شرکت های تضامنی

شرکت تضامنی

شرکت های تضامنی را می توان به سه نوع قسمت کرد: نوع اول آنهایی هستند که در آنها دخالت دارد و نوع دوم شرکت هایی که اعتبار و شخصیت شرکاء در آن دخالت دارد. شرکت سهامی بارزترین آنها در نوع اول است و شرکت تضامنی کامل ترین آنها در نوع ثانی است شرکت تضامنی و تضامنی را درست در مقابل یکدیگر قرار می دهند. در شرکت سهامی شخصیت و ا. عتبار شرکاء به هیچ وجه دخالتی ندارد و فقط سرمایه نقش اساسی را دارد. ولی در شرکت تضامنی اعتبار و شخصیت شرکاء بیش از هر چیز شاخص شرکت است.

طبق ماده 116 قانون تجارت شرکت های تضامنی شرکتی است که در تحت اسم مخصوص برای امور تجارتی بین دو و یا چند نفر با مسئولیت تضامنی تشکیل می شود. اگر دارائی شرکت برای تأدیه تمام قروض کافی نباشد هر یک از شرکاء مسئول پرداخت تمام قروض شرکت است- هر قراردادی که بین شرکاء برخلاف این ترتیب داده شده باشد در مقابل اشخاص ثالث کان لم یکن خواهد بود. بنابراین شرکاء شرکت مسئول پرداخت کلیه دیون و تعهدات شرکت می باشند علاوه بر آن مسئولیت تضامنی نیز دارند. یعنی در صورت کسر سرمایه ، هر یک از آنها به تنهائی در مقابل طلبکاران و اشخاص ثالث برای تأدیه تمام حقوق آنها مسئول اند. مثلاً شرکتی که بین پنج نفر با سرمایه یک میلیون ریال تشکیل شود هر گاه دو میلیون ریال قروض شود نسبت به یک میلیون ریال که علاوه بر استهلاک سرمایه بقیه طلب بستانکاران هر پنج نفر شریک متضامناً مسئول پرداخت آنند و طلبکاران می توانند به هر یک از شرکاء که خواهند با هر پنج نفر آنها متضامناً مراجعه کرده طلب خود را وصول نمایند. تعقیب یکی از شرکاء و مطالبه کلیه طلب مانع از مطالبه از دیگری نخواهد بود- البته شریکی که در چنین موقعی طلب بستانکاران را پرداخته، می تواند به یکی از شرکاء خود مراجعه و سهم زیان آنها را به تناسب سرمایه ای که در شرکت داشته اند وصول نماید.

اهمیت شرکت تضامنی به قدری است که هرگاه شرکاء به خلاف آن در شرکتنامه تراضی نمایند گرچه باطل نبوده و بین خودشان مؤثر و نافذ است ول در مقابل بستانکاران به هیچ وجه ارزشی نخواهد داشت.

مثال : هر گاه در شرکت قرار شود یکی از شرکاء از نفع و ضرر به میزان نصف سهمی که به سهم الشرکه او تعلق می گیرد استفاده نماید ، این تراضی در بین شرکاء مؤثر است ولی در مقابل طلبکاران تأثیری نداشته وبستانکاران می توانند آن را کان لم یکن دانسته و به هر یک از شرکاء که مایل باشند مراجعه نمایند .

تاریخچه

از نظر تاریخی این نوع شرکت سابقه طولانی دارد و به حقوق دوران روم باستان برمی‌گردد و بویژه در قرون وسطی به شکل فعلی آن در اروپا رواج یافته است. در حال حاضر شرکت تضامنی که تقریبا در نظام حقوقی همه کشورها وجود دارد، بسیار مورد استفاده است. در حالی که خطر تاسیس آن برای شرکا، به سبب مسئولیت نامحدودی که در قبال طلبکاران شرکت دارند بر کسی پوشیده نیست. در واقع علت این وضعیت فایده عملی این شرکت برای کسانی است که به یکدیگر اعتماد کامل دارند و سرمایه زیادی نیز برای تشکیل شرکت ندارند. مانند پدری که می‌خواهد با فرزند یا فرزندانش شریک شود، برادران و خواهرانی که پس از فوت پدر می‌خواهند تجارت‌خانه او را اداره کنند، یا دوستانی که به یکدیگر اعتماد کامل دارند.

در ایران

شرکت تضامنی در فرانسه و کشورهایی که سیستم حقوقی این کشور را اقتباس کرده‌اند، از جمله ایران، دارای شخصیت حقوقی است در حالی که در کشورهای آنگلوساکسون شخصیت حقوقی ندارد. در حقوق ایران شرکت تضامنی دارای شخصیت حقوقی مستقل است و دارایی آن از دارایی شرکا جداست و ممکن است ورشکسته اعلام گردد زیرا تاجر تلقی می‌شود [۲] .در صورت ورشکستگی شرکت، طلبکاران نسبت به دارایی شرکت بر طلبکاران خود شرکا ارجحیت دارند. شخصیت حقوقی شرکت تا آنجا از شخصیت شرکا جداست که ورشکستگی شرکت با ورشکستگی شرکا و بلعکس پیوستگی نداشته باشد.[۳] نتیجه این استقلال شخصیت این است که تابعیت شرکت از تابعیت شرکا جداست هرچند که کنترل شرکت بر این نوع شرکت از شرکت‌های دیگر بیشتر است به همین دلیل حتی ممکن است بیشتر یا تمام شرکا یک شرکت تضامنی خارجی باشند و با این حال شرکت ایرانی تلقی شود. مثل موردی که چند خارجی مقیم ایران با داشتن حق کار و تجارت یک شرکت تضامنی تشکیل می‌دهند که مطابق مقررات قانون ثبت شرکت‌ها و قانون تجارت ایرانی است.

