سفر لوت (2) : کرمان نامه - قسمت اول

ما عملا سفر با دوچرخه مان را از کرمان شروع کردیم. برنامه قبلی ما بر عکس بود. یعنی قرار بود از نهبندان تا کرمان را رکاب بزنیم و از آنجا با اتوبوس به مشهد برگردیم. اما این تغییر برنامه چند علت داشت که عرض می کنم. اولین دلیل این بود که ما بعد از صحبت با اهالی فن و کسانی که به شهداد و کلوت ها رفته بودند، به این نتیجه رسیدیم که سه روز رکاب زدن در کویر لوت با گرمای شدید آن، بدون منابع آب در طول مسیر، کار بسیار مشکل و به قول یکی از این عزیزان غیر ممکنی است. چرا که در صورت صحت حرفهای ایشان مبنی بر گرمای شدید هوا و تعرق شدید احتمالی، آب مصرفی مان بالا می رفت و از آنجایی که تا دویست کیلومتر، هیچ روستایی نبود، مجبور بودیم تمام آب مصرفی مان را بر پشت دوچرخه هایمان بکشیم که این باز خودش نیروی بیشتری طلب می کرد. خلاصه که به همین دلیل تصمیم گرفتیم برای دیدن کلوتها، که فقط 40 کیلومتر با شهداد فاصله دارد، از آن سمت بیاییم و اگر شرایط آب و هوایی و توان بدنی خودمان را مساعد دیدیم، این مسیر را تا نهبندان ادامه بدهیم. دلیل دیگر شیب مسیر بود که با احتساب مسافت و ارتفاع شهرها، مسیر به شکل زیر در می آید.

221.JPG 

 در نگاه اول شاید اینطور به نظر برسد که مسیر از نهبندان به کرمان چون سربالایی کمتری دارد راحت تر است. اما اگر به اختلاف ارتفاع چاله لوت و تونل سیرچ دقت کنیم که حدود 2500 متر است، و این نکته را نیز در نظر داشته باشیم که این اختلاف ارتفاع باید در مسافت حدود 100 کیلومتر طی شود، به سختی کار پی می بریم.

خلاصه که ما با اتوبوس به کرمان رفتیم و از آن سمت به سوی نهبندان رکاب زدیم. این تغییر برنامه یک خوبی دیگر هم داشت و آن این بود که ما کرمان و ماهان را در خلوتی روزهای قبل از تحویل سال دیدیم.

القصه... اتوبوس ما همزمان با طلوع آفتاب روز جمعه بیست و ششم اسفند 1390 به کرمان رسید. دوچرخه ها را پیاده کردیم و چرخهای جلو را که در آورده بودیم، سوار کردیم و به سمت ستاد اسکان فرهنگیان راه افتادیم. 

20120316031.jpg

ستاد اسکان فرهنگیان عبارت بود از یکی سالن ورزشی متعلق به یک مدرسه که البته به شکل زیبایی تزیین شده بود.

 2012-03-16%2007.00.55.jpg

 فکر می کنم ما جزء اولین مشتری های امسالشان بودیم. با کارت پدر بزرگوار برای دو شب اسکان گرفتیم که هزینه آن 22000 تومان شد! من ماشاالله مثل اصحاب کهف از قیمتها بی خبر بودم و اول فکر کردم مبلغ اسکان 2200 تومان شده ولی خوشبختانه مسئول آنجا مرا از خواب غفلت بیدار کرد. در ستاد اسکان فلاسک آبجوش بزرگی تعبیه شده بود، که ما فرصت را غنیمت شمردیم و چای مان را همانجا خوردیم.

2012-03-16%2007.26.14.jpg مسئول ستاد به خواهش خودمان، ما را در مدرسه ای نزدیک بافت قدیمی شهر اسکان داد که در خیابان هفده شهریور واقع شده بود. تا در مدرسه اسکان گرفتیم و صبحانه ای خوردیم، ساعت از ده گذشته بود. آماده شدیم برای شروع بازدید از کرمان. خودمان را پیاده به بازار کرمان رساندیم. راه زیادی نبود. کمی که در بازار قدم زدیم، به سردر کاشیکاری شده زیبایی رسیدیم  که با سوال فهمیدیم یکی از درهای مسجد جامع مظفری است.

