مقاله در ادبیات عرب معاصر( از کتاب ملامح النثرالحديث وفنونه، عمر الدقاق)


بسم الله الرحمن الرحيم

اصول مقاله

اصطلاح مقاله مصدر ميمي است و در عصر جديد به يك موضوع نوشته شده ومكتوب كه يك راي خاص يا تفكر عمومي يا مساله علمي يا اقتصادي ويا اجتماعي را روشن می كند، گفته مي شود كه نويسنده آن را شرح وتوضيح مي دهد وبا براهين به اثبات مي رساند ومقاله بر سه عنصر استوار است :ماده ،اسلوب(يعني بيان وعبارت)وبعد از آن طرح يا اسلوب عقلي .

هنگامي كه ماده از مسائل فكري باشد كه هدفش تعليم واقناع است ،واجب است كه درست وعاري از اشتباه وخطا وتناقض باشد تا اينكه به يك نتيجه معقول منجر شود .وناچار بايد چارچوب نگه داشت واز گزارش ونگارش احكام ونتايج بر حذر بود وهنگامي كه با جزئيات بسيار،حكم كلي ثابت شد ،مي توان احكام را تعميم داد وگرنه نويسنده در آنچه مي گويد ،ميانه روي كند وارزش مقاله به ميزان معلومات واطلاعات وحقيقي بودن آن است .اما طرح مقاله كه همان اسلوب معنوي آن از لحاظ تقسيم وتبويب وترتيب آن است تا مباحث آن پي در پي باشد به طوري كه هر قضيه اي نتيجه اي براي ماقبل ومقدمه اي براي ما بعد خود باشد تا اينكه همگي به هدف مورد نظر منتهي شود .اين طرح بر مقدمه ومتن اصلي وخاتمه استوار است .مقدمه از معارف مسلم كه خوانندگان به آن آگاهند  ،نگاشته مي شود ،كوتاه ومرتبط با موضوع ديگر است وياريگر فهم مطالبي است كه فرد راجع به موضوع آماده كرده است ونيز معارفي كه مرتبط با موضوع يا متن اصلي به ان پرداخته شده است .

.العرض يا اصل موضوع ويا متن اصلي همان نكته هاي اساسي است كه نويسنده به آن مي پردازد چه به يك نتيجه  وچه به چند نتيجه ونتايج زيادتري منجر شود در هر صورت به يكديگر ارتباط دارند ودر برابر يك ايده ي اساسي كرنش مي كنند .

متن اصلي منطقي است ومهمتر را بر مهم مقدم مي كند وبا برهانها واستدلالها تاييد مي كند وبه اثبات مي رساند ورو به سوي  خاتمه وپايان در حركت است زيرا خاتمه ،فانوسي است كه هدف موضوع است وخاتمه همان ميوه ي مقاله است وفصل الخطاب است .وناچار بايد نتيجه طبيعي مقدمه ومتن اصلي وواضح وروشن وخلاصه ي عناصر اصلي كه هدف ،اثبات انها است ،مي باشد .خاتمه ،دور انديشي اي است كه بر قانع سازي ويقين دلالت دارد ونيازي به چيز ديگري كه در مقاله هدف نيست ،ندارد .

وروشهاي مقاله نويسان اختلاف زيادي با هم دارد كه ما با دقت وي‍ژگي هاي اسلوب مقاله را بررسي مي كنيم .احمد امين اسلوبي ارام وروشن دارد كه به سوي معني گرايش دارد وبيشتر از اينكه توجه به لفظ وآرايه هاي بديعي وازدواج وتوازن داشته باشد ،اهتمام به معني دارد وطه حسين روشي دارد كه منحصر به اوست وباعث شهرت او شده است .اما با اين وجود ،ما مي توانيم بگوييم :وي‍ژگي لازم براي اسلوب مقاله ،وضوح وروشني است كه به قوت وزيبايي  آن مي انجامد .

انواع نثر جدید

صنعت چاپ که در پی روزنامه نگاری بود ،تاثیر غیر مستقیم دیگری که داشت این بود که ادبا به زنده کردن ادبیات قدیم گرایش یافتند وکتب ادبی منبع ومادر را انتشار دادند .وادیبان بر آن اسالیب بیانی زیبا که معنا ومبنای آن را آنچنان که در خور توجه وعنایت بود ،سرپرستی می کرد ،آگاهی یافتند سپس شروع به تقلید وپیروی گام به گام کردند وتوجه عده ای از ادبا نسبت به لغات بیگانه تاثیر مثبت دیگری بود ،آن کلمات را خواندند وآن را پسندیدند ومورد توجه شان قرار گرفت بعد آنها را ترجمه کردند سپس از ان لغات ،نیرو وانرژی قوی وپرتوانی ،برای نوآوری در اسالیب وآرمانهای نثری به کمک طلبیدند .

