نسخه امام حسین(ع) در شهادت حضرت عباس(ع)

ای چرخ بر حسین ستم بی شماره کن

ای بی حیا جفای پیاپی همآره کن

ای آسمان زنان جوان مرده مرا

خواهی روان به شام به ساز و نقاره کن

اما به قد و قامت عباس صف شکن

حسرت ببر فسوس بخور یک نظاره کن

ای برادر حضرت عباس ای سردار دین

یک زمانی ای برادرسوی این بیکس ببین

هشتم ماه است دراین سرزمین

دور ما لشگر گرفته چون نگین

تا بود فرصت زمانی ای عزیز ارجمند

خندقی باید به دور خیمه ها امروز کند

کی شود امشب شود صبح ای خدا

رأس من گردد به نوک نیزه ها

این قوم به سر حیا ندارند

شرم از رخ مصطفی ندارند

یکباره برادران و اخیار

بندید کمر به جنگ اشرار

بن سعد لعین شوم غدار

در جنگ حسین تو پای بگذار

ای خواهر زار دیده گریان

ای زینب زار مو پریشان

معجر ز سرت عدو نبرده

واله حسین تو نمرده

زود است که خوار و زار گردی

بر اشتر غم سوار گردی

بازوی تو نازم پسرای  شبه پیمبر

این آب را ببر جمله تشنه لبان بر

من آب ننوشم اگرم جان به لب آید

باید که روم تشنه بر ساقی کوثر

برو عباس آسایش کن از رنج سفر امشب

که دارد پاس جبریلم ز هرشب بیشترامشب

علی اکبر و قاسم شما به چشم پرآب

دو نور دیده گذارید سر به بستر خواب

زینب زبان حال است هر دم بنال امشب

هر گفتگو که داری کن لفظ حال امشب

بلی قدر چمن را بلبل افسرده می داند

غم مرگ برادر را برادر مرده می داند

غم مرگ برادر بشکند پشت برادر را

بلی داغ برادر تا قیامت زنده می ماند

امشب دو دست عباس در زیر سر نهاده

فردا چه شاخ طوبی دست از تنش فتاده

امشب بخواب قاسم در بستر پر از نور

فردا کند عروسی اما به حجله گور

امشب چرا به خوابم شیر خدا نیامد

بیگانگی فزون شد آن آشنا نیامد

تو هم بخواب ایا خواهر کشیده تعب

یتیم پرور صحرای کربلا زینب

چون شدم بهر شهادت مستقیم

قلت بسم ا... الرحمن الرحیم

خواب می دیدم ریاض مشگ بو نگذاشتی

داشتم با جد و بابم گفتگو نگذاشتی

مادرم میگفت فرداشب حسین مهمان ماست

با برادر گشته بودم روبرو نگذاشتی

زینب ای سرور و سالار زنان گریه مکن غصه مخور

ای پریشان شده در دار جهان گریه مکن غصه مخور

تا حسین زنده بود حد کسی نیست بدان

روکند به سوی خیمه گهان گریه مکن غصه مخور

بگو زینب علمدارم بیاید

به نزدم آن وفادارم بیاید

حسین آخر غریب کربلا شد

حسین آخر ز یارانش جدا شد

مزن بر سینه و سر جان خواهر

شتابان رو تو اکبر را بیاور

خواهر به احتیاط نشینید در حرم

تا من سراغ کنم ز عباس و اکبرم

اطفال را به دور خودت جمع کن تمام

تا من روم به سوی لشگر ظلام

شهادتم به صف کربلاست یا ا...

