در باره ی تاریخ

عیدانه ی ویستاباد در فطر 89

تاريخ چيست و روشهاي نگرش به آن كدامند؟

عبادالله!  ان الدهر يجري بالباقين كجريه بالماضين (غررالحكم ص132)

اگر خوب به اطرافمان نگاه كنيم خواهيم ديد كه همه چيز تاريخ است و به واقع بايد گفت چيست كه تاريخ نيست؟ از همين نفس كشيدن حال ما به قبل جزء تاريخ مي‌شود و از اين رو شايد حقيقت ما هم در تاريخ است و ما نيز همه چيز خود را از تاريخ داريم. برداشت‌هاي ما از گذشته از ادب و معرفت و رفتار عادي تا بسياري از رفتارهاي پايه‌اي را در بر مي‌گيرد ما حتي سخن گفتن و راه رفتن خود را از گذشتگان و تجربه‌ي آنها آموخته‌ايم همه چيز ريشه در گذشته دارد و همين امر سبب مي‌شود تا به گذشته نگاهي قانون مندتر داشته باشيم.

نگاه گذشتگان ما به تاريخ روز به روز تغيير كرده است و اكنون ما گذشته را طوري بررسي مي‌نماييم كه شايد در گذشته هيچگاه با اين دقت به آن ننگريسته بودند. در گذشته‌اي دور نگرش به تاريخ و قصه‌هاي گذشتگان نگاهي افسانه‌اي و حماسي بود و هدف از آموزش آن تربيت، وطن‌دوستي و انتقال سنت‌ها بود از اين رو نگرش آنها در حدود اهدافشان كاربردي بود خيلي‌ها هم علاقه‌شان به قصه‌هاي گذشته فقط صرف وقت و گذران اوقات فراغت بود اما امروزه با نگاههاي علمي و روش‌مند شدن آموزش و تحقيق تاريخ نگرش‌هاي تاريخي توسعه و گستردگي همه جانبه يافته است كه ذيلا ضمن بررسي تاريخچه به بررسي آنها خواهيم پرداخت. بنابراين ذيل اين مقدمه به مباحث زير خواهيم پرداخت.

 1- تاريخ‌نويسي در اسلام و ايران

با ورود اسلام به ايران نگاه مورخان به ايران نگاه مورخان به تاريخ دچار برخورد انديشه‌ها شد مسلمين كه در آن زمان از نوشتن حتي سيره‌ي پيامبر نيز منع شده بودند (افتخارزاده ص86) وقتي با ايرانيان برخورد كردند در آغاز سعي كردند مايه‌هاي تمدن ايراني و باقيمانده انديشه‌هاي آنان را نابود كنند اما به مرور زمان به روشهاي ايرانيان در ثبت تاريخ علاقمند شدند البته اين موضوع از پيش هم ميان اعراب وجود داشت و نوشتن و به خاطر سپردن ايام العرب از آن نمونه است (جعفريان ص 18) اما بعد از آن با تاثيرگرفتن از انديشه‌هاي قراني و نيز اقوام تابعه مخصوصا ايرانيان (جعفريان ص23) به تاريخ گرايش خوبي نشان دادند اين نوع علاقمندان در نوشته‌هاي دينوري، مسعودي و طبري آشكار است. از اين رو مورخان اسلامي نگارش تاريخ اسلام و به دنبال آن حوادث ايران- كه جزئي از مملكت بزرگ اسلامي شده بود- را آغاز نمودند اين نوشته‌ها را مي‌توان به چند شكل دسته‌بندي نمود:

 1-1 دسته‌بندي اول:

الف- سيره نگاري‌ها

سيره نگاري در قالب شرح حال نويسي است كه معروفترين آنان را ميتوان سيره ابن هشام، سيره ابن اسحق و طبقات ابن سعد ناميد.

