داستان مرده شور

یه مرده شور تعریف میکنه که : یه بار اومدن دنبالم برم مردشونو بشورم وقتی منو بردن تو اتاقی که مرده بود سریع داخل اتاقم کردن و در را قفل کردند از کارشون تعجب کردم و از ترس و وحشت میلرزیدم و اطرافم رو داشتم نگاه میکردم دیدم تمام وسایلی که برای شستن مرده لازم است رو گذاشتند ؛ در زدم بیان واسه شستن مرده و کفن میت کمکم کنند ولی کسی جوابم رو نداد ! رفتم به طرف میت اما تا پارچه رو برداشتم با صحنه ای مواجه شدم که انسان رعشه میگیرد ... صورتی برگشته ، بدنی خشک مثل چوب و تمام بدنش سیاه تر از شب تاریک بود . از ترس و وحشت میلرزیدم محکم به در میکوبیدم و خواهش میکردم که در را باز کنند ولی انگار هیچکس تو خونه نبود من مرده های زیادی دیده بودم و شسته بودم ولی این با با همه فرق داشت و هیچکدوم قیافه شون به وحشتناکی این نبود درمانده بودم در آن وضعیت خدا را به یاد آوردم و اذکار رو خوندم و به خودم دمیدم تا اینکه آروم شدم و به هر سختی و هر شکلی که شده بود اون مرده رو شستم کارم که تموم شد دوباره به در زدم و داد زدم که که مردتون آماده است بیایید ببریدش طولی نکشید که در را باز کردند تا در باز شد من دویدم و از اون خونه خارج شدم و اصلا نپرسیدم که چرا اون مرده قیافه اش اینجوری بود . به خونه که رسیدم سه روز تو رختخواب بودم از ترس و وحشت بیمار شده بودم بهتر که شدم برای یک شیخ الدین ماجرا رو تعریف کردم اونم گفت برگرد اونجا و از خونواده اش بپرس برگشتم به اون خونه و گفتم ازتون ۲ تا سوال دارم اول اینکه چرا در رو به روم بستین و دوم اینکه چرا اون مرده قیافه اش اینجوری بود ؟ در جوابم گفتند در را بستیم چون قبل از تو ۷ مرده شور آورده بودیم ولی همه از وحشت فرار کردند و قیافه اش هم بخاطر اینکه دختر ما نماز نمیخوند . انا لله و انا الیه راجعون


مطالب مشابه :


مرده‌ شور

در حالي‌ كه‌ اسلام‌ براي‌ شستن‌ اموات‌ مؤمنين‌ چقدر وارد كه‌ شديم‌ مرده‌شور به




داستان مرده شور

یه مرده شور تعریف میکنه که : یه بار اومدن دنبالم برم مردشونو بشورم وقتی منو بردن تو اتاقی که




مرده شورها را دریابیم!

تنها در خانه - مرده شورها را دریابیم! - شعر وادب - تنها در خانه




مراسم و آیین شستن و غسل دادن میت در اراک قدیم

گــــــــــــــــــل بیتـــــــــــــــا - مراسم و آیین شستن و غسل دادن میت در اراک قدیم




حرف دل همسر مرده شور

مشکی روشن - حرف دل همسر مرده شور - عمومي، خبري، عكس، اجتماعي، گردشگري و




5 ماجرای باور نکردنی از غسالخانه بهشت زهرا(س

مرده توی خواب بود و دست و پایش را با زنجیر بسته بودند و روی سنگ گذاشتنش و شروع به شستن




چشم ها را بايد شست: تعبير ريختن آب، تعبير ديدن مرده و تعبير ادراركردن و مدفوع كردن در خواب

چشم ها راباید شست و خدا را بايد ديد - چشم ها را بايد شست: تعبير ريختن آب، تعبير ديدن مرده و




مرده توی خواب روی سنگ غسالخانه

مرده توی خواب بود و دست و پایش را با زنجیر بسته بودند و روی سنگ گذاشتنش و شروع به شستن




گربه هه موقع شستن نمرد موقع چلوندن مرد

شُرب مدام - گربه هه موقع شستن نمرد موقع چلوندن مرد - ما در پیاله عکس رخ یار دیده ایم ای




گفتگوی خانم زينب کريميان با دو مرده شور و شرح آنچه در مرده شورخانه دیده است.

بیدارشهر - گفتگوی خانم زينب کريميان با دو مرده شور و شرح آنچه در مرده شورخانه دیده است.




برچسب :