روم به یاری یاران خود بلا اکراه

حسین آخر غریب کربلا شد

حسین آخر ز یارانش جدا شد

کجا رفتند آن رعنا جوانان

کجا رفتند آن پاکیزه جانان

همه بار سفر بستند و رفتند

همه دست از حسین شستند و رفتند

ای علمدار سپاهم به کجایی عباس

بین که بی پشت و پناهم به کجایی عباس

از بهر بی کسی خودم گریه می کنم

چون نیست چاره ای به فلک شکوه میکنم

شما به خیمه نبودید من فگار شدم

حفیظ خیمه ز اعدای نابکار شدم

شنیده ام که ز سردار لشگر دشمن

امان برای تو آورد شمر ذی الجوشن

بگو که سبط پیمبر برادر من نیست

بگو که زینب غمدیده خواهر من نیست

ز یاری من غمدیده دست کن کوتاه

بیا که روی تو بوسم خدا ترا همراه

کنون که جسم من زار در محن باشد

تمام مطلب این قوم خون من باشد

برو تو جان به سلامت ازین دیار ببر

برای کشته شدن بس بود علی اکبر

برو بگذار حسین غریب باشد

بی یاور و بی حبیب باشد

بیا بیا که تو با احترامی ای عباس

مرا برادر والا مقامی ای عباس

ز کرده های تو عباس من هراسانم

بیا به دور تو گردانم این دو طفلانم

شوم فدات برادر سکینه حق دارد

چو تو عموی گرامی دگر کجا آرد

هوا گرم است ای عباس محشر را تماشا کن

تو سقای یتیمانی برادر آب پیدا کن

کنون که این همه داری هوای کشته شدن

بیا ز مهر بپوشم به قامت تو کفن

بی فاصله

ای برادر جان علم کن استوار

پشت در پشت برادر مرد وار

دست و تیغ از خون اعدا رنگ کن

تا توانی ای برادر جنگ کن

مصراع با عباس

من به دریای ولایت گهرم

کربلا سهل جهان سرتاسر

با همه روی زمین جنگ کنم

از یزید آن سگ زشت نادان

از سر تخت کشم بر خاکش

اما چکنم شیعیان گنه کارند

به خون حسین ای خدای جهان

اگر خسته جانی بگو یا حسین

خدا زبان ترا قطع سازد ای کافر

که از کلام تو افتاد آتشم به جگر

اگر خسته جانی بگو یا حسین

اگر نا توانی بگو یا حسین

آمد صدای ناله که دست از تنم فتاد

یعنی که دست از تن آب آورم فتاد

به خون حسین ای خدای جهان

ببخشا گناه همه شیعیان

ای خدا این دست عباس من است

این علم از خسرو ناس من است

بارالها حق عباس جوان

بگذر از جرم تمام شیعیان

عباس میر لشگرم   

پشت و پناه و یاورم

کجایی ای برادرم 

برادر ای برادرم

افتاده بی صاحب علم            

اندر کجا رو آورم

صدا برآر از کرم    

برادر ای برادرم

بی فاصله

این بود نعش کدامین نوجوان

آه عباس است این رعنا جوان

سر به دامانم گذار ای مه لقا

من بقربان تو گردم یا اخا

دیده بگشا که حسینت سر بالین آمد

چشم بگشا که حسین با دل خونین آمد

دیده بر هم منه ای سرو به خون غلطیده

تا نگویند حسین داغ برادر دیده

راضیم از تو خدا باشد رضا

اجر تو در حشر با خیرالنساء

گر وصیت داری ای تاج سرم

کن بیان بر من ایا غم پرورم

ای علمدار زار و حزینم

جسم خونین تو چون ببینم

ای برادر امان از جدایی

خیز از جا علم را بپا کن

رو ز میدان سوی خیمه ها کن

یاری عترت مصطفی کن

ای برادر امان از جدای

جسم تو مانده در آفتاب است

در حرم چشم زینب پر آب است

منتظر با دو صد اشگ و آه است

ای برادر امان از جدایی

نه دست در بدن و نی به تن رمق داری

بخواب جان برادر بخواب حق داری


مطالب مشابه :


عکسهایی از شبیه خوانی(طفلان مسلم بن عقیل) هیئت علمداران کربلا مشگین شهر

عکسهایی از شبیه خوانی(طفلان مسلم بن عقیل) هیئت علمداران کربلا مشگین شهر +




نسخه امام حسین(ع) در شهادت حضرت عباس(ع)

شبیه خوانی مسلم ابن عقیل بن سعد لعین شوم غلامرضا خلجی سرپرست هیئت شبیه خوانی حضرت مسلم




شبیه خوانی قانیای فرنگ

هیئت شبیه خوانی با نام هیئت شبیه خوانان حضرت مسلم بن عقیل خوانی حضرت موسی بن




تصاویر تعزیه مسلم بن عقیل هشتم محرم 91 روستای سی پی (7)

تصاویر تعزیه مسلم بن عقیل هشتم محرم 91 روستای سی پی (7) معرفی مراسم شبیه خوانی روستای اتو




نسخه تعزیه

گلپایگان هیئت شبیه خوانی شبیه خوانی حضرت مسلم بن عقیل مسلم بن عقیل




تعزیه حضرت مسلم ابن عقیل(ع) گروه نینوا

داران حسين بن خوانی حرفه ای شبیه خوانی مسلم ابن عقیل بیکی شبیه حضرت مسلم




برچسب :