ب- تك نگاري‌ها نوشته‌هاي موضوعي خاصي است كه با انتخاب سوژه به آن پرداخته است مانند ايام العرب يا كساني كه زياد عمر كرده‌اند و غيره.

ج- كتابهاي تاريخ عمومي و سال‌نگاري كه معروفترين كتابهاي تاريخ اسلام در اين مجموعه است مانند طبري، مسعودي ابن اثير و غيرهم.

د- نوشتن تاريخ براساس نسب- اين نمونه از كتب متاثر از علاقمندي عرب به نسب و دانش تبارشناسي است و كتب انساب و نمونه‌هاي آن را در بر مي‌گيرد. از اين نمونه مي‌توان به لباب الانساب و جمهره النسب اشاره نمود.

هـ- مورخيني كه با سبك خبري و پيوسته مي‌نوشتند اين گروه به سند نوشته‌ي خود اهميت مي‌دادند و براي جزء به جزء خود سند آوردند نمونه‌ي اين مجموعه در كتابهاي مقاتل الطالبين در سرنوشت فرزندان ابوطالب و نيز انساب الاشراف يافت مي‌شود.

و- تاريخ‌نويسي‌هاي محلي كه از قرن سوم هجري به مرور زمان پيشرفت نمود كه از آن نمونه به تاريخ اصفهان و تاريخ مدينه اشاره مي‌شود.

ز- آخرين گروهي كه به آن اشاره مي‌نماييم مورخاني هستند كه براساس فرهنگ و اجتماع اخبار خود را ثبت نموده‌اندآنان سوژه‌هاي تاريخي را در كنار موضوعات ادبي و اخبار اجتماعي جمع كرده‌اند از نمونه‌ي آنان مي‌توان جاحظ ابن قتيبه و زمخشري را ذكر مي‌كنيم. (جعفريان صص 31-24)

 1-2 دسته‌بندي دوم

پس از ذكر دسته‌بندي مورخان اسلامي- ايراني روش نگارش تاريخ را در ميان اين مورخان بررسي مي‌كنيم از اين ديدگاه سه گونه روش نگارش در ميان مورخان اسلامي مشهور است:

الف- روش روايي: اين روش كه به نقل روايت بدون توضيح و تحليل و يا رد و قبول مي‌پردازد معروفترين روش مورخان دوره‌ي اول مورخان اسلامي است طبري از مشهورترين مورخان اسلامي است كه كتاب مفصل خود را به همين شيوه تنظيم نموده است. اين گروه از مورخين روايات پراكنده‌ي شفاهي و مكتوب را از منابع مختلف گردآوري مي‌كردند. نوشته‌هاي مورخان مشهور در قرون سوم ق هفتم از روي نوشته‌ها و روايات مورخين دوره‌اي قبل مانند ابان بن عثمان و ابو مخنف و محمدبن مسلم زهري تنظيم شده است. از اين گروه راويان، طبري معروف‌ترين است او در كتاب معروف خود به نام تاريخ الرسل و الملوك روايات مختلف و گاه متضاد و مخالف را بدون ارزيابي و نقد آورده است ممكن است برخي گمان كنند كه اين مورخ مشهور متوجه زشتي و معايب روش روايي نشده است اما اينطور نيست زيرا طبري در مقدمه‌ي كتاب خود ذكر نموده است كه خود به معايب اين روش آگاه است اما وي كوشيده است فقط اخبار را گردآوري نمايد. (سجادي ص41).

ب- روش تركيبي: اين دومين دسته از تقسيم‌بندي روش تاريخ‌نگاري است در اين روش مورخان به جاي ذكر روايات متعدد از يك موضوع (شكل روايي) كوشيده‌اند از راه مقايسه و تركيب و ايجاد سازگاري ميان روايات گوناگون واقعه‌ي مورد نظر را طي يك روايت توضيح دهند. مورخان در اين روش مي‌كوشند وقايع را بازآفريني كنند اين مورخان بر مسايل تاريخي احاطه داشته‌اند و چارچوب هدف خود را دقيق مشخص مي‌كنند و قابليت تاريخ‌نگاري خود را نمايش مي‌دهند. تاريخ يعقوبي از نمونه‌هاي تاريخ تركيبي است او روايات مختلف را گردآوري كرده و آنان را جمع و تاليف نموده است. دينوري هم در كتاب اخبارالطول اين روش را پي گرفت. بسياري از كتب تاريخ محلي از اين گروه هستند. (سجادي ص43).

