن در حافظه در تکالیفی بیشتر است که به پردازش عمدی نیاز دارند. بازشناسی نوع خودکار حافظه که به تلاش ذهنی کمتری نیاز دارد در اواخر بزرگسالی کمتر از یادآوری صدمه می بیند زیرا نشان های محیطی زیادی برای کمک به یادآوری آن وجود دارد.

حافظه تداعی: مشکل برقرار کردن پیوند بین قطعه های اطلاعات و بازیابی کردن آن ها شکل 7-17: عملکرد جوانان و سالخوردگان در آزمون های تک کلمه ای و کلمه های جفتی که نارسایی حافظه تداعی را در اواخر بزرگسالی تأیید می کند. بعد از مطالعه کلمه‌های جفتی نامربوط از برخی بزرگسالان خواستند کلمه های تکی را که دیده بودند مشخص کنند. از دیگران خواستند کلمه های جفتی را که دیده بودند مشخص کنند. سالخوردگان در آزمون حافظه تک کلمه ای به خوبی جوانان عمل کردند ولی در آزمون حافظه کلمه های جفتی بسیار بدتر عمل کردند. این یافته ها، نارسایی حافظه تداعی در اواخر بزرگسالی را تأیید می کند.

حافظه دور: حافظه دور یا یادآوری بلند مدت آن ها از حافظه ی رویدادهای اخیر آن ها واضح است ولی پژوهش این نتیجه گیری را تأیید نمی کند.

حافظه زندگی نامه شخصی: (حافظه رویدادهایی که اهمیت شخصی دارند) افراد 50 تا 90 ساله رویددادهای دور و نزدیک را بیشتر از رویدادهای که بینابین بوده به یاد می آورند طوری که به رویدادهای نزدیک بیشتر اشاره می شود.

چرا سالخوردگان رویدادهای دوران نوجوانی و اوایل بزرگسالی را بهتر از تجربیات میانسالی خود به یاد می‌آورند؟ رویدادهای جوانی که در دوره تغییر سریع اتفاق افتاده است که پر از تجربیات تازه ای بودند که از زندگی یکنواخت روزمره متمایز شده اند و نوجوانی و اوایل بزرگسالی دوران تشکیل هویت نیز هستند دورانی که بسیاری از تجربیات که برای فرد اهمیت دارد رخ می دهد.

حافظه مربوط به آینده: در مورد رویدادهای روزمره دچار حواسپرتی می شوند حافظه مربوط به آینده به یادآوری پرداختن به اعمال برنامه ریزی شده در آینده اشاره دارد ـ مقدار تلاش ذهنی لازم تعیین می کند که آیا سالخوردگان در حافظه مربوط به آینده مشکل دارند یا نه.

پردازش زبان: مهارت های زبان و حافظه رابطه نزدیکی با هم دارند. هنگام درک کردن زبان (پی برد به معنی جمله شفاهی یا کتبی) آنچه را که شنیده یا خوانده ایم، بدون آگاهی هشیار به یاد می آوریم درک زبان شفاهی مانند حافظه نا آشکار در اواخر عمر خیلی کم تغییر می کند به شرط آنکه طرفین گفتگو خیلی سریع صحبت نکنند و به سالخوردگان وقت کافی برای پردازش دقیق متن نوشتاری داده شود.

برخلاف درک زبان دو جنبه از تولید زبان کاهش های مرتبط با سن نشان می دهد. 1- بازیابی کلمات از حافظه بلند مدت. 2- برنامه ریزی برای اینکه چه چیزی و چگونه گفته شود.

مشکلات حافظه در گفتگوهای روزمره: در بازیابی کلمه خیلی آشکار است و کاهش گنجایش حافظه فعال نیز دخالت دارد. چون در یک زمان اطلاعات کمتری را می توان نگهداشت. سالخوردگان به سختی می‌توانند تکالیف متعدد لازم برای تولید گفتار منسجم را هماهنگ کنند. سالخوردگان مثل مورد حافظه برای مشکلات زبان خود روش های جبرانی را ابداع می کنند برای مثال آن ها ساختار دستوری خود را طوری ساده می کنند که بتوانند تلاش را صرف بازیابی کلمات و سازمان دادن افکار خود کنند. پیام خود را با جملات بیشتری منتقل نموده و کارایی را فدای وضوح بیشتر می کنند. به جای جزئیات به اصل مطلب می‌پردازند و به این طریق مشکل تولید زبان خود را جبران می کنند.

حل مسئله: حل مسئله سنتی که فاقد زمینه زندگی عملی است در اواخر بزرگسالی کاهش می یابد. محدودیت های حافظه سالخوردگان نگهداشتن تمام واقعیت های مربوط در ذهن را هنگام پرداختن به مسئله فرضی پیچیده سخت تر می کند. معمولاً برای اجتناب از تعارض های میان فردی، هر کاری که بتوانند انجام می‌دهند و راهبرد حل مسئله برای سالخوردگان معنی دارد که برای حفظ کردن انرژی و محدود کردن استرس، انگیزه زیادی دارند. مثال: 1- اقدام قاطع هنگام روبه رو شدن با مخاطرات تندرستی، عاقلانه است. 2- زوج های سالخورده نسبت به زن و شوهرهای جوان بیشتر در حل مسئله همکاری می‌کنند. سالمندان با حل کردن مشترک مسئله مشکلات شناختی خود را جبران می کنند.