وجود ادبیات عربی نتیجه ی این دو نیروی پرجاذبه ی قوی ،قوه .نیروی تقلید وثبات ونیروی نوآوری وپیشرفت بود .واز آثار آن

ظهور روش جدیدی است که از جذب دو نیرو ،حاصل شده است .از قدیم درخشش بیانی وادای نیکو را گرفته است وطه حسین در این باره در طی پژوهشی که در مورد ادبیات عرب بین امروز وفردا دارد می گوید :

"زنده کردن ادبیات قدیم بوده وپیوسته هست وعقل وعقلانیت ،عربی جدید را به گذشته سوق می دهد ودر ان عنصر ثبات واستواری قوی می شود همان طور که پیوستن با ادب اروپایی جدید ،ادبیات عربی را به جلو می کشاند .ودر آن عنصر پیشرفت وانتقال را تقویت می کند وعجیب اینکه عقل عربی جدید ،از این ضدیت خشن وسرسخت بهترین بهره ها را برده است .ودر اواسط قرن گذشته واوایل این قرن ،ترس آن بود که فاصله ی بین این دو مسیر منجر به این شود که گروهی از ادبا به صورتی بی بازگشت ،به عقب برگردند وگروهی بدون هیچ تامل ودرنگی به جلو بتازند .وادبیات عرب بین این دو روش متضاد،نادیده گرفته شود .اما ادب در برابر این مشکل استوار ماند واز ان استفاده کرد .عصر جدیدآمد وزندگی جوامع بشری را از درون تکان داد وتحول وپیشرفت بر تمام میدانهای زندگی عمومی ما ،مخصوصا در سیاست وجامعه شناسی وادبیات وعلوم وقضاوت و...هجوم برد وهر یک از این میدانها ،افکار وشئون خاص خود را داشتند  "

همانطور که ذات پیشرفت نقش انسان جدید در جامعه ،تاثیری در رنگارنگی وگوناگونی وپیچیدگی آن مشکلات وکارها داشت ،انسان جدید یکه تاز میدان هایی شد که مسائل آنها ،انسان را مستقیما در بر گرفته وانسان تمام توجهش را بر روی آن مسائل متمرکز کرده است .

ونثر جدید در این عرصه ها می درخشید وهمپای شعر ،گوی سبقت را از آن ربود وخودش ابزاری هنرمندانه وموفق در بیان اندیشه ها ومشکلات شد .

هنگامی که قدرت زیادی را به خاطر تعبیر نیکوی از آن وانعطاف سختی را در نقد ونقل آن به صورتی زیبا وشکیل اشکار کرد .

وما می تو.انیم که از این نثر ،انواعی که با ویژگی های خاصی که طبیعت مضامین وهدف آنها اقتضا می کند ،برجسته شده اند را تمییز دهیم ومشخص سازیم .

نثر اجتماعی

که مضامین آن ،مفاسد اجتماعی که در کالبد امت نفوذ می کند را ،بررسی می کند وگامهایش  را برای  رهایی در عرصه ی پیشرفت وساخت جامعه سالم  عمق می بخشد .

فقری که جوانی را پژمرده می کند وپوستهای لطیف را فرسوده می کند ونفس با مناعت را ذلیل می کند وعزت وسربلندی را دور می اندازد .

وقتی معده گرسنه با صدای بلند فریاد می زند بر اثر ان نفس سرسخت وعزتمند از بین می رود .این مساله بر بیشتر فرزندان شرق که به سختی تلاش می کنند وبرای عده اندکی از ثروتمندان رنج می کشند ،سنگینی می کند .

وآنچه این بیچاره ها در گرمای تابستان وسرمای زمستان جمع می کنند را،آنها -اغنیاء-بر باد فنا می دهند ،حال آنکه خود آن فقرا ،شب را با شکم گرسنه سر بر بالین می نهند وفرزندانشان از گرسنگی وبرهنگی وا می روند وبی حال می شوند واز درد ورنج به خود می پیچند .وواجب است با جهلی که لانه هایش را بر سر مردم شرق می سازد وتخم ریزی وجوجه می کند ،ودنیا را پر از خرافات ویاوه گویی ها می کند ،نبرد شود وقفل های بسته برای فرزندان امت باز شود تا مثل انسان زندگی کنند .