ج- روش تحليلي: در اين روش مورخان در كنار نقل روايت مي‌كوشد كه به نقد و تحليل و بررسي آن بپردازد اگرچه در تاريخ‌نگاري اسلامي نمونه‌اي براي اين مورد به صورت كامل يافت نمي‌شود اما مي‌توان كتابهاي فراواني را يافت كه در نوشته‌هاي خود ضمن نقل جز تركيبي و گزيده شده مورخ كوشيده است بعضي فرايندها را تعليل و تحليل و بررسي كند و نتيجه‌ي آن را نيز بنويسد مورخ بزرگي چون ابن خلدون نمونه كاملي از اين گروه است. (سجادي ص 45)

 1-3- دسته‌بندي سوم

روش تنظيم خبر ميان مورخين اسلامي مختلفي است كه از اين ديدگاه نيز مي‌توان مورخين را به دسته‌اي گوناگون تقسيم نمود. (سجادي صص 81-71)

الف- شيوه‌ي حديثي- خبري- اين شيوه كهن‌ترين روش تدوين اخبار و روايات ميان مسلمانان است كه اخبار را با ذكر سلسله راويان مي‌نوشتند. اخبار در اين روش معمولا مرتبط با يكديگر نيستند و حتما سلسله راويان ذكر مي‌شد عمده‌ي تواريخ اوليه‌ي مسلمين از جمله طبري در اين دسته قرار مي‌گيرند.

ب- روش سالشماري- اين روش نيز در تاريخ اسلام مشهور است مورخ طي آن حوادث را به شكل سالنامه‌اي تنظيم مي‌كرد ممكن بود مورخ براي تنظيم خبر خود سلسله راويان را نيز ذكر نمايد اما كليات كتاب به صورت سالشماري تنظيم مي‌شد و اخبار مربوط به هر سال جدا جدا مي‌آمد. بسياري از مورخين از اين روش پيروي كرده‌اند طبري نوشته‌ي خود را بر اين اساس تنظيم نموده است.

ج- روش تاريخ‌نگاري دودماني- در اين روش مورخ وقايع را به صورت ذكر اخبار مربوط به يك سلسله مي‌آورد بعنوان مثال ذكر حوادث مربوط به امويان يا تاريخ صفويان.

د- روش تاريخ‌نگاري برحسب طبقات- از حدود قرن سوم هجري به بعد تاريخ‌نويسي موضوعي شروع شد كه اين كتابها امروز منبع مهمي براي تاريخ اجتماعي و فرهنگ و تمدن به شمار مي‌روند از معروفترين كتب طبقات مي‌توان به طبقات ابن سعد است كه طبقات محدثين و گروههاي موثر در تاريخ اسلام را ذكر كرده است.

هـ- تدوين فرهنگنامه‌اي تاريخ- در اين روش مورخان اخبار را با ترتيب حروف معجمي به صورت فرهنگ‌هاي امروزي مرتب و نوشته‌اند از اين رو برخي از دانشمندان اين كتابها را از گروه فرهنگنامه‌ها خوانده‌اند كتاب معروف وغيات الاعيان ابن خلكان از جمله مشهورترين اين كتب است.

و- شيوه‌ي نگارش تاريخ براساس تبارشناختي- در اين روش مورخان با انگيزه‌هاي حفظ متاخر قومي و اشرافيت قبيله‌اي به نوشتن مطالبي در مورد يك قوم خاص و اشخاص معروف و اثرات آنها مي‌پردازند. كثرت اين آثار در تمدن اسلامي نشان دهنده‌ي اهميت آن است معروفترين كتب انساب، انساب الاشراف بلاذري است.

