انتقاد اجتماعی – اقتصادی به پیدایش گاوداری ها و مرغداری های صنعتی ایران از :دکتر محمدخالقی مقدم- جا


انتقاد اجتماعی اقتصادی به پیدایش گاوداری ها و مرغداری های صنعتی ایران)_بخش اول

از :دکتر محمدخالقی مقدم- جامعه شناس روستایی



انتقاد اجتماعی – اقتصادی به پیدایش گاوداری ها و مرغداری های صنعتی ایران از :دکتر محمدخالقی مقدم- جامعه شناس روستایی   شیوه یادگیری ملت ایران و فهم آنان از دامداری صنعتی، از یک نوع فقر شناخت عمیق نشأت می گیرد و کسانی که این شیوه رفتار اجتماعی را از نظام دامداری جدید غربی وارد فرهنگ ایرانیان کردند ،فاقد هر گونه شناخت اجتماعی از مسئله دام و دامداری و نقش آن پدیده در سطح  حیات یک جامعه انسانی و از جمله در حیات جمعی ملت ایران و جامعه ایرانیان معاصر هستند و لذا با عملکرد غلط خود منجر به نابودی اکثریت روستاهای ایران و مهاجرت وسیع روستاییان به شهرها و پرداختن آنها به مشاغل کاذب در شهرها شده اند و همگی این مسائل از جهل فرهنگی در فهم نظام اشتغال و نظام  تغذیه ملت ایران نشأت می گیرد و لذا کسانی که به عنوان آموزش دهندگان سرفصل های درسی دامداری جدید و یا طراحان درسی دامداری صنعتی در گذشته بودند ویا هنوز راه آنان را ادامه می دهند و یا آن نوع افراد اداری  که فاقد دانش عمیق و تئوریکی نسبت به پدیده دامداری هستند ولی در تبعیت فرهنگی از این قشر  اجتماعی به تأسیس دامداری های صنعتی در اطراف شهرهای ایرانی پرداخته اند و یا منجر به رواج اداری آنها شده اند و یا آن عده از مدیران عامل بانک ها که اغلب بانک های تازه تأسیس در سطح شهرهای ایرانی هستند که تنها در دو ،سه دهه اخیر در سطح خیابانهای شهرها شکل گرفته اند  و مدیران عامل های آنها اغلب افرادی دیپلمه و یا فارغ التحصیل دانشگاه های من در آوردی می باشند و در نتیجه فاقد دانش اساسی در زمینه نقش و کاربرد وام اقتصادی در سطح جامعه بوده ولی با دادن وام های کلان مختلف به این نوع دامداری های صنعتی و یا گاوداری های صنعتی همگی در متلاشی شدن شصت هزار روستای ایرانی و یا در تولید بیکاری برای همه ی آنان و یا مجبور شدنشان به مهاجرت وسیع به شهرها وپرداختن به مشاغل کاذب و در تولید دردسرهای این نوع مشاغل کاذب شهری و یا آسیب های آنان برای ساکنان شهرها سهم مهم اجتماعی دارند زیرا بر خلاف تصور عامیانه این قشربندی اجتماعی پدیده دامداری اصولاً پدیده مستقل و جداگانه از نظام اجتماعی و نظم اجتماعی یک جامعه و یا شیوه معیشت یک جامعه نیست که   اغلب جامعه شناسان سوژه مورد مطالعه ی خود را شیوه معیشت اجتماعی وبررسی  نظام های اجتماعی قرارداده اند و گاهی هم توسط گویندگان و سخن گویان رسانه ملی وبدون آن که تخصصی در مورد اینکه چه پدیده علمی است و یا غیر علمی است ؟داشته باشند،  ولی اظهار نظردر مورد آن را جزو وظایف سخن گفتن خود در سطح ملی ایرانیان می دانند و سعی می کنند که هرپدیده ای  را به عنوان چهره ماندگار به ملت ایران به صورت رسانه ای وسیع بقبولانند و متقابلاً هیچگونه گوشی هم ندارند که گوش بدهند و بی سوادی خود را در سطح سخن پخش کنی ملی خود بدانند و بفهمد  این نوع جهل اجتماعی را به ملت ایران چگونه تحمیل کرده اند ودر نتیجه این نوع غوغا سالاری اجتماعی درمورد ماندگاری چهره ها و یا  نفس جهاد در پدیده کشاورزی و یا دامی و یا نقش وام دهی های اقتصادی در رفع بیکاری ملت ایران مانع آن است که ملت ایران به ریشه های عمیق بیکاری اکثریت سکنه اش پی ببرد؟ چرا که عین طبل میان تهی پر سرو صداست ولی هیچ چیزی در درون آن نیست که فقط غوغا از درون آن بیرون می آید و مانع آن می شود که در هیاهوی آن غوغاها انتقادهای متقابل به این نوع جهل اجتماعی هم شنیده نشود و یا کسی جرأت بکند که آن را نقد بنماید که چقدر به ضرر مواد غذایی و زیستی و منافع ملی و حیاتی و اقتصادی کل ملت ایران است و چقدر ضربه اساسی اقتصادی به مردم ایران زده است ؟ و در حالی که باید افزود  اساس اقتباس فرهنگی ملت ایران از پدیده اجتماعی دامداری صنعتی از جوامع دیگر جهان و وارد کردن آن به درون فرهنگ یک ملت دیگر نظیر ایران نظیر هر پدیده فرهنگی از راه انتقال فرهنگی و اقتباس فرهنگی انجام می گیرد ولی تنها مردم شناسان فرهنگی - اقتصادی  و جامعه شناسان ساختار گرا درک می کنند که هر پدیده فرهنگی و یا هر پدیده اجتماعی قابل اقتباس فرهنگی و یا فرهنگ پذیری یک جامعه از جامعه دیگر نمی تواند باشد چرا که ممکن است کارکرد اجتماعی آن پدیده هم کل نظام ساختار اجتماعی آن جامعه ویا  نظم ساختاری آن را به هم بریزد ولی کسانی که تنها معلومات غیر سطحی نسبت به گوشت و پوست و دنبه و یا دل و روده یک دام دارند که آن را علم دامداری می دانند که بدلیل علمی خواندنش پس از یک جامعه به جامعه دیگر قابل انتقال اجتماعی است لذا  سریعاً در راه رواج اجتماعی آن پدیده می کوشند و  یا دروس خود را در دانشگاه ها دروس علمی نامیده و در کمیته های طراحی درسی از بی عیب بودن آموزش های خود دم می زنند و یا در سالن های بزرگ متعلق به صدا و سیما که اصلاً با نهاد علم و دانشگاه بیگانه است خود را چهره ماندگار رسانه ای برای ملت ایران می نامند مردم ایرانی که به داخل آن سالن های درب بسته راهی ندارند که از آنان نحوه ی ماندگار بودن خود را در دنیای علم برای ملت ایران بپرسند ؟ و در نتیجه در تبعیت از این غوغاسالاری فرهنگی – رسانه ای است که حتی یک پدیده اجتماعی کاملاً بیگانه با ساختار جامعه ایرانی حتماً وارد فرهنگ و اقتصاد ملت ایران شده و منافع جمعی آنان را به خطر می اندازد و یا یک نوع از خودبیگانگی فرهنگی نسبت به پدیده ای است که در مورد آن شناخت عمیق ندارند و یا نمی توانند از آن سخن گویانش و مروّجان  و رسانه ای کنندگان آن پدیده مشکل غذایی و اشتغال خود را بپرسند که علت این همه تولید بیکاری و فقر موادّ غذایی  و یا نابودی روستاهای ایران برای این قشر بندی اجتماعی خاص به چه دلیلی است؟  و چه دلایل مذهبی و یا مسئولیت ملی در قبال آموزش های ناروای خود به ملت ایران دارند ودر نقد اجتماعی – اقتصادی مسئله مزبور باید به این عده از علمای آکادمیکی که با ادعاهای بسیار غلط خود ملت ایران را به بیراهه شیوه معیشت زیستی – اجتماعی کشانده اند، باید بگویم که می بایست سرفصل های درسی خود را در دانشگاه ها رها کرده و عذر تقصیر به درگاه ملت ایران بیاورند و بدانند که امروزه ملت ایران فقر مواد غذایی وسیع خود  را در شهرها و یا بیکاری فراوان روستاهای خود در روستاها و یا آلوده بودن موادّ لبنی و گوشتی خود را به انواع مواد افزودنی و یا با قیمت های گران نتیجه تعلیمات غلط آنان می دانند  که نام آن را گذاشته اند دروس علمی دانشگاهی و در دانشکده های کشاورزی ایران و یا در مجلات به اصطلاح معتبر علمی آن دانشگاه هاست و  این گونه افراد قبل از این که ادعای استادی بکنند که همه ملت ایران مجبور باشند که از آنان تعلیم  بیابند، نخست می بایست مقدار بیشتری مطالعه علمی در مورد علت اجتماعی پیدایش دامداری های صنعتی در کشورها ی دیگری می کردند نظیر آمریکا و یا کانادا و یا هلند و یا استرالیا و یا زلاندنو و یا هلشتاین و ایرلند و بدانند که ریشه های اجتماعی – جامعه شناختی پیدایش این نوع دامداری های صنعتی و یا مرغداری های صنعتی در آن جوامع بشری چه بوده است ؟ و چه رابطه عمیقی این پدیده های اجتماعی با نوع ساختار بندی اجتماعی – اقتصادی آن نوع جوامع دارد؟ و از نظر جامعه شناسی تفاوت آن ساختارهای اجتماعی را با ساختارهای اجتماعی – اقتصادی حاکم بر ایران بهترمی فهمیدند و به عنوان یک نوپا در فهم  مسائل اجتماعی تفاوتهای عمیق دو جامعه ایران و غیر ایرانی را در امکان اقتباس فرهنگی و یا عدم امکان اقتباس فرهنگی از آن پدیده را یاد می گرفتند و آنگاه به عنوان استاد این علم به طراحی و ترویج و تبلیغ و دادن دکترا و دادن سؤال امتحانی و درآوردن مجله علمی می پرداختند ویا  درک می کردند که در میان ملت ایران غیر از آنان افراد دیگری هم خواهند بود که از آنان فقدان ریشه اساسی تعلیماتشان را بپرسند؟ و این انتقاد اجتماعی هر چند بسیار دیرتر نسبت به اقدام آنان انجام می گیرد ولی احساس مسئولیت ملی  نسبت به سرنوشت میلیون ها جوان بیکار ایرانی و یا بیکاران روستاییان ایرانیان و یا صدها هزار ایرانی که امروزه مواد آلوده گوشتی و یا لبنی خورده اند ولی فلسفه اجتماعی تفاوت محتویات گوشت و لبنیات امروزی ایران را با گوشت و لبنیات سی سال قبل را نمی دانند که علت  آنرا از چه کسی بپرسند؟ ما را به این انتقاد اجتماعی – اقتصادی نسبت به این قشر بندی اجتماعی و رسانه های بلند کردن صدای آنان به ضرر ملت ایران واداشته است ؟ آری تنها داشتن اطلاعات علمی در مورد روده و گوشت و پوست و دنبه  و نحوه تعلیف و یا ساختن آغل برای آنان به تنهایی کافی نیست که ما آن پدیده اجتماعی را از یک جامعه دیگری اقتباس فرهنگی کرده و از طریق مشاهده اجتماعی آن در جامعه دیگر که به آن مسافرت کرده ایم فوراً همان پدیده را در یک جامعه ای که خود در آن به سر می بریم پیاده سازی اجتماعی بکنیم و این قبیل از افراد اگر به مقام علمی اشان برنخورد باید بگویم که دامداری های مورد علاقه آنان که در جامعه ایرانی به رواج فرهنگی آن می پردازند نظیر هر پدیده اجتماعی دیگر مستقل از ساختار اجتماعی و یا مستقل از زیر بنای ساختمان اجتماعی (به اصطلاح جامعه شناسان زیر بنای اجتماعی) یک جامعه نیست و مثال قابل فهم که قابل ذکر برای استادان دانشکده های کشاورزی و دامپروران مدرن ذیل است که بدانند که چرا نمی شود این مدل اجتماعی را در جامعه ایرانی به این راحتی رواج فرهنگی داد ؟ زیرا وقتی گفته می شود که فهم مسائل زیر بنای یک ساختمان برای ساختن آن ساختمان ویا برای شناخت مهندسی ساختن آن ساختمان ضروری است و معنی عامیانه اش برای افرادی که به اصطلاحات تخصصی جامعه شناسی آشنایی کافی ندارند و تنها با زدن مثالهای عرفی برای آنان قابل فهم است این مثال است که اساس استحکام هر ساختمان اجتماعی که در هر شهر و یا ناحیه جغرافیایی یک جامعه ساخته می شود به استحکام زیربنا و فونداسیون آن ساختمان  در آن جامعه شهری بستگی دارد و مثلاً در زیر بنای برکه های مرداب انزلی نمی شود یک ساختمان ده طبقه ای را طراحی و ساخت و ساز کرد و یا مهندسی کرد و یا آن را به سکنه آن