گل نیلوفر در شعر سهراب سپهری

به نام خدا

« گل نیلوفر» در شعر سهراب سپهری

گیاهانی که نیلوفر می نامند به دو دسته تقسیم می شوند : یکی نیلوفر آبی و دیگر نیلوفر خشکی ( نیلوفر باغی و نیلوفر صحرایی ) . در سنت شعر سرایی ایران شعرا به نیلوفر آبی توجه داشته اند . در کتاب « گل و گیاه در ادبیات منظوم فارسی » فقط یک نمونه از نیلوفر خشکی آمده است و تنها نمونه ی آن در کتاب ، به عنوان« تعاون و هم کاری دو گیاه » به کار رفته است .

سهراب سپهری به دفعات نیلوفر را در اشعارش آورده است . نیلوفر سپهری گاهی آبی و گاهی خشکی است . در این جا به چند نمونه ی نیلوفر آبی در اشعار او اشاره می شود :

اگرچه منحنی آب بالش خوبی است /  برای خواب دلاویز و ترد نیلوفر ، همیشه فاصله ای هست

            ( مسافر )                                                                                                                                         ( مسافر )

کار ما شاید این است / که میان گل نیلوفر و قرن  /  پی آواز حقیقت بدویم

                                                                                                 ( صدای پای آب )

نیلوفر آبی سپهری سمبل آرامش و یا آیین بودایی است و دکتر سیروس شمیسا در کتاب « نگاهی به سپهری » این مسئله را کامل توضیح داده اند اما نیلوفر خشکی در شعر سپهری رنگی دیگر دارد . نیلوفر خشکی که در ایران به آن توجه خاصّی در ادبیّات سنتی نمی شد و در ژاپن به گل آن به عنوان سمبل گذرا بودن این دنیا می نگریستند ، در شعر سپهری جایگاه ویژه ای دارد .

نیلوفر خشکی ، چه باغی باشد چه صحرایی ، گلی شیپوری دارد و در بیش تر نقاط جهان در فصل تابستان گل می دهد . نوع باغی آن در ابتدا به عنوان دارو در قرن هشتم میلادی وارد ژاپن شد و در قرون بعدی به دلیل داشتن گلی زیبا ، آن را پرورش دادند . در شعر قدیم ژاپن نیلوفر خشکی را سمبل ناپایداری و گذرا بودن عمر انسان می دانستند . در شعر زیر این معنی کاملا هویدا است :

دل آدم به عمر کوتاه گل نیلوفر می سوزد

اما در حقیقت این دل گل نیلوفر است

که به کوتاهی عمر انسان می سوزد

                                                           ( فوجی وارا ـ نو ـ می چو نو بو )

سپهری به خود ِ گل این گیاه چندان توجهی ندارد . توجه او بیش تر به ساقه ی نیلوفر است . به ساقه ای که دور چیزی می پیچد و آن را به فنا می کشاند . او در جایی می گوید :

نیلوفر به همه ی زندگی ام پیچیده بود /  در رگ هایش من بودم که می دویدم / هستی اش در من ریشه داشت / همه ی من بود

نیلوفر تمام وجود « من » را فرا گرفته ف از « من » تغذیه کرده و رشد می کند . ساقه ی نیلوفر سپهری مانند اعصاب و رگ ها باریک اند و « مــن » را سخت گرفتار کرده اند . در شعر سپـــهری « ساقه ی نیلوفر » بـــه جسم و روح « من » حلـــول کرده ، با « من » یکی شده است .

در رگ هایش ، من بودم که می دویدم / هستی اش در من ریشه داشت / همه ی من بود

« من » یعنی انسان معاصر که سخت زیر فشار نامطلوب ِ ناامیدی ، تنهایی ، اضطراب و احساس گناه است .