عليرغم اين كه در روشهاي نگارش فوق ذكر شد اين نكته قابل توجه است كه مورخان اسلامي در آغاز الگو و روش خاصي نداشتند و طبق معمول بدون تحليل فقط براساس تاريخ‌نويسي نقلي اخبار را جمع‌آوري نمودند و آنچه گفته شد صورت تكميل شده‌اي بود كه روز به روز انجام مي‌يافت و به مرور گسترش پيدا نمود. از اين رو اولين كتابهاي تاريخ اسلام همان سيره‌ها هستند كه سلسله اسناد مهمترين ركن نوشته‌ي آنها بود و جالب آن بود كه از يكديگر تقليدي نمودند و جمع سلسله اسناد را مي‌نوشتند (افتخارزاده ص70)

 2- تاريخ‌نويسي در دوران جديد و گونه‌هاي آن

منظور ما از تاريخ‌نويسي جديد همان نگاه علمي و علت و معلولي به تاريخ است و اكثر مورخان امروزي شروع آن را از اروپاي قرن شانزدهم به بعد مي‌دانند ولي منصفانه آن است كه براي اين موضوع اشاره‌اي به نگاه تيزبينانه‌ي ابن خلدون داشته باشيم. ابن خلدون مي‌گويد: بايد دانست كه فن تاريخ را روش است كه هركس بدان دست نيابد و آن را سودهاي فراوان و هدفي شريف است چه اين فن ما را به سرگذشت‌ها و خويهاي ملت‌ها و سيرتهاي پادشاهان گذشته آگاه مي‌كند و براي آنكه جوينده‌ي آن را در پيروي از اين تجارب در احوال دين و دنيا فايده نصيب گردد بايد حسن نظر و پافشاري خاصي باشد تا به حقيقت راهنمايي شود و از لغزشها برهاند چه اگر تنها به نقل روايات و اخبار اعتماد كند بي‌آنكه به قضاوت اصول و عادات رسوم، قواعد سياست‌ها، طبيعت تمدن و كيفيت اجتماعات بشري بپردازد و حوادث نهان را با وقايع پيدا، اكنون را با گذشته بسنجد تا از خطا در امان باشد (ابن خلدون ص13)

نويسندگان و پژوهندگان تاريخ در دنياي جديد به سه نوع تاريخ‌نگاري در اين زمان اعتقاد دارند كه تقسيم‌بندي آنها زاويه‌ي نويني را براي ما مي‌گشايد و مقدمه‌ي مناسبي مي‌شود براي ذكر مكاتب تاريخ‌نگاري نوين. آقاي مايكل استانفورد در اين باره معتقد است تاريخ‌نگاران اوليه توصيفي كار مي‌كردند و اين كار امروز هم به نوعي ادامه دارد از اين رو گروهي از تاريخ‌نگاران امروزي روشها و شيوه‌هاي تاريخ‌نگاري توصيفي را بررسي مي‌كنند. گروه دوم به بررسي شيوه‌هاي نگارش تاريخ مي‌پردازند و آن را به دوره‌ها تقسيم كرده و موضوعات مختلفي را براي آن در نظر مي‌گيرند گروه سوم به تاريخ‌نگاري تحليلي و نقدي كه مسايل و مفاهيم تاريخ‌نگاري و فلسفي مي‌پردازند (استنفورد ص 15).

در دنياي مغرب زمين از رنسانس تاكنون مكاتب مختلف تاريخ‌نگاري بوجود آمده و دانشمندان برجسته‌اي نيز در آن مكاتب انديشه‌هاي خود را عرضه داشته‌اند كه معروف‌ترين آنها عبارتند از: (افتخارزاده صص 46-43).