کشاورز بیچاره مورد تاراج اربابان واشغالگران قرار می گیرد وآنها دسترنج او را که با تلاش ورنج روزانه وبیداری شبانه به دست آورده بود را با ظلم وستم می خورند .سپس عادتهای زشت اجتماعی است ،به طوری که ادب جدید اجتماعی ما،بر اساس آنچه گفته شد پر از آن است .

نثر سیاسی

موضوعات نثر سیاسی ،مسائل سرزمینهای ملی وقومی را برررسی می کرد وبا استعمار می جنگید وتعصب وغیرت را در جانهای ذلیل وخوار بر می انگیخت وبرآن بود که:بر امت هایی که بیماری آنها در حال پیشرفت بود ،فریاد می کشید وآنها را از چرت شان بیدار می کرد وآنها را برای نبرد با دشمنانشان بر می انگیخت ونسبت به خیانت ونیرنگ وحیله ومکر ودیگر ابزارهای با ارزشی که حریص تنگ نظر ،سرنوشت گذشته اش را بر آن استوار ساخته وعهدهایی که پایان آنها نابودی  وایمانی است که گناه وپیمان شکنی در پی دارد ،هشدار می دهد .همه این موارد برای آن است که ملت ها تابع او شوند سپس خون اهل آن سرزمینها را می مکد وآنها را برای فرمانبرداری از او مانند بردگانی بی جیره ومواجب وکارگرانی بی اجر ومزد ،به کار می گیرد .

آرزوهای ملی در استقلال و استفاده از نظام مشورت در حکم دادن را بیان می کند و به وحدت و یکپارچگی عرب دعوت نموده و راهکارها و اصول آن را روشن میسازد و با خشونت قومی که عثمانیان و استعمارگران در پی آن بودند ، می جنگد . همان طور که ادبیات ملی جدید مالامال از این مسائل است .

نثر ادبی :

که به موضوعات درونی و وجدانی که به ذهن ادبا خطور می کند ، می پردازد و ابعاد زندگی و محیطی که آنها را در بر می گیرد را لمس کرده است . احمد حسن زیات در توصیف روستای مصری می گوید :

« بالاتر از زمین است که قبه های پیوسته ای که سقف دارد بر آن افراشته شده اند و با علف و هیزم روی آنها را پوشانده اند و با بالکن هایی از سرگین خشک آنها را زیور داده اند و درون آنها را میدانی برای حیوانات اهلی مختلف و مرغ و ماکیان قرار داده اند از سگ و گربه و گوساله و مرغ و بین انسان و آغل حیوانات در یک حیاط جمع کرده اند . صدای نشخوار گاو و ملچ مولوچ انسان مخلوط شده است و مرد و گاو نر و زن و گاو ماده در یک اجتماع زندگی می کنند . »

احمد امین در توصیف دوستی نوشته است : « سرزنده و خجالتی ، مجلس را در دست می گیرد و در راه رفتنش دست پاچه می شود و در حرکتش اضطراب دارد و به اولین صندلی که می رسد خود را در آن می اندازد و می نشیند و حیاء مانند دستاری روحیه اش را در بر می گیرد و از شرم دیدگانش را فرو می افکند و قهوه که به اوداده می شود دستش می لرزد و اعصابش به هم می ریزد ، سیگارش را روشن می کند و از سر خجالت قبل از اینکه کاملا بسوزد خاکستر آن را می تکاند و گاه از این حالت فرار می کند تا فراموش کند و با هم نشینیش صحبت می کند تا خود و خجالتش را فراموش کند ... با همه ی این موارد طوری جسور است که گاه جسارتش به وقاحت می رسد بدون اینکه بترسد و در مورد یک مسأله ی علمی سخن می گويد بدون اینکه مضطرب باشد و توپوق بزند و در مجلس ها مطلبی از او پرسید ه میشود ، و او نظرش را بدون هیچ ترسی و بیمی ارائه می دهد.

همان طور که ادیبان توانسته اند از اندیشه های لطیف و ظریف خود درباره ی زندگی و هستی و روح انسانی در تعابیری و اسلوبهای جدید و زیبا تعبیر کنند که از ویژگی های آن زیبایی و درخشندگی است .

و میخائیل نعیمه نویسنده ی مشهور در این عرصه می گوید در مقاله ای با عنوان حکایت اشک :

صبحی بیدار شدم  ... و ناگهان در چشم احساس اشک می کنم که تغلّا می کند تا از چنگال پلک بگریزد و بر چشمانم ، سرمه کشیدن با نمک چشم را حرام کردم و روزی خطاب به چشمانم چنین گفتم : ای چشم اشک غیر از خونی که ضعف آن را فاسد کرده باشد و آن را به آبی شور تبدیل کرده باشد ، چیزی نیست . اما قدرتمندان زیر بار نمی روند که پلک ها ، خون سرخ را بر روی گونه ها به صورت نمک و آب جاری کند ...