ناحیه جغرافیایی توصیه فرهنگی نمود و یا رواج فرهنگی داد و یا مثلاً در کنار دریای خلیج فارس و شهر بندرعباس که از یکی دو متر پی کنی آن برای ساختمان سازی فوراً آب فواره می زند همه ی مردمش و حتی طبقه عوام آن هم یادگرفته اند که  نخست مقدار زیادی سنگ در درون گودال پی کنی ریخته و سپس ساختمان خود را بر روی این فونداسیون اجتماعی و زیربنای ساختمان مزبور بسازند و این نوع زیر بنای ساختمان سازی از یک ناحیه جغرافیایی مثل شهر بندرعباس نسبت به ناحیه جغرافی – فرهنگی دیگر نظیر شهرهای کویری سمنان وکاشان ویا شهرهای مناطق کوهستانی فرق می کند که حتی با کندن ده ها متر زیر بنای ساختمان هم به آب نمی رسند و به راحتی می توانند ساختمان های بلند مرتبه با فونداسیون آن بسازند و پدیده ساخت های اجتماعی مختلف هم نظیرپدیده دامداری صنعتی و یا گاوداری صنعتی یک جامعه هم مبتنی بر زیر بنای ساختمان اجتماعی – اقتصادی خاص آن جامعه است ، نظیر جامعه کانادا و یا استرالیا و یا زلاندنو و یا هلشتاین و غیره می باشد و به این راحتی نمی شود این پدیده را از زیر بنای اقتصادی – اجتماعی آن جامعه خاص منفک اجتماعی  کرد و فوراً به درون جامعه ی دیگری برد و رواج فرهنگی داد که زیر بنای اقتصادی – اجتماعی و فرهنگی دیگری دارد و یا تحولات تاریخی متفاوت با آن جامعه اولی دارد و یا ساختار اجتماعی – اقتصادی آن با جوامع مزبور فرق های اساسی داردچرا که رواج دامداری و گاوداری صنعتی مدرن در زلاندنو به این دلیل شکل گرفته بود که جوامع استعماری غرب با محو قبایل اولیه آن جوامع که از اقوام سیاه پوست و غیره  بودند و یا با معیشت های اجتماعی دیگر زندگی می کردند این مدل اجتماعی را پیاده کردند که با وارد کردن کارگران صنعتی مهاجر از دیگر کشورها، شیوه دامداری صنعتی - سرمایه داری  کنونی زلاندنو و یا استرالیا را بوجود آوردند که چاره اجتماعی دیگری غیر از آن نداشتند و این پدیده اجتماعی مورد مشاهده اجتماعی آنان در آن جوامع با ساختار تاریخی – اجتماعی ملت ایران تفاوت دارد که حدود شصت هزار جامعه روستایی دارد که نظیر آن قبایل اولیه جامعه استرالیا و زلاندنو ، روستاهاشان نابود نشده اند و قبلاً همگی هم از طرق معیشت دامداری سنتی و باغداری سنتی زندگی می کردند که امروزه مجبورند به خاطر مدل فرهنگی آنان همه آن تعداد روستاها را رها کرده و به صورت خیل بیکاران روانه شهرها گردند ویا  هزاران هکتار مرتع و مزرعه و امکانات اشتغال زایی خود را در روستاها رها کرده و به انبوه بیکاران شهری اضافه گردند .چرا که نابودی دامداری سنتی به معنی گرفتن اشتغال از مردمی است که هشتاد درصد مردم ایران را در 40 سال قبل تشکیل می دادند و امروزه به خاطر مسئله دامداری مدرن مزبور هم روستاها و هم منابع غذایی و هم مشاغل آنان  و هم مواد غذایی مردم شهرها بخاطر تفکرات مدرن طلبانه این نوع چهره های علمی از درون جامعه ایرانی زدودشده  و تنها در درون مجلات معتبر علمی آنان باید به دنبال کارآفرینی های من در آوردی ایشان بگردند.و انتقادی که به جلال آل احمد وجود  دارد این  است که فکر می کرد پدیده غرب زدگی تنها در حوزه مسائل نوشتنی جات و امور فرهنگی – هنری است و در حالی که اصل غربزدگی در اخذ فرهنگی و رواج فرهنگی  آن نوع نهادهای اجتماعی است که ریشه اجتماعی در درون جامعه ایرانی ندارد ولی به دلیل ژست علمی، روشنفکرانه یک تعداد از افراد ، وارد آن جامعه می شود.