الف- مكتب امانيسم كه در دوران ارتجاع قرون وسطي به صورت عصياني عليه خفقان مذهبي نمود پيدا كرد و از راه فعاليت ادبي كوشيد به آثار روم و يونان باستان دسترسي پيدا نمايد معروف‌ترين مورخان اين مكتب ادوارد هايد و ديويد هيوم هستند.

ب- مكتب رمانتيسم كه خود عصياني عليه امانيسم بود در اين مكتب ژان ژاك روسو شهرتي قابل توجه دارد كه مي‌كوشيدند بر پايه خيال و شاعرانه توصيف كردن زيبايي‌ها به بررسي احساس تاريخ بپردازند كه تا حدي به ايده آليسم نزديك بود كه حاصل آن ايجاد امپراتوري آلمان است گوته و نيبور از مشهورترين اساتيد اين مكتب‌اند.

ج- مكتب رئاليزم يا واقع‌گرايي: كه اين مكتب نيز طغياني عليه رمانتيسم بود و به تبع آن آمد. اين گروه معتقد بودند رمانتيسم انسانها را خيالپرداز كرده و انسانها نيازمند واقعيت هستند دانشمندان بزرگي چون الكسي و توكوپل، ارنست رنان، هربرت جرج ولز، توماس كاري‌پل و ژول ميشله از معروف‌ترين مورخان اين مكتب هستند.

پس از اين مكاتب واقع‌گرايي در تاريخ و بررسي گذشته روز به روز گسترش يافت و اين امروزه تا حدي پيش رفته است كه مورخان با خواندن گذشته مدلي از حوادث آينده را ارائه مي‌نمايند كه اين نشان از نگاه علمي علم تاريخ به گذشته است.

 3- نگاه كتب مقدس به تاريخ

نگاه قران و ساير كتب مقدس الهي به تاريخ نگاهي در خور توجه و دقت است خداوند در پيامهاي خود به بشريت سفارش مي‌كند گذشته را بخوانند و عبرت بگيرند در كنار اين موضوعات خود قرآن كتابي است كه بيشتر قسمتهاي آن داستانهاي تاريخي است و اتل عليهم بناء ابني آدم بالحق (قرآن كريم سوره مائده آيه 27) و اتل عليهم بناء ابراهيم اذ قال لابيه و قومه ما تعبدون (سوره شعرا آيات 69-70) نمونه‌ي اين آيات در قرآن كريم فراوان است. آقاي افتخارزاده معتقد است در قرآن 400 مبحث تاريخي م هم وجود دارد و حداقل هزار آيه قرآن دلالت بر بيان نقلي تاريخ دارد (افتخارزاده ص55) در همين زمينه جالب است بدانيم قرآن ضمن بيان نقلي حوادث به تحليل و بررسي آنها و يافتن علت‌ها و نتايج نيز مي‌پردازد و شيوه‌ي شناساندن قرآن در مباحث تاريخي امر به ديدن آثار است آيات فراواني كه با قل سيرو في‌الارض شروع مي‌شود (نمونه رك سوره انعام آيه 11) نشان دهنده‌ي روش مشاهده عيني قرآن است در كنار آن قرآن توجيه دارد به عقل هم مراجعه كنند تا بتوانند ارزيابي دقيقي از گذشته داشته باشند. اين آيه توجه كنيد: اولم يسيرو في‌الارض فينظر و كيف كان عاقبه الذين من قبلهم و كانوا اشد منهم قوه و ماكان الله ليعجزه من شئي (سوره    آيه     ) نگاه به اين سلسله آيات در قرآن نشاندهنده نگاه علت و معلولي در قرآن است كه قرآن تاريخ را هم وسيله‌اي براي شناخت خداوند و هم براي شناخت خداوند و هم براي شناخت رابطه‌ي اجتماعي ميان افراد و دليل پيشرفت و سقوط آنها مي‌داند. قرآن تاريخ را به شكل قصه و آنهم قصه‌هاي شيريني بيان مي‌دارد كه گاه تا احسن القصص هم پيش مي‌روند (سوره يوسف آيه 3).