 

تشکیل شرکت


شرکت تضامنی موقعی تشکیل می شود که دو امر واقع شده باشد:

1.      شرکتنامه مطابق قانون تنظیم شده باشد .

2.      تمام سرمایه نقدی تأدیه و سهم الشرکه غیر نقدی تماماً تقویم و تحویل شده باشد.



شرکت های تضامنی غالباً احتیاج به اساسنامه ندارند ولی اگر قراری بین شرکاء باشد که با تراضی قبلی بوده و محتاج به تعیین تکلیف باشد در اساسنامه قید می شود، زیرا معمولاً در شرکتنامه آن چه ذکر می شود امور اساسی شرکت است از قبیل :

1.      اسم شرکت

2.      موضوع شرکت

3.      مدت شرکت

4.      سرمایه و حصه هر یک از شرکا ء اعم از نقدی وغیر نقدی با ذکر نام شرکاء

5.      تقسیم سود و زیان

6.      مقررات راجع به فسخ شرکت و فوت شرکاء


شرکتنامه مهم ترین پایه و اساس شرکت است و مسلم است که به هیچ وجه نمی توان آن را تغییر داد مگر به رضایت تمام شرکاء. سرمایه نیز باید تماماً پرداخت شده باشد اعم از نقدی یا غیر نقدی. در تقویم سهم الشرکه غیر نقدی، در شرکت تضامنی قانون مقررات خاصی معمول نداشته ، زیرا به نحوی که دیدیم در شرکتهای سهامی پس از واگذاری چیزی که در ازاء آن سهم داده می شود ، شریک تعهدی ندارد. و در شرکت های با مسئولیت محدود اگر سهم الشرکه غیرنقدی کمتر از ارزش واقعی تقویم شود شرکاء متضامناً مسئول اند. ولی در این قبیل شرکت ها ، اساس آن است که شرکاء مسئول کمبود سرمایه باشند. بنابراین قید آن در این مورد لزومی ندارد ، و اگر سهم الشرکه ، غیر نقدی یکی از شرکاء کمتر از قیمت واقعی تقویم شده باشد سایر شرکاء به ضرر خودشان اقدام کرده اند . فقط در ماده 118 به این عبارت مرقوم شده « شرکت تضامنی وقتی تشکیل می شود که تمام سرمایه نقدی تأدیه و سهم الشرکه غیر نقدی تقویم و تسلیم شده باشد».

مسلم است که سهم الشرکه غیر نقد علاوه بر آن که باید تسلیم شود تقویم آن نیز باید به تراضی تمام شرکاء به عمل آمده باشد تا میزان کل سرمایه معلوم باشند.

نام شرکت


قانون یکی از شرایط شرکت تضامنی را داشتن « اسم مخصوص » دانسته و به شرح ماده 117 قانون « در اسم شرکت تضامنی باید عبارت ( شرکت تضامنی ) و لااقل اسم یکی از شرکاء ذکر شود. در صورتی که اسم شرکت مشتمل بر اسامی تمام شرکاء نباشد باید بعد از اسم شریک یا شرکائی که ذکر شده است عبارتی از قبیل ( و شرکاء ) یا ( برادران ) قید شود».

چون شرکت دارای شخصیتحقوقی است از آن جهت باید مانند یک شخص طبیعی اسم داشته باشد و نام لااقل یک شریک در آن ذکر شده و به بقیه شرکاء اشاره شده باشد.

مانند شرکت تضامنی احمد محسنی و شرکاء – یا شرکت تضامنی برادران رفعت.

قید کلمه ( شرکت تضامنی ) از دو جهت است: یکی اینکه معرف شخصیتحقوقی شرکت بوده و آن را از شخصیت شرکائی که به نام آنها نامیده می شود متمایز نماید.
دیگر اینکه این موضوع به نفع شرکت و معرف ضمانت شرکاء می باشد.

نام شرکت همان نامتجارتی آن است ولی قابل انتقال نیست زیرا دیگری نمی تواند از عنوان آن استفاده نموده و نام و اعتبار اشخاص را برای خود نام تجارتی قرار دهد. اگر شریکی که شرکت به نام او نامیده می شود فوت نماید ویا از شرکت خارج شود مسلم است که نام او هم از شرکت حذف خواهد شد و شرکت به نام دیگران نامیده می شود.

سود ، زیان ، سرمایه


اصل کلی در تقسیم سود و زیان بین شرکاء ، آن است که نسبت به سهم الشرکه که در شرکت دارند از منافع منتفع شده و از زیان هم پس از انحلال به همان نسبت تحمل نمایند. نسبت به منافع ، قسمت اول ماده 119 مقرر می دارد «در شرکت تضامنی منافع به نسبت سهم الشرکه بین شرکاء تقسیم می شود» و در قسمتی از ماده 124 هم تصریح شده «در روابط بین شرکاء مسئولیت هر یک از آنها در تأدیه قروض شرکت به نسبت سرمایه خواهد بود». البته عدالت هم همین اقتضاء را دارد که هر کس به تناسب سهمی خود از سود و زیان بهره داشته باشد و این موضوع در شرکتنامه ها هم تصریح می شود. در صورتی که به وضوح تصریح نشود حکم همان است که فوقاً بیان شد. ولی گاهی اتفاق می افتد که به علتی ، سهم یکی از شرکاء در نفع و یا ضرر کمتر یا بیشتر است مثلاً شرکت احتیاج دارد شخصی که دارای اعتبار زیادی است و یا خبرویت در امر معینی دارد وارد شرکت شود ، سهم و منافع او را صدی ده بیش از آنچه که به نسبت سهم الشرکه به او می رسد قرار می دهد از آن جهت است که در آخر ماده 119 اضافه شده « مگر آن که شرکتنامه غیر از این ترتیب را مقرر داشته باشد» و هم چنین در زیان ، شرکاء با شریکی قرار می گذارند که در صورت ضرر نصف آنچه که به سهم شریک مزبور تعلق می گیرد تحمل و بقیه را بین شرکاء تقسیم نمایند. ولی باید توجه نمود که تعلق زیان فقط در روابط بین شرکاء موثر است و در تضامن آنها نسبت به اشخاص ثالث و طلبکاران اثری ندارد.