 2012-03-16%2010.30.08.jpg

 از کوچه بغل مسجد، آن را دور زدیم و خودمان را به سردر اصلی مسجد جامع رساندیم که در عکسها دیده بودم.

 2012-03-16%2010.39.32.jpg

 مسجد جامع مظفری متعلق به قرن هشتم هجری و ساخته امرای آل مظفر است. نقشه مسجد چهارایوانی است و ویژگی مهم اش کاشیکاری بی نقص و بسیار زیبای آن است که می توان آن را نمایشگاهی از کاشیکاری دوره های متعدد دانست.

 2012-03-16%2010.50.33.jpg

 2012-03-16%2010.53.09.jpg

 2012-03-16%2010.54.38.jpg

 2012-03-16%2010.59.35.jpg

 

2012-03-16%2011.15.59.jpg

بعد از بازدید از مسجد، عازم بازار قدیمی کرمان و مجموعه گنجعلی خان شدیم. بازار سرپوشیده کرمان متشکل از سه بازار به هم چسبیده است. بازار اول بازار مظفری است که گویا متعلق به قرن هشتم می باشد. بازار دوم، بازار وکیل نام دارد که قدمت آن بر می گردد به دوره قاجار که سقف آن نسبت به دو بازار دیگر بلندتر و جدیدتر است. قسمتی از سقف این بازار که روبروی کاروانسرای وکیل قرار داشت به شکل واقعا زیبایی تزیین شده بود. متاسفانه در کاروانسرای وکیل جهت تعمیرات بسته بود.

2012-03-16%2011.49.52.jpg 2012-03-16%2011.47.25.jpg

 بازار سوم، بازار گنجعلی خان است که در کنار میدان گنجعلی خان قرار دارد و متعلق به دوره صفویه است. در کنار بازار وکیل، یک بازار کوچک ولی زیبا قرار دارد که به سرای سردار معروف است. این بازار در دوره قاجاریه برای کسبه زرتشتی کرمان درست شده است تا آنها را از کسبه مسلمان جدا کنند.

 2012-03-16%2012.03.32.jpg

 البته الان به جز یکی دو مغازه، همه مغازه های بازار را مسلمانان از صاحبانشان خریده اند.

در انتهای این بازار ها، مجموعه گنجعلی خان قرار دارد که شامل میدان، بازار، حمام، آب انبار و مسجد می شود. این مجموعه را گنجعلی خان، حاکم کرمان در دوره شاه عباس صفوی (حدود چهارصد سال قبل) بنا کرده است. میدان گنجعلی خان را می توان تقلیدی از میدان نقش جهان اصفهان دانست که در یک ضلع عمارتی دارد که فقط سردرش پیداست و در بالای آن عنوان "میراث فرهنگی کرمان" به چشم می خورد. جالب است که سردر میراث فرهنگی کرمان، آن هم پایگاه حفاظتش از همه جا خراب تر است و کل مقرنس های آن ریخته است و پایه های چوبی آن از سقف بیرون زده است.

 2012-03-16%2012.32.28.jpg

 در سه ضلع دیگر میدان، بازار و حمام و آب انبار و بادگیری قرار دارد که ما نفهمیدیم روی چه بنایی ساخته شده است.

 2012-03-16%2012.33.36.jpg

 2012-03-16%2012.41.56.jpg

 حمام گنچعلی خان طبق کتیبه ای که به شعر دور تا دور سردر روی سنگ حک شده، در سال 1020 ساخته شده است. این عدد در کنار مصرع آخر شعر درج شده است... کسی نداده نشان در جهان چنین حمام!

 2012-03-16%2012.45.04.jpg

 سقف و دیواره های ورودی با نقاشی های زیبایی تزیین شده است که البته نقاشی های سقف از نظر زیبایی قابل مقایسه با نقاشی های دیواره نیست.