نگاه نهج‌البلاغه هم اينچنين است و تاريخ را از زاويه‌ي عبرت مي‌نگرد. و اعتبروا بما اصاب الامهم المستكبرين من قبلكم من المثلات- بسوء الافعال و ذميم الاعمال (نهج البلاغه خطبه 192) يا در جاي ديگر مي‌فرمايد: فاتعظو بالعبر (نهج‌البلاغه خطبه 157)

همانطور كه مي‌بينم نهج‌البلاغه به عبرت و تربيت گرفتن تاكيد دارد جالب توجه است بدانيم در نهج‌البلاغه قصه نيامده است و امام از گفتن قصه‌ها پرهيز داشته‌اند اما ضمن يادآوري نام آنها كوشيده است تجربه‌هاي آنان را يادآور شده و به اندازه وي كافي تربيت و عبرت را متذكر شود. (جعفري ص12)

منابع:

- قرآن كريم

- نهج‌البلاغه

- ابن خلدون عبدالرحمن مقدمه، جلد اول، ترجمه محمد پروين گنابادي، تهران، علمي فرهنگي، 1369

- سجادي سيد صادق و هادي عالم‌زاده، تاريخ‌نگاري در اسلام، تهران سمت 1383

- افتخارزاده محمود، روش شناخت سنت و تاريخ اسلام، قم، 1363

- استنفورد مايكل، درآمدي بر تاريخ پژوهي، ترجمه دكتر مسعود صادقي، تهران، دانشگاه امام صادقف 1386

- جعفری يعقوب، بينش تاريخی نهج البلاغه، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامي 1372

- جعفريان رسول، سيره رسول خدا، تهران، وزارت ارشاد 1373

- تميمي، عبدالواحد، غررالحكم، قم دفتر تبليغات اسلامي، 1366


مطالب مشابه :


درگذشت استاد گرانقدر، جناب آقای دکتر افتخارزاده

راهسازان - درگذشت استاد گرانقدر، جناب آقای دکتر افتخارزاده - عمران - راه و ترابری - حمل و نقل




بررسی جعل و تحریف در بن مایه های تاریخی اسلام : 1- تاریخ طبری

این نقد طولانی را از از استاد فرهیخته ، دکتر افتخارزاده که در نسک وزین هارپالوس درگذشت.




مهندس اصغر صادقی

که با ترجمهٔ دکتر سیّد حسن افتخارزاده منتشر به مناسبت درگذشت او پیام تسلیتی




در باره ی تاریخ

- افتخارزاده محمود، روش شناخت سنت و تاريخ درگذشت بزرگ خاندان تاریخ و توسعه دکتر




مختار ثقفی

دکتر علیرضا مخبر در نهایت به طرز مشکوکی درگذشت و حکومت 20- محمود رضا افتخارزاده، نهضت




زندگانی مشایخ تصوف (سلطان ابراهیم ادهم)

در گزارش دیگری آمده است که وی در اثناء نبردی در آن جزیره رومی درگذشت افتخارزاده دکتر




منابع آيين دادرسي كيفري

» دکتر محمود آخوندی پدر حقوق جزای ایران درگذشت افتخارزاده، يحيي.




آشنایی با عارف بزرگ ابراهیم ادهم (ره)

در گزارش دیگری آمده است که وی در اثناء نبردی در آن جزیره رومی درگذشت افتخارزاده دکتر




ضرورت شناخت حقیقی امام

بوده اند و پس از درگذشت آن جناب تا زمان محمد صدر، ترجمه دکتر سید حسین افتخارزاده




زندگینامه ابراهیم ادهم

در گزارش دیگری آمده است که وی در اثناء نبردی در آن جزیره رومی درگذشت افتخارزاده دکتر




برچسب :