حکم خاصی درباره نفع در شرکت تضامنی جاری است و آن این است که طبق ماده 132 « اگر در نتیجه ضررهای وارده سهم الشرکه کم شود مادام که این کمبود جبران نشده تأدیه هر نوع منفعت به شرکاء ممنوع است.» اگر شرکتی در سال اول مثلاً دویست هزار تومان زیان و در سال بعد دویست و پنجاه هزار ریال سود داشته باشد ، این سود فقط به میزان پنجاه هزار ریال به شرکاء باید پرداخت شود. در هر حال نفع سال های بعد تا ضرر سال های قبل جبران نشده پرداخت نخواهد شد. اگر غیر از این می بود سرمایه شرکت برای همیشه مقداری کمتر از میزان اصلی را نشان می داد. به این جهت است که شرکت تضامنی منظور داشتن نفع ثابت برای شرکاء اشکال دارد.

قانون پرداخت ضررهای سال قبل را از منافع سال های بعد عنوان « تکمیل سرمایه» دانسته و ضمناً مقرر داشته « جز در مورد فوق هیچ یک از شرکاء را شرکت نمی تواند به تکمیل سرمایه که به علت ضررهای وارده کم شده است ملزم کرده و او را مجبور نماید بیش از آنچه که در شرکتنامه مقرر شده است به شرکت سرمایه دهد». تقلیل سرمایه و ازدیاد آن نیز ممکن است ولی این امر میسر نمی شود مگر به اتفاق آراء شرکاء.

مدیران


مدیر شرکت ممکن است یک یا چند نفر باشد ، و از بین شرکاء انتخاب شود یا از خارج اغلب مدیر شرکت تضامنی یکی از شرکائی است که شرکت نام او نامیده می شود. تعیین مدیر ممکن است ضمن شرکتنامه باشد در این صورت اگر اتفاق آراء شرکاء نباشد نمی توان او را تغییر داد مگر به موجب حکم دادگاه آن هم باشد با ارائه دلائل محکم. برخی عقیده دارندچون انتخاب مدیر که به موجب مندرجات شرکتنامه به عمل آمده باشد جزئی از شرکتنامه است لذا نمی توان او را تغییر داد مگر این که شرکت باطل شود. ولی باید گفت که تعیین شخص معین به سمت مدیریت و تغییر نامبرده ربطی به خود شرکت ندارد.
هم چنان که پس از استعفاء مدیر ، شرکت باقی است پس از عزل او هم باقی خواهد بود.

منتهی در این مورد شرکاء باید اتفاق داشته باشند. البته اگر در تغییر مدیری که در شرکتنامه تصریح شده اتفاق حاصل نشود و یا این که مدیر شرکت یکی از شرکاء باشد که با تغییر خودش موافق نباشد ، برای عزل او حکم دادگاه لازم است. هر گاه انتخاب مدیران به وسیله غیر از شرکتنامه و یا اساسنامه باشد ، عزل او و انتخاب مدیر جدید به اکثریت آراء شرکاء اشکالی نخواهد داشت.

مدیران دارای کلیه اختیارات به جهت اداره کردن شرکت خواهند بود ، مگر اختیاری که صراحتاً از ایشان سلب شده باشد. هر گاه مدیران شرکت متعدد باشند ، اساسنامه شرکت تکلیف آنها را تعیین خواهد نمود. ممکن است اداره شرکت بالاتفاق به عهده آنها باشد که در این صورت رأی کلیه مدیران در هر امری لازم است و نیز ممکن است هر یک به سمتی انتخاب شوند ، در این صورت هر یک دارای اختیار مربوط به خود می باشند.

مستفاد از ماده 121 این است که مسئولیت مدیر شرکت در مقابل شرکاء همان مسئولیتی است که وکیل در مقابل موکل خود دارد. بنابراین مدیر شرکت نباید از حدود اذن و اجازه خود خارج شود و در هر حال باید صلاح و صرفه شرکت را رعایت نماید و از هر عملی که متضمن سود و صرفه شرکت است خودداری ننماید و حساب دوره تصدی خود را به شرکاء پس بدهد و در صورت تخطی و ارتکاب تقصیر مسئول خواهد بود.

معمولاً اگر مدیر شرکت تضامنی شخصی غیر از شرکاء شرکت باشد ، باید در امضاء اوراق و مخصوصاً تعهدات شرکت عبارت « مدیر غیر شریک» را قید نماید ، تا معامله کنندگان متوجه باشند که شخصی که تعهد را امضاء می نماید ضمانت ندارد و مسئولیت او فقط در حدود وکالتی است که دارد.

هم چنین مدیر شرکت در موقع امضاء اسناد و تعهدات مهر مخصوص شرکت را به کار می برد تا صراحتاً معلوم شود که معامله مربوط به شخص مدیر نیست و مربوط به شرکت است.