خردمندی: وسعت عمق دانش توانایی فکر کردن به دانش و به کاربردن آن به شیوه ای که زندگی را قابل تحمل تر و با ارزش تر کند.

پختگی هیجانی از جمله توانایی گوش کردن، ارزیابی کردن و توصیه دادن، خلاقیت نوع دوستانه کمک کردن به بشریت و غنی ساختن زندگی دیگران را شامل می شود ـ صفات شناختی و شخصیتی را که خردمندی را تشکیل می دهند به عنوان کاردانی در کردار و معنی زندگی خلاصه کردند.

5- عنصر خردمندی:  

1- آگاهی درباره مسایل اساسی زندگی، از جمله ماهیت انسان، روابط اجتماعی و هیجانی.

2- راهبردهای مؤثر برای به کار بردن این آگاهی در تصمیم گیری های زندگی، حل و فصل کردن تعارض‌ها و توصیه دادن.

3- برداشت او از افراد به صورتی که ضروریات متعدد زندگی آن ها را در نظر داشته باشد.

4- علاقه به ارزش های والای انسان، مانند صلاح همگانی و محترم شمردن تفاوت های فردی در ارزش ها.

5- آگاهی از بلاتکلیفی های زندگی و مدیریت کردن آن ها ـ اینکه خیلی از مسایل راه حل عالی ندارد. (سن خردمندی را تضمین نمی کند.)

عوامل مربوط به تغيير شناختي

1- زندگي ذهني فعال  2- تحصيلات بالاي متوسط  3- فعاليت هاي اوقات فراغت تحريك كننده
 4- مشاركت در جامعه   5- شخصيت انعطاف پذير   6- حفظ توانايي هاي ذهني تا سن بالاي پيري را پيش بيني مي كند.

وضعيت جسماني: انواع بيماري هاي مزمن از جمله: 1- ضعف هاي بينايي و شنوايي  2- بيماري هاي قلبي- عروقي  3- آرتريت  4- پوكي استخوان با ضعف شناختي در ارتباط هستند. (افراد باهوش تر شروع بيماري جدي را به تعويق مي اندازند)

بازنشستگي نيز به صورت مثبت و منفي بر تغيير شناختي تأثير دارد. درصورتي كه افراد مشاغل معمولي را براي فعاليت اوقات فراغت ترك كنند نتايج مطلوب است. ولي اگر بازنشستگي از شغل بسيار پيچيده بدون ايجاد كردن جايگزين هاي چالش انگيز باشد به ضعف هاي عقلاني شتاب مي دهد.

افراد سالخورده در آخر عمر ضعف شناختي شديدي دارند (كاهش نهايي به شتاب قابل ملاحظه در تباهي عملكرد شناختي قبل از مرگ اشاره دارد.) متوسط كاهش نهايي 5-4 سال است كه دليل 1- فرايندهاي بيماري  2- فروپاشي زيستي ناشي از پيروي طبيعي باشد.

مداخله هاي شناختي:

ضعف هاي شناختي در اواخر بزرگسالي تدريجي هستند با اينكه پيري مغز در آن دخالت دارد ولي مغز با پرورش دادن رشته هاي عصبي مي تواند آنها را جبران كند. ضعف هاي شناختي مي تواند به جاي پيري زيستي به علت عدم استفاده از مهارت هاي خاص باشد.

پروژه رشد و غني سازي بزرگسالان

گسترده ترين برنامه مداخله شناختي است.

- ارزيابي تأثيرات آموزش شناختي بر رشد بلندمدت: يك گروه از افراد بالاي 64 سال انتخاب كردند بعد از 5 جلسه آموزش 1 ساعته در مهارت هاي شناختي  آزمودني ها عملكرد خود را در مهارت آموزش ديده بهبود بخشيدند و 40% به سطح عملكرد 14 سال قبل خود برگشتند بعد از 7 سال پي گيري گرچه نمرات افت كرده بود ولي بهتر از سالخوردگاني كه آموزش نديده بودند بود (آموزش «تقويتي» در اين زمان عملكرد شناختي را افزايش داد.)

- آموزش شناختي پيشرفته براي سالخوردگان مستقل و سرزنده: بيش از 2800 سالخوردة 65 تا 85 ساله به صورت تصادفي در يك برنامة آموزشي 10 جلسه اي كه روي يكي از سه توانايي تمركز داشت (سرعت پردازش، حافظه، استدلال) و يا در گروه گواه بدون مداخله قرار داده شدند (سالخوردگان آموزش ديده در مقايسه با سالخوردگان گروه گواه پيشرفت فوري در مهارت آموزش ديده نشان دادند).

در سن پيري مهارت هاي شناختي گسترده اي را مي توان افزايش داد. مهم اين است كه از آزمايشگاه به جامعه انتقال يابد و با تجربه روزمرة سالخوردگان آميخته شود.

 


مطالب مشابه :


منابع کارشناسی ارشد روانشناسی بالینی

1- روان شناسی رشد ، لورای برگ ، ترجمه یحیی سید 4- روانشناسی رشد، کتاب دانلود کتاب .




خلاصه فصل 17 درس رشد لورا برک

موضوعات مرتبط: روانشناسی رشد [ شنبه ۱۳۹۰/۱۰/۱۰ ] [ 21:55 ] [ ] .: Weblog Themes By WeblogSkin:. درباره




آموزش اخلاق به کودک

کتاب کودک: مجله ی روانشناسی رشد ، جلد(1) نوشته لورای برگ، ترجمه سید




برچسب :