منفلوطی در مقاله ای که عنوانش فرداست نوشته است :« فردا شبحی مبهم است از دوردست به بیننده چشمک می زند و شاید یک پادشاه مهربان باشد و شاید هم یک شیطان سنگار شده و شاید یک ابر سیاه باشد که آنگاه که ابر سردی بر آن بوزد اجزای آن از هم جدا شده و ذرات آن پراکنده شده ، پس گویی عدمی از تمام عدمهاست که هرگز قبل از آن وجود نداشته است . فردا دریایی است که دشمنی سرکش که زیادی آبش را یکباره سر می کشد و امواجش صدای شدیدی می دهد و تو نمی دانی که در درونش مروارید را حمل می کند یا گوهر و یا مرگ سرخ ... »

و ادبا در نثر ادبی غوطه ور شده اند مانند نقد که در کشتزار ادبیات و هنر فرو می رود و آثار ادبی و هنری را می چشند سپس احکام آن را بررسی می کند و آن اثر را به طور کلی می سنجند . و طه حسین در این کشتزار مشهور و بارز بود هنگامی که مجموعه های زیادی که حول محور نقد می چرخید را بیرون داد از آن جمله :(حدیث چهارشنبه )

که در مورد متبنی و معری نوشته است .

و میخائیل نعیمه در کتابش الغربال و ابراهیم المازنی و عباس العقاد در دیوانهایش ، و این دو نفر کتابهای دیگری دارند که در این زمینه نوشته شده است از آن جمله ( حصاد الهشیم ) از مازنی و ( الفصول) از عقاد است ...

و مارون  عبود که کتابهای زیادی دارد از آن جمله:( الرؤوس ) ، ( علی المحک ) ، ( مجددون) ، ( مجترون ) ، ( قد ماء و جدد ) ( دمقس و ارجوان ) است .

اما فنون و هنرهای ادبی که در ادبیات عربی پدیدار گشت نتیجه ی ارتباط شرق با غرب و عصر جدید است که نویسندگان نثر عربی را سر سپرده آن کردند و در نویسندگی شان نوآوری کردند واز فرآورده های آن رمان ، قصه ، و داستان کوتاه و نمایشنامه است و این انواع هنری نویسندگان مشهوری دارد از آن جمله طه حسین در کتابش ( الایام ) ، ( دعاء الکروان ) ،(علی هامش السیرة)وجرجی زیدان در رمانهای تاریخی اش ومعروف الارناووط در رمان (سید قریش)وعبد الحلیم عبد الله در رمانهای (لقیطة)،(من اجل ولدی)و...ونجیب محفوظ در رمانهای(خان الخلیلی )،( السکریة)

ومحمود تیموردر داستانهای کوتاهش وتوفیق الحکیم وعلی احمد باکثیر در نمایشنامه های فراوانش ...

نثر علمی

آنچه که تمدن جدید به شرق عربی تحمیل کرده است ،انواع علوم جدید وهنرهای متنوع فرهنگ است .نثر جدید هم آغوشش را برای این علوم وهنر ها باز کرد وآن را با سادگی وروانی به خواننده عربی انتقال داد سپس دانشمندان در فلسفه وقضایای ان وروانشناسی ومسائل  آن وجامعه شناسی وشاخه هایش وفيزيك  وشیمی وجغرافیا وعلوم زیستی وکشاورزی وطبقات زمین وآسمان وپزشکی وجنگ ودیگر انواع علوم وفرهنگ که در این جا نیامده است را،نوشتند .

وکتابخانه عربی پر از کتابهایی شد که موضوعی از ان موضوعات را بررسی می کرد واصطلاحات علمی بازدارنده ی عمل نثر نیست وگاه پیشرفت،این گردنه را گذرانده است والفاظ به صورت معرب واصطلاحات مورد قبول شده است .

آنچه که علم جدید به آن دست یازیده است را در عربی می خوانیم وتدریس می کنیم وضرورتی برای بازگشت به منابع بیگانه نمی بینیم ...وزبان عربی در این مجال انعطاف شگفت آور وکمال توانایی در زنده بودن وعیبجویی تمام نوآوری های بشری در انواع شناسایی ها ودستاورد های علم و...را ثابت کرده است .