چیزی که مسلم است این است که هر شریک شرکت تضامنی در صورتی که دلیل محکم و موجهی داشته باشد که بقای مدیر یا مدیران شرکت باعث زیان شرکت است ، از لحاظ تضامنی که برای پرداخت دیون و زیان شرکت دارد ، دلائل او را دادگاه خواهد پذیرفت و همان طور که در بالا ذکر شد حکم به عزل مدیر شرکت خواهد داد اعم از این که مدیر شرکتنامه یا اساسنامه تعیین شده باشد یا خیر.

هر گاه مدیران عملی کرده باشند که در حدود صلاحیت ایشان بوده ولی به نفع خودشان عمل کرده و از آن جهت ضرری به شرکت وارد شود ، شرکت باید معامله را قبول کند ولی می تواند از مدیر خاطی خسارت خود را مطالبه کند. ولی اگر مدیری عملی انجام داد که اصلاً در حدود صلاحیت او نبوده مثلاً با وجود نهی که در اساسنامه ، یا اختیارنامه او از طرف شرکاء شده اموال غیر منقول شرکت را انتقال داد ، شرکت ملزم به قبول آن نیست و شخص ثالث می تواند خسارت خود را از مدیر بگیرد.

تضامن به حکم قانون

قانون تجارت هفت قسم شرکت پیش بینی نموده و هر شرکت تجارتی باید به صورت یکی از شرکت های هفت گانه درآمده و وضعیت خود را با آن تطبیق نماید و الا بر حسب قسمت اول از ماده 220 قانون تجارت « هر شرکت ایرانی که قبلاً وجود داشته یا درآینده تشکیل شود و با اشتغال به امور تجاری خود را به صورت یکی از شرکت های مذکور در این قانون در نیاورده و مطابق مقررات مربوط به آن شرکت عمل ننماید شرکت تضامنی محسوب شده و احکام راجع به شرکت های تضامنی در مورد آن اجرا می گردد.»

 

شرکا در شرکت تضامنی

در شرکتتضامنی شخصیت شرکاء در درجه اول اهمیت است از آن جهت قانون ، مقررات مخصوصی جهت آنها وضع نموده که هم در مقابل طلبکاران و هم در مقابل یکدیگر دارای مسئولیت باشند زیرا عملی که یک شریک انجام می دهد ممکن است ضرر آن متوجه شریک دیگر شود. مطابق ماده 134 قانون « هیچ شریکی نمی تواند بدون رضایت سایر شرکاء ( به حساب شخصی خود یا به حساب شخص ثالث) تجارتی از نوع تجارت شرکت نموده و یا به عنوان شریک ضامن یا شرکت با مسئولیت محدود در شرکت دیگری که نظیر این تجارت را دارد داخل شود» بنابراین شرکاء حق ندارند با شرکت رقابت نموده و از همان نوع تجارت که شرکت به آن اشتغال دارد مشغول باشند. اعم از این که شخصاً اقدام به تجارت نمایند یا این که « به حساب دیگری باشد» یعنی حق العمل کار شخص دیگری برای همان نوع تجارت باشند و یا مدیر شرکت دیگری باشند که همان نوع تجارت می نماید.

انتقال سهم الشرکه شرکاء


انتقال سهم الشرکه باید با رضایت کامل تمام شرکاء باشد و هر گاه یکی از شرکاء رضایت به انتقال ندهد ، هیچ شریکی نمی تواند سهم خودش را به غیر منتقل نماید و علت آن هم این است که چون شرکاء مسئولیت تضامنی دارند باید به شریک خود اعتماد داشته و اعتبار او را تصدیق نمایند تا اگر شرکت دچار زیان گردید و بستانکاران به ایشان مراجعه نمودند بتوانند از شریک جدید سهم او را وصول نمایند. هم چنین است انتقال سهم الشرکه به یکی دیگر از شرکاء باز باید تمام شرکاء به این انتقال رضایت دهد زیرا در شرکت های تضامنی شرکاء همیشه اعتبار شریک خود را در نظر می گیرند . و شاید در نظر آنها یکی از شرکاء اعتبار این را نداشته باشد که بیش از سهمی که در شرکت به تراضی برای او معین شده مسئولیت پرداخت قروض را بر عهده بگیرد . به این جهت است که قانون در ماده 123 مقرر داشته (در شرکت تضامنی هیچ یک از شرکاء نمی تواند سهم خود را به دیگری منتقل نماید مگر به رضایت تمام شرکاء ) .

مسئولیت شریک جدید


هر گاه انتقال سهم الشرکه به رضایت تمام شرکاء واقع شد شریک جدید در مقابل طلبکاران شرکت با سایر شرکاء مسئولیت تضامنی خواهد داشت چه نسبت به عملیات قبل از ورود شریک و چه عملیات بعد از او – هم چنین است در موردی که شریک جدیدی وارد شود بدون انتقال سهم الشرکه دیگری بعضی در اثر ازدیاد سرمایه اشخاص جدیدی وارد شرکت شود . به نحوی که در قانون ماده 125 مقرر داشته هر کس به عنوان شریک ضامن در ««شرکت تضامنی موجودی داخل شود متضامناً با سایر شرکاء مسئول قروضی هم خواهد بود که شرکت قبل از ورود او داشته اعم از این که در اسم شرکت تغییری داده شده باشد در مقابل اشخاص ثالث کان لم یکن خواهد بود )). البته حکم قانون که خلاف آن جایز نیست. درباره طلبکاران شرکت است. ولی انتقال دهنده و انتقال گیرنده یا در مورد ورود شریک جدید در اثر ازدیاد سرمایه بین او و سایر شرکاء ممکن است قراردادی به خلاف آن گذارده شود که فقط در روابط بین آنها مؤثر خواهد بود و درباره اشخاص ثالث اثر ندارد.