2012-03-16%2012.40.10.jpg 

 2012-03-16%2012.45.44.jpg

 کمی جلو تر از حمام، آب انبار گنجعلی خان قرار دارد که متاسفانه آن هم به دلیل تعمیرات درش بسته بود. البته پیرزنی کنار در نشسته بود و اصرار داشت فال ما که در حال عکاسی بودیم را بگیرد.

 2012-03-16%2013.01.33.jpg

 بازار مسگرها که آب انبار در آن قرار داشت با ظروف مسی متنوع مغازه هایش جلب توجه می کرد.

 2012-03-16%2013.04.24.jpg

 از کسبه بازار آدرس مجموعه ابراهیم خان، که در بازار زرگرها واقع شده است، را گرفتیم و رهسپار آنجا شدیم. متاسفانه حمام ابراهیم خان که دکتر باستانی پاریزی در کتاب "خود مشت و مالی" آن را یکی از رؤیاانگیز ترین حمام های ایران می خواند، بسته بود و ما به تماشای سردر زیبای آن بسنده کردیم.

 2012-03-16%2013.16.05.jpg

 در راه خروج از بازار زرگرها، از مسجد حاج آقا علی و آب انبار روبروی آن بازدید کردیم که متاسفانه این آب انبار با سردر به این زیبایی، تبدیل به محلی برای ریختن زباله شده بود و به طور جدی در معرض تخریب بود. مقرنس های آن هم از دود آتشی که در زیر آنها روشن کرده بودند، سیاه شده بود. قدمت هر دو بنا به دوره قاجاریه می رسید.

2012-03-16%2013.28.34.jpg 

 2012-03-16%2013.26.46.jpg

 بالاخره حدود ساعت 2 بعدازظهر، خسته از کرمان گردی مان، به مدرسه محل اسکان مان رسیدیم. من ناهار سیب زمینی تخم مرغ درست کردم که تا ساعت سه و نیم طول کشید! ناهار را که خوردیم خسته از سفر با اتوبوس و پیاده روی صبح، تا غروب خوابیدیم.

2012-03-16%2017.33.36.jpg


ادامه دارد...


مطالب مشابه :


سفر به کرمان-کویر شهداد اسفندماه 90

پس از طی مسافت 40 کیلومتر بودم تا اینکه به تهران کرمان 18800 + کرمان شهداد سواری




در حسرت کلوت‌ها

به نقشه‌ی توی موبایلم که نگاه کرده بودم مسافت کرمان تا شهداد را ۹۵کیلومتر زده بود.




مشهد به كرمان 905 كيلومتر

که در نتیجه فاصله فردوس تا مشهد مقدس۳۵۸ کیلومتر است و فاصله فردوس تا کرمان شهداد. مسیر




سفر لوت (6) : از کوههای سیرچ تا کویر شهداد

ماهان به کرمان طی می کردیم تا به نه مسافت زیادی آمده تا شهداد، غالبا




گزارش آفرود شناسايي مسير كوير شهداد به كرمان

از شهداد تا كمپ كويري حدود 15 دقيقه رسيده و پس از طي مسافت دو كيلومتر کرمان گروه




سفر لوت (2) : کرمان نامه - قسمت اول

یعنی قرار بود از نهبندان تا کرمان را که به شهداد و کلوت ها باید در مسافت حدود




همایش کلوت ها- جشنواره شهداد استان کرمان

همایش کلوت ها- جشنواره شهداد استان کرمان. جمعه 27/8/1390 از کرمان تا 115 کیلومتر مسافت




سفر لوت (1) : اندر ولایت قهستان

فاصله میان کرمان تا تازه تاسیس شهداد به نهبندان و دیگری مسافت دویست




صعود جوپار و بازدید از کویر لوت

11/2/92 توسط یکدستگاه خودرو پژو 405 متعلق به آقای بیژنی که پس از طی مسافت کرمان ملاقات تا




برچسب :