سفرنامه تایلند پاتایا (روز آخر)

امروز جمعه و روز آخر مسافرتمون بود 23:30 پرواز داشتيم به ايران . تصميم گرفته بوديم امروز بعد صبحونه يك شناي اساسي تو استخر و ساحل دريا داشته باشيم و خوب استفاده كنيم . صبح ساعت 8 رفتيم صبحونه و بعد شنا كه خيلي خيلي هم جسبيد آب عالي بود.

 

ساعت 11 وسايل ها رو كه جمع كرده بوديم تحويل پذيرش داديم و به هواي چتر سواري رفتيم به خيابون ساحلي روبروي رويال گاردن پلازا اونجا هم كسايي هستند كه پيشنهاد هايي براي قايق سواري –چتر سواري- غواصي و جت اسكي مي دن مي تونيد باهاشون چونه هم بزنيد سرقیمت ما چتر سواري رو براي 2 نفر 800 بت گرفتيم و با يك قايق رفتيم تو دريا كه يك جايي اون وسط درست كردن كه از اونجا مردم چتر سواري مي كنند رسيديم و جليقه رو پوشيديم دو تا صف داره يكي شما رو از اون بالا مي ياره پايين و يك لحظه پاهاتون رو تو آب مي كنه سریع دوباره می بره بالا و يكي ديگه اين كارو نمي كنه یعنی خیس نمی شین من تو آب رو رفتم و همسري هم بدون آب  خيلي سريع همه چيز انجام شد و با يك طنابي كه به قايقي متصله هنوز به خودم نيومدم ديدم تو آسمونم . جالب بود و تجربه جديدي واسم بود مخصوصا كه از اون بالا شما رو يك دفعه مي ياره پايين و فكر مي كنيد الان ميفتيد با اون سرعت تو آب ولي تا پاتون تا زانو تو آب رفت دوباره سريع میرین بالا و حسابي حال كرديم ما اونجا. در ضمن شلوارك بپوشيد تا مثل من شلوارتون خيس نشه .

برگشتيم با همون قايق به ساحل و من با همون شلوار خيس رفتيم مجتمع رويال گاردن پلازا شلوارم زود خشک شد. طبقه اولش كه هيچي گيرمون نيومد ولي طبقه دوم يك فروشگاه بزرگي گوشه بود كه جنساش مارك بودن ولي همه حراج و كلي گشتيم و چيزاي خوبي توش گير آورديم و خريديم . اسم اونجا يادم نيست ولي از همون در ورودي كه وارد شديم از پله برقي بالا رفتيم و درست گوشه سمت چپ بود. از اونجا همون خيابون ساحلي رو رفتيم تا به خيابون كناري كه خيابون اصليه برسم راهي نيست يك جا مركز ميوه بود. انواع ميوه هاي كه از هر كدوم خوشمون اومد يكي امتحان كرديم  و مقداري خريديم كه بياريم ايران . از اونجا رفتيم رستوران پرديس نهارمون رو خورديم . از غذاهاي تايلندي ها  اصلا خوشم نيومد ولي تو بانوك تو خيابونها اين دست فروشها يك جور ماهي مي پختند كه دورش همه نمك بود و رو ذغال كبابش مي كردند . به نظر بايد خوشمزه مي يومد ولي قسمت نشد امتحان كنم . از دوستان اگه كسي خورده نظرشو خوشحال مي شم بدونم 01.gif

از رستوران رفتيم پيش پسرعمه خودم که اونجا زندگی می کنه و حالشو پرسيديم و از اونجا با موتور برگشيم هتل كه موتور همخودش داستاني داشت!!

ساعت 3 اومدن دنبالمون و به اتفاق دوستامون اون دو تا آقاهه سوار ماشين شديم و از هتلهاي ديگه هم بقيه رو برداشتن كه همه با هم اومده بوديم تایلند . تو راه ما رو بردند براي اين كه آخرين پولها رو هم خرج كنيم مزرعه عسل كه يك جايي بود كه عسل توليد مي كردند و اول يك توضيحي راجع به زنبورها شون و مراحل تهيه عسل دادن بعد رفتيم داخل يك سالني و با شربت عسل تو يك ليوانهاي كوچولو پذيرايي كردند و يك آقا ايراني اومد و درباره محصولاتي كه از عسل و زنبورها و.... و فوايدشون  توضيح داد و کلی تبلیغ کرد و در آخر رفتيم تو فروشگاهش و ملت كلي هم از كرم و شوكلات و ... كه با عسل درست شده بود خريد كردند .