فوت شریک


چون در شرکتتضامنی شخصیت شرکاء در درجه اول تأثیر است ، هرگاه یکی از شرکاء فوت کند وراث او می توانند از ورود در شرکت خودداری نمایند و نمی توان آنها را اجبار به ورود در شرکت نمود زیرا برای پرداخت قروض شرکت یا سایر شرکاء مسئولیت تضامنی خواهند داشت و ممکن است دارائی مورث کفاف پرداخت آن را ندهد ناچار باید از دارائی خودشان بپردازند و این « اجبار اشخاص به امری که رضایت ندارند» خواهد بود و قانوناً مردود است. بنابراین ممکن است فوت شریک باعث انحلال شرکت شود. ولی در صورت فوت شریک باز ممکن است شرکت باقی باشد ، به شرح ماده 139 قانون « در صورت فوت یکی از شرکاء بقاء شرکت موقوف به رضایت سایر شرکاء و قائم مقام متوفی خواهد بود- اگر سایر شرکاء به بقاء شرکت تصمیم گرفته باشند قائم مقام متوفی باید در مدت یک ماه از تاریخ فوت رضایت یا عدم رضایت خود را راجع به بقاء شرکت کتباً اعلام نماید. در صورتی که قائم مقام متوفی رضایت خود اعلام نمود نسبت به اعمال شرکت در مدت مزبور از نفع و ضرر شریک خواهد بود ولی در صورت اعلام عدم رضایت در منافع حاصله نخواهد بود « سکوت تا انقضای یک ماه در حکم اعلام رضایت است».

از لحاظ این که وارث شریک متوفی مهلتی برای بررسی اوضاع شرکت داشته باشند علاوه بر این که قانون یک ماه مهلت داده عجله ای هم از لحاظ توجه ضرر در کار نیست زیرا در منافع سهیم و از ضرر سهمی نخواهند داشت. ولی از این ارفاق نباید سوء استفاده شود و تقاضای شرکاء بلا جواب مانده و در نتیجه شرکت بلا تکلیف بماند. در این صورت سکوت را قانون در حکم ورود در سلسله تضامن شرکاء دانسته است.

حجر شریک


حجر نیز مانند فوت ممکن است باعث انحلال شرکت شود. زیرا شریکی که از دخالت در اموال شخصی خود محروم است نمی تواند ضمانت قروض شرکت را نماید. در این مورد نیز اگر شرکاء شرکت و قیم محجور تراضی نمایند که شرکت باقی باشد از انحلال جلوگیری می شود. طریقه اقدام و اعلام تصمیم شرکاء به قیم شرکت محجور مانند عملی خواهد بود که در مورد فوت شریک می شود.( ماده 140 )

ورشکسگی شریک


اصولاً ورشکستگی یکی از شرکاء به خودی خود باعث انحلال شرکت نمی شود ، ولی ممکن است آثار آن باعث انحلال شرکت شود. به موجب ماده 138 قانون « در مورد ورشکستگی یکی از شرکاء انحلال وقتی صورت می گیرد که مدیر تصفیه را از تقاضای انحلال شرکت را نموده و از تقاضای مزبور شش ماه گذشته و شرکت مدیر تصفیه را از تقاضای انحلال منصرف نکرده باشد» پس حدوث ورشکستگی مستقیماً باعث انحلال نمی شود و ممکن است مدیر تصفیه بقاء شرکت را برای انتفاع از آن لازم بداند. و یا این که شرکاء مدیر تصفیه را قانع کنند که در صورت بقاء شرکت ممکن است طلب شریک ورشکسته از منافع شرکت داده شود ، و قبل از تقاضای کتبی انحلال از ناحیه مدیر گذشتن مدت شش ماه ( به شرط اینکه از تقاضای خود منصرف نشده باشد) انحلال شرکت مقدور نیست. با تمام این احوال به موجب ماده 131 « در صورت ورشکستگی یکی از شرکاء... سایر شرکاء می توانند سهمی آن شریک را از دارائی شرکت نقداً تأدیه و او را از شرکت خارج نمایند». پس ورشکستگی یکی از شرکاء ملازمه حتمی با انحلال شرکت ندارد و لذا به موجب ماده 128 ورشکستگی شرکت لازمه قانونی با ورشکستگی شرکاء و ورشکستگی بعضی از شرکاء لازمه قانونی با ورشکستگی شرکت ندارد.

به موجب ماده 137 قانون تجارت ،شرکت تضامنی در موارد ذیل منحل می شود:

1.      وقتی که شرکت مقصودی را که برای آت تشکیل شده بود انجام داده و یا انجام آن غیر ممکن شده باشد.

2.      زمانی که شرکت برای مدت معینی تشکیل و مدت منقضی شده باشد.

3.      در صورتی که شرکت ورشکست شود.

4.      در صورت تراضی تمام شرکاء.

5.      در صورتی که یکی از شرکاء به دلائلی انحلال شرکت را از دادگاه تقاضا نماید و دادگاه آن دلائل را موجه دانسته و حکم به انحلال بدهد. ولی هر گاه دلائل منحصراً مربوط به شریک یا شرکاء معین باشد دادگاه می تواند به تقاضای سایر شرکاء به جای انحلال حکم به اخراج شریک یا شرکاء معین بدهد.

6.      در مورد فسخ یکی از شرکاء – در این مورد باید تمام مطالبی که ذیل عنوان فسخ ، از شرایط حق استفاده و طرز جلوگیری شرکاء بیان نمودیم در نظر گرفته شود.