 

برگرفته از فصل نامه ی ادبیات معاصر ، سال سوم شماره 27 ، ناهو کو ـ تاواراتانی ( باورچی ) ، ص 32

گروه زبان و ادبیات فارسی دوره ی متوسطه در منطقه ی میمه ـ بهمن ماه 90


مطالب مشابه :


شعر سهراب سپهری

سهراب سپهری. چرا مردم نمی دانند که لادن اتفاقی نیست نمی دانند در چشمان دم جنبانک امروز برق آبهای شط دیروز است ؟ چرا مردم نمی دانند که در گلهای ناممکن هوا سرد است؟ سهراب سپهری. هر کجا هستم باشم آسمان مال من است پنجره ، فکر، هوا، عشق، زمین مال من است چه ...




شعری از سهراب سپهری در مورد زندگی

فایض کویر - شعری از سهراب سپهری در مورد زندگی - پل ارتباطی با دنیای کنونی. ... پدرم دفتر شعری آورد، تکيه بر پشتی داد. شعر زیبایی خواند ، و مرا برد، به آرامش زیبای یقین. :با خودم می گفتم ... زندگی، ترجمه روشن خاک است، در آیینه عشق. زندگی، ...




شعر مورد علاقه زنده یاد سهراب سپهری..ازین شعر استاد اخوان ثالث

شعر مورد علاقه زنده یاد سهراب سپهری..ازین شعر استاد اخوان ثالث. شعر زير از مهدي اخوان ثالث. شعر مورد علاقه ي سهراب سپهري بوده. به همين خاطر اين شعر را انتخاب كردم. كه از هر دو استاد يادي كرده باشم. چون سبوی تشنه ... از تهی سرشار جویبار لحظه ها ...




سهراب سپهری

سهراب سپهری. من به آغاز زمین نزدیکم. نبض گل‌ها را می‌گیرم. آشنا هستم با، سرنوشت تر آب ، عادت سبز درخت. روح من در جهت تازه اشیا جاری است. روح من کم سال است. روح من گاهی از شوق، سرفه‌اش می‌گیرد. روح من بیکار است: قطره‌های باران را، درز آجرها را، می‌شمارد. ... پرشی دارد اندازه عشق. زندگی چیزی نیست، که لب طاقچه عادت از یاد من و تو برود. زندگی‌ جذبه دستی است که می‌چیند. زندگی نوبر انجیر سیاه، در دهان گس تابستان است. زندگی بعد درخت است به چشم حشره. زندگی تجربه شب پره در تاریکی است.




گل نیلوفر در شعر سهراب سپهری

به نام خدا. « گل نیلوفر» در شعر سهراب سپهری. گیاهانی که نیلوفر می نامند به دو دسته تقسیم می شوند : یکی نیلوفر آبی و دیگر نیلوفر خشکی ( نیلوفر باغی و نیلوفر صحرایی ) . در سنت شعر سرایی ایران شعرا به نیلوفر آبی توجه داشته اند .




نقاش کلام

متن زیر بخشی از صحبت های استاد کاظم چلیپا ، نقاش معاصر و فوق لیسانس نقاشی از دانشگاه تربیت معلم تهران، درباره اشعار سهراب سپهری است: من در اینجا می خواهم بعنوان نقاش و از دید یک نقاش با آثار سهراب سپهری شاعر و نقاش برخورد کنم . زیرا بر ...




بررسی اشعار کتاب حجم سبز سهراب سپهری (8) غربت: مقدمه -4

Zabanadabi - بررسی اشعار کتاب حجم سبز سهراب سپهری (8) غربت: مقدمه -4 - نوشته های محمدرضا نوشمند در باره ی زبان و ادبیات. ... نمایشگاه های سپهری مورد استقبال قرار می گرفت، گرچه کارهای او یک روال معین و مستمر را دنبال نمی کردند، او در ردیف نقاشان پرفروش قرار داشت، ولو آنکه در بازار هنری در پی رقابت و احیاناً مداهنه نبود. او جای خود را در عرصه نقاشی ایران تثبیت کرده بود، زیرا در وهله ی نخست او شاعری ... نردبانی که از آن عشق می رفت به بام ملکوت. .... کم کم نسبت به سهراب و حرف های مربوط به او ...




برچسب :