قطعا موضوعات نثر متنوع بود از آن جمله سیاسی واجتماعی وادبی وعلمی است وتردیدی نیست که طبیعت موضوع اسلوبی خاص را می طلبد که اهداف را تعبیر وبا افکار همراهی می کند وآن را نمایان می سازد تا به اوج نگارش برسد .

موضوعات اجتماعی درستی عبارت ودوری از آرایه ها وزینت ها ووضوح جمله ها وترک مبالغه گویی ها وصحت دلایل وجاری بودن آنها بر یک حکم منطقی صحیح را می طلبد زیرا غرض وهدف از موضوعات اجتماعی بررسی یک امر واقعی است ونبایست مقیاسهای شعری وخیال صرف مورد استفاده قرار گیرد مگر در بعضی از مقاماتی که خروش مجامع وبرانگیختن عواطف آنها را بر می تابد تا اینکه به اندازه باشد،رویگرداندن از سجع وآرایه ها در این نوع نثر ،امری بدیهی است زیرا فکر در پی روشن کردن معانی ورهنمون شدن به استدلالات وضرب المثل زدن است نه در پی چیزی فراتر در کلمه وسخن مسجع.

وموضوعات سیاسی لغت وزبان ساده وروان ومتن بسیط را می طلبد به طوری که به سطح عقل خوانندگان برسد واسلوب این نوع نثر از مرزهای اسلوب روزنامه ای در سهولت وگستردگی ودوری از پیچیدگی زبانی وابتذال عمومی ،خارج نمی شود ودر این زمینه ،راهی برای افزودن تصاویر بیانی پیچیده وجود ندارد .ودر ان احساسات ملی ووطنی به تناسب حب وبغض ویا حماسه بروز می یابد والبته نباید این عاطفه واحساس چهره ی متن اصلی را زشت ونا زیبا کند ویا زنجیره ی منطقی وهدف آن را ضعیف سازد .

وموضوعات ادبی درونی که اسلوبی تاثیر گذار وگوارا با عاطفه ی قوی وبرانگیزاننده ی واکنش رابرمی تابد وخیال لطیف ،با افکار آن اوج می گیرد وتصاویر لطیف مناسب مقام وفکر وایده را اختراع می کند وراه بیان  تمام آن عبارات ،ادبی می شود که با شدت یافتن ایده قوت می یابد وبا رقت ونرمی آن نرم می شود ونیروی بیانی وتاثیر گذاری واشاره ی ویژه ای را در بر دارد .

وموضوعات علمی اسلوب علمی قانع کننده ای را بر می تابد که استواری اش بر بیان مستقیم است ووضوح وظرافت وآسانی وسهولت وهدف ونامگذاری اشیاء به نام خودشان وهمان نامی که دارند ،ومواظبت نویسنده بر اینکه شخصیت وآرزوها وعواطفش بر موضوع غلبه نیابد ،از ویژگی های این نوع نثر است .  


مطالب مشابه :


مقاله

این مقاله به بررسی البته چنین دیدگاهی را در ادبیات عرفانی مورد نظر شاعر در این شعر با




مقاله ای کامل در مورد ادبیات حماسی

که می گوید: که گفتد برو دست رستم ببند. نبندد مرا دست چرخ بلند. که چرخ ار بگوید مرا کاین بنوش




مقاله در مورد سیمین دانشور معصومه کیاهی دبیر ناحیه 2 همدان

گروه ادبیات استان همدان به سال 1386 این وب لاگ را طراحی و به علاقه مندان تقدیم نمود .




مقاله ای کامل در مورد ادبیات حماسی - بخش اول

موسسه هنرمندان جوان - مقاله ای کامل در مورد ادبیات حماسی - بخش اول - مجالی برای هم اندیشی




فراخوان ارسال مقاله

فراخوان ارسال مقاله در مورد نقد و ادبیات تقاضا دارد مقاله­ های نقد خود را در خصوص




مقاله‌ درباره ی ادبیات شفاهی(2)

مقاله‌ دربارهء ادبیات رشد ادبیات»،در این انسان‌شناسی مورد توجه قرار می




مقاله در ادبیات عرب معاصر( از کتاب ملامح النثرالحديث وفنونه، عمر الدقاق)

مقاله در ادبیات عرب حسین در این باره در طی پژوهشی که در مورد ادبیات عرب بین امروز




در مورد ادبیات نمایشی

در مورد ادبیات ندارد؛ولی جنبه‌های نمایشی در دیگر انواع ادبی، به چشم می‌خورد.در مقاله




ادبیات عرب

سیر تاریخی معانی واژه ادب در ادبیات بدیعی در کتاب صناعتین مورد بحث و در مقاله«گفت




برچسب :