7.      در صورت ورشکستگی یکی از شرکاء – در این موضوع هم رعایت مطالبی که ذیل عنوان ورشکستگی شریک و طرز جلوگیری از انحلال جلوگیری از انحلال ذکر شده ضروری است.

8.      در صورت فوت شریک و حجر یکی از شرکاء – در این قسمت نیز شرحی که ذیل عنوان فوت شریک و حجر شریک قبلاً بیان شده باید منظور شود. «

تبدیل شرکت تضامنی

 هر شرکت تضامنی می تواند با تصویب تمام شرکاء به شرکتسهامی مبدل گردد ، در این صورت رعایت تمام مقررات راجع به شرکت سهامی حتمی است» ( ماده 135 ). در تبدیل شرکت به نوع مخالف خود ( شرکت سهامی ) قانون اشکالی نمی داند ولی باید این تغییر مانند سایر تغیرات اساسی با رضایت شرکاء باشد و سپس تمام مقررات شرکت سهام من جمله محدود بودن مسئولیت شرکاء اجرا خواهد شد. البته نسبت به دیونی که شرکت در زمانی که تضامنی بوده داشته ، قاعده تضامن شرکاء به جای خود باقی است. در شرکتی که به سهامی تبدیل شده اگر دارائی شرکت کفاف طلب بستانکاران را ننمود و آنها ثابت نمودند که طلب در زمانی بوده که شرکت تضامنی بوده است شرکاء تضامنی متضامناً مسئول پرداخت طلب او خواهند بود.

فسخ شرکت تضامنی

در شرکتتضامنی ممکن است یک یا چند نفر از شرکاء شرکت را فسخ نمایند. استفاده از فسخ باید با در نظر گرفتن شرایط ذیل باشد:

الف - در اساسنامه شرکت این حق از شرکاء سلب نشده باشد.

ب - ناشی از قصد اضرار نباشد.

ج- تقاضای فسخ باید شش ماه قبل از فسخ کتباً اعلام شود.

د- اگر مطابق اساسنامه باید سال به سال به حساب شرکت رسیدگی شود فسخ در موقع ختم محاسبه سالیانه به عمل می آید.

البته اگر شرکت برای مدت محدودی تشکیل و حق فسخ از شرکاء سلب شده باشد ، هیچ یک نمی توانند از حق فسخ استفاده کنند، ولی اگر برای مدت نامحدودی باشد و بقاء شرکت باعث ضرر یک یا چند نفر از شرکاء باشد مثلاً شریکی که کار و عمل خود را سرمایه قرار داده است کار نکند ، شرکاء می توانند به دادگاه مراجعه نمایند و چون اجبار شخص به عمل قاعدتاً ممکن نیست ناچار حق فسخ برای متضرر ایجاد می شود. با این که در شرکتنامه و اساسنامه حق فسخ از شرکاء سلب نشده باشد ، در این صورت با رعایت سایر موارد ممکن است از فسخ استفاده نمود.

اگر فسخ به قصد اضرار سایر شرکاء باشد ، شریک حق استفاده از آن را ندارد. مانند این که شرکت ، معاملات مهمی انجام داده که باید در مدت معین وجوهی بپردازد و یکی از شرکاء به قصد ایذاً و آزار سایرین و به منظور ورشکست شدن شرکت تقاضای فسخ نماید. در چنین حالی البته پذیرفته نخواهد شد. هم چنین فسخ شریک نیز نباید به قصد اضرار طلبکاران شرکت و اشخاص ثالث باشد.

چون فسخ موجب انحلال شرکت می شود و اگر یکی از شرکاء آناً از این حق استفاده نماید سایرین غافلگیر می شوند و شاید نتوانند برای جلوگیری از انحلال اقدام قانونی بنمایند به این جهت مقرر گردیده باید شش ماه قبل از فسخ تقاضای آن کتباً و معمولاً به وسیله فرصت داشته و این تقاضا را بررسی نمایند.

هر گاه طبق اساسنامه سال به سال به حساب شرکت رسیدگی شود ، فسخ باید در موقع ختم محاسبه سالیانه باشد. این قسمت هم محدودیتی است به نفع شرکت. البته اگر طبق قرارداد شرکاء هر دو سال یک مرتبه مثلاً به حساب شرکت رسیدگی شود و یا کمتر از یک سال و هر سه ماه یک مرتبه به حساب سود و زیان رسیدگی نمایند. این قید از شریک فسخ کننده برداشته می شود.



شرکتهای تضامنی طبق مواد

مبحث سوم - شرکت تضامنی

 ماده ۱۱۶

شرکت تضامنی شرکتی است که در تحت اسم مخصوص برای امور تجارتی بین دو یا چند نفر با مسئولیت تضامنی تشکیل می‌شود: اگر دارایی شرکت برای تأدیه‌ی تمام قروض کافی نباشد هر یک از شرکا، مسئول پرداخت تمام قروض شرکت است.

هر قراری که بین شرکا بر خلاف این ترتیب داده شده باشد در مقابل اشخاص ثالث کأن لم یکن خواهد بود.

ماده ۱۱۷

در اسم شرکت تضامنی باید عبارت (شرکت تضامنی) و لااقل اسم یک نفر از شرکا ذکر شود. در صورتی که اسم شرکت مشتمل بر اسامی تمام شرکا نباشد باید بعد از اسم شریک یا شرکایی که ذکر شده است عبارتی از قبیل (و شرکا) یا (و برادران) قید شود.

 ماده ۱۱۸

شرکت تضامنی وقتی تشکیل می‌شود که تمام سرمایه‌ی نقدی تأدیه و سهم‌الشرکه‌ی غیرنقدی نیز تقویم و تسلیم شده باشد.

