پیرزن را نگار می بینم!!!

دائم از غصه میزنم بر سر / زندگی مشکل است بی دلبر

دوستانم شدند باباو / بنده هستم هنوز بی همسر

پیرمردی مجردم که همه / می دهندم نشان به یکدیگر

پسر پیر داند ارزش زن / پیر دختر هم ارزش شوهر

زرگر از قدر زر خبر دارد / گوهری داند ارزش گوهر

وای بر من خروس با مرغ است / شده ام از خروس هم کمتر

نه جگر دارم و نه دندانی / بس که دندان گذاشتم به جگر

گر چه در بین جمع خاموشم / دارم آتش به زیر خاکستر

گفت یک بچه ی دبستانی: / میم مثل چه؟ گفتمش: محضر

با تو از راز خویش میگویم / گر چه آن را نمیکنی باور:

همه را شکل یار می بینم

پیرزن را نگار می بینم!!!

محمد نظری ندوشن

ندای ندوشن - قابل توجه بسیجیان جویای کار(شرکت نگار نصر) - ایمیل ما:[email protected]

کافی نت تاپ اردبیل - موسسه نگار نصر- ثبت نام بسیجیان کارجو- وام بسیجیان - کافی نت تاپ اردبیل

مدیریت کارآفرینی کانون بازنشستگان سپاه استان یزد باهمکاری شرکت نگار نصر بسیج در جهت ایجاد

غزل عشق - سبک نثر سعدی - ادبیات و عرفان - غزل عشق

نظم و نثر - نیایش نگار من دمــــــی اگر بسوی من نظــر کند فروغ چشم روشـــــنش طبیب درد

ادبیات پایداری - فرامرز محمدی پور شاعر ، نویسنده و روزنامه نگار گیلانی :« یک وجب و چهار انگشت

ادبیات فارسی - دوره نگار کتاب ادبیات هشتم آثار دانش آموزان در بخش شعر و نثر.

شمعی در تاریکی - پیرزن را نگار می بینم!!! موضوعات مرتبط: شعر، نثر-طنز :: This Template By :

برچسب :
نگار نثر