اومديم سوار شديم و رفتيم فرودگاه تو بازرسي اگه آب يا چيز تيزي مثل قيچي و چاقو كوچيك واز اين چيزا داريد اگه تو كيف دستي يا جيبتون باشه مي گيرن و ديگه پستون نمي دن  . تو چمدونها مهم نيست اگه باشه .سفر چک و تحویل بار خیلی طولانی بود ماهان دو تا پرواز همزمان داشت . موقع تحویل بار هم تو چک پاسها و بلیط یک خانم محجبه تایلندی که فارسی صحبت می کرد گفت اون دو تا تابلو رو که می خواستیم داخل هواپیما ببریم نمی شه برد و باید بدین بار دیدیم چاره ای نیست و خوب بود همین جا به ما گفت و با خودمون نبردیم که اونجا هم اجازه ندن ببریم . ما هم بردیم یک بسته بندی خیلی خوب و محکم کردیم توسط دستگاه و تحویل بار دادیم و دعا کردیم نشکنه آخه اونجا که مشکلی نبود ولی تو ایران آخه با بار مردم خیلی ملایم رفتار می کنن! خودم تو یکی از سفرهای قبلیم یک چمدون بزرگ که جنسش از این طلق های فشره بود داشتم که که موقع تحویل تو ایران دیدم یک شکاف بزرگ خوشگل برداشته !!!

خلاصه بارهارو تحویل دادیم و کارت گرفتیم ورفتیم تو ترمينالش يك دوري بزنيم كه خيلي هم بزرگ بود . آخرين بت هامون هم حساب كرديم و باهاش يك چيزي خورديم تا وقت پرواز شد و رفتيم تو هواپيما مدت پرواز 8 ساعت اعلام كردند كه فقط موقع پذيراي شام و صبحونه بيدار بوديم !!11.gif

تو فرودگاه امام هم بدون دردسر چمدونها رو گرفتيم.  پرواز برگشتيمون به شهرمون ساعت 12.5 ظهر از مهرآباد بود واسه همين با خود اتوبوسهاي خطي فردوگاه امام كه ساعت 6.30 صبح حركت میكرد مستقيم رفتيم مهرآباد كرايش هم نفري 2000 تومان بود مسير و ایستگاه های اتوبوس هم مترو حرم ، آزادي ، مهرآباد هست . اينا رو نوشتم شايد به درد كسي بخوره . تو ترمينال مهراباد همسري نشت و من سريع رفتيم بازار بزرگ يكمي خريد داشتم و تا 11.30 برگشتم فرودگاه و پروازمون هم كه كلي به خاطر بدي هوا تاخير داشت شکر خدا انجام شد و ساعت 15.30 خونمون بوديم .

اينم از سفرنامه تايلند و با معذرت از دوستان عزيزم كه اينقدر نوشتنش طولاني شد . به اميد خدا سفرنامه خوزستان رو كه خيلي بهم خوش گذشت و تجربه خوبي برام بود در روزهاي آينده مي نويسم . و تشكر ويژه دارم از همه دوستان كه سفرنامه اين دوست كوچيكتون رو دنبال كرديد و همراه من بوديد .

با تشكر

بهرام  

 


مطالب مشابه :


پاتایا

پاتایا - خاطرات و و اگر با تور به تایلند سفر کرده باشید سفر به تایلند, پاتایا,




نکاتی که در سفر به تایلند باید رعایت کرد

سفرنامه بانکوک پاتایا و پوکت - نکاتی که در سفر به تایلند باید رعایت کرد - خاطرات و راهنمایی




خاطرات سفر تایلند

خاطرات سفر بود ولی بالاخره اتوبوس از ترافیک درآمد و به راه خود ادامه داد تا به پاتایا




راهنمایی های سفــــــر به تایلند

خاطرات سفر من به کشور راهنمایی های سفــــــر به در بانکوک و پاتایا و یا به فست فود های




عکس هایی از دو جنسه های تایلندی 2

خاطرات سفر من به کشور جشن و اگه رفتید پاتایا این شو رو حتما حتما حتما برید .تا




مقدمات سفر به تایلند(2)

خاطرات و خطرات 92/7/14 هست و من دارم مقدمات سفر به تایلند دیدنی پاتایا هم پارک




سفرنامه تایلند

جهانگردی ارزان و خاطرات سفر سفر به پاتایا - هزینه سفر به سومین کشور




سفرنامه تایلند پاتایا (روز آخر)

سفرنامه تایلند پاتایا اي دوست به لب دريا دردانه كجا يابي جهانگردی ارزان و خاطرات سفر




برچسب :