ماده ۱۱۹

در شرکت تضامنی منافع به نسبت سهم‌الشرکه بین شرکا تقسیم می‌شود مگر آن که شرکتنامه غیر از این ترتیب را مقرر داشته باشد.

ماده ۱۲۰

در شرکت تضامنی شرکا باید لااقل یک نفر از میان خود یا از خارج به سمت مدیری معین نمایند.

ماده ۱۲۱

حدود مسئولیت مدیر یا مدیران شرکت تضامنی همان است که در ماده ۵۱ مقرر شده است.

ماده ۱۲۲

در شرکت‌های تضامنی اگر سهم‌الشرکه یک یا چند نفر غیرنقدی باشد باید سهم‌الشرکه‌ی مزبور قبلاً به تراضی تمام شرکا تقویم شود.

ماده ۱۲۳

در شرکت تضامنی هیچ یک از شرکا نمی‌تواند سهم خود را به دیگری منتقل کند مگر به رضایت تمام شرکا.

ماده ۱۲۴

مادام که شرکت تضامنی منحل نشده، مطالبه‌ی قروض آن باید از خود شرکت به عمل آید و پس از انحلال، طلبکاران شرکت می‌توانند برای وصول مطالبات خود به هر یک از شرکا که بخواهند و یا به تمام آن‌ها رجوع کنند و در هر حال هیچ یک از شرکا نمی‌توانند به استناد این که میزان قروض شرکت از میزان سهم او در شرکت تجاوز می‌نماید از تأدیه‌ی قروض شرکت امتناع ورزد. فقط در روابط بین شرکا مسئولیت هر یک از آن‌ها در تأدیه‌ی قروض شرکت به نسبت سرمایه خواهد بود که در شرکت گذاشته است آن هم در صورتی که در شرکتنامه ترتیب دیگری اتخاذ نشده باشد.

ماده ۱۲۵

هر کس به عنوان شریک ضامن در شرکت تضامنی موجود داخل شود متضامناً با سایر شرکا مسئول قروضی هم خواهد بود که شرکت قبل از ورود او داشته اعم از این که در اسم شرکت تغییریداده شده یا نشده باشد. هر قراری که بین شرکا بر خلاف این ترتیب داده شده باشد در مقابل اشخاص کأن لم یکن خواهد بود.

ماده ۱۲۶

هر گاه شرکت تضامنی منحل شود مادام که قروض شرکت از دارایی آن تأدیه نشده هیچ یک از طلبکاران شخصی شرکا حقی در آن دارایی نخواهد داشت. اگر دارایی شرکت برای پرداخت قروض آن کفایت نکند طلبکاران شرکت حق دارند بقیه‌ی طلب خود را از تمام یا فرد فرد شرکای ضامن مطالبه کنند ولی در این مورد طلبکاران شرکت بر طلبکاران شخصی شرکا حق تقدم نخواهند داشت.

ماده ۱۲۷

به ورشکستگی شرکت تضامنی بعد از انحلال نیز می‌توان حکم داد مشروط به این که دارایی شرکت تقسیم نشده باشد.

ماده ۱۲۸

ورشکستگی شرکت ملازمه‌ی قانونی با ورشکستگی شرکا و ورشکستگی بعضی از شرکا ملازمه‌ی قانونی با ورشکستگی شرکت ندارد.

ماده ۱۲۹

طلبکاران شخصی شرکا حق ندارند طلب خود را از دارایی شرکت تأمین یا وصول کنند ولی می‌توانند نسبت به سهمیه مدیون خود از منافع شرکت یا سهمی که در صورت انحلال شرکت ممکن است به مدیون مزبور تعلق گیرد هر اقدام قانونی که مقتضی باشد به عمل آورند.

طلبکاران شخصی شرکا در صورتی که نتوانسته باشند طلب خود را از دارایی شخصی مدیون خود وصول کنند و سهم مدیون از منافع شرکت کافی برای تأدیه‌ی طلب آن‌ها نباشد می‌توانند انحلال شرکت را تقاضا نمایند (اعم از این که شرکت برای مدت محدود یا غیر محدود تشکیل شده باشد) مشروط بر این که لااقل شش ماه قبل قصد خود را به وسیله‌ی اظهارنامه‌ی‌ رسمی به اطلاع شرکت رسانیده باشند. در این صورت شرکت یا بعضی از شرکا می‌توانند مادام که حکم نهایی انحلال صادر نشده با تأدیه‌ی طلب داینین مزبور تا حد دارایی مدیون در شرکت یا با جلب رضایت آنان به طریق دیگر از انحلال شرکت جلوگیری کنند.

ماده ۱۳۰

نه مدیون شرکت می‌تواند در مقابل طلبی که ممکن است از یکی از شرکا داشته باشد استناد به تهاتر کند نه خود شریک می‌تواند در مقابل قرضی که ممکن است طلبکار او به شرکت داشته باشد به تهاتر استناد نماید. مع‌ذلک کسی که طلبکار شرکت و مدیون به یکی از شرکا بوده و پس از انحلال شرکت طلب او لاوصول مانده در مقابل آن شریک حق استناد به تهاتر خواهد داشت.

ماده ۱۳۱

در صورت ورشکستگی یکی از شرکا و همچنین در صورتی که یکی از طلبکاران شخصی یکی از شرکا به موجب ماده ۱۲۹ انحلال شرکت را تقاضا کرد سایر شرکا می‌توانند سهمیه آن شریک را از دارایی شرکت نقداً تأدیه کرده و او را از شرکت خارج کنند.

ماده ۱۳۲

اگر در نتیجه ضررهای وارده سهم‌الشرکه‌ی شرکا کم شود مادام که این کمبود جبران نشده تأدیه هر نوع منفعت به شرکا ممنوع است.