مطالب مشابه :


جمعی از دامداران اهوازی :

دامداری و دام پروری در کشور آن طوری که باید و شاید ، جدی گرفته نشده برای وام دامداری به




سامانه الکترونبک جهاد کشاورزی

پــیــشــخــوان دولـــت - سامانه الکترونبک جهاد کشاورزی - خدمات رسانی آنلاین مخابرات . بیمه




تسهیلات و وام ها ی بانک کشاورزی

تسهیلات و وام ها ی بانک کشاورزی (مانند فیش حقوقی --دفترچه کشاورزی --دفترچه دامداری و




دریافت هر نوع وام در سریعترین زمان و با پائینترین کارمزد

دریافت هر نوع وام در سریعترین زمان و با ۵ـ دامداری: بهره وام ۱۲٪ الی ۱۷٪ میباشد و متقاضی




انتقاد اجتماعی – اقتصادی به پیدایش گاوداری ها و مرغداری های صنعتی ایران از :دکتر محمدخالقی مقدم- جا

مقدم- جامعه شناس روستایی شیوه یادگیری ملت ایران و فهم آنان از دامداری وام اقتصادی در




یک بانک در ازای 17میلیارد تومان وام، خانه 170 میلیاردی را تصرف کرده/به داد اسلام برسید

EPSnews - یک بانک در ازای 17میلیارد تومان وام، خانه 170 میلیاردی را تصرف کرده/به داد اسلام




شرایط اعطای وام بانک کشاورزی

آب + خاك = زندگی - شرایط اعطای وام بانک کشاورزی دامداری (تولیدشیر- گوشت ، پوست وپشم )




روستای اجیرلو عملکرد طرحهای عمرانی در طول چهار سال سازندگی مهندس کا ظم شیرزاد اجیرلو [ 85 -84 -83 -

- پیگیری وهمکاری با بانکهای شهر در جهت دادن وام دامداری به اهالی محترم روستای اجیرلو.




برچسب :