ماده ۱۳۳

جز در مورد فوق هیچ یک از شرکا را شرکت نمی‌تواند به تکمیل سرمایه که به علت ضررهای وارده کم شده است ملزم کرده و یا او را مجبور نماید بیش از آن چه که در شرکتنامه مقرر شده است به شرکت سرمایه دهد.

ماده ۱۳۴

هیچ شریکی نمی‌تواند بدون رضایت سایر شرکا (به حساب شخص خود یا به حساب شخص ثالث) تجارتی از نوع تجارت شرکت نموده و یا به عنوان شریک ضامن یا شریک با مسئولیت محدود در شرکت دیگری که نظیر آن تجارت را دارد داخل شود.

ماده ۱۳۵

هر شرکت تضامنی می‌تواند با تصویب تمام شرکا به شرکت سهامی مبدل گردد. در این صورت رعایت تمام مقررات راجعه به شرکت سهامی حتمی است.

ماده ۱۳۶

شرکت تضامنی در موارد ذیل منحل می‌شود:

الف- در مورد فقرات ۱ و ۲ و ۳ ماده ۹۳؛

ب- در صورت تراضی تمام شرکا؛

ج- در صورتی که یکی از شرکا به دلایلی انحلال شرکت را از محکمه تقاضا نماید و محکمه آن دلایل را موجه دانسته و حکم به انحلال بدهد؛

د- در صورت فسخ یکی از شرکا مطابق ماده ۱۳۷؛

ه‍- در صورت ورشکستگی یکی از شرکا مطابق ماده ۱۳۸؛

و- در صورت فوت یا محجوریت یکی از شرکا مطابق مواد ۱۳۹ و۱۴۰.

تبصره: در مورد بند (ج) هر گاه دلایل انحلال منحصراً مربوط به شریک یا شرکای معین باشد محکمه می‌تواند به تقاضای سایر شرکا به جای انحلال، حکم اخراج آن شریک یا شرکای معین رابدهد.

ماده ۱۳۷

فسخ شرکت در صورتی ممکن است که در اساسنامه این حق از شرکا سلب نشده و ناشی از قصد اضرار نباشد، تقاضای فسخ باید شش ماه قبل از فسخ کتباً به شرکا اعلام شود. اگر موافق اساسنامه باید سال به سال به حساب شرکت رسیدگی شود فسخ در مورد ختم محاسبه‌ی سالیانه به عمل می‌آید.

ماده ۱۳۸

در مورد ورشکستگی یکی از شرکا، انحلال وقتی صورت می‌گیرد که مدیر تصفیه کتباً تقاضای انحلال شرکت را نموده و از تقاضای مزبور شش ماه گذشته و شرکت، مدیر تصفیه را از تقاضای انحلال منصرف نکرده باشد.

ماده ۱۳۹

در صورت فوت یکی از شرکا بقای شرکت موقوف به رضایت سایر شرکا و قائم‌مقام متوفی خواهد بود. اگر سایر شرکا به بقای شرکت تصمیم نموده باشند قائم‌مقام متوفی باید در مدت یک ماه از تاریخ فوت رضایت یا عدم رضایت خود را راجع به بقای شرکت کتباً اعلام نماید. در صورتی که قائم‌مقام متوفی رضایت خود را اعلام نمود نسبت به اعمال شرکت در مدت مزبور از نفع و ضرر شریک خواهد بود ولی در صورت اعلام عدم رضایت در منافع حاصله در مدت مذکور شریک بوده و نسبت به ضرر آن مدت سهیم نخواهد بود. سکوت تا انقضای یک ماه در حکم اعلام رضایت است.

ماده ۱۴۰

در مورد محجوریت یکی از شرکا، مطابق مدلول ماده فوق عمل خواهد شد

 

 

 


 


مطالب مشابه :


شرکتهای تضامنی

از آنجایی که شرکت تضامنی بر اساس یک قرارداد (شرکتنامه) تشکیل می گردد، عمر آن محدود می باشد.




شركتهاي تضامني ...

شرکتنامه فقط در صورتی قابل تغییر است که همه ی شرکا رضایت داشته باشند . شرکتنامه باید به صورت




تشکيل شرکت با مسئوليت محدود - شرایط شکلی

اول - لزوم تنظیم شرکتنامه و نشر آگهی آن در قانون تجارت ایران نص صریحی در خصوص لزوم تنظیم




شرکتهای تضامنی

شرکاء در شرکتهای تضامنی کسانی هستند که شرکتنامه را قبل از تشکیل شرکت امضا کرده یا بعد از




شرکت های تضامنی

مقالات مرتبط با حسابداری - شرکت های تضامنی - مقررات راجع به فسخ شرکت و فوت شرکاء شرکتنامه




شرکت تضامنی

شرکت تضامنی موقعی تشکیل می شود که دو امر واقع شده باشد: شرکتنامه مطابق قانون تنظیم شده باشد .




شرکت های تضامنی

شرکتنامه مهم ترین پایه و اساس شرکت است و مسلم است که به هیچ وجه نمی توان آن را تغییر داد مگر




آشنایی با اصطلاحات انگلیسی مربوط به رشته حسابداری

Articles of incorporation شرکتنامه Assertions




حسابداری شرکتهای تضامنی

شرکتنامه شرکت در رابطه با تقسیم سود و زیان نکات اساسی زیر را بیان می دارد: 1- بهره ای معادل




شرکت تضامنی

فسخ شرکت – سابقا" گفتیم که شرکتنامه حاکی از وقوع عقد شرکت است و اصولا هر قرار دادی که واقع




برچسب :